بگذار تا می توانم نفس… عمیق …عمیق.

 

((ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل ا… امواتاً بل احیاُ عند ربَّهم یرزقون))


رفیق شهیدم !

سلام .

سلامی به گرمی معرکه جهاد و شهادت. به گرمی خاک های حلب و فلوجه و خان طومان.


به راستی از این پس باید سلامت گویم، یا به خدا بسپارمت؟!!


بگذاربرای دلم هم که شده حال که هستی و می شنوی ، باز سلامت گویم،که نام اوست وآرام جانم.


بگذارآرام شوم از این همه داغ،از این همه درد، از این همه زخمه ی خاطرات.
امان از خاطراتت که گاه چه بی رحمانه به سویم هجوم می آورندو داغ درونم را تازه می کنند.
وگاه چه بی رحمانه تر نمک بر زخم های کاری ام،می پاشند.
این روزها خاطراتت عجیب دلم را چنگ می زنند.


هنوز صدای خنده هایت در گوشم زنگ می زند؛وخاطره ی شوخی هایت،خود را چون موج به دیواره ی دلم می کوبد وآه .
آه …از درد دوریت.آه… از نبودنت.


می بینی رفیق،از وقتی رفته ای، مانده ام چه کنم!خاطراتت را مرور کنم تا آرام شوم ؛ یا در مقابل جاری این همه خاطره بایستم و نگذارم آتش درونم بیشتر از پیش شعله ور گردد ؟من مانده ام و این دل سوخته و یک کوه ،خاکستر.
آری من مانده ام و….


اصلا چرا؟


به راستی چرا مانده ام وقتی لشکر کفر با انبوه حرامیانش تا پشت دروازه های دمشق آمده اند؟ تا نزدیکی حرم عمه ی نوحه ها.تا پشت حرم طفل سه ساله ی تکیه ها


برای چه مانده ام وقتی این همه حرمله پیشانی اسلام را نشانه رفته اند؟
وقتی این همه ابن سعد به طمع ملک و گندم دنیا،اسب قدرتشان را نعل تازه ی تکفیر کوبیده اند.
وقتی دشمن هر روز یار گیری می کند و منتظر فرصتی نشسته تا خنجرش را از قفا برگلوی اسلام بنشاند.
وقتی به اسم خادم حرم دست هر خائنی را از پشت بسته اند و می خواهند سر از تن اسلام جدا ساخته و بر نیزه اش کنند.
وقتی سخنان ولی زمانه را خوب جار می زنند ، اما هنگامه ی عمل کنار تنور خولی ها حرف به حرفش را می سوزانند و با زبان چرب رسانه ای دود این همه سخن سوخته را منکر می شوند.


وقتی برای لب و دندان قرآن نقشه ها کشیده اند و چوب های خیضرانی اشان را به دست دین داران بی دین سپرده اند.


آری…بعد اینها من چرا اینجا… مانده ام؟


مانده ام که چه ؟که فرجام کدام برجام به داد تنهایی سربازان گمنانی چون تو برسد؟
که لبخند کدام کد خدا داغ دل مادرت را فرو بنشاند؟
که نور کدام آفتاب تابانی دل یخ زده ی فرزندت را پر حرارت وامید سازد؟


نه ،در این جنگ رو درروی ، در این برهه از تاریخ وقت نشستن و جا ماندن نیست.
مرا خیال نشستن نیست ، دشمن به خواب هم نخواهد دید نشستن و واماندن من وصد هایی چومن را.ما همچنان ایستاده ایم.
ما خوب می دانیم چشمه اسلام برای جوشیدن خون می خواهد.پس تا آخرین قطره خونمان با توئیم.و تنهایت نمی گذاریم.


چگونه تنهایت بگذاریم وقتی خوب می دانیم که راهت همان صراط مستقیمی است که سال ها در نماز های کم فروغمان از خدا خواسته ایم ؟ تو فارغ ازسیاست بازی های دنیا به دنبال وظیفه ات رفتی و رسیدی به این راه پر فروغ.

چگونه تو را فراموش کنیم و تنهایت…هیهات

بگذاربگویند:طبیعت خاک سرد است و خفتگان درآن فراموش شدنی.آری راست می گویند.اما نه هرخاکی، نه وقتی که از خاک، خون می جوشد.


خون های جاری در تاریخ،سردی خاک را می گیرند.همانگونه که خاک کربلا فراموش نشد وکربلائیان هم؛خاک های خان طومان و حلب وحمص و … نیز از حافظه تاریخ پاک نخواهند شد و شما مدافعین حرم هم.
رفیق مدافع حرم!فراموشت نخواهم کرد.نه من،که تاریخ تو را به دست نسیان نخواهد سپرد.تو در قلب تاریخ جای گرفتی و آیندگان در کتب تاریخی اشان قصه ی پیکار نابرابرت با خصم را خواهند خواند ودر هیچ ورقی ازاوراق آن نخواهند خواند ذلت و خستگی و عقب نشستنت را.


