عرفان شیعه طبق استناد ملاصدرا
عده ای بر این عقیده اند که خداوند بندگان گنهکار خود را مجازات نمی کند و عقیده به عذاب اخروی از طرف خداوند ندارند . به عقیده عده کثیری از صوفیان و عارفان از جمله شیخ محمود شبستری عقل قبول نمی کند خداوند که بنی آدم را آفریده و از سرنوشت او اطلاع داشته و دارد و در اولین لحظه خلقت می دانسته که انسان چه خواهد کرد او را مجازات نماید .
ملاصدرا با اینکه عقیده به وحدت وجود دارد مجازات گناهکاران را در سرای دیگر ، امری محقق می داند و می گوید : عزیز بودن بنی آدم نزد خداوند به مناسبت این که خالق و مخلوق یکی است دلیل بر این نمی شود که خداوند بنده گنهکار را مجازات ننماید ، همچنان که ما اعضای بدن خود را دوست می داریم اما وقتی یک عضو مبتلا به شقاقلوس گردید آن را قطع می کنیم و در خاک دفن می نماییم .
خداوند هم با این که بندگان خود را دوست می دارد زیرا همه از او هستند ، وقتی ببیند که بنده ای برخلاف رای و فرمان او رفتار می کند وی را به مجازات می رساند .
دیده شده در کتاب ملاصدرا فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی ، هانری کربن ، ترجمه ذبیح الله منصوری ، ص ۳۲۰
انواع کسب
در قرآن كريم چند كسب مطرح است يك سلسله كسبهاي اعتباري است كه آن مسكوب در اختيار كاسب است، يك سلسله كسبهاي حقيقي است كه آن مكسوب, حاكم بر كاسب است. آن كسبهاي اعتباري كه كاسب, حاكم بر مكسوب است كسب مال است كه انسان مالي يا عين يا منفعت يا انتفاعي را كسب ميكند چه زن, چه مرد. قرآن كريم فرمود: « لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْن ؛ سوره نسا آیه ۳۲ » يعني مرد هر كسبي كرد مال اوست, زن هر كسبي كرد مال اوست؛ مالي را, مغازهاي را, خانهاي را, مرتع و مزرعي را كسب كرد چون يك امر اعتباري است يك امر حقيقي نيست در اختيار كاسب است ميتواند بفروشد, اجاره بدهد, هبه كند; يعني آن كس كه كسب كرد اختيار مكسوبِ خود را دارد «لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ » مالي را كه آدم كسب كرد در اختيار اوست؛ اما يك سلسله مسائلي است كه اگر كسب كرد خودش در اختيار آن مكسوب قرار ميگيرد.
اينكه در سوره مباركه فرمود: «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُم مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ ؛ سوره نور آیه ۱۱ » اگر كسي ـ معاذ الله ـ بيراهه رفت گناهي را كسب كرد به يك اخلاق بد عادت كرد؛ به دروغ, به خيانت, به حرام, به اعتياد ـ معاذ الله ـ عادت كرد، اين را كسب كرد؛ قبلاً كه نداشت اين صفت را بعد كسب كرد، اين خُلق را كسب كرد، وقتي كه به دنيا آمد كه اين خُلق را نداشت اين صفت را كه نداشت، الآن كه اين صفت را كسب كرد خود اين كاسب در اختيار اين مكسوب است، به هر سَمتي كه اين صفت بخواهد ببرد ميرود، چون عادت كرد.
