
یا زینب سلام الله
گفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم اما قلمم میلرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم دادهست
رسم مردانگیات راه نشانم دادهست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم میسوزد
جبرئیلم همۀ بال و پرم میسوزد
من در اعماق خیالم… چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا میشد
لب آیات به تفسیر شما وا میشد
آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سورۀ «اَعطینا» شد
عشق عالم به تو از شوق مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر میگفت:
بیتو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
سیدحمیدرضا برقعی
نظر دهید » 
یا زینب سلام الله
گفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم اما قلمم میلرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم دادهست
رسم مردانگیات راه نشانم دادهست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم میسوزد
جبرئیلم همۀ بال و پرم میسوزد
من در اعماق خیالم… چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا میشد
لب آیات به تفسیر شما وا میشد
آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سورۀ «اَعطینا» شد
عشق عالم به تو از شوق مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر میگفت:
بیتو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
سیدحمیدرضا برقعی
نظر دهید » 
سالروز مهم و پر عبرت هلاکت عامل موثر کودتای ۲۸ مرداد
اشرف پهلوي خواهر دوقلوي محمدرضاشاه که در 4 ابان 1298ش در تهران به دنيا آمد، و در ۱۷ دی ماه ۱۳۹۴ خورشیدی در منطقه مون کارلو به دلیل کهولت سن درگذشت . اشرف پهلوی يکي از چهرههاي معروف تاريخ معاصر ايران ميباشد. او که از جسارت و شجاعت بيشتري نسبت به محمدرضا برخوردار بود، در جاي جاي تاريخ عصر پهلوي حضوري مستقيم داشت و در جهت حفظ و بقاي سلطنت پهلوي ميکوشيد. مهمترين نقشي که اشرف پهلوي در حيات تاريخ سياسي سلطنت پهلوي ايفاء نمود، کودتاي 28 مرداد 1332 و ساقط نمودن حکومت ملي دکتر مصدق بود.

اشرف که در خلال سالهاي 1325 الي 1330 يکي از مهرههاي پرنفوذ دربار به حساب ميآمد و در نصب و عزل بسياري از رجال نقش داشت پس از نخستوزيري مصدق در مقابل او قرار گرفت و همراه مادرش تاجالملوک جناح درباري مخالف دولت مصدق را تشکيل داد.
او در انتخابات دوره شانزدهم تعدادي از وکلاي مورد اعتماد خود را چون سرتيپ پيراسته، عزيز زنگنه و منوچهر تيمورتاش به مجلس فرستاد و در مقابل جبهه ملي قرار گرفت و در کار مجلس و دولت اختلال نمود. وي تمام تلاش خود را در سقوط دولت دکتر مصدق و نخستوزيري قوامالسلطنه انجام داد و رابط بين شاه و قوام شد تا اختلافات گذشته را کاهش دهد.
اما بروز وقايع سي تير 1331ش نقشههاي او را بر آب کرد و پيدا شدن مدارک و اسناد ارتباط اشرف و ملکه پهلوي با اخلالگران و قوامالسلطنه، مصدق را وادار به اعتراض کرد. بدين ترتيب دکتر مصدق در دور دوم نخستوزيري خود اشرف پهلوي و تاجالملوک پهلوي را تبعيد نمود اما اشرف از فعاليت بر ضد حکومت ملي دست برنداشت و در فرانسه نيز همچنان به مخالفت با دکتر مصدق پاي ميفشرد.
به طوري که توجه دولت انگليس که خواستار انجام عملياتي نظامي بر ضد حکومت مصدق بود را جلب نمود. اشرف ضمن تماس با مجامع بينالمللي عليالخصوص دوستان و ياران امريکايي خود سعي ميکرد وضعيت ايران را بحراني جلوه دهد و چنين وانمود سازد که دولت شوروي و حزب توده در حال قدرت گرفتن در منطقه هستند. بالاخره در تابستان 1332ش دو تن از جاسوسان امريکايي ناگهان با اشرف تماس گرفتند و در کازينوي دوويل با او ملاقات کردند.
