نفتکش سانچی
سوگسروده به یاد هممیهنان کشتی سوخته
الهی جانِ آب آتش بگیرد
که دریا زین عذاب آتش بگیرد
ندیدم جز شما پروانه ای را
که در آغوش آب آتش بگیرد
خرابم من، خرابم من، الهی
که این جان خراب آتش بگیرد
در این غم، گونه و رخساره بگذار
که با اشکِ مذاب آتش بگیرد
درون سینه، آرامم بسوزد
درون دیده، خواب آتش بگیرد
اگر پرسی ز کشتی بان و کشتی
زبانم در جواب آتش بگیرد
تو ای خورشید، بر بالین دریا
نیا، چون آفتاب آتش بگیرد
ندارم چاره غیر از شعر و تَرسَم
به دفتر، شعر ناب آتش بگیرد
افشین علا
شناسنامه خدا
توحید، مرز میان ایمان و کفر است و ورود به قلعه ایمان بدون اقرار به توحید ممکن نیست. اولین سخن پیامبر کلمه توحید بود: «قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا».
شعار توحیدی «لا اله الا اللّه» از سه حرف (الف، لام و ها) ترکیب شده و ذکری است که در گفتنش حتی لب تکان نمیخورد ولی عملش تا اطاعت از رهبری معصوم و جانشینان آنان ادامه دارد؛ زیرا شرط توحید طبق فرمایش امام رضا علیه السلام ایمان به امام معصوم علیه السلام و اطاعت از اوست.
سوره اخلاص
در این مقاله مطالبی را در ارتباط با سوره توحید تقدیم شما عزیزان می کنیم:
شناسنامه خداوند، سوره ی مبارکه توحید (قل هو الله أحد) است که در آن از توحید پروردگار و یگانگی او سخن به میان آمده است؛ همانطور که در روایات متعددی از معصومان (علیهم السلام)، از آن با عنوان «نسبة الربّ» یاد شده است (الکافی، ج 1، ص 91)؛ مانند اینکه امام صادق (علیه السلام) فرمود: «… سوره توحید بیانگر نسبت (شناسنامه) پروردگار عزّوجلّ است». (من لا یحضره الفقیه ج 1، ص 470)
همچنین برای سوره «قل هو الله احد» نامهایی مانند «اخلاص» و «ولایت» نیز نقل کردهاند. و البته چون این سوره شامل خالصترین عقاید توحیدی است، از این رو سوره توحید و اخلاص نام گرفته است.
توحید چیست؟
توحید، مرز میان ایمان و کفر است و ورود به قلعه ایمان بدون اقرار به توحید ممکن نیست. اولین سخن پیامبر کلمه توحید بود: «قولوا لا اله الا اللّه تفلحوا».
شعار توحیدی «لا اله الا اللّه» از سه حرف (الف، لام و ها) ترکیب شده و ذکری است که در گفتنش حتی لب تکان نمیخورد ولی عملش تا اطاعت از رهبری معصوم و جانشینان آنان ادامه دارد؛ زیرا شرط توحید طبق فرمایش امام رضا علیه السلام ایمان به امام معصوم و اطاعت از اوست.
در سفری که امام رضاعلیه السلام با اجبار مأمون وادار به هجرت از مدینه به مرو شد، در مسیر راه وقتی به نیشابور رسید، مردم دور آن حضرت جمع شدند و از او هدیه و رهنمود خواستند.
امام رضاعلیه السلام فرمود: پدرم از پدرش و او از اجدادش و آنان از پیامبر خدا نقل کردند که خداوند فرموده است: «كلمة لا اله الا اللّه حصنى فمن دخل حصنى أمن من عذابى: توحید، قلعه من است و هر كس داخل این قلعه شود از قهر من در اَمان است.»
آنگاه امام رضا علیه السلام فرمود: البتّه توحید شروطی دارد و من (که امام حاضر هستم) شرط آن هستم، یعنی توحید بیولایت پذیرفته نیست.
در زمان غیبت امام معصوم نیز، بنا بر فرمان خودشان باید به سراغ فقهای عادلی که از هوی و هوس دورند، برویم.
بنابراین توحید کامل، ایمان به یکتایی خداوند، دور کردن فکر و عمل از هر نوع شرک و پیروی از رهبران معصوم در زمان حضور و فقهای عادل در زمان غیبت است.
منابع:
تفسیر نمونه ج 27
تفسیر نور
اسلام کوئیست
تبیان
توهین رییسجمهور به امام زمان عجل الله
سخنان عجیب دکتر روحانی در انتقاد از پیامبر صلی الله
ما در جامعه ای زندگی می کنیم که به دلایل مختلف والدین نمی توانند، نمی خواهند یا شاید می ترسند که به کودکان خود ادب و نظم یاد بدهند. در نتیجه بسیاری از کودکان امروزی نه تنها بی ادب، مخرب و حرف گوش نکن می شوند، بلکه دچار اضافه وزن هم می شوند.
یکی از مهمترین وظایف پدر و مادر این است که به فرزندانشان احترام – به فرهنگ، والدین، بزرگترهایشان – بیاموزند. موضوع این است که آنها چطور باید در فرهنگ امروزی احترام گذاشتن را به بچه ها یاد بدهند؟
ثابت قدم باشید. حرفتان را عوض نکنید. سست و ضعیف نباشید. اگر فرزندتان فکر کند که بعد از 10 بار صدا کردن، می تواند بیاید و جوابتان را بدهد، هر دفعه باید 10 بار صدایش کنید تا بیاید.
