گلچینی از بیانات رهبر معظم انقلاب به مناسبت روز جانباز *


یک وقت در مورد جانبازها فکر میکردم، که به نظرم رسید گاهی فضیلت آنها از شهدا هم بیشتر است. جانباز کسی است که بعد از آن‌که قسمتی از بدنش را در راه خدا داد و عضو یا اعضای شهیدی را با خودش همراه کرد و در بقیه‌ی مدت زندگی و عمرش هم متقی و شکرگزار بود و عمل صالح انجام داد، خدای متعال در مورد این‌گونه از مجروحین جنگ در قرآن میفرماید: «الّذین استجابوا للَّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح للّذین احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظیم». کلمه‌ی «عظیم» در پایان این آیه‌ی شریفه، قابل تأمل است. سخنرانی در مراسم بیعت گروه کثیری از جانبازان ۲۸/۰۴/۱۳۶۸ *

 

قرآن کریم درباره‌ی آن مجاهدانی که در جنگ زخمی هم شدند - که دیگر از این بالاتر چیست؟ انسان، هم به میدان جنگ برود و هم مجروح بشود؛ مثل این عزیزان جانباز ما - میفرماید: «الّذین استجابوا للَّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح»؛ کسانی که به میدان جنگ و جهاد در راه خدا رفتند و مجروح و زخمی شدند، «للّذین احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظیم»؛ این اجر و پاداش بزرگ برای آنها میماند؛ در صورتی که تقوا و نیکوکاری را با خودشان همراه داشته باشند. والّا اگر کسی آن مجاهدت را بکند و آن ارزش معنوی را به دست بیاورد، اما خدای نکرده آن ارزش را برای خود حفظ نکند، این خسران است. چه چیزی میتواند آن ارزش را برای ما حفظ کند؟ تقوا. به همین خاطر است که در هر نماز جمعه و در هر سوره‌ی قرآن، «تقوا» دایماً به ما تذکر داده میشود. در اول قرآن - همین آیاتی که در این‌جا تلاوت شد - صحبت از تقواست: «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتّقین». بیانات در دیدار با گروهی از فرزندان شاهد؛ فارغ‌التحصیلان مقاطع مختلف دانشگاهی ۰۸/۱۰/۱۳۷۰ *

 

این جوانان مؤمن و نستوه، این زنان و مردان، آنهایی که شهید شدند، آنهایی که جانباز شدند، آنهایی که زندانهای سخت دوران اسارت را تحمل کردند، آنهایی که فراق عزیزان را تحمل کردند، آنهایی که سختیهای میدان جنگ را تحمل کردند و امروز شما هزار نفر از اینها را تشییع میکنید. هر یک از اینها، یک نمونه‌ی ممتاز و عالی هستند که جا دارد هر ملتی یک نفر از این شهدا را داشته باشد، او را تجلیل کند؛ او را بزرگ بدارد و الگو قرار دهد. بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران ۱۲/۱۱/۱۳۷۵ *

 

جانبازان ما هنوز در میدان مقاومت و ایستادگی هستند …عزیزان جانباز بدانند که مبارزه‌ی آنها ادامه دارد. جانبازان ما، در تمام دوران جانبازی در حال مجاهدتند. این فضیلت، مخصوص آنها و کسان و همسران و خانواده‌هایشان است، تا وقتی که ان‌شاءالله سلامت و عافیت پیدا کنند. بیانات در دیدار ایثارگران، در سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی ۲۹/۰۵/۱۳۷۶ * جانبازان ماهم عمدتا از همین مجموعه‌ی فداکار تشکیل شده‌اند؛ و تا مرز شهادت هم پیش رفتند؛ منتها شهادت نصیبشان نشد و به زندگی برگشتند؛ لیکن با نقص جسمانی. اینها سلامت خودشان را فدای این راه کردند؛ بعد هم صبر پیشه نمودند. وقتی جانباز صبر میکند، وقتی پای خدا حساب میکند، وقتی یک جوان نیرومند زیبای برخوردار از محسنات طبیعی، با کوری یا از دست دادن پا، دست، کبد، سلامتی و محروم از بسیاری از خیراتی که انسان بر اثر سلامت جسمانی از آنها برخوردار میشود، در میان سایر مردم راه میرود، اما شاکر است، اما احساس سرافرازی و سربلندی میکند که در راه خدا کاری کرده؛ این قیمت و ارزشش از شهدای ما کمتر نیست و گاهی هم بیشتر است. بیانات در دیدار گروه کثیری از پاسداران، جانبازان، دانشجویان و دانش‌آموزان ۱۱/۰۸/۱۳۷۹

