مواظب باش !
شخصی به عبد الله بن عباس گفت: می خواهم امر به معروف و نهی از منکر نموده و مردمان را وعظ و نصیحت کنم.
ابن عباس پرسید: شروع کرده ای؟
گفت: تصمیم دارم. ابن عباس گفت: مانعی ندارد اما مواظب باش که سه آیه از آیات قرآن مجید تو را رسوا نسازد.
آن شخص گفت: کدام سه آیه؟
ابن عباس گفت: یکی این آیه که می گوید: أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ (بقره/ 44)
آیا مردم را به نیکی دعوت می کنید اما خودتان را فراموش می نمایید؟! آیا تو اطمینان داری که از مخاطبان و نکوهش شدگان این آیه نیستی؟ آن شخص گفت: نه، آیه دوم را بگو.
ابن عباس گفت: آیه دوم این است که می گوید: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ*کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ (آیات 2و3 صف)
(ای کسانی که ایمان آورده اید) چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید؟ نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی کنید! نسبت به این آیه چه طور؟ آیا مطمئن هستی که از توبیخ شدگان این آیه نیستی؟ آن شخص گفت: نه، آیه سوم را بگو.
ابن عباس گفت: آیه سوم گفتار خدای تعالی به نقل از عبد صالح حضرت شعیب (علیه السلام) است که به مردم چنین گفت: وَ ما أُريدُ أَنْ أُخالِفَکُمْ إِلي ما أَنْهاکُمْ عَنْهُ (هود/ 88 )
من هرگز نمی خواهم چیزی که شما را از آن باز می دارم، خودم مرتکب شوم. آیا از اهل این آیه هستی؟ آن شخص گفت: نه، ابن عباس گفت: بنابراین اول از خودت شروع کن. (آنگاه به نصیحت کردن دیگران بپرداز.)
هزار و یک حکایت قرآنی، محمد حسین محمدی ، نیلوفرانه ، چاپ دهم ، 1394 ، حکایت 126
عقل کامل
بارها به عرضتان رسید، گرچه ﴿هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ﴾[1] ناظر به امّیین حجاز است، ولی اگر الآن كه هفت میلیارد بشر روی زمین زندگی میكنند، همهٴ اینها در علوم عقلی در حدّ مرحوم فارابی و بوعلی باشند و از نظر علوم نقلی در حدّ مرحوم شیخ طوسی و شیخ مفید(رضوان الله علیهما) باشند، باز ﴿هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ﴾ صادق است.
هفت میلیارد ابنسینا و شیخ مفید نسبت به دیگران بزرگ هستند، اما نسبت به حضرت اُمّی می باشند؛ او از غیب باخبر است، از گذشته باخبر است، از آینده باخبر است، علمش به غیب و شهود است، علم شهودی است نه حصولی و نه مفهومی، علمش معصوم و مصون است؛ اما علمِ اینها خطاپذیر است، اصلاً قابل قیاس نیست!
بنابراین اینچنین نیست كه حالا اگر علم ترقّی كرده و همه در حدّ بوعلی شدند مثلاً ﴿هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ﴾ صادق نباشد، نه این صادق است.
وجود مبارك پیامبر به جایی میرسد كه مرحوم كلینی(رضوان الله تعالی علیه) در كتاب قیم كافی این حدیث نورانی را از وجود مبارك پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل كرده كه «مَا كَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْعِبَادَ بِكُنْهِ عَقْلِهِ قَطّ»؛[2] یعنی در تمام مدّت عمر پر بركتش حضرت به اندازهٴ فكر خودش با احدی حرف نزد!
خب چه كسی بود كه بفهمد؟! اول كسی كه در بین این متأخّرین ما دیدیم مرحوم صدرالمتألّهین است كه اهل بیت را استثنا كرده، بعد مرحوم مجلسی و مرحوم فیض و دیگران گفتند كه اگر پیامبر به كُنه عقل خود با اهل بیت سخن میگفت آنها میفهمیدند، چه اینكه با آنها هم سخن گفته «مَا كَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْعِبَادَ بِكُنْهِ عَقْلِهِ قَطّ»._
[1] .سوره جمعه، آيه 2.