مرزگذاری کنید. یک تحقیق در مدرسه ای انجام شد که بدین قرار بود: وقتی زنگ تفریح زده می شد بچه ها به حیاط می ریختند و اطراف حیاط بازی می کردند و می خندیدند و بعد از زنگ تفریح به کلاس برمی گشتند. فردای آن روز حصارهای اطراف حیاط برداشته شد. تغییری که ایجاد شد چشمگیر بود. چون بچه ها به مرکز حیاط آمده و با اضطراب و ناامنی و نه مثل همیشه در حیاط بازی می کردند. روز بعد که حصارها دوباره سر جایشان گذاشته شدند، دوباره بچه ها با شادی و امنیت بازی می کردند.
بچه ها ذاتاً نمی خواهند در دنیایی بدون مرز زندگی کنند. آنها دوست دارند والدینشان برایشان محدودیت و مرز بگذارند، از آنها محافظت کنند، به آنها غذا بدهند و بزرگشان کنند.
در داخل مرزهای مناسب، بگذارید بچه ها کارشان را بکنند. زیاد به آنها گیر ندهید. اغلب والدین دوست دارند که بچه هایشان ورژن کوچکی از خودشان باشند. چنین توقعاتی معمولاً به ناامیدی ختم می شوند.
رفتارهای مثبت را تشویق کنید. دنبال کارهای خوب بچه باشید و او را تحسین کنید. در هر فرصتی کارهای خوب او را تشویق کنید و از او تعریف کنید.
شورش را بیشتر از اشتباهات سرزنش کنید. درست است که بعضی وقت ها اشتباهات مکرر باید عواقب منفی داشته باشند، ولی در کل این رفتار بچه است که از همه مهمتر است و باید درست شکل بگیرد.
هرگز نگذارید بچه یکی از والدین را به جان دیگری بیندازد. اگر مادر بچه به کاری نه بگوید و بچه بداند که پدرش اجازه آن کار را می دهد، حتماً انجامش خواهد داد و در خانه ناپایداری و هرج و مرج ایجاد می شود. باید به بچه ها یاد داد که پدر و مادر هر دو قدرتی مساوی دارند و اگر یکی از آنها نه بگوید جواب قطعاً نه است. این قضیه در موقعیت های طلاق سخت تر می شود، ولی بخاطر بچه ها والدین باید اختلافات را کنار بگذارند و با هم هماهنگ باشند.
رفتاری که از بچه انتظار دارید را خودتان هم انجام دهید. بچه رفتارهای والدین شان را الگو قرار می دهند. اگر ببینند که شما دروغ می گویید، تقلب می کنید، فحش می دهید، دزدی می کنید یا حتی انتخاب های نادرستی در مورد سلامتی و سبک زندگی تان دارید، فکر می کنند که اشکالی ندارد آنها هم همان کار را بکنند. اگر شما و همسرتان دعواهایتان را با داد زدن حل کنید، آنها هم همین کار را خواهند کرد. شما باید آخرین و تنها الگوی بچه هایتان باشید.
امام صادق علیه السلام فرمودند :
سجده شکر به جا آوردن بر هر مسلمانی واجب است .نمازت را به سبب آن به اتمام برسان و به سبب آن خدایت را از خودت راضی کن و به سبب آن است که ملائکه از تو متعجب و شگفت زده می شوند .
به درستی که بنده زمانی که نماز می خواند و سپس سر بر سجده شکر می نهد ، پروردگار حجاب های موجود میان بنده و فرشته ها و ملائک را می گشایدو می گوید :ای ملائکه من ! به بنده ام بنگرید . واجبم را به جای آورد و عهدم را برای من تمام نمود . سپس برای من نسبت به آنچه که برایش نعمت نموده ام ، سجده شکر به جا آورد . ای فرشتگان من ! برای او از نظرشما چه چیزی در نزد من وجود دارد ؟پس ملائکه می گویند : ای پروردگار ما ! رحمت تو .
پس پروردگار می فرماید: سپس برای او چیست ازپاداش ؟می گویند : ای پروردگار ما ! بهشت تو .سپس پروردگار می فرماید : برای او دیگر چیست ؟می گویند : ای پروردگار ما ! کفایت مهم هایش .پس پروردگار باز می فرماید : سپس برایش چیست ؟امام علیه السلام فرمودند : چیزی از خیر ها نماندمگر آنکه ملائکه آن را گفتند .
پس خداوند می فرماید : پس از آن دیگر چیست ؟ملائکه می گویند : ای خداوند ما ! علمی برای ما نیست !پروردگار می فرماید : ای فرشتگان من ! برایش شکرمی کنم همان گونه که برایم شکر به جای آورده است وبرایش روی می آورم با فضلم و رحمتم را برایش نشان می دهم .
منبع : ” الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیه ” نوشته شیخ حر عاملی رحمة الله علیه
چند دقیقه چشمهایت را ببند و گوشهایت را با دو انگشت محکم بگیر. به هیچ چیز خاصی فکر نکن؛ حالا هر چه را میبینی و میشنوی توصیف کن. همه را بگو. چیزی نیست؟ چرا هست. اطراف تو پر از دیدنیها و شنیدنیهاست. دوباره دقت کن.
- من فقط یک صفحهی سیاه میبینم و همهمهای مثل عبور باد میشنوم.
- اشتباه میکنی! تو هم چشم داری هم گوش؛ باید حداقل بتوانی چیزهایی که در دایرهی نگاهت میگنجد، ببینی و بگویی؛ صداهای معمولی دور و برت را بشنوی و واکنش نشان دهی.
