« باید در تاریخ ثبت کرد | من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم! » |
قحطی بزرگ
قحطی بزرگ ۱۲۹۶–۱۲۹۸ هجری خورشیدی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) قحطی بزرگی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد. در این قحطی نزدیک به ۴۰٪ (در برخی دیگر از منابع ۲۵ درصد) از جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از آن از بین رفتند؛ برخی منابع دولت بریتانیا را به دلیل خرید گسترده غلات و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن غذا از هندوستان و بینالنهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاستهای مالی -از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران، مسبب اصلی میداند.
اجساد گرسنگان در کوچه و بازار روی هم انباشته شده بود
عوامل قحطی در ایران
ترکیبی از مصادره نظامی، واسطه گری هنگام جنگ، احتکار و مشکلات کشاورزی به عنوان دلایل این قحطی بیان شدهاست. به علاوه جنگ باعث به هم خوردگی تجارت و تولید محصولات کشاورزی شده بود.
احتکار احمدشاه قاجار
در زمان قحطی یکی از محتکران عمده غلات، احمدشاه بود که تن به پیشنهاد خرید منصفانه رئیسالوزرای خود نیز نمیداد و مقادیر زیادی گندم و جو در انبارها ذخیره کرده بود. شاه قاجار در برابر پیشنهادهای خرید صدراعظم خود اظهار میداشت «جز به قیمت روز به صورت دیگر حاضر برای فروش نیستم».
در این برهه میرزا حسن خان مستوفی الممالک با جدیت و تلاش فراوان، به رغم درگیر شدن با عوامل آشکار و نهان انگلیس و روس، با وضع برنامهای درصدد نجات هموطنان خود از این وضع آشفته، مقابله با محتکران و اتخاذ تدابیری برای خرید عادلانه ارزاق عمومی به ویژه گندم، برنج، جو و توزیع آن میان هموطنان بود.
پت والش در مورد اینکه گفته میشود احتکار باعث مرگ و میر شدهاست مینویسد : رفتار انگلیسیها نسبت به ایرانیان در حال گرسنگی بهطور غیرمعمولی شبیه همان کاری است که پنجاه سال قبل تر نسبت به ایرلندیها انجام دادند.
انگلیسیها اینطور تبلیغ کردند که ایرانیان و مخصوصاّ گروههای مقاومت ایرانی مقصر قحطی هستند. همانها هستند که غذا را احتکار میکنند. وقتی انگلیسیها شروع به راهسازی کردند اینطور وانمود کردند که امدادرسانی بر اساس بخشندگی انگلیسیها بنا شده و ایرانیها شکرگزار نیستند.
خشکسالی و آفت زدگی
«مطابق اسناد تاریخی موجود در سازمان اسناد ملی ایران، در آستانهٔ جنگ یعنی قبل از ۱۹۱۴(۱۲۹۲ هجری شمسی) نشانههایی از بروز خشکسالی در بیشتر نقاط کشور مشاهده شده بود.
این نشانهها یکی کمبود باران بود. در حالت طبیعی میانگین بارش باران در ایران یک سوم بارش جهانی است و هرگاه این میزان اندک کاهشی نشان میدهد، خشکسالی در راه است.
در آن دوره نیز گزارشهایی مبنی بر کاهش میزان بارندگی در بسیاری از مناطق به ویژه مناطق اطراف تهران مثل ورامین و شهریار به ثبت رسیدهاست. از طرف دیگر همزمان بسیاری از انبارهای دولتی که غلات ذخیره کرده بودند دچار حمله حشرات و آفت شدند. علاوه بر این برخی مناطق مثلاً ورامین دچار سِنزدگی میشوند. این نشانهها باعث شد بر اساس گزارشی که در اسفند ۱۲۹۲ از وزارت کشور به رئیسالوزرا میرسد، به رئیس دولت گفته شود چه نشستهاید که زارعان با دیدن این نشانهها گندمهایشان را هر خروار ۸ تومان به محتکرین پیشفروش کردهاند.
