« بزرگترین نعمت | من انقلابی ام » |
علم و اخلاق
مسألهی اول اینکه: خود را فارغ التحصیل ندانیم. این یک مسألهی مهمی است. یعنی باید آموزش دائمی باشد. من بارها این را گفتم. در قرآن آیاتی که آمده و سفارش شده قرآن بخوانید، یعنی هی تکرار شود. ما فارغ التحصیل نداریم. کسانی که امکانات بیشتری دارند، باید سواد بیشتری داشته باشند.
مسألهی دوم آیاتش را هم نوشتم. «زِدْنِي عِلْماً» (طه/۱۱۴) یکی است. یکی هم خدا به حضرت موسی میگوید: نزد خضر برو و چیز یاد بگیر. حضرت خضر علومی دارد که تو موسی نمیدانی. این هم آمد و موسی به خضر گفت: این اخلاق آموزش است. «هَلْ أَتَّبِعُكَ» اجازه میدهی من تابع شما باشم و دنبالت راه بیافتم؟ «عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً» (کهف/۶۶) به شرطی که چیزی یاد من بدهی.
امتحان هوش! شاگرد کیست؟ موسی. معلم کیست؟ خضر، شاگرد به معلم… این آیه قرآن است. اجازه میدهی دنبالت راه بیافتم به شرطی که یک چیزی به من یاد بدهی؟ حالا نکات، اول «هَل» اجازه میدهی، یعنی با ادب با استاد صحبت کن. استاد است، با اجازه! «أَتَّبِعُكَ» یعنی در هر مقامی هستی، خود را تابع استاد بدان. نگو میخواهم شاگردی کنم. بگو: میخواهم مرید تو شوم. تبعیت کنم از شما. «عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ» یعنی بیخود مرید کسی نشو. به شرط اینکه علمی داشته باشی. گاهی افراد بیخود مرید کسی میشوند. چقدر این آقایی که مرید او شدی سواد دارد؟
شبها هفتهای یک کتاب مطالعه کنید. ببینید من بارها این را گفتم. این سخنرانیهایی که بنده و امثال بنده میکنیم. حالا یا امام جمعه، هرکس، استاد، این سخنرانیها مثل چوب کبریت است. چوب کبریت نه حرارتی دارد، نه چوبی دارد، نه گوگردی دارد. ولی اگر این چوب کبریت دست یک آدم مدیری باشد، سریع این وصل به گاز شود حرارت زیاد میشود. گاز اگر وصل به غذا شود، غذا به انسان وصل شود، انسان به خدا وصل شود، این چوب کبریت تا خدا پیش میرود. اینکه شما پای یک سخنرانی بروید یک مقاله بخوانید، باسواد نمیشوید. اگر چاه خودت خشک باشد با یک سطل آب، آبدار نمیشود. خودتان باید مطالعه کنید. فرهنگ مطالعه در کشور ما ضعیف است. فرهنگ فیلم دیدن زیاد است. اگر خواسته باشند جامعه را ارزشیابی کنند، ده دوازده راه است برای اینکه این جامعه، جامعهی رشد یافته است یا سقوط کرده؟ یکی اینکه در این جامعه چند کتاب چاپ میشود؟ تیراژ کتابهایش چقدر است؟ چند کتاب چاپ میشود و دربارهی چه موضوعی چاپ میشود؟
اخلاق شاگردی است. «أًتَبِعُکَ» من خودم تابع شما هستم. «عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ» بخاطر علمت مرید شما شدم. بعد گفت: «مِمَّا» یعنی گوشهای از علمت را، این خودش یک ادب است. نمیگوید: ای خضر هرچه بلد هستی نشان من بده. میگوید: گوشهای از علمی که داری. میگوید: «عُلِّمْتَ» نمیگوید: «عَلَّمتَ». «عُلِّمْتَ» یعنی خدا به تو داده است.
بالاترین دانشمندانی را که من سراغ دارم، حضرت امام، عالم درجه یک، ایشان فرمود: خدا یکبار حافظه را از من گرفت. یک ربع ساعت فکر کردم یادم رفت اسم من روح الله است. اینطور نیست چون شما کتابخانه داشتی و تحقیق کردی. آنها اثر دارد، ولی خدا به تو داده است. از خدا غافل نشویم. هرکس هرچه دارد از خدا دارد. حدیث داریم بعضی از آدمهایی که خیلی زرنگ هستند، هرچه میدوند به جایی نمیرسند. بعضی آدمهای عادی هم وضعشان خوب میشود. حدیث داریم خدا مخصوصاً این کار را میکند که به زرنگ بگوید: پولها به زرنگی نیست. حالا خدا خواسته یک تار عنکبوت پیغمبر را در غار حفظ کند. حالا این عنکبوت بگوید: من محافظ پیغمبر هستم. دنبال کارت برو. تو «اوهن البیوت» هستی. فوتت کنند از بین میروی. حالا خدا یکجا لطف کرد، تو دم غار محافظ پیغمبر شدی.