[2] . الكافی، ج1، ص23.
حضرت آیت الله جوادی آملی سوره مبارکه کهف جلسه 2
روز خوب و روز بد
إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ
: اگر [در جنگ احد] به شما آسیب و جراحتی رسید، آن گروه را نیز [در جنگ بدر] آسیب و جراحتی مانند آن رسید. و ما این روزها [یِ پیروزی و ناکامی] را [به عنوان امتحان] در میان مردم می گردانیم [تا عبرت گیرند] و خدا کسانی را که [از روی حقیقت و خلوص] ایمان آورده اند، مشخص کند و از میان شما گواهانی [نسبت به پیروزی ها که نتیجه طاعت و تقواست، و شکست ها که محصول نافرمانی و بی تقوایی است] بگیرد؛ و خدا ستمکاران را [که با سستی و بی تقوایی بر خود ستم می کنند] دوست ندارد.( ۱۴۰ آل عمران)
خدا گفته روزای خوب و بد میان انسانها می چرخد
این آیه ضمن دلدارى به مسلمانان، واقعیّتى را بیان مى کند و آن اینکه اگر شما به منظور حقّ و براى هدفى الهى متحمّل ضرر جانى شده اید، دشمنان شما نیز کشته و مجروح داده اند.
اگر شما امروز در احد پیروز نشده اید، دشمنان شما نیز دیروز در بدر شکست خورده اند، پس در سختى ها بردبار باشید.
گرچه معمولاً کلمات «شهداء»، «شهید» و«شاهد» در قرآن به معناى «گواه» است، لکن به دلیل شأن نزول و مسأله جنگ و موضوع زخم و جراحت در جبهه، اگر کسى کلمه «شهداء» را در این آیه به «کشته شدگان در راه خدا» معنى کند، راه دورى نرفته است.
مسلمانان با توجّه به موارد ذیل باید روحیّه داشته باشند:
الف: «انتم الاعلون» شما بلند مرتبه اید.
ب: «قد مسّ القوم قرح» دشمنان شما نیز زخمى شده اند.
ج: «تلک الایام نداولها» این روزهاى تلخ سپرى مى شود.
د: «و لیعلم اللّه الّذین امنوا» خدا مؤمنان واقعى را از منافقان باز مى شناساند.
ه : «و یتخذ منکم شهدا» خداوند از شما گواهانى را براى آینده تاریخ مى گیرد.
و: «واللّه لایحب الظالمین» خداوند مخالفان شما را دوست ندارد.
امام صادق (ع) درباره این آیه فرمودند: از روزى که خداوند آدم را آفرید، قدرت و حکومت خدایى و شیطانى در تعارض با یکدیگر بوده اند، امّا دولت کامل الهى با ظهور حضرت قائم (عج) تحقّق مى یابد.
