بیداری آخر شب 

 

شب عباس قمی

 

در شرح حال محدث گرانمایه حاج شیخ عباس قمی آورده اند :

« وی در تمام دوره سال ، در چهار فصل ، حداقل یک ساعت قبل از طلوع فجر بیدار و مشغول نماز و تهجد بود . به عبادت آخر شب و سپیده دم  اهمیت زیادی می داد و معتقد بود که بهترین اعمال مستحبی ، عبادت و تهجد است .»

 

فرزند بزرگش می گوید : تا آنجا که من به خاطر دارم بیداری آخر شب از او فوت نشد ، حتی در سفرها این شیوه عملی می شد .

 

مرو به خواب که حافظ به بارگاه قبول      ز ورد نیمه شب و درس صبحگاه رسید 

 

 

دیده شده در کتاب سیمای فرزانگان ، رضا مختاری ، مرکز انتشارات تبلیغات اسلامی ، ص ۲۲۲.

   سه شنبه 29 فروردین 13961 نظر »

پرسش: توبه آثار بد را از بين نمی‎برد؟

پاسخ: خود توبه هم همين است، مثل بيماري‎ای که انسان دارو مي‌خورد. يک غذاي مسموم کسی خورد، خودش را نشان مي‌دهد؛ اين شخص حالا بيمار شد و رفت به بيمارستان. اين غذاي سمّي کار خودش را بايد نشان بدهد و نشان داد، اين آقا رفته در تخت بيمارستان، اين اثر آن غذاي سمّي است، از آن به بعد درمانش شروع مي‌شود و درمان آن هم جزء «وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِر, ٌّ سوره قمر آیه ۳» است، خودش را نشان مي‌دهد، اين آقا بعد از چند روز درمان مي‌شود.

 

اين توبه مثل آن داروست، مثل آن شستشو است. آن گناه کار خودش را کرده، تا اين حدّ به پايگاه خود رسيده؛ اين توبه آن را درمان مي‌کند اين هم به پايگاه خود رسيده است. اين طور نيست که دارو اثر نکند، توبه اثر نکند، شستشو اثر نکند، هر چيزي جاي خودش را دارد، اينها که ابدي نيستند؛ اما باطل در عالم نيست، ما بگوييم حرفي زديم و گذشت، هيچ چيزي نگذشت.

 

چقدر اين قرآن حکيم است؟! اينها اگر به صورت فقهي در مي‌آمد به صورت اصولي در مي‌آمد؛ مثل «لَا تَنْقُضِ الْيَقِينَ أَبَداً بِالشَّكِّ» بود، مي‌شد قاعده استصحاب؛ اما اينها جزء قواعد عقلي است که قرآن بيان مي‌کند: (وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ)، گذشته و آينده. اين جمله نوراني را در هر بخشي از قرآن بگذاري جاي خودش را باز مي‌کند، اين طور نيست که ما بگوييم اين مربوط به آيه قبل سوره «قمر» است يا مربوط به جمله بعد است، نه! يک اصل کلّي است.

اين اصل کلّي اين است که هر چيزي به مقصد مي‌رسد: (وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ). ما خيال مي‌کنيم نسبت به کسي احسان کرديم قلب کسي را خوشحال کرديم، خيال کرديم گذشت نخير! اين دو سال دَه سال بيست سال به هر حال جايي نتيجه مي‌دهد. ممکن نيست کاري حرفي در عالم واقع بشود و (هَباءً مَنْثُوراً ، سوره فرقان آیه ۲۳) بشود. اين است که ذات اقدس الهي مي‌فرمايد: (وَ قَدِمْنا إِلى‏ ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً)؛ يعني آن خدماتي که اينها براي بت کردند اين چيزي ندارد؛ اما اين جهنّم را به همراه خود خواهد داشت؛ يعني به حسب ظاهر اينها قرباني‌هايي که مي‌کردند، خيري که انجام مي‌دادند، عبادت‌هايي که مي‌کردند و در برابر بت‌ها مي‌گفتند: (ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيقَرِّبُونا إِلَي اللَّهِ زُلْفي ) اين هيچ بود، نتيجه‌اش خستگي است، نتيجه‌اش اين است که (لَمْ يَجِدْهُ شَيْئاً) است.

