فرزندان کوروش اکنون در کدام سرزمین زندگی میکنند؟؟؟
فعلا در دنیا ملتی وجود نداردکه از نظر خون و نژاد از سایر ملل جدا باشد . مثلا ما ایرانی ها که سابقه تاریخی نیز داریم و از لحاظ حکومت و قوانین دارای وضع خاصی هستیم ، آیا از نظر خون و نژاد از سایر ملل مجاور جدا هستیم ؟ مثلا ما که خود را از نژاد آریا و اعراب را از نژاد سامی میدانیم ؛ آیا واقعا همین طور است یا دیگر پس از این همه اختلاطها و امتزاجها ؛ از نژادها اثری باقی نخواهد ماند ؟
حقیقت این است که ادعای جدا بودن خونها و نژادها خرافهای بیش نیست. نژاد سامی و آریایی و غیره به صورت جدا و مستقل از یکدیگر فقط در گذشته بوده است، اما حالا آنقدر اختلاط و امتزاج و نقل و انتقال صورت گرفته است که اثری از نژادهای مستقل باقی نمانده است.
بسیاری از مردم امروز ایران که ایرانی و فارسی زباناند و داعیه ایرانیگری دارند، یا عرباند یا ترک یا مغول، همچنانکه بسیاری از اعراب که با حماسه زیادی دم از عربیت میزنند از نژاد ایرانی یا ترک یا مغول میباشند. شما اگر همین حالا سفری به مکه و مدینه بروید، اکثر مردم ساکن آنجا را میبینید که در اصل اهل هند یا ایران یا بلخ یا بخارا یا جای دیگری هستند.
شاید بسیاری از کسانی که نژادشان از کوروش و داریوش است، الان در کشورهای عربی تعصب شدید عربیت دارند و بالعکس شاید بسیاری از اولاد ابوسفیانها امروز سنگ تعصب ایرانیت به سینه میزنند…
اکر ما ایرانیان بخواهیم بر اساس نژاد قضاوت کنیم و کسانی را ایرانی بدانیم که نژاد آریا داشته باشند ، بیشتر دلت ایران را باید غیر ایرانی بدانیم و بسیار یاز مفاخر خود را از دست بدهیم ؛ یعنی از این راه بزرگترین ضربت را بر ملت ایرانی زده ایم .
به هر حال در عصر حاضر دم زدن از استقلال خونی ، نژادی خرافه ای بیش نیست .
دیده شده در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، استاد مرتضی مطهری ،انتشارات صدرا ، ص ۵۶.
فرهنگ دعا جامعه را عقلانی می کند
بيست و پنجم محرمالحرام، طبق برخي از نقلها مصادف با شهادت وجود مبارك امام سجاد(سلام الله عليه) است. حضرت وقتي با آن وضع به حسب ظاهر اسارت وارد شام شد از ذات مقدّسش پرسيدند، «مَنْ غَلَبَ» در اين صحنه چه كسي پيروز شد؟ فرمود ما, «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ، وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ، فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِم» فرمود ما پيروز شديم برگشتيم شما اگر شك داريد كه در اين مبارزه چه كسي پيروز شد هنگام نماز, اذان و اقامه بگوييد ببينيد نام چه كسي را ميبريد ما رفتيم نام پيغمبر را براي هميشه زنده كرديم و برگشتيم. در آن صحنه يك روايت نوراني مرحوم كليني نقل ميكند از وجود مبارك امام سجاد كه «لَوْ مَاتَ مَنْ بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ يَكُونَ الْقُرْآنُ مَعِي»؛ اين بيان را مرحوم كليني از وجود مبارك امام سجاد(سلام الله عليه) نقل ميكند كه اگر همه مردم روي زمين بميرند و من تنها بمانم اگر يك سخنراني با من هست و مخاطبي با من, او با من حرف ميزند و من هم با او حرف ميزنم به نام خدا در قرآن, من هيچ وحشتي ندارم
اين مرگ يا مرگ طبيعي است؛ «لَوْ مَاتَ مَنْ بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ»؛ يا مرگ معنوي است؛ يعني «لو كفر أهل المشرق و المغرب»، من وقتي مخاطبي دارم و متكلّمي دارم هر وقت خواستم با او حرف ميزنم، هر وقت خواستم حرف او را گوش ميدهم، هيچ وحشتي ندارم؛ «لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ يَكُونَ الْقُرْآنُ مَعِي».
