محدث نورى در مستدرك الوسائل ، به نقل از كشكول شهيد آورده است كه : روزى امير المؤ منين على عليه السلام حضرت عباس عليه السلام و زينب كبرى سلام الله عليه را در دو طرف خود نشانده بود، و حضرت عباس عليه السلام تازه زبان گشوده بود. على عليه السلام به فرزندش حضرت عباس عليه السلام فرمود: بگو يك (واحد) او گفت : يك (واحد)، بعد فرمود: بگو دو (ائنين ) حضرت عباس عليه السلام خوددارى كرد و گفت : شرم مى كنم به زبانى كه خدا را به يگانگى خوانده ام ، دو بگويم (يعنى يكتاپرستان هرگز به شرك نمى گرايند، و دوئيت ، خلاف توحيد است ). امير المؤ منين عليه السلام پيشانى فرزندش را بوسيد. حضرت زينب كبرى سلام الله عليه ، ناظر اين جريان بود، عرض كرد: پدر جان شما ما را دوست مى دارى ؟ حضرت فرمود: آرى ، فرزندان ما پاره جگرهاى ما مى باشند. زينب كبرى عليه السلام عرض مرد: يا اءبتاه ، حب خدا و حب اولاد چگونه در يك دل جمع مى شود؟ محبت شما نسبت به ما همانا شفقت مى باشد و محبت خالص براى خداست . با شنيدن اين سخنان حكيمانه ، محبت امير المؤ منين على عليه السلام نسبت به ايشان افزايش يافت 1.
قمر بنى هاشم عليه السلام در صلابت ايمان و فضل علم و ايقان و شرايف آداب و اخلاق ، بعد از دو برادر خود - حسن و حسين عليه السلام - اول شخص بود، و پس از معصومين عليه السلام ، در جميع صفات كماليه كسى با او همتراز نبود. عبارات زيارتهاى مرويه در حق وى و نيز اخبار صادره از امام زين العابدين و امام صادق عليه السلام در باب آن بزرگوار شاهد شخصيت يگانه وى پس از معصومين است . چنانچه فى المثل امام سجاد عليه السلام مى فرمايد: رحمت حق بر روان عمويم عباس عليه السلام باد كه ايمان او همانند صخره صما و از حيث بينايى در دين بيهمتا بود. چه او، نصيحت و زهد و جهاد و صبر و ثبات خود را به درجه اعلا رسانيد و در شدايد و سختى جان خود را در راه يارى به برادرش نثار كرد.2
عمل به وصيت پدر!
علامه شيخ عبدالحسين حلى در النقدالنزيه (جلد 1، صفحه 100) از فخر الذاكرين ، عالم بزرگوار، شيخ ميرزا هادى خراسانى نجفى ، نقل مى كند كه گويد: امير المؤ منين عليه السلام حضرت عباس عليه السلام را فراخواند و به سينه چسبانيد و چشمانش را بوسيد و از او عهد گرفت كه چون در كربلا بر آب دست يافت ، تا برادرش تشنه است قطره از آن ننوشد، و اينكه ارباب مقاتل گويند حضرت عباس عليه السلام در شريعه فرات آب از دست بريخت به سبب اطاعت از سفارش پدرش على مرتضى عليه السلام بوده است. 3
از اين ماجرا شگفت ، در آينده سخن خواهيم گفت . فى الحال مى افزاييم كه ادب و وفاى كم نظير فرزند ام البنين نسبت به عزيز فاطمه سلام الله عليه ، پس از شهادت وى نيز همواره ادامه داشت است ، كه در اين باب به نمونه عجيب از آن اشاره مى كنيم :
دو شب براى امام حسين عليه السلام ، يك شب براى من …!
