کجایید آقا !؟
آسمان ابری و زیباست کجایید آقا؟
فصل روئیدن گلهاست کجایید آقا؟
باز هم فصل بهار است زمین سبز شد ست
چَشم ها غرق تماشاست کجایید آقا ؟
سوسن و سنبل و لاله همه رنگ و همه نقش
دشت گسترده چو دریاست کجایید آقا ؟
دیده ها منتظر توست گلِ ناب علی
عشقت آرامش دلهاست کجایید آقا ؟
عمر ما میگذرد زود خزان می آید
چَشمِ اُمّید، به فرداست کجایید آقا ؟
همه روز و همه شب ذکر فرج میخوانیم
شیعه بی یاور و تنهاست کجایید آقا؟
ماه شعبان شده و جمعه ی میلاد و بهار
همه اسباب مُهیّاست کجایید آقا ؟
محدثه شفاعت
چند روش برای زیاد شدن حافظه
برای زیاد شدن حافظه چند روش بسیار موثر پیشنهاد می شود ؟
۱_ قبل از مطالعه این دعا را بخوانید :
« اَللّهُمَّ اَخْرِجْنى مِنْ ظُلُماتِ الْوَهْمِ وَ اَكْرِمْنى بِنُورِ الْفَهْمِ اَللّهُمَّ افْتَحْ عَلَيْنا اَبْوابَ رَحْمَتِكَ وَانْشُرْ عَلَيْنا خَزائِنَ عُلُومِكَ بِرَحْمَتِكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ»
۲_ کسی که می خواهد حافظه اش زیاد شود ، مسواک کند ، روزه بگیرد و قرآن بخواند ؛ مخصوصا آیه الکرسی را . و ناشتا ۲۱ عدد مویز با هسته سرخ بخورد ، زیرا جهت فهم و حفظ اهن مفید خواهد بود . نافع ، خوردن حلوا گوشت نزدیک گردن و عسل و عدس و کندر می باشد .
۳_ هر روز هفت مثقال مویز ناشتا بخورد و همچنین هر روز با غذا خردل میل نماید .
۴_ از خوردن زیادی سردی مثل ماست ، برنج و امثال آن و خوردن آب زیاد پرهیز کند .
۵_ شیر حافظه را زیاد می کند و همچنین خوردن انار با لیله آن .
۶_دائم الوضو بودن و رو به قبله نشستن و به صورت علما نگاه کردن و به عبادت مشغول بودن و اطاعت پدر و مادر نمودن و خوردن انگور و گرمی جات به طور عموم و خوردن غذای کم جهت زیادی حافظه موثر است .
۷_ از رسول اکرم صلی الله روایت شده که فرمود « پنج چیز حافظه را قوی می کند : شیرینی ، گوشت نزدیک گردن ، عدس ، نان سرد خواندن آیت الکرسی .»
دیده شده در کتاب ذکرهای شگفت معصومین ، سید عباس اسلامی حسینی ، ص ۱۸۶.
مناصب مدیریتی نعمتی الهی است؛ مراقب باشیم کفران نکنیم
حضرت آیتالله خامنهای صبح یکشنبه گذشته (۱۳۹۶/۲/۱۰) در ابتدای درس خارج فقه خود در حسینیهی امام خمینی (رحمهالله) به بیان شرح حدیثی تربیتی از حضرت امام جعفر صادق (علیهالسلام) در موضوع «شکر نعمت و کفران نعمت» پرداختند.
عَن أَبِی عَبدِاللهِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ (عَلَیهِمَا السَّلَامُ) قَالَ: طُوبىٰ لِمَن لَم یُبَدِّل نِعمَةَ اللهِ کُفراً طُوبىٰ لِلمُتَحابّین فِی الله. (۱)
طُوبىٰ لِمَن لَم یُبَدِّل نِعمَةَ اللهِ کُفراً
این بسیار مطلب مهمّی است: مسئلهی تبدیل نعمت خدا به کفران؛… گاهی خدای متعال نعمتی به انسان داده است؛ فرض بفرمایید نعمت «بیان»، خب نعمتی است؛ میتوان این نعمت را در راه ترویج معارف الهی به کار برد، میتوان هم آن را در جهت عکس بهکار برد؛ این نعمت را اگر کسی در جهت عکس مقاصد الهی به کار ببرد، کفران این نعمت را کرده، نعمت را تبدیل کرده است به کفر.
فرض بفرمایید داشتن مال دنیا یک نعمت است؛ مال دنیا، نعمتی است که خداوند به بعضی عنایت میکند؛ میتوان با این نعمت، درجات عالیه را کسب کرد -صدقه داد، انفاق کرد، کسانی را از بدبختی و از هلاکت و گرسنگی نجات داد- میتوان هم بعکس، این پول را در راههای فساد، در راههای حرام، در راه اشاعهی محرّمات، در راه افساد خود و دیگران به کار برد؛ این کفران نعمت الهی است.
