
پوشش بلند ( چادر )

« یَأَیهَا النَّبىُّ قُل لاَزْوَجِک وَ بَنَاتِک وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِن جَلَبِیبِهِنَّ ذَلِک أَدْنى أَن یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً ؛
اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤ منان بگو جلبابها (روسرى هاى بلند) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار براى اینکه (از کنیزان و آلودگان ) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است و (اگر تاکنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده ) خداوند همواره غفور و رحیم است . سوره احزاب آیه ۵۹»
در شان نزول این آیه آمده است : در آن ایام که زنان مسلمان برای نماز مغرب و عشا به مسجد می رفتند پشت سر پیامبر سلام الله نماز می خواندند ، بعضی از جوانان عرضه و اوباش بر سر راه آنان می نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار می دادند و مزاحم آنها می شدند ، این آیه نازل شد و برای آنها دستور آمد که حجاب خود را به طور کامل رعایت کنند تا به خوبی شناخته شوند و کسی بهانه مزاحمت پیدا نکند .
اینکه در آیه مقصود از جلباب چیست ؟ مفسران و اربابان لغت چند معنی را ای آن ذکر کرده اند ؛
۱_ ملحفه ( چادر ) و پارچه بزرگی که از روسری بلندتر است و سر و گردن و سینه ها را می پوشاند .
۲_ مقنعه و خمار ( روسری )
۳_ پیراهن گشاد
اما بیشتر به نظر می رسد که منظور پوششی است که از روسری بزرگتر و از چادر کوچکتر است و منظور از یدینن ( نزدیک کنند) این است که زنان جلباب را به بدن خود نزدیک کنند تا درست آنها را محفوظ دارد نه این که آنها را آزاد بگذارند تا گاه و بیگاه کنار روند و بدن آشکار شود .۱
در تفسیر المیزان نیز جلباب به معنی پارچه بلندی آمده است که تمام بدن و سر و گردن را می پوشاند .
پیامهای آیه شریفه بدین شرح است ؛
۱_ در امر به معروف اول از خودی ها شروع کنیم بعد از دیگر ان ( قل لازواجک)
۲_ در احکام الهی تفاوتی میان همسر و دختران پیامبر صلی الله و سایر زنان نیست ( لازواجک وبناتک و نسا المومنین )
۳_ پوشیدن لباسی که معرف شخصیت زن برای تامین عفت وآبرو باشد لازم است ( یعرفن و لا یوذین)
۴_ بهانه به دست بیمار دلان و مزاحمان عفت عمومی ندهید ( یعرفن و لا یوذین)
۵_ نوع لباس مردم در جامعه می تواند معرف شخصیت ، مکتب و هدف باشد ( یعرفن و لا یوذین)
۶_ سرچشمه بسیاری از مزاحمت های هوسبازان نسبت به دختران و زنان نوع لباس خود آنهاست ( یعرفن ولا یوذین)
۷_ بدحجابی های گذشته قابل عفو است ( غفورا و رحیما) ۲ .
۱_دیده شده در کتاب عفاف و حجاب ،سید محسن محمودی ، انتشارات علمی و فرهنگی صاحب الزمان عجل الله ، ص ۲۷به نقل از تفسیر نمونه ۱۷/ ۴۲۵.
۲_ همان به نقل از تفسیر نور ۴۰۰/9
نظر دهید » 
آیا خودبرتر بینی و بداخلاقی از طریق طب سنتی قابل درمان است؟
استاد حسین خیراندیش
۱:۵۳
نظر دهید » 
آیا دیدن وضع مطلوب برای اعتراض به وضع موجود لازم است ؟

ممکن است گفته شود که وضع مطلوب را در نظر گرفت و به خاطر مقایسه آن با وضع موجود ، اعتراض به وضع موجود را در دل ایجاد نمود . این سخن بسیار درستی است اما گاهی بدون دیدن یا تصور کردن وضع مطلوب هم می توان به وضع بد موجود اعتراض داشت . چون روح انسان وقتی در حال تعادل است حتی بدون مقایسه هم می تواند بد بودن اوضاع را درک کرده و از آن احساس ناراحتی کند .
درحال اعتراض هم می تواند متفاوت باشد و طبیعتا هر چه از شدت اعتراض کاسته شود قدرت انتظار فرد هم کاهش خواهد یافت ، زیرا انتظار به حالتی اطلاق می شود که شدت و حدتی در آن مشاهده شود . شدت اعتراض هم می تواند آنقدر زیاد باشد که به تحول خواهی بیانجامد ؛ و یا آنقدر کم باشد که در حد درخواست تغییرات جزیی باقی بماند . مسلما هر کدام از این دو صورت ، حالت خاصی از انتظار را موجب خواهد شد .
