علم و اخلاق
مسألهی اول اینکه: خود را فارغ التحصیل ندانیم. این یک مسألهی مهمی است. یعنی باید آموزش دائمی باشد. من بارها این را گفتم. در قرآن آیاتی که آمده و سفارش شده قرآن بخوانید، یعنی هی تکرار شود. ما فارغ التحصیل نداریم. کسانی که امکانات بیشتری دارند، باید سواد بیشتری داشته باشند.
مسألهی دوم آیاتش را هم نوشتم. «زِدْنِي عِلْماً» (طه/۱۱۴) یکی است. یکی هم خدا به حضرت موسی میگوید: نزد خضر برو و چیز یاد بگیر. حضرت خضر علومی دارد که تو موسی نمیدانی. این هم آمد و موسی به خضر گفت: این اخلاق آموزش است. «هَلْ أَتَّبِعُكَ» اجازه میدهی من تابع شما باشم و دنبالت راه بیافتم؟ «عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً» (کهف/۶۶) به شرطی که چیزی یاد من بدهی.
امتحان هوش! شاگرد کیست؟ موسی. معلم کیست؟ خضر، شاگرد به معلم… این آیه قرآن است. اجازه میدهی دنبالت راه بیافتم به شرطی که یک چیزی به من یاد بدهی؟ حالا نکات، اول «هَل» اجازه میدهی، یعنی با ادب با استاد صحبت کن. استاد است، با اجازه! «أَتَّبِعُكَ» یعنی در هر مقامی هستی، خود را تابع استاد بدان. نگو میخواهم شاگردی کنم. بگو: میخواهم مرید تو شوم. تبعیت کنم از شما. «عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ» یعنی بیخود مرید کسی نشو. به شرط اینکه علمی داشته باشی. گاهی افراد بیخود مرید کسی میشوند. چقدر این آقایی که مرید او شدی سواد دارد؟
شبها هفتهای یک کتاب مطالعه کنید. ببینید من بارها این را گفتم. این سخنرانیهایی که بنده و امثال بنده میکنیم. حالا یا امام جمعه، هرکس، استاد، این سخنرانیها مثل چوب کبریت است. چوب کبریت نه حرارتی دارد، نه چوبی دارد، نه گوگردی دارد. ولی اگر این چوب کبریت دست یک آدم مدیری باشد، سریع این وصل به گاز شود حرارت زیاد میشود. گاز اگر وصل به غذا شود، غذا به انسان وصل شود، انسان به خدا وصل شود، این چوب کبریت تا خدا پیش میرود. اینکه شما پای یک سخنرانی بروید یک مقاله بخوانید، باسواد نمیشوید. اگر چاه خودت خشک باشد با یک سطل آب، آبدار نمیشود. خودتان باید مطالعه کنید. فرهنگ مطالعه در کشور ما ضعیف است. فرهنگ فیلم دیدن زیاد است. اگر خواسته باشند جامعه را ارزشیابی کنند، ده دوازده راه است برای اینکه این جامعه، جامعهی رشد یافته است یا سقوط کرده؟ یکی اینکه در این جامعه چند کتاب چاپ میشود؟ تیراژ کتابهایش چقدر است؟ چند کتاب چاپ میشود و دربارهی چه موضوعی چاپ میشود؟
اخلاق شاگردی است. «أًتَبِعُکَ» من خودم تابع شما هستم. «عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ» بخاطر علمت مرید شما شدم. بعد گفت: «مِمَّا» یعنی گوشهای از علمت را، این خودش یک ادب است. نمیگوید: ای خضر هرچه بلد هستی نشان من بده. میگوید: گوشهای از علمی که داری. میگوید: «عُلِّمْتَ» نمیگوید: «عَلَّمتَ». «عُلِّمْتَ» یعنی خدا به تو داده است.
بالاترین دانشمندانی را که من سراغ دارم، حضرت امام، عالم درجه یک، ایشان فرمود: خدا یکبار حافظه را از من گرفت. یک ربع ساعت فکر کردم یادم رفت اسم من روح الله است. اینطور نیست چون شما کتابخانه داشتی و تحقیق کردی. آنها اثر دارد، ولی خدا به تو داده است. از خدا غافل نشویم. هرکس هرچه دارد از خدا دارد. حدیث داریم بعضی از آدمهایی که خیلی زرنگ هستند، هرچه میدوند به جایی نمیرسند. بعضی آدمهای عادی هم وضعشان خوب میشود. حدیث داریم خدا مخصوصاً این کار را میکند که به زرنگ بگوید: پولها به زرنگی نیست. حالا خدا خواسته یک تار عنکبوت پیغمبر را در غار حفظ کند. حالا این عنکبوت بگوید: من محافظ پیغمبر هستم. دنبال کارت برو. تو «اوهن البیوت» هستی. فوتت کنند از بین میروی. حالا خدا یکجا لطف کرد، تو دم غار محافظ پیغمبر شدی.