 

دیده شده در سایت http://farsi.khamenei.ir

   چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395نظر دهید »



دو ویژگی مهم حضرت اباالفضل العباس علیه‌السلام در زیارات و کلماتی که از ائمه علیهم‌السّلام راجع به اباالفضل العبّاس رسیده است، روی دو جمله تأکید شده است: یکی بصیرت، یکی وفا. بصیرت اباالفضل العبّاس کجاست؟ همه یاران حسینی، صاحبان بصیرت بودند؛ اما او بصیرت را بیشتر نشان داد. در روز تاسوعا، مثل امروز عصری، وقتی که فرصتی پیدا شد که او خود را از این بلا نجات دهد؛ یعنی آمدند به او پیشنهاد تسلیم و امان‌نامه کردند و گفتند ما تو را امان میدهیم؛ چنان بر خورد جوانمردانه‌ای کرد که دشمن را پشیمان نمود.

گفت: من از حسین جدا شوم!؟ وای بر شما! اف بر شما و امان‌نامه شما!

نمونه دیگرِ بصیرت او این بود که به سه نفر از برادرانش هم که با او بودند، دستور داد که قبل از او به میدان بروند و مجاهدت کنند؛ تا این‌که به شهادت رسیدند. میدانید که آنها چهار برادر از یک مادر بودند: اباالفضل العبّاس -برادر بزرگتر- جعفر، عبدالله و عثمان. انسان برادرانش را در مقابل چشم خود برای حسین‌بن‌علی قربانی کند؛ به فکر مادر داغدارش هم نباشد که بگوید یکی از برادران برود تا این‌که مادرم دلخوش باشد؛ به فکر سرپرستی فرزندان صغیر خودش هم نباشد که در مدینه هستند؛ این همان بصیرت است.

وفاداری حضرت اباالفضل العبّاس هم از همه جا بیشتر در همین قضیه وارد شدن در شریعه فرات و ننوشیدن آب است. البته نقل معروفی در همه دهانها است که امام حسین علیه‌السّلام حضرت اباالفضل را برای آوردن آب فرستاد. اما آنچه که من در نقلهای معتبر -مثل «ارشاد» مفید و «لهوف» ابن‌طاووس- دیدم، اندکی با این نقل تفاوت دارد. که شاید اهمیت حادثه را هم بیشتر میکند.

در این کتابهای معتبر این‌طور نقل شده است که در آن لحظات و ساعت آخر، آن‌قدر بر این بچه‌ها و کودکان، بر این دختران صغیر و بر اهل حرم تشنگی فشار آورد که خود امام حسین و اباالفضل با هم به طلب آب رفتند. اباالفضل تنها نرفت؛ خود امام حسین هم با اباالفضل حرکت کرد و به طرف همان شریعه فرات -شعبه‌ای از نهر فرات که در منطقه بود- رفتند، بلکه بتوانند آبی بیاورند. این دو برادر شجاع و قویپنجه، پشت به پشت هم در میدان جنگ جنگیدند. یکی امام حسین در سن نزدیک به شصت سالگی است، اما از لحاظ قدرت و شجاعت جزو نام‌آوران بی‌نظیر است. دیگری هم برادر جوان سی وچند ساله‌اش اباالفضل العبّاس است، با آن خصوصیاتی که همه او را شناخته‌اند.

این دو برادر، دوش به دوش هم، گاهی پشت به پشت هم، در وسط دریای دشمن، صف لشکر را میشکافند. برای این‌که خودشان را به آب فرات برسانند، بلکه بتوانند آبی بیاورند. در اثنای این جنگِ سخت است که ناگهان امام حسین احساس میکند دشمن بین او و برادرش عباس فاصله انداخته است. در همین حیص و بیص است که اباالفضل به آب نزدیکتر شده و خودش را به لب آب میرساند.