قرآن از آن جهت كه جزء جوامع الكلم است كه وجود مبارك پيغمبر(عليه و علي آله آلاف التحيّة والثناء) فرمود: «أُعْطِيتُ جَوَامِعَ الْكَلِمِ» او همه معارف را در بردارد، برنامههاي ائمه(عليهم السلام) هم توزيعشده است، گرچه در همه بخشها بياني دارند که تبيين معارف است، بعضيها تبيين مسائل نظامي و جنگي است، بعضيها حكومتداري است، بعضيها فقه است بعضي اخلاق است و بعضيها حقوق و برخيها دعا. در قرآن بخشهاي فراواني است كه مربوط به دعاست؛ فرهنگ دعا را امام سجاد به عهده گرفته، گرچه همه ائمه(عليهم السلام) درباره دعا دستوري دارند, عملي دارند؛ ولي امام سجاد(سلام الله عليه) برنامه رسمي او تفسير ادعيه قرآني است؛ يعني آن معارفي كه در قرآن راجع به دعاست حضرت تشريح ميكند توضيح ميدهد بيان ميكند. فرهنگ دعا را طرزي تبيين ميكند كه جامعه را جامعه عقلاني ميكند از آن جاهليت نجات ميدهد.
ميبينيد دعاها تنها اين نيست كه خدايا بيمار مرا شفا بده! گناه مرا بيامرز! پايان امور مرا خير كن! اينها ادعيه رايج است؛ اما آن دعايي كه فرهنگآور است دعاي امام سجاد در صحيفه است؛ عرض ميكند: «أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَي الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْيِهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ»،در بحثهاي عقلي كه چه چيزي هست و چه چيزي نيست ميگويند ممكن, واجب ميخواهد و محتاج, غني ميخواهد؛ ولي در بحثهاي حكمت عملي که مربوط به بايد و نبايد است نه بود و نبود، دعاي حضرت اين است كه خدايا محتاجي دستش را نزد محتاجي دراز بكند اين سفاهت است اين بيعقلي است؛ اين دعاي امام سجاد است. «أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَي الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ» ما اگر خواستيم ببينيم سفيه هستيم يا عاقل، اين دعا براي ما معيار است به چه كسي مراجعه كنيم، به چه كسي وابسته باشيم، به شرق وابسته باشيم به غرب وابسته باشيم. فرمود ملّتي سفيه است كه به بيگانه چشم طمع بدوزد؛ «أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَي الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْيِهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ» اين دعاي نوراني امام سجاد در صحيفه است. در بخشهاي ديگر فرمود: من اگر بخواهم فخر و جمال و جلال يك عده را در ثروت آنها بدانم، خدايا تو مرا از اين خطر حفظ بكن! «وَ اعْصِمْنِي مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِي عَدَمٍ خَسَاسَةً أَوْ أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا فَإِنَّ الشَّرِيفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُكَ وَ الْعَزِيزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُكَ» خدايا! مبادا آن فكر پَست را به من بدهي كه من نظام ارزشي دين را با نظام ارزشي دنيا و ماده اشتباه كنم، آن كسي كه لباس خوبي در بركرده است قصر خوبي دارد اتومبيل خوبي دارد من او را محترم و شريف بدانم آنكه وضع مالياش ساده است او را شريف ندانم، خدايا! تو مرا از اين خطر حفظ كن! «وَ اعْصِمْنِي مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِي عَدَمٍ خَسَاسَةً أَوْ أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا فَإِنَّ الشَّرِيفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُكَ وَ الْعَزِيزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُكَ»؛ خدايا من از تو فهم ميخواهم، خدايا من از تو عقل ميخواهم! اين دعاي امام سجاد است.
