
نشانه های نظام جاهلی
ما باید جاهليتمان را به عقلانيت تبديل كنيم، اين راه دارد. نظام جاهلي دو نشانه دارد: يكي اينكه در بخش انديشه که دستشان از برهان و عقل خالي است، به گمان زندگي ميكنند و در بخش انگيزه که دستشان از عدل خالي است، به هوا و هوس عمل ميكنند.
اين را در سوره مباركه، «نجم» فرمود که نظام جاهلي اين دو علامت و دو عنصر را دارد؛ در بخش انديشه به جاي اينكه عالمانه تصميم بگيرند براساس گمان ـ مخصوصاً سوءظن ـ حركت ميكنند:«إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ» و در بخش انگيزه و عمل به جاي عدل و عقل با ميل حركت ميكنند: «وَ ما تَهْوَی الْأَنْفُس ؛سوره نجم، آيه23.» انسان به هر حال يا در حوزه و دانشگاه است و كارهاي علمي انجام ميدهد يا در متن جامعه است و كارهاي عملي دارد؛ اگر فضا, فضاي فرهنگي است بايد برهان و عقل و علم باشد؛ اگر فضا، فضاي كار و عمل است بايد عدل باشد، نه هوا! «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ» براي بخش انديشه, «وَ ما تَهْوَی الْأَنْفُس» براي بخش انگيزه است. اگر اين دو عنصر حل شود؛ يعني ما عالمانه زندگي كنيم و عادلانه به سر ببريم، نه بيراهه ميرويم و نه راه كسي را ميبنديم، ميتوانيم يك نظامي بهشتگونه بسازيم و راحت باشيم.
مهمترين كاري كه وجود مبارك حضرت بعد از ظهور انجام ميدهد همين است كه علم و برهان را به جاي مظنّه, سوءظن و مانند آن ميگذارد, عدل را به جاي هوس ميگذارد. اين كتاب موجز و متقن, نظام جاهلي را در همين دو عنصر ميداند: «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ» را در بخش انديشه، «وَ ما تَهْوَی الْأَنْفُس» را در بخش انگيزه; يعني اينها براساس گمان زندگي ميکنند و براساس ميل به سر ميبرند، در حالی که بايد براساس علم زندگي كنند و با عدل به سر ببرند.
سخنان آیت الله جوادی آملی ، ۱۰/ ۱/ ۹۶
نظر دهید » 
عصمت فاطمه زهرا سلام الله
همانگونه که در کتب کلامی و روایی و تفسیری آمده است ، اهل بیت پیامبر صلی الله معصوم هستند . لذا آیه ۳۳ از سوره احزاب بر عصمت آنان دلالت دارد که در آن به عبارت طهارت نسبت به دیگری برتری داده شده اند :
« انما یریدُ الله لیذهب منکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا »
از این رو حضرت فاطمه زهرا سلام الله نیز که یکی از این خاندان طهارت است ، معصوم می باشد .
همچنین حدیث شریف نبوی که فرمود : « فاطمه بضعه منی فمن اذی فاطمه فقد آذانی و من آذانی فقد آذر الله عزوجل » دلیل بر عصمت آن بانوی مکرمه است ، چون اگر وی به معصیتی آلوده بود به پیامبر صلی الله نسبت داده نمی شد .
بدین ترتیب باید گفت : هر چند که نام مبارک حضرت صذیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله به صورت خاص در قرآن ذکر نشده ولی با استناد به روایات ، وی یکی از اهل بیت عصمت است که در قرآن کریم از آن یاد شده است .
دیده شده در کتاب مرزبان وحی و خرد ، یادنامه علامه محمد حسین طباطبایی ، تهیه و نشر بوستان کتاب قم ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ، ص ۳۶۵.
