دعای چند گروه از مردم مستجاب نمی شود
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : اِنَّ اَصنافَ مِن اُمَّتی لا یُستجابُ لَهُم دُعا ئُهُم؛ چندگروه از مردم هستند که دعای آنها مستجاب نمی شود؛
۱_ رَجُلٌ یَدعُو عَلی والِدَیهِ ؛ مردی که با پدر و مادرش قهر کرده و آنها را نفرین می کند. اگر پسری بخواهد پدرش را نفرین کند،دعایش مستجاب نیست.چون که پدر خیلی مهم است.ولو مقصر هم باشد،پسر حق ندارد که پدر را نفرین کند.
۲_ بدهکاری مال شما رو خورده و شما نه نوشته ای ،نه شاهدی ، نه سفته ای ، نه مدرکی ، بعد دعا می کنید که خدایا ،این را چه بکن،خدا هم می فرماید: دعایت مستجاب نیست. می خواستی نوشته بگیری. برای اینکه خدای تبارک و تعالی می فرماید: من که گفته بودم شاهد بگیر.
۳_ کسی که زنش را نفرین می کند. مردی زن بداخلاقی دارد،مرتب او را نفرین می کند، خدا می فرماید: من اختیار این زن را در دست تو قرار داده ام. طلاق را برای چه گذاشته ام ؟خُب اگر این زن را نمی خواهی، طلاقش بده، برود . چرا نفرینش می کنی؟
۴_ مردی که در خانه اش نشسته می گوید : رَبِّ ارزُقنی. خدایا روزی ام بده. شما نمی توانید در خانه بنشینید و بگویید: خدایا ، روزی بده. خدا به او می گوید : انّی لَم أَجعَل لَکَ السَّبیلُ اِلَی الطَّلَب؟ مگر من راه به سوی طلب را برای تو قرار ندادم که بروی کاسبی کنی ؟ اعضاء و جوارحت هم که سالمند، چرا دنبال کار نمی روی؟
۵ _دعای شخصی که خدا به او ثروت زیادی داده ولی او ولخرجی می کند و آن ثروت را زود تمام می کند. و بعد به خدا می گوید: خدا بده . خدا هم می فرماید: من که داده بودم ، تو چرا ولخرجی کردی؟ .
بررسی گناهان کبیره در مواعظ آیت الله مجتهدی تهرانی، بوستان قرآن ،چاپ ششم ،1395 ،صص 87 تا 89
سبب ریزش گناهان
دو چیز است که سبب ریزش گناهان می شود :
اول بیماری، دوم سجده،
در روایت است که : اگر کسی به سجده برود و مدتی در سجده بماند و شکراً لِلِّه، شکراً لِلِّه،عفواً لِلِّه، عفواً لِلِّه بگوید، مخصوصاً بعد از خواندن نماز شب،اگر ده پانزده دقیقه در حال سجده باشید،گناهان می ریزد. حدیث دارد که : « سجده گناهان انسان را می ریزاند، همانطور که باد فصل پاییز، سبب ریزش برگ ها می شود.»
انسان وقتی به سجده می رود، سبک می شود.این حالت سبکی برای این است که گناهان انسان ریخته می شود؛ چون که گناه انسان را سنگین می کند.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در خطبۀ شعبانیه فرمودند: « گناهان پشت شما را سنگین کرده ،پس در ماه رمضان روزه بگیرید و عبادت کنید تا از سنگینی گناهان بیرون بیایید.»
بررسی گناهان کبیره در مواعظ آیت الله مجتهدی تهرانی، بوستان قرآن ،چاپ ششم ،1395 ، ص104
علاج بیماری خطرناک
سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع)َقُولُ:” کَانَ فِی وَصِیَّةِ النَّبِیِّ(ص)لِعَلِیٍّ(ع)َنْ قَالَ یَا عَلِیُّ أُوصِیکَ فِی نَفْسِکَ بِخِصَالٍ فَاحْفَظْهَا عَنِّی ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ أَعِنْهُ أَمَّا الاولَى فَالصِّدْقُ وَ لا تَخْرُجَنَّ مِنْ فِیکَ کَذِبَةٌ أَبَداً وَ….وَ السَّادِسَةُ الاخْذُ بِسُنَّتِی فِی صَلاتِی وَ صَوْمِی وَ صَدَقَتِی أَمَّا الصَّلاةُ فَالْخَمْسُونَ رَکْعَةً وَ أَمَّا الصِّیَامُ فَثَلاثَةُ أَیَّامٍ فِی الشَّهْرِ الْخَمِیسُ فِی أَوَّلِهِ وَ الارْبِعَاءُ فِی وَسَطِهِ وَ الْخَمِیسُ فِی آخِرِهِ وَ أَمَّا الصَّدَقَةُ فَجُهْدَکَ حَتَّى تَقُولَ قَدْ أَسْرَفْتُ وَ لَمْ تُسْرِفْ [ الشافی، ص 829.]