جناب حجة الاسلام حاج شيخ عبدالصمد مينا از قول پدرش ، مرحوم حاج ميرزا حسين مينا، نقل كرد كه مرحوم حاج سيد تقى كمالى قمى معروف فرمودند:
وقتى كه من براى زيارت به كربلا مشرف مى شدم در بالاى مناره حرم امام حسين عليه السلام اذان مى گفتم و يك شب دربالاى مناره حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام . شبى ، آقا ابوالفضل العباس عليه السلام را در خواب ديدم كه فرمودند: شما در اذان گفتن به من جفا مى كنى ! چرا اذان را مساوى مى گويى ؟! دو شب براى امام حسين عليه السلام بگو، يك شب براى من !
1-فرسان الهيجاء: صفحه 191.
2-فرسان الهيجاء: صفحه 192.
3-سردار كربلا: صفحه 317.
ستاره از خودش نور دارد و سیاره نورش را از ستاره می گیرد. هر منظو مه شمسی از یک ستاره و تعدادی سیاره تشکیل شده. مثلا در منظومه شمسی ما خورشید ستاره و بقیه یعنی زمین و ماه و مشتری و عطارد و زحل و ……. سیاره محسوب می شوند. در عظمت و بزرگی منظومه شمسی همین بس که فقط خورشید ۱۰۰۰۰۰۰ برابر زمین (یک میلیون برابر) است . و هنوز بشر نتوانسته از منظومه شمسی خارج شود بلکه فقط سفینه هایی را با تابلو های نقاشی شده فرستاده اند تا اگر زمانی به سیاره ای رسید که در آنجا نیز مو جودات با شعوری بودند بفهمند که مو جودات با شعور دیگری نیز وجود دارند. پس نسبت زمین به منظومه شمسی مثل یک سنگریزه است در یک بیابان . بنا بر تخمین دانشمندان علم نجوم در اطراف منظومه شمسی ما حدود صد هزار میلیون ستاره وجود دارد که هر یک از انها نمایشگر یک منظومه شمسی است و به مجموع همه این ستاره گان یک کهکشان گفته می شود . وباز تخمین زده اند حدود صد هزار میلیون کهکشان داریم و کهکشانی که زمین ما در ان قرار دارد را کهکشان راه شیری یا کهکشان اول نامیده اند و به کل این میلیاردها کهکشان که هر یک میلیاردها ستاره دارد یک آسمان گفته میشود. هنگامی که به آیات قران می نگریم می بینیم خداوند می فرماید : سبع سماوات یعنی : از این آسمانها هفت تا داریم که باز با توجه به ایات قران و احادیث ائمه معصومین(س) در می یابیم که به همه این هفت اسمان یک عالم اطلاق می شود و در حدیثی از امام صادق (ع) بیان گردیده که خداوند ۱۲۰۰۰ عالم خلق فرموده و خداوند برای همه این عوالم در قران لفظ دنیا را بکار برده . از سوی دیگر خداوند در قرآن می فرماید : قل متاع الدنیا قلیل یعنی ای پیامبر به مردم بگو دنیا کوچک است ( بر خلاف انچه که تصور می شود که دنیا چقدر بزرگ است) و باز در جای دیگر می فرماید و انک لعلی خلق عظیم یعنی ای رسول ما تو بزرگی و اما این پیامبر که خداوند از او به عظمت و بزرگی یاد می کند می فرماید : حسین منی و انا من حسین یعنی: حسین از من است و من از حسینم .
حال خود فکر کنید که حسین کیست و چقدر عظمت دارد
1 . اگر قصد راهنمایی و تربیت کسی را دارید، در قدم اول از گفتار نرم و با محبت بهره گیرید; حتی اگر مخاطب شما فرعون سرکش یا سران لجوج کفار جاهلی باشند; (طه/44 و شعرا/215) .
2 . الف) گفتار رفتار آدمی در هر زمان و مکان، در حافظه الهی محفوظ است ; مراقب باشید; (لقمان/16 و کهف/30) .