من انقلابی ام
«انقلابیگری» یکی از موضوعات پرتکرار در بیانات سالهای اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی است؛ موضوعی که آیتالله خامنهای از آن بهعنوان «راهِ پیشرفت ایران اسلامی» یاد میکنند.
تأکید بر روحیه و گفتمان «انقلابیگری» و تجلیل از «انقلابیها» طی چند سال اخیر جایگاهی ویژه در ادبیات رهبر معظم انقلاب پیدا کرده و ایشان به مناسبتهای مختلف به این موضوع ضریب داده و به تبیین ابعاد و اثرات آن میپردازند.
اما چرا آیتالله خامنهای در این برههی زمانی بر عنصر انقلابیگری تأکید میکنند؟ وظیفهی انقلابیون در قبال این گفتمان چیست؟ و نهادینه شدن روحیهی انقلابیگری چه نتایج و اثراتی را برای کشور در پی خواهد داشت؟
در ادامه بر اساس بیانات رهبر انقلاب به این پرسشها پاسخ میدهیم.
اپوزیسیون نظام سلطه
نکتهی اول اینکه «اپوزیسیون نظام سلطهی جهانی، امروز جمهوری اسلامی است.»و عامل موفقیت و پیروزی جمهوری اسلامی در ایستادگیِ مقتدرانه مقابل دشمنان بشریت و حفاظت از منافع ملی خود، در یک کلمه «اسلامِ انقلابی» است. «چه چیزی مانع شده است از اینکه مقاصد اینها [سلطهگران] تحقّق پیدا کند؟ اسلام انقلابی یا انقلاب اسلامی -هر دو تعبیر درست است؛ اسلام انقلابی هم درست است، انقلاب اسلامی هم درست است- که امروز در نظام جمهوری اسلامی تبلور پیدا کرده.»
دشمنِ مستکبر از ابتدای پیروزی انقلاب همهی توان خود را برای سرنگونی و تضعیف نظام اسلامی به میدان آورده ولی ناموفق بوده است: «همهی تلاش خودشان را کردند که جمهوری اسلامی را از بنیان نگذارند رشد کند، و البته نتوانستند… به این نتیجه رسیدند که نظام جمهوری اسلامی را نمیشود ساقط کرد؛ چون مدافع آن، حامی آن، سینههای سپرکردهی مردم مؤمن است.»
توطئه «انقلابزُدایی»
با ناکامی این تلاشها توطئهی «تهی کردن نظام از محتوای اسلامی و انقلابی» در دستور کار دشمن قرار گرفت: «آنها به این نتیجه رسیدهاند که باید از محتوای نظام هرچه میتوانند کم کنند… انقلاب را از محتوای خود، از مضمون اسلامی و دینی خود، از روح انقلابی خود تهی کنند و جدا کنند… جمهوری اسلامی، اسمش جمهوری اسلامی باشد، اسمش نظام انقلابی باشد، اما از محتوای اسلام، از محتوای انقلاب در آن خبری نباشد.»
دشمن در چنین مدلی برای «هضم انقلاب اسلامی در هاضمهی استکبار جهانی» و «تجدید سلطهی خود بر ایران اسلامی» حتی «از اینکه یک عمامهبهسری در رأس جمهوری اسلامی باشد هم [باکی ندارند]؛ اگر چنانچه جمهوری اسلامی محتوای خود را از دست بدهد، اسلامی بودن را و انقلابی بودن را از دست بدهد، اینها با آن کنار میآیند. آنچه با آن دشمنی دارند عبارت است از محتوای جمهوری اسلامی؛ جبههی دشمن اینجور است… دنبال این است که سلطهی خود را بر این کشور دوباره تجدید کند.»
دشمن در پازل «نفوذ» که مرحلهی جدیدِ «جنگ نرم» علیه ایران اسلامی است بهدنبال این است تا با از بین بردن «عناصر قدرتِ نظام» ما را به «تبعیت» بکشاند: «تلاش در این جنگ نرم، زمینهسازی برای تهی شدن نظام از عناصر قدرت است… وقتی عناصر قدرت در او نبود، وقتی اقتدار نبود، دیگر از بین بردنش و کشاندنش به این سَمت و به آن سَمت، کار مشکلی برای ابرقدرتها نخواهد بود؛ میخواهند او را وادار کنند به تبعیّت.»
