⚫️ یا فاطمه معصومه (س)
ای خواهر کریمه ی سلطان تو را سلام
والاترین ملیکه ی ایران تو را سلام
تو ابر رحمتی به سر شوره زار قم
ای فیض عام و حضرت باران تو را سلام
والاتبار ، ای همه کاره ، وَ ای بزرگ !!
از محضر حقیر گدایان ، تو را سلام
جانم فدای جان شما و برادرت
ای خواهر عزیزِ “رضا جان” تو را سلام
ای دختر عشیره ی حیدر ، تو را درود
ای خواهر عشیره ی سلمان ، تو را سلام
وقتی قدوم تو به سر خاک ما رسید …
دادند ، خاک قم وَ خراسان تو را سلام
هر چند ، روزگار ، نشد با تو سازگار هرگز
جز احترام ندیدی در این دیار
گُلریختند روی سر تو به جای سنگ
ظاهر نشد به سمت شما رد پای سنگ
در گوش تان نوای سلام و درود بود
هرگز نشد بلند ، برایت صدای سنگ
اما بگویم از غم یک خواهرِ غریب
آن خواهری که بود ، سرش آشنای سنگ
در پای محملش همه خندان و پای کوب
در آن میان شنید ، ولی “های های” سنگ
اشکش چکید و سنگ ، دلش آب شد ، ولی …
آهش اثر نکرد ، بر آن قلب های سنگ
زنهای شهر شام ، تماماً حنا به دست
خون جبین شاه ، شد اما حنای سنگ
تو خواهر امامی و او خواهر امام …
بر “قم” درود ، باد ، وَ نفرین به اهل"شام”
رضا قاسمی
روز جهانی حقوق بشر
روز جهانی حقوق بشر یک رویداد سالانه است که در ۱۰ دسامبر برابر با 19 آذر، برگزار میشود. این روز توسط یونسکو نامگذاری شده است. تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر یک پیمان بینالمللی است که در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در پاریس به تصویب رسیده است.
این اعلامیه نتیجهٔ مستقیم جنگ جهانی دوم بوده و برای اولین بار حقوقی را که تمام انسانها مستحق آن هستند را بهصورت جهانی بیان میدارد.
اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر شامل 30 ماده است که به تشریح دیدگاه سازمان ملل متحد در مورد حقوق بشر میپردازد. مفاد این اعلامیه حقوق بنیادی مدنی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، و اجتماعیای را که تمامی ابنای بشر در هر کشوری باید از آن برخوردار باشند را مشخص کردهاست.
لایحه جهانی حقوق بشر از اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی و دو پروتکل انتخابی آن تشکیل شده است.
در سال ۱۹۶۶ مجمع عمومی دو لایحه جزئیتر مذکور را بهتصویب رساند. در سال ۱۹۷۶ هنگامی که لایحه جهانی حقوق بشر توسط تعداد کافی از ملتها مورد تأیید قرار گرفت، به حقوق بینالملل تبدیل شد.
مفاد این اعلامیه از نظر بسیاری از پژوهشگران الزامآور بوده و از اعتبار حقوق بینالملل برخوردارست، زیرا به صورت گستردهای پذیرفته شده و برای سنجش رفتار کشورها به کار میرود. کشورهای تازه استقلال یافتهٔ زیادی به مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر استناد کرده و آن را در قوانین بنیادی یا قانون اساسی خود گنجاندهاند.
سالهاست از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر میگذرد
“حقوق بشر، حقوق انسان به عنوان انسان.” با وجود امضاهایی که کشورهای دنیا در پای اعلامیه جهانی حقوق بشر نهادهاند، در عمل در سراسر جهان هر روز این حقوق را نقض میکنند.
در روز دهم دسامبر ۱۹۴۸ النور روزولت، بیوه رئیس جمهور سابق آمریکا، فرانکلین روزولت، اعلامیه جهانی حقوق بشر را در محل سازمان ملل در پاریس خواند و مجمع عمومی سازمان ملل متحد آن را تصویب کرد. برای نخستین بار در تاریخ بشریت ۴۶ عضو سازمان ملل متحد اعلام کردند که بر سر حقوقی با هم به توافق رسیدهاند که همه انسانها بایست از آن برخوردار باشند.