- نمیشود. خودت میدانی که نمیشود. با چشم و گوش بسته چطور ببینم و بشنوم؟!
- مسئله فقط بستن دو پلک است؛ خوب بازش کن! این دو انگشت کوچک را هم از سر راه دستگاه شنیداری بردار تا کارش را بکند. حالا یک بار دیگر یافتههای خود را بگو.
- همه چیز هست؛ نور هست ، صدا هست؛ آدمها و لبخندهایشان. راستی این کبوترِ لب پنچره دارد لانه میسازد و گاهی هم یک دهن میخواند. دیگر چه بگویم؟ خیلی چیزها…
- همین. میخواستم به همین فکر کنی. عالَم دیدن و ندیدن را مقایسه کنی. شنیدن و نشنیدن را. مثل هماند؟
(* آنچه خواندید، گفتگویی بود با خودم. نگویید با چشم و گوش بسته چه جوری با هم حرف میزدید!)
آن مقایسه و آن سۆال را خدای متعال مطرح میکند: “هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً “[1] “با هم مساویاند؟”
اول برای حال واحوال دو گروه از انسانها مثالی میزند و تشبیه میکند. ابتدا کسانی که راه خود را کج کردند و به خاکی زدند. یعنی با آن همه نشانه و دلیل و روشنی، کوره راه لجاجت و بد قلقی را انتخاب کردند. خدا و پیامبر و آیههای روشن را انکار کردند. بر سر کوچهی خدا نشستند تا راه را ببندند به خیال خودشان! یا به مسافران راه خدا آدرس غلط بدهند. زندگی ابدی و آخرتی را زیر سۆال بردند. بیچارهها در توهم شکست دادن خدا بودند. غافل از آنکه با خدا هر که درافتاد، ورافتاد!![2]
همان مقاومتی که در مقابل صدای حق کردند، سبب شد تا چشم و گوش درونشان بسته شود. “خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ “[3] ” خدا بر دلها و گوشهای آنها مُهر نهاده و بر چشمهایشان پردهای افکنده شده” به همین خاطر درست مثل آدمهای نابینا و ناشنوا، وجدانی کورو کر دارند.
در مقابل، کسانی هستند با قلبی سرشار از ایمان و عملکردی قابل دفاع.برای خدا سر به زیر و متواضع. بهشتی ؛ یعنی همین آدمهای دوست داشتنی.[4] چشم دلشان بصیر و بینا؛ سامعهی درونشان تیز و گوش به فرمان.
اینجا باید کلاهها قاضی شود برای یک سۆال ساده و عمیق؛ اینها مثل هماند؟
“مَثَلُ الْفَرِیقَیْنِ كَالأَعْمَى وَالأَصَمِّ وَالْبَصِیرِ وَالسَّمِیعِ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ “[5] “مثل این دوطایفه (مۆمنان و منکران)، مثل کور و کر، بینا و شنواست، آیا این دو همانند یکدیگرند؟ آیا پند نمیگیرید؟”
این تأمل کوتاه، به من و تو میگوید باید برای باز ماندن چشم دل و گوش درون، که ابلیس لجباز نفس در کمینش نشسته،کاری کرد. مگر نه؟
پی نوشت ها:
[1] - هود، 24
[2] - شرح حال کافران در آیات 17 تا 20 سوره هود
[3] - بقره، 7
[4] - حال مۆمنان در آیه 23 هود
[5] - هود، 24
بیانات رهبر در دیدار مردم قم
قم سرشار از انگیزه است، سرشار از امید است؛ هم امیدوار است، هم امیدبخش است. قم یک شهر پیشرو و دارای مردم قطعاً پیشرو در کشور ما است. از روز نوزدهم دی سال ۱۳۵۶ -که ما قضایای قم را از دور شنیدیم و هنوز هیچ خبری در کشور نبود از اجتماعات مردمی و هیجانات مردمی، و قم بهپاخاست و قیام کرد و سینه سپر کرد و کشته داد و شهید داد- تا امروز که چهل سال است، قم در صراط مستقیم، حرکت مستمرّ خودش را ادامه داده است. امسال هم شما دیدید که در روز نهم دی، مردم قم آن راهپیمایی را بهطور مرسوم -که در همه جای کشور بود- انجام دادند لکن به آن اکتفا نکردند؛ روز سیزدهم دی [هم] آن راهپیمایی پُرشور، آن حرکت عظیم را انجام دادند.
حرف همیشهی ملّت ما همین است؛ حرف ملّت عزیز ما، قشرهای ما، شهرهای مختلف ما، جوانهای ما، حرف انقلاب و نظام اسلامی و ایستادگی در مقابل زورگویی و زیر بار تحمیل قدرتها نرفتن است. حرف ملّت در تمام این سالهای متمادی یک حرف بود و امروز که چهل سال از آن روزها میگذرد، ملّت ما همان منطق، همان مسیر، همان هدف را دنبال میکند؛ منتها امروز پختهتر است، باتجربهتر است، واردتر است.