ب) نسبت به انسان های اطرافت، احساس مسئولیت کن و آنها را از کارهای بد بازدار و به کارهای خوب تشویق کن . این لازمه استحکام یک پیکر است و بنی آدم اعضای یکدیگرند; (لقمان/17) .
ج) در رفتارهای اجتماعی دقت کن! مبادا با غرور رویت را از دیگران برگردانی یا مثل متبکران راه بروی ; مبادا تندرو و کندرو شوی ; میانه روی، بهترین روش است ; مراقب باش صدایت را بر سر کسی بلند نکنی و خلاصه در یک کلام، آدم باش ; (لقمان/18و19) .
3 . قرآن کریم به شدت با پیروی از جمع (خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو) و حرکت به دنبال اکثریت، مخالف است . قرآن می گوید: اگر بخواهی از اکثریت مردم فقط به این خاطر که اکثریت هستند، پیروی کنی، بدون شک از راه خدا دور می شوی ; همیشه با چشمان باز تصمیم بگیر; (انعام/116 و اسراء/36) .
4 . همیشه بزرگ ترها، بهترین حرف را نمی زنند و همیشه حرف گوش کنی و اطاعت از بزرگان، انسان را به سعادت نمی رساند . این پیام تربیتی قرآن است که حتی در اطاعت از بزرگان هم گوش و چشمت را باز کن که فردا فقط و فقط خودت پاسخ گوی اعمالت خواهی بود; نه بزرگ ترهایت; (احزاب/67) .
5 . علم بهتر است یا ثروت؟ جواب آن را در آیه 247 بقره پیدا خواهید کرد .
6 . امانت داری یکی از ارزشمندترین ارزش های قرآنی است . حضرت موسی (ع) را به خاطر امانتداری و قدرتش، در خانه حضرت شعیب پناه دادند; (قصص/26) و حضرت یوسف را به خاطر امانتداری وعلمش، بر خزانه مصر نشاندند; (یوسف/55) و حتی رسول خدا (ص) که از سوی خداوند برگزیده شد، مشهور به امانتداری و به محمد امین معروف بود .
7 . اگر می خواهید مخاطبان به سوی شما جذب شوند، ابتدا به خودتان بپردازید! روح خشک و سنگین و بی لطافت، هیچ گاه در امر تربیت موفق نمی شود . مهربانی، دلسوزی و رقت قلب را در خود بپرورید تا مردم بی آن که شما متوجه شوید، در اطراف شما جمع گردند; (آل عمران/159) .
8 . آیا دوست دارید که دشمن خود را به یک دوست تبدیل کنید؟ به هر بدی که در حق شما کرد، با خوبی پاسخ گویید . این را قرآن تجویز می کند; آیه 34 سوره فصلت را بخوانید!
این عنوان پایان نامه خانم محدثه شفاعت می باشد .به داوری سرکار خانم دکتر شاکری و با راهنمایی سرکار خانم منصوری که چکیده آن به شرح ذیل می باشد:
جهان از حدود یکی دو دهه پیش، بستر ظهور و پیدایش چشم گیر و روز افزون مکاتیب و فرقه های معنویت گرای انحرافی و عرفان های کاذب نوظهور است؛ در این بین کشور ایران نیز از جریان این پروسه جهانی عقب نمانده و شاهد ظهور صدها مدعی تأسیس و بنیان نهادی عرفانی و معنوی بوده است.