بهرگیری از سرمایه عمر
دست به هرجا میزنیم اسراف عمر، کاغذ، دارو، ساختمان، خیلی اسراف میکنیم. یکی از دعاهای امام زینالعابدین در صحیفه این است. «وَ حَصِّنْ رِزْقِى مِنَ التَّلَفِ» (صحيفه سجاديه، ص ۹۸) خدایا رزقی که به من دادی حفظ کن. رزق من دارد تلف میشود. جوانی هدر میرود. عمر هدر میرود. ساعتها هدر میرود. روی این زمینه در جلسه قبل صحبت کردم که بیایید از شب های زمستانی و روزهای تابستانی استفاده کنیم. قانع نباشیم. درسهای دانشگاه و حوزه را بخوانیم. اما قانع نباشید. کار چند فایده دارد.
۱- نقش کار… بسم الله الرحمن الرحیم… موضوع: جلوگیری از هدر رفتن، حالا هدر رفتن عمر، مال، کاغذ، دارو، زمین، مکان.
کار چه اثری دارد. نقش کار:
۱- کار برای سلامتی؛ آدمهایی که کار میکنند. سالمتر هستند.
۲_ عزت، آدمی که کار دارد عزیز است و دستش جلوی کسی دراز نیست.
۳_ خودکفایی، آدمی که کار میکند نیاز ندارد از پدرش، همسرش، شوهرش دست دراز کند و پول بگیرد.
۴_ پر کردن ایام فراغت، این کار است.
۵_ امکان کمک به دیگران؛ کسی که کار میکند، پول در جیبش است، امکان کمک به دیگران دارد.
۶_ صرفه جویی؛ آدمی که کار میکند چون با زحمت پول گیر آورده است، الکی هم خرج نمیکند. با دقت خرج میکند.
۷_کار نیکو کردن از پر کردن است. کسی که کار میکند امروز این را تولید میکند. فردا نقشهاش را عوض میکند. پس فردا، هر تولیدی روز به روز رشد پیدا میکند. کارهای کوچک مقدمه ابتکار در کارهای بزرگ میشود. ارتباط انسان را با دیگران زیاد میکند.
آدم بیکار با کسی رابطه ندارد. آدمی که کار میکند، اول همکارانش را در منطقه شناسایی میکند، بعد در استان شناسایی میکند. بعد در کشور شناسایی میکند. بعد در دنیا با اینترنت تعامل برقرار میکند. میگوید: من آسانسور فروش هستم. یک آسانسور فروش در ایتالیا هست. یک آسانسور فروش در لندن است. یعنی وقتی این کاره شد هی ارتباطاتش با همکارانش بیشتر میشود.
از آدمهای متوسط هم میشود لازم نیست حتماً طرف تیزهوش باشد .
قرآن چند جا افراد را به حیوان تشبیه میکند. چهار تشبیه در قرآن هست.
«كَالْحِجارَة» (بقره/۷۴) این قلب نیست، سنگ است. سنگدلی، قلبش مثل سنگ است. «كَالْحِجارَة» آیه قرآن است.
«كَمَثَلِ الْحِمارِ» (جمعه/ ۵) مثل الاغ است. «كَمَثَلِ الْكَلْب» (اعراف/۱۷۶) مثل سگ است.
«كَالْأَنْعامِ» مثل چهارپا است. یک جا هم فحشش را تند میکند. آنجا که میگوید: مثل چهار پا است، میگوید: مثل چهار پا است بعد میگوید: «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَل» (اعراف/۱۷۹) بلکه این از چهارپا هم بدتر است. گاو علف میخورد شیر میدهد. تو غذا خوردی فحش دادی. تولید تو فحش و جنایت است. گاو علف میخورد شیر میدهد. «بَلْ هُمْ أَضَل»
بعد میگوییم: چرا اینها است؟ «أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ» (اعراف/۱۷۹) اینها غافل هستند.
درس خوانده ولی نماز نمیخواند. از خدا غافل است. غفلت از خدا آیهاش چیست؟ « نَسُوا اللَّه» (توبه/۶۷) غفلت ازمعاد آیهاش چیست؟ «نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ» (ص/۲۶) نمیگوید: «لا یؤمن» نمیگوید: قیامت را قبول ندارد. میگوید: قبول دارد، فراموش میکند.
آخر یک آیه در قرآن داریم میگوید: «لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ» (غافر/۲۷) یعنی قیامت را قبول ندارد. ولی این آیه نمیگوید: «لا یؤمن» میگوید: «نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ» قرآن را فراموش کرده است. قیامت را فراموش کرده است.
