پاسخ جنّ بزرگ، به سؤالات سلیمان
حضرت سلیمان علیه السلام از پیامبرانی بود که خداوند او را بر جنّ و انس و… مسلّط نموده بود. روزی چند نفر از اصحاب خود را همراه یکی از جنّهای بزرگ و گردنکش فرستاد، تا چند ساعتی به میان مردم بروند و گردش کنند و سپس بازگردند و به اصحاب فرمود: در این سیر و سیاحت هر چه را از آن جنّ شنیدید به خاطر بسپارید و وقتی نزد من آمدید برای من بیان کنید. آنها همراه آن جنّ سرکش حرکت کردند تا به بازار رسیدند و امور زیر را از آن جنّ دیدند:
۱. دیدند آن جنّ به آسمان نگاه کرد و سپس به مردم نگریست و سرش را تکان داد.
۲. از آن جا عبور نمودند تا به خانهای رسیدند، شخصی از دنیا رفته و بستگان او گریه میکنند. آن جنّ وقتی که آن منظره را دید خندید.
۳. از آن جا عبور نمودند و افرادی را دیدند که سیر را با پیمانه میفروشند، ولی فلفل را با وزن (و سنجش دقیق ترازو) میفروشند. آن جنّ با دیدن آن منظره خندید.
۴. از آن جا عبور نمودند و به گروهی رسیدند. دیدند آنها ذکر خدا میگویند و به یاد خدا به سر میبرند، ولی گروه دیگری در کنار آنها هستند و به امور بیهوده و باطل سرگرم میباشند. آن جنّ سرش را تکان داد و لبخند زد.
یاران سلیمان علیه السلام ، از این سیر و عبور بازگشتند و جریان را (در چهار مورد فوق به سلیمان ـ علیه السلام ـ گزارش دادند. سلیمان علیه السلام آن جنّ را احضار کرد و از او از چهار موضوع مذکور پرسید:
۱. وقتی که به بازار رسیدی، چرا سرت را به آسمان بلند نمودی. و سپس به زمین و مردم نگاه کردی و سرت را تکان دادی؟
جنّ گفت: فرشتگان را بالای سر مردم دیدم که اعمال آنها را با شتاب مینوشتند. تعجّب کردم که آنها این گونه با شتاب مینویسند ولی انسانها آن گونه با شتاب سرگرم (امور مادی خود) هستند.
۲. وقتی که به خانهای وارد شدی، شخصی مرده بود و حاضران گریه میکردند، چرا خندیدی؟
جنّ گفت: خندهام از این رو بود که آن شخص مرده، به بهشت رفت، ولی حاضران (به جای خوشحالی) گریه میکردند.
۳. چرا وقتی که دیدی سیر را با پیمانه، و فلفل را با وزن میفروشند خندیدی؟
جنّ گفت: ازاین رو که دیدم سیر را با آن همه ارزش، که کیمیای درمان است با پیمانه میفروشند، ولی فلفل را که مایه بیماری است با وزن دقیق به فروش میرسانند! از این رو از روی تعجّب خندیدم.
۴. چرا در مورد آن دو گروه که یکی در یاد خدا و دیگری سرگرم لهو و امور بیهوده بودند، سر تکان دادی و خندیدی؟
جنّ گفت: زیرا تعجب کردم که دو گروه، هر دو انسانند، ولی گروه اول بیدار در یاد خدایند، اما گروه دوم غافل و سرگرم در بیهودگی هستند.
اقتباس از بحار، ج ۱۴، ص ۷۹.
باطن برزخی ما به چه صورتی است؟!
استاد علامه حسن زاده آملی: اگر آدمى می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد “بهيمه” است.
و اگر علاوه بر اين سه امر، ضرر و آسيب و آزار به خلق خدا دارد “سبع” است.
و اگر می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد و حيله و مكرو تزوير و خلاف و دروغ و از اين گونه امور با بندگان خدا دارد “شيطان” است.
و اگر می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد ولى صفات سبعى و شيطانى ندارد يعنى مردم و خلق خدا از او آسوده اند “ملك” است.
و اگر علاوه بر مقام ملكى بسوى معارف و ادراك حقايق عوالم وجود و سير در آنها و سير الى اللّه و في اللّه گرايش دارد “انسان” است.
ممدالهمم در شرح فصوص الحکم علامه حسن زاده املی
«خیر» چیست؟!
«خیر علمی» چیست؟!
چه کسانی در دنیا خیر می بینند؟!