 

بنابراين هر کاري که انسان انجام مي‌دهد، اگر باطل است بطلان آن روشن مي‌شود، اگر حق است حق آن روشن مي‌شود، ما هستيم و اعمال ما. اين جمله نوراني را در هر جاي قرآن بگذاري حرف خودش را مي‌زند. اين طور نيست که حالا ما بگوييم اين مسبوق به اين است، اين مربوط به انشقاق قمر است، اين مربوط به سوره مبارکه «قمر» است، نه! قاعده کلّي است: (كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ)؛ قرارگاهي دارد، هيچ چيزي بي‌قرارگاه نيست (وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ).

 

 

سخنان آیت الله جوادی آملی ، تفسیر سوره قمر ۲۷/ ۱/ ۹۶ شنیده شده .

   دوشنبه 28 فروردین 13961 نظر »

خاطره ای از شهید مهدی باکری 

 

خاطره ای از شهید مهدی باکری

 

راوی طیب شاهین و دکتر اسماعیل جبارزاده 

ساعت ۵ بعدازظهر قرار بود من و دکتر جبارزاده به همراه آقا مهدی برای توجیه منطقه عملیاتی به جلو برویم ، آقا مصطفی مولوی رفته بود تا قایق را بیاورد ،سرپا ایستاده و منتظر بودیم تا آقا مصطفی بیاید و حرکت کنیم .

 

در محوطه پدر قدم می زدیم که آقا مهدی متوجه وضعیت غیر بهداشتی سنگرها شد و به طرفشان حرکت کرد . من و دکتر از دور نگاه می کردیم ، آقا مهدی به کنار سنگرها که رسید شروع کرد به جمع آوری آشغالهای اطراف سنگر .آشغالها را جمع می کرد و به گوشه ای از اطراف پدر که برای همین منظور کنده شده بود ، می برد و می ریخت و دوباره به طرف سنگرها برمی کشت .

 

خجالت می کشیدم که فرمانده لشکر زباله های ما را جمع می کند ، می خواستیم برویم و نگذاریم اما می دانستیم که زیر بار نمی رود ، برای همین آستین هایمان را بالا زدیم و به کمکش رفتیم .

 

کمی از محوطه را تمیز کردیم که آقا مهدی یک بسته صابون پیدا کرد و کفت « ببینید با بیت المال مسلمین چه می کنند ؟! … می دانید اینها را چه کسانی به جبهه می فرستند ؟!.. می دانید از پول چه کسانی تهیه می شود ؟! .. چه جوابی برای خدا دارید ؟.»

 

خیلی عصبانی بود ، من تا به حال آقا مهدی را این چنین عصبانی ندیده بودم .

 

 

دیده شده در کتاب ۱۴ سردار شهید ، احمد امامی راد ، انتشارات حدیث نینوا ، ص ۵۲.

   دوشنبه 28 فروردین 1396نظر دهید »

ذکری هنگام هجوم آوردن غم و اندوه 

 

ذکری برای رفع غم و اندوه

 

امام صادق علیه السلام فرمودند : رسول اکرم صلی الله و علیه و آله فرمود « کسی که نعمت بر او ظاهر گردیده ، باید ستایش و حمد خدای را بسیار به جای آورد و آن کس که اندوه بسیار بر او هجوم آورد باید استغفار نماید و بر هر کسی تنگدستی فشار آورده ، باید زیاد « لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم » بگوید تا تنگدستی او برطرف گردد .

 

 

دیده شده در کتاب ذکرهای شگفت معصومین علیهم السلام ، سید عباس اسلامی حسینی ، نشر بوستان قرآن ، ص ۹۱

   یکشنبه 27 فروردین 13962 نظر »

آثار پرخوری در کلام رسول اکرم صلی الله

 

 پرخوری در کلام رسول اکرم صلی الله

 

این بیان نورانی رسول گرامی صلی الله و علیه و آله است که فرمود پرخوری بد است نه فقط برای این که طب می گوید برای این که عقل می گوید بد است « آن بیان نورانی حضرت امیر این بود که « هیچ طلبه و دانشجوی پر خور عالم نخواهد شد »


بالاخره غذا یک حساب و کتابی دارد ، مگر انسان هر چقدر دهانش باز باشد و معده اش حال دارد داخل معده اش می ریزد ! هیچ طلبه و هیچ دانشجویی ، اگر پر خور باشد دانشمند نمی شود ، غذا یک حدی دارد .