قدرت و توانایی مدیریّت و احراز مناصب مدیریّتی یک نعمت است؛ یک روزی بود که ما و شما باید همینطور در جریان تصمیم مدیران جامعه -که به دشمنان دین و دشمنان کشور وابسته بودند- حرکت میکردیم، بدون اینکه اختیاری داشته باشیم؛ امروز، بسیاری از خود ما جزو مدیران کشور هستیم -در هر بخشی که هستیم، در هر حدّی که هستیم- و قدرت ایجاد مسیر، تغییر مسیر، تصحیح مسیر را خدای متعال به ما داده است؛ خب این یک نعمت است. این نعمت را چهجور مصرف میکنیم؟ اگر در جهت خدمت به مردم و هدایت جامعه به آن سمتی که مطلوب دین خدا است این مدیریّت بهکار رفت، خب این شکر نعمت است؛ اگر چنانچه در این جهت بهکار نرفت، معطّل ماند یا عکسش بهکار رفت، این کفر نعمت است. گاهی این کفران نعمتها، بهحدّی است که قابل جبران هم نیست…
۱) امالی طوسی، مجلس اوّل، ص ۲۱
از امام جعفر صادق (علیهالسلام) روایت شده است که حضرت فرمودند: خوشا به حال کسی که نعمت خداوند را به کفران [نعمت] تبدیل نکند و خوشا به حال آنانکه براى خدا به یکدیگر علاقه دارند.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با صدور بیانیه ای از حجت الاسلام والمسلمین رئیسی به عنوان کاندیدای اصلح انتخابات ریاست جمهوری حمایت کرد.
متن بیانیه که در اختیار خبرگزاری رسا قرار گرفته به شرح زیر است:
ملت شریف مؤمن و انقلابی ایران اسلامی
سلام علیکم و رحمة الله
با احترام، در پی درخواستهای مکرر مردم متدین و انقلابی، طلاب و فضلا، بزرگان و علمای بلاد نسبت به معرفی نامزد اصلح از سوی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران اسلامی به استحضار میرساند؛ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم براساس تکلیف شرعی و وظائف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و طبق دورههای گذشته موضوع را در دستور کار کمیسیون سیاسی این نهاد مقدس قرار داد و پس از برگزاری جلسات متعدد، و ارتباط با علمای اعلام و هماندیشی با گروههای مختلف و رعایت همه جوانب و معیارها، و ارائه گزارشات در جلسات شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم سرانجام موضوع در جلسه روز جمعه مورخ 1396/02/08 مطرح و با اکثریت قاطع آراء حاضرین حضرت حجتالاسلام والمسلمین حاج سید ابراهیم رئیسی «دامت توفیقاته» به عنوان نامزد اصلح شناخته شد، که به شما ملت همیشه در صحنه نیز معرفی میگردد.
امید است مردم مؤمن و انقلابی ایران اسلامی با عنایت خداوند متعال و در ظل توجهات حضرت بقیةالله الاعظم (ارواحنا له الفداه) و همچنین با لبیک گفتن به ندای رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنهای «مدظلهالعالی» با حضور پرشور و انقلابی خود در انتخابات 29 اردیبهشت باردیگر نقشه شوم استکبار جهانی را نقش برآب کرده و عظمت ملت ایران را به جهانیان نشان دهند و با انتخاب نامزد اصلح موجبات تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی، عدالت اجتماعی، مبارزه با فقر وفساد و تبعیض و رشد و پیشرفت کشور را فراهم نمایند.
جامعه مدرسین حوزه علمیه قم
تهیه شده توسط فاطمه علی آبادی طلبه پایه سوم و خبرنگار خبرگزاری رسا
انسان کامل
امام صادق علیه السلام می فرمود : عموی من قمر بنی هاشم در تیز هوشی ، در بینش در تشخیص حق از باطل ، انسان جامعی بود .عموی من از ایمانی برخوردار بود که هیچ چیز کمترین زخمی بر او نمی تواند بزند .