از حضرت امیر(سلام الله علیه) سؤال کردند خیر چیست؟
حضرت در پاسخ این سوال فرمود خیر، داشتن مال و فرزند زیاد نیست، فرزند صالح شرفبخش است، مال حلال، طیب و طاهر باعث برکت است، اینها خیر است.
خیر در دو چیز است؛ در بخش «اندیشه» داشتن علم صائب و در بخش «انگیزه» داشتن حِلم صالح.
تو اگر بتوانی در عبادت بیش از دیگران بروی این خیر توست و اگر کار خیر کردی نگویی من کردهام! فرمود معنای خیر این نیست که ارقام صفر ثروت شخص بیشتر باشد، این یک بارداری و حمّالی برای وراث و دیگران است.
چیزی که انسان باید بگذارد و برود که خیر نیست؛ آری اگر به تولید و ایجاد اشتغال بپردازد و مشکلات جامعه را حل کند، دست چنین کارگری را پیغمبر بوسید؛ وگرنه حضرت فرمود خیر در این نیست که مال تو زیاد شود، یا اولاد تو زیاد بشود بلکه خیر در دو چیز است: در بخش عقل نظر، اندیشه صائب و محققانه و در بخش عقل عمل، حِلم و بردباری.
آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس اخلاق در شرح کلمه قصار 94 نهج البلاغه.
دستگاه روحانیت و خطر پروتستانتیسم اسلامی از منظر مقام معظم رهبری
چكيده
دنياي غرب بعداز انقلاب صنعتي و به دست آوردن پيشرفتهاي علمي وتجربي دنبال سيطره بر كل جهان بوده وهست؛ وبراي استعمار و استثمار كشورهاي جهان درصددبرآمده است كه فرهنگ خود را به ديگر نقاط جهان صادر كندواينگونه ملتها وكشورهاي جهان را برده خود سازدو منابع آنهارا استفاده كند.در عصر حاضر فرهنگ مدرنيته ازسوي غرب به ساير ملل جهان درحال تحميل است. ايران نيز ازاين هجمۀ مدرنيته در امان نيست؛ وحوزه وروحانيت به عنوان متوليان دين كه وظيفه مراقبت از دين اسلام ونظاماسلامي را بر عهده دارند بايد به وظايف خود به درستي عمل كنندچرا كه در غير اينصورت نه تنها دين و نظام اسلامي بلكه خود حوزه و روحانيت از صدمه وانزوا وانفعال وتحجر و سكولاريسم مصون نيست و اين همان پرو تستانتيسم اسلامي است.در اين مقاله مجموعه سخنان مقام معظم رهبري (مدظله) به شيوۀتوصيفي ونقلي جمع آوري شده است؛ تا روحانيت وظايف خود را در قبال اين مسأله بشناسد و به وظايف خود عمل كند.
چند همسری مردان
توضیحات دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای درباره نظر ایشان پیرامون مسئله چندهمسری پیرو انتساب برخی دیدگاهها و تعبیرات «چندهمسری مردان»
به حضرت آیتالله خامنهای و با توجه به تأثیر آن بر مسائل خانوادگی و شئون اجتماعی، بخش زن و خانوادهی KHAMENEI.IR ( ریحانه ) فتوا و نگاه معظمله به این مسأله را به شکل مختصر بیان میکند.
در نظر حضرت آیتالله خامنهای بنابر ادلهی معتبر دینی چند همسری مردان، مباح اما غیر مستحب است، اما از آنجا که مطابق دلایل قرآنی جواز آن مشروط به اطمینان از رعایت عدالت بین همسران شده است، بنابراین هر گاه از نظر عقلایی عدم تحقق رعایت عدالت بین همسران محتمل باشد، ازدواج مجدد شوهر جایز نیست.
همچنین در نگاه کلان معظمله به خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی در زندگی انسان و ضرورت شکلگیری خانواده و مراقبت و حفاظت از آن، عواملی در استحکام این بنیان الهی و شکلگیری آن مؤثر است از جمله:
حفظ محبت و اعتماد متقابل زوجین، اصالت نقش مادری و تربیتی بانوان، پرهیز از راه یافتن نگاه مادی به خانواده و تجملگرایی و رقابتهای مادی خانوادهها، ترویج ازدواج آسان و نقش مهم و مؤثر والدین در آن، وظیفهی دستگاههای حکومتی و رسانهها در تسهیل امر ازدواج جوانان.