ششمین وصیت از وصایای نبیّ مکرم (صلی الله علیه و آله) به امیرالمؤمنین (علیه السلام) این است که: طبق سنت من در این سه چیز عمل کنید! احدی و خمسون، نمازهای نوافل و فرائض پنجاه و یک رکعت است در شبانهروز، به حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) توصیه میکنند که حتما نوافل بخوانی! نوافل، حفاظهای فرائضند، آنچه برای انسان در فریضه لازم است که همان حضور قلب و توجه به خدای متعال و تقرّب الی الله است، اگر کمبودی در آنها پیدا شد، نوافـل آن را جبـران میکنند.
روزه هم در ماه سه روزِ پنجشنبه اول، پنجشنبه آخر و چهارشنبه وسط است. صدقه را هم به هر اندازه میتوانی، تا آنجایی که انسان به حسب میل و رغبتی که به اموال خود دارد، میگوید: زیادی دادم! در حالی که نه، زیادی نداده است. نمیفرماید: باید اسراف کنید! چون در صدقه، حتما زیادهروی، ممدوح و مطلوب نیست: «لاَ تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلاَ تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ.»
? این طور نیست که انسان هر چه دارد، در راه خدا باید بدهد و خودش را، خانوادهاش را، دچار احتیاج بکند. این، مراد نیست، بلکه مراد این است که بالاخره بقدر وُسع ات، بقدر جُهِدت صدقه را بده، هرچه میتوانی! یکی از مؤثرترین علاجهای شحّ قلبیِ انسان، دادنِ صدقه است. انسان به مال علاقه دارد، وقتی توانست بر این علاقه خود فائق بیاید، بخشی از این پول را در راه خدا بدهد، این مبارزۀ عملی است، با این حالت شحّی که فرمود: «وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.»
ترکیبی از حالت حرص و بخل، شحّ است، همۀ ما کم و بیش ابتلا داریم! همین طور انسان دلش میخواهد بدست بیاورد، بدست بیاورد، بگیرد. این بیماری خطرناک را صدقهدادن، انفاق در راه خدا علاج میکند.
[ شرح حدیث از امام خامنه ای (مدظلّه العالی) در ابتدای درس خارج ، 15/12/91 ]
چهکار کنیم که بلاهای قبل از ظهور کم بشود؟
پیشنهاد چلّهگیری قبل از ماه رمضان
باهم همعهد بشویم که «چهل سحر» به امامزمان(ع) توجه پیدا کنیم
برای اینکه بلاهای قبل از ظهور کمتر بشود، باید چهکار کنیم؟ اول باید به فلسفۀ این بلاها نگاه کنیم و بدانیم که این بلاها میخواهد کاستیهای ما را در معرفت نسبت به ضرورت ولایت ولیّالله، جبران بکند و بدانیم که نمیشود جهان بدون وجود ولیّ خدا اداره بشود و الان چه خائنینی دارند جهان را اداره میکنند و این بلاها را بر سر مردم میآورند.
وقتی به بلایای آخرالزمان نگاه میکنیم، باید به سمت «معرفت نسبت به ولیّالله» برویم و هرچه بیشتر به حضرت ولیّ عصر(ع) توجه پیدا کنیم.
از الان چهل روز، تا ماه رمضان فرصت داریم. هرکدام برای خودمان میتوانیم یک برنامهای را اجرا کنیم که به آن «چلّهگیری» میگویند؛ یعنی چهل روز به عبادت بپردازیم، به سبک زندگی خودمان توجه کنیم و تغییراتی را در آن ایجاد کنیم تا بتوانیم آمادۀ آن ماه مبارک رمضانی بشویم که خداوند مژدۀ ظهور را در آن ماه مبارک به مؤمنین عنایت خواهد کرد.
الان با همین اضطراب و اضطرار-که در این حوادث اخیر ایجاد شده است- شروع کنیم و مثلاً تا ماه رمضان هر روز صبح دعای عهدمان دیگر ترک نشود، یا شروع کنیم سحرها در قنوت نماز شب، دعای فرج را بخوانیم که اینهمه بزرگان به آن سفارش کردهاند.
یا اینکه بعد از نماز شب و قبل از نماز صبح، همدیگر را بیدار کنیم و دعای فرج را بخوانیم. میلیونها نفر همه باهم، همعهد بشوند که این کار را انجام بدهند.