در اين ملاقات از اشرف خواسته شد تا نقش ميانجيگري بين امريکاييان و محمدرضا شاه را برعهده بگيرد و جهت حمايت سلطنت برادرش گام بردارد. بدين ترتيب اشرف دست به کار شد. او در 3 مرداد 1332ش بدون اجازه به تهران آمد و بلافاصله به ملاقات برادرش رفت.
ملاقات آن دو به شکل پنهاني و خصوصي انجام شد. دولت مصدق به محض آگاهي از ورود اشرف به تهران خواستار خروج او گشت و اشرف صبح روز بعد تهران را ترک کرد. در اين مدت اشرف با کليه ياران و دوستان خود تماس گرفت و از آنان خواست تا در مبارزه بر عليه حکومت مصدق متحد شوند.
دربار در جواب فرماندار نظامي تهران اعلام نمود که اشرف جهت جمعآوري پول براي تهيه مخارج يمارستان پسرش به تهران آمده است. بنابر اين 24 ساعت به او اجازه اقامت داده شده است.
اشرف در ملاقات خود پاکتي به محمدرضا داد و او را از نقشه کودتا آگاه ساخت. عصر همان روز محمدرضا با يکي از جاسوسان امريکايي به طور مخفيانه در سعدآباد ملاقات نمود و دو فرمان مهر شده بدون نوشته يکي براي عزل مصدق و ديگري انتصاب زاهدي بدو داد و خود راهي کلاردشت شد و از آنجا به بغداد رفت.
9 روز پس از آنکه اشرف پهلوي تهران را ترک کرد عمليات آژاکس انجام شد و ظرف مدت کوتاهي دولت مصدق سرنگون گرديد. محمدرضا شاه به سلطنت بازگردانده شد. پس از کودتاي 28 مرداد دوران استبداد محمدرضاشاهي شروع شد و اشرف پهلوي نيز به عنوان يکي از مهرههاي مهم در تصميمگيريها و فعاليتها نقش داشت و به شکلي حکومت ميکرد.۱
دستگیری یکى از خواهرهاى محمّدرضاپهلوی با چمدان پر از هروئین
[یکی از خصوصیات]رژیم خبیث[پهلوی]، فساد بود. انواع فساد، از فسادهاى جنسى بگیرید که مبتلابه تقریباً همهى دربارىها و دوروبرىها و مانند اینها بود که دیگر حالا داستانهایش شرمآور است. آن روز خیلى از آحاد مردم هم میدانستند، اگرچه جرأت نمیکردند بر زبان بیاورند. گاهى از قلم خارجىها درمیرفت، چیزهایى را میگفتند فساد جنسى، فساد مالى، نه فقط در سطوح متوسّط که هر وقتى ممکن است پیش بیاید؛ نخیر، در عالىترین سطوح کشور. از طرف شخص محمّدرضا و دوروبرىهایش، بالاترین فسادهاى مالى، بزرگترین رشوهها، بدترین دستاندازىها، خباثتآلودترین فشارها بر منابع مالى ملّت بهوجود مىآمد.
براى خودشان ثروت درست میکردند به قیمت فقیر کردن مردم و بیچاره کردن مردم. فساد، فساد جنسى، فساد مالى، اعتیاد، ترویج اعتیاد و ترویج موادّ مخدّر صنعتى بهوسیلهى عناصر اصلى حکومت آن روز در ایران بهوجود آمد و اتّفاق افتاد. یکى از خواهرهاى محمّدرضا را در فرودگاه سوئیس با چمدان پر از هروئین، پلیس سوئیس دستگیر کرد! [خبر آن در] همهى دنیا پیچید، منتها زود ماستمالى کردند؛ خب مربوط به خودشان بود؛ قضیّه را برطرف کردند، گره را باز کردند؛ یکچنین وضعیّتى [بود].۱۳۹۳/۱۰/۱۷ بیانات در دیدار مردم قم ۲
نظر دهید » 
ویژه نامه ۹دی
فتنهگران، بزرگترین سرمایه اسرائیل در کشور!