1 نظر » 
فرق بین کار خدا و خلق خدا

« وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ ، سوره نجم آیه ۳۱» کلّ اين نظام را او آفريد. قبلاً هم گذشت که همه قوانين ما برگرفته از کار خداست، کار خدا برگرفته از قوانين نيست، منشأ قوانين است. الآن کسي بخواهد خانهاي, بُرجي, مسجدي بسازد، تمام تلاش و کوشش او اين است که بفهمد قدرت اين سيمان چقدر است؟ قدرت اين آهن چقدر است؟ قدرت اين سنگ چقدر است؟ قدرت اين زمين چقدر است؟ برابر اين نقشه بکشد; يعني علم تابع نظام آفرينش است; اما ذات اقدس الهي که نظام آفرينش به دست او بود, يک نقشه پيشنوشتهاي که ندارد. کار خدا, منشأ قانون است، قانون بشر, متّخذ از کار خداست.
خيلي فرق است بين خدا و خلق خدا؛ خدا, کار او, منشأ کشف قانون است، بشر کارش به استناد کار خداست.
اينطور نيست که ذات اقدس الهي ـ معاذالله ـ قانوني در خارج باشد، خداي سبحان کار خود را برابر قانون انجام بدهد, او که عليم محض است, قدير محض است, از عليم محض کار عالمانه پيدا ميشود; از کار عالمانه, ما قوانين و فقه و حقوق و علوم را کشف ميکنيم.
ما اگر چهار تا کلمه چيز بلد هستيم يعني چه؟ يعني از خلقت، اينها را ياد گرفتيم. يک مهندس وقتي ميخواهد سدّ بسازد, يعني چه؟ يعني حساب ميکند که اين زمين چقدر قدرت دارد؟ اين آهن چقدر قدرت دارد؟ اين بتون چقدر قدرت دارد؟ کار ميکند. نقشه مهندس تابع کار خداست و کار خدا متبوع علم است; آن وقت « أَ لَا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبير ؛. فرمود کلّ اين نظام را او آفريده، او عالمانه دارد اداره ميکند.
غرب هم الآن همين حرف را دارد, تمام تلاش و کوشش اين است که خوب زندگي بکند, خوب غذا بخورد, خوب « يَأْكُلُوا ؛ سوره حجر، آيه۳ » بشود، بعد هم بميرد.
وقتي انسان خوابيده باشد و غافل باشد، ديگر فکر نميکند بعد از مرگ چه میشو؟ اصلاً يک آدم خوابيده که«النّاسُ نِيامُ»، اين تعيير نيست، اين توبيخ نيست، اين دستور نيست، اين وصف مردم است; خيليها خواب هستند، يک آدم خوابيده که حرف ميزند که ديگر برهاني نيست. فرمود خيليها خواب هستند: «النَّاسُ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا» و اينها آمدند که ما را بيدار کنند.
يکي از بيانات نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) در نهج البلاغه اين است که«أَمْ لَيْسَ مِنْ نَوْمِكَ يَقَظَة»؛ تا چه وقت ميخواهي بخوابي؟ چه وقت بايد بيدار بشوي؟ به پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: اينها خواب هستند، حالا يک وقت بيدار شدند, «حيّ بن يقظان» شدند نعمتي است; ولي تو اينها را بيدار بکن! حال هر کسي بيدار شد بيدار شد, بيدار هم نشد نشد. فرمود: « وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذينَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الَّذينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَي .سوره نجم آیه ۳۱».
جلسه تفسیر سوره نجم ، ۲۳ / ۱۲ / ۹۵ . آیت الله جواد آملی ، شنیده شده .
1 نظر » 
سورة الشمس - سورة ٩١ - تعداد آیات ١٥
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿١﴾ وَالْقَمَرِ إِذَا تَلاهَا ﴿٢﴾ وَالنَّهَارِ إِذَا جَلاهَا﴿٣﴾ وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا﴿٤﴾ وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿٥﴾ وَالأرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿٦﴾ وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿٧﴾ فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿٨﴾ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا ﴿٩﴾ وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا ﴿١٠﴾کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا ﴿١١﴾ إِذِ انْبَعَثَ أَشْقَاهَا ﴿١٢﴾ فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا ﴿١٣﴾ فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاهَا ﴿١٤﴾ وَلا یَخَافُ عُقْبَاهَا ﴿١٥﴾
تلاوت قرآن با صدای روح بخش رهبر انقلاب
نظر دهید » 
نقش اسلام در حمایت از منابع طبیعی و محیط زیست

انسان، اشرف مخلوقات و خلیفه خداوند در زمین است و تمام پدیده های طبیعی برای او آفریده شده است.