هرکس هر توفیقی داریم، توفیقات خودمان را از خدا بدانیم. حتی دانشگاه، من خانه آمدم. بچه من گفت: بابا جان، گفتم: بله! گفت: در کنکور قبول شدم. گفتم: قبول شدی که شدی. دیدم خیلی ناراحت شد و گفت: فکر کردم خبر کنکورم را به پدرم بدهم، پدرم خوشحال میشود. گفتم: دانشگاه یک ارزش است. در همین حد! اما اینطور نیست که هرکس دانشگاه برود حتماً خوشبخت است. هرکس نرود حتماً بدبخت است. بسیار دانشگاه رفته مشکلات زیادی دارد و بسیاری از افراد دانشگاه نرفته هم در زندگیشان هیچ مشکلی ندارد. عزت دست خداست، دست این نیست که شما دکتر هستی یا آیت الله؟ ما آیت الله هم داریم، دکتر هم داریم. آن مقداری که باید عزیز باشد، عزیز نیست.
در دعای مناجات شعبانیه داریم «الهی بیدک زیادتی و نقصی» زیادی من دست خداست. نقص من دست خداست. «عُلِّمْتَ رُشْداً» یعنی یک چیزی بده که درونش رشد باشد. کتاب میخوانی آخر کتاب بگویی: چه شد؟ ما دو ساعت مطالعه کردیم چه چیزی گیر ما آمد؟ چه چیزی یاد گرفتیم؟ اگر دیدید رشد نمیکنید به آقا بگویید. به روحانی بگویید. بگویید: ما نیم ساعت پای سخنرانی شما نشستیم. اما توقع ما این است که شما یک مقدار بیشتر حرف بزنید تا ما یاد بگیریم.
باید «رشداً» باشد. چه درسی بخوانیم؟ رشد چیست؟ شما الآن این درسهایی که حفظ هستی، درونش رشد است؟ من این را بلد هستم. رشد درونش است؟ ندانم جایی خراب میشود. یک حدیث برای آخوند خوب داریم. آخوند خوب آخوندی است که اگر بمیرد، جایش خالی باشد. «إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِى الْإِسْلَامِ ثُلْمَهٌ لَا يَسُدُّهَا شَىْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَهِ»عالم که میرود جایش خالی است. جای مطهری نیست. جای امام نیست. اینها میگویند.. این یک معنیاش علم است. اما اگر شما این کتاب را نخواندی چه میشود؟ هیچی نمیشود. اگر یک مطلبی را ندانستی چه میشود؟ دنبال چیزی بروید که در آن رشد باشد. عمرتان را تلف نکنید. چون عمرتان تلف شد خورشید هم تلف شده است. خورشید به خاطر شما میتابد. «وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَر» (ابراهیم/۳۳) شب و روز بخاطر شماست. «وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ» (ابراهیم/۳۳) نهرها برای شماست. «وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهارَ» (ابراهیم/۳۲) ابر و باد و مه و خورشید… هستی برای شماست. اگر شما حرام شوی، هستی حرام شده است.
خدا تمام هستی را برای من آفریده است. نمیخواهم رشد کنم. خیانت به هستی کردی. ابر و باد و مه و خورشید برای توست. تو میخواهی رشد نکنی؟ رشد همه جانبه.
اگر میخواهید ورزش کنید، ورزش اسلام این است، امروز لذت، فردا خدمت درونش باشد. جایزه تولیدی باشد. این ورزش اسلام است. مثل چه؟ شنا. شنا، قایق، بلم رانی، امروز با شنا آدم کیف میکند، فردا هم کسی شنا بلد بود، قایقرانی بلد بود میتواند به جامعه خدمت کند. اسب سواری، موتور سواری و ماشین سواری امروز یک لذت است. فردا هم کسی این آموزشها را دیده باشد، میتواند به جامعه خدمت کند. تیراندازی و انواع آموزشهای نظامی امروز یک لذت است. فردا هم کسی بتواند از خودش دفاع کند تیراندازی بلد باشد میتواند به جامعه خدمت کند.
خود پیغمبر هم در ورزشها شرکت میکرد. برد و باخت که حرام است در تیراندازی حلال است. چون اسلام میخواهد همه مردم رزمنده باشند. وقتی به امام میگویند: آمریکا دویست میلیون جمعیت دارد، میگوید: وحشت نکنید ما یک لشگر بیست میلیونی به نام بسیج درست میکنیم، بیست میلیون بر دویست میلیون پیروز است. به چه دلیل بیست میلیون بر دویست میلیون پیروز است؟ قرآن گفته: «عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْن» (انفال/۶۵) یعنی بیست بر دویست پیروز است. عشرون یعنی بیست تا، صابر یعنی مقاوم. بیست نفر مقاوم «یغلبوا» غلبه میکنند، «مِائَتَین» یعنی دویست تا. بیست بر دویست پیروز است. این آیه قرآن است. هرکاری میخواهیم بکنیم بیاییم درست مسلمان شویم. همه چیز در قرآن هست.