عموی من در سخت ترین آزمایشات پروردگار به زیباترین شکل قبول شد
سخنان شیخ حسین انصاریان
انقلابی کردن جامعه
اگر كسي بخواهد انقلابي باشد بايد جريان سقيفه را كاملاً بداند, جنگ جمل را بداند, چطور عليبنابيطالب را با آن عظمت و جمال و جلال علمي كه داشت خانهنشين كردند. امروز كه دشمن نفوذيتر است و آگاهتر است و سياستبازتر است و خطرناكتر است…
ميگويد؛ بعد از رحلت وجود مبارك پيغمبر(صلی الله عليه و آله و سلم) حضرت امير به عنوان شاخصترين مرد آن روزگار بود، همه هم به عظمت حضرت امير آگاهي داشتند. زني در جهان اسلام همسان صديقه كبرا(سلام الله عليها) نبود و نيست، نه فاطمه زهرا(سلام الله عليها) دومي داشت نه حضرت امير. بعد از رحلت پيغمبر، وجود مبارك صديقه كبرا چند شبانهروز درِ خانه مهاجر و انصار پيغام ميداد سفارش ميكرد، بياييد عليبنابيطالب را ياري كنيد هيچ كسي حركت نكرد. بعد از گذشت چند مدت كه خود حضرت امير به حكومت رسيد، يك زن ديگري كه ميدانيد كيست، آن زن به مردم همين مدينه گفت بياييد عليبنابيطالب را بكُشيد، صدها نفر شمشير كشيدند و آمدند ….
چطور شد دختر پيغمبر مردم مدينه را دعوت ميكند بياييد علي را ياري كنيد كسي جواب نميدهد، عايشه ميآيد ميگويد بياييد علي را بكُشيد صدها نفر شمشير ميكشند.
پس ميشود در عصر پيغمبر كه تازه حضرت را دفن كردند، شخصيتي كه مثل حضرت امير شناختهشده بود, شخصيتي مثل زهرا(سلام الله عليها) شناختهشده بود، اين ديگر كسي نبود كه «سيّدة نساء العالمين» بودنِ او را نشنيده باشند. پس ميشود ملّتي كه پيغمبر را درك كرد, امام را درك كرد, صديقه كبرا را درك كرد او را طرزي فريب داد كه حق را زير پا بگذارد و باطل را علني كند.
سفارشي نيست كه ما بگوييم آقايان انقلابي باشيد, انقلاب را حفظ كنيد, در انتخابات شركت كنيد علمي است. تا نهجالبلاغه روشن نشود مثل كفايه درسي نشود, مثل رسائلدرسي نشود، انسان راز و رمز بيگانهها را نفهمد كه چگونه ميشود يك ملت نبوي و علوي را خاك كرد, چگونه ميشود عمروعاصها را حاكم كرد, چگونه ميشود باطل را بر حق پيروز كرد, چگونه ميشود دهان حق را بست، نه حوزه انقلابي ميشود نه دانشگاه.
اين نامه را وجود مبارك حضرت امير براي مردم مصر نوشت، فرمود نگوييد ما رهبري مثل علي داريم, نگوييد مسئولي مثل مالك اشتر داريم «إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ»؛ فرمود ما در ميدان جنگيم «لاَ تَذُوقُوا النَّوْمَ إِلاَّ غِرَاراً أَوْ مَضْمَضَةً» اين كلمات بوسيدني است. فرمود همه ما الآن در سنگر هستيم. دشمن آماده است و دارد حمله ميكند. اينها كه در سنگرند چه كار ميكنند؟ ميخوابند. يا میبينيد كساني كه در ماه مبارك رمضان روزه دارند وقتي ميخواهند وضو بگيرند آب را مضمضه ميكنند آب را كه نميخورند. فرمود خواب در چشم شما فقط بايد به صورت مضمضه باشد «لاَ تَذُوقُوا النَّوْمَ إِلاَّ غِرَاراً أَوْ مَضْمَضَةً» اين انقلاب است. همه ما الآن بايد از اين نظر كه اگر از بيگانهها غافل هستيم به اندازه مضمضه دهان، همان يك لحظه غافل باشيم بقيه بايد بدانيم كه دارند چه كار ميكنند.
… مردم وقتي انقلابي ميشوند كه حوزه انقلابي باشد, دانشگاه انقلابي باشد، محور فكري اين است. حوزه هم با رسائل و مكاسب انقلابي نميشود، حوزه با نهجالبلاغه انقلابي ميشود. اين نامه ( نامه ۶۲ ) سي صفحه است كه متأسفانه دو صفحه آن در نهجالبلاغه آمده.