غفلت از خون شهدا، غفلت از زحمات نیاکان، میدانید چقدر خرج میراث فرهنگی شده است؟ میدانید چقدر خرج کتاب شده است؟ عفلت شده است. ما یک زمانی نمیدانم بگویم خواب یا بگویم: خائن. حالا هردو، یک عده خواب هستند و یک عده هم خائن هستند. یک کتابهای خطی که منحصر به فرد بود. یعنی روی کره زمین فقط یک عالم شیعه نوشته بود. این کتابهای خطی که روی کره زمین یکی بیشتر نبود، بعد معلوم میشود در کتابخانههای خارج پیدا شده است. هزاران کتاب خطی منحصر به فرد از ایران بردند و فروختند و پول گرفتند. ما غافل میشویم.
جوانهای دانشجو حواستان را جمع کنید. اگر یک استاد دانشگاه و یک معلمی در ژست روشنفکری دارد حرف میزند، بلند شو بگو: آقا اجازه! جناب استاد شما محقق هستید یا بهانه گیر؟ هیچکس نمیگوید: من بهانهگیر هستم. میگوید: من اهل پژوهش هستم. بگو: اگر اهل پژوهش هستی یک ساعتی را تعیین کن یک اسلام شناس بیاید و حرفت را بزن و جواب او را گوش کن. معنای آزادی هم این است. کرسی آزاد اندیشی معنایش این نیست که تو یک چیزی را یواشکی در دانشگاه چاپ کنی. آزاد اندیشی یعنی پنج دقیقه تو بگو. آزاد هستی. پنج دقیقه هم این آقا جواب بدهد، آزاد است. ما هم این دو تا پنج دقیقه را گوش بدهیم، هرکدام را خواستیم قبول میکنیم. این هم آزادی است. معنای آزادی این است. معنای آزادی این نیست که دور از چشم یک اسلام شناس نزد یک شاگردی بروی که از خودت بیسوادتر هستند و حرف بزنی. آزادی یعنی چه؟
مثلاً خیلی از خانمهای بدحجاب فکر میکنند این آزادی است. روی کره زمین کجای دنیا اجازه میدهد کسی با لباس شنا بیاید سر کلاس فیزیک بنشیند؟ بگوید: آزادی است. این آزادی را چه کسی قبول میکند؟ تو آزاد هستی این رقم حجاب داشته باشی، من آزاد نیستم در دانشگاه درس بخوانم. من میخواهم درس بخوانم. تو با این آرایش از کنار من رد میشوی حواس مرا پرت میکنی. تو به مغز من ظلم میکنی. کاری به حلال و حرامش ندارم. تو به حق من ظلم میکنی.
یک آدمی که در مسجد یا در اتوبوس و تاکسی یا کنار خانمش در اتاق سیگار میکشد، این ظلم به خانمش میکند. بابا این خانم انسان است. بچه انسان هم میخواهد هوای سالم بخورد. تو در اتاق سیگار میکشی، حق هوا و تنفس را میگیری. این تجاوز به حریم هوایی است. تجاوز به حریم هوایی که برای هواپیمای اف ۱۶ نیست. تو هم که سیگار میکشی و دود در حلق بچهات میکنی، تجاوز به حریم هوایی میکنی. ظلم ظلم است.
سخنان حجت الاسلام قرائتی ، شنیده شده .
امام حسین علیه السلام با شهادت خود به بالاترین مرحله سلوک معنوی رسید ند. پس اشک ریختن برای ایشان چه معنایی دارد؟
پاسخ اجمالی - تفصیلی
نکته اول اینکه همان طور که در پاسخ سوال قبلی بیان کردیم مجدد یاد آور شویم گریه انواع و اقسام مختلف دارد و هر گریه و اشکی نشان از غم و اندوه ندار د و منفی و نابهنجار نیست. اگر غم و گریه با علائمی مثل افول سلامتی، کناره گیری اجتماعی ، احساس بی ارزشی، احساس گناه، ایده خودکشی، بیش فعالی بدون هدف، طولانی بودن نشانه های غم و بروز و ظهور نشانگان به طور ناگهانی همراه باشد، بیمارگونه و مرض و منفی تلقی می شود. و متقابلا هر خنده ای هنجار نیست و شادی با خنده متفاوت است.