بر این اساس از آنجا که در جامعه و کشور ما ازدواج مجدد مردان غالباً به ضرر استحکام خانواده و موجب تضعیف محبت زوجین و گاه فروپاشی خانواده است، نگاه معظمله به آن خوشبینانه و مثبت نیست و از این روست که این جمله در بیان ایشان تکرار شده است که: «خدا یکی و محبت یکی و یار یکی»
ملاک تمییز موسیقی حلال از حرام چیست؟
آیت الله خامنه ای ( مد ظله العالی )
س : ملاک تمییز موسیقی حلال از حرام چیست؟ و آیا موسیقی کلاسیک حلال است؟ بسیار مناسب است که معیار آن را بیان فرمایید. ج: هر موسیقی که به نظر عرف موسیقی لهوی مضل عن سبیل الله که مناسب با مجالس عیش و نوش است باشد، موسیقی حرام محسوب میشود و فرقی نمیکند که موسیقی کلاسیک باشد یا غیر کلاسیک. تشخیص موضوع هم موکول به نظر عرفی مکلّف است و اگر موسیقی این گونه نباشد بخودی خود اشکال ندارد.۱
آیت الله مکارم شیرازی ( حفظ الله )
ملاک و معیار حرمت موسیقی پرسش :مدّتى است پیرامون موسیقى تحقیقاتى را آغاز نموده، لکن به مشکلى برخوردم، که تاکنون برایم حلّ نشده است. بنده به لحاظ عقلى نتوانستم خود را قانع کنم، که اسلام مطلق موسیقى را حرام کرده باشد. و اگر چنین است، باید ملاک و معیارى داشته باشد. این بود که به کتب فقهى و فتاواى بعضى از علماى بزرگوار مراجعه نمودم. متوجّه شدم که در مورد حرمت موسیقى، اختلاف نظر وجود دارد. از ظاهر عبارت شیخ در مکاسب به دست مى آید، که ایشان موضوع حرمت را لهو مى داند امّا بعضى از بزرگواران، خصوصاً امام راحل(قدس سره) طرب را معیار آن ذکر مى کنند. با توجّه به مطالب بالا، خواهشمند است بیان فرمایید: آیا حرمت موسیقى به خاطر مطرب بودن است، که بر اثر مرور زمان (مثل شطرنج) تغییر پیدا کرده و تبدیل به لهو شده است؟ یا از همان ابتدا موضوع و عنوان حرمت موسیقى، لهو بوده و هست؟ در این صورت نظر علماى بزرگوار مبنى بر مطرب بودن را چطور توجیه مى کنید؟
پاسخ :بعید نیست آنچه فقها و مراجع در این زمینه مى گویند، غالباً به یک ریشه باز گردد، هر چند اختلافى در الفاظ آنها وجود دارد. و آن همان است که ما قبلا گفته ایم: آهنگهایى وجود دارد که در مجالس فساد نواخته مى شود، و در کنار آن غالباً هرزگى هاى دیگر وجود دارد. آهنگهایى که گاهى از آن به موسیقى مبتذل، و گاه فسادانگیز، و گاه مطرب، تعبیر مى شود. این آهنگها هر جا، و با هر محتوایى باشد، حرام است ولى آهنگهاى دیگرى هست که چنین نیست. مانند آهنگهاى معروفى که اشعار مختلف مذهبى، مرثیه ها و موزیکهاى نظامى و ورزشى با آن نواخته مى شود، اینها حرام نیست چرا که در تعریف قسم اوّل نمى گنجد. البتّه مصادیق مشکوکى هم وجود دارد که به درستى شناخته نمى شود، که آیا از قسم اوّل است، یا از قسم دوّم؟ و نظر به این که در شبهات تحریمیّه مصداقیّه اصل بر برائت مى باشد، در مصادیق مشکوک برائت جارى مى شود.۲
آیت الله سیستانی ( حفظه الله )
پرسش: معیاری که برای حرمت غنا و موسیقی بیان شده آنست که متناسب با مجالس لهو و لعب باشد لطفا مقصود از مناسب را بیان فرمائید ؟
پاسخ: مقصود از مناسب مجالس لهو و لعب آن است که شنونده موسیقی یا آهنگ ترانه ای - مخصوصا اگر در چنین اموری اهل اطلاع باشد - تشخیص بدهد که این آهنگ در مجالس معصیت و فسق استفاده می گردد و یا اینکه مشابه آن است.۳
۱_ استفتائات
۲_ makarem.ir
عید الزهرا
سوال: آیا جشنی که موسوم است به «عیدُ الزهراء(س)» یا «فَرحَةُ الزهراء(س)» در نهم ربیع، از نظر تاریخی اعتبار دارد؟
عید الزهرا و جشن گرفتن نهم ربیع الاول به دو جهت میتواند باشد: نخست آنکه سالروز به امامت رسیدن حضرت ولی عصر امام زمان(عج) است، دومین مناسبت که بین برخی از مردم به غلط مشهور شده، سالروز قتل عمر بن خطاب است.