حضرت فرمود من وضع خودم را روشن ميكنم، شما هم وضع خود را روشن كنيد! هم دين در خطر است, هم مملكت در خطر است, هم مردم; اين سه عنصر را خوب تبيين كرد. در عهدنامه مالك، آنجا حضرت به مالك چه فرمود؟ فرمود مالك! دين بود, نماز بود, روزه بود, مكه بود, حج بود, عمره بود؛ اما اسير بود. مالك «فَإِنَّ هذا الدِّيْنَ قَدْ كَانَ أَسِيْراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيْهِ بِالْهَوي وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا». مگر الآن اسلام در سعودي نيست, مگر در بحرين نيست، مگر در اين كشورهاي مزدور بيگانه نيست، نماز هست. فرمود نماز, اسيرِ اينهاست، نمازجمعه اسير اينهاست, سخنراني اسير اينهاست, حج و عمره اسير اينهاست. اين بيان صريح حضرت است در نهجالبلاغه؛ «فَإِنَّ هذا الدِّيْنَ قَدْ كَانَ أَسِيْراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيْهِ بِالْهَوي وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا». پس معلوم ميشود، ممكن است جمعيتي نماز بخوانند, روزه بگيرند, حج بروند, نمازجمعه داشته باشند, نماز جماعت داشته باشند, سخنراني داشته باشند؛ اما سخنرانيِ اسير, نمازِ اسير, آن نماز اسير كه ديگر عمود دين نيست.
فرمود مالك! ما نيامديم قيام كنيم كه خودمان راحت باشيم، ما آمديم دين را آزاد كنيم، دينِ آزاد به مردم شرف ميدهد؛ آن وقت ما نه اختلاسي داريم, نه نجومي داريم, نه زنداني داريم. اين حرفهاي ضروري حوزه است، حوزه و دانشگاه اينها را بايد از حفظ بداند.
«فَإِنَّ هذا الدِّيْنَ قَدْ كَانَ أَسِيْراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ» علي كه خانهنشين بشود, صديقه كبرا(سلام الله عليهما) كه خانهنشين بشوند، دين به اسارت ميرود، «فَإِنَّ هذا الدِّيْنَ قَدْ كَانَ أَسِيْراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيْهِ بِالْهَوي وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا». حضرت نامهاي كه براي مردم نوشت، فرمود شما اگر بخواهيد بخوابيد رهبرِ تنها چه كند؟ استاندار و مسئولِ خوب چه كند؟ محور اصلي قيام, مردماند، مردمِ متفكّر، آنها كشورشان را حفظ ميكنند.
فرمود اگر مردم خواب باشند ما سه اصل را از دست خواهيم داد: يكي خطر متوجه دين ميشود, يكي خطر متوجه مملكت ميشود: يكي اينكه خطر متوجه خود مردم ميشود؛ اين درسها خواندني نيست؟! حوزه كه از اينها خبر ندارد، حداكثر خبري كه حوزه و دانشگاه از نهجالبلاغه داشته باشند آن كلمات قصار است و چند جمله نصيحت! چطور ميشود حرف صديقه كبرا را كسي گوش ندهد و حرف عايشه را گوش بدهد؟!
چطور ميشود عليبنابيطالب را بگذارد كنار و عثمان را مطرح كند؟!
وجود مبارك حضرت امير فرمود اينها كه بر مالك و عمار مسلّط شدند، اينها مثل گوسفند و گاو به بيتالمال حمله نكردند. ميدانيد اين گوسفند و گاو وقتي وارد مزرعه ميشود اين علف را ميخورد تمام شد و رفت، اين علف بعد از دو روز باز رشد ميكند؛ اما اين شتر چون گرسنه است خبري از علف ندارد آنچه را كه در بيابان است از ريشه ميكَند؛ لذا جايي كه شتر تغذيه كرد مدتها علف روييده نميشود، چون ريشهاي نميماند. تعبيري كه وجود مبارك حضرت امير درباره حكومت عثمان دارد كه اينها با بيتالمال چه كار كردند، فرمودند: «يَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خَضْمَ الْإِبِلِ»، نه «خضمة البقر», نه «خضمة الشاة»، گوسفند و گاو اين روي علف را قطع ميكنند ريشه است، بعد روييده ميشود؛ مثل اختلاس كه وقتي كه چند هزار شد اينطور ميشود «يَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خَضْمَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِيعِ»؛ بهار كه شد اين شتر وقتي وارد آن منطقه بيابان ميشود كه چهارتا علف روييده اين را با آن دهن پهني كه دارد از ريشه ميكَند، اين ميشود اختلاس چند هزار ميلياردي، اين ميشود نجومي! آن وقت مالي در مملكت نميماند كه شما بخواهيد اشتغال و توليد ايجاد كنيد، بايد برويد بانك وام بگيريد كه اوّل بدبختي است. اين جمله ﴿يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا﴾ كه فعل مضارع است و مفيد استمرار است، فرمود: ﴿يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا﴾ كسي با بانكهای ربوي كه قدرت توليد ندارد, قدرت اشتغال ندارد. اين حرفها در حوزه، درسخواندني است با مطالعه كه حلّ نميشود, با درس هم حلّ نميشود، چون با بناي عقلا و فهم عرف و لغت، مراجعه كردننهجالبلاغه حلّشدني نيست، اين استاد قوي غني ميخواهد تا كلمات را براي ما معنا كند ما بفهميم حضرت امير چه ميخواهد بگويد.