ارکان برنامۀ چهلروزه تا ماه رمضان:
۱- چهل سحر، توجه به امامزمان(ع) با دعای فرج و دعای عهد
حالا که از این مجالس معنوی محروم هستیم، بیاییم توجه به حضرت ولیعصر(ع) پیدا کنیم، همه باهم همعهد بشویم که بهمدت چهل سحر، توجه به حضرت ولیعصر(ع) پیدا کنیم؛ با دعای فرج و با دعای عهد. وقتی در چنین شرایطی قرار گرفتیم این اضطرار ما را اولیاء خدا حتماً میبینند و حتماً به ما توجه میکنند.
۲- تمرین تقوا و تغییر در سبک زندگی
جدای از این ذکر و توجه به حضرت ولیعصر(ع) در بقیۀ زندگی خودمان هم تغییراتی ایجاد کنیم. آقای بهجت(ره) میفرمود: هیچ ذکری بالاتر از «ذکر عملی» نیست؛ یعنی همان ترک معصیت در اعتقادیات و عملیات. در واقع ایشان «تقوا» را بهعنوان بالاترین ذکر، میشمارند.
ما چهل روز تا ماه رمضان فرصت داریم که در متن این بلایا، به سمت تقوا برویم. بر اساس آیات قرآن و روایات هم تقوا در برطرفشدن بلایای بزرگ از سر فرد و جامعه بسیار مؤثر است.
۳- افزایش محبت و مواسات و رفتار فداکارانه بین مردم
برای عبور از این بلایا در درجۀ اول، باید به ساحت مقدس امام زمان(ع) توجه و معرفت پیدا کنیم. بعد از توجه به حضرت، سراغ توجه به خودمان و رعایت تقوا برویم. در جریان رعایت تقوا هم باید موضوع «مواسات» را خیلی برجسته کرد؛ یعنی مؤمنین تا میتوانند باهم مهربان و فروتنانه رفتار کنند. این بلاها میآید تا دلهای ما را بههم نزدیک کند و نسبت به همدیگر، فداکارانهتر رفتار کنیم.
۴- توجه بیشتر به قرآن و حفظ قرآن
کار دیگری که خوب است در این چهلروز تا ماه مبارک رمضان انجام بدهیم، توجه بیشتر به قرآن است. که ما را آمادۀ ورود به ماه رمضان خواهد کرد. در این نوروز و این قرنطینههای خانگی یک فراغتی پدید آمده و خوب است که از آن استفاده کنیم برای حفظ قرآن (پیشنهاد ما بر اساس برخی روایات، پنج جزء آخر قرآن است؛ یعنی از سورۀ محمد(ص) تا آخر قرآن)
علیرضا پناهیان
باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن امام زمان(عج)
امام خمینی (ره) :
من نمیگویم به ما خسارت وارد نشد، اما ارزش ندارد که انسان ارزش انسانی خودش را، ارزش اسلام را حفظ بکند و لو اینکه شهید هم میداد؟ البته پیغمبر هم شهید داد، انبیا هم همین طور. سیره انبیا بر این معنا بوده است، سیره بزرگان بر این معنا بوده است که معارضه میکردند با طاغوت و لو اینکه زمین بخورند، و لو اینڪه کشته بشوند و لو کشته بدهند.
ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد، در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره کند و توی دهنش بزند، و نگذارد که این قدر ظلم زیاد بشود، این ارزش دارد.
ما تکلیف داریم آقا! این طور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان- سلام الله علیه- هستیم پس دیگر بنشینیم تو خانههایمان، تسبیح را دست بگیریم و بگوییم «عَجّلْ عَلی فَرَجِهِ». عجّل، با کار شما باید تعجیل بشود، شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او. و فراهم کردن اینکه مسلمین را با هم مجتمع کنید. همه با هم بشوید. ان شاء الله ظهور میکند ایشان.
منبع:صحیفه امام، ج۱۸، ص۲۶۹
بهترین وسیلۀ نجات!
اوّل رفیق راه را پیدا کن ، بعد حرکت کن. الرَّفِیق ثُمَّ الطَّریق : اوّل رفیق، سپس طیّ طریق. خدا را هم رفیق حساب کن. هر امر خوبی که از بیرون به ما می رسد ،مثل رفیق خوب یا موفقیّت به اعمال خوب و … به خاطر رابطه ی خوبی است که از درون با خدا داشته یم.
گاهی نتیجه عمل خالص چندین ساله آن است که ، حق تعالی یک رفیق الهی نصیب می فرماید که بهترین وسیلۀ نجات انسان است.اگر دنبال رفیق بی عیب بگردی،بی رفیق باقی می مانی.
سخنان حاج محمد اسماعیل دولابی ، مهدی طیّب ، مصباح الهدی ،چاپ هفدهم،1394 ،ص 260 .