از لحاظ انگیزه هم اگر نگوییم امروز جوانهای ما پُرانگیزهتر از آن روز هستند، حدّاقل مثل همان انگیزهها را دارند، علاوه بر اینکه پُرتعدادترند؛ یعنی امروز تعداد جوانهای مؤمن پُرانگیزهای که حاضرند در میدانهای خطر سینه سپر کنند، چندین برابر جوانهای ما در آستانهی انقلاب و در سالهای اوّل انقلاب است؛ این خطّ مستمرّ این کشور است. خب، بنده همیشه این حرفها را البتّه میزنم، همیشه هم یک شواهدی، قرائنی وجود دارد، لکن آنچه این روزها اتّفاق افتاد، شواهد روشن و واضحی بر این قضیّه بود. همینطور که عرض کردیم، ملّت ایران در اقصیٰ نقاط کشور، در شهرهای بزرگ، در شهرهای کوچک، از روز نهم دی -که این آتشبازیها و این شیطنتکاریهای افرادی که بعد عرض خواهیم کرد، تازه شروع شده بود- در همهجای کشور این حرکت را آغاز کردند، بعد که دیدند نه، مزدوران دشمنان دستبردار نیستند، آنوقت پیدرپی، روزهای متوالی این راهپیمایی تکرار شد؛ از روز سیزدهم در قم، در اهواز، در همدان، در کرمانشاه، تا روز چهاردهم، روز پانزدهم، روز شانزدهم، روز هفدهم در شهرهای مختلف، در شهرهای بزرگ، و باز در مشهد، در شیراز، در اصفهان، در تبریز. اینها حوادث معمولی نیست؛ اینها هیچ جای دنیا وجود ندارد؛ من این را از روی اطّلاع عرض میکنم.
این حرکت عظیم منسجم مردمی در مقابل توطئهی دشمن، با این نظم، با این بصیرت، با این شور، با این انگیزه در هیچ جای دنیا نیست؛ و این چهل سال است که ادامه دارد، بحث یک سال و دو سال و پنج سال و مانند اینها نیست؛ نبرد ملّت با ضدّ ملّت است، نبرد ایران با ضدّ ایران است، نبرد اسلام با ضدّ اسلام است؛ این [نبرد] ادامه داشته و البتّه بعد از این هم خواهد بود؛ منتها سرگرم شدن ملّت ایران به مبارزه و ایستادگی و استقامت، موجب نشده است که از بقیّهی ابعاد و زوایای زندگی غافل بشوند، [بلکه] همین جوانهای شما، بچّههای شما پیشرفتهای علمی را به وجود آوردهاند، همین مأموران شما کارهای بزرگ [برای] آبروی ملّت ایران در کشور و در منطقه انجام دادهاند
. یعنی ملّت نشان داد که یک ملّتِ زنده است، یک ملّتِ بانشاط است، یک ملّتِ باخدا است، و خدا هم کمک میکند. خب، در واقع همهی حرکاتی که دشمن در این چهل سال در مقابل ما انجام داده است، پاتک انقلاب است.
انقلاب ریشهی دشمن را از لحاظ سیاسی در کشور کَند، و دشمن حالا مرتّباً پاتک میکند و در هر دفعه هم شکست میخورد؛ اقدام میکند و نمیتواند؛ نمیتواند پیش ببرد؛ بهخاطر ایستادگی، بهخاطر این سدّ محکم مردمی و ملّی؛ این بار هم ملّت، با قدرت تمام به آمریکا و به انگلیس و به لندننشینها میگوید: ایندفعه هم نتوانستید، باز هم نخواهید توانستمیلیاردها دلار هزینه کردند -[این] واقعی است که میلیاردها هزینه کردند- سالها شبکهسازی کردند، مزدورپروری کردند برای اینکه بتوانند از درون، کار را مشکل کنند. [قبلاً] نمیگفتند؛ مسئولین امروز آمریکا که خب سادهلوحیشان در امور سیاسی آشکار است، لو دادند خودشان را و گفتند «از بیرون نمیشود با ایران دستوپنجه نرم کرد، از درون باید خرابش کنیم»؛ یعنی همین کاری که چند سال است دارند میکنند: شبکهسازی، مزدورسازی؛ بعد برای مخارجش سرکیسه کردن دولتهای وابسته، بیایند اینجا و سراغ فلان دولت ثروتمندِ پولدارِ خلیج فارس بروند و سرکیسه کنند آنها را برای اینکه بتوانند مخارجشان را اینجا و جاهای دیگر روبهراه کنند؛ زبالههای فراری از ایران را بازیافت کنند، آنها را دوباره وارد میدان کنند، اگر بشود بازیافتشان کرد؛ هزاران شبکهی مجازی راه انداختند، دَهها کانال تلویزیونی به راه انداختند، کانالهای ماهوارهای به راه انداختند؛ جوخههای ترور و انفجار درست کردند و به داخل مرز فرستادند، چه از جنوب شرقی، چه از شمال غربی؛ بمباران دروغ و تهمت و شایعه را روی سر این ملّت ریختند، شاید بتوانند افکار این مردم را، بخصوص جوانان نورس ما را عوض کنند -جوان عزیز ما، این جوانی که نه امام را دیده، نه انقلاب را دیده، نه دوران دفاع مقدّس را دیده، نه شهدای نامدار بزرگ ما را دیده، روی ذهن اینها [میخواستند] اثر بگذارند؛ نتیجهاش چه میشود؟ [میشود] شهید حججی؛ این شهید عزیز اخیر نجفآباد و شهدای دیگری که در این دو سه روز شهید شدند؛ اینها همه همین جوانها بودند- و تطمیع کسانی در داخل؛ نفوذ در برخی از ارکان؛ [البتّه] خودشان مستقیم هم وارد میشوند، شما دیدید -بعداً عرض خواهم کرد- دخالتهای مسئولان آمریکایی را در این چند روز بهوسیلهی همین شبکههای اینترنتی و امثال اینها؛ [امّا] باز هم نتوانستند؛ با همهی این تلاشها ناکام ماندند.