هشت کشور، از جمله اتحاد جماهیر شوروی، عربستان سعودی و آفریقای جنوبی، به این اعلامیه رأی ندادند.
نخستین اصل اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد میگوید: «تمام افراد بشر آزاد زاده میشوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند.» ایدههای اساسیای که در این اعلامیه ۳۰ مادهای آمده و در سطح بینالمللی مطرح گشتند، حاصل صدها سال تفکر در باره حقوق انسان به عنوان انسان بودند.
با وجود این پشتوانه عظیم فکری که محصول صدها سال کار فیلسوفانی است که به حقوق انسان به عنوان انسان اندیشیدهاند، باز لازم بود که در سالهای پس از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر اصولی تکمیلی به آن افزوده شود تا روشن گردد که اسیران جنگی، آوارگان، زنان، مخالفان با جنگ، قربانیان شکنجه و کودکان نیز انسانهایی هستند که باید از حقوق پایهای بشری برخوردار باشند.
این اصول دست کم روی کاغذ ثبت شد. چون اصول اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد تنها قصد و خواستی را بیان میکنند و به لحاظ قضایی و حقوق ملل الزامآور نیستند. با وجود این، اعلامیه جهانی حقوق بشر سال ۱۹۴۸ یکی از مهمترین اسناد بشریت است. این اعلامیه سنگ محکی است در تاریخ و برای بسیاری از کشورها الگویی بوده است در تدوین قانون اساسی ملیشان.
از انتشار ایده تا تحقق آن
با وجود همه امضاهایی که کشورهای دنیا در پای اعلامیه جهانی حقوق بشر نهادهاند، در عمل در سراسر جهان هر روز این حقوق را نقض میکنند. هنوز هم وضعیت جهان به گونهای است که انسانها از اینکه حقوقی انسانی دارند آگاه نیستند. و تنها آنجا که انسان بداند حقوقی دارد میتواند برای برخوردار شدن از آن حقوق مبارزه کند.
هیچ کشوری در دنیا نیست که بتواند ادعا کند توانسته است صد درصد اصول ایدهآل اعلامیه جهانی حقوق بشر را تحقق بخشد. اصل بیست و پنجم اعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید: «هر شخصی حق دارد که از سطح زندگی مناسب برای تامین سلامتی و رفاه خود و خانوادهاش، به ویژه از حیث خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبتهای پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری برخوردار شود.» اما هر روز صدهزار انسان در جهان بر اثر گرسنگی میمیرند.
اصل پنجم اعلامیه میگوید: «هیچ کس نباید شکنجه شود یا تحت مجازات یا رفتاری ظالمانه، انسانی یا تحقیرآمیز قرار گیرد.» طبق گزارش سالانه سازمان عفو بینالملل اما هنوز هم در بسیاری از کشورهای جهان انسانها را شکنجه میکنند.
اصل بیست و ششم اعلامیه میگوید: «هر شخصی حق دارد از آموزش و پرورش بهرهمند شود.» اما در سراسر جهان بیش از یک میلیارد بیسواد وجود دارد.
اصل بیست و دوم اعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید: «هر شخصی به عنوان عضو جامعه حق امنیت اجتماعی دارد.» یک و نیم میلیارد انسان اما در این کره خاکی در فقر زندگی می کنند
و اصل بیست و سوم این اعلامیه از حق کار برای همه انسانها میگوید.
ایدههایی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر بیان شدهاند، ایدههایی چون رهایی از محرومیت و ترس، آزادی بیان و عقیده، آزادی مذهب، حق پیشرفت و خوشبختی ایدههایی مجرد و ذهنی نیستند. این ایدهها از دل مشاهده رنجهای بشری در طی قرون برآمدهاند و در تلاش برای رفع رنجهای بشری است که متحقق میشوند. اگر به این توجه کنیم که هر روز حقوقی که در اعلامیه جهانی منظور شدهاند به توسط افراد، گروهها و دولتها پایمال میشوند، درمییابیم که هدفهایی که در این اعلامیه آمده کاملا واقعی هستند.۱
حقوق بشر در کلام رهبر
رهبرانقلاب: ما در زمینهی مسائل حقوق بشر از دنیا طلبکاریم، ما بدهکار نیستیم! در آن سالهای اوایل انقلاب به دانشگاه دائماً میرفتم، مرتّب میرفتم سخنرانی میکردم؛ دانشجوها سؤال میکردند، جواب میدادیم. یک وقتی یکی از دانشجوها از بنده پرسید که شما در مورد مسئلهی زن چه دفاعی دارید؟ جمهوری اسلامی چه دفاعی دارد؟ بنده گفتم ما هیچ دفاعی نداریم!
