
مردم کوفه از ترس لشکر یزید، حسین(ع) را یاری نکردند؛ مردم مدینه چرا فاطمه(س) را یاری نکردند؟
یکی از زشتترین انواع ترسها در جامعه «ترس از تحقیر و سرزنش» است که یک ترس روانی است. این بدتر از ترسِ از مرگ یا فقر است که سلطهگران بهکار میگیرند. مردم کوفه از سرِ چه ترسی امامحسین(ع) را یاری نکردند؟
ترسیدند که مبادا لشکر یزید بیاید و آنها را تکهتکه کند. اما در فاطمیه، مردم از چه چیزی ترسیدند و نالۀ فاطمه(س) را جواب ندادند؟
آیا کسی تهدید کرده بود که آنها را تکهتکه میکند؟
وقتی امامحسین(ع) صدا زد «هَل مِن ناصرٍ ینصُرنی» هرکسی به ایشان کمک میکرد، کشته میشد، اما وقتی فاطمۀ زهرا(س) بین در و دیوار ضجه زد، اگر کسی به ایشان کمک میکرد، کشته نمیشد.
کمااینکه زبیر با شمشیر آمد که مثلاً کمک کند، اما شمشیرش را گرفتند و خودش را نکشتند.
در مدینه نه ترس از فقر بود، نه ترس از کشتار بود، بلکه یک ترس روانی وجود داشت؛ مردم مدینه در رودربایستیِ همدیگر ماندند و فاطمه را کمک نکردند، آنها سکوت زشتی کردند و این خیلی خیانتکارانه بود. یک جوّ روانی سنگین علیهِ علی(ع) ایجاد شده بود که هیچکسی به ایشان کمک نمیکرد.
حتی نقل شده است تعداد زیادی در یک شب به علی(ع) وعدۀ یاری دادند اما روز که شد، در رودربایستی ماندند و نیامدند!
علیرضا پناهیان ، دانشگاه تهران - ۹۸.۱۰.۱۹
نظر دهید » 
چه وقت جامعه متمدّن ميشود؟
اولين قدم اين است که اختلاف نداشته باشند با هم هماهنگ باشند، دومين قدم اين است که مشکل ديگري را مشکل خودشان بدانند تعاون کنند، اين مرحله دوم. مرحله سوم آن است که نه تنها مشکل ديگري را مشکل خود بدانند کريمانه مشکل يکديگر را حل بکنند چرا؟
چون وقتي خدا دستور ميدهد ميفرمايد من انسان را کريم خلق کردم ﴿وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَم} و شما يعني انبيا و ائمه(عليهم السلام) خلفاي خدا هستيد بايد با جامعه انساني کريمانه رفتار کنيد و قرآن و اهل بيت و وجود مبارک پيغمبر(عليهم الصلاة و عليهم السلام) که خلفاي الهياند بياناتي به وسيله مقال يا مقالت به ما ميفهمانند يعني شما هم موظف هستيد جامعه را کريمانه اداره کنيد آن مقام خلافت الهي که برای آنهاست نصيب شما و افراد عادي مثل ما نميشود، اما فرمود شما ميتواني طرزي کريمانه جامعه را اداره کنيد که متّقيان جامعه به شما اقتدا کنند شما بشويد «إمام المتّقين» که چيز بدي نيست.
«فتحصّل أنّ ههنا اموراً» يک: ميخواهند جامعه متمدّن باشد، ولي «به هوس راست نيايد به تمنّي نشود» چگونه جامعه را متمدّن کنيم؟
اولين راه اين است که باهم اختلاف نداشته باشيم.
ثانياً بعد از اينکه يکدست شديم اختلافي نداشتيم اعضاي يک خانواده شديم، مشکل ديگري را مشکل خودمان بدانيم ﴿تَعَاوَنُوا عَلَي الْبِرِّ وَ التَّقْوَي﴾،اين دو.
