ناسپاسی گناه بزرگی است
امام جواد علیه السلام فرمودند :« نعمتی که شکر آن به جا آورده نشود همچون گناهی است که بخشوده نمی شود »
اگر خداوند نعمتی را به من عطا نمود و من شکر آن را به جای نیاوردم ، برایم چون گناهی است که هرگز بخشوده نشده ، با این توصیف باید برای گناهان خود یک حساب باز کرد و برای نعمت هایی که شکرش به جا آورده نشده ، حسابی جدا !
نعمت سلامتی ، چشمانی بینا ، زبانی گویا ، گوش های شنوا ، دیت و پای سالم ، بدن سالم … شکر کدام از این نعمت ها را به جای آورده ام ؟ یا بهتر بگویم با کدام یک از این عضوهایم ناسپاسی نکرده ام ؟ با کدام حرمت خداوندی را پاس داشته ام ؟ با کدام گناه نکرده ام ؟ گوش خود را از شنیدن حرام نگه داشته ام ؟
چشمان خود را از حرام و آن چه خداوند از آن نهی نموده بسته ام ؟
زبان خود را از آن چه نباید می گفتم خاموش داشته ام ؟
قلبم را آلوده به گناه نکرده ام ؟
دستم را ؛ پایم را ؟
کدام یک از عضوهای من هست که تا امروز با آن گناه نکرده ام ؟ شکر نعمتش جدا ؛ کدام را در راه گناه خرج نکردم ؟ هیچ عضوی در بدن ندارم که بتوانم مدعی شوم با آن گناه نکرده ام ، تا خداوند به خاطر آن مرا عفو کند !
با کدامین زبان طلب بخشش نمایم ؟
زبانی که هر لحظه در حال گناه است و مومنان از آزار وطعنه هایش در امان نبوده اند .
با کدام چشم اشک بریزم ؟
چشمانی که آلوده به نگاه حرام است ؟…
دیده شده در کتاب الکترونیک شب های بیقرار ،دکتر سید محمد بنی هاشم ، به همت ایمان روشن بین، ص ۲۵
بزرگترین معصیبت
خداوند فرموده است « هیچ مصیبتی به شما نمی رسد مگر این که خودتان سبب آن شده اید» سوره شوری ، آیه ۳۰ .
در این شب ها باید از گناهانی توبه نمود که ما را با مصیبت ها دست به گریبان نموده است ، تا خداوند نبخشاید رهایی از دردها و مصیبت ها هم امکان نخواهد داشت .
اما آیا تا به حال اندیشیده ایم که بزرگترین مصیبتی که در زندگی گریبانگیر آن هستیم ، کدامین مصیبت است ؟ کدامین درد و بلا است ؟ با فزونی گناهانمان گرفتار آن شده ایم
کمی رزق ؟سختی ها و فشار زندگی ؟ بیماریهای بی درمان و طاقت فرسا ؛ و یا حتی مستجاب نشدن دعاها ؟ کدام از این مصیبت ها بزرگترین گرفتاری است که روز و شب فکرمان را به خود مشغول ساخته است و از امروزتصمیم گرفته ایم تا برای رهایی از آن دست به دعا برداریم ؟ به انگیزه درمان کدام گرفتاری آمده ایم تا از خداوند آمرزش گناهان خود بخواهیم ؟
هر کس متناسب با ظرفیت و میزان سختی که از هر کدام از این دردها به دوش می کشد لب به سخن می گشاید ، اما گویا من یک مصیبت را از یاد برده ام ، آن گونه از آن غافلم که حتی به عنوان کوچکترین و کمترین مصیبت هم آن را به زبان نیاوردم !
هرگز عجیب نیست ! چرا که آن هنگام از مصیبتی به فغان می آیم که به راستی احساس درد کنم . زمانی دردی را مصیبت می خوانم که پشتم از آن سنگین شده و تحملش برایم غیر ممکن باشد ! در غیر این صورت چه دردی و کدام مصیبت ؟
آری مصیبت غیبت امام زمان عجل الله را به فراموشی سپرده ام و آنگونه از آن غافل شده ام که حتی به عنوان آخرین مصیبت هم آن را بیان نکردم ! مصیبتی که تمام دردها از آن ریشه می گیرد !