اما نسبت به امامت امام عصر از آن جهت که هشتم ربیع الاول روز شهادت امام حسن عسکری است و از آن به بعد امامت به عهده امام زمان حضرت ولی عصر سپرده میشود، شیعیان برای به امامت رسیدن امام زمان خشنودند و جشن میگیرند. با این کار یک نوع ابراز احساسات و عرض ارادت نسبت به آن وجود شریف و مادر بزر گوارش حضرت زهرا (س) میکنند، اما در عین حال هیچ گونه توصیهای از سوی معصومین بر جشن گرفتن این روز نداریم.
دومین جهت که بین مردم به غلط مشهور گشته که سالروز قتل عمر، نهم ربیع الاول است، نیز بدون مستند و دلیل معتبر است. زیرا طبق منابع تاریخی فریقین (شیعی و سنی) عمر بن خطاب در روز بیست و سوم ذی الحجه ترور شد. پس از سه روز درگذشت. بنابر این او در اواخر ذی الحجه درگذشته است.وقتل او در ۹ ربیع الاول فاقد دلیل معتبر است.
بسیاری از بزرگان شیعه براین اتفاق نظر دارند که تاریخ قتل خلیفه دوم ۲۶ یا ۲۹ ذی الحجة سال ۲۳ هـ .ق است. على بن حسين مسعودى و یعقوبی ، دو تن از مورّخان بنام شیعه همچنین همه تاریخ نگاران اهل سنت بر همین عقیده بوده اند . شیخ مفید در کتاب « مسار الشیعه » آورده است: در روز بیست و ششم ذی الحجة سال ۲۳ هجری عمر بن خطاب مجروح گردید و در بیست و نهم ماه درگذشت.
پاسخ این سوال را از بیان استاد رجبی دوانی بشنوید : ??
دلایل مواجهه منفعلانه نیروهای انقلابی با فضای مجازی چیست؟
ضرورت کار سلبی ناظر به آیه نفی سبیل
در موضوع فضای مجازی، نه تنها کار ایجابی در حوزه مسائل اصلی این بستر انجام ندادیم، بلکه کار سلبی مؤثر هم نکردهایم. قرآن میفرماید »وَ لَنْ یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً«. ما با پذیرش اینترنت امریکایی به این صورت موجود، لگدی هم به آیه نفی سبیل زدهایم. ما الان نفی کردهایم نفی سبیل را.
چه منطق دینی این وضعیت فضای مجازی را پذیرفت؟ کدام عقلی دسترسی دشمن به اطلاعات خصوصی مردم را تأیید میکند؟
♦ در برخی نرمافزارهای خارجی علناً نوشته است که در هر لحظه بدون اجازه شما، از شما میتواند عکس و فیلم بگیرد؛ در هر لحظه بدون اجازه شما میتواند صدای شما را ضبط کند؛ ترددهای شما را رصد کند؛ میفهمد چه هستید، که هستید، به چه چیز علاقه مندید، نقطه قوت شما و نقطه ضعف شما چیست، با چه کسانی در ارتباطید، روی چه کسانی تأثیر گذارید و چه کسانی روی شما تأثیر گذارند. این اطلاعات عظیم را دشمن دارد و با همین اینترنت مزخرف امریکاییاش به دست میآورد. ما چطور چنین چیزی را پذیرفته ایم؟
چرا از شب اول محرم عزاداری شروع میشود ؟
مگر امام حسین علیه السلام عاشورا بشهادت نرسید؟
قیل للصادق علیه السلام سیدی جعلت فداک ! ان المیت یجلسون بالنیاحه بعد موته او قتله، و اراکم تجلسون انتم وشیعتکم من اول شهر بالمأتم و العزا للحسین علیه السلام.فقال: ما هذا… إذا هل هلال محرم نشرت الملائکه ثوب الحسین و هو مخرق من ضرب السیوف و ملطخ بالدماء و فنراه نحن و شیعتنا بالبصیره و لا بالبصر فإذا تنفجر دموعنا.