سوم: اين تعاون به نحو تعامل نباشد که يک معامله اخلاقي باشد يا يک معامله اقتصادي باشد که توقع داشته باشيم ديگري هم پاداش ما را با عمل خير بدهد بلکه کريمانه باشد؛ چون فرمود: ﴿وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَم﴾ راه اين کرامت را وجود مبارک حضرت امير مشخص ميکند که چگونه است؟
آنگاه اين دعا را خدا در قرآن براي مؤمنين ذکر کرد آن وقت ما هم اين دعا را ميتوانيم بخوانيم بگوييم ﴿وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقينَ إِماماً﴾ اين چيز بدي نيست خدايا آن توفيق را به من بده من در هر شهري يا روستايي يا کلان شهري يا شهرهاي کوچکي که زندگي ميکنم خوبان آن شهر به من اقتدا بکنند اينکه چيز بدي نيست اينکه با تواضع سازگار است.
اگر اين در يک روايت بود ممکن بود کسي بگويد سند ضعيف است يا فلان. نه خير، صريح قرآن است و ما را هم دستور داد که شما ميتوانيد اين چنين باشيد بخواهيد بخواهيد از خدا چگونه بخواهيم؟
ما يک اميد داريم يک آرزو، يک رجاء داريم يک تمنّي به تعبير قرآن کريم؛ با آرزو مشکل حل نميشود فرمود: ﴿لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِت} کسي که با آرزو زنده است به مقصد نميرسد اما به اميد زنده باشد به مقصد خواهد رسيد.
فرق آرزو و اميد اين است که آرزو چيز بسيار بدي است و اميد چيز بسيار خوبي است.
آرزو اين است که باران فراواني آمده زمين آماده کشاورزي است اين شخص کِشت نکرده تا از آن باران بهره ببرد او کاري نکرده است يا در قسمتهايي که خشکسالي است اين کِشت کرده ولي آبي تهيه نکرده است. اين فقط آرزو دارد که باراني از راه غيب بيايد و مشکل او را حل بکند. شما کاري نکرديد کِشتي نکرديد کشتهاي تو مناسب نيست.
اميد آن است که کسي تمام کارهاي کشاورزي را فراهم کرده اميدوار است که باران رحمتي هم بيايد اين چيز خوبي است. آنکه همه مقدمات را فراهم کرده آنچه در دست اوست و به عهده اوست آن را فراهم کرده منتظر مدد غيبي است آن اميد است، اما آنچه مربوط به اوست در دست اوست کاري انجام نداده او ديگر آرزو دارد نه اميد. فرمود ﴿لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ﴾؛ با أُمنيه و با آرزو کار حل نميشود. يک بيان نوراني از حضرت امير(سلام الله عليه) است که «إِيَّاكَ وَ الِاتِّكَالَ عَلَی الْمُنَی فَإِنَّهَا بَضَائِعُ النَّوْكَی»؛ مبادا با آرزو زنده باشيد آرزو سرمايه زنان سالمند و سالخورده است که کاري از آنها ساخته نيست؛ به اميد زنده باشيد به رجا زنده باشيد، نه به تمنّي.
پس اصل اول وحدت بود، اصل دوم تعاون بود، اصل سوم کرامت بود، فرمود کريمانه مشکل يکديگر را حل کنيد؛ حالا آن جمله نوراني را که بخوانيم معلوم ميشود که مشکل جامعه را کريمانه حل کردن يعني چه؟ اگر جامعهاي جامعه کريمانه شد فرشته زندگي ميکند؛ آن وقت متّقيان جامعه به چنين مردان الهي اقتدا ميکنند.
در اين بخش فرمود خدايا! اينها که از ما تعريف ميکنند تو به ما از اينها عالمتر هستي ما به حال خودمان از اينها عالمتر هستيم آنچه در باطن داريم و ما ميدانيم و اينها نميدانند اين را ببخش! اين يک جمله.
نظر دهید » 
پاسخ جنّ بزرگ، به سؤالات سلیمان
حضرت سلیمان علیه السلام از پیامبرانی بود که خداوند او را بر جنّ و انس و… مسلّط نموده بود. روزی چند نفر از اصحاب خود را همراه یکی از جنّهای بزرگ و گردنکش فرستاد، تا چند ساعتی به میان مردم بروند و گردش کنند و سپس بازگردند و به اصحاب فرمود: در این سیر و سیاحت هر چه را از آن جنّ شنیدید به خاطر بسپارید و وقتی نزد من آمدید برای من بیان کنید. آنها همراه آن جنّ سرکش حرکت کردند تا به بازار رسیدند و امور زیر را از آن جنّ دیدند:
۱. دیدند آن جنّ به آسمان نگاه کرد و سپس به مردم نگریست و سرش را تکان داد.