یکی از این عرفان ها که از سال های آغازین دهه ی هشتاد شمسی در ایران که به طور مخفیانه و زیر زمینی اقدام به برگزاری، آموزش و عضوگیری مرید و داوطلب کرده، عرفان حلقه یا کیهانی است. بنیانگذار و مؤسس این نحله انحرافی فردی به نام محمد علی طاهری است، پایه گذار این مکتب تاکنون دو کتاب به نام های «عرفان کیهانی» و «انسان از منظری دیگر» منتشر نموده است و این مکتب را«قادر به ارایه ی آسان، ساده و همه فهم این عرفان» معرفی نموده است و سایر مکاتب را به «کلی گویی و حرف های صرفا زیبا» مبتلا دانسته و از نوعی رقابت سخن گفته است اما واقعیت این است که با ملاحظه متن کتاب «عرفان کیهانی» این کتاب را پر از مبهم گویی و یا خلاف تصریحات قرآنی می یابیم . بیشتر اصل های این کتاب و بلکه مقدمه آن نیز حرف های مبهم دارد. این ابهامات ممکن است این مکتب را برای افراد غیر متخصص در زمینه معارف دینی، بزرگ جلوه داده و وآنان را گمراه نماید اما از نگاه کسانی که با اصطلاحات دینی آشنایی دارند یا نویسنده از روی غرض ورزی مطالب خود را چنین بیان کرده است و یا ناآشنا به معارف دینی است. این فرد ادعا می کند این عرفان(عرفان کیهانی) حاصل سی سال سعی و تلاش او بوده و راهگشای تمامی مشکلات و بیماری های جسمی و روحی مردم صرف نظر از هر گونه اتقاد، مذهب و مسلک است. او همچنین بیان می کند که فرد با اتصال به شبکه هوشمند شعور الهی می تواند از هر گونه بیماری لاعلاج شفا یابد و حتی پیامبران الهی مانند عیسی (علی نبینا علیه السلام) با تمسک و توسل به این نیروی عام الهی می توانست بیماران را شفا دهد و مردگان را زنده کند.
در حول و محور عرفان کیهانی ابهام و پرسش بسیار است مانند: آیا این عرفان جعلی است یا کشفی؟ درمان است یا عرفان؟ سر سلسله عرفان حلقه را چه کسی تعیین کرده است؟ چرا لایه دفاعی باید توسط مستر و با گرفتن امضا تفویض شود؟ سر دسته این عرفان چه سابقه علمی و دینی دارد؟… و دهها سؤال این چنینی که همیشه بدون پاسخ مانده و هیچ جوابی از سوی این گروه انحرافی داده نشده است. سرکرده این گروه که علیرغم تمام ادعاهایی که در مورد مدرک فوق ایسانس مهندسی مکانیک وی می شود، از تحصیلات کلاسیک نیز برخوردار نیست، شیطان را بنده خدا می داند و معتقد است قرآن وحی الهی نیست بلکه زائیده فکر بشری است.
ما در این تحقیق اثبات خواهیم کرد که عرفان حلقه نه تنها برگرفته از عرفان ایرانی!!!؟ و حتی اسلامی نیست بلکه خوشه چینی از سایر ادیان و فرق است که با التقاط چندین دین و آیین به صورت اندیشه های عرفان کیهانی نمود پیدا کرده است
کلید واژه ها: عرفان، کیهان، کوئیست، حلقه
«بعثت»، نعمت خدا بر بشریِت، و … «منّت» آفریدگار، بر انسان ها!
«حرا» مهبطی بود که جلوه گاه نور خدا گشت و پیام نور در رواق هستی طنین انداز شد.
«بعثت» طلوعی بود که خورشید حقّ را از خاور تاریخ، تاباند.
«27 رجب» یکی از جلوه های بی پایان بود که شعاعش تا کرانه های ناپیدای زمان، گسترش و ادامه یافته است.
«مبعث» فصلی بهاری در پهنه ی قرون بود که خداوند، محمد(ص) را همچون گلی زیبا بر دامن رسالت نهاد و سرزمین بطحا با فروغ چهره ی این خورشید، تابان شد.
محمد (ص) آمد تا کودک بشریت را در آغوش پر مهر و عطوفت«دین» قرار دهد.
ما هر چه داریم، از برکت آن فرمان،«اقرأ» است که سروش غیبی در گوش محمد(ص) خواند تا ظلمت جاهلیت را بزداید و فطرتها را برانگیزد و بشریت را به کمال برساند.