من لازم است از ملّت عزیزمان تشکّر کنم؛ هزار بار باید تشکّر کنم، نه یک بار. ملّت، حقیقتاً یک ملّت رشید، وفادار، بابصیرت، باهمّت، زمانشناس، لحظهشناس [است] که میدانند لحظهی حرکت کِی است. روز پنجشنبه در مشهد آن قضایا شروع شد؛ روز شنبه آن راهپیمایی عجیب [برگزار شد] که شاید چند سال بود با این شور و هیجان در مشهد راهپیمایی نشده بود؛ بعد، یکی دو روز کارهای پراکندهی دیگری انجام گرفت که همه مطّلعید؛ بعد، از سیزدهم دی تا هفدهم دی، حدّاقل پنج روز پشت سر هم [مردم به میدان آمدند]. واقعاً وفاداری ملّت، لحظهشناسی ملّت، [اینکه] بدانند هر زمانی چهکار میخواهند بکنند [قابل تشکّر است]. خب، دیگران این پیامها را میگیرند؛ بله در تبلیغاتشان، صدها نفر اخلالگر و تخریبکننده را هزاران نفر نشان میدهند، [امّا] حرکات میلیونی ملّت را در تظاهرات بهعنوان یک گروه [کوچک] یا چند هزار نفر معرّفی میکنند! در تبلیغات اینجوری میگویند، امّا میفهمند؛ صاحبان سیاستهایشان میبینند، [ولی] به رو نمیآورند؛ یعنی ملّت کار خودش را میکند، تأثیر خودش را میگذارد، رُعب خودش را در دل سیاستگذاران دشمن نفوذ میدهد با این حرکت عظیمی که انجام میدهد. ملّت بصیرتشان را واقعاً به اوج رساندند؛ حقیقتاً این ملّت به اوج رساندند بصیرت خودشان را و در این چند روز انگیزهی خودشان را خوب نشان دادند.
[امّا] تحلیل؛
در این روزها تحلیلهای گوناگونی از طرف اشخاص مختلف و جناحها، در روزنامهها، در شبکههای اینترنتی نسبت به این قضایا انجام گرفت؛ در این تحلیلها یک نقطهی تقریباً مشترکی وجود داشت که آن نقطه، نقطهی درستی است و آن تفکیک بین مطالبات صادقانه و بهحقّ مردم و حرکات وحشیانه و تخریبگرانهی یک گروه است؛ اینها از هم باید تفکیک بشود. اینکه فلان انسانی از یک حقّی محروم بماند و اعتراض بکند یا این اعتراضکنندهها -صد نفر، پانصد نفر- بیایند یک جایی جمع بشوند و حرف خودشان را بزنند، یک مطلب است؛ و اینکه یک عدّهای از این تجمّع و از این انگیزه سوءاستفاده کنند و بیایند به قرآن دشنام بدهند، به اسلام دشنام بدهند، به پرچم اهانت کنند، مسجد را بسوزانند، تخریب کنند، آتش بزنند، یک حرف دیگر است؛ اینها دو مقوله است؛ اینها را با هم مخلوط نباید کرد.
ظهور منجی
یکی از برکات و ره آورد ظهور مصلح موعود حضرت مهدی (عج) پدید آمدن عدالت اجتماعی به معنای وسیع و حقیقی آن و تأمین رفاه و آسایش اقتصادی است. چون برابر روایات پیامبر اکرم و اهل بیت(علیهم السلام) در زمان حکومت حضرت مهدی(عج) عدالت در تمام زمینه ها و در همه شئون عالم جلوه گر می شود و بشر طعم شیرین آزادی، امنیت،عزّت، نشاط، محبت، همدلی، تعاون و کمک،رفاه،آسایش و هزاران خواست انسانی دیگر را می چشد و جهان تحت مدیریت، ولایت و حکومت نظام اسلامی قرارا می گیرد و قدرت قاهره خداوند زورمندان و زرپرستان را بر سر جایشان می نشاند، چه این که برکات آسمانی و زمینی فراوان می شود تا جایی که هیچ گونه گرسنه ای در عالم نخواهد بود؛ چنان که از سالار شهیدان در این باره رسیده است: « تواصلوا و تبارّوا، فوالّذی فلق الحبّه و برء النسمه لیأتیّن علیکم وقت لا یجد احدکم لدیناره و لا لدرهمه موضعاً؛1 با هم دیگر رابطه بر قرار کنید و به هم دیگر احسان کنید، سوگند به آن خدایی که دانه ها را شکافت و جان داران را آفرید به شما آن چنان روزی می رسد که در آن هیچ کس برای پرداخت دینار و درهم انفاقی و صدقات خود مستحقی را پیدا نمی تواند بکند».