بزرگتربن مصیبت را از آن رو غیبت امام زمان عجل الله نمی خوانم که اساسا آن را مصیبت نمی دانم .
غیبت اما عصر بزرگترین درد زندگیم نیست اصلا به آن فکر نمی کنم ! بود و نبود امام زمان عجل الله برایم یکسان است که آن را از یاد برده ام .
چرا غیبتش را مصیبت بخوانم در حالی که صبح تا به شام از نبودش رنجی حس نمی کنم …!
اما ولله قسم ! غیبت امام عصر علیه السلام مصیبت است و بزرگترین آنها !
آنقدر غرق دنیا شدم و به فکر خودم هستم که لحظه ای به آن نمی اندیشم .
دیده شده در کتاب الکترونیک شب های بیقرار ،دکتر سید محمد بنی هاشم ، به همت ایمان روشن بین ،۳۲_ ۳۴
واکاوی فرمان «آتش به اختیار»
رهبر انقلاب در دیدار رمضانی با دانشجویان، آنها را به تلاش جدی و همهجانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه توصیه نمودند. ایشان در ضمن این بحث فرمودند: «من به همهی آن هستههای فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتّباً میگویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و بهقول میدان جنگ، آتشبهاختیار.»
این فرمان رهبر انقلاب با واکنشهای گسترده و متفاوتی روبرو شده است. از این رو پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در یادداشت زیر به واکاوی این سخن رهبر انقلاب، بر اساس بیانات حضرت امام خمینی (رحمهالله) و دیگر بیانات رهبر انقلاب در این باره پرداخته است.
فکر و عملِ توأمان افسران جنگ نرم
وقتی دربارهی وضعیت «آتش به اختیار» سخن میگوییم، باید بدانیم که این فرمان ناظر به چه کسی صادر شده است؟ مخاطبِ صریحِ این کلام کیست؟
بر اساس اندیشهی حضرت امام خمینی رحمهالله و حضرت آیتالله خامنهای، وقتی از مأموریتهای نظام اسلامی سخنن میگوییم به تعبیر مشترک کلیدی و مهمی میرسیم با عنوان «فتحالفتوح انقلاب اسلامی»: «امام بزرگوار ما در یک حادثهى مهم جنگى در قضیهى یک عملیات که پیروزىاى به دست رزمندگان آمده بود، یک پیامى دادند؛ در آن پیام این نکته وجود داشت که فتحالفتوح انقلاب اسلامى، تربیت این جوانهاست.» ۱۳۹۱/۷/۱۲
امروز این جوانان تربیتشده، این «جوانهای دانشجو و افسران جوان جنگ نرم»، در شرایطی که «جمهوری اسلامی و نظام اسلامی با یک جنگ عظیمی -جنگ نرم- مواجه است» باید به میدان بیایند: «گفتیم افسران جوان جنگ نرم؛ نگفتیم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش، برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب. یعنی سرباز هیچگونه از خودش تصمیمگیری و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده میگوید، عمل کند. نگفتیم هم فرماندهانِ طراح قرارگاهها و یگانهای بزرگ، چون آنها طراحیهای کلان را میکنند. افسر جوان در صحنه است؛ هم به دستور عمل میکند، هم صحنه را درست میبینید؛ با جسم خود و جان خود صحنه را میآزماید. لذا اینها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش این است. حقیقتاً افسران جوان، فکر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم میبینند، در چهارچوب هم کار میکنند.» ۱۳۸۸/۶/۸
دشمن به سراغ سنگرهای معنوی میآید
در بحث فرمان «آتش به اختیار به جوانان و افسران جنگ نرم» نکتهی دوم این است که باید توجه کنیم این فرمان در چه فضای کلّی و شرایطی مطرح شده است؟ به تعبیر رهبر انقلاب: «جنگی که وجود دارد، از جنگ نظامی اگر خطرش بیشتر نباشد، کمتر نیست… در جنگ روانی و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی میآید که آنها را منهدم کند؛ به سراغ ایمانها، معرفتها، عزمها، پایهها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور؛ دشمن به سراغ اینها میآید که اینها را منهدم بکند و نقاط قوّت را در تبلیغات خود به نقاط ضعف تبدیل کند؛ فرصتهای یک نظام را به تهدید تبدیل کند.» ۱۳۸۸/۷/۲
جنگی که ابزارهای خاص خودش را دارد: «جنگ بهوسیلهی ابزارهای فرهنگی، بهوسیلهی نفوذ، بهوسیلهی دروغ، بهوسیلهی شایعهپراکنی؛ با ابزارهای پیشرفتهای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطیای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده.» ۱۳۸۸/۹/۴
پس فضای عملیات و عرصهی مورد نظر، عرصهی جنگ نرم و عقیدتی و فکری است.