۲. از آن جا عبور نمودند تا به خانهای رسیدند، شخصی از دنیا رفته و بستگان او گریه میکنند. آن جنّ وقتی که آن منظره را دید خندید.
۳. از آن جا عبور نمودند و افرادی را دیدند که سیر را با پیمانه میفروشند، ولی فلفل را با وزن (و سنجش دقیق ترازو) میفروشند. آن جنّ با دیدن آن منظره خندید.
۴. از آن جا عبور نمودند و به گروهی رسیدند. دیدند آنها ذکر خدا میگویند و به یاد خدا به سر میبرند، ولی گروه دیگری در کنار آنها هستند و به امور بیهوده و باطل سرگرم میباشند. آن جنّ سرش را تکان داد و لبخند زد.
یاران سلیمان علیه السلام ، از این سیر و عبور بازگشتند و جریان را (در چهار مورد فوق به سلیمان ـ علیه السلام ـ گزارش دادند. سلیمان علیه السلام آن جنّ را احضار کرد و از او از چهار موضوع مذکور پرسید:
۱. وقتی که به بازار رسیدی، چرا سرت را به آسمان بلند نمودی. و سپس به زمین و مردم نگاه کردی و سرت را تکان دادی؟
جنّ گفت: فرشتگان را بالای سر مردم دیدم که اعمال آنها را با شتاب مینوشتند. تعجّب کردم که آنها این گونه با شتاب مینویسند ولی انسانها آن گونه با شتاب سرگرم (امور مادی خود) هستند.
۲. وقتی که به خانهای وارد شدی، شخصی مرده بود و حاضران گریه میکردند، چرا خندیدی؟
جنّ گفت: خندهام از این رو بود که آن شخص مرده، به بهشت رفت، ولی حاضران (به جای خوشحالی) گریه میکردند.
۳. چرا وقتی که دیدی سیر را با پیمانه، و فلفل را با وزن میفروشند خندیدی؟
جنّ گفت: ازاین رو که دیدم سیر را با آن همه ارزش، که کیمیای درمان است با پیمانه میفروشند، ولی فلفل را که مایه بیماری است با وزن دقیق به فروش میرسانند! از این رو از روی تعجّب خندیدم.
۴. چرا در مورد آن دو گروه که یکی در یاد خدا و دیگری سرگرم لهو و امور بیهوده بودند، سر تکان دادی و خندیدی؟
جنّ گفت: زیرا تعجب کردم که دو گروه، هر دو انسانند، ولی گروه اول بیدار در یاد خدایند، اما گروه دوم غافل و سرگرم در بیهودگی هستند.
اقتباس از بحار، ج ۱۴، ص ۷۹.
نظر دهید » 
باطن برزخی ما به چه صورتی است؟!
استاد علامه حسن زاده آملی: اگر آدمى می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد “بهيمه” است.
و اگر علاوه بر اين سه امر، ضرر و آسيب و آزار به خلق خدا دارد “سبع” است.
و اگر می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد و حيله و مكرو تزوير و خلاف و دروغ و از اين گونه امور با بندگان خدا دارد “شيطان” است.
و اگر می خورد و می خوابد و شهوت به كار می برد ولى صفات سبعى و شيطانى ندارد يعنى مردم و خلق خدا از او آسوده اند “ملك” است.
و اگر علاوه بر مقام ملكى بسوى معارف و ادراك حقايق عوالم وجود و سير در آنها و سير الى اللّه و في اللّه گرايش دارد “انسان” است.
ممدالهمم در شرح فصوص الحکم علامه حسن زاده املی
1 نظر » 
«خیر» چیست؟!
«خیر علمی» چیست؟!
چه کسانی در دنیا خیر می بینند؟!
از حضرت امیر(سلام الله علیه) سؤال کردند خیر چیست؟
حضرت در پاسخ این سوال فرمود خیر، داشتن مال و فرزند زیاد نیست، فرزند صالح شرفبخش است، مال حلال، طیب و طاهر باعث برکت است، اینها خیر است.
