جشن میلاد حضرت زهرا سلام الله
سرکار خانم دکتر میر جلیلی استاد حوزه و دانشگاه در جلسه حضوری که به مناسبت میلاد کوثر آل احمد، حضرت زهرا سلام الله علیها در جوار قبور مطهر شهدای گمنام در تپه نورالشهدا برگزار شد ضمن تبریک میلاد آن بانوی بزرگ گفت : اعمال ما دارای ظاهر و باطن است .
دکتر میر جلیلی گفت : خداوند اراده کرده است که هر گونه آلودگی را از اهل بیت سلام الله دور کند . اهل بیت سلام الله الگویی است که باید به آنها تاسی بجوییم.
دکتر میرجلیلی با اشاره صفات حضرت زهرا (س )گفت : زهرا سلام الله دیگران را بر خود ترجیح می داد .
میرجلیلی افزود: اگر ما دیگران را بر خود ترجیح دهیم خداوند بهترین را به ما بر می گرداند. همانطور که خداوند فرموده اگر شما انفاق کنید، شما را گسترده تر می کنم این بدان معناست که اگر ديگران را بر خود ترجیح دهیم برکت زندگیما بیشتر و گسترده تر می شود .
این استاد حوزه با اشاره به صفت صدق زهرای مرضیه (س )گفت : حضرت زهرا( س) صادق بود . صدق صفتی است که بنیان خانواده را مستحکم می کند .
میرجلیلی زن را نقطه ی مرکزی نظام خانواده دانست و بیان داشت : این نقطهی مرکزی نظام خانواده از سوی صهیونیست مورد تهاجم قرار گرفته تا بنیاد خانواده را سست کند .
دکتر میر جلیلی با اشاره به اهمیت فرزند آوری گفت : حضرت زهرا (س) تنها ۹ سال در خانه ی علی (ع) زندگی کرد و در این ۹ سال ۵ فرزند آورد .
وی ادامه داد : اگر خانمی به زهرا ( س) تاسی کند باید فرزند آوری را در زندگی خود اولویت قرار دهد .
میرجلیلی در پایان گفت : تاسی کردن یعنی (ومن توکل علی الله فهو حسبه ) هر کس توکل کند بر خداوند ، خدا او را کافی است .
چکیده مقاله نسرین نوری دارنده رتبه ی سوم پایان نامه ی کارشناسی ارشد از جشنواره علامه حلی
رشته تحصیلی: عرفان اسلامی
عنوان پایان نامه: آیه میقات از منظر مفسران عرفانی متاخر شیعه با تأکید برآراء امام خمینی
نام و نام خانوادگی دانشجو: نسرین نوری
استاد راهنما: جناب آقای دکتر محمد رودگر
استاد مشاور: جناب آقای دکتر رضا حسینی فر
تاریخ شروع پایان نامه: 01/03/1398
تاریخ اتمام پایان نامه: 15/04/1399
چكیده
ماجرای میقات حضرت موسی(ع) یکی از رویدادهای کمبدیل تاریخ قدسی است که در آیه 143سوره اعراف به کوتاهی مطرح شده است. این آیه به نحوه ملاقات حضرت موسی(ع) با خداوند یکتا در طور سینا میپردازد. ذهن پرتلاش عرفا نتوانسته است به سادگی از کنار این موضوع بگذرد. آنچه در این پژوهش بدان پرداخته شده، گونة رویکرد عرفانی و اشارهمحور مفسران متأخر شیعی است که شامل سلطان محمد گنابادی، میرزا حسن اصفهانی، محمد حسین همدانی، بانو امین، کیوان قزوینی، جوادیآملی و امام خمینی شده است. میقات الهی، مکالمه خداوند با حضرت موسی، تمنّای رؤیت الهی، لن ترانی، تجلّی و اندکاک جبل از جمله محورهای مورد مطالعه در این پژوهش است. در بحث رویت الهی و تجلی خداوند دیدگاه های متفاوتی بین مفسرین است که برخی خواهش موسی را رویت با چشم ظاهری و برخی رویت قلبی می دانند و اختلاف در تجلی بر کوه را برخی آن کوه را واقعی وکوه سنگی می دانندو برخی انانیت موسی . هر کدام از مباحث مذکور با در نظر گرفتن ویژگیهای تفسیریِ مفسران و رویکرد عرفانی آنان مورد مقایسه قرار گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی - تحلیلی و گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای است.