پیام ها
۱- مسلمانان نباید در صبر و بردبارى از کفّار کمتر باشند. «فقد مسّ القوم قرح مثله»
۲- حوادث تلخ و شیرین، پایدار نیست. «تلک الایام نداولها بین الناس»
۳- در جنگ ها و فراز و نشیب هاى زندگى، اهل ایمان از مدّعیان ایمان باز شناخته مى شوند. «لیعلم اللّه الّذین آمنوا»
۴- خداوند از شما شهیدانى، کشته راه حقّ گرفت تا به آسانى از دین خدا دست برندارید. «ویتّخذ منکم شهداء»
۵ - خداوند از خود شما گواهانى گرفت که چگونه نافرمانى از رهبرى موجب شکست مى شود. «و یتّخذ منکم شهداء»
۶- پیروزى موقّت کفّار، نشانه محبّت خداوند به آنان نیست. «اللّه لایحبّ الظّالمین»
۷- حرکت و جریان هاى تاریخى به اراده خداوند است. «نداولها»
هر مسلمان هر روز صبح پیش از صبح آفتاب و پیش از غروب ده بار بگوید
اسماعیل بن فضیل گوید : از امام صادق علیه السلام درباره این آیه سوالی پرسیدم ؛ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آنَاءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى : پيش از بر آمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن با ستايش پروردگارت [او را] تسبيح گوى و برخى از ساعات شب و حوالى روز را به نيايش پرداز باشد كه خشنود گردى. ( سوره طه آیه ۱۳۰)
حضرت فرمودند بر هر مسلمانی واجب است که قبل از طلوع خورشید و قبل از غروب آن ده مرتبه این ذکر را بگوید « لا اله الا الله وحده لا شریک له ، له الملک و له الحمد ، یحیی و یمیت و هو حی لا یموت ، بیده الخیر و هو علی کل شی قدیر »
اسماعیل گوید ، گفتم « لا اله الا الله وحده لا شریک له ، له الملک و له الحمد ، یحیی و یمیت ، و یمیت و یحیی » .
امام صادق علیه السلام فرمودند : شکی در این نیست که خدا زنده می کند و می میراند و می میراند و زنده می کند . اما تو همان چیزی را گفتم بگو .
الخصال ، محمد بن علی بن بابویه ، شیخ صدوق ، ترجمه هادی خلیلی ، انتشارات تهذیب ، ج ۲ ، باب ده گانه ، ص ۱۹۵.
ابولهبان امروز
ســوره »مســد« از عجیبترین ســورههای قرآن اســت. خدای حکیم در قرآن برای ســرزنش افراد، ً نام آنها را نمیآورد و به بیان ویژگیهای آنان بسنده میکند؛ اما در این سوره به صراحت، نام ابولهب ذکر شــده و یکی از غلیظترین نفرینهای قرآن بهنام او ثبت شــده اســت؛ چون او از هیچ کوششی برای ممانعت از گسترش دین خدا دریغ نکرد.
امــروزه کســانی وجــود دارند کــه آگاهانه یــا ناآگاهانه کار ابولهبــی انجام میدهنــد و در برابر ترویج عقاید دینی یا اجرای احکام الهی، مانع ایجاد میکنند؛ برای نمونه:
وقتی در کشور موجی برای حمایت از امر به معروف و نهی از منکر بهراه میافتد، برخی با این قانون الهی مخالفت میکنند؛ یا زمانی که عدهای با دغدغه فرهنگی به مبارزه با فساد و بیحجابی میپردازند، دم ِ از آزادی زده و فضای فکری جامعه را گلآلود میکنند
یــا وقتــی مراجع تقلید، نســبت به اموری مانند ربا در سیســتم بانکی هشــدار میدهند، بــرای حفــظ منافع خود، حاضرند مقابل مراجع بایســتند و حتی گاه فتوای آنان را در امور مختلف به ریشخند بگیرند.
این افراد باید بدانند: با این کار، همگام و همراه ابولهب شده اند و باید مراقب باشند نفرین الهی که برای ابولهب نازل شده، دامنگیر آنان نشود.
منبع : برگرفته از فایل درسنامه فهم و مفاهیم قرآن
اول روز آفریده شده است یا شب ؟
روزی امام رضا علیه السلام در مجلس مامون حضور یافت ، « ذوالریاستین» ( وزیر عالم و شیعی مذهب مامون) نیز حضور داشت ، سخن از شب و روز به میان آمد که کدام یک نخست آفریده شده است ؟ ذوالریاستین مسئله را از امام پرسید . حضرت فرمود : از کتاب خدا پاسخ گویم یا طبق محاسبات نجومی خودت ؟
گفت : اول از حساب نجوم
فرمود : مگر شما نمی گویید که « طالع »۱ دنیا برج سلطان است ، و ستاره ها در « شرف » ( بالاترین درجه ارتفاع مقابل هبوط ) بودند ؟
گفت : چرا .