چرا فتنه۸۸ گناه نابخشودنی؟
تمام دلایل یک جریان برای به آشوب کشاندن کشور ناگفتهای از مرحوم هاشمی شاهرودی درباره وقایع فتنه۸۸ خسارت فتنه!
خسارتهای داخلی و خارجی حصر سران فتنه، اقدامی تامینی یا مجازات؟
ویژه نامه ۹ دی
نظر دهید » 
دیدگاه اسلام در مورد شب یلدا
شرق شناسان و مورخان متفق القولند كه ایرانیان نزدیك به چند هزار سال است كه شب یلدا آخرین شب پاییز و آذر ماه را كه درازترین و تاریك ترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار میمانند، در كنار یكدیگر خود را سرگرم می کنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریكی و سردی روحیه آنان را تضعیف نكند.
واژه یلدا، از دوران ساسانیان كه متمایل به به كارگیری خط (الفبای از راست به چپ) سریانی شده بودند به كار رفته است. یلدا همان میلاد به معنای زایش- زاد روز یا تولد است كه از آن زبان سامی وارد پارسی شده است.
باید دانست كه هنوز در بسیاری از نقاط ایران مخصوصاً در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن بلندترین شب سال، به جای شب یلدا از واژه مركب شب چله استفاده می شود.
نظر اسلام درمورد شب یلدا
درباره دیدگاه اسلام در مورد سنت پیشینیان باید عرض کنیم:
اسلام در مقابل سنتها و آیین های اقوام و مللی که به اسلام گرویده شده و مسلمان میشوند واکنشهای مختلفی را دارد:
۱. یا آن سنت و آیین مخالف آموزه های شریعت اسلام بوده ، که اسلام با آن گونه سنت ها مقابله کرده و رد می کند(مانند زنده به گور کردن دختران اعراب و …)
۲. یا آن سنت و آیین موافق و مطابق با آموزه های دین اسلام است، که اسلام آنها را قبول کرده و تأیید می کند. مانند سنت پاکیزه گی و رفع کدورت و صله رحم در عید نوروز ایرانیان
۳. یا آن سنت؛ سنخیت و یا عدم سنخیتی با آمورزهای دین اسلام ندارد و انجام آن مخالفتی با احکام الهی نمیکند و دین اسلام هم آنها را رد نمی کند. مانند خیلی از رسوم وآیین های محلی اقالیم مختلف جهان اسلام نظیر؛ «صحبت کردن،مراسم ازدواج، و… چند نکته: در مواردی اسلام برخی از رسوم را طبق مبنای فوق اصلاح کرده و قسمتهائی را رد و قسمتهایی را تأیی می کند.
حال با توجه به این مقدمه ای که ذکر شد متوجه میشویم که سنت باستانی شب یلدا تا جائیکه مستلزم احیای آموزه هایی چون؛ صله رحم، احترام به بزرگان، همدلی و صمیمیت در خانواده، و…شود خوب و پسندیده می باشد.
اگر در اجرای این سنتها دچار افراط کاری شویم نظیر: اسراف در مخارج، چشم هم چشمی و آوردن فشار مالی نامناسب به خانواده و … قطعاً مخالف احکام دین اسلام بوده و مردود است.
منبع: الآثار الباقية عن القرون الخالية/ابو ریحان بیرونی/متن، ص: ۳۶۳
1 نظر » 
⚫️ یا فاطمه معصومه (س)
ای خواهر کریمه ی سلطان تو را سلام
والاترین ملیکه ی ایران تو را سلام
تو ابر رحمتی به سر شوره زار قم
ای فیض عام و حضرت باران تو را سلام
والاتبار ، ای همه کاره ، وَ ای بزرگ !!
