حجت الاسلام والمسلمین حسین انصاریان، مفسر قرآن کریم و استاد حوزه علمیه، امروز در حسینیه هدایت :

 

 

 

پیامبر(ص) قبل از وفات خود فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی: کتاب الله فیه‌الهدی والنور حبل ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی وان اللطیف الخبیر قد اخبرنی‌انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض وانظروا کیف تخلفونی فیهما». پیامبر(ص) فرمودند: اهل بیت(ع) و قرآن کریم تا روز قیامت هرگز از هم جدا نخواهند شد، و این دو حقیقتی است که به صورت چراغ جلوه کرده و ریشه آن دو چراغ یکی و آن نور است.

 

نوری که در این دو گوهر گرانسنگ وجود دارد قابل مقایسه با هیچ نور مادی نیست. لحظه‌ای که آن دم، به اذن الهی در نفخه صور دمیده شود در یک لحظه همه موجودات زنده در عوالم بالا و پایین می رند بدین طریق عالم هستی غرق در سکوت می‌شود و تنها چهار نفر اسرافیل، میکائیل، عزرائیل و جبرئیل زنده می‌مانند.

 

بعد از آنکه خداوند متعال جان اسرافیل، میکائیل و عزرائیل را گرفت به جبرئیل خطاب می‌کند، ای امین من لحظه مرگ تو هم فرا رسیده، در آن موقع جبرئیل به سجده می‌افتد و جانش گرفته می‌شود، پس همه موجودات عالم می‌میرند به غیر از افرادی که خدا برای آنان مرگ مقدر نکرده باشد.

 

خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «نُفِخَ فِی الصُّورِ فَصَعِقَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْری‏ فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ» پیامبر(ص) فرمودند: آقا و سرور تمام عالم شهدا هستند و آقا و سرور همه شهدا، شهدای کربلا و حسین(ع) من است و آقا و سرور همه شهدای کربلا، حسین(ع) است؛ نفخه صور هرگز شهدا را احاطه نخواهد کرد و منظور از «إِلاَّ مَنْ شاءَ اللَّهُ» همان شهدا هستند.

 

بعد از نفخه اول نفخه دوم دمیده می‌شود و بی درنگ همه موجودات اعم از انس و جن به اذن پروردگار زنده می‌شوند و با دغدغه و حیرت در انتظار حکمشان به سر می‌برند. منظور از ارض همین زمین است اما با این حالت امروزی متفاوت است زیرا در قیامت آنقدر این زمین گسترده می‌شود که جن و انس را در خود جای می‌دهد، و به نور رب کل زمین درخشان می‌شود.

 

مفسران نور را به معنای مختلفی همچون عدل، بالاترین عمل و … بیان کرده‌اند، پیامبر(ص) فرمودند: حسین(ع) نور است؛ خداوند عرش خود را به نام حسین(ع) مزین کرده است. خداوند فرمودند: قیامت را با نور حسین(ع) روشن می‌کنم؛ پرونده همه انسانها در روز قیامت آشکار می‌شود و همه شاهدان در کنار افراد قرار می‌گیرند و کمترین ستمی به کسی روا نخواهد شد و خداوند به حق بین افراد حکم و پاداش اعمال انسانها را به آگاهی پر خواهد کرد .

 

انسان در این عالم دوگونه عمل واجب و خیر دارد و پاسخ به درخواست مومن افضل اعمال خیر به شمار می‌رود. پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) بالاترین مومنان عالم هستند، و درخواست این مومنان از ما گریه بر حسین(ع) است، امام صادق(ع) فرمودند: رحمت و مغفرت خدا و شفاعت ما پاداش گریه کنان بر امام حسین(ع) است؛ در جای دیگر فرمودند: جدم زین العابدبن(ع) چهل سال روزها را روزه گرفت و شبها بیدار ماند و به عبادت پرداخت و همه این اوقات را با گریه بر امام حسین(ع) سپری کرد.