واژگان کلیدی: میقات، تجلّی، امام خمینی، رؤیت الهی، مفسران معاصر، تفسیر عرفانی.
چکیده پایان نامه خانم زینت خزایی رتبه دوم جشنواره علامه حلی
موضوع: حضانت حق یا تکلیف با رویکرد ی بر قانون موضوعه ایران
دین اسلام برای جهان بشریت و پیروان خود احکام و دستورالعمل هایی را وضع کرده است و از آنان ، رعایت و اجرای آن ها را به عنوان تکلیف دینی خواسته است .ما باور داریم ، جامعه اسلامی چنان چه در تمام امور زندگی فردی واجتماعی احکام الهی پایند باشند ، نقش تعلیم و تربیت نیز ، در تعالیم دینی جایگاه تعالی و رشد خود را به عهده خواهد گرفت و از آن جا که قوانین مصوب در جمهوری اسلامی ایران ریشه در احکام فقهی داشته و در این قوانین دیدگاه های مستنبط ازآیات و روایات و نظریات فقهی علمای اسلام مورد توجه جدی بوده است . لذا نمی توان برای بررسی موضوعی مانندحق حضانت، صرفاً به قوانین موضوعه از جمله قانون مدنی بسنده نمود.
اهمیت نگهداری اطفال بر هیچ کس پوشیده نیست و این امر مورد عنایت خاص فقها وحقوقدانان وقانون گذاران اجتماعی است. چه بسا خوشبختی وپیشرفت جامعه درگرو نگهداری درست و تربیت صحیح کودکان است. مسأله حضانت در بخش فقهی ـ حقوقی مورد بررسی قرار گرفته است و به لحاظ فقهی نظریاتی پیرامون این موضوع مطرح شده است .
حضانت در لفظ ماده آن ، نگهداری ، تربیت و تعلیم طفل است . به گونه ای که صحت جسمانی با توجه به نیازهای حال و آینده اوتأمین گردد .
حضانت اطفال آمیخته ای از حق و تکلیف می باشد . نظر مشهور فقها بر ایناست که حضانت برای پدر تکلیف است و او نمی تواند از زیر بار آن شانه خالی کند . اما حضانت برای مادر ، صرفاً یک حق است و مانند تمام حقوق اسقاط آن ممکن است.
در حقوق ایران برابر ماده 1168 و 1172 ق .م حضانت هم حق و هم تکلیف برای ابوین است و هیچ کدام از ابوین حق ندارند ، از نگهداری وی ، امتناع ورزند .
در این بررسی ضمن تشریح دیدگاه های فقها و حقوق دانان درباره ی ماهیت حضانت ، اشخاص عهده دار حضانت شرایط و موانع اجرای آن و تأثیر اراده در حضانت ، مبانی مسئولیت های مدنی والدین نسبت به فرزند هم بررسی می شود. مبانی مسئولیت پدر و مادر نسبت به فرزند به خساراتی که از سوی فرزندان آنان به دیگران واردمی شود ، ماده 7 قانون مسئولیت مدنی است . این مسئولیت ، زمانی مطرح می شود که سرپرستان طفل ، تقصیر و کوتاهی در مراقبت از آنها نموده است و طفل موجب ضرر به دیگران شده باشد ، در این صورت والدین که حضانت به عهده آنان است ، مسئول جبران این خسارت هستند.
کلید واژه ها :
حضانت، حق ، تکلیف ، حکم ، طفل ، مسئولیت مدنی ،مسئولیت کیفری ، آثار حقوقی
طلاب مدرسه علمیه کوثر ورامین در جشنواره ملی علامه حلی درخشیدند
کسب سه مقام برتر در یازدهمین جشنواره ملی علامه حلی رحمه الله علیه
سرکار خانم زینب خزایی: رتبه دوم
پایان نامه سطح دو با موضوع:تکلیف بودن حضانت در فقه و حقوق موضوعه ایران با رویکردی به مسولیت مدنی والدین
سرکار خانم فاطمه حسنی : رتبه سوم
مقالات پایانی سطح دو با موضوع : ریشه های فساد اقتصادی مسولان جامعه اسلامی از منظر آیات و روایات
سرکار خانم نسرین نوری : کسب رتبه سوم
پایان نامه کارشناسی ارشد با موضوع : آیه میقات از منظر مفسران عرفانی معاصر شیعه با تا کید بر اندیشه های عرفانی امام خمینی
❇️حضور مدیریت و کادر مدرسه علمیه کوثر ورامین در منزل شهید مسعود میرزایی از شهدای دهم دی ماه و گفتگو با همسر ایشان خانم خدام
دروغگو پروری
اگر روش معلم این باشد که دانشآموز باید از او حساب ببرد، شاگرد به دروغ گفتن تشویق میشود و برای توجیه کاری که نکرده است [تکلیف انجام نداده]، دروغ میگوید؛
مثلاً دانش آموزی شب خوابیده یا به میهمانی رفته و تکلیفش را انجام نداده است، اگر راست بگوید معلم این را بهحساب پررویی او میگذارد؛ ولی اگر بهدروغ بگوید دیشب سرم درد میکرد، او را شاگردی میشناسد که از معلمش حساب برده است
وقتی اینطور میشود و معنی حساب بردن این باشد، کار دگرگون میشود.