فرمود : بنابراین ستاره زحل در برج میزان بوده ، مشتری در سرطان ، مریخ در جدی ، زهره در حوت ، ماه در ثور ، و خورشید در وسط آسمان در برج حمل ، و این قهرا جز روز نخواهد بود .
گفت : آری چنین است .
فرمود : اما دلیل از کتاب خدا این آیه است « لا الشمس ینبغی لها ان تدرک القمر و لاالیل سابق النهار ؛ نه خورشید را سزد که به ماه رسد ، نه شب را که پیش از روز باشد . سوره یس آیه ۴۰ »
یعنی روز پیش از شب بوده است .۲
۱_ ( طالع در اصطلاح نجوم جزع از منطقه البروج است که بر افق شرقی است حین ولادت مولود یا سوال سای . فرهنگ فارسی معین )
۲_ تحت العقول ، ابن شعبه حرانی ، ترجمه احمد جنتی ، نشر بین الملل، روایات امام رضا علیه السلام، ص ۹۸۱
حریم عفاف
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ۞ لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا .
ای پیغمبر (گرامی) با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند، که این کار برای اینکه آنها (به عفّت و حرّیت) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوس رانان) آزار نکشند بسیار نزدیکتر است و خدا (در حق خلق) بسیار آمرزنده و مهربان است. البته (بعد از این) اگر منافقان و آنان که در دلهاشان مرض (و ناپاکی) است و هم آنها که در مدینه (بر ضد اسلام) تبلیغات سوء میکنند (و دل اهل ایمان را مضطرب و هراسان میسازند) دست (از این زشتی و بدکاری) نکشند ما هم تو را بر (قتال) آنها بر انگیزیم (و بر جان و مال آنها مسلط گردانیم) که از آن پس جز اندک زمانی در مدینه در جوار تو زیست نتوانند کرد.
نکته ها
«جلابيب» جمع «جلباب»، به معناى مقنعهاى است كه سر و گردن را بپوشاند،. و يا پارچه بلندى كه تمام بدن و سر و گردن را مىپوشاند. در آيات گذشته سخن از اذيّت و آزار مؤمنان به دست منافقان بود.
اين آيه مىفرمايد: براى آنكه زنان مؤمن مورد آزار افراد هرزه قرار نگيرند، به گونهاى خود را بپوشانند كه زمينهاى براى بىحرمتى آنان فراهم نشود. بر اساس اين آيه، نوعى روسرى مورد استفادهى زنان آن زمان بوده، ليكن زنان در پوشاندن خود از نامحرم دقّت نمىكردهاند. لذا سفارش اين آيه، نزديك كردن جِلباب به خود «مرجفون» از «ارجاف»، به كسانى گفته مىشود كه با شايعهسازى، در جامعهى اسلامى دلهره ايجاد مىكنند.
كسانى كه به جبهه نمىرفتند، امّا در شهر شايعه مىكردند كه مسلمانان شكست خوردند و كفّار پيروز شدند يا پيامبر اسلام شهيد شد، آنان با اين اقدام زشت سبب نگرانى مردم مىشدند. «لَنُغْرِيَنَّكَ» از «اغراء» به معناى چسباندن و كنايه از تسلّط همه جانبه است.
اين آيه را اگر در ادامه آيه قبل ببينيم، مراد آن است كه منافقان و بيماردلان مدينه مزاحم زنان مؤمن بودند كه خداوند در آيه قبل به زنان دستور پوشش كامل داد و در اين آيه به اين بيماردلان هشدار مىدهد و ممكن است اين آيه مستقل باشد، و مراد اين باشد كه با توطئهگرانى كه با جنگ سرد و شايعهسازى، ايجاد دلهره مىكنند برخورد كرده و آنها را قلع و قمع نماييد.