سادهترين كارش عادت به سيگار است، اين عادت را او كسب كرد قبلاً كه نداشت، الآن گرفتار اين عادت است، سادهترين و آسانترين حرف او اين است. اگر ـ خداي ناكرده ـ به حرام عادت كرده به گناه عادت كرده، چشم او, گوش او, زبان او در اختيار مكسوب است. اين «لام» در قرآن كريم همه جا به يك معنا نيست. اينكه در سوره «نساء» يا مانند آن ميفرمايد: «لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ» كاسب اختيار دارد، مال در اختيار كاسب است؛ ولي اگر ـ خداي ناكرده ـ صفت بدي را كسب كرد، اين كاسب در اختيار مكسوب است كه فرمود: «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُم مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ»
مرحوم ابنبابويه قمي(رضوان الله عليه) در كتاب شريف توحيد از وجود مبارك حضرت امير(سلام الله عليه) نقل ميكند که كسي به حضرت عرض كرد چرا من نميتوانم نماز شب بخوانم؟ گاهي شبهاي بهار كوتاه است؛ اما شبهاي زمستان كه خيلي طولاني است، آدم از خواب خسته ميشود؛ عرض كرد چرا؟ فرمود: «قَيَّدَتْكَ ذُنُوبُك» اين گناهِ روز، دست و پايت را بست، «قَيَّدَتْكَ ذُنُوبُك».
بنابراين ما دو نحو كسب داريم: كسبي كه كاسب مسلّط است و كسبي كه آن مكسوب مسلّط بر اين كاسب است و اگر كسي ـ خداي ناكرده ـ يك كسب حرامي داشت يعنی به وصف بدي عادت كرد راه براي توبه باز است توبه را ميگويند آب توبه، نه يعني نزد يك روحاني برويد يك استكان آب دم بزند بخوريد؛ خود توبه, آب است، «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْه» اين آبشار است، آبِ توبه يعني همين! «تُبت اليك» اين آبشار است، نه اينكه برويم نزد كسي يك ليوان آب بخوريم يا يک بطری آب ببريم آنها هم يك عادت است بد نيست؛ اما رو به قبله بودن و آب توبه و اينها نيست، خود «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْه» اين آبشار است و انسان را پاك ميكند، خدايا آمدم، لازم نيست حرف بزني, لازم نيست بگويد «استغفر الله»، با يك اراده جدّي تخلّلناپذير بگويد خدايا آمدم؛ اين ميشود پاک، میشود آبشار.
پس اينطور نيست كه اگر كسي ـ خداي ناكرده ـ يك صفت بدي كسب كرد نتواند نجات پيدا كند اين طور نيست. پس ما دو نحو كسب داريم: يك كسب اعتباري داريم كه كاسب مسلّط است؛ يك كسب حقيقي داريم چون اين صفت يك امر حقيقي است يك امر اعتباري كه نيست اين مكسوب, مسلّط بر انسان است. اين كسبها براي ما كاملاً فرق دارد راه دارد كه انسان كاملاً اصلاح شود و برگرداند.
جلسه درس اخلاق آیت الله جوادی آملی ، ۲۲/۴/۹۶. دیده شده در سایت رسمی آیات الله جوادی آملی
خیر و سعادت خانواده
حضرت پیغمبر صلی الله و علیه و آله می فرمایند : « اذا اراد الله ُُ باهلبیتٍٍ خیراً فقههم فی الدین و رزقهم ا الرفق فی معیشتِهم و وَقٔرَ صغیره کبیرهم »
یعنی ؛ « وقتی خداوند متعال خیر و سعادت یک خانواده را بخواهد این سه موضوع را در آن خانواده پدید می آورد :
۱_ اعضای آن خانواده را در احکام دین بصیر و بینا می گرداند .
۲_ با حساب و تدبیر گام برداشتن در راه زندگی اقتصادی را نصیب آنها می کند تا هرگز در راه اسراف و تبذیر امسال خود گام نگذارند و نیز محتاج نکنند و نیز مخارج خود را با درآمد حلال خود تنظیم کنند تا از حد اعتدال تجاوز نکنند و به ورطه حرام نیفتند .
۳_ کوچکترهای آنها ، بزرگترشان را احترام کنند .
دیده شده در کتاب جایگاه بانوان در اسلام ، به قلم مرجع عالیقدر حضرت آیت الله حسین نوری همدانی ، انتشارات مهدی موعود ، ص ۴۷۴.
آیا دیدن وضع مطلوب برای اعتراض به وضع موجود لازم است ؟
ممکن است گفته شود که وضع مطلوب را در نظر گرفت و به خاطر مقایسه آن با وضع موجود ، اعتراض به وضع موجود را در دل ایجاد نمود . این سخن بسیار درستی است اما گاهی بدون دیدن یا تصور کردن وضع مطلوب هم می توان به وضع بد موجود اعتراض داشت . چون روح انسان وقتی در حال تعادل است حتی بدون مقایسه هم می تواند بد بودن اوضاع را درک کرده و از آن احساس ناراحتی کند .