وقتي انقلابي ميشوند كه حوزه انقلابي باشد, دانشگاه انقلابي باشد، محور فكري اين است. حوزه هم با رسائل و مكاسب انقلابي نميشود، حوزه با نهجالبلاغه انقلابي ميشود
جلسه درس اخلاق آیت الله جوادی آملی ، ۷/ ۲/ ۹۶ ، شنیده شده .
اوصاف حضرت عباس علیه السالم
وصف اول: ايمان استوار
ويژگي اول، ايمان استوار و محکم. برادران، جوانان، بعضي ها ايمانشان ايمان عاريه اي و قرضي است. آدم يک وقت مال، مال خودش است؛ يک دوچرخه اي، ماشیني و موتوري مال خودش است؛ خوب اين خیالش راحت است که هر وقت بخواهد سوار بشود و هر وقت بخواهد در خانه مي گذارد و هر وقت بخواهد به کسي مي دهد اما يک وقت يک وسیله، عاريه اي است. امروز گرفته، فردا نگهدارد و دو روز، سه روز بالاخره بايد برگرداند. ايمان بعضي ها مال خودشان است و تا دم مرگ دارند اما بعضي ها ايمانشان عاريه اي است و زود در شرايط مختلف واگذار مي کنند وزود از دست مي دهند.
قرآن مي فرمايد: مردم دو دسته هستند:« فمستقر و مستودع» بعضي ها مستقر هستند و بعضي ها مستودع. چقدر اين آيه زيباست: «هو الذي انشاکم من نفس واحده» همۀ شما از پدر و مادر واحد به دنیا آمديد، آدم و حوا ولي بعدا دو دسته شديد، فمستقر و مستودع بعضي ها شديد مستقر و بعضي ها شديد مستودع. تقريبا ده تا تفسیر براي اين دو تا کلمه شده که مستقر و مستودع به چه معناست. من 9 تايش را کاري ندارم و مورد بحثم نیست اما يک تفسیرش که در روايت آمده، امام صادق علیه السالم فرمود: مستقر آن است که ايمانش استوار است تا مي میرد، با ايمان است. ولي مستودع آن است که ايمانش عاريه اي است و بي ايمان از دنیا مي رود و در شرايط مختلف ايمان را از دست مي دهد.
يک آقايي خدمت امام صادق علیه السالم آمد و گفت: يابن رسول الله صلّي الله علیه و آله و سلّم مي ترسم؟ آقا فرمود: از چه چیزي مي ترسي؟ گفت: آقا از اينکه شما فرموديد، قرآن فرموده مردم دو دسته هستند، مستقر و مستودع. اگر من جزء مستودع ها باشم چه کنم؟ اگر من ايمانم عاريه اي باشد چه کنم؟ آقا فرمود: يک دعا به تو ياد مي دهم که
همیشه بخوان. هر روز بعد از نمازهايت بخوان تا ايمانت جزء ايمان هاي مستقر باشد. آقا چه چیزي بخوانم؟ اين دعا در مساجد گاهي نوشته، در مفاتیح هم نوشته و کوتاه هم هست. فرمود: اين را هر روز بخوان که جزء ايمان عاريه اي نباشي.آقا دعا چیست؟ «رضیت باهلل ربا و بمحمد صلي اهلل علیه و آله نبیا و باالسالم دينا و بالقرآن کتابا و بالکعبه القبله و بعلیا اماما».
وصف دوم: شجاعت حضرت ابوالفضل
طبق فرمايش امام صادق علیه السالم ويژگي دوم حضرت ابالفضل العباس علیه السالم شجاعت آن حضرت است. برادران عزيز، جوان هاي گرامي، من و شما گاهي شجاعت را فقط به نبرد در میدان جنگ مي دانیم اما اين شجاعت ۱نیست؛ شجاعت يعني کنترل قوه ي غضب. ما يک قوه داريم به نام غضب. اگر بي باکي و تهور باشد، غلط است. اگر انسان خمودي و سستي و بدون حساسیت باشد، اين هم غلط است. حد وسطش مي شود شجاعت اما شجاع فقط کسي نیست که در میدان بجنگد.