با آن كه تندترين تهديدها در اين آيه آمده و جامعهى اسلامى همواره بزرگترين ضربهها را از شايعه سازان خورده است، امّا متأسفانه در كتب فقهى كمتر به اين موضوع توجّه شده و حتّى يكى از مجتهدان كه سالها قاضى بود مىگفت: من 54 كتاب فقهى را گشتم و تحت عنوان «ارجاف» بابى را نيافتم.
جملهى آخر اين آيه لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ … را دو گونه مىتوان معنا كرد:
الف: چنان تو را بر آنان مىشورانيم كه همگى قلع و قمع شوند و جز مدّت كمى نتوانند در كنار تو بمانند.
ب: چنان آنان را تار و مار مىكنيم كه جز تعداد كمى از آنان در مجاورت تو باقى نمانند.
تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
حجت الاسلام عابدینی در حرم حضرت عبدالعظیم (ع)
در کتاب المراقبات نوشته میرزا جواد آقا ملکی تبریزی نکته بسیار ظریفی آمده است که اوقات عمر و زمانهایی که انسان دارد منازل سلوک به سوی خدا هستند ، هر زمانی یک منزل است برای حرکت به سوی خدا ، فلذا انسان هر زمانی را از دست بدهیم یک منزل را از دست داده ایم که دیگر قابل برگشت نخواهد بود . به عنوان مثال کوتاهی در ماه رمضان از دست دادن فرصتی است که غیر قابل برگشت است و ماه رمضان آینده منزل جدید است . هر منزل می خواهد انسان را به نتیجه برساند و اگر انسان کوتاهی کند به نتیجه مطلوب نخواهد رسید .
وقتی امام معصوم می فرماید « یابن آدم انما انت ایامٌ کلما مضی یومٌ ذهب بعضک ؛ فرزند آدم تو روزها هستی ، هر روزی که می گذرد بعضی از وجود تو رفته است و تکرار شدنی نیست .» باید این نگاه برای ما ایجاد شود که رجوع به قرآن ، رجوع به امام است و هر چقدر باور به این موضوع در درون انسان بیشتر شود ، وقتی به قرآن رجوع می کند محبتش به قرآن بیشتر می شود و وقتی محبتش به قرآن زیاد شد ، قرآن حقایق را به او بیشتر نشان می دهد .
این که قرآن با ما حرف نمی زند به این دلیل است که ما محبتی به قرآن نداریم . باید باور داشته باشیم که قرآن کتاب ناطق است مثل روایت امیرالمومنین که فرمود « قرآن ناطق من هستم » اگر این قرآن را با این باور مورد محبت قرار دهیم خواهیم دید که قرآن چه حقایقی را برای ما نمایان می کند . و معرفت زیاد می شود و قرآن را مثل امام معصوم زنده می بینیم .
باید باور کنیم که قرآن حی است و شعور دارد ، متصل است و گسسته نیست . و با قرآن مثل یک امام معصوم رفتار کنیم آن موقع میزان احترام خود به قرآن را خواهیم دانست .
امام در نامه ای به فرزندش می گوید « فرزندم ! با قرآن این بزرگ کتاب معرفت آشنا شو اگر چه با قرائت آن ، و راهی به سوی محبوب باز کن و تصور نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد . که این وسوسه شیطان است . آخر این کتاب از سوی محبوب است برای تو و برای همه کس و نامه محبوب ، محبوب است اگر چه عاشق و محب مفاد آن را نداند .»
شنیده شده
تعامل با متظاهر به اسلام
یکی از گروه های انحرافی و بسیار خطرناک در جامعه اسلامی منافقان اند که شاخه ای فاسقان شمرده می شوند . آنان سوگند های دروغین خود را به عنوان سپر لبانت از آسیب می گیرند و با این نیرنگ مردم را از راه خدا باز می دارند ( اتخذوا ایمن جُنه فصدوا عن سبیل الله ؛ سوره منافق آیه ۲ ) . ظاهرشان بسیار فریبنده است ؛ ولی دشمن حقیقی شما و دین اند و خدا مسلمانان را از این گروه بر حذر داشته است . ( هم العدوّ فاحذرهم ؛ سوره منافقون آیه ۴) .