اگر دانشجو از کنار استاد رد شد، سلام نکرد، میگوییم: آقا ببخشید شما دانشجو هستید. ایشان استاد شماست. سلام کن! میگوید: این ترم با او درس ندارم. اِ… چون این ترم با او درس ندارد، سلام نمیکند. این سرطان اخلاقی گرفته است. به استاد سلام نمیکنی!؟ علم هست، اخلاق نیست. علم هست، ادب نیست.
در اسلام علم کنار حلم آمده است. بعضیها سواد دارند ولی بداخلاق هستند. در روایات در کلمات بزرگان ما علم کنار حلم آمده است. علم کنار بیان آمده است. بعضیها سواد دارند حرف نمیزنند. تا پول ندهی حرف نمیزنند. قرآن میگوید: «الرَّحْمنُ، عَلَّمَ الْقُرْآنَ» (الرحمن/۱و۲) بعد میگوید: «عَلَّمَهُ الْبَيانَ» (الرحمن/۴) یعنی چه؟ یعنی هرکس علم دارد باید حرف بزند. کسی علم دارد ولی علمش را مکتوم میگذارد و به کسی نمیدهد. هنر و مهارتی که دارد به دیگران منتقل نمیکند.
علم باید کنار عمل باشد. بعضیها میگویند: فلانی قلبش پاک است. قرآن قبول ندارد قلبش پاک است. میگوید: «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» (بقره/۲۵) بسیاری از آیات قرآن کنار «آمنوا»، «عملوا» آمده است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» یعنی علم باید کنار عمل باشد. باسواد است ولی در عمل عقب است. البته عمل کن به این معنا نیست که به هرچه بلد است عمل کند. من خدمت شهید محراب آیت الله مدنی رفتم. گفتم: من در تلویزیون صحبت میکنم هرچه میگویم باید عمل کنم؟ گفت: چند روز عمل کن. مثلاً میخواهی نماز شب را بگویی، چند شب نماز شب بخوان بعد بگو.
امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق میگوید: خدایا هرچه عزت مرا در جامعه بالا میبری، ادب مرا بیشتر کن. اگر عزت بالا رفت ولی ادب و تواضع نبود این درست نیست. مثل اینکه کله بزرگ میشود ولی استخوانها لاغر است. نمیتواند این بدن را بکشد. «وَ لا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَة» خدایا در جامعه هرچه درجه مرا بالاتر میبری، «إِلا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا» یعنی به همان مقدار در جامعه بالا رفتم خودم، خودم را کوچک بدانم. «وَ لا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً» هرچه عزت ظاهری به من میدهی ذلت باطنی بده. عزت بیرون و ذلت درونی. درجهی بیرونی و ادب درونی. باید خودمان را تنظیم کنیم.
ما در قرآن ۱۱۵ مرتبه کلمهی دنیا داریم.۱۱۵ مرتبه کلمه آخرت داریم. یعنی چه؟ یعنی باید هردو را تنظیم کرد. مثل لاستیکهای ماشین که میدهند بالانس میکنند، باید تنظیم کنیم. خودمان را تنظیم کنیم. اگر علم رشد کند و اخلاق رشد نکند آمریکا میشویم. هواپیما میسازیم ولی یمن را بمباران میکنیم. علم رشد کند، اخلاق رشد نکند جامعه به فساد کشیده میشود. علم و اخلاق باید با هم باشد.
سخنان حجت الاسلام قرائتی ، درسهایی از قرآن ، ۷/ ۱۱/ ۹۵ ، شنیده شده .
باسلام وتشکر از مطلب زیباتون
فــــوق العاده بود
منتظر نگاه زیباتون هستیم
یاحق…
با سلام
بسیار زیبا بود خوش حال میشیم اکه به وبلاگ خودتون سر بزنید….
https://kowsarblog.ir/admin.php?ctrl=items&action=new&blog=9350
با سلام
بسیار عالی بود خوش حال میشیم که به وبلاگ خودتون هم سر بزنید
التماس دعا
http://blog42.kowsarblog.ir/
با سلام بسیار عالی بود
http://bazigaran-haghighi.kowsarblog.ir/
سلام دوست عزیزم
ممنون از مطالب زیباتون
منتظر حضور گرم شما در حریم آسمانی هستم
موفق و موید باشید…
سلام علیکم
موفق باشید
به وبلاگ ماهم سری بزنید
چشمانتان منور به جمال یوسف زهرا
http://seyyedehelham.kowsarblog.ir/
با سلام و احترام
ضمن تشکر مطلب شما در منتخب ها درج گردید.
موفق باشید
فرم در حال بارگذاری ...