حالا این مربوط به‌علم و سواد است ، بالاتر از علم و سواد که فضایل اخلاقی است فرمود ؛ پرخوری قساوت قلب می آورد.


آن بیان نورانی حضرت امیر ناظر این بود که پرخوری با باسواد شدن جمع نمی شود . این بیان نورانی رسول گرامی اسلام صلی الله ناظر به این است که پرخوری با طهارت دل و شکستگی دل همراه نیست . چرا که قلبی که شکسته نباشد ، قسی باشد میزبان خدا نیست.

 

سخنان آیت الله جوادی آملی شنیده شده .

   یکشنبه 27 فروردین 13961 نظر »

تدابیر پاکسازی بدن در فصل بهار 

 

 

سید مهدی میر غضنفری متخصص فیزیولوژی و استاد دانشگاه علوم پزشکی ارتش جمهوری اسلامی ایران

   یکشنبه 27 فروردین 1396نظر دهید »

پیام درپی جاری شدن سیل در استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، کردستان و اردبیل
 

 سیل در آذربایجان

 

در پی جاری شدن سیل در استانهای آذربایجان شرقی و غربی و کردستان و اردبیل که به جان باختن تعدادی از هم‌میهنان منجر شد، حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی ضمن تسلیت این حادثه مصیبت‌بار تأکید کردند: وظیفه فوری مسئولان ذیربط، کمک به آسیب دیدگان و کاستن از رنج و اندوه آنان است.

 

سیل در آذربایجان

 

متن پیام رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:

 

بسمه­ تعالی

حادثه سیل در استانهای آذربایجان شرقی و غربی و کردستان و اردبیل که به جان باختن تعدادی از هم‌میهنان عزیز و خسارتهای سنگین مالی انجامید، حادثه‌ئی دردناک و مصیبت‌بار است.

 

اینجانب با تأثر و اندوه، به داغداران و مصیبت‌زدگان عرض تسلیت و همدردی میکنم و صبر و آرامش قلبی آنان را از خداوند مسألت مینمایم و رحمت و مغفرت برای جان‌باختگان می‌طلبم.

 

وظیفه فوری مسئولان ذیربط، کمک به آسیب دیدگان و کاستن از رنج و اندوه آنان است. لازم است هیچ تأخیر و سستی در ادای این وظیفه نشود. و امیدوارم خداوند لطف و تفضل و کمک خود را شامل حال مصیبت‌دیدگان و کمک‌کاران فرماید.

 

سیّد علی خامنه‌ای
٢٦ فروردین ٩٦ 
 

 

http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=36211

 

   شنبه 26 فروردین 1396نظر دهید »

ابراهیم ابن ادهم 

 

تذکره الاولیا ، ذکر ابراهیم ابن ادهم

 

نقل است که عیال داری بود ، نماز شام می رفت و هیچ چیز نداشت از طعام و گرسنه بود و دلتنگ که به اطفال و عیال چه گویم که دست تهی میروم ، در دردی عظیم می رفت ، ابراهیم را دید ساکن نشسته گفت : « یا ابراهیم مرا از تو غیرت می آید که تو چنین ساکن و فارغ نشسته ای و من چنین سرگردان و عاجز »

 

ابراهیم کفت : هر چه ما کرده ایم از حج ها و عبادت های مقبول و خیرات مبرور این جمله را به تو دادیم تو یک ساعت اندوه خود را به ما دادی .

 

نقل است که معتصم پرسید از ابراهیم که چه پیشه داری ؟ 

گفت :« دنیا را به طالبان دنیا  مانده ام و عقبی را به طالبان عقبی رها کرده ام و بگزیده ام در این جهان ذکر خدای و و در آن جهان لقای خدای .»