از محضر حقیر گدایان ، تو را سلام
جانم فدای جان شما و برادرت
ای خواهر عزیزِ “رضا جان” تو را سلام
ای دختر عشیره ی حیدر ، تو را درود
ای خواهر عشیره ی سلمان ، تو را سلام
وقتی قدوم تو به سر خاک ما رسید …
دادند ، خاک قم وَ خراسان تو را سلام
هر چند ، روزگار ، نشد با تو سازگار هرگز
جز احترام ندیدی در این دیار
گُلریختند روی سر تو به جای سنگ
ظاهر نشد به سمت شما رد پای سنگ
در گوش تان نوای سلام و درود بود
هرگز نشد بلند ، برایت صدای سنگ
اما بگویم از غم یک خواهرِ غریب
آن خواهری که بود ، سرش آشنای سنگ
در پای محملش همه خندان و پای کوب
در آن میان شنید ، ولی “های های” سنگ
اشکش چکید و سنگ ، دلش آب شد ، ولی …
آهش اثر نکرد ، بر آن قلب های سنگ
زنهای شهر شام ، تماماً حنا به دست
خون جبین شاه ، شد اما حنای سنگ
تو خواهر امامی و او خواهر امام …
بر “قم” درود ، باد ، وَ نفرین به اهل"شام”
رضا قاسمی
1 نظر » 
روز جهانی حقوق بشر
روز جهانی حقوق بشر یک رویداد سالانه است که در ۱۰ دسامبر برابر با 19 آذر، برگزار میشود. این روز توسط یونسکو نامگذاری شده است. تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر یک پیمان بینالمللی است که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در پاریس به تصویب رسیده است.
این اعلامیه نتیجهٔ مستقیم جنگ جهانی دوم بوده و برای اولین بار حقوقی را که تمام انسانها مستحق آن هستند را بهصورت جهانی بیان میدارد.
اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر شامل 30 ماده است که به تشریح دیدگاه سازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر میپردازد. مفاد این اعلامیه حقوق بنیادی مدنی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، و اجتماعیای را که تمامی ابنای بشر در هر کشوری باید از آن برخوردار باشند را مشخص کردهاست.
لایحه جهانی حقوق بشر از اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و دو پروتکل انتخابی آن تشکیل شده است.
در سال ۱۹۶۶ مجمع عمومی دو لایحه جزئیتر مذکور را بهتصویب رساند. در سال ۱۹۷۶ هنگامی که لایحه جهانی حقوق بشر توسط تعداد کافی از ملتها مورد تأیید قرار گرفت، به حقوق بینالملل تبدیل شد.
مفاد این اعلامیه از نظر بسیاری از پژوهشگران الزامآور بوده و از اعتبار حقوق بینالملل برخوردارست، زیرا به صورت گستردهای پذیرفته شده و برای سنجش رفتار کشورها به کار میرود. کشورهای تازه استقلال یافتهٔ زیادی به مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر استناد کرده و آن را در قوانین بنیادی یا قانون اساسی خود گنجاندهاند.
سالهاست از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر میگذرد
“حقوق بشر، حقوق انسان به عنوان انسان.” با وجود امضاهایی که کشورهای دنیا در پای اعلامیه جهانی حقوق بشر نهادهاند، در عمل در سراسر جهان هر روز این حقوق را نقض میکنند.
در روز دهم دسامبر ۱۹۴۸ النور روزولت، بیوه رئیس جمهور سابق آمریکا، فرانکلین روزولت، اعلامیه جهانی حقوق بشر را در محل سازمان ملل در پاریس خواند و مجمع عمومی سازمان ملل متحد آن را تصویب کرد. برای نخستین بار در تاریخ بشریت ۴۶ عضو سازمان ملل متحد اعلام کردند که بر سر حقوقی با هم به توافق رسیدهاند که همه انسانها بایست از آن برخوردار باشند.