در کلمات سایر ائمه و حتی ره آورد عرفانی اهل معرفت درباره برکات و فراوانی نعمت های الهی در زمان حکومت مهدی مطالب فراوانی آمده است؛ از جمله حضرت امیرالمؤمنین فرمود:« تخرج الارض افالیذ کبدها و تلقی الیه سلماً مقالیدها؛2در زمان مهدی زمین میوه های دل خود (معادن)را برای او بیرون می ریزد و کلیدهایش را به او می دهد»
و همچنین درباره عدالت اجتماعی و شکوفایی اقتصادی در زمان حکومت مهدی در سخنان اهل معنا آمده است: در ایام حکومت مهدی(عج)، مردم در سایه عدالت زندگی می کنند و روزگار سرسبز و پر طراوتی خواهند داشت، رزق و روزی در آن فراوان می شود و مردم در کمال امنیت به بندگی خداوند می پردازند.3
در کلام دیگری از بزرگان اهل معرفت آمده است:
خداوند خلیفه ای دارد که روزی ظهور خواهد کرد و زمین را پر از عدل و داد می کند. او عدل را در جامعه پدید آورده و عدالت اقتصادی را اجرا خواهد نمود. شخصی به حضور او می آید و عرض می کند: یا مهدی! به من کمک کنید. حضرت مهدی به اندازه ای به او می دهد که به زحمت آن را با خود می برد.4
صاحب دلی دیگر در این زمینه گفته است: صاحب زمان که علک به کمال دارد، تمامت روی زمین را در حکم خود آورد و به عدل آراسته گرداند، کفر و ظلم را به یکبار از زمین بردارد و تمامت گنج های روی زمین بر وی ظاهر گردد.5
از آنچه گفته شد معلوم می شود که عدالت اجتماعی و رفاه اقتصادی یکی از بهترین ره آورد انقلاب جهانی حضرت مهدی است که در سخنان امام حسین(ع) و سایر روایات و همچنین کلمات اهل معرفت به ان توجه شده است، زیرا عدالت اجتماعی و تأمین آسایش، آزادی و امنیت و مانند آن از مسائل مهم و اساسی است که ریشه در تاریخ زندگی بشر در کره زمین داشته و در تمام دوران تاریخ نهضت های فراوانی برای پدید آوردن آن صورت گرفته و آرزوی دیرین انسان های خیر اندیش بوده است.
در این میان یکی از انگیزه های اساسی بعثت انبیای الهی نیز ایجاد عدالت و تأمین حقوق اجتماعی بشر بوده و در این راه سفیران بزرگ الهی فراوانی قربانی شده اند تا بالاخره با ظهور ذخیره عالم هستی، مهدی موعود، این مهم به طور کامل تحقق یابد و بشر مزه شیرین عدالت را در تمام ابعاد خواهند چشید.
1. یوسف بن یحیی شافعی،عقد الدرر،ص 171.
2. نهجالبلاغه، خطبه 138
3. عبدالکریم جیلانی،الانسان کامل فی معرفه الاواخرو الاوایل،ج2،ص84،باب61.
4. محیی الدین عربی، فتوحات مکیه،ج3،ص327،باب 366
5. عزیز الدین نسفی، انسان کامل،ص320،فصل 6
حضرت علی (ع) :
” خداوند هر گاه خیری بر بنده اش بخواهد به او کم خوابی و کم خوری و کم حرفی را تلقین می کند .”
در چند سطر گذشته از تاثیر نماز بر بهداشت خواب به نکته ای اشاره کردیم . حال در ادامه همان موضوع باید گفت که دانش پزشکی ظرف چند دهه اخیر موفق به اکتشاف مهمی پیرامون خواب شده است و آن کشف بخشی مهم در طول خواب انسان به نام خواب REM بوده است . پس از آن که حدود ۴۵ دقیقه از به خواب رفتن انسان گذشت ، مرحله REM آغاز می شود و به مدت کوتاهی حدود ۱۰ تا ۱۵ دقیقه ادامه می یابد .
در طول مرحله REM از خواب ، به طرز اسرار آمیزی تمام عضلات اسکلتی بدن از کار می افتد و شخص کاملا بی حرکت می شود و نوار مغزی شخص به جای حالت خواب ، حالت بیداری کامل را نشان می دهد . به طوری که در این حالت مغز از فعالیت بالایی برخوردار است .
در طی REM درجه حرارت بدن و ضربان قلب به طور غیر منتظره بالا می رود و حرکات سریعی در چشمان فرد دیده می شود که وجه تسمیه این مرحله نیز می باشد ( مرحله حرکات سریع چشم RAPID EYE MOVEMENT)) چنانچه شخص را در این حالت بیدار کنیم به احتمال بسیار قوی ابراز می کند که در حال خواب دیدن بوده است .
مرحله REM پس از ۱۰ تا ۱۵ دقیقه متوقف می شود و پس از آن در طول خواب و به طور دوره ای و بطور منظم تکرار می شود . با این وجود کل دوران R EM در طول یک خواب ۸ ساعتی در اشخاص طبیعی ۹۰ دقیقه خواهد بود و قسمت اعظم آن در ساعات نزدیک به صبح به وقوع می پیوندد.
امروزه دانش پزشکی به اثبات رسانده است که در بیماری افسردگی یکی از تظاهرات مهم ، افزایش یافتن طول خواب REM نسبت به میزان طبیعی است . به طوری که شخص افسرده به میزانی بیش از سایر اشخاص خواب می بیند . یعنی زمان بیشتری را در مرحله REM بسر می برد .
از این جهت یک مبنای مهم در تولید داروهای ضد افسردگی ایجاد داروهایی است که کاهش دهنده مرحله REM خواب باشند .( از جمله داروهای ضد افسردگی ۳ حلقه ای (
علاوه بر این یک روش درمانی جدید برای بیماران افسرده ، بیدار نگه داشتن آنها ، برای کاهش میزان REM می باشد . زمان نماز صبح که در سوره مبارکه ” اسراء ” با عنوان ” ان قران الفجر کان مشهودا ” از آن نام برده شده است و مورد تاکید فراوان می باشد . به گونه ای قرار گرفته است که سبب کاهش دادن قابل ملاحظه میزان خواب REM در اشخاص می شوود . همان طور که خواندید قسمت اعظم خواب REM در حوالی صبح به وقوع می پییوندد و چنان چه شخص خود را ملزم به بیداری صبحگاهی کند در حقیقت جلوی ورود خود به مرحله قابل توجهی از خواب REM را گرفته است .