ما حملهای داریم، ما هجومی داریم! دفاع چیست؟ ما در زمینهی [زن] مدّعی هستیم. ما در قضیّهی زن، مدّعی دنیا هستیم، مدّعی رژیم طاغوت -آنوقتها که آن حرفها مطرح بود- هستیم، ما دفاع نداریم.
در زمینهی حقوق بشر اینجوری است، ما دفاع نباید بکنیم، ما باید حمله کنیم!
این کسانی که اینهمه جنایت کردهاند، اینهمه فساد ایجاد کردهاند -نهفقط در تاریخ، همین حالا- مثلاً فرض کنید فرانسویها شدهاند مظهر حقوق بشر. این فجایعی را که فرانسویها در آفریقا به وجود آوردند، در الجزایر و در غیر الجزایر کارهایی که کردند، انسان وقتی میخواند، واقعاً تن او میلرزد! فرض بفرمایید یک دریاچهای را، مثلاً یک مرداب بزرگی را با نفت و این چیزها آغشته کنند، بعد یک جمعیّت کثیری را -زن، مرد، بچّه- از روستا بکوچانند طرف آن و بعد اینها را ببندند به رگبار، اینها هم از ترس به آن دریاچه پناه ببرند، بعد آن دریاچه را آتش بزنند! حالا شما فکرش را بکنید، این اتّفاق افتاده! مثلاً این قضیّه اتّفاق افتاده بهوسیلهی فرانسویها. ۲
۲_ بیانات در تاریخ ۹۷/۴/۶
پیامبر می فرمود : بدگویی افراد را پیش من نکنید
رهبرانقلاب: روایتی از پیامبر اکرم نقل شده که فرمود: «لایبلغنی احد منکم عن احد من اصحابی شیئا فانّی احبّ ان اخرج الیکم و انا سلیمالصّدر».
پیش پیامبر میآمدند و از یکدیگر بدگویی میکردند و چیزهایی را دربارهی یکدیگر میگفتند؛ گاهی راست و گاهی هم خلاف واقع.
پیامبر اکرم(ص) به مردم فرمودند: هیچکس دربارهی اصحابم به من چیزی نگوید.
دایماً نزد من نیایید و از همدیگر بدگویی کنید.
من مایلم وقتی که میان مردم ظاهر میشوم و به میان اصحاب خود میروم، «سلیمالصّدر» باشم؛ یعنی با سینهی صاف و پاک و بدون هیچگونه سابقه و بدبینی به میان مسلمانها بروم.
این، سخنی از پیامبر و دستوری دربارهی مسلمانها نسبت به شخص آن حضرت است.
ببینید چهقدر این رفتار رسول اکرم(ص) کمک میکند به اینکه مسلمانها احساس کنند که در جامعه و محیط اسلامی، باید بدون سوءظن و با خوشبینی با افراد برخورد کرد.
در روایات داریم که وقتی حاکمیت با شر و فساد است، به هر چیزی سوءظن داشته باشید؛ اما وقتی حاکمیت با خیر و صلاح در جامعه است، سوءظنها را رها کنید، به یکدیگر حسنظن داشته باشید، حرفهای هم را با چشم قبول بنگرید و گوش کنید، بدیهای یکدیگر را نبینید و خوبیهای هم را مشاهده کنید.