معنای «آتش به اختیار»
«آتش به اختیار»، اصالتاً تعبیری نظامی است و البته میدانیم که استفاده از تعابیر نظامی در زبان طبیعی، گاه بسیار پرکاربرد است (مثل واژهی راهبرد، جبهه و…). وقتی این تعبیر در فضای فرهنگی و عمومی جامعه طرح میشود، معنایی استعاری مییابد و نشانگرِ وضعیتی است که در نظام هماهنگی و کنشِ فرهنگی جامعه (از لایهی مسئولین تا فعالان فرهنگی در سطح جامعه) اختلال به وجود آمده است. اگر بخواهیم بر اساس همان فضای معنایی مبدأ در این استعاره -که فضایی نظامی است- سخنی دقیقتر بگوییم، در ادبیات نظامی، فرایند تدبیر و هماهنگی و فرماندهی در سه سطح راهبردی (استراتژیک)، عملیاتی و تاکتیکی طرح میشود و اختلال در قرارگاه عملیاتی، زمینهای برای اعلام شرایط آتش به اختیار برای نیروهای تاکتیکی خواهد بود.
نکتهی مهم این است که در این شرایط (یعنی آتش به اختیار)، ارتباط میان سطح راهبردی و تاکتیکی قطع نیست؛ یعنی نیروهای انقلابی و افسران جوان جنگ نرم میدانند که دشمن کیست، مسیر مقابله با آن چگونه است، اصلیترین روشهای دشمنی چیست، مهمترین ابزارها و محملهای دشمن کدامند، برای انسجام درونی چه باید کرد، مهمترین معارف، باورها و توصیهها (منظومهی فکری اسلام ناب محمدیصلیاللهعلیهوآله و مکتب امام خمینی رحمهالله) که نیروها باید میدانستهاند، به آنها گفته شده است و بهطور خلاصه، نیروهای انقلابی در شرایط حرکت در دالان تاریک نیستند و با وجود غبارهای فتنه، میدانند که جهت عَلَمهای مقتدایشان در کدام سمتوسو است.
نحوه قصاص از قاتل علی علیه السلام
در بعضی از کتب قدیمه روایت کردند که چون در آن شب که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام را دفن کردند و صبح طالع شد ، ام کلثوم سلام الله حضرت امام حسن علیه السلام را سوگند داد که می خواهم کشنده ( قاتل ) پدر مرا یک ساعت زنده نگذاری .
حضرت از خانه بیرون آمد خویشان و اصحاب خود را جمع کرد و با ایشان در کشتن آن ملعون مشورت نمود عبدالله ابن جعفر گفت: می باید دست ها و پاها و زبان او را ببریم و بعد از آن او را به قتل رسانیم .
محمد ابن حنفیه گفت : او را اول تیرباران می باید کردو آخر به آتش می باید سوخت .
دیگری گفت ؛ او را زنده بر دارمی باید کشید تا بر دار بمیرد .
حضرت امام حسن علیه السلام فرمود ؛ « من امتثال امر پدر خود می نماییم در حق او ، یک ضربت شمشیر بر او می زنم تا بمیرد . »
پس حکم فرمود او را دست بسته حاضر کردند وفرمود که :« ای دشمن خدا ! کشتی امیر مومنان و امام مسلمانان را ، و فساد عظیم در دین کردی و به یک ضربت او را به جهنم فرستاد .»
به روایت دیگر : حکم کرد که او را گردن زدند .
دیده شده در کتاب جلالعیون ، محمد باقر مجلسی, نشر آدینه سبز ، فصل پنجم ، ص ۳۷۳.