آن‌طور که نقل میکنند، او مشک آب را پر میکند که برای خیمه‌ها ببرد. در این‌جا هر انسانی به خود حق میدهد که یک مشت آب هم به لبهای تشنه خودش برساند؛ اما او در این‌جا وفاداری خویش را نشان داد. اباالفضل العبّاس وقتی که آب را برداشت، تا چشمش به آب افتاد، «فَذَکِّر عطش الحسین»؛ به یاد لبهای تشنه امام حسین، شاید به یاد فریادهای العطش دختران و کودکان، شاید به یاد گریه عطشناک علی‌اصغر افتاد و دلش نیامد که آب را بنوشد. آب را روی آب ریخت و بیرون آمد. در این بیرون آمدن است که آن حوادث رخ میدهد و امام حسین علیه‌السّلام ناگهان صدای برادر را میشنود که از وسط لشکر فریاد زد: «یا اخا ادرک اخاک».


بیانات رهبرمعظم انقلاب در خطبه های نماز جمعه تهران ۱۳۷۹/۱/۲۶. شنیده شده توسط عبدی متین .

   چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395نظر دهید »

امام حسین علیه السلام و واجب بزرگ اسلامی 


امام حسین قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی، یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ ‌در جامعه اسلامی است، انجام دهد. این از طریق قیام و از طریق امر به معروف و نهی از منکر است؛ بلکه خودش یک مصداق ‌بزرگِ امر به معروف و نهی از منکر است. البته این کار، گاهی به نتیجه حکومت میرسد؛ امام حسین برای این آماده بود. گاهی ‌هم به نتیجه شهادت میرسد؛ برای این هم آماده بود.‌ 

 

بیانات رهبر معظم انقلاب ۱۳۷۴/۳/۱۹ دیده شده در سایتhttp://farsi.khamenei.ir

   سه شنبه 21 اردیبهشت 13953 نظر »


علی بن ابراهیم روایت کرده است در تفسیر این آیه کریمه :وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ. انسان را [نسبت] به پدر و مادرش به احسان سفارش كرديم مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنيا آورد و باربرداشتن و از شيرگرفتن او سى ماه است تا آنگاه كه به رشد كامل خود برسد و به چهل سال برسد مى‏گويد پروردگارا بر دلم بيفكن تا نعمتى را كه به من و به پدر و مادرم ارزانى داشته‏اى سپاس گويم و كار شايسته‏اى انجام دهم كه آن را خوش دارى و فرزندانم را برايم شايسته گردان در حقيقت من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمان‏پذيرانم.۱ 

حضرت فرمود مراد از این آیه حسن و حسین علیهما السلام اند . آن کسی که حمل و وضع ا از روی کراهت بود امام حسین علیه السلام است . زیرا که حق تعالی بشارت داد رسول خدا صلی الله و علیه آله و سلم  را به ولادت امام حسین و به آن که امامت در فرزندان او خواهد بود تا روز قیامت .

پس خبر داد آن حضرت را به آن چه به امام حسین علیه السلام خواهد رسید و در عوض مقرر فرمود که امامت در فرزندان او باشد و حق تعالی او را در رجعت به دنیا برخواهد گرداند یاری خواهد کرد او را تا دشمنان خود را بکشد و او را پادشاه جمیع روی زمین گرداند . چنانچه حق تعالی فرموده است که : وَنُريدُ أنْ نَمُنّ عَلَي الّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الارْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أئمًّْة وَنَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ؛ «و خواستيم بر كساني كه در آن سرزمين فرو دست شده بودند، منّت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم‌] گردانيم و ايشان را وارث [زمين‌] كنيم»۲

باز فرموده است  ؛ « وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ » ترجمه این آیه چنین است : « و همانا پس از تورات در کتاب زبور نوشتیم که زمین را بندگان شایسته من به ارث خواهند برد »۳.

پس حضرت فرمود بشارت داد خدا پیغمبرش را که اهل بیت او پادشاه زمین خواهند شد و به دنیا رجعت خواهند کرد . پس پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم فاطمه علیهما السلام را خبر داد به ولادت حسین علیه السلام و شهید شدن او ، پس حامله شد به او با کراهت .

پس حضرت فرمود که هرگز دیده ای کسی را که بشارت دهند او را به پسری و حامله شود او با کراهت ، یعنی او کراهت داشت به سبب قتل او و در وقت وضع حمل نیز کراهت داشت به این سبب .

 

۱- سوره احقاف ، آیه ۱۵ .

۲- سوره قصص ، آیه ۵ .

۳- سوره انبیاء آیه ۱۰۵ .