اسناد نشان میدهند که خیلی از این غلات احتکار شده نه برای فروش گرانتر در داخل که برای فروختن به تاجرانی که از طریق انگلیسها در شهرهای مختلف پخش شده بودند، نگهداری میشد. شکواییههای موجود در مجلس نشان میدهد که بسیاری از مبالغ نیز به زارعان پرداخت نشده و آنان برای احقاق حق خود به مجلس عریضه فرستادهاند.»۱
زمانی که قحطی مرگبار ایران را دربر گرفته بود، انگلیسیها علاوه بر خرید گسترده مواد غذایی، از واردات مواد غذایی از هند و بینالنهرین – همسایگان غربی و شرقی ایران – جلوگیری میکردند. علاوه بر خلیج فارس، هند و بینالنهرین نیز در اشغال ارتش انگلستان بود؛ در هند و نیز بینالنهرین غله کافی وجود داشت، اما ایران که در میان آنها قرار داشت، دچار گرسنگی بود. علاوه بر این، بریتانیا جلوی ورود مواد غذایی از ایالات متحده به ایران را گرفته بود. نکته بسیار مهم و قابل اعتنای این ماجرا، همانطور که از گزارشهای دیپلماتیک آمریکاییها نیز برمیآید، این حقیقت است که در همان زمان که ایران دستخوش قحطی خطرناکی بود که به مرگ میلیونها تن انجامید، بریتانیا از ورود مواد غذایی از ایالات متحده به ایران جلوگیری کرد.
بار دیگر دولت ایالات متحده، به قتلعام ایرانیان تن داده بود. تنگنای مالی محروم کردن ایران از منابع مالی با سیاست انگلستان در محروم کردن ایران از منابع غذایی هماهنگ و همراه بود. در آغاز جنگ، دولت ایران دچار یک بحران مالی شد؛ زیرا جنگ کاهش شدید درآمد بازرگانی خارجی و نیز درآمدهای گمرکی را در پی داشت، در نتیجه «قرارداد مهلت قانونی» بین دولت ایران و دولتهای روسیه و انگلستان به امضا رسید. درآمدهای گمرکی جنوب و شمال، [به ترتیب] توسط انگلیسیها و روسها جمعآوری میشد.
از این درآمدها، سود و جریمه دیرکرد بدهیهای ایران به دولتهای روسیه و انگلستان کسر میشد و سپس باقی مانده آن به دولت ایران پرداخت میشد. این در حالی بود که طبق این قرارداد باید کل درآمدها به دولت ایران داده میشد. با کاهش حجم بازرگانی بر اثر جنگ، این پرداخت بسیار ناچیز شده بود. دولتهای روسیه و انگلستان طبق قراردادی که در ژوئیه 1916 با دولت ایران منعقد کردند، باید ماهانه مبلغ 200 هزار تومان به ایران میپرداختند.
در آن زمان این مبلغ معادل 30 هزار پوند و نرخ برابری ارز 65 قران (5/6 تومان) به ازای هر پوند بود. ابتدا به مدت چند ماه این مبلغ مسدود شد و پس از انقلاب روسیه، روسها به کلی از پرداخت سهم خود سر باز زدند. از آن پس، پرداخت انگلیسیها نیز نامنظم انجام میشد؛ در نتیجه مشکلاتی در برابری نرخ ارز به وجود آمد. با حجم گسترده خرید مواد غذایی توسط انگلیسیها، حجم پول در گردش ایران نیز در جریان جنگ اول جهانی بسیار زیاد شده بود. ارزش قران با چیزی که شاید تنها بتوان تورم افسارگسیخته نامید، روبهرو بود.۲
۱_ https://fa.m.wikipedia.org/wiki/قحطی_۱۲۹۸–۱۲۹۶_ایران
۲_http://www.asriran.com/fa/news/99599/قتلعام-بزرگ-مردم-ايران-در-هولوكاست-انگليسي
فرم در حال بارگذاری ...