درحال اعتراض هم می تواند متفاوت باشد و طبیعتا هر چه از شدت اعتراض کاسته شود قدرت انتظار فرد هم کاهش خواهد یافت ، زیرا انتظار به حالتی اطلاق می شود که شدت و حدتی در آن مشاهده شود . شدت اعتراض هم می تواند آنقدر زیاد باشد که به تحول خواهی بیانجامد ؛ و یا آنقدر کم باشد که در حد درخواست تغییرات جزیی باقی بماند . مسلما هر کدام از این دو صورت ، حالت خاصی از انتظار را موجب خواهد شد .
اگر اعتراض ، به اساس وضع موجود باشد و اشکال به وضع موجود فراگیرتر و ریشه ای تر از آن باشد که با اصلاحات سطحی و مختصر قابل برطرف شدن باشد ، « اعتراض » نیز شدیدتر خواهد بود و انتظار را شدت خواهد بخشید .
دیده شده در کتاب انتظار عامیانه عالمانه ، عارفانه ، علیرضا پناهیان ، نشر بیان معنوی ،ص ۹۰
کشف عناصر انتظار
همه انسانها به سادگی می توانند « احساس انتظار » را در وجود خویش تجربه کنند درک این احساس ، کار دشواری نیست چیزی که هست ، احساس انتظار با توجه به چیزی که هستیم حالات و درجات گوناگونی به خود می گیرد .
برای درک بهتر مفهوم انتظار می توان عناصر تشکیل دهنده آن را شناخت و با این روش ، تعریف دقیق تری از آن به دست آورد . هر منتظری می تواند با تامل در انتظار خود، دریابد که چه عوامل و ویژگی هایی در کنار هم جمع شده اند تا احساس انتظار در او پدید بیاید.
مقدمه پدید آمدن احساس انتظار فرج ، اعتراض به وضع موجود است ، کسی که از وضع موجود راضی است ، نمی تواند منتظر وضعیتی دیگر که بهتر است باشد . این اعتراض هر چند ممکن است مقدمه خارجی انتظار محسوب شود نه عضو درونی آن اما به دلیل نقش حیاتی و مهمی که در شکل گیری انتظار دارد ، آن را اولین عنصر انتظار بر می شماریم .
انسان باید به وضع موجود اعتراض داشته باشد والا نمی تواند منتظر باشد حتی کسی که وضع موجودش با مقدار مختصری تغییر ، بهبود می یابد و به وضع موجود معترض نیست ، نمی تواند به حد انتظار برسد و منتظر تغییر وضع مطلوب باشد . این اعتراض در هر درجه ای که باشد از تنفر نسبت به آنچه هست تا علاقه شدید به آنچه نیست و باید باشد عنصر اول انتظار محسوب می شود .
دیده شده در کتاب انتظار عامیانه عالمانه ، عارفانه ، علیرضا پناهیان ، نشر بیان معنوی ، ص ۸۷.
سوالات نکیر و منکر در شب اول قبر
من ربک : الله جل جلاله
من نییک : محمد نبیک صلی الله
من امامک : علی امامک
حضرت زهرا سلام الله وقتی امیرالمومنین علیه السلام ایشان را دفن کرد ؛ نکیر و منکر از ایشان پرسیدند ؛ من ربک : حضرت زهرا سلام الله جواب دادند : الله جل جلاله .
پرسیدند : من نبیُک : حضرت زهرا سلام الله فرمودند : پدرم . « ابی نبیک : پدرم نبی من است »
پرسیدند؛ من امامُک : جا دادند همین جوانی که بالای قبر من است امام من است .
خدا کند ما خوب جواب دهیم اگر نتوانیم خوب جواب دهیم چه کنیم ؛ اولا موقع مردن لال نمیریم و شهادتین را بگوییم و دعای عدلیه را بخوانید و حفظ کنید …
مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی .
۲:۳۳
حسادت :
پیامبر گرامی اسلام می فرماید :« کل بنی آدم حسود : همه آدم ها حسود هستند .»
انسان حسادت او به او ضرر نمی زند تا اینکه زبان و رفتارش را بر طبق رفتارش نچرخاند .اگر حسادت در دلت جوشید به آن بی اعتنا باشید تا خفه شود .طبق حسادت حرف نزن .طبق حسادت ابرو هم بالا پایین نکن .طبق حسادت عمل نکن . در روایت هست طبق حسادت نصیحت نکن .
حسادت صفت بعضی ها نیست همه درگیر حسادت هستند .
سخنان استاد پناهیان شنیده شده .
مکان های استجابت دعا
مکان خاصی را در منزل اختصاص دهید برای عبادت ، آن مکان مکان ویژه می شود و آن مکان محل استجابت دعا است و وقتی خواستید دعا کنید در آن مکان دعا کنید .
قبرستان مسلمین نیز محل استجابت دعاست .سر مزار پدر و مادر مکان استجابت دعاست .حرم های معصومین علیهم السلام مکان استجابت دعاست .
حرم نورانی علی ابن موسی الرضا علیه السلام مکان استجابت دعا به صریح روایت و همچنین حرم نورانی سید الشهدا علیه السلام که فرمود: « و اجابت الدعا عند القبه : در این مکان اگر دستی به دعا بلند شود این دست به نا امیدی بر نمی گردد »
بعضی روز ها هم هست روزهای برگزیده است ؛ مثل روز نیمه رجب ، روز نیمه شعبان ، روزیست و هفتم ماه رجب ، روز عرفه ، روز عید قربان ، روز عید غدیر ..اینها روز برگزیده است که گفته شده به این روزها اهمیت دهید .
بعضی شب ها هم شبهای برگزیده است مثل شب جمعه ، شبهای قدر که شب های برگزیده سال است ، دستور داریم در طول سال چند شب را احیا بدارید و بیدار بمانید که یکی از آنها شب نیمه ماه رجب است بیست و هفتم ماه رجب ..
برخی ساعات هم هستند که خاص هستند زمان استجابت دعاست مثل ؛ نیمه شب شرعی، سحرها عموما لحظات استجابت دعاست ، اینقدر سحرها مهم است ، نزدیک زوال ظهر روز جمعه یعنی نیم ساعت به اذان ظهر مانده را زوال روز جمعه گویند ،غروب روز جمعه ، غروب نیمه ماه رجب ، زمان استجابت دعاست ،زمان نزول باران زمان استجابت دعاست ، زمانی که فرزند نگاه با محبت به پدر و مادر دارد زمان استجابت دعاست ، بعد از نماز واجب فوری به سجده روید که زمان استجابت دعاست ..
زمانهای استجابت دعا را از دست ندهید …
سخنان حجت الاسلام مومنی ، شنیده شده ،
کوتاهیهای ما در ماه رمضان، چگونه جبران میشود؟
«بعضی یک سال مراقبه کردند تا بتوانند از برکات ماه رمضان برخوردار بشوند، به شب قدرش برسند که الحمد الله رسیدند و بهره هایش را نیز بردند؛ولی آنهایی که کوتاهی کردهاند، در این لحظات آخر ماه چگونه میشود این تاخیرها و تسویف ها را جبران و تدارک کنند؟
به نظر می آید که تنها سرمایهای که ما برای بهرهمندی داریم تکیه به فضل خداست. اگر تکیه ما بر عمل خودمان باشد و بخواهیم با عمل خودمان این راه را برویم قطعا زمینگیر می شویم. حتی آنها که اهل عمل کثیر هستند در میانه راه ماندهاند و احساس عجز میکنند. سرمایه اصلی ما سرمایه فضل خداست که با آن می توان قدم های بزرگ برداشت و راههای نرفتنی را طی کرد.