هشت کشور، از جمله اتحاد جماهیر شوروی، عربستان سعودی و آفریقای جنوبی، به این اعلامیه رأی ندادند.
نخستین اصل اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد میگوید: «تمام افراد بشر آزاد زاده میشوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند.» ایدههای اساسیای که در این اعلامیه ۳۰ مادهای آمده و در سطح بینالمللی مطرح گشتند، حاصل صدها سال تفکر در باره حقوق انسان به عنوان انسان بودند.
با وجود این پشتوانه عظیم فکری که محصول صدها سال کار فیلسوفانی است که به حقوق انسان به عنوان انسان اندیشیدهاند، باز لازم بود که در سالهای پس از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر اصولی تکمیلی به آن افزوده شود تا روشن گردد که اسیران جنگی، آوارگان، زنان، مخالفان با جنگ، قربانیان شکنجه و کودکان نیز انسانهایی هستند که باید از حقوق پایهای بشری برخوردار باشند.
این اصول دست کم روی کاغذ ثبت شد. چون اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد تنها قصد و خواستی را بیان میکنند و به لحاظ قضایی و حقوق ملل الزامآور نیستند. با وجود این، اعلامیه جهانی حقوق بشر سال ۱۹۴۸ یکی از مهمترین اسناد بشریت است. این اعلامیه سنگ محکی است در تاریخ و برای بسیاری از کشورها الگویی بوده است در تدوین قانون اساسی ملیشان.
از انتشار ایده تا تحقق آن
با وجود همه امضاهایی که کشورهای دنیا در پای اعلامیه جهانی حقوق بشر نهادهاند، در عمل در سراسر جهان هر روز این حقوق را نقض میکنند. هنوز هم وضعیت جهان به گونهای است که انسانها از اینکه حقوقی انسانی دارند آگاه نیستند. و تنها آنجا که انسان بداند حقوقی دارد میتواند برای برخوردار شدن از آن حقوق مبارزه کند.
هیچ کشوری در دنیا نیست که بتواند ادعا کند توانسته است صد درصد اصول ایدهآل اعلامیه جهانی حقوق بشر را تحقق بخشد. اصل بیست و پنجم اعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید: «هر شخصی حق دارد که از سطح زندگی مناسب برای تامین سلامتی و رفاه خود و خانوادهاش، به ویژه از حیث خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبتهای پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری برخوردار شود.» اما هر روز صدهزار انسان در جهان بر اثر گرسنگی میمیرند.
اصل پنجم اعلامیه میگوید: «هیچ کس نباید شکنجه شود یا تحت مجازات یا رفتاری ظالمانه، انسانی یا تحقیرآمیز قرار گیرد.» طبق گزارش سالانه سازمان عفو بینالملل اما هنوز هم در بسیاری از کشورهای جهان انسانها را شکنجه میکنند.
اصل بیست و ششم اعلامیه میگوید: «هر شخصی حق دارد از آموزش و پرورش بهرهمند شود.» اما در سراسر جهان بیش از یک میلیارد بیسواد وجود دارد.
اصل بیست و دوم اعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید: «هر شخصی به عنوان عضو جامعه حق امنیت اجتماعی دارد.» یک و نیم میلیارد انسان اما در این کره خاکی در فقر زندگی می کنند
و اصل بیست و سوم این اعلامیه از حق کار برای همه انسانها میگوید.