دوم اینکه بحث شهادت از دو جنبه قابل بررسی است؛ یکی جنبه ی فردی و دیگری جنبه ی اجتماعی. شهادت امام حسین علیه السلام برای خود ایشان یک ارتقا است، عالی ترین حد تکامل است و جشن و شادمانی نیز دارد. اما از نظر اجتماعی، عکس العملی که مردم جامعه در مورد شهید نشان می دهند فقط به خود شهید تعلق ندارد. یعنی فقط نباید به این نکته توجه شود که برای شخص شهید موفقیت و یا شکستی رخ داده است یا نه؟! عکس العمل جامعه مربوط است به اینکه مردم جامعه نسبت به شهید چه موضعی داشته باشند و نسبت به جبهه ی مخالف شهید چه موضعی داشته باشند. اگر به شهادت یک بعدی نگاه کنیم پس باید بپذیریم قاتلی که ایشان را به درجه شهادت رسانده ، باعث شادمانی عده ای به خاطر رسیدن ایشان به مرتبه والا شده و شایسته عقاب نیست!!! مغلطه این سوال، نگاه تک بعدی به واقعه عاشوراست!
سوم اینکه اگر بحث گریه بر امام حسین علیه السلام بحثی جدید و ساخته اجتماع و مردم این زمان بود شاید جای این سوال وجود داشت اما بالعکس اشک بر سید الشهدا علیه السلام یک بحث ریشه دار است و از سنت های مشهور ائمه اطهار(علیهم السلام) . ائمه اطهار علیهم السلام - که در مقام حق الیقین بودند و هیچ غیبی از آنان پوشیده نبود_ علاوه بر توصیه به گریه بر ابا عبدالله ،خود نیز بر این واقعه می گریستند و مجالس سوگواری برپا داشته و به دیگران نیز توصیه می کردند . و شواهد و مستندات در این زمینه بس فراوان؛ از جمله در زیارت ناحیه مقدسه امام زمان علیه السلام می فرمایند: «من هر صبح و شب بر جدم حسین علیه السلام اشک میریزم و اگر اشکم تمام شود خون گریه می کنم ». آیا آنان از حکمت ها وباطن ماجرای کربلا بی اطلاع بودند؟ به نظر می رسد گریه برابا عبدالله علیه السلام، حکمت های دیگری نیز دارد ، که امامان این گونه آن را به پیروان خود آموزش می دادند .بنابراین جا دارد اینگونه از خود سوال کنیم وقتی معصوم علیه السلام و عظیم ترین و کاملترین شخصیت عالم برای چنین مصیبتی گریه می کنند چرا ما این چنین نکنیم ؟علت این تاکیدات چیست؟ این گریه و اشک چه نوع اشکی است؟
چهارم اینکه این است که بدانیم ما چرا برای امام حسین(علیه اسلام) گریه میکنیم و پرچم عزای او را بالا میبریم؟ شاید همه بگویند به خاطر قداست امام(علیه السلام) است؛ این بخشی از فلسفه عزاداری است و لازم است و جای بحث ندارد ولی فلسفه مهم دیگر این است که باید این کربلا بماند. اگر ما از این کربلا بهره هدف، فرهنگ و بصیرت نداشته باشیم، فقط گریهکن خوبی بودهایم، فقط ثواب بردهایم. ولی وقتی از فرهنگ برآمده از کربلا، از بصیرت اباعبدالله(علیه السلام) و از فلسفه عاشورا بهره میبریم راه را پیدا و درست عمل میکنیم. ( پاسخ سوالات قسمت قبل توجه به همین نکته است.)
پنجم اینکه به این فکرکنیم چه کسی از این گریه سود می برد؟ امام حسین علیه السلام؟ ما وقتی آب میخوریم برای نیاز خود ماست ….به حال چشمه فرقی نمی کند! هرچند او با سیراب کردن ، مطابق اصل ماهیت خود رفتار می کند و به ماهیت او کم و افزونی ، از طرف تشنگی و سیراب کردن ما نیست . امام حسین علیه السلام به اشک های ما نیازی ندارند بلکه این ما هستیم که با ریختن اشک میتوانیم با این محبت به اولیای خدا ، خود را در معرض محبت خدا قرار دهیم . گریه برای امام حسین لیه السلام نجات دهنده است (1).