شناخت منافق بصیرت می خواهد .
منافق چون با ظاهری دینی با مؤمنان روبهرو میشود، قبل از هر چیز باید او را شناخت، از همین رو به برخی از اوصاف آنها اشاره می شود:
ادعای دروغین ایمان: و از مردم کسانیاند که می گویند: به خدا و روز رستاخیز ایمان آوردهایم، در حالی که موٴمن نیستند. ﴿و مِنَ النیاسِ مَن یقولُ ءامَنیا بِالله و بِالیومِ الآخِرِ و ما هُم بِمُؤمِنین﴾ (سورهٴ بقره، آیهٴ ۸).
نیرنگ بازی: آنان با خدا و کسانی که ایمان آوردهاند سخت نیرنگ می بازند؛ ولی جز خود را فریب نمی دهند، و این را درنمی یابند.
انحصارطلبی: می گویند: اگر به مدینه بازگردیم، قطعاً آن که عزیزتر است آن را که زبونتر است از آنجا بیرون خواهد کرد، و حال آنکه عزت، همه از آن خدا و پیامبرش و موٴمنان است اما منافقان نمی دانند. ﴿یقولونَ لَئِن رَجَعنا اِلَی المَدینَةِ لَیخرِجَنی الاَعَزی مِنها الاَذَلی ولله العِزیةُ و لِرَسولِهِ و لِلمُؤمِنینَ و لـٰکِنی المُنـٰفِقینَ لا یعلَمون﴾ (سورهٴ منافقون، آیهٴ ۸).
ترس از مرگ: هنگامی که جهاد بر آنان واجب شد، بر خلاف انتظار، گروهی از ایشان از مردم ( مشرکان) ترسیدند، مانند ترس از خدا یا ترسی بیشتر، و گفتند: پروردگارا چرا پیکار را بر ما مقرر داشتی؟… .
زورمداری طبقهگرایی: و چون به آنان گفته شود: شما نیز همانگونه که مردم ایمان آوردهاند ایمان بیاورید، گویند: آیا چنانکه بیخردان ایمان آوردهاند ایمان بیاوریم؟ ﴿و اِذا قیلَ لَهُم ءامِنوا کَما ءامَنَ النیاسُ قالوا اَنُؤمِنُ کَما ءامَنَ السیفَهاءُ﴾ (سورهٴ بقره، آیهٴ ۱۳). این از آن روست که آنان به کسانی که از قرآن و احکام آن ناخشنود بودند وعده همکاری دادند و گفتند: در پارهای از امور ـ تا آنجا که راز ما فاش نشود ـ از شما پیروی خواهیم کرد، (غافل از آنکه) خدا نهانکاری آنان را می داند. ﴿ذٰلک بِاَنیهُم قالوا لِلیذینَ کَرِهوا ما نَزیلَ اللهُ سَنُطیعُکُم فی بَعضِ الاَمرِ و اللهُ یعلَمُ اِسرارَهُم﴾ (سورهٴ محمد، آیهٴ ۲۶).
کسالت و خودنمایی در عبادت: منافقان… چون به نماز بایستند با سستی میایستند، و به مردم خودنمایی می کنند و خدا را جز اندکی یاد نمی کنند. ﴿اِنی المُنـٰفِقینَ … و اِذَا قاموا اِلَی الصیلوٰةِ قاموا کُسالیٰ یراءونَ النیاسَ و لا یذکُرونَ اللهَ اِلای قَلیلا﴾ (سورهٴ نساء، آیهٴ ۱۴۲).
نکته: منافق چون در باطن کافر است و خدا را قبول ندارد اصلاً به یاد او نخواهد بود؛ چه اندک و چه فراوان. طبق کلام نورانی امیرموٴمنان(ع) در ذیل همین آیه، منافقان فقط برای دنیا به یاد خدایند و دنیا متاع قلیل است، از این جهت خدا فرمود:… ﴿إلا قَلیلاً﴾.