بیانات رهبری ۱۳۶۸/۰۷/۲۸
جاماندگان اربعین
عمری ست در فراق تو با اشک سر کنیم
گریه اگر کم است بگو بیشتر کنیم
جا مانده ایم، حوصله ی شرح قصه نیست
تربت بیاورید که خاکی به سر کنیم
ری زاده ایم و هر شب جمعه در این حرم
شب را به یاد کرب و بلایت سحر کنیم
باهر قدم به سمت تو، صد حج برابر است
راضی نشو که این همه آقا ضرر کنیم
یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم
یک روز میشود به ضریحت نظر کنیم؟
امسال اربعین تو دق میکنم حسین (ع)
تا کی برای آمدن اما، اگر… کنیم
((حی علی حسین(ع) فی یوم الاربعین))
این جمله را شعارِ حقوق بشر کنیم
حامد فلاحی راد
♦♦♦
شب جمعه است…هوایت نکنم می میرم
یادی از صحن و سرایت نکنم می میرم
ناله و شکوه حرام است بر عشاق ولی
از فراق تو شکایت نکنم می میرم
سجده بر خاک شما سیره ی هر معصومی است
سجده بر تربت پایت نکنم می میرم
دوریت درد من و نام تو درمان من است
تا خود صبح صدایت نکنم می میرم
به دعا کردن تو نوکر این خانه شدم
هر سحر، شکرِ دعایت نکنم می میرم
“وضع من را به خــــدا روضـه ی تــــو سامان داد
من اگــــر گـــــریه برایـــت نکنــــم می میرم”
جان ناقابل من کاش فدای تو شود
اگر این جان به فدایت نکنم… می میرم!
شعرهایم همگی درد فراق است… ببخش
صحبت از کرب و بلایت نکنم می میرم
محمد جواد شیرازی
تأثير شب و روز جمعه بر دعا
در روايات ما شبِ جمعه و روز جمعه را از نظر اثرگذاري شان بر روي دعا به طور خاص مطرح مي کنند. روايات در اين زمينه بسيار است.
در باب شب جمعه ما روايات متعددي داريم ؛يک روايت از پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) است که حضرت فرمود:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُنْزِلُ مَلَكاً إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا كُلَّ لَيْلَةٍ فِي الثُّلُثِ الْأَخِيرِ»؛ خداوند در هر شب، در ثلث آخر شب، فرشته اي را به آسمان دنيا فرو مي فرستد؛«وَ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ»؛ شب جمعه هم که مي شود از اوّل شب مي فرستد؛«فَيَأْمُرُهُ فَيُنَادِي»، به او فرمان مي دهد، پس او ندا مي کند. حالا نداهايش چيست؟
«هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ»؛ آيا درخواست کننده اي هست که من درخواستش را اجابت کنم؟
«هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ»؛ آيا توبه کننده اي هست که توبه اش را بپذيرم؟
«هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛ آيا کسي هست که طلب آمرزش کند و او را بيامرزم؟
«يَا طَالِبَ الْخَيْرِ أَقْبِلْ»؛ اي کسي که طالب خوبي ها هستي، روي بياور؛
«يَا طَالِبَ الشَّرِّ أَقْصِرْ»؛ اي کسي که ـ نعوذبالله ـ به سمت شرّ داري مي روي، دست بردار.
«فَلَا يَزَالُ يُنَادِي بِهَذَا إِلَى أَنْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ»؛ اين فرشته آن قدر ندا مي کند تا سپيده دم بدمد.
«فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ عَادَ إِلَى مَحَلِّهِ مِنْ مَلَكُوتِ السَّمَاءِ».
وقتي که فجر طالع مي شود، برمي گردد به همان محلّ خودش که ملکوت آسمان است.