«پیوستن به جامعهی جهانی» را میتوان «اسمِ رمز» این توطئه دانست: «[میگویند] تا کِی میخواهید انقلابی باشید، تا کِی میخواهید مرتّب دم از انقلاب بزنید، بیایید جزو جامعهی جهانی… یعنی ضعیف بشوید، تا ما بتوانیم شما را ببلعیم.»
در این میان دشمن بر روی «عناصر داخلی» حساب ویژهای باز کرده است: «سعیشان این است که به وسائل گوناگون، به دست خودِ کسانی که تو این انقلاب بودند و هستند، از این محتوا ذره ذره بکنند.»
به سرانجام رسیدن این توطئه به «شکست نظام اسلامی» منجر میشود: «اگر نظام اسلامی در قبال نظم منحطّ جهانی هویّت خودش را از دست داد، شکست خواهد خورد.»
احیاء انقلاب در ذهنها
اما راه مقابله با این توطئهی خطرناک و بُنیان برافکن، «احیاء انقلاب در ذهنها» و «حراست از جهتگیریِ انقلابی در عمل» است: «احیاء انقلاب در ذهنها، حفظ و حراست از تفکّر انقلابی و جهتگیری انقلابی در عمل، در بیان، در رفتار، در تصمیمگیریها و در مقرّرات و قوانین؛ اینها کارهایی است که میتواند جلوی آن وضعیّت دهشتناک را بگیرد.»
بر این اساس است که رهبری برای خنثیسازی برنامهی دشمن بر «گفتمان انقلابیگری» تکیه کرده و همگان را به اتّخاذ مواضع انقلابی و حمایت از انقلابیها دعوت میکنند: «به نظر من کاری که علیالعجاله باید کرد این است که در اتّخاذ مواضع انقلابی، باید صراحت داشت؛ یعنی رودربایستی نکنیم. مواضع انقلابی را، مبانی امام بزرگوار را صریح بیان کنیم، خجالت نکشیم، رودربایستی نکنیم، ترس نداشته باشیم.»
و از ضرورت «ایستادگی در مقابل جریان غیرانقلابی» سخن میگویند: «از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، برخی تفکر انقلابی را قبول نداشتند و برخی هم با اینکه در داخل نظام بودند اما اعتقادی به مبارزه با استکبار نداشتند که باید در مقابل این جریان ایستاد.»
انقلابیگری تندروی نیست
«انقلابیگری» در منظومهی فکری رهبر انقلاب چارچوبمند بوده و «تعریف» دارد: «انقلابیگری به آن است که ما مواضع اسلامی و انقلابی را قاطعانه و بدون رودربایستی و مرعوب شدن و خام شدن در مقابل برخی از چهرههای امیدبخش کاذب، حفظ کنیم. وقتی توانستیم خط روشن مواضع انقلابی و اسلامی را دقیقاً حفظ کنیم و مرعوب قدرتها نشویم و با کسی رودربایستی نداشته باشیم و فریب نخوریم، در حقیقت به ممشای انقلابی و اسلامی توجه کردهایم.»
«عدالت»، «خِرَد»، «انصاف» و «قاطعیت»، در انقلابیگری به یکدیگر پیوند میخورند: «انقلابیگری برخلاف نظر و تبلیغ برخیها، تندروی نیست بلکه انقلابیگری یعنی عادلانه، خردمندانه، دقیق، دلسوزانه، منصفانه، قاطعانه و بدون رودربایستی عمل کردن.»و «شاخص»های این گفتمان در بیانات امام خمینی (رحمهالله) آمده است: «گرایشها و جهتگیریهای انقلابی، واقعی و کاملاً روشن و واضح و مبتنی بر بیانات امام (رحمهالله) است.»
چرا انقلابیگری، راه حل مشکلات کشور است؟
از سوی دیگر مردم امروز مسائلی در عرصههای گوناگون دارند و کشور بهخصوص در حوزهی اقتصاد با مشکل عمده روبرو است؛ «عمدهی این مشکلات هم عبارت است از رکود و مسئلهی اشتغال، [یعنی] بیکاری؛ اینها مهمترینها است.»راه حل این مشکلات «استمرارِ حرکت در راه انقلاب» است و «اگر می خواهیم مشکلات این کشور حل بشود، اگر می خواهیم این کشور عزّت پیدا کند، رفاه پیدا کند، کشوری بشود که از لحاظ پیشرفت های مادّی و معنوی و اخلاقی و فرهنگی الگو بشود، باید راه انقلاب را ادامه بدهیم؛ انقلاب، راه علاج منحصر این کشور بود و هست و در آینده هم خواهد بود.»