چون وقتی راست بگوید، چوب میخورد و حرف بد میشنود؛ ولی وقتی دروغ بگوید، معاف میشود و شخصیت او در امان میماند
این در رابطه پدر و مادری هم صادق است که فرزند را به دلیل راستگویی، عقوبت میکنند. ازاینجا، فرزند یا شاگرد، بین دروغ و در امان ماندن از عقوبت، رابطه میبیند و دروغ را بهعنوان سپر بلای شخصیت خود، قبول میکند
بخشی از سخنان آیتالله حائری شیرازی (رضوانالله تعالی علیه)
غذا و کار پاک ، شرط استجابت دعا
همیشه دعا کنید، نگویید خدا قضا و قدرش را مشخص کرده است اگر بخواهد می دهد و نخواهد نمیدهد نه این جور نیست … بنده ایی که دهان خود را بسته و گدایی نمی کند خدا به او چیزیی نمی دهد باید خدا خدا کنید خدا را صدا کنید خدا هم دوست دارد بنده اش بگوید یا الله . مسلما هیچ یا الله ایی بی جواب نمی ماند پس دعا کنید و خدا هم اجابت می کند اگر اعتنا نکنید به شما نمی دهد پس دعا لازم است.
ما مخلوق هستیم باید عرض حاجت کنیم گدایی خدا عزت است اصلا این گدایی فن خاصی دارد یک آدابی دارد دل سوخته چشم گریان و مضطر می خواهد و این ها شرط دارد باید غذایت و کارت پاک باشد تا دعایت استجاب شود بعدش هم باید امر به معروف و نهی از منکر نمود باید این دو رکن اساسی نیز در زندگی یتان باشد تا دعاهایتان به اجابت برسد.
وقتی مردم گناه می کنند، موسیقی حرام گوش میدهند، ربا خواری حرام می کنند ، آنها را امر به معروف و نهی از منکر کنید اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنید مطمئن باشید کفار و اشرار بر شما مسلط می شوند و هرچه هم خوبان دعا کنند چون محیط و جامعه محیط امر به معروف و نهی از منکر نیست دعای خوبان هم اجابت نمی شود.
آیت الله ضیاء آبادی ، بانگ تقوا ، ص ۲۲
خوبی ها از آن خداست …
اگر دیدید خدوم هستید، خدمتگزارید، آداب معاشرت را خوب یاد دارید ، اخلاق حسنه ، عفت و عصمت دارید، این مال خود شما نیست ، بلکه به لطف الهی نصیب شما شده است. اگر لطف الهی نباشد، ما هم از هتّاکان و سفّاکان و افراد ناجور می شویم.
پس اگر خدای تعالی اخلاق فاضلۀ انسانی نصیب شما کرد ، غرور پیدا نکنید که ماهستیم که این کاره ایم،(نه) تو نیستی.