دامنه ی بعثت آن مبعوث خاتم تا همیشه ی تاریخ گسترده است و پرچم نامش بر بام گیتی در اهتزاز ابدی است.
از ویژگیهای مهم قیام 15 خرداد، مردمی بودن، اسلامی بودن و داشتن رهبری واحد آن است، چراکه تا قبل از 15 خرداد، چندین قیام و نهضت در ایران روی داد اما هیچکدام از آنها سه عنصر فوق را همزمان دارا نبودند. تنها قیامی که هم جنبه مردمی و اسلامی داشت و هم دارای یک رهبر واحد بود، قیام 15 خرداد 1342 بود.
البته رژیم پهلوی تلاش بسیاری کرد تا جنبه مردمی و اسلامی بودن قیام 15 خرداد را خدشه دار کند و در این راه از روزنامه ها کمک گرفت و دست به تبلیغات فراوان زد و اعلام کرد که بیگانگان در قیام 15 خرداد دست داشته اند اما با هوشیاری مردم و قاطعیت و رهبری امام این توطئه ها خنثی شد.
امام خمینی (ره) قیام 15 خرداد را نقطه عطف انقلاب اسلامی بیان کرد ولی کشتار بی رحمانه مردم در این روز، روح ایشان را متأثر ساخت به طوری که این روز را برای همیشه عزای عمومی اعلام کرد.
نتایج پرثمر قیام خونین 15 خرداد
قیام 15 خرداد تأثیرات شگرفی بر فعالیت مبارزان گذاشت، به طوری که به نقطه عطف پیروزی انقلاب اسلامی مبدل شد و می توان نتایج قیام را در موارد زیر خلاصه کرد:
1- دولت علم به خاطر عدم موفقیت در سرکوبی قیام 15 خرداد و جلوگیری از انتشار فجایع صورت گرفته در 15 خرداد مجبور به استعفا شد و جای خود را به حسنعلی منصور سپرد.
2- قیام 15 خرداد منجر به تشکیل انجمن های اسلامی شد، از فردای قیام 15 خرداد انجمن های اسلامی بازار، دانشجویان و دانش آموزان شکل گرفت و مدارس دین و دانش در نقاط مختلف کشور بوجود آمد.
3- پس از قیام 15 خرداد، رهبری مخالفان رژیم پهلوی به اسلامگرایان منتقل شد و نیروهای چپ و ناسیونالیست به انزوا کشیده شدند.
4- تا قبل از این قیام، مخالفان رژیم خواستار سرنگونی سلطنت نبودند و و روشهای اصلاح طلبانه را دنبال می کردند اما پس از قیام، خواستار سرنگونی رژیم شدند.
5- قیام باعث شد طرد نیروهای بیگانه و جلوگیری از نفوذشان در کشور به شکل پررنگ تری خود را نشان دهد.
6- این سرکوب، مخالفان رژیم بویژه جوانان را که دارای شور انقلابی بودند به سمت مشی مسلحانه سوق داد و می توان گفت که در واقع، مشی مسلحانه پس از قیام 15 خرداد 42 مطرح شد و مقبولیت یافت.
7- این قیام، مشروعیتی را که برای رژیم باقی مانده بود، از بین برد و پایگاه اجتماعی رژیم را متزلزل ساخت.
8- پس از قیام 15 خرداد 42 بحث تشکیل حکومت بر اساس اصول اسلامی مورد تأکید جدی قرار گرفت و مذهب در میان بسیاری از دانشجویان و تحصیلکردگان به عنوان مکتبی که اساس و راهنمای مبارزه محسوب می شد، مطرح شد.
9- قیام 15 خرداد سبب شد تا سکوت چندین ساله مردم شکسته شود و این خود مردم بودند که پس از قیام 15 خرداد وارد صحنه مبارزاتی شدند، در واقع قیام 15 خرداد باعث بیداری و بالا رفتن شعور سیاسی مردم شد و این امر باعث همراهی مردم با نهضت اسلامی شد.