اگر اعتراض ، به اساس وضع موجود باشد و اشکال به وضع موجود فراگیرتر و ریشه ای تر از آن باشد که با اصلاحات سطحی و مختصر قابل برطرف شدن باشد ، « اعتراض » نیز شدیدتر خواهد بود و انتظار را شدت خواهد بخشید .
دیده شده در کتاب انتظار عامیانه عالمانه ، عارفانه ، علیرضا پناهیان ، نشر بیان معنوی ،ص ۹۰
نظر دهید » 
کوتاهیهای ما در ماه رمضان، چگونه جبران میشود؟
«بعضی یک سال مراقبه کردند تا بتوانند از برکات ماه رمضان برخوردار بشوند، به شب قدرش برسند که الحمد الله رسیدند و بهره هایش را نیز بردند؛ولی آنهایی که کوتاهی کردهاند، در این لحظات آخر ماه چگونه میشود این تاخیرها و تسویف ها را جبران و تدارک کنند؟
به نظر می آید که تنها سرمایهای که ما برای بهرهمندی داریم تکیه به فضل خداست. اگر تکیه ما بر عمل خودمان باشد و بخواهیم با عمل خودمان این راه را برویم قطعا زمینگیر می شویم. حتی آنها که اهل عمل کثیر هستند در میانه راه ماندهاند و احساس عجز میکنند. سرمایه اصلی ما سرمایه فضل خداست که با آن می توان قدم های بزرگ برداشت و راههای نرفتنی را طی کرد.
اگر کسی به مرحله مشاهده فضل رسید، درهای امید به روی او باز میشود، امیدوار میشود و با امیدواری این راه را طی می کند. سرمایه سالک به مقامات چیزی جز امیدواری به خداوند و فضل او و رجاء به فضل او نیست. «اللهم اجعلنی من احسن عبیدک نصیبا عندک، و اقربهم منزلة منک، و اخصهم زلفة لدیک و إنّه لا ینال ذلک الا بفضلک.»
کسانی که به مقام مشاهده فضل می رسند دیگر سر و کار و تکیه شان به عمل نیست، نه این که قطع میشود، بلکه سروکارشان با خدا و فضل خداست. یعنی دیگر یکی دو تا نمیکنند و حساب ثواب اعمالشان را نمیکنند. نه اینکه تلاش نمیکنند. بعید است که انسان بدون تلاش به مشاهده فضل برسد».
استاد سیدمحمّدمهدی میرباقری، ۹۲/۵/۱۲
1 نظر » 
لذت چیست ؟

چیزی را که ما در خود می یابیم و از آن به لذت تعبیر می کنیم ، حالتی است ادراکی که هنگام یافتن شی دلخواه ، برای ما حاصل می شود ، به شرط این که آن شی را مطلوب خود بدانیم و نیز از یافتن آن آگاه به آن توجه داشته باشیم . پس اکر چیزی را به عنوان مطلوب نشناسیم ، یافتن آن برای ما لذتی پدید نمی آورد و همچنین اگر به یافتن آن توجه نداشته باشیم ، از آن لذتی نمی بریم .
بنابراین ، حصول لذت ، علاوه بر وجود ذات لذت برنده و شیی لذیذ ، متوقف بر داشتن نیروی ادراکی خاصی است که بتوان یافتن مطلوب را با آن درک کرد . و همچنین متوقف بر شناخت مطلوب بودن و توجه به حصول آن است .
مراتب مختلف لذت بستگی به شدت و ضعف نیروی ادراک یا مطلوب بودن یا توجه انسان دارد ؛ یعنی ممکن است لذت کسی از خوردن غذایی لذیذ ، بیش از لذت شخص دیگری باشد ، از آن جهت که حس ذائقه اش قوی تر و سالم تر است . ..
و نیز روشن است که دوام لذت ، بستگی به دوام شرایط تحقق آن دارد و با نابود شدن ذات لذت برنده یا شی لذیذ یا تغییر حالت مطلوب بودن آن یا تغییر اعتقاد شخص یا قطع توجه از آن ، لذت مفروض از بین می رود..
دیده شده در کتاب خودشناسی برای خودسازی ، آیت الله محمد تقی مصباح یزدی ، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ( ره) ، ص ۴۰
نظر دهید » 
پرسش: توبه آثار بد را از بين نمیبرد؟
پاسخ: خود توبه هم همين است، مثل بيماريای که انسان دارو ميخورد. يک غذاي مسموم کسی خورد، خودش را نشان ميدهد؛ اين شخص حالا بيمار شد و رفت به بيمارستان. اين غذاي سمّي کار خودش را بايد نشان بدهد و نشان داد، اين آقا رفته در تخت بيمارستان، اين اثر آن غذاي سمّي است، از آن به بعد درمانش شروع ميشود و درمان آن هم جزء «وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِر, ٌّ سوره قمر آیه ۳» است، خودش را نشان ميدهد، اين آقا بعد از چند روز درمان ميشود.