۴- دیده شده در کتاب جلاء العیون ، محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، باب پنجم ولادت امام حسین علیه السلام . ص ۴۷۹.

   دوشنبه 20 اردیبهشت 13952 نظر »

یکتا پرستی 

(آيه ۲۶)- توحيد , سخن جاويدان انبياء: در اينجا اشاره كوتاهى به سرگذشت ابراهيم و ماجراى او با قوم بت ‏پرست بابل شده است، تا بحث نكوهش تقليد را كه در آيات قبل آمده بود تكميل كند، زيرا اولا: ابراهيم (ع) بزرگترين نياى عرب بود كه همه او را محترم مى ‏شمردند، هنگامى كه او پرده ‏هاى تقليد را مى ‏درد اينها نيز اگر راست مى ‏گويند بايد به او اقتدا كنند. ثانيا: بت‏ پرستانى كه ابراهيم در مقابل آنها قيام كرد به همين استدلال واهى (پيروى از پدران) تكيه مى‏ كردند، و ابراهيم هرگز آن را از آنها نپذيرفت. نخست مى‏ فرمايد: «به خاطر بياور هنگامى كه ابراهيم به پدرش (عمويش آزر) و قوم بت ‏پرستش گفت من از آنچه شما مى‏ پرستيد بيزارم»! (وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِي بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ).  

(آيه ۲۷)- و از آنجا كه بسيارى از بت‏ پرستان خدا را نيز پرستش مى ‏كردند ابراهيم بلافاصله او را استثناء كرده، مى ‏گويد: «مگر آن خدايى كه مرا آفريده كه او هدايتم خواهد كرد» (إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ). او در اين عبارت كوتاه هم استدلالى براى انحصار عبوديت به پروردگار ذكر مى ‏كند زيرا معبود كسى است كه خالق و مدبر است، و همه قبول داشتند كه خالق خداست و هم اشاره به مسأله هدايت تكوينى و تشريعى خداست كه قانون لطف آن را ايجاب مى‏كند.

 (آيه ۲۸)- ابراهيم نه تنها در حيات خود طرفدار اصل توحيد و مبارزه با هرگونه بت ‏پرستى بود، بلكه تمام تلاش و كوشش خود را به كار گرفت كه (كلمه توحيد هميشه در جهان باقى و برقرار بماند. چنانكه آيه شريفه مى‏ گويد: «او آن (كلمه توحيد را كلمه باقيه در فرزندان و اعقاب خود قرار داد تا به سوى خدا بازگردند» (وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ). جالب اين كه امروز تمام اديانى كه در كره زمين دم از توحيد مى ‏زنند از تعليمات توحيدى ابراهيم (ع) الهام مى ‏گيرند، و سه پيامبر بزرگ الهى «موسى» (ع) و «عيسى» (ع) و محمد صلّى اللّه عليه و اله از دودمان او هستند، و اين دليل صدق پيشگويى قرآن در اين زمينه است.

 (آيه ۲۹)- اين آيه در حقيقت پاسخ به اين سؤال است: با اين حال چگونه خداوند مشركان مكه را عذاب نمى ‏كند؟ مگر در آيات قبل نخوانديم «ما از اقوام گذشته كه انبيا را تكذيب كردند انتقام گرفتيم»؟! در پاسخ مى‏گويد: «بلكه اين گروه (مشركان مكّه‏) و پدران آنها را از مواهب دنيا بهره‏مند ساختم تا حق و فرستاده آشكار الهى به سراغ آنان آمد» (بَلْ مَتَّعْتُ هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّى جاءَهُمُ الْحَقُّ وَ رَسُولٌ مُبِينٌ).‏  ما تنها به حكم عقل به بطلان شرك و بت‏ پرستى و حكم وجدانشان به توحيد قناعت نكرديم، و براى اتمام حجت آنها را مهلت داديم تا اين كتاب آسمانى كه سراسر حق است، و اين پيامبر بزرگ صلّى اللّه عليه و اله براى هدايت آنان قيام كند.

 (آيه ۳۰)- ولى عجب اين كه: «هنگامى كه حق (قرآن) به سراغ آنها آمد (به جاى اين كه به اصلاح و جبران خطاهاى گذشته خويش پردازند گروه كثيرى به مخالفت برخاستند و) گفتند: اين سحر است و ما نسبت به آن كافريم» (وَ لَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ قالُوا هذا سِحْرٌ وَ إِنَّا بِهِ كافِرُونَ).