 

سخنان حجت الاسلام انصاریان .شنیده شده

   چهارشنبه 14 مهر 13952 نظر »

کلاس تفسیر 

 

 

آیت الله محمد محمدی ری‌شهری، عضو مجلس خبرگان رهبری و تولیت آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، امروز در کلاس تفسیر که در همین آستان برگزار شد، با اشاره به تببین نخستین فراز از این آیه «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ»، اظهار داشت: تصدیق عملی یکی از کاربردهای ایمان به شمار می‌رود که قرآن در آیات متعدد بدان اشاره می‌کند.

 

گاهی در قرآن کریم مقصود از کلمه ایمان اقرار، اعتقاد، تصدیق قلبی و عمل نیست بلکه مقصود تصدیق عملی است مانند آیه ۱۴۳ سوره بقره« وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ»، ایمان در این آیه کریمه به معنای تصدیق عملی است، زیرا در صدر اسلام قبله مسلمانان به سمت بیت المقدس بود و نماز خود را بدان جهت اقامه می‌کردند اما پس از ۱۴ سال به دستور خداوند متعال قبله مسلمین تغییر یافت و این مهم باعث شد عده‌ای به صحت و قبولی نمازهایشان که در گذشته به جای آورده‌ بودند شک ‌کنند به همین سبب خداوند بر پیامبر(ص) آیه‌ای نازل کرد و فرمود: عمل شما هرگز از بین نخواهد رفت.

 

در برخی از سلسله روایات به این امر تصریح شده که اگر کسی نماز نخواند کافر است، در اصل این روایت ریشه در آیه‌ ۱۴۳ سوره بقره دارد پس ایمان برابر با اقامه نماز و ترک آن مساوی با کفر است زیرا نماز سبب افزایش ایمان می‌شود.

 

کفر تنها یک معنا ندارد، کفری که در این آیه ذکر شده کفر اعتقادی نیست بلکه کفر عملی و ایمان نیز تنها به معنای اعتقادی نبوده بلکه به ایمان عملی معنا می‌شود و ایمان ذکر شده در آیه ۱۷ سوره یوسف به معنای تصدیق ادعای طرف مقابل معنا پیدا می‌کند.

 

دیگر کاربرد ایمان در قرآن به معنای باورهای موهوم، اعتقاداتی که واقعیت ندارد، همانطور که ایمان در باورهای صحیح به کار رفته گاهی هم در باورهای نادرست به کار رفته است مانند آیه ۶۷ سوره عنکبوت که خداوند می‌فرماید: آیا به باطل ایمان می‌آورند ولی حق را قبول نمی‌کنند و نعمت الهی را کفر می‌ورزند و به کفر(بت) ایمان می‌آورند.

 

آیه ۶۹ سوره مائده اشاره به ایمان انسانهایی دارد که اسلام را تصدیق کردند و ایمان آوردند و این ایمان در مقابل یهود و نصاری قرار گرفت که این ایمان، ایمان خاص به شمار می‌رود.

 

 همه کاربردهای معانی ایمان در قرآن به صورت لغوی بوده و به معنای تصدیق است مانند تصدیق زبانی، تصدیق زبانی و اعتقاد قلبی، تصدیق زبانی، اعتقادی و عملی، تصدیق قلبی، عملی، مدعا و … که در همه موارد ایمان به کار رفته است. در قرآن تصدیق وجود دارد اسلام مردم را به ایمانی که تصدیق حقایق دینی همراه با باور قلبی و التزام عملی است دعوت می‌کند.

 

 

سخنان آیت الله ری شهری ، شنیده شده .