از این جهت بیداری صبحگاهی برای نماز خود به تنهایی می تواند به عنوان واکسنی در پیشگیری از افسردگی و حتی دارویی در درمان افسردگی مطرح باشد . لازم به توضیح است که خواب REM در حد تعادل برای سلامت و رفع خستگی لازم است اما زیادی آن منجر به مشکلات مختلف از جمله افسردگی می شود و نقش نماز به عنوان متعادل کننده میزان REM مطرح است .
تاثیر نماز بر شادابی جسم و روان
پیامبر اکرم (ص):
” مومن ، شوخ و لبخند بر دهان باشد و منافق بدخلق و گره بر ابرو .”
امروزه ضرب المثل ایرانی ” خنده بر هر درد بی درمان دواست ” مصداق کاملا علمی پیدا کرده است . دانش پزشکی در قرن حاضر به وضوح می داند اشخاصی که اصطلاحا یک لب و هزار خنده گفته می شوند ، نسبت به آنان که به اصطلاح با خودشان نیز قهرند ! و نسبت به زندگی بدبین و عبوس هستند ، بسیار کمتر دچار بیماری های جسمی و روانی می شوند .
به این ترتیب هر عاملی که شادابی را به انسان هدیه کند ، در واقع به سلامتی جسم و روان او کمک کرده است . اما نکته بسیار مهمی که دانش طب به بشر آموخته است ، این مطلب است که شادابی و افسردگی انسان پیش از آن که تحت کنترل اراده او باشد ، زیر فرمان تغییرات مواد شیمایی در سلسله اعصاب مرکزی انسان است و ما این مطلب را در ادامه مباحث ” ۴۰ نکته پیرامون نماز ” از جمله مبحث ” تعادل ناقلهای عصبی ” روشن تر خواهیم کرد .
اما در این جا ذکر همین نکته کافی است که مثلا افزایش یک ماده شیمیایی به نام ” دو پامین ” در بدن سبب می شود ، انسان بدون آن که خود بخواهد ، دچار ناراحتی و کاهش این ماده نیز سبب شاد شدن غیر ارادی انسان خواهد شد .
به عنوان مثال ، عصبانیت و ناراحتی غیر ارادی و بدون علت صبحگاهی که حالت شدید آن به عنوان ملانکولی یا همان مالیخولیا ( افسردگی درون زاد صبحگاهی ) شناخته می شود ، در اثر تغییرات و کم و زیاد شدن همین مواد شیمیایی به وقوع می پیوندد.
اما از جمله این مواد شیمیایی داخل بدن که به طور غیر ارادی سبب شادی انسان می شود و به او شعف و نشئه بی نظیر می بخشد ، ماده ای به نام ” کورتیزول می باشد که میزان آن در داخل بدن انسان در ساعات سحرگاهی به شدت افزایش می یابد و در صورت بیداری انسان در این ساعات ، لذت و شعف سرمست کننده ای نصیب او می شود که بی شک بر زندگی او در تمام طول روز تاثیر گذار است .
افزایش کورتیزول در ساعات صبح و ارتباط آن با سرخوشی صبحگاهی ، که امروزه از مسلمات پزشکی است ، در واقع توجیه قابل توجهی بر همه مضامینی که در فرهنگ و ادب و عرفان پیرامون ” اسرار سحر ” معرفی می شوند ارائه می دهد .
از نمونه توجه بسیار به سرخوشی و شادابی سحرگاهی و تاثیر آن در زندگی انسان در اشعار خواجه شیرین سخن شیراز حضرت حافظ بسیار می توان یافت :
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود
ضرب المثل ایرانی مشهور که منسوب به بزرگمهر می باشد یعنی : ” سحر خیز باش تا کامروا باشی ” نیز اشاراتی نغز به تاثیر بیداری صبحگاهی بر زندگی شادکامانه و سعادت آمیز دارد .
به این ترتیب واضح است ، امر واجب نماز صبح با ارزانی داشتن بیداری صبحگاهی به انسان تقدیم کننده شادابی جسم و روان به او می باشد و یک نتیجه مهم این شادابی ، سلامت جسم و روان خواهد بود .
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم
* برگرفته از پایان نامه با موضوع نماز
مرگ بريده شدن علاقه روح از بدن است .مرگ يعنى آغاز سفر از اين دنيا به سراى آخرت.بعد از مرگ، انسان را به جايى منتقل مى كنند كه نامش قبر است، و قبر منزل موقتى مردگان مى باشد. در هنگام مرگ و قبض روح، ممكن است سختيها و شدايد فراوانى - در اثر اعمال و افكارى كه در دنيا كسب نموده است - به انسان هجوم آورد. و بعد از اين ناراحتيها و رنجهاى عالم قبر و برزخ شروع مى شود، تاريكى و ظلمت قبر، سوال نكير و منكر، فشار قبر، حمله حيوانات گوناگون به بدن و…
آدمى، بايد خود را براى چنين سفرى آماده سازد و از حالا به فكر سختىهاى راه طولانى خود باشد. و اينجاست كه نماز - اين باشكوهترين عمل عبادى الهى - به يارى انسان مى شتابد و از او در بحرانى ترين و طوفانى ترين لحظات، دستگيرى مىنمايد، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: ملك الموت به من گفت كه: هر كس مواظب اوقات نمازهاى پنجگانهاش باشد، من از مادر به او مهربانتر مى باشم . (1)
امام صادق عليه السلام فرمود: ان ملك الموت، يدفع الشيطان عن المحافظ على الصلاة و يلقنه شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله، فى تلك الحالة العظيمة (2)در تاريكى شب، دو ركعت نماز بخوان، براي (رهايي از) وحشت قبرها.