 

دیگری از او پرسید ؛ پیشه تو چیست ؟

گفت : « تو ندانسته ای که کارکنان خدای را به پیشه حاجت نیست »

 

 

دیده شده در کتاب تذکرالاولیا ، فریدالدین عطار نیشابوری ، مصحح احمد آرام ، باب یازده ، ص ۹۸

   شنبه 26 فروردین 1396نظر دهید »

گفتگویی چند با خرد 

 

عطار نیشابوری

 

 

با  خرد  دوش  در سخن  بودم

کشف   شد بر دلم  مثالی  چند

 

گفتم   ای   مایه   همه   دانش

دارم   الحق ز  تو سئوالی  چند

 

چیست   این    زندگانی    دنیا

گفت  خوابیست  یا  خیالی  چند

 

گفتمش چیست مال وملک جهان

گفت درد است سر و وبالی چند

 

گفتم  اهل  زمانه   در  چه  رهند

گفت  در  بند  جمع   مالی  چند

 

گفتم  این  را  چه حالتست  بگو

گفت  غم  خوردن  و ملالی  چند

 

گفتم   او  را   مثال  دنیا  چیست

گفت   زالی   کشیده  خالی چند

 

گفتمش  چیست کدخدائی  گفت

هفته ای عیش و غصه سالی چند

 

گفتم این   نفس رام  کی   گردد

گفت : چون یافت گوشمالی  چند

 

فتنه  انگیز گفتمش چه کس اند ؟

گفت  سر  گشتگان   زالی  چند

 

گفتم  اهل  ستم  چه  طایفه اند؟

گفت گرگ و سگ و شغالی  چند

 

گفتم  آری  سزای ایشان  چیست

گفت     در   آخرت   نکالی    چند

 

گفتمش    چیست   گفته    عطار ؟

گفت  پند است و حسب حالی چند

 

 

شیخ فریدالدین عطار نیشابوری 

   شنبه 26 فروردین 13965 نظر »

توجیه احمدی نژاد برای شرکت در انتخابات

 

 

توصیه رهبر به رییس جمهور دولت نهم و دهم برای عدم شرکت در انتخابات (بیانات در ابتدای درس خارج فقه)

دنباله‌ی حدیث قبل از جناب ابی‌حمزه‌ی ثمالی از حضرت سجاد (سلام‌الله‌علیه) که فِقراتی از این حدیث را در روزهای قبل خواندیم. «إن زُکِّیَ خَافَ ما یَقولون»

 حالا قبل از آنی که این فقره را عرض بکنم، این تذکر را، توجه را بدهم که از مطلبی که ما دیروز در ذیل این فقره‌ی قبلی گفتیم مثل اینکه سوءبرداشت شده، بعضی‌ها سوءتلقّی کردند. خب حالا سوءبرداشت فی‌نفسه چیز مشکلی نیست. لکن وقتی که این منتهی بشود به بگومگو و بخصوص در این فضای مجازی و این یک چیزی بگوید، آن یک چیزی بگوید، مایه‌ی کدورت و دل‌چرکینیِ برادران مؤمن از یکدیگر بشود آن‌وقت این چیز بدی است. بنده‌ی حقیر که این همه اصرار دارم بر وحدتِ قلوب و حرکت در مسیر واحد و اتحاد نیروهای کشور، بخصوص نیروهای مؤمن و انقلابی، خدای نکرده یک چیزی آدم بگوید که مایه‌ی اختلاف بین نیروها بشود، این را به خدا پناه می‌بریم. نباید این چیزها را مایه‌ی اختلاف قرار داد.


 خب بله، یک نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظه‌ی صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمی‌دانیم ما، شما شرکت کنید. این را گفتیم. خب یک چیز عادی است. انسان بایستی آن چیزی را که می‌بیند و می‌فهمد و فکر می‌کند که به نفع برادر مؤمن‌اش است باید به او بگوید دیگر. ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم.

 

آدم‌ها هم، بخصوص آدم‌هایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند، بیشتر و بهتر از دیگران می‌شناسیم. با ملاحظه‌ی حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه می‌کند که آقا شما اگر در این مقوله وارد شدید، این دو قطبی در کشور ایجاد می‌شود. دو قطبی در کشور مضرّ است به حال کشور. من صلاح نمی‌دانم شما وارد بشوید. بله، این چیز خیلی مهمی که نیست. این یک چیز خیلی طبیعی است، خیلی ساده است. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. خب حالا این مایه‌ی اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو.