   چهارشنبه 14 مهر 13951 نظر »

آیه تبلیغ 

 

 

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِين (سورهٔ مائده-آیهٔ ۶۷)

ای پیامبر! آن چه را از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر چنین نکنی، پیامش را نرسانده‌ای و خدا تو را از گزند مردم نگاه می‌دارد. خداوند کافران را هدایت نمی‌کند

 

نزول این آیه در طلیعه صحنه غدیر و امر خداوند به پیغمبر را مبنی بر تعیین پیشوای امت ، ۳۰ نفر از دانشمندان و مفسران اهل تسنن نوشته اند که نام خود و کتابشان در الغدیر درج است .۱

از حافظ طبری شروع  شده و به شیخ محمد عبده مصری منتهی می گردد . و نیز طبری حدیث مفصل از زیدبن ارقام صحابی ، در ذیل این آیه روایت کرده است از آن جمله می گوید : پیغمبر صلی الله فرمود :

« هرگز برای شما جز این کسی که دستش را گرفته ام و بازویش را فرا داشته‌ام ، دیگری قرآن را تفسیر نمی کند . او معلم و آموزنده شماست ، هر کس من مولای اویم ، علی مولای اوست . لزوم دوستی و موالات او از طرف خداوند برمن نازل شده است .

آگاه باشید ؛ همانا من اما نمودم و تبلیغ کردم .

بدانید ! من شنواندم و واضح ساختم . بعد از من برای احدی جز او عنوان امیر المومنین روا و سزاوار نیست .سپس افزود ، ای مردم ! این برادر و وصی و فراگیرنده علم من است و در میان آنان که به من ایمان آورده اند ، جانشین من برای تفسیر کتاب پروردگار است ……»۲

 

 

۱_ دیده شده در کتاب حساسترین فراز تاریخ یا داستان غدیر ، جمعی دبیران مشهد ، به نقل از الغدیر ،ج ۱ ، ص ۲۲۹.

۲_ دیده شده در کتاب حساسترین فراز تاریخ یا داستان غدیر ، جمعی دبیران مشهد، نشر آفاق ،ص ۷۳.

   چهارشنبه 31 شهریور 1395نظر دهید »

غدیر در کتاب خدا 

 

در سراسر قرآن کریم ، آیات بسیاری و گاه سوره ای ، وجود دارد که درباره امیرالمؤمنین علیه السلام نازل شده است و دانشمندان تفسیر ، از شیعه و سنی ، در تفسیرهای خود با ذکر مدرک بیان کرده اند :

 

آیه ولایت 


اِنّما وَلیّکم الله و رسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون»

«ولیّ شما تنها خدا و رسول او و کسانی که ایمان آورده‌اند؛ همان کسانی که نماز را بر پا می‌دارند و در حال رکوع نماز زکات می‌پردازند، می‎باشند.« سوره مائده آیه ۵۵ »

 

این آیه به نقل از ۶۶ نفر از مفسران فقیهان بزرگ اهل تسنن ، درباره حضرت علی علیه السلام نازل گشته است و حتی دانشمندان سنی ، اشعاری را که حسان بن ثابت در این موقع در ستایش امام سروده و این موضوع را به روشنی تصریح مرده است ، نگاشته اند .۱

این وی صرف نظر از اصل فضیلت و نزول آن درباره امیرالمومنین علیه السلام ، بر امامت و ولایت او پس از نبی اکرم صلی الله دلالت دارد ، آن هم ولایت و سرپرستی که در ردیف ولایت خداوندی و ولایت رسول اکرم صلی الله است ، مخصوصا با اسلوب ادبی محکم و جمله بندی موکد و بلیغ و صراحت تمام و آغاز کردن آیه به « انما » که انحصار را می رساند .

 

و از اینجاست که امامت بلافصل و خلافت او در متن کتاب آسمانی ما به خوبی دیده می شود .۲

 

 

۱_ دیده شده در کتاب حساسترین فراز تاریخ یا داستان غدیر ، جمعی دبیران مشهد ، به نقل از الغدیر ، ج۳ ، ص ۱۶۷.

۲_ دیده شده در کتاب حساسترین فراز تاریخ یا داستان غدیر ، جمعی دبیران مشهد، نشر آفاق ،ص ۶۶.