چراکه «تجربه» به ما میگوید: «ما هرجا به انقلاب تکیه کردیم، به روحیّهی انقلابی تکیه کردیم، پیش رفتیم؛ هرجا از ارزشها کوتاه آمدیم، انقلاب را ندیده گرفتیم، از این گوشهاش زدیم، از آن گوشهاش زدیم، تأویل و توجیه کردیم، برای خوشایند عناصر استکبار که دشمنان اصلی اسلام و دشمنان اصلی این نظامند، مدام حرف را جویدیم، حرف را خوردیم، عقب ماندیم؛ قضیّه اینجوری است. راه پیشرفت ایران اسلامی، احیاء روحیّهی انقلابی و احیاء روحیّهی مجاهدت است.»
بنابراین نهادینه شدن گفتمان و روحیه ی انقلابیگری با خنثی کردن توطئه ی دشمن منجر به حل مشکلات کشور شده و در نهایت برای کشور و ملّت «تولید قدرت» می کند: «شخصیّت افراد، ایستادگی، هویّت، هویّت انقلابی؛ اینها است که قدرت میسازد.»
بیعت با پیامبر صلی الله علیه و آله
با توجه به این چارچوب است که «امروز» رهبر انقلاب «زنده نگه داشتن خطِ انقلابی امام خمینی (رحمهالله)» را به منزلهی «بیعت با پیغمبر» میدانند: «آن کسی که امروز با امام خمینی بیعت میکند، با پیغمبر بیعت کرده. وقتی شما خط انقلابی امام را زنده نگه میدارید و نمیگذارید مندرس بشود، نمیگذارید رنگ کهنگی بگیرد، در واقع با پیغمبر بیعت کردید
و اینگونه است که رهبر انقلاب پرچم انقلابیگری را در دست گرفته و خود را انقلابی مینامند: «من انقلابیام.»
دیده شده در http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=35446
پول خرد
سوار ماشین شدم که بروم سرکار ، یک نفر عقب نشسته بود و من هم برای این که راحت باشم جلو نشستم ، توی راه دوتا خانم هم سوار شدند ، بعد از چند دقیقه ای که گذشت یکی از خانم ها کرایه اش را داد و گفت : آقا همین جا پیاده میشم .
راننده پول را از خانم گرفت و نگاهی به پول انداخت و گفت : من پول خرد ندارم خانم .
خانم جوان هم کیفش را نکاه کرد و گفت : آقا من هم پول خرد ندارم .
راننده دیگر چیزی نگفت و نگه داشت ، خانم جوان از ماشین پیاده شد و سر خم کرد تا شاید راننده بقیه پولش را بدهد، اما با کمال تعجب ماشین به راه افتاد و خانم جوان با چشم حرکت ماشین را دنبال کرد .
من داشتم از آینه بقل به او نکاه می کردم ، چهر ه اش نشان می داد که ناراحت شده است .
ناراحتی یک رهگذری که دیگر شاید او را نبینم خیلی ناراحتم کرد . با خودم فکر کردم چرا این آقا بقیه پولش را نداد ، در حالی که می توانست یکی از هزار تومانی ها را پس دهد و بعد بگوید پول خرد ندارم . اما شاید فکر کرده که او زیاد ضرر نمی کند ولی خودش اکر قرار باشد به هر کسی که پولش خرد نیست ببخشد در روز کلی ضرر می کند
ولی باز هم اینها جوابی برای چهره ناراحت و ناراضی یک مسافر نیست .
نمیتوانستم خودم را قانع کنم که یک نفر به همین راحتی حق دیگری بخورد ولو کم باشد ، به خودم گفتم ؛ کاش این آقا متوجه بود که این کار مال حلالش را مخلوط به حرام می کند و مال حرام یعنی …
وای خدایا نه ! این راننده بیچاره هم زحمت کش است چرا متوجه نیست که برکت را خدا به مال انسان می دهد . مال کم باشد ولی با برکت هزار بار بهتر از مال زیاد بی برکت است .
خلاصه از ماشین پیاده شدم و ناراحت راننده ای زحمت کش بودم که حواسش به مسافران کنار خیابان خیلی بیشتر از حلال و حرام مالش بود . برای دلداری به خودم گفتم آخر وقتی پول خرد نیست راننده چه کند با این همه هزینه های سرسام آور ، اگر ماشینش خراب شود میدانی چقدر باید خرج کند .