اين توبه مثل آن داروست، مثل آن شستشو است. آن گناه کار خودش را کرده، تا اين حدّ به پايگاه خود رسيده؛ اين توبه آن را درمان ميکند اين هم به پايگاه خود رسيده است. اين طور نيست که دارو اثر نکند، توبه اثر نکند، شستشو اثر نکند، هر چيزي جاي خودش را دارد، اينها که ابدي نيستند؛ اما باطل در عالم نيست، ما بگوييم حرفي زديم و گذشت، هيچ چيزي نگذشت.
چقدر اين قرآن حکيم است؟! اينها اگر به صورت فقهي در ميآمد به صورت اصولي در ميآمد؛ مثل «لَا تَنْقُضِ الْيَقِينَ أَبَداً بِالشَّكِّ» بود، ميشد قاعده استصحاب؛ اما اينها جزء قواعد عقلي است که قرآن بيان ميکند: (وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ)، گذشته و آينده. اين جمله نوراني را در هر بخشي از قرآن بگذاري جاي خودش را باز ميکند، اين طور نيست که ما بگوييم اين مربوط به آيه قبل سوره «قمر» است يا مربوط به جمله بعد است، نه! يک اصل کلّي است.
اين اصل کلّي اين است که هر چيزي به مقصد ميرسد: (وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ). ما خيال ميکنيم نسبت به کسي احسان کرديم قلب کسي را خوشحال کرديم، خيال کرديم گذشت نخير! اين دو سال دَه سال بيست سال به هر حال جايي نتيجه ميدهد. ممکن نيست کاري حرفي در عالم واقع بشود و (هَباءً مَنْثُوراً ، سوره فرقان آیه ۲۳) بشود. اين است که ذات اقدس الهي ميفرمايد: (وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً)؛ يعني آن خدماتي که اينها براي بت کردند اين چيزي ندارد؛ اما اين جهنّم را به همراه خود خواهد داشت؛ يعني به حسب ظاهر اينها قربانيهايي که ميکردند، خيري که انجام ميدادند، عبادتهايي که ميکردند و در برابر بتها ميگفتند: (ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيقَرِّبُونا إِلَي اللَّهِ زُلْفي ) اين هيچ بود، نتيجهاش خستگي است، نتيجهاش اين است که (لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً) است.
بنابراين هر کاري که انسان انجام ميدهد، اگر باطل است بطلان آن روشن ميشود، اگر حق است حق آن روشن ميشود، ما هستيم و اعمال ما. اين جمله نوراني را در هر جاي قرآن بگذاري حرف خودش را ميزند. اين طور نيست که حالا ما بگوييم اين مسبوق به اين است، اين مربوط به انشقاق قمر است، اين مربوط به سوره مبارکه «قمر» است، نه! قاعده کلّي است: (كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ)؛ قرارگاهي دارد، هيچ چيزي بيقرارگاه نيست (وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ).
سخنان آیت الله جوادی آملی ، تفسیر سوره قمر ۲۷/ ۱/ ۹۶ شنیده شده .
1 نظر » 
پیوستن به خدا

طلبه ای از ملاصدرا پرسش کرده بود که آیا انسان در دوره حیات به خداوند می پیوندد ، از استاد پرسید آیا بعد از این که انسان بر اثر علم و ترکیه نفس توانست به خداوند بپیوندد شریک قدرت خدا خواهد شد یا خیر ؟
ملاصدرا گفت : یک انسان کامل به خداوند می پیوندد چون خود خداوند در قرآن گفته است که ما از او هستیم ولی بعد از پیوستن به خدا در قدرت او شریک نمی شود .
طلبه پرسید : اگر در قدرت خدا شریک نمی شود چگونه به خدا می پیوندد ؟
ملاصدرا گفت : پیوستن یک انسان کامل به خدا شبیه است به پیوستن یک ذره به خورشید و ذره گرچه به خورشید واصل می شود ولی در قدرت آفتاب شریک نمی گردد .
دیده شده در کتاب ملاصدرا فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی ، تالیف هانری کربن ، ترجمه ذبیح الله منصوری ، انتشارات بدرقه جاویدان ،ص ۳۰۶
نظر دهید » 
راه تربیت فرزندان
یک وقت نفرمایید که ما همه رفتارهای خوب را جلوی بچه انجام دادیم ، بچه ما چرا خراب شد ؟!