خیر در دو چیز است؛ در بخش «اندیشه» داشتن علم صائب و در بخش «انگیزه» داشتن حِلم صالح.
تو اگر بتوانی در عبادت بیش از دیگران بروی این خیر توست و اگر کار خیر کردی نگویی من کردهام! فرمود معنای خیر این نیست که ارقام صفر ثروت شخص بیشتر باشد، این یک بارداری و حمّالی برای وراث و دیگران است.
چیزی که انسان باید بگذارد و برود که خیر نیست؛ آری اگر به تولید و ایجاد اشتغال بپردازد و مشکلات جامعه را حل کند، دست چنین کارگری را پیغمبر بوسید؛ وگرنه حضرت فرمود خیر در این نیست که مال تو زیاد شود، یا اولاد تو زیاد بشود بلکه خیر در دو چیز است: در بخش عقل نظر، اندیشه صائب و محققانه و در بخش عقل عمل، حِلم و بردباری.
آیت الله العظمی جوادی آملی در جلسه درس اخلاق در شرح کلمه قصار 94 نهج البلاغه.
نظر دهید » 
دستگاه روحانیت و خطر پروتستانتیسم اسلامی از منظر مقام معظم رهبری
چكيده
دنياي غرب بعداز انقلاب صنعتي و به دست آوردن پيشرفتهاي علمي وتجربي دنبال سيطره بر كل جهان بوده وهست؛ وبراي استعمار و استثمار كشورهاي جهان درصددبرآمده است كه فرهنگ خود را به ديگر نقاط جهان صادر كندواينگونه ملتها وكشورهاي جهان را برده خود سازدو منابع آنهارا استفاده كند.در عصر حاضر فرهنگ مدرنيته ازسوي غرب به ساير ملل جهان درحال تحميل است. ايران نيز ازاين هجمۀ مدرنيته در امان نيست؛ وحوزه وروحانيت به عنوان متوليان دين كه وظيفه مراقبت از دين اسلام ونظاماسلامي را بر عهده دارند بايد به وظايف خود به درستي عمل كنندچرا كه در غير اينصورت نه تنها دين و نظام اسلامي بلكه خود حوزه و روحانيت از صدمه وانزوا وانفعال وتحجر و سكولاريسم مصون نيست و اين همان پرو تستانتيسم اسلامي است.در اين مقاله مجموعه سخنان مقام معظم رهبري (مدظله) به شيوۀتوصيفي ونقلي جمع آوري شده است؛ تا روحانيت وظايف خود را در قبال اين مسأله بشناسد و به وظايف خود عمل كند.
1 نظر » 
چند همسری مردان
توضیحات دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای درباره نظر ایشان پیرامون مسئله چندهمسری پیرو انتساب برخی دیدگاهها و تعبیرات «چندهمسری مردان»
به حضرت آیتالله خامنهای و با توجه به تأثیر آن بر مسائل خانوادگی و شئون اجتماعی، بخش زن و خانوادهی KHAMENEI.IR ( ریحانه ) فتوا و نگاه معظمله به این مسأله را به شکل مختصر بیان میکند.
در نظر حضرت آیتالله خامنهای بنابر ادلهی معتبر دینی چند همسری مردان، مباح اما غیر مستحب است، اما از آنجا که مطابق دلایل قرآنی جواز آن مشروط به اطمینان از رعایت عدالت بین همسران شده است، بنابراین هر گاه از نظر عقلایی عدم تحقق رعایت عدالت بین همسران محتمل باشد، ازدواج مجدد شوهر جایز نیست.
همچنین در نگاه کلان معظمله به خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی در زندگی انسان و ضرورت شکلگیری خانواده و مراقبت و حفاظت از آن، عواملی در استحکام این بنیان الهی و شکلگیری آن مؤثر است از جمله:
حفظ محبت و اعتماد متقابل زوجین، اصالت نقش مادری و تربیتی بانوان، پرهیز از راه یافتن نگاه مادی به خانواده و تجملگرایی و رقابتهای مادی خانوادهها، ترویج ازدواج آسان و نقش مهم و مؤثر والدین در آن، وظیفهی دستگاههای حکومتی و رسانهها در تسهیل امر ازدواج جوانان.