ششم اینکه عزاداری امام حسین برکات و آثار متعددی از آمرزش گناهان تا بقای اسلام دارد (2). محروم کردن شیعیان از این برکات، انگیزه شبهه افکنان از انتشار چنین سوالات و سست کردن باورهای عاشقان حسینی است!
(۱) گریه برای امام حسین علیه السلا م نجات دهنده است چرا که:
۱- حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم: آگاه باشید که خداوند برگریه کنندگان برای حسین علیه السلام, ا زروی رحمت ومهربانی درود می فرستد (قال رسول الله صلی الله علیه وآله:"ألا وصلی الله علی الباکین علی الحسین_ علیه السلام _رحمةٌوشفقةٌ؛ ."[بحار الأنوار,ج۴۴,ص۳۰۴])
۲_ امام رضا علیه السلام: برای مثل حسین علیه السلام باید گریه کنندگان گریه کنند,چرا که گریه برآن حضرت,گناهان بزرگ را محو می کند (قال الرضا علیه السلام :"فعلی مثل الحسین علیه السلام فلیبک الباکون فإن البکاءعلیه یحط الذنوب العظام"؛.[همان,ص۲۸۴.])
۳- .امام صادق علیه السلام : حقا كه (حسين عليه السلام)كسي راکه برای او گریه می کند,می بیند و به خاطر رحمت براو برایش استغفار می کند( قال الصادق علیه السلام:"إنه علیه السلام لیری من یبکیه فیستغفر له رحمة له"؛.[بحار الأنوار,ج۲۵،ص۳۷۶.])
اظهار ذلت و خواری به درگاه خدا
پروردگارا ! گناهانم مرا خاموش ساخته اند ، و رشته سخنم از هم گسیخته شده است . از این رو برهانی ندارم .
پس گرفتار مصیبت های خود ، و در گرو کردار خویشم ، در خطای خود سرگردان و از مقصود خود سرگشتهٔ بازمانده ، و راه خویش گم کرده و حیرانم .
اکنون خویشتن را در جایگاه گنه کاران زبون و سرافکنده ، در جایگاه تیره بختان بی آزرم و گستاخی می بینم که وعده تو را سبک می گیرند .
پاک و منزهی تو ! به چه جرأتی بر تو گستاخی کردم و به کدام فریب ، خویشتن را به دام غرور افکندم ؟
مولای من ! به نگونساری ام و به رو افتادنم ، و به لغزیدن گام هایم رحم کن . به علم و بردباری ات از نادانی ام بگذر ، و به احسان و نیکی ات از بدی هایم درگذر ؛ چرا که من به گناهان خویش اقرار دارم و به لغزش هایم معترفم . این دست و موی پیشانی ( مهار هستی ) من است ( که در حیطه قدرت فرمان توست ) و با درماندگی و بینوایی خویشتن را برای قصاص گناهانم تسلیم تو کرده ام . به سپیدی مویم ، و فرجام روزهای زندگی ام ، و نزدیکی اجلم ، و ناتوانی و واماندگی و بیچارگی ام ، رحمت آور !
مولای من ! آن گاه که در دنیا از من نشانی نماند و یاد و نامم از ذهن و دل آفریدگانت پاک گردد ، و من هم همچون فراموش شدگان دیگر به فراموشی سپرده شوم ، بر من رحم کن !
مولای من ! در آن هنگام که چهره ام دگرگون ، و حال و وضعم تغییر یابد ، و جسمم پوسیده شود ، و اندام هایم از هم پراکنده گردد و پیوندهای تنم از هم بگسلند ، مرا مورد لطف و مهر خویش قرار ده !
ای وای از این غفلت و بیخبری که من دارم ، که آن چه درباره ام اراده شده است نمی دانم .
مولای من ! در آن روز که برانگیخته می شوم ، مرا از رحمت خویش برخوردار کن ! در آن روز ، مرا در جایگاه دوستانت درآر و در میان دوستدارانت بدار ، و در جوار و همسایگی خود ، جایم ده ، ای پروردگار جهانیان .