تمسخر مؤمنان: و چون با کسانی که ایمان آوردهاند برخورد کنند، گویند: ایمان آوردهایم، و چون نزد سرانِ شرور خود روند و با آنان خلوت کنند، گویند: ما با شماییم، جز این نیست که ما موٴمنان را به مسخره گرفتهایم. ﴿و اِذا لَقُوا الیذینَ ءامَنوا قالوا ءامَنیا و اِذا خَلَوا اِلیٰ شَیـٰطینِهِم قالوا اِنیا مَعَکُم اِنیما نَحنُ مُستَهزِءون﴾ (سورهٴ بقره، آیهٴ ۱۴).
پیمانشکنی و کذب : این بخل در دلهایشان نفاقی بر جای نهاد که تا روزی که مرگ را دیدار کنند از آنان جدا نخواهد شد. این بدان سبب بود که وعدهای را که به خدا دادند وفا نکردند و همواره دروغ می گفتند. ﴿فَاَعقَبَهُم نِفاقًا فی قُلوبِهِم اِلیٰ یومِ یلقَونَهُ بِما اَخلَفُوا اللهَ ما وَعَدوهُ و بِما کانوا یکذِبون﴾ (سورهٴ توبه، آیهٴ ۷۷).
پنهانکاری: آیا [منافقان] نمیدانند که خدا کارها و سخنان پنهانی آنان را میداند؟ ﴿أَلَم یعلَموا أَنی الله یعلَمُ سِریهُم وَنَجْویٰهُم…﴾ (سورهٴ توبه، آیهٴ ۷۸).
خیانت : امام صادق(ع) فرمود: سه چیز در هر کسی باشد، او منافق است، گرچه روزه بگیرد و نماز بگزارد: کسی که هرگاه سخن بگوید دروغ میگوید و هرگاه وعده دهد خلف وعده کند و هرگاه امین شمرده شود خیانت ورزد. (ثَلاثٌ مَنْ کُنی فِیهِ فَهُوَ مُنَافِقٌ وَ إِنْ صَامَ وَ صَلیی: مَنْ إِذَا حَدیثَ کَذَبَ وَ إِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ وَ إِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ) (تحف العقول، ص۳۱۵).
حق ناشناسی : امام صادق(ع) فرمود: سه گروهاند که جز منافق معروف به نفاق، نسبت به آنان بیاحترامی نمیکند: ۱. کسی که موی او در اسلام سفید شده باشد. ۲. دانشمند قرآنشناس. ۳. پیشوای دادگر.
عیاشیگری: رسول گرامی(ع) فرمود: ای پسر مسعود! پس از من اقوامی خواهند آمد که غذاهای خوب و رنگارنگ می خورند و بر مرکب سوار می شوند در حالی که خود را به آرایش ویژه زنان برای شوهر، میآرایند و همچون زنان جلوهگری می کنند و همانند شاهان ستمکار زندگی میکنند.
آنان منافقان این امت در آخر الزماناند که شراب مینوشند و در پی بازی با دوشیزگانند و بر مرکب شهوت سوار میشوند و نمازهای جماعت را ترک میگویند و با سهلانگاری از نماز شامگاهان باز میمانند و در خوردن زیادهروی میکنند.
آنگاه بخشی از قرآن را قرائت کردند که ترجمه آن این است: پس از آنان مردمی ناشایسته به جای ایشان آمدند که نماز را تباه ساختند و از خواهشهای نفسانی پیروی کردند، و به زودی گمراهی خود را خواهند دید. ( …َقُولُ اللیهُ تَعَالَی:﴿فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصیلاةَ وَ اتیبَعُوا الشیهَواتِ فَسَوْفَ یلْقَوْنَ غَییا﴾ [سورهٴ مریم، آیهٴ ۵۹] (مکارم الاخلاق، ص۴۴۸ـ ۴۴۹).