بر این اساس از آنجا که در جامعه و کشور ما ازدواج مجدد مردان غالباً به ضرر استحکام خانواده و موجب تضعیف محبت زوجین و گاه فروپاشی خانواده است، نگاه معظمله به آن خوشبینانه و مثبت نیست و از این روست که این جمله در بیان ایشان تکرار شده است که: «خدا یکی و محبت یکی و یار یکی»
1 نظر » 
ملاک تمییز موسیقی حلال از حرام چیست؟
آیت الله خامنه ای ( مد ظله العالی )
س : ملاک تمییز موسیقی حلال از حرام چیست؟ و آیا موسیقی کلاسیک حلال است؟ بسیار مناسب است که معیار آن را بیان فرمایید. ج: هر موسیقی که به نظر عرف موسیقی لهوی مضل عن سبیل الله که مناسب با مجالس عیش و نوش است باشد، موسیقی حرام محسوب میشود و فرقی نمیکند که موسیقی کلاسیک باشد یا غیر کلاسیک. تشخیص موضوع هم موکول به نظر عرفی مکلّف است و اگر موسیقی این گونه نباشد بخودی خود اشکال ندارد.۱
آیت الله مکارم شیرازی ( حفظ الله )
ملاک و معیار حرمت موسیقی پرسش :مدّتى است پیرامون موسیقى تحقیقاتى را آغاز نموده، لکن به مشکلى برخوردم، که تاکنون برایم حلّ نشده است. بنده به لحاظ عقلى نتوانستم خود را قانع کنم، که اسلام مطلق موسیقى را حرام کرده باشد. و اگر چنین است، باید ملاک و معیارى داشته باشد. این بود که به کتب فقهى و فتاواى بعضى از علماى بزرگوار مراجعه نمودم. متوجّه شدم که در مورد حرمت موسیقى، اختلاف نظر وجود دارد. از ظاهر عبارت شیخ در مکاسب به دست مى آید، که ایشان موضوع حرمت را لهو مى داند امّا بعضى از بزرگواران، خصوصاً امام راحل(قدس سره) طرب را معیار آن ذکر مى کنند. با توجّه به مطالب بالا، خواهشمند است بیان فرمایید: آیا حرمت موسیقى به خاطر مطرب بودن است، که بر اثر مرور زمان (مثل شطرنج) تغییر پیدا کرده و تبدیل به لهو شده است؟ یا از همان ابتدا موضوع و عنوان حرمت موسیقى، لهو بوده و هست؟ در این صورت نظر علماى بزرگوار مبنى بر مطرب بودن را چطور توجیه مى کنید؟
پاسخ :بعید نیست آنچه فقها و مراجع در این زمینه مى گویند، غالباً به یک ریشه باز گردد، هر چند اختلافى در الفاظ آنها وجود دارد. و آن همان است که ما قبلا گفته ایم: آهنگهایى وجود دارد که در مجالس فساد نواخته مى شود، و در کنار آن غالباً هرزگى هاى دیگر وجود دارد. آهنگهایى که گاهى از آن به موسیقى مبتذل، و گاه فسادانگیز، و گاه مطرب، تعبیر مى شود. این آهنگها هر جا، و با هر محتوایى باشد، حرام است ولى آهنگهاى دیگرى هست که چنین نیست. مانند آهنگهاى معروفى که اشعار مختلف مذهبى، مرثیه ها و موزیکهاى نظامى و ورزشى با آن نواخته مى شود، اینها حرام نیست چرا که در تعریف قسم اوّل نمى گنجد. البتّه مصادیق مشکوکى هم وجود دارد که به درستى شناخته نمى شود، که آیا از قسم اوّل است، یا از قسم دوّم؟ و نظر به این که در شبهات تحریمیّه مصداقیّه اصل بر برائت مى باشد، در مصادیق مشکوک برائت جارى مى شود.۲
آیت الله سیستانی ( حفظه الله )
پرسش: معیاری که برای حرمت غنا و موسیقی بیان شده آنست که متناسب با مجالس لهو و لعب باشد لطفا مقصود از مناسب را بیان فرمائید ؟
پاسخ: مقصود از مناسب مجالس لهو و لعب آن است که شنونده موسیقی یا آهنگ ترانه ای - مخصوصا اگر در چنین اموری اهل اطلاع باشد - تشخیص بدهد که این آهنگ در مجالس معصیت و فسق استفاده می گردد و یا اینکه مشابه آن است.۳
۱_ استفتائات
۲_ makarem.ir
2 نظر » 
عید الزهرا
سوال: آیا جشنی که موسوم است به «عیدُ الزهراء(س)» یا «فَرحَةُ الزهراء(س)» در نهم ربیع، از نظر تاریخی اعتبار دارد؟
عید الزهرا و جشن گرفتن نهم ربیع الاول به دو جهت میتواند باشد: نخست آنکه سالروز به امامت رسیدن حضرت ولی عصر امام زمان(عج) است، دومین مناسبت که بین برخی از مردم به غلط مشهور شده، سالروز قتل عمر بن خطاب است.