رهبر انقلاب 20 اردیبهشت 96 در دانشگاه امام حسین(ع):
دشمنان بدانند اگر به فکر تعرض به ایران بیفتند، با واکنش سختی مواجه خواهند شد زیرا همانطور که قبلاً هم گفته شده، دوران «بزن دررو» گذشته است و آنها ممکن است شروع کننده باشند اما پایان کار دست آنها نخواهد بود.
دشمن چه چیزی را هدف گرفته است؟ من عرض میکنم دشمن یک هدف کوتاهمدّت دارد، یک هدف میانمدّت دارد، یک هدف بلندمدّت دارد.
هدف کوتاهمدّت دشمن به هم زدن امنیّت کشور است، ایجاد آشوب و فتنه در کشور است، از بین بردن این افتخار بزرگ است که جمهوری اسلامی بحمدالله از آن برخوردار است.
ما در یک منطقهی پر از تشنّج، پر از ناآرامی، بلکه در یک دنیای پر از تشنّج و ناآرامی، توانستهایم محیط امنی را برای کشور خودمان به وجود بیاوریم. این [کار] را ملّت کرده است، این را مسئولین دلسوز انجام دادهاند، این را آگاهیها و هشیاریها و بهروزبودنها به وجود آورده است؛ میخواهند این را از ملّت بزرگ ایران بگیرند.
یکی از مهمترین اهداف یا شاید مهمترین هدف کوتاهمدّت دشمن، این است که بتوانند امنیّت را از کشور سلب کنند.
این ترقهبازیها تأثیری در اراده ملت ایران ندارد
رهبر انقلاب، عصر امروز در دیدار جمعی از دانشجویان دربارهی حادثهی تروریستی امروز تهران:
ملت ایران دارد حرکت میکند و پیش میرود؛ این ترقهبازیهایی هم که امروز شد، اینها هم در ارادهی مردم تأثیری نخواهد گذاشت.
این را همه بدانند؛ اینها کوچکتر از آن هستند که بتوانند در ارادهی ملت ایران و مسئولین کشور اثری بگذارند. و البته خود این حوادث نشان داد که اگر چنانچه جمهوری اسلامی در آن نقطهای که مرکز اصلی این فتنههاست ایستادگی نمیکرد، ما تا حالا گرفتاریهای زیادی از این ناحیه در داخل کشور داشتیم. انشاءالله کلک اینها کنده خواهد شد.
نظام آموزشی ما را چهار نفر بنشینند در یونسکو بنویسند! چرا؟
مسئله استقلال خیلی مهم است؛ مسئلهی سند ۲۰۳۰ از این قبیل است. حالا بعضی میآیند میگویند ما تحفظ دادیم یا گفتیم فلان چیزش را قبول نداریم؛ نه، بحث سر اینها نیست؛ فرض کنیم در این سند هیچچیز واضح بیّنی هم که مخالف اسلام باشد وجود نداشته باشد؛ که حالا وجود دارد؛ من حرفم این است که نظام آموزشی کشور نباید بیرون کشور نوشته شود.
آنها که خیال میکنند ما گزارش درست نگرفتیم؛ نه، گزارشهای ما گزارشهای درستی است. شما میگویید این سند مثلاً خلاف اسلام ندارد، داشته باشد یا نداشته باشد، اینجا ایران است، اینجا جمهوری اسلامی است. نظام آموزشی ما را چهار نفر بنشینند در یونسکو بنویسند! چرا؟ این همان مسئلهی استقلال است.
از وظایف تشکلهای دانشجویی، تلاش همهجانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه است. نگویید دیگر نمیشود در دانشگاه کار کرد؛ در دانشگاه خیلی میشود کار کرد.
همهی هستههای فکری و فرهنگی و عملی و جهادی هرکدام کار کنند؛ مستقل؛ آتش به اختیار باشند. البته قرارگاه مرکزی دستور میدهد اما چنانکه قرارگاه مرکزی اختلال دارد، شما افسران جنگ نرم، آنجا آتش به اختیارید.