امید نجات!
مدّتی مواظبت کن از قلب خود و اعمال و حرکات و سکنات خود را تحت مداقّه (حسابرسی دقیق) آورده و خفایای قلب را تفتیش کن و حساب شدید از او بکش مثل اینکه اهل دنیا از یک نفر شریک حساب می کشند هر عملی را که شبهۀ ریا و سالوسی در اوست ترک کن هر چند عمل خیلی شریفی باشد.
حتی اگر دیدی واجبات را در عَلَن کردن خالص نمی توانی انجام دهی، در خفا بکن. … (و) با جدیّت کامل و مجاهدۀ شدید قلب خود را از لوث شرک پاک کن.
مبادا خدای نخواسته با این حال از این عالم درگذری که کارت زار است. و امید نجات به هیچ وجه برایت نیست.
چهل حدیث ، امام خمینی ، نشر فرهنگی رجاء، 1368 ، ص 45 و 46.
طمع شیطان !
در روایتی آمده است که شیطان بر حضرت یحیی متمثل شد،در حالی که در دستش زنجیر هایی بود. حضرت پرسید: این زنجیرها چیست؟ گفت:این ها بندهایی است که با آن انسان هارا در بند می کنم. پرسید: برای من هم چیزی داری؟
شیطان گفت:گاه که غذای سیری می خوری وسنگین می شوی ودر نماز وذکر سنگین هستی، به تو طمعی می کنم وخوشم می آید.
حضرت یحیی فرمود: دیگر عهد می بندم که شکم خود را پر نکنم.
شیطان هم گفت: من عهد می کنم که دیگر مؤمنی را نصیحت نکنم.
وسائل الشیعه ، ج 24 ،ص241 ؛ / بهشت وجهنم، مسعود عالی، صفحه ی151
بد اخلاقی با خانواده
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: گروهى نزد پيامبر خدا آمدند و او را به مرگ سعد بن معاذ خبر دادند، پيامبر با اصحاب براى تجهيز سعد حركت كردند، و در حالى كه بر چهارچوب در غسّال خانه قرار داشتند به غسل دادن بدن سعد فرمان دادند.
هنگامى كه او را حنوط و كفن كردند و بر تخته اى براى حمل به سوى بقيع قرار دادند، حضرت با پاى برهنه و بدون عبا دنبال جنازه حركت كردند، سپس گاهى طرف راست جنازه را بر دوش مى گرفتند و گاهى طرف چپ را تا به قبر رسيدند.
پيامبر وارد قبر شد و با دست مباركش لحد چيد و از اصحاب مى خواست كه سنگ و خاك به حضرت دهند تا روزنه هاى بين لحد را بگيرد؛ چون فارغ شدند و خاك روى لحد ريخته شد و قبر به طور كامل بسته شد، فرمود: من مى دانم به زودى جنازه مى پوسد ولى خدا بنده اى را دوست دارد كه هرگاه كارى مى كند محكم و استوار انجام مى دهد، به اين خاطر در چينش لحد و بستن روزنه هاى آن با سنگ و خاك دقت كردم.
در آن لحظه مادر داغديده ى سعد از گوشه اى فرياد برداشت: اى سعد! بهشت بر تو گوارا باد، ولى پيامبر فرمودند: اى مادر سعدا مطلبى را بر پروردگارت در مورد فرزندت اين گونه قاطع و يقينى نسبت مده؛ زيرا فشار سختى به سعد وارد شد!! چون پيامبر و مردم از دفن سعد برگشتند، گفتند: اى پيامبر خدا! كارى را از شما در مورد سعد ديديم كه بر كسى نديديم، با پاى برهنه و بدون عبا تشييع جنازه آمديد.
فرمودند: در اين حالت به فرشتگانى كه به تشييع آمده بودند اقتدا كردم. گفتند: گاهى جانب راست و گاهى جانب چپ جنازه را بر دوش گرفتيد. فرمود: در تشييع جنازه دستم در دست جبرئيل بود، آنچه او انجام داد من انجام دادم.
گفتند: شما براى غسلش اجازه دادى و بر او نماز گزاردى و لحدش را چيدى آن گاه گفتى: فشارى سخت بر او وارد شد! فرمود: آرى، زيرا با خانواده اش بداخلاق بود!
ولى اگر انسان از ايمانى متوسط يا حداقل، و عملى اندك برخوردار باشد ولى با سرمايه اى سرشار از مكارم اخلاقى زندگى كند، و با خانواده و اقوام و مردم در همه ى زمينه هاى اخلاقى خوش رفتار باشد در دنيا كمتر دچار مشكل مى شود و در آخرت مكارم اخلاقش رحمت و فيوضات بى نهايت حق را جذب مى كند.