روايت ديگر، روايتي است که ابوبصير از امام باقر (عليه السلام) نقل مي کند. تفاوت دو روايت را خوب دقت کنيد؛ آن روايت اوّل اين بود که خدا يک فرشته را مي فرستد که ندا کند؛ امّا در روايت دوم مي فرمايد خودِ خدا ندا مي کند. حضرت مي فرمايد:
«إنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُنَادِي كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ إِلَى آخِرِهِ»، خداي متعال هر شب جمعه از سر شب تا آخر شب، از بالاي عرش ندا مي دهد: «أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لآِخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِيبَهُ»؛ آيا بنده اي هست که مرا بخواند و از من براي آخرت و دنيايش درخواست کند، تا قبل از آنکه فجر طالع شود که جوابش را بدهم؟
«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَتُوبُ إِلَيَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ»؛ آيا بنده مؤمني هست که قبل از طلوع فجر از گناهانش توبه کند تا من توبه او را بپذيرم؟
«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ قَدْ قَتَّرْتُ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَسْأَلَنِي الزِّيَادَةَ فِي رِزْقِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَزِيدَهُ وَ أُوَسِّعَ عَلَيْهِ»؛ آيا بنده مؤمني هست که من از نظر رزق و روزي بر او تنگ گرفته باشم، بيايد از من توسعه رزق و روزي را تقاضا کند و روزي بطلبد تا من روزي دنيايي اش را توسعه دهم؟
«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ سَقِيمٌ يَسْأَلُنِي أَنْ أَشْفِيَهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُعَافِيَهُ».آيا بنده مؤمني هست که بيماري داشته باشد و بيايد از من شفا بخواهد قبل از اينکه فجر طالع شود تا من هم او را شفا دهم؟
اين روايت مفصل است و ادامه دارد. به همين مقدار در اين دو روايتي که خواندم دقت کنيد؛ هم مسأله امور معنوي را مطرح مي کنند، هم امور مادّي را؛ هم گرفتاري هاي معنوي را که انسان از بار گناه، سبکبار شود و هم مسأله حاجات دنيوي اش را مطرح مي کند. البته روايت اوّل به صورت کلي فرمود:
«فَيُنَادِي هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ»؛ آيا کسي هست که از من درخواستي کند، تا من به او بدهم؛ امّا روايت دوم اين درخواست ها و حاجت ها را بخش بخش مي کند.
حاجات معنوي و آخرتي
امام باقر (عليه السلام) به ابوبصير، اوّل به طور کلّي مي فرمايد
«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لآِخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ»؛ اوّل اين مطلب کلّي را فرمود؛ «دنيا» و «آخرت». اوّل هم آخرت را مطرح مي کند. در بين امور آخرتي هم اهمّ امور براي من اين است که گناهانم آمرزيده شود. مي گوييم «دفع ضرر» اولي است از «جلب منفعت»؛ آيا بهتر نيست که انسان جلوي ضرر را بگيرد تا بخواهد جلب منفعت کند؟ اصلاً عاقل اينگونه است.
مي گويد اوّل ضرر نکنم؛ منفعت پيش کش! لذا اوّل سراغ اين مي رود. البته اينجا «دفع ضرر» نيست، بلکه «رفع ضرر» است. يعني مسأله آمرزش نسبت به گناهان مطرح است. لذا اوّلاً امور معنوي که اهمّ امور است را مطرح فرمود؛ در امور معنوي هم اهمّ آن چيست؟ آمرزش گناهان است که رفع مانع است.
سخنان آقا مجتبی تهرانی دیده شده در نرم افزار سخنرانی مکتوب .
بصيرت حضرت ابوالفضل در روز تاسوعا و عاشورا
رهبر انقلاب: بصیرت ابوالفضل العبّاس کجاست؟همه یاران حسینی، صاحبان بصیرت بودند؛ اما او بصیرت را بیشتر نشان داد.
در روز تاسوعا، مثل امروز عصری، وقتی که فرصتی پیدا شد که او خود را از این بلا نجات دهد؛ یعنی آمدند به او پیشنهاد تسلیم و اماننامه کردند و گفتند ما تو را امان میدهیم؛ چنان بر خورد جوانمردانهای کرد که دشمن را پشیمان نمود. گفت: من از حسین جدا شوم!؟ وای بر شما! اف بر شما و اماننامه شما!
نمونه دیگرِ بصیرت او این بود که به سه نفر از برادرانش هم که با او بودند، دستور داد که قبل از او به میدان بروند و مجاهدت کنند؛ تا اینکه به شهادت رسیدند. میدانید که آنها چهار برادر از یک مادر بودند: ابوالفضل العبّاس - برادر بزرگتر - جعفر، عبداللَّه و عثمان. انسان برادرانش را در مقابل چشم خود برای حسینبنعلی قربانی کند؛ به فکر مادر داغدارش هم نباشد که بگوید یکی از برادران برود تا اینکه مادرم دلخوش باشد؛ به فکر سرپرستی فرزندان صغیر خودش هم نباشد که در مدینه هستند؛ این همان بصیرت است.