اگر کسی به مرحله مشاهده فضل رسید، درهای امید به روی او باز میشود، امیدوار میشود و با امیدواری این راه را طی می کند. سرمایه سالک به مقامات چیزی جز امیدواری به خداوند و فضل او و رجاء به فضل او نیست. «اللهم اجعلنی من احسن عبیدک نصیبا عندک، و اقربهم منزلة منک، و اخصهم زلفة لدیک و إنّه لا ینال ذلک الا بفضلک.»
کسانی که به مقام مشاهده فضل می رسند دیگر سر و کار و تکیه شان به عمل نیست، نه این که قطع میشود، بلکه سروکارشان با خدا و فضل خداست. یعنی دیگر یکی دو تا نمیکنند و حساب ثواب اعمالشان را نمیکنند. نه اینکه تلاش نمیکنند. بعید است که انسان بدون تلاش به مشاهده فضل برسد».
استاد سیدمحمّدمهدی میرباقری، ۹۲/۵/۱۲
بهترین دعاها در شب قدر به روایت رهبر معظم انقلاب
فرمود «لیلةالقدر خیر من الف شهر»؛ شبى که به عنوان لیلةالقدر شناخته شده است و مردد است بین چند شب در ماه رمضان، از هزار ماه برتر و بالاتر است. در ساعتهاى کیمیایى لیلةالقدر، بنده مؤمن باید حداکثر استفاده را بکند. بهترین اعمال در این شب، دعاست. دربارهى دعا هم امروز مطالبى را به شما برادران و خواهران عرض مىکنم. احیاء هم براى دعا و توسل و ذکر است. نماز هم - که در شبهاى قدر یکى از مستحبات است - در واقع مظهر دعا و ذکر است. در روایت وارد شده است که دعا «مخّ العبادة»؛ مغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنى چه؟ یعنى با خداى متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همه اینها دعاست. دعا یکى از مهمترین کارهاى یک بنده مؤمن و یک انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشى دارد.
دستاوردهاى دعا چیست؟ وقتى ما با خدا سخن مىگوییم، او را نزدیک خود احساس مىکنیم، مخاطب خود مىدانیم و با او حرف مىزنیم، این دستاوردها از جمله فواید و عواید دعاست. زنده نگهداشتن یاد خدا در دل، غفلت را - که مادر همه انحرافها و کجىها و فسادهاى انسان، غفلت از خداست - مىزداید. دعا غفلت را از دل انسان مىزداید؛ انسان را به یاد خدا مىاندازد و یاد خدا را در دل زنده نگه مىدارد. بزرگترین خسارتى که افراد محروم از دعا مبتلاى به آن مىشوند، این است که یاد خدا از دل آنها مىرود. نسیان و غفلت از خداى متعال براى بشر بسیار خسارتبار است. در قرآن چند آیه در این باره ذکر شده و بحث مفصلى دارد.
دستاورد دوم دعا، تقویت و استقرار ایمان در دل است. خصوصیت دعا این است که ایمان را در دل پایدار و مستقر مىکند. ایمانِ قابل زوال در مواجهه با حوادث عالم و سختىها، خوشىها، تنعمها و حالات گوناگون انسان، در خطر از بین رفتن است. مىشناسید کسانى را که ایمان داشتند؛ اما در مواجهه با مال دنیا، با قدرت دنیا، با لذات جسمى و شهوات قلبى، ایمان از دست آنها رفت. این، ایمان متزلزل و غیرمستقر است. خصوصیت دعا این است که ایمان را در دل انسان مستقر و ثابت مىکند و خطر زوال ایمان با دعا و استمرار توجه به خداى متعال از بین مىرود.
دستاورد سوم، دمیدن روح اخلاص در انسان است. با خدا سخن گفتن و خود را نزدیک او دیدن، به انسان روح اخلاص مىدهد. اخلاص یعنى کار را براى خدا انجام دادن. همه کارها را مىشود براى خدا انجام داد. بندگان خوب خدا همه کارهاى معمولىِ روزمرهى زندگى را هم با نیت تقرب به خدا انجام مىدهند و مىتوانند. بعضى هم هستند که حتّى قربىترین و عبادىترین کارها - مثل نماز - را نمىتوانند براى خدا انجام دهند. بىاخلاصى، درد بزرگى براى انسان است. دعا روح اخلاص را در انسان مىدمد.