به امام صادق علیه السلام عرض شد: آقای من به فدایتان شوم . وقتی کسی می میرد یا کشته می شود مجلس نوحه ای برای او می گیرند. ومن مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه جلسه عزا می کنید.
حضرت فرمودند: این چه حرفی است هنگامی که هلال ماه محرم دمیده می شود ملائکه پیراهن امام حسین علیه السلام را آویزان می کنند در حالیکه پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است.ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم بصیرت (و نه با چشم بصر ) می بینیم پس اشک های ما سرازیر می شود.۱
چرا عزاداری امام حسین(ع) از روز اول محرم شروع میشود؟
۱_ امام رضا(ع) میفرماید: «از اول دهۀ محرم، حزن و اندوه در چهرۀ پدرم دیده میشد و حالت عزادار به خود میگرفت و روز دهم، روز مصیبت و گریۀ او بود» (امالی صدوق/۱۲۸)
۲_ عزاداران با ده شب عزاداری، در واقع خود را برای حضور در غم بزرگ عاشورا آماده میکنند. اگر عزاداری از روز عاشورا شروع میشد ذکر مصیبتها خیلی دردناکتر و غیرقابل تحملتر میشد.
۳_ یک دهه عزاداری قبل از عاشورا میتواند موجب کسب توجه و سوز دل در روز عاشورا باشد. کسانی که دل غافلی دارند یا در اثر توجه به تعلقات دنیا احساس محبتشان به امام حسین(ع) کم شده، ده روز فرصت دارند تا در محافل عزاداری با شنیدن مواعظ و معارف دینی آمادگی لازم را کسب کنند تا مبادا در روز مصیبت بزرگ عاشورا بیاحساس و بیتوجه باشند.۲
۱-خصائص الزینبیه، صفحه 49 . ثمرات الاعواد، صفحه 36و37
۲_ علیرضا پناهیان ۲۰ مهر ۹۴
چرا امام حسین در روز عرفه حج را رها نمود و به طرف کوفه رفت؟
از جمله اتهامات به شیعیان در خصوص تصمیم امام حسین است .آنان می گویند رها نمودن در وسط کار خلاف شرع است .چرا امام حسین روز عرفه و قبل از عید قربان مکه را ترک گفت؟
این سخن مشهور که امام حسین(ع) حجّ خود را نیمه تمام گذاشت، سخن نادرستى است؛ زیرا امام(ع) در روز هشتم ذى حجه «یوم الترویه» از مکّه خارج شد(1).
در حالىکه اعمال حجّ - که با احرام در مکّه و وقوف در عرفات شروع مىشود - از شب نهم ذى حجه آغاز مىشود. بنابراین، امام(ع) اصولاً وارد اعمال حج نشده بود، تا آن را نیمه تمام گذارد.
بله، مسلماً حضرت در هنگام ورود به مکّه، عمره مفرده انجام داد. چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مکّه و احتمالاً در فاصله هاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حجّ نمىشود.
در برخى از روایات تنها از انجام عمره مفرده از سوى امام(ع) سخن به میان آمده است.(2)
گرچه معروف و مشهور است و در برخی کتاب ها مانند الارشاد شیخ مفید آمده که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرد . طواف و سعی انجام داد و از احرام بیرون آمد چون نمی توانست حج خود را تکمیل کند. (3)
ولی به نظر بعید می آید که حضرت به احرام حج محرم شده باشد، چون کسی که می خواهد اعمال حج را انجام دهد ، روز هشتم یا روز نهم ذی الحجه محرم می شود . جهتی برای محرم شدن زودتر از موعد مقرر نیست.
برای تایید این مطلب روایاتی درکافی نقل شده که به برخی اشاره می کنیم: عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ رَجُلٍ خَرَجَ فِی أَشْهُرِ الْحَجِّ مُعْتَمِراً ثُمَّ رَجَعَ إِلَى بِلَادِهِ قَالَ لَا بَأْسَ وَ إِنْ حَجَّ فِی عَامِهِ ذَلِکَ وَ أَفْرَدَ الْحَجَّ فَلَیْسَ عَلَیْهِ دَمٌ فَإِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع خَرَجَ قَبْلَ التَّرْوِیَةِ بِیَوْمٍ إِلَى الْعِرَاقِ وَ قَدْ کَانَ دَخَلَ مُعْتَمِراً .(4) از امام صادق نقل شده : امام حسین(ع) قبل از روز هشتم ذی الحجه از مکه خارج شد، در حالی که قبلا در ماه حج با احرام عمره ، به قصد انجام عمره وارد مکه شده بود و عمره انجام داده بود.