10- سخنرانی امام در روز عاشورای 42 و قیام 15 خرداد سبب شد تا ابهت چندین ساله شاه شکسته شود. تا قبل از قیام 15 خرداد کسی حق انتقاد از شاه را نداشت اما پس از قیام، مردم و در رأس آنها روحانیت، جرأت انتقاد از شاه را بدست آوردند.
11- قیام 15 خرداد این دستاورد را به همراه داشت که ورود روحانیت و حوزه علمیه به مسائل سیاسی بیشتر شد و اگر تا آن زمان روحانیت برای ورود به مسائل سیاسی احتیاط می کرد، پس از قیام، دیگر احتیاط معنایی نداشت.
12- پس از قیام 15 خرداد، جایگاه مراجع تقلید در بین مردم بالا رفت و روحانیت توانست نفوذ گسترده و عمیقی در میان توده های مردم پیدا کند، در حقیقت باید منشأ قیام 15 خرداد را در روحانیت جستجو کرد و نقش روحانیت در این قیام را بیش از پیش مورد توجه قرار داد.
صفحات: 1· 2
قیام تاریخی کفن پوشان پیشوا، جوادآباد، ورامین و قرچک در 15 خرداد 1342 که موجب به خاک و خون کشیده شدن آنها توسط رژیم پهلوی بر روی پل باقرآباد شد طلیعه پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود.
به گزارش خبرنگار در ورامین، فاجعه کشتار طلاب در مدرسه فیضیه قم در دوم فروردین 1342 که مصادف با شهادت امام صادق(ع) بود، طی بیانیه ای توسط دولت علم، به دعوای بین کارگران با مخالفان اصلاحات ارضی تعبیر شد.
امام خمینی (ره) نیز در واکنش به فجایع صورت گرفته در مدرسه فیضیه، طی بیانیه ای ضمن حرام دانستن تقیه، شاه دوستی را مترادف غارتگری و حمله به مراکز علم را ضربه زدن بر پیکر اسلام و قرآن معرفی کرد.
در چهلم شهدای فیضیه، امام خمینی (ره) اعلامیه ای صادر کرد و شاه را مسبب اصلی حوادث دوم فروردین اعلام کرد و در شهرهای مختلف ایران برای شهدای قم مراسم چهلم گرفته شد که به قدری این مراسم ها تأثیرگذار بود که رژیم مجبور به جلوگیری از برگزاری چنین مجالسی شد.
ورامینی ها که اغلب آنان دهقان و کشاورز و کارگر بودند، کفن پوش به سمت تهران حرکت کردند و هدف اصلی تظاهرکنندگان، آزادی امام خمینی (ره) و پیروی از امام در مخالفت با اعمال ضد دینی شاه بود.
مردم شهرستان ورامین، بعدازظهر روز 15 خرداد 42 به پل باقرآباد رسیدند اما متوجه شدند جاده توسط نیروهای نظامی بسته شده است.
علیرغم هشدار نیروهای نظامی، مردم به حرکت خود ادامه دادند و مأموران نظامی که هشدار خود را بی نتیجه می دیدند، به سمت مردم تیراندازی کردند و کفن پوشان ورامینی را به خاک و خون کشیدند.
آمار دقیق کشته شدگان قیام 15 خرداد هرگز مشخص نشد، به طوری که این آمار از چهار تا 15 هزار نفر ذکر شده است.
خبر قیام مردم ایران در 15 خرداد 1342 در داخل و خارج کشور بازتاب گسترده ای داشت و بسیاری از طلاب و علمایی که خارج از کشور حضور داشتند، نسبت به قتل عام مردم ایران و دستگیری امام خمینی (ره) واکنش نشان دادند و خواستار آزادی امام خمینی (ره) شدند.