دستاورد چهارم دعا، خودسازى و رشد فضایل اخلاقى در انسان است. انسان با توجه به خدا و با حرف زدن با خداى متعال، فضایل اخلاقى را در خود تقویت مىکند؛ این خاصیت قهرى و طبیعى انس با پروردگار است؛ بنابراین دعا مىشود پلکان عروج انسان به سمت کمالات. متقابلاً دعا رذایل اخلاقى را از انسان مىزداید؛ حرص و کبر و خودپرستى و دشمنى با بندگان خدا و ضعف نفس و جبن و بىصبرى را از انسان دور مىکند.
دستاورد پنجم دعا، ایجاد محبت به خداى متعال است. دعا عشق به خداى متعال را در دل زنده مىکند. مظهر همه زیبایىها و خوبىها ذات اقدس پروردگار است. دعا و انس و تکلم با خداى متعال، این محبت را در دل به وجود مىآورد.
دستاورد ششم دعا، دمیدن روح امید در انسان است. دعا به انسان قدرت مقاومت در مقابل چالشهاى زندگى را مىدهد. هر کس در دوران زندگى خود با حوادثى مواجه مىشود و چالشهایى پیدا مىکند. دعا به انسان توانایى و قدرت مىدهد و انسان را در مقابل حوادث مستحکم مىکند؛ لذا در روایت از «دعا» تعبیر شده است به سلاح. از نبىّ مکرم نقل شده است که فرمود: «الا ادلّکم على سلاح ینجیکم من اعدائکم»؛ اسلحهاى را به شما معرفى کنم که مایه نجات شماست؛ «تدعون ربّکم باللّیل و النّهار فانّ سلاح المؤمن الدعاء». در مواجهه با حوادث، توجه به خداى متعال، مثل سلاح برّندهاى در دست انسان مؤمن است. لذا در میدان جنگ، پیغمبر مکرم اسلام همه کارهاى لازم را انجام مىداد؛ سپاه را مىآراست، سربازان را به صف مىکرد، امکانات لازم را به آنها مىداد، توصیههاى لازم را به آنها مىکرد، اشراف فرماندهىِ خودش را اعمال مىکرد؛ اما در همان وقت هم وسط میدان زانو مىزد، دست به دعا بلند مىکرد، تضرع مىکرد، با خداى متعال حرف مىزد و از او مىخواست. این ارتباط با خدا، دل انسان را مستحکم مىکند.
دستاورد هفتم دعا. برآمدن حاجات است. یکى از دستاوردهاى دعا این است که حاجاتى که انسان دارد، از خداى متعال مىخواهد و خدا آن حاجات را برآورده مىکند. البته همه خواص دعا این نیست؛ این هم یکى در کنار بقیه دستاوردهاى دعاست. فرمود: «اسألوا اللَّه من فضله»؛ از خداى متعال بخواهید و نیازهاى خودتان را از او بطلبید. در دعاى ابوحمزه ثمالى از قول امام سجاد (علیهالسّلام) اینطور عرض مىشود: «و لیس من صفاتک یا سیّدى أن تأمر بالسّؤال و تمنع العطیّة و انت المنّان بالعطیّات على اهل مملکتک»؛ تو به بندگانِ خودت دستور بدهى که از تو بخواهند، اما بنا داشته باشى که خواسته آنها را عملى نکنى؛ این امکان ندارد. وقتى خداى متعال به من و شما امر مىکند که از او بخواهیم و طلب کنیم، معنایش این است که خداى متعال تصمیم دارد که آنچه را مىخواهیم، به ما بدهد. لذا در روایت است که: «ما کان اللَّه لیفتح لعبد الدّعاء فیغلق عنه باب الاجابة واللَّه اکرم من ذلک»؛ خداى متعال کریمتر از آن است که باب دعا را باز کند، اما باب اجابت را ببندد.اولین شرط دعا؛ درخواست با طراوت و بیآلایش است
چه دعایى باید بکنیم که دنبال آن، اجابت باشد. گاهى انسان چیزى را از خدا مىخواهد و به حسب ظاهر احساس مىکند که این خواسته برآورده نشد. شرط مهم اجابت دعا این است که دعا به معناى حقیقى کلمه و با شرایط خود انجام بگیرد. اولین شرط دعا این است که با دلِ باطراوت و بىآلایش درخواست شود؛ مثل دل جوانها؛ لذا دعاى جوانان اقبال و احتمال اجابت را بیش از همه دارد. گاهى بعضىها به بنده مىگویند براى جوانهاى ما دعا کن. البته ما همیشه براى همه جوانها دعا مىکنیم؛ اما در واقع این جوانها هستند که اگر قدر دل بىآلایش و باطراوت خود را بدانند، دعاى آنها از هر دعایى مىتواند به استجابت نزدیکتر باشد.