شجاع گاهي بايد بعضي وقت ها به خاطر خدا شمشیر غلاف بکند، اين شجاع است و فقط به نبرد نیست. وقتي بدن امام حسن مجتبي علیه السالم تیر باران شد، حضرت ابالفضل علیه السالم دست به قبضه شمشیر برد. يک شجاع، يکقوي، يک جوان رشید ايستاده باشد و در مقابلش جنازه برادرش را تیر باران کنند؛ حدود 26 يا 27 سال سن داشتند، آن زمان تا دست برد به قبضه شمشیر، امام حسین علیه السالم فرمود: برادرم شمشیر را غلاف کن، برادرم فرموده نمي خواهم خون پاي جنازه ريخته بشود.گفت: چشم و شمشیر را غلاف کرد. اين را مي گويند شجاع که در يکجا به خاطر خدا، با اينکه مي تواند، اگر شمشیر دست مي گرفت آنجا مي توانست جلوي خیلي مسائل گرفته بشود اما غائله مي شد و پاي جنازه خون ريخته مي شد.خودش را کنترل کرد، اين شجاعت است.
آن کسي که آب دهان به صورت مالک اشتر مي اندازد، يک آشغالي مي ريزد، مالک بر مي گشت او را نگاه مي کرد او آب مي شد. مالک اشتر فرمانده رشید امیرالمومنین علیه السالم است، کسي است که در اوج سپاه معاويه رفت تا جلوي خیمه، حضرت فرمود: برگرد. خوارج نگذاشتند و مالک يک تنه به سپاه مي زد و بر نمي گشت نگاه کند ببیند چه کسي آب دهان انداخت. سرش را انداخت پائین و رفت مسجد دعايش کرد: خدايا! او را ببخش نفهمید. اين شجاعت است. فکر نکن شجاعت اين است که دستي ماشین را پائین بکشي، بپري پائین و به هم بزني. نه آقا، شما مقصر نیستید او مقصر است. او بد پیچیده، او ناسزا گفته ولي زن و بچه در ماشینش است.
شما ملاحظه کن و به خاطر خدا کوچکش نکن. آن هم پیش زن و بچه اش يک اعتباري دارد. شما يک جوان که خانمش همراهش، سوار موتورش است، در ماشینش است، درست است مي گويد، آقا او پیچید او مقصر بود مگر او که آب دهان انداخت مقصر نبود، مگر او که تیر به جنازه زد مقصر نبود، يکجا به خاطر خدا. خدايا! من کوتاه آمدم،
من جوان براي اينکه ديدم اين جلوي خانواده اش تحقیر مي شود، براي اينکه نخواستم غائله اي به پا شود و نخواستم ناسزايي گفته بشود؛ اين شجاعت است، اين کار هر کسي نیست.
نشانه هاي شجاعت
شجاعت علامت هايي دارد، يک علامت شجاعت فرمود اين است، وقتي غضبناک مي شود بتواند غضبش را به موضع کنترل کند. يک علامت شجاع اين است که فرمود: بتواند در زندگیش صداقت داشته باشد و راست بگويد.
وصف سوم: وفاداري حضرت ابوالفضل
ويژگي سوم حضرت ابالفضل العباس علیه السالم که از پدرش امیرالمومنین علیه السالم دارد، ويژگي وفاداري است. برادران و جوان هاي عزيز، رسول خدا حضرت محمد صلي الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «ال عهد لمن ال وفا له »آدمي که وفادار نیست، ايمان ندارد. فرمودند: وفا و صداقت مثل دو تا ريل کنار هم است: الوفاء و صدق تواما.
آدم صادق وفادار است، آدمي که صدق در زندگي اش نیست بي وفا است. قرآن مي فرمايد: «من المومنین رجال صدقوا ماعاهدوا اهلل علیه » آنهايي که قول مي دهند، پاي قولشان مي ايستند و اهل بهشت هستند.
وفاداري يکي از صفات مومن است؛ وفاي به خدا و وفاي به امام علیه السالم حجت خدا. شمر براي حضرت ابالفضل علیه السالم و سه تا برادرانش امان نامه آورد. البته هر کدام مستقل هستند و مي توانند يکي بگويد، من قبول مي کنم، مي تواند يکي بگويد، من مي روم اما هیچ کدام حاضر نشدند. تا امان نامه دست حضرت ابالفضل علیه السالم رسید، حضرت زينب کبري سالم اهلل علیها چشم هايش را به دهان حضرت عباس علیه السالم دوخته ببیند که او چه مي گويد؟ آيا برادر را تنها مي گذارد؟؟ آيا مي رود؟
يک وقت صدا زد، شمر خدا خودت و امان نامه ات را لعنت کند. امان نامه را برگرداند و ماند؛ اين وفاداري است. شب عاشورا حضرت زينب کبري سالم الله علیها مي گويد: از کنار خیمه حضرت عباس علیه السالم عبور کردم، ديدم سه تا برادرهايش نشستند کنارش و خودش هم نشسته. حضرت زينب سالم اهلل علیها گوش مي کرد و با اين حرف ها امید
پیدا مي کرد. ديد مي گويد: برادران فردا چه مي کنید؟ جنگ حتمي شده و همین امشب را به ما مهلت دادند. شما چه مي کنید؟ فرزندان ام البنین گفتند: حضرت عباس علیه السالم تو برادر بزرگ ما هستي، راي ما راي توست. گفت: اگر تصمیم با من است، تا ما زنده هستیم نبايد ضربه اي به فرزند زهرا حسین بن علي علیه السالم وارد شود؛ همه تان بايد جان فدا کنید و همین کار را هم کردند. چهار تايشان قبل از امام حسین علیه السالم شهید شدند.