گاهی اوقات احساس میشود دستگاههای مرکزی فکری و فرهنگی و سیاسی دچار اختلالند و تعطیلند؛ ️اینکه در وضعیتی که ما اینهمه مسائل مهم فرهنگی در کشور داریم، حالا فرض کنیم فلان آهنگ قبل افطار پخش بشود یا نشود، این میشود مسئلهی اصلی، نامهنگاری میکنند؛ این پیداست این دستگاه اختلال پیدا کرده؛ مسئلهی اصلی را از فرعی تشخیص نمیدهند.
وقتی اینجوری دستگاههای مرکزی اختلال دارند، آنوقت اینجا شما آتش به اختیارید.
سوره ای کلیدی برای فرهنگ جامعه
یک سوره ای از قرآن است که مومنین در زمان پیامبر اسلام دور هم جمع که می شدند و گپ می زدند ، وقتی می خواستند جدا شوند این سوره را با هم می خواندند بعد پخش می شدند ، این سوره سرود مومنین بوده است در زمان پیامبر صلی الله .
این سوره یکی از سوره های کلیدی قر آن در فرهنگ جامعه است .
کدام سوره ؟ سوره عصر . وَالْعَصْرِ سوگند به عصر [غلبه حق بر باطل] (۱) إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ ؛كه واقعا انسان دستخوش زيان است (۲) إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ؛مگر كسانى كه گرويده و كارهاى شايسته كرده و همديگر را به حق سفارش و به شكيبايى توصيه كرده اند (۳)
شما چقدر حق طلب هستی همان قدر هم باید صبر داشته باشی . شما ببینید انسان های حق طلبی که چقدر کار خرابی می کنند .حق طلبی ممکن است انسان را از صبر بیرون بیاورد باید مراقبت کرد . یا این که حق طلبی بدون صبر امکان ندارد . حق طلبی بدون صبر ضرر دارد .
سخنان حجت الاسلام پناهیان . شنیده شده .
صحبت با مردی شکم پرست
از شخصی به نام بنان ابن طفیل که در پرخوری و شکم پرستی مشهور می باشد سوال شد : در میان آیات قرآن کدام آیه قرآن را بیشتر دوست داری ؟
در جواب کفت : ما لکم تاکلون : چرا نمی خورید ؟
پرسیدند : از اوامر قرآن به کدام دستور عمل می کنی ؟ گفت : کلوا واشربوا : بخوربد و بیاشامید .
پرسیدند : از دعاها چه دعایی را انتخاب کردی ؟ گفت : ربنا انزلنا علیها مائده من السما : پروردگارا خوانی از طعام بر ما نازل کن .
پرسیدند : از احادیث چه حدیثی را بیشتر دوست داری ؟ گفت ؛ این حدیث که رسول خدا صلی الله فرمود « لو دعیت بکراع لا جبت : اکر مرا به خوردن پاچه گوسفندی دعوت کنند اجابت می کنم ،»
دیده شده در کشکول مهربان ، نادر مهربان ، نشر سایه ، ص ۳۶۵
ربنا
رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ :(مى گويند) پروردگارا پس از آنكه ما را به حق هدايت كردى دلهايمان را دستخوش انحراف مگردان و از جانب خود رحمتى بر ما ارزانى دار كه تو خود بخشايشگرى . سوره آل عمران آیه ۸
مصادیق حق
۱_ ذات مقدس خداوند عالم . ۲_ آفرینش رمین و آسمان ۳_ دین مبین اسلام .
بگو خدایا ! غلط کردم
خدا دوست دارد ، بنده گنهکارش بگوید : خدایا غلط کردم .
دیدید وقتی بچه شما اشتباهی می کند ، می آید و به شما می گوید ؛ غلط کردم . چقدر خوشحال می شوید .
گریه می کند واشک می ریزد که آقاجون ! غلط کردم ، من را نزن .
شما او را بغل می کنید و به خودتان می چسبانید و نوازش می کنید .
شما که بنده اید و این طور هستید. آن وقت خدا ! فقط یک کلمه انسان بگوید ؛ خدایا ! نفهمیدم ، بد کردم ، عمرم را به بطالت صرف کردم …
دیده شده در کتاب طریق دوست ، رهنمودهای آیت الله احمد مجتهدی تهرانی ، به کوشش علی اکبر مزدآبادی، ص ۷۶.
<< 1 ... 44 45 46 ...47 ...48 49 50 ...51 ...52 53 54 ... 138 >>