 

 دشمنان هم که گوش خواباندند استفاده کنند. ببینید، حواستان جمع باشد. خب به رادیوی «فردا» یا رادیو‌ی «بی‌بی‌سی» چه ارتباطی دارد این قضیه؟ می‌پردازند، بحث می‌کنند، تحلیل می‌کنند، علت چیست، چرا گفتند، این چیست معنایش؟ این معنایش این است که دشمن می‌خواهد استفاده کند. ما چه‌کار باید بکنیم؟

 

ما باید نقطه‌ی مقابل دشمن حرکت بکنیم. یعنی مطلب خیلی عادی است، همین‌طور که بنده عرض کردم. خب شما برادر مؤمن من هستی. یک چیزی را به مصلحت شما می‌دانم، می‌گویم به شما. این اشکالی که ندارد ظاهراً. چیز خوبی است. لازم هم هست شرعاً. لازم هم هست خیرخواهی. «النّصیحةُ لِلمُؤمنین» یا «لِلإخوةِ المُؤمنین» یا «لأئمّة المؤمنین» در همه‌ی صور. این یک چیزی خوبی است دیگر. انسان باید نصیحت کند. نصیحت یعنی خیرخواهی. من به جنابعالی که مثلاً آقای آشیخ عبدالعالی اسمتان است من باب مثال علاقه‌مندم. می‌دانم شما اگر وارد این مقوله شدی به ضررت است. به ضرر کشور هم هست. به شما می‌گویم وارد نشو. نمی‌گویم هم وارد نشو. امر و نهی نیست. حالا بعضی گفتند آقا دستور دادند، امر کردند، نه، گفتیم صلاح نمی‌دانیم. من صلاح نمی‌دانم. این چیز خوبی است. این چیز بدی نیست.

 


 اینی هم که حالا بگویند که فلانی [رهبری] تحت تأثیر زید و عمرو و بکر و … است؛ نه، این حرف‌ها چیست؟ بنده از زید و عمرو و بکر و اینها هم بیشتر اطلاع دارم، هم انگیزه بیشتر دارم. آنچه که واقعاً  مصلحت باشد، آنچه که مصلحت بدانم بینی و بین‌الله، ما باید به خدا جواب بدهیم. یکی از دعاهایی که دائماً باید امثال بنده و شما بکنیم این است، «وَاسْتَعمِلْنی لِما تَسْألُنی غَداً عَنه» فردا از ما سؤال می‌کنند. چرا فلان چیز را گفتید، چرا نگفتید. از نگفتید هم سؤال می‌کنند. فقط از گفتید نیست. چرا فلان کار را کردید، چرا نکردید. از نکردید هم سؤال می‌کنند.

 

بنابراین نه، ما این فقره‌ای که دیروز معنا کردیم ناظر به این قضیه اصلاً نبود. داشتیم حدیث را معنا می‌کردیم مثل اینکه امروز هم حدیث را معنا می‌کنیم. آن قضیه هم همینطور است که عرض کردیم. بین برادران مؤمن اختلاف سر این چیزها هیچ مصلحت نیست. شما یک چیزی بگویید، آن یک چیزی بگوید، آن یک چیزی بگوید. یک نفر سومی هم منتظر باشد، به مجردی که شما با هم دعوا کردید، او بیاید از میانه سود خودش را ببرد؛ بردارد ببرد. اینها را باید مراقب بود. امروز کشور به اتحاد نیروها احتیاج دارد. بخصوص نیروهای مؤمن. نیروهای پای کار. سعی کنند از این چیزها اختلاف بوجود نیاورند.

 

شنیده شده و دیده شده در.http://farsi.khamenei.ir

۵ مهر ۹۵

   شنبه 26 فروردین 1396نظر دهید »

1 ... 109 110 111 ...112 ... 114 ...116 ...117 118 119 ... 251

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 2546
  • دیروز: 5586
  • 7 روز قبل: 16509
  • 1 ماه قبل: 52566
  • کل بازدیدها: 896910
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1