وصف چهارم: واليت پذيري حضرت عباس
ويژگي چهارم، ولايت پذيري است. من خیلي تاريخ را گشتم، در اين 20 سالي که حضرت ابالفضل العباس علیه السالم کنار امام حسن علیه السالم و امام حسین علیه السالم بوده، يک جايي عرض اندام کرده باشد، يکجايي اظهار وجود کرده باشد، يکجايي بگويد شما يک پسر امام علي علیه السالم هستید، من هم يک پسر، خطبه اي، حديثي،
جمله اي، ابداً. مطیع محض برادرانش بود.
تا امام حسن علیه السالم بود مطیع او بود تا امام حسین علیه السالم . اصالً نیست در جايي که او براي خودش يک علمي به پا کرده باشد. ما داشتیم در فرزندان ائمه علیه السالم گاهي داشتیم در فرزندان امام کاظم علیه السالم داشتیم بعضي ها مقابل امام رضا علیه السالم قد علم کردند.
وصف پنجم: مهرباني و ادب
صفت پنجم حضرت ابالفضل العباس علیه السالم مهرباني و ادب بود. به تمام معنا مهربان و داراي حسن خلق است. گرچه عباس از ابوس مي آيد ولي به معناي خشن بودند در مقابل دشمن است. اين يک صفت مثبت است کما اينکه درباره مسلمان ها هم مي گويد: «اشداء علي الکفار»مقابل کفار محکم هستند. در مورد امیرالمومنین علیه السالم هم دارد: خشن في ذات اهلل درباره خدا سفت و محکم بود.
حضرت عباس علیه السالم به اين معناست که او در مقابل دشمن شدت برخورد داشت اما آنقدر مهربان و رئوف استکه آمد خدمت حضرت اباعبدالله علیه السالم و گفت: برادر من نمي توانم صداي گريه ي بچه ها را بشنوم، من نمي توانم تشنگي اين ها را ببینیم و آرام باشم. اين هم مهرباني حضرت عباس علیه السالم و از اين صفت درس بگیريم، با
هم مهربان باشیم، حسن خلق داشته باشیم، به امور هم برسیم، به فامیل سر بزنیم و مشکالت هم را رفع کنیم.
اگر حضرت ابالفضل علیه السالم در زندگي ما الگو نشود، به سر و سینه زدن ظاهر سازي است. آن سر و سینه زدن وظیفه است، مصیبت وظیفه است، اشک وظیفه است اما حضرت ابالفضل علیه السالم را بشناس؛ چون امام صادق علیهالسالم در زيارتنامه اش فرمود: آنکه او را نشناسد ملعون است. لعن فرمود. ملعون است آن کسي که تو را نشناسد.امام علیه السالم در زيارتنامه اش، مورد لعن خداوند قرار دهد آن کسي که جهل به حق و مقام تو داشته باشد .
سخنان حجت الاسلام رفیعی ، دیده شده در پژوهشکده علمی و کاربردی باقرالعلوم
دیدار کارگران با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در آستانهی روز کارگر در دیدار هزاران نفر از کارگران و کارآفرینان، کارگری را مایهی افتخار خواندند و با تأکید بر تأمین «امنیت شغلی و معیشتِ» جامعهی کارگری افزودند: حضور کارگران و همهی قشرهای ملت در صحنه، همواره سایهی جنگ و تعرض دشمنان را از سر ملت ایران کم کرده و در انتخابات پیش رو نیز هر کس «کشور، نظام و امنیت» را دوست دارد در انتخابات شرکت کند زیرا این حضور تعیینکننده، شرّ دشمن را از سر کشور کم خواهد کرد.
رهبر انقلاب اسلامی با تبریک سالروز ولادت باسعادت حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام)، محبت و معرفت و اظهار ارادت به آن حضرت را مایهی افتخار ملت دانستند.
حضرت آیتالله خامنهای، کارگر را «ستون فقرات اقتصاد و تولید» خواندند و افزودند: برای داشتن «اقتصاد پیشرفته و مستقل» و رونق اقتصادی باید به قشر کارگر اهمیت فراوان داد و اگر بخواهیم جامعهی کارگری از امتیازات و حقوق شایسته برخوردار باشد، باید بر روی «تولید ملی» تکیه و تأکید کنیم.