 

   سه شنبه 30 شهریور 1395نظر دهید »

اساس زندگي انسان بر پایۀ رهنمود كسي است كه ما را آفريد و آن خداي كريم است. انسان چون مثل فرشته‌ها نيست كه بماند براي اينكه نسل محفوظ باشد مسئله نكاح و ازدواج مطرح شد و نكاح و ازدواج هم بايد برابر اصولي باشد كه پايدار باشد و نسل آينده يعني فرزند صالح از اين خانواده برخيزد. لذا ذات اقدس الهي اين مطلب را كاملاً تحليل كرد كه وقتي اقدام مي‌كنيد به نام خدا شروع بكنيد و از خدا فرزند صالح طلب بكنيد.

 

 

 

زندگي مشترك زن و شوهر يك سلسله وظايف مشترك دارد يك سلسله وظايف خاص را خداي سبحان در قرآ‌ن كريم بيان كرد و هم وظايف مخصوص به هر كدام از دو طرف را.
درباره وظايف مشترك فرمود شما يك هسته مركزي هستيد كه از شما دو نفر فرزندان صالح ظهور مي‌كند ﴿نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتوْا حَرْثَكُمْ أَنَّي شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لْأَنْفُسِكُمْ﴾لذا در طليعه ازدواج فرمود: به فكر فرزند صالح باشيد اين وظيفه مشترك بين زن و شوهر است اما درباره وظيفه مخصوص مردها كه مسئول تأمين زندگي هستند فرمود:﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾يعني با همسرتان راهي كه عقل و دين مي‌پسندد رفتار كنيد؛ او كارگر منزل نيست او كارگزار منزل نيست بلکه او رفيق و دوست و همسر و هم‌سنگ و هم‌وزن شماست يعني طرزي مرد بايد در زندگي داخلي با زن رفتار كند كه نزد دين معرفه باشد.مرد بايد طرزي در منزل زندگي كند كه اين روش, روش عقلاني باشد كه نزد خدا معروف باشد لذا در قرآن كريم فرمود: ﴿وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾

 

زن وظیفه سکینت و آرامش در خانه را دارد

درست است كه مرد مسكن تهيه مي‌كند هزينه تهيه مي‌كند لباس تهيه مي‌كند غذا تهيه مي‌كند اما سَكينت به عهده مرد نيست نه آن قدرت را دارد نه آن وظيفه را، بلکه این وظيفه مخصوص زن است و ایجاد سكينت و آرامش از زن برمي‌آيد و هم به عهده زن است چرا که فرمود: ﴿خَلَقَ لَكُم مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجاً لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا﴾ آرامش مربوط به امر عاطفي است اين سرمايه را خدا گرچه به مرد هم داد اما آن قدري كه به زن عطا كرد به مرد عطا نكرد؛ آن مهرباني، آن عاطفه، آن رأفت، آن گذشت، آن حسّ مادري كه در زن هست در مرد نيست چه اينكه آن كار كردن و تلاش و عرق ريختني كه از مرد برمي‌آيد از زن برنمي‌آيد.

 

زن و شوهر محرم اسرار هم باشند

در سورهٴ مباركهٴ بقره فرمود: ﴿هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ﴾ زن و شوهر آبروي يكديگر را بايد حفظ بكنند و محرم يكديگر بايد باشند.

اسرار يكديگر را براي پدر و مادرشان هم نقل نكنند همان طوري كه لباس آبروي آدم را حفظ مي‌كند و انسان را از سرد و گرم زماني و زميني حفظ مي‌كند زن و شوهر بايد يكديگر را از سرد و گرم حوادث روزگار حفظ بكنند ﴿هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ﴾

 

همين امور باعث شد كه ذات اقدس الهي بساط زندگي را بر محور مهر و محبّت تشكيل داد آن وقت جامعه‌اي كه خانواده‌اش با اين اصول سامان بپذيرد افراد جامعه هم از همين خانواده‌ها نشئت گرفتند جامعه عقل و مهر خواهد بود براي اينكه همه‌شان از خانواده عقل, همه‌شان از خانواده مهر آمدند ديگر در چنين جامعه‌اي نه فساد است نه اختلاس است نه بر خلاف امنيت است نه بر خلاف امانت.
اميدواريم خداوند همگان را, شيعيان اهل بيت را, همه جوان‌ها را مشمول مهر خاصّ خود قرار بدهد و زندگي همه را با بركت قرار بدهد.