خداوند نظر ویژه ای به انسان دارد. آسمان و زمین و دریاو کوهها را در تسخیر بشر قرار داده تا از آنها به شیوه صحیح و مناسب بهره ببرد؛ چنان که آیات ذیل بر آن دلالت دارد:
«الله الذی سخر لکم البحر لتجری الفلک فیه بامره و لتبتغوا من فضله و لعلکم تشکرون، و سخر لکم ما فی السماوات و ما فی الارض جیمعاً منه اِنَّ فی ذلک لایاتٍ لقومٍ یتفکرون» سوره جاثیة (45) آیه 12و13.
خداوند همان کسی است که دریا را مسخر شما کرد تا کشتیها به فرمانش در آن حرکت کنند و بتوانید از فضل او بهره گیرید، و باشد که سپاس دارید. او آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است به سود شما رام کرد؛ در این نشانه های [مهمی [است برای کسانی که اندیشه می کنند.»
«هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعاً ثم استوی الی السَّماءِ فسوّاهُنَّ سبعَ سماواتٍ و هو بکل شی ءٍ علیمٍ» سوره بقره آیه 29. او خدایی است که همه آنچه را [از نعمتها] درزمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتّب نمود؛ و او به هر چیز آگاه است.»
«هو الذی جعل لکم الارض ذلولاً فامشوا فی مناکبها و کلوا من رزقه و الیه النشور» سوره ملک، آیه 15. او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانه های آن راه بروید و از روزیهای خداوند بخورید؛ و بازگشت و اجتماع همه به سوی اوست.»
«و من آیاته ان یرسل الریاح مبشرات ولیذیقکم من رحمته و لتجری الفلک بامره ولتبتغوا من فضله و لعلکم تشکرون» سوره روم (30) آیه 46. و از آیات [عظمت] خدا این است که بادها را به عنوان بشارتگرانی می فرستد تا بخشی از رحمتش را به شما بچشاند و کشتیها به فرمانش حرکت کنند و از فضل او بهره گیرید؛ و امید که شکرگزاری کنید.»
«ان فی خلق السماوات و الارض و اختلاف اللیل و النهار و الفلک التی تجری فی البحر بما ینفع الناس و ما انزل الله من السماء من ماء فاحیا به الارض بعد موتها و بث فیها من کل دابة و تصریف الریاح و السحاب المسخر بین السماء و الارض لآیات لقوم یعقلون» سوره بقره آیه 164.در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهایی که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن، زمین را پس از مرگ، زنده نموده، و انوع جنبندگان را در آن گسترده، و [همچنین] در تغییر مسیر بادها و ابری که میان زمین و آسمان آرمیده است، نشانه هایی است [از ذات پاک خداو یگانگی او] برای مردمی که می اندیشند.»
با توجه به آیاتی که ذکر شد، طبیعت در تسخیر انسان و برای بهره برداری در اختیار او قرار دارد. انسان می تواند با استفاده از تواناییها و خلاقیتهایی که خداوند در سرشت او قرار داده بهترین بهره را از طبیعت ببرد، و با خردورزی دنیا را مزرعه آخرت و سرمایه زندگی اخروی خویش قرار دهد.
«متون مختلف تعالیم اسلامی به انحای گوناگون به طبیعت و عناصر آن و همچنین به فواید و اثرهای آن اشاره نموده اند و در کنار این اشارات به لزوم حفاظت از آن نیز پرداخته اند … آیاتی از قرآن کریم انسان را مورد سؤال قرار داده و یا او را به دستورهایی امر کرده اند که یکی از مصادیق بارز این سؤالات و اوامر می تواند محیط زیست باشد.۱ این در عین حالی است که قرآن کریم به بسیاری از اصول و قوانینی که ضامن بقا و تداوم حیات عالم هستی و حرکت آن به سوی کمال است، اشاره می فرماید که مراعات این قوانین خود مرحله ای از حفاظت از محیط زیست است.