دیده شده در صحیفه سجادیه ، ترجمه محمد تق خلجی ، انتشارات قلم نو ، دعای ۵۳ ، ص ۵۴.
رحمت بی انتها ..
اگر خواستیم پیش خدا خجل نشویم چه کنیم ؟
اینها که توبه می کنند ، در بهشت اگر یادشان باشد که در دنیا گناه کرده اند شرمنده اند و این شرم عذاب است و در بهشت جا برای هیچ نحو عذاب نیست .
ذات اقدس اِله کاری می کند که از یاد خود ما می رود ، از صحنه قلب ما برطرف می کند . هم پیش مَلَک می پوشاند و هم پیش فلک ، هم پیش انبیا می پوشاند و هم پیش اولیاء. لذا تائب در قیامت وقتی وارد بهشت شد اصلا یادش نیست که گناه کرده است تا خجل شود ، ماییم و این رحمت بی انتها ..
گزیده ای از سخنان آیت الله جوادی آملی ، شنیده شده .
شهادت حضرت زین العابدین علیه السلام
علی ابن ابراهیم بن سند حسن از حضرت امام رضا علیه السلام روایت کرده است که علی بن الحسین در شب وفات مدهوش شد ، چون به هوش آمد گفت : « الحمدالله الذی صدقنا الوعده و اورثنا الارض نتبوا من الجنه حیث نشا فنعم اجر العالمین ، سوره زمر ، آیه ۷۴: حمد می کنم خداوندی را که راست گردانید وعده ما را ، و میراث داد به ما زمین بهشت که در هر جا خواهیم قرار نماییم ، پس نیکو اجری است مزد عمل کنندگان برای خدا ، این را فرمود و به ریاض بهشت ارتحال نمود .»
دیده شده در جلا العیون ، محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، باب پنجم ، ص۸۴۰
دیدار رئیس جمهوری فنلاند با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، عصر امروز (چهارشنبه) در دیدار آقای سائولی نینیستوو رئیس جمهوری فنلاند با اشاره به پدیدهی تروریسم بهعنوان یکی از مصائب دردناک جامعهی بشری، کشتارهای دستهجمعی همچون کشتار مردم یمن را بدترین نوع تروریسم خواندند و تأکید کردند: مقابله با تروریسم نیازمند ارادهی جدی همهی کسانی است که در قدرتهای بینالمللی نفوذ دارند و عقلای جهان، و دولتها و قدرتمندانِ باشرف دنیا باید برای علاج این پدیده، فکر و اقدام کنند.
حضرت آیتالله خامنهای، سخنان و اقدامات آمریکا و برخی دولتهای دیگر را در مبارزه با تروریسم جدی ندانستند و افزودند: این دولتها همهی مسائل را بر اساس منافع خود محاسبه میکنند و به فکر ریشهکن کردن بیماری تروریسم چه در عراق و چه در سوریه نیستند.
رهبر انقلاب اسلامی در بیان نمونهای از نبود ارادهی جدی در مبارزه با تروریسم، به کشتار مردم یمن اشاره و خاطرنشان کردند: تروریسم فقط به معنای اقدامات تروریستیِ گروههای غیررسمی نیست، بلکه کشتارهای دستهجمعی مردم بهدست برخی دولتها مانند حملهی سعودی به مردم در مجلس عزاداری در یمن با صدها کشته و زخمی نیزبدترین نوع تروریسم است که بهرغم گذشت یک سال و هفت ماه از اینگونه اقدامات، هیچ ارادهی جدی برای مقابله با آن دیده نمیشود.
رهبر انقلاب اسلامی، موضع جمهوری اسلامی ایران برای حل مسئلهی سوریه را نیز منطقی و بر پایهی طرفداری از ملت و دولت قانونی این کشور خواندند و افزودند: آمریکا و برخی دولتهای دیگر بر تغییر دولت سوریه پافشاری میکنند، درحالی که برای پایان دادن به جنگ، باید شروعکننده و عوامل جنگافروزی مشخص شوند.
ایشان، عدم توجه سازمان ملل به مسئلهی آغازگر تهاجم در جنگ رژیم صدام با ایران را از عوامل طولانی شدن آن جنگ برشمردند و گفتند: البته چندین سال پس از پایان جنگ تحمیلی،دبیر کل وقت سازمان ملل که انسانی باوجدان و شجاع بود، صدام را بهعنوان آغازگر جنگ معرفی کرد.