رژیم شاه برای جلوگیری از ادامه قیام ها و نهضت ها، شروع به دستگیری مسببین قیام در تهران و شهرستانها نمود و عوامل تحریک مردم را به اعدام و زندانهای طولانی محکوم کرد اما سرانجام مجبور شد بر اثر فشار علما و مردم، امام خمینی (ره) را بعد از 10 ماه، در فروردین 1343 آزاد نماید.
به کوشش م ظفرقندی
«خرداد» همیشه بار غم بر دوش ما نهاده است.
چه آن«15 خرداد» خونین، با شهادتها و جوی خون و بوی باروت.
و چه این« 14 خرداد»غمبار، با رحلت امام و رنگ غم و غربت ماتم.
امام، برای ما یک «راه»و «صراط» بود، «میزان» و «ملاک» بود، «اسوه» و «الگو» بود.
از این رو با رفتن او، راهش باقی ماند.
گرچه امام، روی در نقاب خاک کشیده است،ولی فرزندان داغدارش، از راه امام و کلام امام، مشعلی افروخته و برافراشته اند، تا ره بشریت امروز، تیره نماند.
سالگرد ارتحال امام،سالگرد بیعت و میثاق است ، با آنچه امام، بر سر آن جان باخت و شهدا در راه آن خون دادند و جانبازان، سلامتی خود را برای سلامت ماندن آن ایثار کردند، یعنی پیمان با خدا و رسول و اسلام و انقلاب.
سالگرد عروج ملکوتیت، باز هم غم، چنگ بر دلهایمان زد.
سوگ ارتحال تو،« مدینه ایران» را به م و ماتم نشاند و چشمه های اشک را از دیدگان خونبار امت عاشق، جاری ساخت.
آنچه رفت، پیکر پاک و جسد مطهّرت بود. آنچه ماند، فکر ناب و اندیشه ی روشن و خط ماندگارت بود.
اماما! روح تو به آسمانها پر کشید، اما راه تو،ای روح خدا، در زمین و میان عاشقان تداوم یافت.
خلف صالح تو، «خامنه ای عزیز» با صلابت و درایت و محبوبیّت، محور« وحدت» و مظهر « ولایت» گشت.
پس از تو، پروانگان سوخته دل و شکسته بال، گرد این مشعل هدایت و ارشاد به طواف عشق پرداختند.
پرچمی را که برافراشته بودی، اینک بر دوش علمداری رشید از نسل « حسین فاطمه(س)» است.
ای امام! ای نگین افتاده از انگشتر امت، ای جان رفته از پیکر ایران، ای گوهر در خاک نهفته، ای پدر فرزندان شهدا، ای سالار بسیجیان عاشق! چگونه مرگ تو باور کردنی است، ای حیات بخش اسلام و ایران؟
گرچه حسینیه جماران، از تو خالی است، اما سینه هر یک از ما «حسینیه» ای است، پر از شیون و عزا و لبریز از سوگ غم تو.
اکنون، گرچه صدای تو خاموش است، اما دلهای ما محشری پر غوغا از کلام عطر آگین توست،
و گوش تاریخ از پیام های سنگین تو سرشار است.
امام رفت، و بار غم برای همیشه بر دلمان نهاد. اما .. راهش ادامه یافت.
نه از «اسلام طلبی» امت کاسته شد، و نه از شکوه اسلام. نه از روح معنوی انقلاب کم شد، نه از صلابت ایستادگی در مقابل کفر جهانی و شیطان بزرگ!
فقیه و اسلام شناس بزرگ جهان تشیع و بنیانگذار جمهوری اسلامی در بیان حکم شرعی این موضوع فرمود: ما مکلفیم در امور سیاسی دخالت کنیم، مکلفیم شرعا، همان طور که پیغمبر می کرد، همان طور که حضرت امیر می کرد.