چرا دعا مىکنیم، اما اثر اجابت را نمىبینیم؟
یکى دیگر از شرایط دعاى مستجاب این است که انسان دعا را با معرفت انجام دهد؛ یعنى بداند که این دعا و این درخواست از کسى است که قدرت دارد همه آنچه را که انسان مىخواهد، براى او انجام دهد؛ یعنى به اثر دعا باور داشته باشد. به امام صادق (ع) عرض شد که: «ندعوا فلا یستجاب لنا»؛ دعا مىکنیم، اما اثر اجابت را نمىبینیم؛ فرمود: «لأنّکم تدعون من لا تعرفونه»؛ بىمعرفت دعا مىکنید. در روایتى درباره معرفت در دعا نقل شده است که: «یعلمون أنّى اقدر على ان اعطیهم ما یسألونى»؛ به قدرت اجابت پروردگار باور داشته باشند.
در دعا همت بلند داشته باشید؛ درخواستهاى بزرگ بکنید؛ سعادت دنیا و آخرت را بخواهید و نگویید اینها بزرگ است، اینها زیاد است؛ نه، براى خداى متعال اینها چیزى نیست. عمده این است که شما به معناى حقیقى کلمه و با همین شرایط، طلب کنید؛ خداى متعال این طلب را اجابت خواهد کرد. گاهى هم انسان نمىداند کارى که انجام گرفت، اجابت دعاى او بوده؛ خود انسان غافل است.یکى دیگر از شرایط دعا، اجتناب از گناه و توبه است. این شبها هم شبهاى توبه است. همه دچار گناه و تخلف هستیم. تخلفها کوچک و بزرگ دارد. از خداى متعال باید عذرخواهى و استغفار و طلب بخشش و توبه کنیم و به سوى خدا برگردیم. عزم ما باید این باشد که از ما گناه سر نزند. گاهى انسان عزم مىکند و تصمیم مىگیرد که گناه نکند؛ بعد دچار غفلت و اشتباه مىشود و لغزش پیدا مىکند؛ باز همین گناه سراغ انسان مىآید؛ بار دیگر باید توبه و استغفار کند؛ منتها استغفار باید جدى و حقیقى باشد. گناه نکردن باید یک قصد واقعى و جدى باشد. دربارهى دعا و استجابت دعا در روایت دارد که: «و لیخرج من مظالم الناس»؛ انسان باید از مظلمه مردم خارج شود تا دعایش قبول شود. در روایت دیگر دارد که خداى متعال به حضرت موسى خطاب فرمود: «یا موسى ادعنى بالقلب النقى واللسان الصادق». با دل پاک و زبان راستگو با خداى متعال حرف بزنید و دعا کنید؛ دعا قطعاً مستجاب خواهد شد.
