چله ای گرفتم و چهل شب چهارشنبه به مسجد سهله مشرف می شدم . شب چهارشنبه چهلم بزرگواری را با کمال مهابت در عالم رویا دیدار نمودم وای صورت مبارکش را ندیدم . فرمود : « برخیز کار تو درست شد »
از خواب بیدار شدم دیدم یک ساعت به صبح مانده است ، مشغول نماز شب شدم .
بیشتر »