ایدههایی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر بیان شدهاند، ایدههایی چون رهایی از محرومیت و ترس، آزادی بیان و عقیده، آزادی مذهب، حق پیشرفت و خوشبختی ایدههایی مجرد و ذهنی نیستند. این ایدهها از دل مشاهده رنجهای بشری در طی قرون برآمدهاند و در تلاش برای رفع رنجهای بشری است که متحقق میشوند. اگر به این توجه کنیم که هر روز حقوقی که در اعلامیه جهانی منظور شدهاند به توسط افراد، گروهها و دولتها پایمال میشوند، درمییابیم که هدفهایی که در این اعلامیه آمده کاملا واقعی هستند.۱
حقوق بشر در کلام رهبر
رهبرانقلاب: ما در زمینهی مسائل حقوق بشر از دنیا طلبکاریم، ما بدهکار نیستیم! در آن سالهای اوایل انقلاب به دانشگاه دائماً میرفتم، مرتّب میرفتم سخنرانی میکردم؛ دانشجوها سؤال میکردند، جواب میدادیم. یک وقتی یکی از دانشجوها از بنده پرسید که شما در مورد مسئلهی زن چه دفاعی دارید؟ جمهوری اسلامی چه دفاعی دارد؟ بنده گفتم ما هیچ دفاعی نداریم!
ما حملهای داریم، ما هجومی داریم! دفاع چیست؟ ما در زمینهی [زن] مدّعی هستیم. ما در قضیّهی زن، مدّعی دنیا هستیم، مدّعی رژیم طاغوت -آنوقتها که آن حرفها مطرح بود- هستیم، ما دفاع نداریم.
در زمینهی حقوق بشر اینجوری است، ما دفاع نباید بکنیم، ما باید حمله کنیم!
این کسانی که اینهمه جنایت کردهاند، اینهمه فساد ایجاد کردهاند -نهفقط در تاریخ، همین حالا- مثلاً فرض کنید فرانسویها شدهاند مظهر حقوق بشر. این فجایعی را که فرانسویها در آفریقا به وجود آوردند، در الجزایر و در غیر الجزایر کارهایی که کردند، انسان وقتی میخواند، واقعاً تن او میلرزد! فرض بفرمایید یک دریاچهای را، مثلاً یک مرداب بزرگی را با نفت و این چیزها آغشته کنند، بعد یک جمعیّت کثیری را -زن، مرد، بچّه- از روستا بکوچانند طرف آن و بعد اینها را ببندند به رگبار، اینها هم از ترس به آن دریاچه پناه ببرند، بعد آن دریاچه را آتش بزنند! حالا شما فکرش را بکنید، این اتّفاق افتاده! مثلاً این قضیّه اتّفاق افتاده بهوسیلهی فرانسویها. ۲
۲_ بیانات در تاریخ ۹۷/۴/۶
2 نظر » 
پیامبر می فرمود : بدگویی افراد را پیش من نکنید
رهبرانقلاب: روایتی از پیامبر اکرم نقل شده که فرمود: «لایبلغنی احد منکم عن احد من اصحابی شیئا فانّی احبّ ان اخرج الیکم و انا سلیمالصّدر».
پیش پیامبر میآمدند و از یکدیگر بدگویی میکردند و چیزهایی را دربارهی یکدیگر میگفتند؛ گاهی راست و گاهی هم خلاف واقع.
پیامبر اکرم(ص) به مردم فرمودند: هیچکس دربارهی اصحابم به من چیزی نگوید.
دایماً نزد من نیایید و از همدیگر بدگویی کنید.
من مایلم وقتی که میان مردم ظاهر میشوم و به میان اصحاب خود میروم، «سلیمالصّدر» باشم؛ یعنی با سینهی صاف و پاک و بدون هیچگونه سابقه و بدبینی به میان مسلمانها بروم.
این، سخنی از پیامبر و دستوری دربارهی مسلمانها نسبت به شخص آن حضرت است.
ببینید چهقدر این رفتار رسول اکرم(ص) کمک میکند به اینکه مسلمانها احساس کنند که در جامعه و محیط اسلامی، باید بدون سوءظن و با خوشبینی با افراد برخورد کرد.
