حجج مرا چشمی است خون افشان ازآن چشمان آهوئی مرا دل خون شده آن دم ،ازآن دیدار دلجوئی اگرچه ،محسنی جانا ، حجج در روی تو ، پنهان عجب سیما ، عجب چشمی ، کدامین گل ،تو می بوئی ؟؟ کجا بادست بسته ، ره گشودی با رُخ زردت ؟؟ زدیدار حبیبان گو ،چه می پائی ؟…
بیشتر »