حضرت آیتالله خامنهای از همین زاویه، مواضع دبیر کل کنونی سازمان ملل را مورد انتقاد قرار دادند و افزودند: دبیرکل سازمان ملل بهصراحت اعلام کرد که بهدلیل وابسته بودن این سازمان به ودولت سعودی ، امکان محکوم کردن کشتار کودکان یمنی وجود ندارد که این نشاندهندهی وضع اخلاقی اسفبار سیاستمداران بینالمللی است و امیدواریم دبیرکل بعدی سازمان ملل بتواند از استقلال این جایگاه حفاظت کند.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین با استقبال از افزایش همکاریها با دولت فنلاند، تأکید کردند: تفاهمهای امضاشده بین دو دولت باید عملیاتی شوند و اجرایی نشدن آنها بازتاب نامناسبی در ذهن مردم خواهد داشت.
دیده شده درhttp://farsi.khamenei.ir/news-content?id=34747
خبر از آینده :
ابن بابویه و ابن قولویه و شیخ مفید و شیخ طبرسی به اسانید معتبره از اصبغ ابن نباته و غیر از او روایت کرده اند که روزی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بر منبر کوفه خطبه می خواند و می فرمود : از من بپرسید آنچه خواهید ، پیش از آن که مرا نیابید . پس به خدا سوگند یاد می کنم که هر چه سوال کنید از خبرهای گذشته و آینده ، البته شما را به آن خبر می دهم .
به روایت دیگر فرمود : به خدا سوگند که از گروهی را که صد کس را گمراه کنند یا صد کس را هدایت کنند اگر از من بپرسید خبر می دهم شما را به آن ها و سرکرده آن ها و داعی آن ها تا روز قیامت .
پس سعدابن ابی وقاص برخاست و گفت : یا امیرالمؤمنین خبر ده مرا که در سر و ریش من چند مو است . ؟
حضرت فرمود : خلیل من رسول خدا صلی الله مرا خبر داده که تو این سوال را از من خواهی کرد و خبر داد که چند مود سر و ریش تو هست ، و خبر داد که در زیر هر مویی شیطانی هست که تو را گمراه می کند و در خانه تو پسری است که فرزند من حسین را شهید خواهد کرد .
اگر خبر دهم عدد موهای تو را تصدیق من نخواهی کرد و لیکن به آن خبری که گفتم حقیقت گفتار من ظاهر خواهد شد .
و در آن وقت عمر بن سعد کودکی بود و تازه به رفتار آمده بود .
دیده شده در جلا العیون ، محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، باب پنجم ، ص ۵۶۰ .
زنان بهشتی
سه زن هستند که خدا عذاب قبر را از این ها برداشته و در قیامت با حضرت زهرا سلام الله محشور می شوند .
اول ؛ زنی که بر نداری شوهرش صبر کند ، به هیچ کس نمی گوید که چیزی ندارد و بر نداری شوهرش صبر می کند . اینها عذاب قبر ندارند ، حضرت زهرا سلام الله ۳ روز در منزل چیزی نداشت ولی به علی علیه السلام نگفت که در خانه چیزی نداریم .
دوم : زنی که بر بداخلاقی شوهرش صبر می کند ، اگر زنی خوش اخلاق است و شوهرش بد اخلاق است این زن درخانه مرد بداخلاق غریب است و برعکسش هم است مرد خوش اخلاق در خانه زن بداخلاق غریب است . حدیث داریم کسی که با اهل بیتش خوش اخلاقی می کند عمر طولانی می کند ..
سوم : زنی که مهریه اش را ببخشد ، حدیث داریم کسی که مهریه اش کم است اختلافشان کمتر است ، مهریه زیاد را برای چه می گیرند ، اتفاقا قصه برعکس است ، مهریه که زیاد است ( زن و مرد ) به اختلافات بیشتری بر می خورند .
سخنان مرحوم آیت الله مجتهدی، شنیده شده .
<< 1 ... 72 73 74 ...75 ...76 77 78 ...79 ...80 81 82 ... 138 >>