 

 

سخنان حضرت آیت الله جوادی آملی ،دیده شده در http://www.javadi.esra.ir/web/office

   سه شنبه 23 شهریور 13956 نظر »

شعور عالم 

 

یک شمع چون خودش روشن است می تواند محیط پیرامون خودش را نیز روشن کند ، قرآن چنین صفتی دارد ، صفت شمع را دارد ، خودش را به نور توصیف و تعریف می کند و می گوید ، من نورم ، چون نور است می تواند همه چیز را در پیرامونش روشن کند .


یکی از روشنگریهای قرآن این است که می گوید این عالم، عالم حس است و همه چیز مثل خودت تو می بیند ، مثل تو می شنود و مثل خود تو به خاطر می سپارد ولی فرقی که با تو دارد این است که تو آن چه را که دیدی یا شنیدی یا به خاطر سپردی دیر یا زود فراموش می کنی اما این عالم پیرامونت هرگز فراموش نمی کند .


فرق دوم این است که امروز تو اجازه سخن گفتن داری و این ها ندارند و فردا اینها اجازه سخن گفتن دارند و تو اجازه نداری . وگرنه همه چیز یک روزی شهادت خواهد داد قیامت که شد این پوست دستان ما بر علیه ما شهادت خواهند داد و آدم می گوید : لم شهدتم علینا ؟
می گویند : فقط ما نیستیم که شهادت می دهیم ببین همه چیز دارند شهادت می دهند و همه چیز حرف می زند . در ، دیوار ، سنگ ..

 

شهادت داشتن بعد از شعورداشتن است پس معلوم می شود که شعور دارند که شهادت می دهند ، اگر شعور نداشته باشند ، اگر نبینند ، اگر نشنوند چه جیزی را شهادت بدهند ؟این که قرآن می گوید همه چیز شعور دارد و برای این که باورت شود که همه چیز شعور دارد ، می گویند مشت نمونه خروار است ، پس آزمایش می کنیم….


برای آزمایش دو عدد شیشه بردار و خوب شستشو بدهید وبرای اطمینان کمی روی آتش بگیرید تا ضد عفونی شود و یک عدد پرتقال را از وسط نصف کنید و هر کدام را در یکی از این شیشه ها قرار دهید و روی هر کدام برچسب بزنید و روی یکی حرف های مثبت مثل مهربانی ، صفا ، صمیمیت ، بنویس خدا ، بنویس قرآن .


روی یک شیشه هم حرف های بی ادبانه بنویس ، مثل تو نمی فهمی ، تو شعور نداری ، تو درک نداری ، تو ابلهی ، بگذار یک گوشه ای و از روز پنجم و ششم به بعد برو نگاه کن .
این را دانشمندان آزمایش کرده اند و می گویند عالم شعور دارد همانطور که قبلا روی آب امتحان کرده بودند و به این نتیجه رسیده اند که دری است این مسائل و عالم دارای شعور است .

 

 


سخنان حجت الاسلام رنجبر ، شنیده شده

 

   پنجشنبه 11 شهریور 1395نظر دهید »

رحمت و مودت 

 

آقا زاده مقام معظم رهبری داماد می شد ، ما لحظه ای رسیدیم که سفره پهن می شد ،آقا به ما اشاره کرد که یک سخنرانی یک دقیقه ای انجام دهید ….

منم بلند شدم و گفتم : بسم الله الرحمن الرحیم ؛ سه تا رابطه در قرآن است :

 

۱_ رابطه پیغمبر با مردم .

۲_ رابطه مردم با پیغمبر 

۳_ رابطه عروس ، داماد .

 

رابطه پیغمبر با مردم ، رحمه العالمین .پیغمبر رحمت است .