شیوه تعامل با منافقان
امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید:
ای کمیل! از منافقان دوری کن و با خائنان همراهی نکن.
ای کمیل! از رفتن به دَرِ خانه ستمکاران و اختلاط با آنان و کسب درآمد از طریق آنها برحذر باش و از اطاعت آنان و حضور در مجالسشان نیز بپرهیز که این کار موجب خشم خدا بر تو خواهد بود.
ای کمیل! هرگاه ناچار شدی نزد آنان روی پیوسته خدای متعالی را به یاد آور و بر او توکیل کن و از شری آنان به خدا پناه ببر. نزدشان برو؛ ولی با قلب خود از کردارشان بیزار باش و با صدای بلند خدا را به عظمت یاد کن تا آنها بشنوند؛ زیرا [در این صورت] هیبت تو در آنان اثر خواهد کرد و از شریشان در امان خواهی بود.
امام صادق(ع) نیز فرمود: ای اسحاق! با منافق تعامل زبانی داشته باش و دوستیات را برای مؤمن خالص کن. (یا إِسْحَاقُ! صَانِعِ الْمُنَافِقَ بِلِسَانِکَ وَ أَخْلِصْ وُدیکَ لِلْمُؤْمِن) (الفقیه، ج۴، ص۴۰۴).
منبع : مفاتیح الحیاه ، آیت الله جوادی آملی ، تحقیق و تنظیم محمد حسین فلاح زاده ، یدالله مقدسی و .. مرکز نشر اسرا . ص فصل دوم ، ص ۳۰۳ تا ۳۰۷ .
اهدا الصراط المستقیم
قلب اگر بینا باشد اطاعت می کند اما اگر بینا نباشد گناه می کند . دست و پا و اعضا و جوارح ابزار هستند. قلبی که بینا نباشد گناه می کند
انسان به واسطه مسألت کردن اهدنا الصراط المستقیم از خدای سبحان بینش می طلبد ، می گوید « خدایا دل را نورانی کن » وگرنه آن هدایت عامه که خدای سبحان به وسیله وحی احکام را به همه رسانده است ، به کفار و مشرکین هم رساند چرا که « هدی الناس است » .
پس خدای سبحان می خواهد آنچه را که به ما بینش و دانش می دهد آن را به ما برساند ، دانش را داد و ما فهمیدیم که دینی هست و به راه افتادیم, اما نوری بده که ما این راه را ترک نکنیم و دو طرف آن را هم ببینیم ، این نور خاصیتش این است که هم راه را روشن می کند و هم پرتگاه را نشان می دهد .
طوری روشنمان کن که هم خود راه را ببینیم و هم پرتگاه را . انسان هر مرتبه ای که دارد نسبت به او بینا است و هر مرتبه ای که ندارد نسبت به او نابیناست . هر کسی به هر اندازه ای که رسیده است هم ثبات و دوام آن اندازه را مسألت می کند و هم اعطای مراحلی را که نرسیده است مسألت می کند . ما هم همینطور هستیم آن چه را دادی خوب است از ما سلب نکن . هر کسی به هر مساله ای که رسد نسبت به آن مرحله بینا است .
و صرف فهم کافی نیست چون انسان مطلبی را می داند ولی دست به گناه می زند اما ببیند آتش است دست به آتش نمی زند . ما در برابر بعضی گناهان معصوم هستیم چون خیلی برایمان روشن است مثل خوردن سم چون خطر آن را می دانیم . ولی اولیای الهی نسبت به همه گناهان معصوم هستند . ما از خدای سبحان بینش طلب می کنیم و جای بینش در قلب است نه در چشم ظاهر و اگر از خدا می خواهیم « اهدنا » خدا هم از ما می خواهد که « یومن بالله یهد قلبه » تو هم چند صباح مومن باشید تا من هم نور را در قلبتان بتابانم ….
سخنان آیت الله جوادی آملی در تفسیر سوره حمد . شنیده شده