در روایات داریم که وقتی حاکمیت با شر و فساد است، به هر چیزی سوءظن داشته باشید؛ اما وقتی حاکمیت با خیر و صلاح در جامعه است، سوءظنها را رها کنید، به یکدیگر حسنظن داشته باشید، حرفهای هم را با چشم قبول بنگرید و گوش کنید، بدیهای یکدیگر را نبینید و خوبیهای هم را مشاهده کنید.
بیانات رهبری ۱۳۶۸/۰۷/۲۸
نظر دهید » 
جاماندگان اربعین

عمری ست در فراق تو با اشک سر کنیم
گریه اگر کم است بگو بیشتر کنیم
جا مانده ایم، حوصله ی شرح قصه نیست
تربت بیاورید که خاکی به سر کنیم
ری زاده ایم و هر شب جمعه در این حرم
شب را به یاد کرب و بلایت سحر کنیم
باهر قدم به سمت تو، صد حج برابر است
راضی نشو که این همه آقا ضرر کنیم
یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم
یک روز میشود به ضریحت نظر کنیم؟
امسال اربعین تو دق میکنم حسین (ع)
تا کی برای آمدن اما، اگر… کنیم
((حی علی حسین(ع) فی یوم الاربعین))
این جمله را شعارِ حقوق بشر کنیم
حامد فلاحی راد
♦♦♦
شب جمعه است…هوایت نکنم می میرم
یادی از صحن و سرایت نکنم می میرم
ناله و شکوه حرام است بر عشاق ولی
از فراق تو شکایت نکنم می میرم
سجده بر خاک شما سیره ی هر معصومی است
سجده بر تربت پایت نکنم می میرم
دوریت درد من و نام تو درمان من است
تا خود صبح صدایت نکنم می میرم
به دعا کردن تو نوکر این خانه شدم
هر سحر، شکرِ دعایت نکنم می میرم
“وضع من را به خــــدا روضـه ی تــــو سامان داد
من اگــــر گـــــریه برایـــت نکنــــم می میرم”
جان ناقابل من کاش فدای تو شود
اگر این جان به فدایت نکنم… می میرم!
شعرهایم همگی درد فراق است… ببخش
صحبت از کرب و بلایت نکنم می میرم
محمد جواد شیرازی
نظر دهید » 
تأثير شب و روز جمعه بر دعا

در روايات ما شبِ جمعه و روز جمعه را از نظر اثرگذاري شان بر روي دعا به طور خاص مطرح مي کنند. روايات در اين زمينه بسيار است.
در باب شب جمعه ما روايات متعددي داريم ؛يک روايت از پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) است که حضرت فرمود:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُنْزِلُ مَلَكاً إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا كُلَّ لَيْلَةٍ فِي الثُّلُثِ الْأَخِيرِ»؛ خداوند در هر شب، در ثلث آخر شب، فرشته اي را به آسمان دنيا فرو مي فرستد؛«وَ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ»؛ شب جمعه هم که مي شود از اوّل شب مي فرستد؛«فَيَأْمُرُهُ فَيُنَادِي»، به او فرمان مي دهد، پس او ندا مي کند. حالا نداهايش چيست؟
«هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ»؛ آيا درخواست کننده اي هست که من درخواستش را اجابت کنم؟
«هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ»؛ آيا توبه کننده اي هست که توبه اش را بپذيرم؟
«هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛ آيا کسي هست که طلب آمرزش کند و او را بيامرزم؟
«يَا طَالِبَ الْخَيْرِ أَقْبِلْ»؛ اي کسي که طالب خوبي ها هستي، روي بياور؛
«يَا طَالِبَ الشَّرِّ أَقْصِرْ»؛ اي کسي که ـ نعوذبالله ـ به سمت شرّ داري مي روي، دست بردار.
«فَلَا يَزَالُ يُنَادِي بِهَذَا إِلَى أَنْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ»؛ اين فرشته آن قدر ندا مي کند تا سپيده دم بدمد.
«فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ عَادَ إِلَى مَحَلِّهِ مِنْ مَلَكُوتِ السَّمَاءِ».
وقتي که فجر طالع مي شود، برمي گردد به همان محلّ خودش که ملکوت آسمان است.
روايت ديگر، روايتي است که ابوبصير از امام باقر (عليه السلام) نقل مي کند. تفاوت دو روايت را خوب دقت کنيد؛ آن روايت اوّل اين بود که خدا يک فرشته را مي فرستد که ندا کند؛ امّا در روايت دوم مي فرمايد خودِ خدا ندا مي کند. حضرت مي فرمايد:
«إنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُنَادِي كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ إِلَى آخِرِهِ»، خداي متعال هر شب جمعه از سر شب تا آخر شب، از بالاي عرش ندا مي دهد: «أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لآِخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِيبَهُ»؛ آيا بنده اي هست که مرا بخواند و از من براي آخرت و دنيايش درخواست کند، تا قبل از آنکه فجر طالع شود که جوابش را بدهم؟
«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَتُوبُ إِلَيَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ»؛ آيا بنده مؤمني هست که قبل از طلوع فجر از گناهانش توبه کند تا من توبه او را بپذيرم؟
«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ قَدْ قَتَّرْتُ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَسْأَلَنِي الزِّيَادَةَ فِي رِزْقِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَزِيدَهُ وَ أُوَسِّعَ عَلَيْهِ»؛ آيا بنده مؤمني هست که من از نظر رزق و روزي بر او تنگ گرفته باشم، بيايد از من توسعه رزق و روزي را تقاضا کند و روزي بطلبد تا من روزي دنيايي اش را توسعه دهم؟
«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ سَقِيمٌ يَسْأَلُنِي أَنْ أَشْفِيَهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُعَافِيَهُ».آيا بنده مؤمني هست که بيماري داشته باشد و بيايد از من شفا بخواهد قبل از اينکه فجر طالع شود تا من هم او را شفا دهم؟
اين روايت مفصل است و ادامه دارد. به همين مقدار در اين دو روايتي که خواندم دقت کنيد؛ هم مسأله امور معنوي را مطرح مي کنند، هم امور مادّي را؛ هم گرفتاري هاي معنوي را که انسان از بار گناه، سبکبار شود و هم مسأله حاجات دنيوي اش را مطرح مي کند. البته روايت اوّل به صورت کلي فرمود:
«فَيُنَادِي هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ»؛ آيا کسي هست که از من درخواستي کند، تا من به او بدهم؛ امّا روايت دوم اين درخواست ها و حاجت ها را بخش بخش مي کند.
حاجات معنوي و آخرتي
امام باقر (عليه السلام) به ابوبصير، اوّل به طور کلّي مي فرمايد
«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لآِخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ»؛ اوّل اين مطلب کلّي را فرمود؛ «دنيا» و «آخرت». اوّل هم آخرت را مطرح مي کند. در بين امور آخرتي هم اهمّ امور براي من اين است که گناهانم آمرزيده شود. مي گوييم «دفع ضرر» اولي است از «جلب منفعت»؛ آيا بهتر نيست که انسان جلوي ضرر را بگيرد تا بخواهد جلب منفعت کند؟ اصلاً عاقل اينگونه است.
مي گويد اوّل ضرر نکنم؛ منفعت پيش کش! لذا اوّل سراغ اين مي رود. البته اينجا «دفع ضرر» نيست، بلکه «رفع ضرر» است. يعني مسأله آمرزش نسبت به گناهان مطرح است. لذا اوّلاً امور معنوي که اهمّ امور است را مطرح فرمود؛ در امور معنوي هم اهمّ آن چيست؟ آمرزش گناهان است که رفع مانع است.
سخنان آقا مجتبی تهرانی دیده شده در نرم افزار سخنرانی مکتوب .
1 نظر »