رابطه مردم با پیغمبر ، پیامبر به ما فرمود هیچ چیزی از شما نمی خواهم الا مودت.

خدا رابطه عروس و داماد در قرآن را می فرماید : و جعل بینهما موده و الرحمه ، هم رحمت است و هم مودت 

 

سخنان حجت الاسلام قرائتی ، شنیده شده .

   یکشنبه 7 شهریور 1395نظر دهید »

حسن عاقبت و حسن خاتمت از بهترین نعمت هاست .

 

 

حضرت آيت الله العظمي جوادی آملی در این جلسه با استناد به آيات قرآن كريم اظهار داشتند:

 

قسمت مهمی از دستورات دین ناظر به اين است که انسان از انجام آنها بهره اخروي ببرد. آيا دنيا و آخرت دو جهان جدا و گسسته از هم‌اند يا يک سلسله واقعيت‌هايي است که ظاهرش دنيا و باطنش آخرت است؟ از بخشي از آيات قرآن کريم بر مي‌آيد که دنيا ظاهر اين عالَم است و آخرت باطن اين عالَم.

 

اين طور نيست که دنيا و آخرت دو عالم جدا باشند، اين طور نیست که وقتی دنیا کلاً نابود شد، آخرت تازه پديد ‌بیايد، اگر آخرت تازه پديد بيايد که نتيجه اين عالَم نخواهد بود. بنابراين آنها که ظاهر و باطن هر دو را مي‌بينند هم اکنون جايشان را در آخرت مشاهده می کند

 

اگر آن حقيقتي که ظاهرش دنياست و باطنش آخرت است به صورت انسان دربيايد مي‌شود امام معصوم، به صورت کتاب در بيايد مي‌شود قرآن کريم. اين قرآن يک ظاهري دارد و يک باطني، ظاهر قرآن را خيلي‌ها ممکن است بروند در حوزه‌ها درس بخوانند صاحب علم الدراسه شوند و ظاهر قرآن را دریابند اما باطن قرآن را تنها همان انسان کامل که صاحب علم الواراثه است می تواند بفهمد.

 

وجود مبارک امام صادق(ع) و دیگر ائمه(ع) اين فرمايش را دارند که درجات بهشت به عدد آيات قرآن کريم است، اين يعني چه؟ اينکه فرمود درجات بهشت به عدد آيات قرآن کريم است اين نمي‌خواهد يک مسئله رياضي را براي ما حل کند، مي‌خواهد بگويد ظاهرش قرآن است اما باطنش بهشت است، به دليل اينکه در ذيلش فرمود به اهل قرآن مي‌گويند بخوان و بالا برو، هر اندازه که با قرآن بودی و هر اندازه قرآن خواندی و به همان اندازه درجاتت در بهشت بالا می‌رود. اگر درجات بهشت به اندازه آيات قرآن کريم است هر اندازه ما در خدمت قرآن بوديم و فهميديم، باور کرديم، عمل کرديم و منتشر کرديم، مي‌توانيم يک درجه بالا برويم.

 

برخي‌ها ذکر يونسي دارند ﴿لاَّ إِلهَ إِلاّ أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ﴾۱، که دعای معروفی است .

 

اما برخي‌ها ذکر يوسفي دارند؛ وجود مبارک يوسف در تمام آن خطرات آن وقتي که چاه افتاد صبر کرد. آن وقتي که به زندان افتاد صبر کرد. وقتی که به قدرت، عزت و سلطنت رسيد عرض کرد پروردگارا ﴿رَبِّ قَدْ آتَيْتَني مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأحَاديثِ … تَوَفَّنِي مُسْلِماً﴾۲؛ جانم را بگير! اما در حال اسلام. در حال خطر و بیماری انسان تقاضاي مرگ بکند هنر نيست؛ اما در کمال قدرت بگويد خدايا جانم را بگير تفاوت می کند!