اما نسبت به امامت امام عصر از آن جهت که هشتم ربیع الاول روز شهادت امام حسن عسکری است و از آن به بعد امامت به عهده امام زمان حضرت ولی عصر سپرده میشود، شیعیان برای به امامت رسیدن امام زمان خشنودند و جشن میگیرند. با این کار یک نوع ابراز احساسات و عرض ارادت نسبت به آن وجود شریف و مادر بزر گوارش حضرت زهرا (س) میکنند، اما در عین حال هیچ گونه توصیهای از سوی معصومین بر جشن گرفتن این روز نداریم.
دومین جهت که بین مردم به غلط مشهور گشته که سالروز قتل عمر، نهم ربیع الاول است، نیز بدون مستند و دلیل معتبر است. زیرا طبق منابع تاریخی فریقین (شیعی و سنی) عمر بن خطاب در روز بیست و سوم ذی الحجه ترور شد. پس از سه روز درگذشت. بنابر این او در اواخر ذی الحجه درگذشته است.وقتل او در ۹ ربیع الاول فاقد دلیل معتبر است.
بسیاری از بزرگان شیعه براین اتفاق نظر دارند که تاریخ قتل خلیفه دوم ۲۶ یا ۲۹ ذی الحجة سال ۲۳ هـ .ق است. على بن حسين مسعودى و یعقوبی ، دو تن از مورّخان بنام شیعه همچنین همه تاریخ نگاران اهل سنت بر همین عقیده بوده اند . شیخ مفید در کتاب « مسار الشیعه » آورده است: در روز بیست و ششم ذی الحجة سال ۲۳ هجری عمر بن خطاب مجروح گردید و در بیست و نهم ماه درگذشت.
پاسخ این سوال را از بیان استاد رجبی دوانی بشنوید : ??
2 نظر » 
دلایل مواجهه منفعلانه نیروهای انقلابی با فضای مجازی چیست؟
ضرورت کار سلبی ناظر به آیه نفی سبیل
در موضوع فضای مجازی، نه تنها کار ایجابی در حوزه مسائل اصلی این بستر انجام ندادیم، بلکه کار سلبی مؤثر هم نکردهایم. قرآن میفرماید »وَ لَنْ یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً«. ما با پذیرش اینترنت امریکایی به این صورت موجود، لگدی هم به آیه نفی سبیل زدهایم. ما الان نفی کردهایم نفی سبیل را.
چه منطق دینی این وضعیت فضای مجازی را پذیرفت؟ کدام عقلی دسترسی دشمن به اطلاعات خصوصی مردم را تأیید میکند؟
♦ در برخی نرمافزارهای خارجی علناً نوشته است که در هر لحظه بدون اجازه شما، از شما میتواند عکس و فیلم بگیرد؛ در هر لحظه بدون اجازه شما میتواند صدای شما را ضبط کند؛ ترددهای شما را رصد کند؛ میفهمد چه هستید، که هستید، به چه چیز علاقه مندید، نقطه قوت شما و نقطه ضعف شما چیست، با چه کسانی در ارتباطید، روی چه کسانی تأثیر گذارید و چه کسانی روی شما تأثیر گذارند. این اطلاعات عظیم را دشمن دارد و با همین اینترنت مزخرف امریکاییاش به دست میآورد. ما چطور چنین چیزی را پذیرفته ایم؟
نظر دهید »