« مقام والای مادر | ده پند از امام صادق علیه السلام » |
طلاب با تأسی از مکتب امام صادق پاسخگوی شبهات باشند
طاهره شاکری، مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت امام صادق(ع)، گفت: دوره زندگی امام صادق(ع) مصادف با اواخر حكومت امويان و اوايل خلافت عباسيان بود.
وی افزود: به سبب درگیری میان این دو خاندان فرصت مناسبی برای فعالیتهای فرهنگی پدید آمد و امام صادق(ع) از این فرصت در نشر معارف و احکام الهی بهره گرفت.
شاکری درباره این که چرا امام صادق(ع) را رئیس مذهب تشیع نامیدند، بیان داشت: امام صادق(ع) در این فرصت به دست آمده به تبیین معارف و مبانی تشیع و نشر و تبلیغ اسلام پرداخت و مشکلات فقهی و غیر فقهی دانشمندان را مرتفع ساخت و حیات تازهای به اسلام و مسلمین بخشید.
مدیر مدرسه علمیه کوثر با اشاره به ایجاد شبکه وکالت از سوی امام صادق(ع)، ابراز کرد: از اهداف مهم تشکیل این سازمان، پاسخ به سوالهای شرعی و دینی در دورترین و نزدیکترین نقاط عالم اسلام و جمع وجوهات مالی و هدایا و نذورات شیعیان بود.
وی با اشاره به وظیفه و نقش فراگیران مکتب امام صادق(ع) در عصر حاضر، اظهار داشت: طلاب با الگوگیری از شیوههای امام صادق(ع) در عرصه علمی و سیاسی و همچنین با کسب مهارت در علم کلام میتوانند پاسخگوی شبهات موجود بوده و سدی محکم در برابر هجمههای فرهنگی دشمن به شمار آیند.
شاکری با تاکید به نیاز و حضور مستمر طلاب در اجتماع، گفت: طلاب افزون بر اینکه در کسب علوم و معارف باید تلاشی مضاعف داشته باشند باید در زمینه رفع مشکلات رفتاری و اعتقادی افراد جامعه سعی و کوششی جهادی داشته باشند.
مدیر مدرسه علمیه کوثر ضمن با تاکید بر ضرورت و اهمیت تربیت طلاب خواهر، خاطرنشان کرد: امروز بیش از هر زمانی دیگر نیاز به طلاب خواهر در جامعه احساس میشود چرا که وجود طلاب خواهر افزون بر تاثیرگذاری بر افراد خانواده سبب تحول افراد جامعه نیز میشود.
با سلام
از این بی خبری ها به تو پناه می برم!
این بغض گلوگیر چه جانکاه است…
وقتی تو خوشی و نعمتِ فراوان داری اما همنوعت در کورسوی خانه حقیرانه اش با شرمندگی سرش را به زیرافکنده است تا روی زرد بچه هایش را نبیند…
چقدر ملال آور است این قصه بی خبری انسانها از هم…
چه غمناک است وقتی بچه ی تو لباس زیبایی پوشیده اما متوجه شوی که دخترک همسایه ات زیر چشمی و با حسرت ،از لای در خانه ،بچه تو را می پاید…
این قصه ی تلخ چه کُشنده است وقتی تو برای خرید یک لوستر خیلی لوکس و البته گران قیمت به بازار بروی اما سر راهت به پسری برخورد کنی که به خاطر نداشتن کفش از نوک انگشتان کوچکش خون می چکد…
حتما تو هم مثل من به جای خرید لوستر می نشینی و های های به این بی خبری خودت گریه می کنی!
خدایا…از نعمتی که همراه با غفلت از دیگران باشد به تو پناه می برم…
خدایا…این قصه های تلخ را با ظهور منجی راستینمان پایان بده…
دل نوشته از:رقیه رحیمی
فرم در حال بارگذاری ...