« سراب های بزرگ دنیا | راز سعادت جاودانه » |
نگهداری والدین در منزل نه خانه سالمندان
یک کار غلطی که دنیا کرده است، و ایران هم از این کار غلط پیروی کرده است، این است که خانهٔ سالمندان درست شده است. اینها نمیفهمند که وقتی آدم پیر شد، بچهاش را که ببیند، نوهاش را ببیند، روحیه اش باز میشود. صبح بلند میشود، این پیر او را میبیند، در خانه سالمندان همه قیافهها، چین و چروک خورده، اعصاب تنگ، همه دور از بچه، مادر وقتی نوهاش را میبیند، روحش باز میشود. دکتر روانشناسی داریم، نمیدانم چرا دکترهای روانشناس توجه ندارند، آیا این سالمندانی که در خانهی سالمندان میگذاریم، اینها افسردگیشان خوب میشود، یا بدتر میشود؟ خوب چرا دکترهای روانشناسی این را تذکر نمیدهند؟ شاید هم تذکر دادهاند، من نفهمیدم. ما گاهی وقتها تولید استرس میکنیم. نه تنها پریشانی را برطرف نمیکنیم. هر جا از اسلام دور شدیم، تولید استرس کردیم.
چند وقت پیش تالار وحدت تهران، آمدند و گفتند: هزار دکتر روانشناس را دعوت کردیم، شما بیا و صحبت کن. ما رفتیم آنجا صحبت کنیم، چیزهایی که گفتیم، آمدند و گفتند: اینها برای ما تازگی داشت. گفتم: متن اسلام است. روانشناس واقعی خداست. خدا میداند که نیاز من چیست. مادر پیر، پدر پیر، بچهاش را که میبیند، شاد میشود. شما من را در سالمندان میگذاری، بر افسردگی من اضافه میشود. احساس میکند که یک عمری فدای بچه شده است، آخرش هم من را در سالمندان گذاشت. هر طوری که با پدر و مادر رفتار کنیم، همانطور بچههای ما با ما رفتار خواهند کرد.
گندم از گنم بروید جو ز جو!
حالا از کجای قرآن در میآوری؟ آقای قرائتی! تو آخوند هستی، بنا شد از قرآن بگویی ما قبول کنیم، حرفهای خودت سلیقهای است. میگویم از قرآن می گویم. کجای قرآن میگوید: خانه سالمندان ممنوع! این کلمه! «إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ»۱ «عِنْدَكَ» یعنی پدر و مادر نزد تو باید پیر بشوند. نه کیلومتر ده! «عِنْدَكَ» میگویی: آقا جا ندارم. یک آپارتمان تنگ، زنم جوان است، حال ندارد با مادرم بسازد. اینها اخلاقهایشان به هم نمیخورد. مثل پیوند، اسفناج و گلابی هستند. خوب پیوند اسفناج و گلابی، نمیشود. مادر و پدرم پیر هستند، این عروس، خانه تنگ است. من بچه دارم. اگر هم در خانه نمیشود، در همان محله یک اتاق اجاره کن، که صبح به صبح بتوانی مادرت را ببینی، او را کیلومتر فلان نفرست، البته این دیگر هنر شهرداری است. حیفش! ما باید دوباره سراغ اسلام برگردیم.
تمام برج سازان، انبوه سازان، همینطور که گفته میشود، هر خانهای یک پارکینگ میخواهد، هر آپارتمانی یک انباری میخواهد، بگویند هر بیست تا ساختمانی دو تا هم سوییت کوچک میخواهد. برای اینکه در این بیست خانه ممکن است یکی دو تا پیرزن و پیرمردی باشد. این برود در همین سوئیت زندگی کند، نهار که میخواهیم بخوریم، یک بشقاب برای او میفرستیم، او هم خسته شد، میآید و بعد به اتاقش برمیگردد. «عِنْدَكَ» نه عند کیلومتر فلان! این «عِنْدَكَ» مهم است. عجب کتابی داریم. هر حرفش یک نکته دارد.
۱_سوره اسرا ، آیه ۲۳.
۲_ سخنان حجت الاسلام قرائتی ، درس هایی از قرآن ، ۲۱ / ۵ /۹۵
فرم در حال بارگذاری ...