 

نظر سيدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبايي اين است که یوسف در آن حال تقاضاي مرگ نکرد، بلکه عرضه داشت خدايا! آن توفيق را بده که من مسلمان بميرم، اين سفارش يعقوب و سایر انبياء بود که ﴿فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاِّ وَ أَنْتُم مُسْلِمُونَ﴾، آنها که ذکر يوسفي دارند از خدا حُسن عاقبت مي‌طلبند حُسن عاقبت و حُسن خاتمت از بهترين نعمت‌هاست.۴

 

۱_ سوره انبیا ، آیه ۸۷.

۲_ سوره یوسف ، آیه ۱۰۱.

۳_ سوره بقره ، آیه ۱۳۲

۴_ خلاصه درس اخلاق هفتگی آیت الله جوادی آملی  ۲۸ / ۵ / ۹۵ .دیده شده http://www.javadi.esra.ir

   دوشنبه 1 شهریور 13958 نظر »

وای بر کم فروشان ..

 

 

 

در قرآن برای کارهای اقتصادی اگر منحرف شود یک ویل داریم : ویلٌ للمطففین ؛ وای بر کم فروشان . چون کم فروشی انحراف کار اقتصادی است .

در انحراف کارهای اجتماعی یک ویل داریم : ویلٌ لکل همزهٍ لمزه ؛ وای از کسانی که نیش می زنند . یک متلک به او می گوید و به او نیش می زنند و طرف را خراب می کنند .

 

اگر در جامعه طرف را خراب کند یک ویل داریم ، اگر اقتصاد را منحرف کند یک ویل داریم .

 

اما اگر کار فرهنگی انحراف پیدا کند ۳ تا ویل داریم : "فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَـذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ" پس وای بر آن کسانی که از پیش خود کتاب را نوشته و به خدای متعال نسبت دهند تا به بهای اندک بفروشند، پس وای بر آنها از آن نوشته‌ها و آنچه از آن به دست آرند."( سوره بقره ، آیه ۷۹)


 

وای بر کسانی که چیزی می نویسند و می گویند این قانون خداست . یعنی به دروغ چیزی می نویسند و می گویند : اخلاق اسلامی این است ، سیاست اسلامی این است ، مدیریت اسلامی این است …

وای بر کسی که از روی سلیقه خودش می نویسد و این را نسبت به خدا می دهد ..

در یک آیه سه مرتبه ویل آمده برای کسی که انحراف فرهنگی دارد ….

 

مواظب فیلم ها ، هنرها ، مطالب  باشیم یعنی این ها زهرآلود است . به هر عالِمی اعتماد نکنید . به ما گفتند مجتهدها باید سه خصلت داشته باشند : مجتهد باید عادل ، اعلم و بی هوس باشد .

حالا چرا بی هوس ؟ برای این که اگر مجتهد دنبال هوی و هوس باشد قابل تقلید نیست .

 

مردم به طور فطری طرفدار دین هستند آن وقت یک سری افراد می آیند دین مصنوعی درست می کنند . در زمان ما چقدر افراد داریم که می گویند با امام زمان ارتباط دارند ….اینها شیاد هستند .

 

نمی گویم ملاقات با امام زمان عج الله محال است ، اولیای خدا خدمت امام زمان عجل الله می رسیدند اما آن ها کیا بودند ؟ سید بحرالعلوم بوده ، ابن طاووس بوده . از مراجع و بزرگان که ۸۰ سال با علم و تقوا و دور از هوس زندگی می کردند . مگر می شود کسی صبح بلند شود یک ظاهری درست کند شیادی کند . اصلا آن هایی که خدمت امام زمان عج الله می رسیدند که نمی گفتند …

 

همه این ها به خاطر یک لقمه نان است ، ثمناً قلیلا و از بدترین درآمدها هم همین است .

 

خلاصه این آیه به ما می گوید که مواظب باشید دانشمندی که هوی و هوس داشته باشد دینتان را از او نگیرید بلکه از دانشمندان پارسا با علم بالا ، تقوای بالا هوس هیچ ...

وای بر قلم های زهرآلود ، وای بر هنرهای زهرآلود ، وای بر مقالات زهرآلود ، وای بر فیلم های زهرآلود ..