نه ! نمی شود اینها هم دلیل برای بی تفاوتی نسبت به لقمه ای که می خوریم نیست ، اما واقعا من چه کار می توانم کنم ؟
آن خانم جوان که رفت ، این راننده هم که رفته و بدنبال روزی گاز و ترمز را فشار می دهد تا زورش به گازهای بدون ترمز زندگی برسد . ولی یک راه هست و آن این است که خودم را آماده کنم برای وقت هایی که راننده ای به من گفت پول خرد ندارم ، با رضایت و بدون اخم گویم : اشکالی ندارد ……
عبدی متین
ترک نماز
فریضه بزرگ نماز به قدری اهمیت دارد آیات روایات در کتب معروف اسلامی درباره اهمیت آنها وارد شده است و قرآن با صراحت ترک این فریضه را از اسباب سقوط در دوزخ شمرده است ، آنجا که می فرماید ؛ گروهی از بهشتیان ( اصحاب الیمین) در ارتباطی که از جایگاه خود با مجرمان دوزخی می گیرند از آن ها سوال می کنند : « ما سلککم فی سقر چه چیز شما را به دوزخ فرستاد ؟ »
آن ها در پاسخ می گویند : « ما از نمازگزاران نبودیم و مستمندان را اطعام نمی کردیم و پیوسته با اهل باطل همنشین بودیم و همواره روز جزا را انکار می کردیم »
«قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ ؛ گويند از نمازگزاران نبوديم ( سوره مدثر؛۴۳)
وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ ؛ و بينوايان را غذا نمى داديم (۴۴)
وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ ؛ با هرزه درايان هرزه درايى میکرديم (۴۵)
وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ ؛ و روز جزا را دروغ مى شمرديم (۴۶)
گر چه در این آیه علاوه بر ترک نماز به سه گناه دیگر نیز اشاره شده است ولی ذکر ترک نماز به عنوان اولین گناه به خوبی نشان می دهد که تا چه حد ترک این فریضه الهی خطرناک است ، به علاوه این امور چهارگانه هر کدام مستقلا می تواند یکی از اسباب سقوط در دوزخ ( ترک اطعام مستمندان ظاهرا اشاره به منع حقوق واجب است )
مساله نماز آنقدر از نظر اسلام مهم است که طبق بعضی از روایات معروف ، نخستین چیزی که از نامه اعمال به آن نگاه می شود نماز است ، اگر در نامه اعمال ( به طور صحیح ) وجود داشت به سایر اعمال نیک نگاه خواهد شد و الا به بقیه نگاه نمی گردد .۱
این مطلب شاید به خاطر آن باشد که نماز سرچشمه زاینده ایمان و ضامن بقای آن است ، با ترک نماز اصل اینان به تزلزل می افتد و می دانیم یکی از شرایط قبولی اعمال ایمان است که بدون ایمان چیزی پذیرفته نیست . ۲
۱_ دیده شده درکتاب پیام قرآن : ر. ک وسایل الشیعه ، جلد سوم ، کتاب صلاه ، باب ششم و هفتم و هشتم ، مخصوصا صفحه ۲۲ حدیث ۱۰ ، و صفحه ۱۹ ، حدیث ۶
۲_ دیده شده در کتاب پیام قرآن ، آیت الله مکارم شیراز ، جلد ۶ ،صفحه ۳۴۸
مطالعه زندگینامه یک شهید، داستان یک تحول معرفتی
ما الان در مؤسسه خودمان يك استاد امريكايى داريم كه ايمانى قوى دارد. در ايران با همسر ايرانى ازدواج كرده، بچهدار شده، مكه رفته، خانه خريده آنچه از احكام دين ياد مىگيرد بدون هيچ تظاهرى عمل مىكند. شايد اسمش را شماها شنيده باشيد آقاى دكتر محمد لگنهاوس ، اسم محمد را براى خود انتخاب كرده، اصالت آلمانى دارد و اجدادش به امريكا مهاجرت كردهاند. ايشان استاد معروف دانشگاه تگزاس بوده است.
داستان به ايران آمدنش بسيار جالب است: يك دانشجوى ايرانى شاگردش بوده، در هنگام جنگ تحميلى عراق عليه ايران اين دانشجو به ايران مىآيد هنوز يك ترم از درسش مانده بوده كه مىگويد من بايد به ايران بروم. مىپرسد چرا؟ مىگويد مىخواهم به جبهه بروم. اتفاقاً مىآيد جبهه و شهيد مىشود. اين استاد خيلى به اين شاگرد علاقه داشته، اين علاقه باعث مىشود كه بيايد تحقيق كند كه اين چه مذهبى است كه جوانى كه يك ترم به پايان دوره دكترايش بوده حاضر مىشود بدون اينكه كسى به سراغش بيايد، به طور داوطلبانه درس را رها كند و به جنگ برود و كشته شود.