برای نمونه می توان به موزون بودن عالم هستی و خلق عالم بر اساس توازن اشاره کرد،۲ به این معنا که انسان نباید عملی مرتکب شود که سبب بر هم خوردن این توازن و تعادل گردد … موضوع بعدی اشاره شده در قرآن که تجاوز به آن سبب بر هم خوردن این تعادل محیط می گردد، اندازه و قدر است.۳
به بیان دیگر، در تماس با طبیعت و بهره گیری از منابع آن باید به گونه ای رفتار شود که اولاً؛ قدر و اندازه ملاک عمل قرار گیرد و ثانیا تغییرات اندازه ها به حدّی نباشد که سبب تخریب محیط زیست و از بین رفتن گونه هایی گردد.
حق بودن خلق الهی و یا به باطل و بازیچه آفریده نشدن آنها ۴ نیز موضوع مهم دیگری است که به بشر می آموزد تا از انهدام طبیعت و عناصر طبیعی در راههای باطل و بیهوده احتراز نماید.۵
۱_ر.ک: سوره بقره (2) آیه 168؛ سوره نحل (16) آیه 90، 93؛ سوره حج (22) آیه 3؛ سوره طه (20) آیه 81؛ سوره نساء (4) آیه 135؛ سوره اسراء (17) آیه 26؛ سوره بقره (2) آیه 195.
۲_ر.ک: سوره حجر (15) آیه 19.
۳ـ ر.ک: سوره رعد (13) آیه 8؛ سوره اعلی (87) آیه 3؛ سوره فرقان (25) آیه 2؛ سوره قمر (54) آیه 49.
۴_ر.ک: سوره حجر (15) آیه 85؛ سوره ابراهیم (14) آیه 19؛ سوره انبیاء (21) آیه 16.
نظر دهید » 
آيهاي كه امام زمان هنگام ظهور تلاوت ميكنند چيست؟ آن را تفسير كنيد؟
در روايات متعددي از ائمة اطهار آمده است: نخستين سخني كه حضرت مهدي (عج) پس از قيام خود تلاوت ميكنند اين آيه است: «بقية الله خير لكم إن كنتم مؤمنين، آنچه خداوند براي شما باقي گذارده [از سرمايههاي حلال] برايتان بهتر است، اگر ايمان داشته باشيد!»(هود/۸۶).
امام باقر ميفرمايد: «فأول ما ينطق به هذه الآية، بقية الله خير لكم ان كنتم مؤمنين، ثم يقول: انا بقية الله و حجته و خليفته عليكم فلا يسلم اليه مسلم إلا قال:السلام عليك يا بقية الله في ارضه» نخستين سخني كه مهدي پس از قيام خود ميگويد اين آيه است: «بقية الله خير لكم ان كنتم مؤمنين»سپس ميگويد: من بقيت الله و حجت و خليفة او در ميان شما هستم. پس هيچكس به او سلام نميكند مگر اينكه ميگويد: سلام بر شما اي «بقية الله» در زمين.۱
گرچه مخاطب اين آيه قوم شعيب هستند، و منظور از «بقية الله» سود و سرماية حلال و يا پاداش الهي است، ولي بايد توجه داشت كه آيات قرآن منحصر به يك مورد و يك موضوع نميباشد، بلكه قرآن كريم آنچنانكه در روايات آمده است؛ مانند خورشيد و ماه، جاري است و در طول زمان بر مصاديق مختلفي منطبق خواهد شد.
بدين جهت هر موجود پر فايدهاي كه از طرف خداوند براي بشر باقي مانده و ماية خير و سعادت او گردد،«بقية الله» به حساب ميآيد. تمام پيامبران الهي و پيشوايان بزرگ «بقية»اند واز آنجا كه مهدي موعود آخرين امام و بزگترين رهبر انقلابي جهان پس از قيام پيامبر اسلام است يكي از روشنترين مصاديق «بقية الله» ميباشد، و از تمام پيامبران و امامان نسبت به اين لقب شايستهتر است، به خصوص كه تنها باقيماندة همة پيامبران و امامان است.۲
۱_ دیده شده در http://www.matquran.com/fa/Question/View/64719/تفسير-آيه-بقية-الله-خير-لكم-(هود86)
۲_ دیده شده در گزیده تفسیر نمونه ، آیت الله مکارم شیرازی ، جلد ۲ ، ص ۳۵۶.