٧٩/١/٢۶
روز دوم محرم الحرام
امام حسین علیه السلام در روز دوم به سرزمین کربلا وارد شد. به خاطر همین روز دوم محرم، روز ورود به کربلا نام گذاری شده است. روز دوم، نماد پایداری است. اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت با حوادث گوناگونی روبه رو شد. از بی وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن. با این حال از ادامة راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید. حسین(ع) آموزگار بزرگ پایداری است.
کاروان امام در روز پنج شنبه ، دوم محرم الحرام سال شصت و یک هجری در کربلا فرود آمد . کربلا آخرین منزل امام و یاران آن حضرت است .
امام رو به حر کرد و فرمود : « قدری جلو برویم » . همین که به کربلا رسیدند به ناگاه اسب امام از حرکت ایستاد .امام نام آن محل را پرسید زهیر گفت « این زمین را طف گویند » امام فرمود « نام دیگری بر آن نیست ؟» زهیر گفت « اینجا را به کرب و بلا می شناسند »
ناگاه اشک در چشمان مبارکش حلقه زد و دستور داد در آنجا بار نهند .
سید بن طاووس می گوید : وقتی امام به کربلا رسید از اسم آن محل پرسید ، وقتی گفته شد کربلا فرمود « فرود آیید ، اینجا محل بار نهادن ما و ریخته شدن خون ما و اینجا محل قبور ماست ، اینگونه جدم رسول خدا صلی الله بر من بیان فرمود » ۱
همه فرود آمدند و بارها را بر زمین نهادند ، حر و یارانش در ناحیه ای دیگر فرود آمدند . هنگام فرود ، امام همه فرزندان ، برادران و اهل بیت خویش را گرد آورد و به آنها نظر فرمود و گریست و این گونه لب به سخن باز کرد « پروردگارا ؛ ما خاندان پیامبر تو محمد صلی الله هستیم که اینگونه ما را بیرون کرده و از حرم جدمان راندند و آزردند و بنی امیه به ما تجاوز و ستم روا داشته اند . پروردگارا ؛ حق ما را از آنها بگیر و ما را بر قوم ستمگر یاری فرما .»
پس از آن به یاران خود رو کرد و فرمود« الناسُ عبید الدنیا ، والدین لعق علی السنتهم ، یحوطونه مادرَّّت معاشیهمْ فاذا محصوا بالبلأٔ ، قل الدیانون : مردم بنده دنیایند و دین به زبان آنها قدری شیرین آمده است . تا آنجا که معیشت آنان را برآورد ، به گرد آن می گردند ولی هنگامی که به بلا گرفتار آیند ، دینداران اندکند »
در این حال از دور سواره ای پیدا شد و و به تعجیل به جانب ایشان می تاخت ، چون به نزدیک رسید بر حضرت سلام نکرد و نزد حر رفت و بر او سلام کرد و نامه ابن زیاد را به او داد . چون نامه را گشود ، آن ملعون نوشته بود که : هر جا نامه من به تو رسید حسین را فرود آور و او را در بیابانی فرود آر که آب و آبادانی نباشد و کار را بر او تنگ گردان و باید پیک من خبر به من آرد که تو اطاعت فرمان من کرده ای .
چون حر نامه آن لعین را خواند مضمون نامه را در میان لشکر آن جناب ندا کرد ، یزید بن مهاجر پیک ابن زیاد را شناخت به او گفت : مادرت به ماتم تو بنشیند این چه پیام است که تو آورده ای ؟
آن ملعون گفت : اطاعت امام خود کرده ام و وفا به بیعت خود نموده ام . ابن مهاجر گفت :بلکه معصیت پروردگار خود کرده ای و عار دنیا و نار عقبی برای خود مهیا کرده ای ..
پس حر در آنجا فرود آمد ، حضرت فرمود « بگذار که در نینوا یا غاضریه یا محل دیگر که آب و آبادانی داشته باشد فرود آییم» . حر گفت : امیر این مرد را فرستاده و حکمی کرده و مخالفت حکم او نمی توانم کرد .