اين آقاى لگنهاوسن را به آنجا رساند كه حقانيت مذهب شيعه را دريافت و تصميم گرفت كه در ايران زندگى كند تا تشيّع را بهتر بشناسد.
سخنان آیت الله مصباح یزدی ،«در جمع دانشجويان ايرانى مقيم بنگلور» دیده شده در سایت رسمی آیت الله مصباح .
توسل به غیر خدا در نماز
سوال : مىگويند در نماز به غير خدا نبايد توجه شود. سؤال من اين است که اگر در قنوت نماز، دعاى فرج (الهى عظم البلاء ..) خوانده شود که در آخر آن توسل به حضرت صاحبالزمان(عج) وجود دارد و نيز خوانده مىشود «يا محمدُ يا علي، يا علىُ يا محمد اكفياني …»، آيا اين توجه به غير خدا محسوب مىشود يا خير؟ و حکم خواندن چنين دعايى در نماز چيست؟
ج) مخاطب قرار دادن غير خدا در نماز موجب بطلان نماز است.
دیده شده در http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=61#3713. استفتائات جدید .
با تهاجم فرهنگی احتیاجی به بمب علیه ملتها نیست
رهبرانقلاب: در خبرها خواندم که یکی از مسؤولان یک مرکز مهم سیاسی در امریکا گفته به جای انداختن بمب، دامنهای کوتاه برایشان بفرستید!
راست میگوید؛ اگر برای کشوری شهوات جنسی و آمیزش بیرویهی زن و مرد و دختر و پسر را ترویج کردند و جوان را به راههایی کشاندند که غریزهی او هم بهطور طبیعی متمایل به آن است، دیگر احتیاج به استفادهی از توپ و تفنگ علیه یک ملت نیست.
فساد، یک ملت را به خودی خود ضایع و باطل میکند و آیندهی او را تباه میسازد.
امروز خود امریکاییها از آیندهی خودشان دارند میترسند؛ من این را در بعضی از مقالاتِ روشنبینانشان میبینم؛ مربوط به الان هم نیست.
دیده شده در سایت رسمی امام خامنه ای مدظله العالی ،سخنان رهبر انقلاب ۱۷ / ۱۰ / ۱۳۸۳
دعا در سجده
شریح می گوید : وارد مسجد رسول خدا صلی الله در مدینه شدم ، امام حسین علیه السلام را دیدم که صورت روی خاک گذاشته بود و این دعا را می خواند :
« سیدی و مولایَ أَ لمقامع الحدید خَلَقت أعضایٕی ، أم لِشربِ الحمیم خلقت أمایٕی ، الهی لٕن طالبتنی بذُنوبیٖ لاُطالبنک بکرمک ، و لٕن حَبَستنیٖ مع الخاطِین لاُخْبرنّهم بجبّّی لک ،سیدی اِنّّ طاعتک لا تنفعک ، و معصیتی لا تضرکََ ،فهب لی ما لا ینفعُک ، و اغفر لی ما لا یضرکََ فأٔنک ارحمُُ الراحمین
امام حسین علیه السلام فرمود : « ای آقا و مولایم ! آیا برای گرزهای آتشین اعضای بدنم را خلق کرده ای ؟
یا اندام درونی مرا برای نوشیدن آبهای گرم جهنم خلق نموده ای ؟
خداوندا ! اگر مرا به گناهانم بازخواست کنی من تو را به کرم و بخششت می خوانم ، اگر مرا با خطاکاران قرار دهی دوستی من نسبت به تو را به اطلاع آنان می رسانم .
ای آقای من ! طاعتم تو را بهره ای نداده و گناهانم به تو ضرری نمی رساند . پس آنچه به تو سود و بهره ای نمی رساند را به من ببخشای ، بدرستی که تو مهربان ترین مهربانانی .