نظر دهید » 
روانشناسی در قرآن

اعتقادات و باورهای دینی از قبیل ایمان به خدای واحد ، پیامبران علیه السلام ، معاد و … یکی از عوامل مهم در سلامت و سلامت روانی است . مهمترین انتظار دین از بشر ، ارتباط میان خدا و انسان است :
« وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ : و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند» (سوره ذاریات ،۵۶).
هدف اصلی دین آن است که انسان را به خدا متصل کند؛
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا ....:پس [با توجه به بی پایه بودن شرک] حق گرایانه و بدون انحراف با همه وجودت به سوی این دین [توحیدی] روی آور، [پای بند و استوار بر] سرشت خدا که مردم را بر آن سرشته است باش برای آفرینش خدا هیچگونه تغییر و تبدیلی نیست »( سوره روم ، آیه ۳۰ )
خدایی شدن با اتصال به یک مبدا متعالی ( که در همه ویژگی ها و صفات تعالی دارد ) امکان پذیر است . یکی از صفات و ویژگی های آن مبدا ، صفت ایمنی بخشی و سلامت آفرینی است :
«هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ …. : وست خداى يكتا كه معبودى جز او نيست، فرمانروا، منزّه از هر عيب، سلامتبخش، ايمنى بخش، مسلّط بر همه چيز، » ( سوره حشر آیه ۲۳ .)
دیده شده در کتاب روانشناسی در قرآن ، حجت الاسلام دکتر محمد کاویانی ، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه .صفحه ۲۴۳.
نظر دهید » 
ربا خواری
ربا خواری از اموری است که قرآن صریحا مرتکبان آن را تهدید به عذاب دوزخ کرده است و می فرماید ؛ « فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهي فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَي اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ : پس هرکس موعظه ای از جانب پروردگارش دریافت کند و از معصیت خدا دست بردارد،گناهی که قبلا کرده حکم گناه بعد از موعظه را ندارد و امر آن بدست خداست )این حکمی کلی است که ربا و غیر آن از گناهان کبیره شامل می شود و بطور کلی هر کس از نصایح و پند پروردگار متنبه شود و دست از گناه بردارد وتوبه کند،گناهان سابقش بخشوده گردد .در این مورد کسانی که قبل از حکم حرمت رباخواری آن را مرتکب شده اندگناهی متوجه آنها نیست و می توانند از اموالی که قبلا از راه ربا بدست آورده اندبهره مند شوند ،اما امر آنها با خداست ،یعنی اگر او بخواهد می تواند آنها را رهاکند ویا وظیفه و تکلیفی متوجه آنها نماید که کارهای سابق خود را جبران کنند،(ومن عاد فاولئک اصحاب النارهم فیها خالدون ):(و هرکس باز به گناه خودرجوع کند،چنین کسانی یاران آتشند و در آن جاودانه خواهند بود) ( بقره ، آیه ۲۷۵)
نظیر همین معنی در آیه ۱۳۰ و ۱۳۱ سوره آل عمران آمده که رباخوران را تهدید به عذاب آتش می کند ، جالب این که می گوید : این همان عذاب و آتشی است که در انتظار کافران است .يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۳۰﴾ ،وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ﴿۱۳۱﴾
وقتی ربا خواران اعلان جنگ با خدا داده اند یا خدا به آن ها اعلان جنگ داده که تا سر حد کافران سقوط کنند ، و این تعبیری است بسیار تکان دهنده در مورد این معصیت عظیم .
از بعضی از روایات استفاده می شود که رباخواری در تمام کتب آسمانی و در تمام شرایع پیامبران خدا حرام بوده است ، همانگونه که در فقه الرضا آمده است « و هو محرم علی لسان کل نبی وفی کل کتاب »
دیده شده در کتاب پیام قرآنی ، آیت الله مکارم شیرازی ، انتشارات دارالکتب الاسلامیه ، جلد ۶ ، ص ۳۸۵.
نظر دهید » 
ریختن خون بی گناهان
احترام به خون انسان ها در اسلام به حدی است که ریختن خون یک انسان برابر با کشتن همه انسان ها شمرده شده « من قتل نفساً بغیرِ نفسٍ اوْ فسادٍٍ فی الارض فکأنما قتل الناس جمیعا » مائده آیه ۳۲.