اگر حفظ و نگهداری الهی نباشد، آدم هر گونه خلافی می کند. نفس بشری این چنین نفسی است؛ خطرناک است… فَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ لَکُنتُمْ مِنْ الْخَاسِرِینَ . اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود ، مسلما از زیانکاران بودید. ( ۶۴/بقره)
اکبر اسدی ، نردبان آسمان ( مجموعه درس های اخلاق آیت الله بهاء الدینی) ، قدسیان ، چاپ دوازدهم ، ص ۱۴۹
چرا پیکیر مکفون امام حسن علیه السلام تیرباران شد ؟
معاويه براي اجراي نقشههاي شوم خود و زمينهسازي ولايت عهدي يزيد، فقط امام مجتبي ـ عليه السلام ـ را مانع ميديد ، لذا نقشة قتل آن حضرت را طرح كرد و از همان روزهاي نخست با تحريك عوامل خود حتي در درون خانوادة امام ـ عليه السلام ـ نقشههايش را به اجرا درآورد. در هنگام حركت آن حضرت از كوفه به مدينه نقشة شهادت امام به طور زيركانهاي طرح شد، به گونهاي كه شخص كوري با عصاي مسموم به امام حمله برد و امام را مجروح كرد ، ولي امام ـ عليه السلام ـ نجات يافت، بلاذري ميگويد: كه معاويه به دختر سهيل بن عمرو گفت: صد هزار دينار به تو ميدهم كه به امام سمّ بخوراني، و در پايان معاويه توسط دختر اشعث (جُعْده) نقشة قتل امام را به وسيلة سم اجرا كرد. همچنين ابن خلدون مينويسد: (يزيد با وعدة ازدواج به جُعْده سبب شهادت امام شد.)
سرانجام امام مجتبي ـ عليه السلام ـ در 28 صفر سال 50 و به نقلي 51 هجري به دست جُعْده همسرش به شهادت رسيد.
امام وصيت كرده بود كه او را نزديك قبر پيامبر گرامي ـ صلي الله عليه وآله ـ دفن كنند و اگر ممانعت كردند در كنار قبر مادرش دفن كنند.
دار و دستة بني اميه به سركردگي معاويه مانع از دفن امام در كنار قبر رسول خدا شدند و عايشه هم در اين ماجرا آتش بيار معركه بود، و سوار بر قاطري جلوي جنازة امام ايستاد و از دفن امام در خانة رسول خدا ممانعت كرد و گفت: آيا ميخواهيد كسي را كه من دوست ندارم، در خانة من دفن كنيد، در همان حال ابن عباس جلو آمد و به عايشه گفت:
يك روز سوار بر شتر شدي (اشاره به جنگ جمل) يك روز هم بر قاطر سوار شدي براي جلوگيري از دفن جنازة پسر رسول خدا، اگر زنده بماني يك روز هم سوار بر فيل ميشوي تا خانة كعبه را خراب كني. تو 9/1 از يك هشتم خانة رسول خدا را به ارث ميبري، چطور آن را تصرّف كردي؟
امام حسين ـ عليه السلام ـ مانع از درگيري خونين شد و جنازه را به طرف بقيع حركت دادند و سرانجام امام مجتبي ـ عليه السلام ـ در قبرستان بقيع و در كنار قبر مادر بزرگ خود فاطمه بنت اسد مدفون شد، وقتي خبر شهادت امام به معاويه رسيد، تكبير گفت و سجده شكر به جا آورد و اطرافيانش نيز چنين كردند.[1]در قسمتهايي از زيارت جامعه، خطاب به امام حسن ـ عليه السلام ـ ماجراي شهادت آن حضرت را از زبان امام باقر ـ عليه السلام ـ چنين نقل ميكند:
يا مواليّ …. وشهيد فوق الجنازه قد شكّت بالمهام الكفانه[2] اي سروران من…! بعضي از شما شهيدي هستيد كه دشمنان اسلام بر جنازة شما تيراندازي كردند، به طوري كه كفنتان سوراخ سوراخ گرديد….
ابن شهر آشوب ميگويد: به هنگام بردن جنازة امام حسن مجتبي ـ عليه السلام ـ به سوي بقيع، افراد شرور و پست به پشتيباني امويان به جنازة آن حضرت تيراندازي كردند،[3] به طوري كه هنگام دفن هفتاد تير از بدن آن حضرت جدا نمودند،[4] «وَرَموا بِالنبال جنازته حتي سَلَّ منها سبعون نَبلاً[5]» جنازة آن حضرت را تيرباران كردند، تا جايي كه هفتاد چوبة تير به تابوت آويخته شد
——————————————
[1] ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 42 به نقل از تاريخ تحليلي و سياسي اسلام، علي اكبر حسني، چاپ اول (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1373) ص 480.
[2] ـ بحارالانوار، ج 99، ص 166.
[3] ـ احمد زماني، حقايق پنهان، چاپ اول (قم: دفتر تبليغات اسلامي، 1375) ص 306.
[4] ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 50.
[5] ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 44.
<< 1 ... 7 8 9 ...10 ...11 12 13 ...14 ...15 16 17 ... 98 >>