یکى دیگر از شرایط استجابت دعا، حضور قلب و خشوع است. همانطور که عرض کردیم، معناى دعا این است که شما با خدا حرف بزنید؛ خدا را در مقابل خود احساس کنید و حاضر و ناظر بدانید. اینکه انسان همینطور طبق عادت چیزى را بر زبان بیاورد و مطالبهاى را ذکر کند - خدایا ما را بیامرز، خدایا پدر و مادر ما را بیامرز - بدون اینکه در دل خود حقیقتاً حالت طلبى را احساس کند، این دعا نیست؛ لقلقه لسان است. «لا یقبل اللَّه عزّوجل دعاء قلب لاه»؛ دل غافل و بىتوجه و سربههوا اگر دعا کند، خداى متعال دعایش را قبول نمىکند. دلهاى آلوده و غرق در تمنیات و شهوات نفسانى - که اصلاً غافلند - چگونه دعا خواهند کرد؟ چه توقعى است که اگر انسان اینطور دعا کرد، مستجاب شود؟
بعضىها دعا و عبادت و توبه را مىگذارند براى دوران پیرى؛ این اشتباه بزرگى است. اگر گفته شود توبه کنید، مىگویند حالا وقت داریم. اولاً معلوم نیست وقت داشته باشیم؛ مرگ انسان را مطلع نمىکند؛ براى همه سنین هم است. اگر فرض کردیم حقیقتاً وقت داریم - یعنى بناست به سنین پیرى برسیم - چنانچه کسى خیال کند که مىشود دوران جوانى را با غفلت و غرق شدن در شهوات گذراند، بعد با خیال راحت و با آسانى به سراغ توبه رفت، اشتباه بزرگى مرتکب شده است. حالت دعا و انابه چیزى نیست که انسان هر وقت اراده کرد، براى او پیش بیاید. گاهى مىخواهیم، نمىشود؛ دنبال حال و توجه هستیم، دست نمىدهد؛ «ذلک بما قدّمت یداک». انسانى که زمینه توجه به خدا و رجوع الىاللَّه را در خودش به وجود نیاورده باشد، اینطور نیست که هر وقت اراده کرد، بتواند درِ خانه خدا برود. شما مىبینید بعضى دلهاى پاک - غالباً جوانها - خیلى راحت مىتوانند ارتباط برقرار کنند؛ اما بعضى هرچه تلاش مىکنند، این ارتباط برقرار نمىشود. کسانىکه فرصتى دارند و مىتوانند دل خودشان را نرم نگه دارند، قدر بدانند و رابطه خود را با خدا حفظ کنند؛ تا هر وقت خواستند درِ خانه خدا بروند، بتوانند.
نکته آخر در باب دعا، دعاهاى مأثور است. دعاهایى که از ائمه رسیده است، بهترین دعاهاست. اولاً خواستههایى در این دعاها گنجانده شده است که به ذهن امثال ماها اصلاً خطور نمىکند و انسان از زبان ائمه (علیهمالسّلام) آنها را از خدا طلب مىکند. در دعاى ابوحمزه و دعاى افتتاح و دعاى عرفه بهترین مطالبات و خواستهها براى انسان مطرح مىشود؛ که اگر انسان اینها را از خدا بخواهد و بگیرد، مىتواند براى او سرمایه باشد. ثانیاً در این دعاها مایههاى خشوع و تضرع وجود دارد. مطلب، با زبان و لحن و بیانى ادا شده است که دل را خاشع و نرم مىکند. با عبارات فصیح و بلیغ، عشق و شیفتگى و شوق در این دعاها موج مىزند. انسان باید این دعاها را قدر بداند و از آنها استفاده کند.البته باید معناى این دعاها را بفهمیم. خوشبختانه الان ترجمههاى خوب وجود دارد و مفاتیحالجنان و دعاهاى گوناگون ترجمه شده است. با توجه به ترجمهها، دقت کنند و بخوانند. البته تا آنجایى که ما دیدهایم، هیچ ترجمهاى نتوانسته زیبایىهاى الفاظ این دعاها را منعکس کند؛ ولى بالاخره مضمون دعا معلوم است. با توجه به این ترجمهها دعاها را بخوانند. کسانىکه مىخوانند و با آنها عدهاى همصدا مىشوند، بعضى از فقرات دعا را لااقل ترجمه کنند. البته مرتبه پایینترش هم این است که اگر انسان معناى دعا را نمىفهمد، همینقدر احساس کند که با یک زبانِ شیفته حاکى از سوز دل دارد با خداى متعال حرف مىزند.
http://old.aviny.com/Bayanat/84/07_29.aspx ، بیانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران 84/7/29
<< 1 ... 18 19 20 ...21 ...22 23 24 ...25 ...26 27 28 ... 71 >>