و ریختن خون مومن سبب عذاب ابدی و غضب الهی و عذاب عظیم شمرده شده است ، می فرماید : «وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظيماً : و هر کسی مؤمنی را به عمد بکشد ،پس جزای اوجهنم است و در آن جاودانه خواهد بود، و خداوند بر او غضب آرد و او را لعنت میکند و برای او عذابی بزرگ آماده دارد» نسا ، آیه ۹۳
و به این ترتیب قاتل مومن به چهر مجازات بزرگ اخروی تهدید شده است :
۱_ خلود در دوزخ
۲_ غضب الهی
۳_ لعن خداوند
۴_ عذاب عظیم
و این حد اکثر احترام اسلام را به خون مومن می رساند چرا که در هیچ مورد از مجازات قرآن کریم چنین مجازات بیان نشده است .
دیده شده در کتاب پیام قرآنی آیت الله ناصر مکارم شیرازی ، نشر دارالکتب الاسلامیه ، جلد ۶ ، ص ۳۸۲.
نظر دهید » 
هميشه، هر روز عمل خير انجام بدهيد، مخصوصاً دوشنبهها و پنجشنبهها، اين دوشنبه و پنجشنبه اعمال را به پيشگاه ولي عصر عرضه ميدارند

اسرار قرآن کريم اين است که جامعه را جامعه فرشتگي کند، از حد متعارف بالا بياورد. وقتي قصص انبيا را نقل ميکند، هم براي تبشير است، هم براي إنذار، ولي وقتي قصص فرشته ها را نقل ميکند، فقط صبغه تبشير دارد؛ چون در آنجا عصياني نيست، عذابي نيست و طرزي قصه هاي قرآني را براي ما ارائه ميکند که انسانهاي صالح را در کنار فرشته ذکر ميکند، اين يک تقارن لفظي محض نيست، اين يک همساني دو تا کلمه نيست، اين يک مجاورت ايماني است؛ گوشهاي از اسرار اين مجاورت را وجود مبارک امام سجاد و ساير ائمه(عَلَيْهِمُ السَّلام) بيان کردند. ما يک مقارنت لفظي بين انسانها و فرشتهها گاهي ميبينيم که در برخي از موارد هم يک قِراني بين برخي از افراد و دام ميبينيم، ما خيال ميکنيم اينکه با «واو» عطف شده است، هيچ ارتباطي بين «معطوف و معطوفعليه» نيست! اما آنکه قرآن ناطق است؛ يعني امام معصوم، از اين مقارنتها و عطفها پرده برميدارد.
وجود مبارک امام سجاد(سَلامُ الله عَلَيْه) فرمود؛ در فضل علم و معرفت توحيدي همين بس که خداي سبحان، علما را با فرشته يکجا ذکر مي کند. در اوايل سوره مبارکه «آلعمران» چنين اين آمده: (شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْط ، سوره آل عمران آیه ۱۸ ) استدلال امام سجاد(سَلامُ الله عَلَيْه) اين است که ذات أقدس الهي، نام مبارک خود را در آن قلّه مطرح کرد، بعد علما و فرشتگان را در کنار هم ذکر کرد. فرمود عالمان دين و فرشته ها شهادت به توحيد ميدهند،اين قران يک اصل کلي و يک کلمه کليدي است براي بهره برداري از قرآن.
در بخشهاي ديگري هم قرآن کريم ميفرمايد به اينکه خداي سبحان پيامبر خود را فرستاد، تأييد ميکند؛ اما جبرئيل ملائکه و (صالِحُ الْمُؤْمِنين ؛ سوره تحریم ، آیه ۴ ) مؤيد پيغمبر هستند، تأييد ميکنند، تسديد ميکنند، حمايت ميکنند. اينکه فرمود: (صالِحُ الْمُؤْمِنين) يعني مؤمنان صالح و ملائکه، پيغمبر(عَلَيْهِ وَ عَلَي آلِه آلَافُ التَّحِيَّةِ وَ الثَّنَاء) را تأييد ميکنند؛ اين يک مقارنتي است بين افراد صالح و فرشته ها؛ خواه با مسئله جبهه؛ خواه با مسئله حوزه؛ خواه با مسئله دانشگاه؛ خواه با مسئله توليد؛ خواه با مسئله اشتغال، هر کس کاري بکند که نظام اسلامي را تأييد کند، اين شخص جزء مؤمنان صالح است، همسايگي با فرشتهها مخصوص به علماي توحيد نيست.