دیده شده در کتاب فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام ، محمد دشتی ، نشر موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین ، ص ۱۸۱
شرح حدیث اخلاق
عبرت گرفتن از حوادث
کلام رسول الله :لا یلسع المؤمن من جحر المرتین : مؤمن از يك سوراخ دوبار گزيده نمى شود ،لسعه ( به معنای نیش عقرب و زنبور و این چیزهاست ) لدغ هم به همین معناست
این جمله معروفی است که می فرماید مومن از یک سوراخ ( جحر ، یعنی لانه سوراخ و حشرات ) دو مرتبه گزیده نمی شود ، یعنی یک بار که از یک سوراخ ، دستش را بر نزدیک و گزیده شد ، عبرت می گیرد از این حادثه ای که برایشان پیش آمد و نمی گذارد که بار دیگر این بلا بر سر اوپیش آید ، مومن خوصیتش این است .
حالا ببینید اولا خود مساله عبرت گیری چه در مسائل شخصی ،چه در مسایل عمومی ، اجتماعی ، مسائل بین المللی ، یعنی وقتی در یک جامعه ای مثل کشور ما که مسائل گوناگونی مبتلا به آن است ، طبعا این جور دستوری و این حدیث شامل همه این مواردی خواهد بود که مورد ابتلا است برای ما ، در مسائل شخصی هم همینطور شما یک جا فرض بفرمائید یک اطمینان بی موردی در یک امر مالی ، به شخصی کردید و به شما خیانت کرد خوب دفعه دوم باید حواستان جمع باشد و اطمینان بی مورد نکنید و اطمینان بدون جهت به اشخاصی که نمی شناسید درباره مسائل مهم نکنید ، جوانب را در بسنجید ؛ مسائل شخصی اینطور است .
در مورد مسائل عمومی ، فرض بفرمائید که در مسائل گوناگونِ سرنوشت کشور ، وقتی که یک بار یک حادثه ای برای شما از یک ناحیه ای پیش آمد ، مواظبت می کنید ، حواست را جمع می کنید دفعه بعد که این حادثه برایتان پیش نیاد . در مسائل بین المللی همینطور است ، در رابطه با ابر قدرت ها همینطور است .
این یک نکته است که بنابراین عبرت آموزی از حوادثی که برای انسان پیش می آید ، برای بر حذر داشتن خود و مصون نگه داشتن خود از حوادث مشابه ، عبرت ها و تجربه ها باید به کار ما بیاید.
عمر دو بایست در این روزگار تا به یکی تجربه اندوختن
با دگری تجربه بردن به کار
حالا ما دو تا عمر که نداریم ، اما در همین یک عمر بایستی از آنچه تجربه اندوختیم استفاده کنیم ، یعنی نگاه کنیم با تامل ، با تدبر ، با عزم مسایل را ببینیم و فریب نخوریم .
مومن را از لحاظ اخلاقیات ، از لحاظ تدبیر ، از لحاظ عقل ، از لحظات تسلط بر همه عرصه های زندگی تعریف می کنند ، در منطق اسلام
جلسه درس اخلاق حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی ، شنیده شده .
اولین سوالی که باید از خواستگار پرسید چیست ؟
حضرت آیت الله مظاهری در درس اخلاق با موضوع «معرفت نفس» به رابطۀ انسان با اهل بيت علیهم السلام پرداخته و آن را بهترين رابطه و موجب رستگاری در دنيا و آخرت دانستند.
رابطه با اهل بيت علیهم السلام را به سه قسم تقسیم کرده اند؛
اعتقادی و قلبی است. باید تا سرحد عشق اهل بيت علیهم السلام را دوست داشت. این امر هم در دنيا و هم در آخرت مفید خواهد بود و موجب حفظ مُحب از بلاها و شفاعت اهل بيت علیهم السلام در روز قيامت است.
شعار اهل بيت علیهم السلام است. شعار «أشهد انّ علياً ولی الله»، شعار شهادت ها مثل دهۀ عاشورا و جشن ها نظير نيمۀ شعبان و امثال اينها وجود دارد.
رابطۀ عملی با اهل بيت علیهم السلام است که اين را يا نداريم يا کم داريم. آنچه موجب رستگاری است، رابطۀ عملی با اهل بيت علیهم السلام است. شفاعت، معانی مختلفی دارد و معانی مهم آن این است که انسان در دنيا شباهت عملی به اهل بيت علیهم السلام پيدا کند.
ما بايد رابطه عملی با اهل بيت علیهم السلام داشته باشيم. آنها معصوم بودند و خطا، نسيان و جهل نداشتند و اصلاً گناه در فکر آنها نيامده و نمی آمده است؛ در زندگی ما نیز بايد گناه نباشد. اگر گناه آمد، ساده از گناه نگذريم. فوراً جبران و تدارک کنيم.