از این روایت بر نمی آید که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرده باشد. در روایت دیگر امام صادق فرمود :قَدِ اعْتَمَرَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع فِی ذِی الْحِجَّةِ ثُمَّ رَاحَ یَوْمَ التَّرْوِیَةِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ النَّاسُ یَرُوحُونَ إِلَى مِنًى وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَةِ فِی ذِی الْحِجَّةِ لِمَنْ لَا یُرِیدُ الْحَجَّ ؛(5)
امام حسین در ماه ذی الحجه عمره انجام داد . سپس در روز ترویه (هشتم) به سوی عراق حرکت کرد . کسی که نمی خواهد حج انجام دهد ،می تواند عمره انجام دهد .
مسلماً حضرت در هنگام ورود به مکّه، عمره مفرده انجام داده ؛ چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مکّه و احتمالاً در فاصلههاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود.
اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى شروع اعمال حجّ نیست. شاید وقتی که خبر دار شد نیروهای مخفی یزید قصد ترور حضرت را در حرم دارند و تصمیم گرفت به سوی عراق حرکت کند، برای انجام یک عمره دیگر محرم شد و آن را تکمیل کرد و از احرام خارج شد .در روز ترویه یعنی هشتم ذی الحجه به سوی عراق از مکه خارج شد .
با وجود آن که یکى از علل انتخاب مکّه، داشتن فرصت مناسب براى تبلیغ دیدگاه خود بود؛ چرا در این شرایط زمانى ویژه - که اوج حضور حاجیان از سرتاسر نقاط مختلف در مکّه، عرفات و منا است و بهترین فرصت تبلیغى براى آن حضرت فراهم آمده است - ناگهان مکّه را ترک کرد؟
مىتوانیم علل این تصمیم ناگهانى را چنین ذکر کنیم:
1- احتمال خطر جانى از برخى عبارات امام - که در مقابل دیدگاه شخصیتهاى مختلفى که با بیرون رفتن حضرت از مکّه و حرکت به سوى کوفه مخالف بودند، ابراز شده - بر مىآید که امام ماندن بیش تر در مکّه را مساوى با بروز خطر جانى براى خود مىدانست؛ چنان که در جواب ابن عباس مىفرماید: «کشته شدن در مکانى دیگر براى من دوست داشتنىتر از کشته شدن در مکّه است»(6)
نیز به عبداللَّه بن زبیر فرمود: «به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکّه کشته شوم، براى من دوست داشتنىتر است تا آن که به اندازه یک وجب در داخل مکّه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر به لانهاى از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آن چه را از من مىخواهند، به دست آورند» (7)
نیز به برادرش محمد حنفیه، به صراحت از قصد ترور یزید در محدوده حرم امن الهى نسبت به جان خود سخن به میان آورد .(8)
بالاخره در بعضى از متون به صراحت سخن از این مطلب به میان آمده که یزید، عدهاى را همراه با سلاحهاى فراوان براى ترور امام در مکّه فرستاد. (9)
2- شکسته نشدن حرمت حَرَم در ادامه برخى از عبارات پیش گفته، تذکّر این نکته از سوى امام وجود داشت که نمىخواهد حرمت حرم امن الهى، با ریخته شدن خون او در آن شکسته شود؛ گرچه در این میان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنایتکاران اموى باشد. حضرت این مطلب را در برخورد با عبداللَّه بن زبیر و به گونه تعریضآمیز نسبت به او - که بعدها در مکّه موضع گرفته و لشکریان یزید حرمت حرم را خواهند شکست - به صراحت بیان مىدارد. ایشان در جواب ابن زبیر مىفرماید:.«پدرم (على) براى من نقل کرد که در مکّه قوچى است که به وسیله او حرمت شهر شکسته مىشود و من دوست ندارم که مصداق آن قوچ باشم».(10)
پی نوشت ها:
1. وقعه الطف ،ص147. 2 . وسائل الشیعه، ج 1، ص 246، کتاب حج، باب 7، ابواب العمرة ج 2 و 3. 3 . شیخ مفید ، الارشاد ج 2 ص 68 . 4و5. الکافی ج : 4 ص :536. 6.ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 159. 7.وقعة الطف، ص 152. 8.سید بن طاووس، لهوف، ص 82.. 9.همان،ص82. 10 . ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج 2، ص 546.