اگر در سوره «آلعمران» علماي توحيدي را با ملائکه طبق بيان امام سجاد(سَلامُ الله عَلَيْه) يکجا ذکر ميکند، اين کار مخصوص علما و دانشمندان حوزه و دانشگاه نيست، در سطح جامعه هر کسي که اهل صلاح و فلاح بود، هر کاري که داشت با امنيت و امانت انجام داد، اين در رديف فرشته ها قرار ميگيرد. فرمود پيغمبر را ملائکه و مؤمنان صالح ياري ميکنند؛ البته مستحضر هستيد که ائمه(عَلَيْهِمُ السَّلام) قرآن ناطق هستند، معادل قرآن هستند و طبق بيان لطيف مرحوم کاشف الغطاي بزرگ قرآن از امام بالاتر نيست، اينها همتاي هم هستند، اگر قرآن بالاتر از امام معصوم باشد، بخشي از معارف توحيدي و حقايق در قرآن باشد که امام ـ مَعَاذَالله ـ به او دسترسي نداشته باشد؛ اين ميشود إفتراق، اين طليعه إفتراق است در حالي که حديث معتبر و مسلسل و متواتر «لَنْ يَفْتَرِقَا» جلوي اين را ميگيرد؛ البته امام که قرآن ناطق است، بدنش را فداي قرآن ميکند؛ اما حقيقت امام، روح مطهر امام، همتاي قرآن است، اين يک اصل اول.
اصل ديگر اين است که بخشي از آيات قرآن کريم، منحصراً برای اهل بيت است، برای خاندان عصمت و طهارت است؛ مثل آيه تطهير، آيه غدير، آيه مباهله، اين گونه از آيات؛ اما بخش سوم مربوط به آياتي است که مصداق کاملش ائمه هستند، اگر گفته شد که ( قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُون ؛ سوره مومنون ، آیه ۱ ) بر اهل بيت تطبيق شد؛ يعني مصداق کامل اين آيه، آنها هستند، وگرنه پيروان آنها، شيعيان آنها، شاگردان اينها، هر کدام که به نوبه خود به اين آيه عمل کنند، اهل فلاح هستند.
در جريان (صالِحُ الْمُؤْمِنين) بر وجود مبارک حضرت امير تطبيق شده است؛ اما اين مثل جريان غدير نيست، اين مثل جريان مباهله نيست، اين مثل جريان آيه تطهير نيست، اين مثل جريان آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْت»سوره مائده آیه ۳. نيست که منحصراً براي آن حضرت باشد. مؤمنان صالح ميتوانند يار و ياور پيغمبر باشند، اين کم مقامي نيست! آنگاه همانند پيغمبر قدم برميدارند. در قرآن کريم فرمود: اينها قدم صدق دارند؛ يعني نزد خدا جايگاه ثابتي دارند، شاگردان اينها يعني شاگردان ائمه، آنها هم قدم صدق دارند. اين مقام را خداي سبحان در قرآن وقف کسي نکرده است، اگر در اين جمله که فرمود مؤمنان صالح، مثل ملائکه، يار و ياور پيغمبر هستند، حتماً در معاد، مسئله «شفاعت» هم بهره اينها خواهد شد.