 

پس آخر این که فساد اجتماعی را یک بار گفته ویل .

فساد اقتصادی را یک بار گفته ویل .

خطر فرهنگی را سه بار گفته ویل 

 

 

سخنان حجت الاسلام قراتتی ، شنیده شده .

   یکشنبه 10 مرداد 13954 نظر »

مقام والای مادر در قرآن

 


نوع دستورهایی که اسلام به زن و مرد می دهد ، در عین حال که یک راه مشترکی برای هر دوقائل است ولی راه مخصوص را هم از نظر دور نمی دارد ، وقتی احترام به پدر ومادر را بازگو می کند ، برای گرامیداشت مقام زن ، نام مادررا جداگانه و بالاستقلال طرح می کند . قرآن کریم می فرماید :و قضی ربّک الاّ تعبدوا الاّ ایاه و بالوالدین احساناً امّا یبلغنّ عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف و لاتنهرهما و قل لهما قولاً کریماً ۱

پروردگار تو مقرّر کرد که جز او را مپرستید و به پدر ومادر خود احسان کنید .اگر یکی از آن دو یا هر دو ، در کنار تو به سالخوردگی رسیدند به آنها حتی « اوف » مگو وبه آنها پرخاش مکن و با آنها سخنی شایسته بگوی .

 

و در بخشی دیگر می فرماید : ما سفارش کردیم به انسان که احسان را نسبت به پدر و مادرفراموش نکند :و وصّینا الانسان بوالدیه احساناً ۲
و انسان را نسبت به پدر ومادرش به احسان سفارش کردیم .

 


و در جای دیگراحسان به پدر ومادر را در کنار عبادت حقّ یاد می کند :ان اشکر لی ولوالدیک ۳ شکر گزار من و پدر و مادرت باش .


اما با همه این تجلیل های مشترک ، وقتی می خواهد از زحمات پدر و مادر یاد کند ، از زحمت مادر سخن می گوید ، نه از زحمت پدر ، آنجا که می فرماید :و وصّینا الانسان بوالدیه احساناً حملته امّه کرهاً و وضعته کرهاً و حمله و فصاله ثلاثون شهراً ۴ زحمات سی ماهه مادر را می شمارد ، که : دوران بارداری زایمان ، و دوران شیرخوراگی برای مادر دشوار است . وهمه اینها را به عنوان شرح خدمات مادرذکر می کند . در این بخش قرآن ، حتی اشاره ای هم به این موضوع نیست که : پدر زحمت کشیده است .

 

بنابراین ، آیات قرآن که در مورد حقّ شناسی از والدین آمده است بر دو قسم است : یک قسم حقّ شناسی مشترک پدر و مادر را بیان می کند و قسم دیگر ، آیاتی است که مخصوص حقّ شناسی مادر است ، قرآن کریم اگر درباره پدر حکم خاصی بیان می کند فقط برای بیان وظیفه است ، نظیر :و علی المولود له رزقهنّ و کسوتهنّ بالمعروف ۵ خوراک و پوشاک مادران به طور شایسته به عهده پدر فرزند است ولیکن هنگامی که سخن از تجلیل وبیان زحمات است ، اسم مادر را بالخصوص ذکر می کند .

 

 

 

۱_ سوره اسرا ،آیه ۲۳.

۲_ سوره احقاف ، آیه ۱۵.

۳_ سوره لقمان ، آیه ۱۴ .

۴_ سوره احقاف ، آیه ۱۵ .

۵_ سوره بقره ، آیه ۲۳۳.

۶_دیده شده در کتاب زن در آینه جمال و جلال ، آیت الله جوادی آملی ، ص۱۳۴

   شنبه 9 مرداد 1395نظر دهید »

1 ... 2 3 4 5 ...6 ... 8 ...10 ...11 12 13

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 611
  • دیروز: 950
  • 7 روز قبل: 69946
  • 1 ماه قبل: 81801
  • کل بازدیدها: 1657031
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 36
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1