مسئولیت این امر خطیر از دیدگاه آن فقیه سیاستمدار، به حدی است که آن را در کنار نماز قرار داده و می فرماید: باید همه شما، همه ما زن و مرد، هر مکلف، همان طور که باید نماز بخواند، همان طور باید سرنوشت خودش را تعیین کند1.
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای( دامت برکاته) مفهوم مشارکت سیاسی و حضور در صحنه را چنین تبیین کرده اند؛ حضور در صحنه معنایش این است که آحاد مردم؛ پیر و جوان، قشرهای مختلف، مرد و زن در هر نقطه ای از کشور، مسائل اساسی کشور را مسائل خودشان بدانند؛ مسائل علمی و پیشرفت علمی و فنی را مسئله اساسی خودشان به حساب آورند؛ پایبندی کشور و نظام و مسؤلان به ارزشهای اساسی انقلاب را به عنوان یک خواست حقیقی خودشان همه جا مطرح و مطالبه کنند. حضور مردم در صحنه، یعنی بی تفاوت نبودن؛ سرنوشت کشور را رها نکردن؛ بی رغبت نبودن نسبت به حوادثی که در کشور می گذرد؛ این معنای حضور در صحنه است.
ایشان با توجه به حیات سیاسی - اجتماعی یک ملت می فرمایند: وقتی یک ملت - پیر و جوانش، بزرگ و کوچکش، قشرهای مختلفش - نسبت به مسائل گوناگون کشور خود دارای انگیزه و فکر است، آن فکر را بر زبان می آورد، بر ان پای می فشرد و از آن دفاع می کند، این ملت، ملت زنده ای است و آینده ان تضمین شده است. 2
این امر به عنوان یک مسئله فقهی و وظیفه شرعی در رساله توضیح المسائل چنین امده است: هر گاه مسلمانان از این بیم داشته باشند که اجانب نقشه استیلا برمملکت اسلامی را کشیده و بدون واسطه یا با واسطه عمال خود از داخل یا خارج آن را عمل کنند. بر همه مکلفین واجب است که به هر وسیله ای که امکان دارد در برابر آن بایستد و از ممالک اسلامی دفاع کنند. 3
از حضرت آیت الله مکارم شیرازی استفتاء شده که: به نظر حضرتعالی آیا شرکت در انتخابات شرعا واجب است؟ در جواب فرمودند: با توجه به شرایط موجود و اینکه دشمنان ما اصرار بر عدم شرکت در انتخابات دارند، به نظر می رسد که شرکت تمام افراد واجد شرایط، واجب است.4
1. صحیفه نور،ج15، ص168
2.بیانات مقام معظم رهبری، 22/9/84
3.توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 630
4.www.makaremshirazi.org
روز هایی در خلوت خویش، با خود بودن و به یاد خدا زیستن پیام اعتکاف است.
اعتکاف، گشت و گذاری است در کوچه پس کوچه های درون و گشتن در دنیای « تو در تو» دل و شناختن خود و مجاهده با نفس و انس با معبود و بریدن از غیر و پیوستن به یار.
اعتکاف، هجرتی درونی برای سیر در دنیای باطن است.
مروری بر نفسانیات خویش است تا گام تهذیب بر داریم و کام بندگی برگیریم.
اعتکاف، تمرینی است سه روزهف با قیام و صیام، تا یک عمر در معبد نیاز و سجده گاه راز و نیاز، معتکف حریم بندگی باشیم.
رجب ماه نماز و نیایش است، مسجد، محراب حمد و ستایش است و اعتکاف، چلّه نشینی در خلوت نا و خواهش است.
ایّام اعتکاف، اهل عبادت را « عید حضور» است و اهل غفلت را روزنه ای به سوی نور، خواندن و شنیدن کجا، دیدن و شنیدن کجا!…
<< 1 ... 241 242 243 ...244 ...245 246 247 ...248 ...249 250 251 ... 253 >>