مطلب ديگر آن است که راهش چيست؟ اين قله را چه کسي ميتواند فتح کند؟ يک بيان نوراني از وجود مبارک پيغمبر(عَلَيْهِ وَ عَلَي آلِه آلَافُ التَّحِيَّةِ وَ الثَّنَاء) رسيد، اين به عنوان تمثيل است نه به عنوان تعيين. آن بيان را وجود مبارک حضرت امير(سَلامُ الله عَلَيْه) در نهج البلاغه نقل کرد، آن بيان اين است که وجود مبارک پيغمبر فرمود، خداي سبحان، يک چشمه شفاف و زلال و آب صافي را در دمِ منزل همه شما قرار داد که شبانه روز، پنج بار در آن چشمه شنا کنيد و خود را نظيف کنيد و تطهير کنيد و آن نماز پنجگانه است؛ اين بيان نوراني را حضرت امير(سَلامُ الله عَلَيْه) در نهج البلاغه از وجود مبارک پيغمبر(عَلَيْهِما السَّلام) نقل کرده است،آيا اين تمثيل است يا تعيين؟ يعني در بين عبادات فقط نماز اين خصوصيت را دارد، روزه و حج و زکات و امثال آن، اين خصيصه را ندارند يا نماز يک چشمه جوشانتري است، چون عمود دين است، ساير عبادات هم چشمه هستند، تطهير هستند. همه اين آيات، دستورات ديني، زير مجموعه (يُطَهِّرَكُم) است، در مسئله وضو و امثال وضو، ذات أقدس الهي دستور داد خدا ميخواهد بشر را پاک کند، نه اينکه با يک مختصر وضو، اين تمام بدن پاک بشود، گاهي به جاي وضو انسان تيمم ميکند، صورت را خاکمالي ميکند، اينطور نيست که منظور طهارت ظاهري باشد.
ما را از آن غرور و خودخواهي که غدّه علاجناپذير است، درمان ميکند. فرمود اين تيمّم هم «أَحَدُ الطَّهُورَيْن»است، اين خاک هم «أَحَدُ الطَّهُورَيْن» است، اين روايت «التُّراب أَحَدُ الطَّهُورَيْن» هم که در دستورات فقهي ماست. اگر کسي وضو گرفتن براي او مشکل باشد، تيمم ميکند، خاک هم انسان را پاک ميکند، معلوم ميشود به اينکه آنچه را که ما بايد از آن پرهيز کنيم، فرمود: ( وَ الرُّجْزَ فَاهْجُر ؛ سوره مدثر ، آیه ۵) از پليدي بپرهيز! اين هجرت تا آخر قيامت هست، ممکن است در يک عصر ما جهاد نداشته باشيم، جهاد بيروني نداشته باشيم؛ اما جهاد دروني تا قيامت هست، هجرت هم تا قيامت هست، فرمود از هر پليدي مهاجرت کن! ما انسانها دلمان ميخواهد پاک باشيم و در وسوسهها پيروز باشيم، اين اوايل ممکن است، يک مقداري سخت باشد، بعد يک مقدار که جلو رفتيم به آساني از گزند وسوسه حفظ ميشويم، قصص انبيا را که خدا نقل ميکند، به ما راهکار نشان ميدهد که اين راه رفتني است؛ منتها آنها جلوتر، شما دنبال.
گاهي انسان به جايي ميرسد که کار براي او آسان ميشود، گاهي از اين فراتر قدم برميدارد به آساني کار از او صادر ميشود، خيلي فرق است؛ بين دعاي کليم حق و دعاي حبيب حق(عَلَيْهِما السَّلام)، درباره موسيٰ خداي سبحان ديد دعاي کليم حق اين است که (رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري) تا به آنجا ميرسد که (وَ يَسِّرْ لي أَمْري ؛ سوره طه ۲۵ ، ۲۶ ) يعني کار مرا براي من آسان کن! اين خواسته کليم حق است. در قبال خواستههاي ديگر ذات أقدس الهي فرمود: (قَدْ أُوتيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسی سوره طه آیه ۳۶)به همه خواستههايت رسيدي، ما اجابت کرديم، اين براي کليم حق؛ اما درباره حبيب حق، فرمود به اينکه (وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْری ، اعلی آیه ۸) ما آن قدر عظمت به تو داديم که کارها از تو به آساني صادر ميشود، نه کار را براي تو آسان کرديم، خيلي فرق است به اينکه بگوييم؛ «يسر امر الزيد للزيد» يا «يسر الزيد للامور»، فرمود ما تو را مصدر امور قرار داديم که به آساني کار از تو صادر ميشود، آن مقام کجا، اين مقام کجا؟! ولي به هر حال راه باز است.
6 نظر »