از ما خواسته شده که اگر گناهی کرديم، فوراً جبران کرده و توبه کنيم و از خدا عذرخواهی کنيم. بگوييم: خدايا! همه جا محضر توست و من در محضر تو گناه کردم، اما تو ارحم الراحمينی، پس بيامرز. من پشيمان و شرمنده ام.
«إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعا»۱. «أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ»۲
اهميت به واجبات و اجتناب از گناه، رابطه با اهل بيت علیهم السلام را به وجود می آورد؛ اگر کسی از اين رابطه برخوردار نباشد، نمی توان اسم او را شيعه گذاشت، نام شیعه برای آن ها واقعيت ندارد. کسانی که اهل دل هستند، نور تشيّع را در پيشانی شيعه می بينند.
عده ای خدمت مولا اميرالمؤمنين علیه السلام آمده و گفتند: ما شيعيان شما هستيم. آقا اميرالمؤمنين علیه السلام نگاهی به چهره های آنها کردند و فرمودند: من نور تشيّع در پيشانی شما نمی بينم. اينها عشق به ولايت داشتند و حضرت علی علیه السلام را ولی الله می دانستند، اما از نظر عمل، لنگ بودند، لذا حضرت فرمودند: من نور تشيّع در پيشانی شما نمی بينم.
تو که خانم نیستی!
مرحوم آيت الله العظمی صدر يکی از مراجع بزرگ تقليد در قم پدر امام موسی صدر و خيلی خيرخواه، مؤدب و باخدا بود. يک روز به خانه آمد و ديد همسرش نگران است. فرمود: تو را نگران می بينم. همسرش گفت: امروز يک دروغ گفتم. خانمی در زد و من پشت در رفتم و خيال کرد من خادم هستم، گفت خانم کجاست؟ گفتم: خانم نيستند و او خداحافظی کرد و رفت.
مرحوم آیت الله العظمی صدر يک جمله دارد که مثل خودش خيلی بالاست. فرمود: بله، دروغ نگفتی! تو که خانم نيستي!. خانم کسی است که پيراهن عروسیِ خود را به فقیر داد و با پيراهن دخترانه به خانه شوهر آمد و شوهرش نپرسيد، پيراهن عروسی تو کجاست؟
امروزه وضع تجمل گرائی در عروسي ها، مهريه های زیاد، باعث شده تا دخترها در خانه مانده و ازدواج نکنند. من زياد سراغ دارم به خواستگاری دختر می آيند و مادرش عذر می آورد و بعد می فهميم عذر نداشته، بلکه جهيزيه آنچنانی نداشته و گفته دخترم را شوهر نمی دهم. يا پسر سی سال دارد، اما نمی تواند زن بگيرد. اگر به خواستگاری برود، اول چيزی که می پرسند اين است که خانه و کار و ماشين داری يا نه؟ اما نمی پرسند ايمان داری يا نه؟ در حالی که پيغمبر اکرم صلّي الله علیه وآله وسلّم می فرمايند: اول سؤالی که می کنید اين است که آيا دين و اخلاق داری يا نه؟
«إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَة فِى الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِير»۳
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: هرگاه كسى كه اخلاق و دينش را مى پسنديد به خواستگارى (دختر) نزد شما آمد، به او زن بدهيد كه اگر چنين نكنيد در روى زمين فتنه و فساد بزرگى پديد آيد.
به دنبال اخلاق و دين بروید. دختر از خواستگار سؤال کند، نماز جماعت و نماز اول وقت داری يا نه؟ تو که در اداره هستی با ارباب رجوع چه طور رفتار می کني؟ آيا به آن ها خدمت می کنی يا نه؟ خواستگار نیز اولين سؤالش اين باشد که آيا چادر داری يا نه؟.
برای شيعيان ما ننگ است که نماز شب نخوانند
حضرت آيت الله مرعشی به من می گفتند: در راه «آقاسيد محمد» در عراق گم شدم و از تشنگی نزدیک به مرگ رسیدم. ناگهان آقا آمدند و چشمۀ آبی برايم درست کردند. آب را خوردم و شنا کردم. آقا چند موعظه به من کردند. اولین موعظه اين بود که فرمودند: برای شيعيان ما ننگ است که نماز شب نخوانند.۴
۱_ . الزمر، ۵۳: «در حقيقت، خدا همه گناهان را مىآمرزد.»
۲_ . التوبه، ۱۰۴: «و خداست كه خود توبهپذير مهربان است.»
۳. الكافى، ج ۵، ص ۳۴۷
۴_ دیده شده در خبرگزاری رسمی حوزه .
<< 1 ... 127 128 129 ...130 ...131 132 133 ...134 ...135 136 137 ... 251 >>