زهیربن قین گفت : یاب رسول الله دستوری دهید تا ما با ایشان مقاتله کنیم حضرت فرمود « من می خواهم حجت خدا را بر ایشان تمام کنم و ابتدا به قتال ایشان نمی کنم »
پس به ضرورت در آنجا فرود آمدند و سرادق عصمت و جلالت را برای اهل بیت رسالت برپا کردند…۲
۱_ یاران شیدای حسین بن علی علیه السلام ، مرتضی آقایی ، نشر باقیات ، ص ۷۵_۷۶
۲_ جلا العیون ، علامه محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، باب پنجم ، فصل چهارم ، وقایع کربلا ص ۶۴۰ _ ۶۴۱
اعمال غدیر
عید غدیر روز هجدهم ذیالحجه از بزرگترین اعیاد شیعیان بنابر روایات در روز هجدهم ذیحجه سال دهم هجرت پیامبر اکرم صلی الله به دستور خدا امام علی علیه السلام را به مقام خلافت و امامت منصوب کرد.
واقعه غدیر در سفر حجة الوداع سال دهم هجری و در سرزمین غدیر خم روی داد.
در احادیث شیعه تعابیری هم چون عیدُاللهِ الاکبر (بزرگترین عید الاهی) عید اهل بیت محمد صلی الله و اشرف الاعیاد (والاترین عید) برای این روز به کار رفته است.
شیعیان در سراسر جهان این روز را جشن گرفته، مراسم مختلفی در گرامیداشت آن برگزار میکنند. در قرون اخیر برگزاری این جشن از شعائر شیعه محسوب میشود.
اعمال عید غدیر
یادی ز ما کن یا حسین
انتظارم ميكُشد، يادي ز ما كن يا حسين
درد هجران را به وصل خود دوا كن يا حسين
گرچه دورم، بر نگاه دلنشينت جان دهم
كوفه را با يك نظر چون كربلا كن يا حسين
بينيازي گرچه از من، من به تو دارم نياز
پادشاهي، يك نگه بر اين گدا كن يا حسين
در حريم كعبه ميگردي چو اي سيمرغ عشق
عبد سرگردان خود را هم دعا كن يا حسين
عيد قربان است فردا و منم قربانيات
چون كه دارم صبر، امروزم فدا كن يا حسين
چون كه دور افتادهام، اي زائر بيتالحرام
بام قصر كوفه را كوه مني كن يا حسين
مهرباني از دو سر، دارد چو لذت بيشتر
دير شد احضار من، نامم صدا كن يا حسين
آيم از شوق تو با سر، چون كه پابندم به عشق
پاي بر فرقم بنه، كامم روا كن يا حسين
چون «حسان» بسيار ميباشد گداي در گهت
جمله را با يك نظر از غم رها كن يا حسين
دارم اندر ذمهام حق خدا و خلق او
خود به فضل خويشتن، دينم ادا كن يا حسين
حبیب چایچیان (حسان)
وصیت امام محمد باقر علیه السلام
روزی امام با علیه السلام حضرت امام جعفر صادق علیه السلام را طلبید و فرمود : جمعی از اهل مدینه را حاضر کن .
چون ایشان را حاضر کردم فرمود : ای جعفر چون من به عالم بقا رحلت کنم ، مرا غسل بده و کفن کن و در سه جامه که یکی ردای حشره بود که نماز جمعه با آن می خواندند ، و دیگری پیراهنی بود که خود می پوشیدند ، و فرمود عمامه بر سر من ببند و عمامه را از جامه های کفن حساب مکن و برای من زمین را شق کن به جای لحد زیرا که من فربهم و در زمین مدینه برای من لحد نمی توانند ساخت و قبر مرا چهار انگشت از زمین بلند کن و آب بر قبر من بریز و اهل مدینه را گواه گرفت .
چون ایشان بیرون رفتند گفتم : ای پدر بزرگوارم ! آن چه می فرمودی به عمل می آوردم و احتیاج به گواه نبود .
حضرت فرمود : ای فرزند ! این گواه را گرفتم که بدانند تویی وصی من ، و در امامت با تو منازعه نکنند .
گفتم : ای پدر بزرگوارم ! من امروز تو را از همه روز صحیح تر می یابم و آزاری در تو مشاهده نمی کنم .
آن جناب فرمود : ای فرزند گرامی مگر نشنیدی که علی بن الحسین علیه السلام از پس دیوار مرا ندا کرد که « ای محمد بیا و زود باش که ما انتظار تو را می کشیم .»
جلا العیون، محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، باب هفتم ، فصل دوم ، ص ۸۶۲_۸۶۳