رهبر انقلاب اسلامی، دلگرم شدن کارگران در جامعه را موجب سامان یافتن وضع اقتصادی دانستند و گفتند: مشکل اقتصاد کشور بدون راهحل نیست و گرهی نیست که بازنشدنی باشد و یکی از الزامات مهم در این گرهگشایی، ملاحظه و رعایت حقوق کارگران است.
ایشان خاطرنشان کردند: جامعهی کارگری باید احساس تکریم و احترام و سربلندی کند و قدر کار او دانسته شود و در این صورت، خستگی و بیحوصلگی و بیاعتنایی به کار وجود نخواهد داشت.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر «ترویج فرهنگ کار و اهمیت کار» افزودند: نفس علاقه و اشتیاق به کار باید در جامعه ترویج پیدا کند و کار چنان ارزشمند شناخته شود که کارگر با افتخار بگوید کارگر هستم و در گفتن این موضوع، احساس حقارت نکند.
ایشان، «تأمین امنیت شغلی» و «تأمین معیشت کارگران» را دو وظیفهی مهم مسئولان خواندند و گفتند: دولت، کارفرما، کارگر و کارآفرین هر یک به سهم خود در سامان یافتن مشکلات جامعهی کارگری در این زمینه مسئول هستند و باید وظایف خود را دنبال کنند.
پندهای کوتاه امام حسین علیه السلام
_ و قال عنده رجل ؛ان المعروف اذا اسدی الی غیر أهله ضاع ، فقال الحسین علیه السلام : لیس کذالک ولکن تکون الصنیعهُُ مثل و اِبل المطر تصیب البرّ و الفاجر :
مردی در محضر آن حضرت گفت ؛ محبت و احسان به نااهل به هدر می رود ، حضرت فرمود: چنین نیست ، نیکی همانند باران است که بر نیک و بد می بارد .
_ ما أخذ الله طاقهََ احدٍ الا وضع عنه طاعته ، ولا اخذ قدرته الا وضع عنه کلفته؛
خدا طاقت هر کس را که بگیرد طاعت از او نخواهد ، و قدرت از هرکس بستاند بار تکلیف از دوشش بردارد .
دیده شده در کتاب تحف العقول ، ابن شعبه حرانی ، ترجمه احمد جنتی ، ص ۵۵۴.
قولهایی است که نامزدهای ریاستجمهوری باید به ملت ایران بدهند.
آن کسانی که امروز با مردم حرف میزنند، آنچه که توانائی انجام آن را دارند و مردم به آن احتیاج دارند، آن را با مردم در میان بگذارند.
قول بدهند با عقل و درایت عمل خواهند کرد؛ اگر برنامهای در هر موردی از مسائل دارند، آن برنامه را برای مردم ارائه کنند.
قول بدهند که با پشتکار و ثبات قدم در این میدان پیش خواهند رفت.
قول بدهند که از همهی ظرفیتهای قانون اساسی برای اجرای وظیفهی بزرگِ خودشان استفاده خواهند کرد.
قول بدهند که به مدیریت اوضاع کشور خواهند پرداخت .
قول بدهند که به مسئلهی اقتصاد - که امروز میدان چالش تحمیلی بر ملت ایران از سوی بیگانگان است - بخوبی خواهند پرداخت.
قول بدهند حاشیهسازی نمیکنند.
قول بدهند دست کسان و اطرافیان خود را باز نخواهند گذاشت.
قول بدهند که به منافع بیگانگان، به بهانههای گوناگون، بیش از منافع ملت ایران اهمیت نخواهند داد.
بعضی با این تحلیل غلط که به دشمنان امتیاز بدهیم تا عصبانیت آنها را نسبت به خودمان کم کنیم، عملاً منافع آنها را بر منافع ملت ترجیح میدهند؛ این اشتباه است. عصبانیت آنها ناشی از این است که شما هستید، ناشی از این است که جمهوری اسلامی هست، ناشی از این است که امام در اذهان مردم و در برنامههای این کشور زنده است.
اگر ملت مقتدر باشد، توانا باشد، نیاز خود را کم کند، مشکلات خود را برطرف کند، و امروز که مسئلهی اقتصاد مسئلهی اصلی است، بتواند اقتصاد خود را روبهراه کند، دشمن در مقابلهی با ملت ایران بیدفاع خواهد ماند. بههرحال آنچه که مهم است، عزم و اراده، باور به خدا، باور به مردم، و باور به خود، هم برای نامزدهای انتخابات، هم برای آحاد مردم است.
بیانات در مراسم بیست و چهارمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی ۱۳۹۲/۰۳/۱۴ ، شنیده شده .
<< 1 ... 108 109 110 ...111 ...112 113 114 ...115 ...116 117 118 ... 253 >>