دیده شده در برگزیده تفسیرنمونه ،آیت‌الله مکارم شیرازی ، ج ۴، ۳۵۸. سوره زخرف.

   دوشنبه 20 اردیبهشت 13951 نظر »

دیدار فرماندهان نیروی انتظامی با رهبر انقلاب 

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در دیدار فرماندهان و مسئولان نیروی انتظامی، «امنیت» را موضوعی «درجه یک» خواندند و با تأکید بر نظارت کامل و جدی مسئولان نیروی انتظامی بر «سلامت فکر و عمل و اخلاق کارکنان» و «تأمین امنیت اجتماعی و اخلاقی»، افزودند: برنامه‌ها را بر «عقل و منطق»، «عزم و اقتدار» و «قانون‌گرایی و عطوفت» استوار کنید تا تصویری کاملاً مطلوب از ناجا در ذهن مردم قدرشناس ترسیم شود.

 

رهبر انقلاب با اشاره به چند رویداد مهم ماه‌های اخیر از زحمات و تلاش‌های فرماندهان و کارکنان نیروی انتظامی و وزیر محترم کشور در برقراری امنیت در مراسم دهه‌ی فجر و راه‌پیمایی ۲۲ بهمن، برگزاری همراه با آرامش و امنیت دو مرحله‌ی انتخابات مجلس شورای اسلامی و همچنین انتخابات مجلس خبرگان، و حضور مسئولانه در راه‌های مواصلاتی کشور در ایام سفرهای نوروزی، تشکر و قدردانی کردند.

ادامه »

   یکشنبه 19 اردیبهشت 13953 نظر »


(آيه ۲۱)- در اين آيه به دليل ديگرى كه ممكن است آنها به آن استدلال كنند اشاره كرده، مى ‏گويد: «يا اين كه ما كتابى را پيش از اين كتاب به آنها داده ‏ايم و آنها به آن تمسّك مى ‏جويند»؟! (أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ). يعنى آنها براى اثبات اين ادعا بايد يا به دليل عقل متمسك شوند، يا به نقل، در حالى كه نه دليلى از عقل دارند، و نه دليلى از نقل، تمام دلائل عقلى دعوت به توحيد مى‏ كند، و همه انبيا و كتب آسمانى نيز دعوت به توحيد كردند.  

(آيه ۲۲)- در اين آيه به بهانه اصلى آنان اشاره كرده كه آن هم در واقع خرافه‏اى بيش نيست كه پايه خرافه ديگرى شده است، مى ‏فرمايد: «بلكه آنها مى ‏گويند: ما نياكان خود را بر مذهبى يافتيم و ما نيز به آثار آنها هدايت شده ‏ايم» (بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‏ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ). در حقيقت آنها دليلى جز «تقليد كوركورانه» از پدران و نياكان خود نداشتند و عجب اين كه خود را با اين تقليد هدايت يافته مى ‏پنداشتند، در حالى كه در مسائل اعتقادى و زير بنايى فكرى هيچ انسان فهميده و آزاده‏اى نمى‏ تواند متكى بر تقليد باشد آن هم به صورت تقليد «جاهل از جاهل».

ادامه »

   یکشنبه 19 اردیبهشت 13954 نظر »

شرافت ماه شعبان


اين ماه براى سالك الى الله بسيار با ارزش است . يكى از شبهاى قدر در اين ماه مى باشد و كسى در آن متولد شده كه خداوند بواسطه او وعده پيروزى به تمامى دوستان ، پيامبران و برگزيدگانش - از زمانى كه پدر ما حضرت آدم (على نبينا و آله و عليه السلام ) در زمين ساكن شده - داده است وعده داده ، بوسيله او،« بعد از پر شدن زمين از ظلم و جور، آن را پر از قسط و عدل نمايد » كه در جاى خود بطور مفصل به آن خواهيم پرداخت .

