« حکم شک در وجود مانع بعد از وضو | فضای مجازی به طلاب مبلغه نیاز دارد » |
شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
در کتاب احتجاج روایت کرده است که مردی به خدمت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام رفت و گفت :یابن رسول الله گردن های ما را ذلیل کردی و ما شیعیان را غلامان بنی امیه گردانیدی ، حضرت فرمود : چرا ؟
گفت : به سبب آن که خلافت را به معاویه گذاشتی .
حضرت فرمود ؛ بخدا سوگند که یاوری نیافتم ، اگر یاوری می یافتم شب و روز با او جنگ می کردم تا خدا میان من و او حکم کند ، ولیکن شناختم اهل کوفه را و امتحان کردم ایشان را و دانستم ایشان به کار من نمی آیند ، عهد و پیمان ایشان را وفایی نیست ، بر گفتار و کردار ایشان اعتمادی نیست ، زبانشان با من است و دلشان با بنی امیه .
آن حضرت سخن می گفت که ناگاه خون از حلق مبارکش ریخت ، طشت طلبید و طشت مملو از خون شد .
راوی گفت : گفتم یابن رسول الله این چیست ؟
حضرت فرمود : معاویه زهری فرستاد و به خورد من داد ، آن زهر به جگر من رسیده و پاره های جگر من است که در طشت افتاده است .
گفتم : آیا مداوا نمی کنی ؟
حضرت فرمود : دو مرتبه دیگر مرا زهر داده بودند ، این مرتبه سوم است و این مرتبه قابل دوا نیست . معاویه نوشته بود برای پادشاه روم که زهر کشنده برای او بفرستند ، پادشاه روم به او نوشت که در دین ما روا نیست که اعانت کنیم بر کشتن کسی که با ما قتال نکند ، معاویه به او نوشت ؛ آن مردی را که می خواهم به این زهر بکشم پسر آن مردی است که در مکه به هم رسیده و و دعوای پیغمبری کرده است ، او خروج کرده پادشاهی پدرش را طلب می کند ، من می خواهم این زهر را به او بخورانم و عباد و بلاد را از او راحت دهم . هدایا و تحف بسیار برای او فرستاد ، و او نیز این زهر را برایش فرستاد .
دیده شده در کتاب جلا ٔٔالعیون ، محمد باقر مجلسی ، نشر آدینه سبز ، باب چهارم ، ص ۴۶۲.
تیـــرهای بدنت؛
یاد حسین انداخت که..
پیراهن کهنه اش را باید برای سفر بردارد…!
نا مسلمان ها با تابوت تو !
مشق تیر انداختن کربلای فردا را می کردند…
ایامــ تسلیتــ
سلام
در سوگ نبی جهان سیه می پوشد
در سینه، دل از داغ حسن می جوشد
از ماتم هشتمین امام معصوم
هر شیعه ز درد، جام غم می نوشد.
التماس دعا
اللهم عجل لولیک الفرج
فرم در حال بارگذاری ...