ملك الموت به هنگام قبض روح، شيطان را از آن انسانى كه بر نمازش محافظت داشته دفع مىكند، و در آن حالت هولناك و پر وحشت، شهادت به توحيد و رسالت را به او تلقين مىكند.پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: الصلاة شفيع بينه و بين ملك الموت و انس فى قبره و فراش تحت جنبه و جواب لمنكر و نكير (3)
نماز شفيع نمازگزار در نزد ملك الموت و مونس در قبر و بسترى نيكو در قبر و پاسخ، به سوال نكير و منكر مىباشد.
سعيد بن جناح مىگويد: در مدينه، در منزل امام محمد باقر عليه السلام بودم .حضرت ابتدا، بدون اينكه سوالى شده باشد، فرمود: “من اتم ركوعه، لم تدخله وحشه فى قبره” (4) هر كس ركوع خود را در درست و كامل به جاى آورد، وحشت قبر به او راه نيابد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: “ما من عبد، اهتم بمواقيت الصلاة و مواضع الشمس، الا ضمنت الروح عند الموت و انقطاع الهموم و الاحزان و النجاة من النار” (5)
بندهاى نيست كه به وقتهاى نماز و مواضع خورشيد، اهتمام دارد، مگر اينكه راحتى و آسايش در موقع مرگ و از بين رفتن ناراحتيها و غمها و رهايى از آتش را برايش ضمانت مىنمايم .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: صلاه الليل، سراج لصاحبها فى القبر (6) نماز شب، چراغى است براى صاحبش در قبر.
خداوند به يكى از پيامبرانش خطاب نموده، فرمود: “قم فى ظلمة الليل، اجعل قبرك روضة من رياض الجنة” تيرگى شب، به عبادت برخيز تا قبر تو را باغى از باغهاى بهشت قرار دهم .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: ان القبر ينادى كل يوم بخمس كلمات، انا بيت الفقر، فاحملوا الىّ كنزا، انا بيت الظلمة فاحملوا الىّ سراجا،… قبر در هر روز به اين كلمات پنجگانه ندا در مى دهد، من خانه فقر و تهيدستيم ، پس ذخيرهاى براى خودتان به اينجا بفرستيد. من خانه تاريكىام، چراغى در اين خانه بياوريد،… گفته شد: آنها كدامند؟ حضرت فرمود: “و اما السراج فصلاة الليل و اما الكنز فكلمه شهاده لا اله الا الله” … چراغ اين خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، كلمه شهادت لا اله الا الله و… مى باشد. (7)
حضرت رضا فرمود: بر شما باد به نماز شب ! بندهاى نيست كه آخر شب برخيزد و هشت ركعت نماز شب و دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر را بجاى آورد، و در قنوت وتر، هفتاد مرتبه استغفار كند، مگر آنكه پاسخ داده شود به ايمني از عذاب قبر و از عذاب جهنم و نيز عمرش طولانى شود (8)
وقتى كه جناب ابوذر غفارى (ره) به مكه معظمه مشرف گرديده بود نزد كعبه ايستاد، و خطاب به مردمى كه براى حج از اطراف عالم در مسجد الحرام جمع گشته بودند، فرمود:چراغ اين خانه ظلمانى، نماز شب است و گنج آن، كلمه شهادت لا اله الا الله و…
ايها الناس ! منم جندب بن سكن غفارى، منم خير خواه شما و مهربان بر شما، به سوى من بياييد. مردم از اطراف دور او جمع شدند، فرمود:اى مردم ! هر گاه يكى از شما خواست به سفرى برود، هر آينه زاد و توشهاى براى خود بر مىدارد - به آن اندازه كه در سفر دارد - و چاره اى از آن ندارد، پس هر گاه چنين است، سفر آخرت سزاوارتر است به زاد و توشه راه، در اين هنگام مردى برخاست و گفت: پس ما را راهنمايى كن اى ابوذر!
فرمود: … “صل ركعتين فى سواء الليل لوحشه القبور” (9) در تاريكى شب، دو ركعت نماز بخوان، براي (رهايي از) وحشت قبرها.
1- ثواب الاعمال ، ص 61، بحار، ج 6، ص 244.
2- وسائل الشيعه ، ج 3، ص 19، من الا يحضره الفقيه ، ج 1، ص 42.
3- بحار، ج 82، ص 231 خصال صدوق ، ج 2، ص 522.
4- ثواب الاعمال ، ص 61، بحار، ج 6، ص 244.
5- سفينه البحار، شيخ عباس قمى ، ج 2، ص 43.
6- الرساله العليه ، ص 176.
7- نشان از بى نشانها، ص 314.
8- سفينه البحار، ج 2، ص 397.
9- بحار، ج 96، ص 258، منازل الاخره ، ص 3.
<< 1 ... 75 76 77 ...78 ...79 80 81 ...82 ...83 84 85 ... 253 >>