رفتار خوب بچه را تربیت نمی کند !
چه چیزی بچه را تربیت می کند ؟ مبارزه با هوای نفس .یعنی ببیند بچه که شما یک چیزی را دوست داشته اید و چشم پوشی کرده اید ، صبر کرده اید ، خودداری کرده اید ،تحمل کرده اید ، لبخند زده اید . هر چه بیشتر این را در شما ببیند بچه شما بهتر خواهد شد .
بچه ها در مورد نماز خواندن شما میدانید چه قضاوتی می کنند ، می گوید: « مادرم دوست دارد نماز می خواند . دوست دارد ، قرآن می خواند ، دوست دارد هیت می رود . مادرم دوست دارد حجاب را ، پس حجاب دارد . بعد به خودش مراجعه می کند ، به خودش می گوید : تو چه دوست داری ؟ تو هم برو دنبال دوست داشتنی هایت .»
یعنی شما مادر خوب ، بچه شما از شما یاد می گیرد که خراب شود ، می گوید مادرم دوست داشته نماز بخواند ، منم دوست دارم نماز نمی خوانم . منم مثل مادرم هر دو تا ی ما رفته ایم دنبال دوست داشتنی هایمان ….
شما رفتارهای خوبتان باید ارزش داشته باشد تا روی بچه اثر بگذارد ، اگر بخواهید هم ارزش داشته باشد باید در مخالفت با دوست داشتن هایتان باشد . بچه میداند شما اینرا دوست دارید ، از شما گرفتند و گفتید عیب ندارد ..
بچه درس می گیرد …
بچه ای که از مادرش مبارزه با هوای نفس ندیده او هم مبارزه با هوای نفس نمی کند ، حالا مادرش مبارزه با هوای نفس نکرده اما آدم خوبی است ، وقتی که شما صبرت را ، مبارزه با هوای نفست را نشان دادی به بچه ها ، در دراز مدت بچه هایت ، بچه های خوبی می شود . اما اگر مبارزه با هوای نفست را نشان ندادی با این که شما آدم مذهبی هستی ، بچه هایت ، بچه های خوبی نمی شوند .
باید انسان مثل مادر حضرت موسی باشد که به خدا اطمینان کرد … اگر انسان از دوست داشتنی هایش بگذرد ده برابرش را تحویل می گیرد …
اکر بخواهی بچه ات را تبدیل کنی به بچه خوب باید پیش بینی داشته باشی ، بگویی من الان که دارم مبارزه با هوای نفس می کنم بچه در آینده از من الگو میگیرد .. دین یعنی دور اندیشی ،یک دفعه نمی شود که بچه علاقمند شده و به او بگوییم ، دست به گناه نزن ، میگوید من نمی توانم دست از دوست داشتنی هایم بردارم . یک عمر خودت جلوی ما اینطور رفتار کرده ای …
مادر نقش تربیتی دارد
سخنان استاد پناهیان .
نظر دهید » 
اگر ذات اقدس اله جواد چرا بدون زحمت فیض را به وجود انسان نمی رساند ؟
جود خدا و سایر اسما حسنی تحت رهبری حکمت کار می کند ، حکمت الهی در تکامل انسان است که انسان عالم شود و از راه علم خودش را و دیگران را تامین کند
سعادت انسان در علم اوست . علم صالح و عمل اوست وگرنه رایگان کسی را بپرورانند این همچنان کودک می ماند برای همیشه .
بهترین جود آن است که انسان را مستغنی کند نه در حال فقر نکه دارد برای همیشه ، البته غنی کردن انسان محال است . چون بین این سه واژه فرق است ، ما یک فقر داریم ، یک استغنا ، یک غنا .
فقیر کسی است که ۱_ محتاج باشد . ۲_ و جیزی که حاجت او را رفع کند نداشته باشد . به مجموعه این دو امر فقیر گویند .
مستغنی کسی است که نیاز داشته باشد و چیزی که حاجت او را برطرف کند داشته باشد .
غنی آن است که اصلا محتاج نباشد . و تنها کسی که در عالم غنی است ذات اقدس اله است .ان الله غنی الحمید.
اگر دیگران طرفی از غنا بستند به عنایت اله بود ، یعنی نیازش را ذات اقدس اله با تامین چیز مورد نظر برطرف کرده است و شخص اگر دائما فقیر باشد کمال نیست .اما اگر مستغنی باشد ، کمال است . خدا از راه علم درست و عمل صالح مشکلات او را حل بکند و این بهترین جود اوست .
سخنان آیت الله جوادی آملی ، شنیده شده .
نظر دهید »