و از مقام آن همين بس كه ماه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) بوده و حضرتش (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمودند:« شعبان شهرى ؛ رحم الله من اعاننى على شهرى ؛ شعبان ماه من است ، خداوند كسى را كه مرا در ماهم يارى كند، بيامرزد.» كسى كه از اين دعوت بزرگ آگاه شود، بايد بكوشد كه از دعوت شدگان اين دعوت گردد. اين جانشين و برادر او اميرالمؤ منين است كه مى فرمايد:« ما فاتنى صوم شعبان مذ سمعت منادى رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) ينادى فى شعبان ؛ فلن يفوتنى ايام حياتى ان شاء الله ؛ از زمانى كه نداى منادى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را كه براى روزه اين ماه ندا مى كرد شنيدم ، هيچگاه روزه اين ماه را از دست نداده و در تمام عمرم آن را از دست نخواهم داد؛ اگر خدا بخواهد.» اين درباره روزه اين ماه بود؛ و مى توان كمك به آن حضرت (صلى الله عليه و آله و سلم ) را از جهات ديگر مانند نماز، صدقه ، مناجات و تمام كارهاى خير با روزه اين ماه مقايسه نمود.

 

 اعمال مهم در این ماه 

ادامه »


موضوعات: متفرقه, مناسبتها
   یکشنبه 19 اردیبهشت 13953 نظر »


(۱۶)- در اين آيه براى محكوم كردن اين تفكر خرافى از ذهنيات و مسلمات خود آنها استفاده مى ‏كند، چرا كه آنها جنس مرد را بر زن ترجيح مى ‏دادند، و اصولا دختر را ننگ خود مى‏ شمردند، مى‏ فرمايد: «آيا از ميان مخلوقاتش دختران را براى خود انتخاب كرده و پسران را براى شما برگزيده است» (أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَناتٍ وَ أَصْفاكُمْ بِالْبَنِينَ). به پندار شما مقام دختر پايين‏تر است، چگونه خود را بر خدا ترجيح مى ‏دهيد؟ سهم او را دختر، و سهم خود را پسر مى ‏پنداريد؟!


 (آيه ۱۷)- باز همين مطلب را به بيان ديگرى تعقيب كرده، مى ‏گويد: «در حالى كه هرگاه يكى از آنها را به همان چيزى كه براى خداوند رحمان شبيه قرار داده [به تولد دختر] بشارت دهند صورتش (از فرط ناراحتى) سياه مى ‏شود، و خشمگين مى ‏گردد»! (وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِما ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ). اين تعبير به خوبى حاكى از تفكر خرافى مشركان ابله در عصر جاهليت در مورد تولد فرزند دختر است كه چگونه از شنيدن خبر ولادت دختر ناراحت مى‏ شدند در عين حال فرشتگان را دختران خدا مى ‏دانستند!

ادامه »

   شنبه 18 اردیبهشت 13954 نظر »


پیامبر بزرگ : 

«هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى‏ وَ دِينِ الْحَقّ‏ِ لِيُظْهِرَهُ عَلىَ الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون‏» (توبه/۳۳)

«او كسى است كه پيامبر خود را براى هدايت مردم فرستاد، با دينى درست و بر حق، تا او را بر همه دينها پيروز گرداند، هر چند مشركان را خوش نيايد.»

 

«یاایها الذین امنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم واعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه و انه الیه تحشرون» ( سوره انفال / ۲۴) 

(ای کسانیکه ایمان آورده اید،خدا و رسولش را زمانیکه شما را به سوی آنچه زنده تان می سازددعوت می کنند، اجابت کنید وبدانید که خدا بین انسان و قلبش حائل می شود وبدانید که به سوی او محشور می شوید)،

 

حدیث : 

النبی ( صلی الله و علیه و آله و سلم ) یا بنی عبدالمطلب ! أِنی والله ما أعلم شاب فی العرب .… پیامبر صلی الله فرمودند : ای پسران عبدالمطلب ! به خدا سوگند که من جوانی را در عرب نمی شناسم که برای قوم خود چیزی بهتر از آن آورده باشد که من برای شما آوردم ؛ من خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده ام ، خدای متعال به من فرمان داده است تا شما را به سوی او بخوانم .۱


دیده شده در کتاب الحیاه ، ترجمه احمد آرام ، انتشارات دلیل ما ،جلد اول ، باب نخست ، شناخت حجت ، ص ۲۴۰

   شنبه 18 اردیبهشت 13954 نظر »

1 ... 194 195 196 ...197 ... 199 ...201 ...202 203 204 ... 251

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 538
  • دیروز: 4248
  • 7 روز قبل: 20245
  • 1 ماه قبل: 56074
  • کل بازدیدها: 901158
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 15
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 24
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1