برادر!بعد افتادن پیکرت بر زمین، من به زمین و زمان غبطه ها خورده ام.
غبطه خورده ام به سرسرخت که در دامان مولا سبز شد.
و به غارتگران فلک که تا فهمیدند سرب داغ،قلبت را دریده است،سریع و زیرکانه خودشان را به بالینت رساندند؛
نسیم،رایحه ی زلف خونینت را چون مشک با خود برد و خاک های خان طومان قطرات خونت را چون دُر،در خود پنهان ساختند.جسم پاکت هم به دست یغماگر قطعه شهدا سپرده شد.


و باز من ماندم و دستانی که خالی از تواند.تو خود بگو چگونه رشک مبرم به نسیمی که عطرجان بخشت رابه دامن گرفته است وخاکی که تو را تنگ به آغوش فشرده است و زمان…زمانی که تو برای همیشه در دلش جای گرفته ای.و برطفلت.


او که پیراهنت را برایش گذاشتند و این حق اوست.اکنون سه ساله است،فردا که مرد شود بوی تو را و نام نشانت را در آن خواهد یافت.
طفل سه ساله… بگذار از این واژه بگذرم. بگذار بگذرم تا بغض به سمت گلو فوران نکرده است.رفیق خودت مراقبش باش.
این را هم بگویم که: در نبودت،تا دلم می گیردبی اختیار به سمت محله وتکیه ی اتان جاری می شوم.با اشک،با فشار بند های در میان گلو جاگیر.

 

هنوز رایحه ی تنت، عطر دستانت، بوی نفس هایت درفضای تکیه اتان باقی است و کسی برای غارت به اینجا نرسیده است.بگذار تا می توانم نفس…عمیق…عمیق.


بگذار این تنها یادگاری تو،سهم روح من باشد.بگذار دوباره با دم تو دم بگیرم و زنده شوم.بگذار تا می توانم نفس….
یا علی رفیق…


قول می دهم،قول آخرمان را فراموش نکنم وهرکجا برای زیارت رفتم،یادت باشم.
تو نیز قول بده دعایم کنی، تا در راه جان فشانی وفرمان برداری ولایت کم نیاورم و از پای نیافتم.
سلام ما را به بانوی دمشق و مادرش زهرا(سلام الله علیهما)برسان.

 


نوشته شده به قلم م.رمضانی

 

   شنبه 30 مرداد 13953 نظر »

هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب


 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی‌ها و مناسبت‌های مختلف به آسیب‌شناسی مشکلات فراروی جوانان برای ازدواج پرداخته‌اند. ایشان معتقدند موانع «فرهنگی»، بخش قابل توجهی از این مشکل اجتماعی را به خود اختصاص داده است و جوانان، خانواده‌ها و مسئولان مربوط باید در جهت رفع این موانع تلاش کنند.

 

۱_ مهریه سنگین 

کسانی که مهریه‌ی بالا برای خانمشان قرار می‌دهند، به جامعه ضرر می‌زنند. خیلی از دخترها توی خانه می‌مانند، خیلی از پسرها بی‌زن می‌مانند، به‌خاطر این‌که این چیزها وقتی در جامعه رسم شد، سنت و عادت شد، به جای «مَهرُ السّنّة»، به جای این‌که مهر پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سنت باشد، وقتی مهر جاهلی سنت شد، اوضاع، اوضاع جاهلی خواهد شد.   (خطبه‌ی عقد ۱۳۷۷/۸/۱۱) 

 

من از مردم سراسر کشور خواهش می‌کنم که آن قدر مهریه‌ها را زیاد نکنند. این سنت جاهلی است. این کاری است که خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در این زمان بخصوص، از آن راضی نیستند. نمی‌گوییم حرام است. نمی‌گوییم ازدواج باطل است. اما خلاف سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اولاد ایشان و ائمه‌ی هدی (علیهم‌السلام) و بزرگان اسلام است. (خطبه‌ی عقد ۱۳۷۳/۹/۲)

 

۲_ جهیزیه سنگین 

من گمان می‌کنم این‌که در جهیزیه‌ی حضرت زهرا (علیهاالسلام) این قدر سادگی رعایت شد… این حد را حفظ کردند. این یک جنبه‌ی نمادین داشت. برای این‌که بین مردم مبنا و پایه‌ای باشد برای عمل به آن، تا دچار این مشکلاتی که بر اثر زیاده‌روی‌ها پیش می‌آید، نشوند.(خطبه‌ی عقد ۱۳۷۷/۴/۱۸) 

جهیزیه‌ی زیاد، هیچ دختری را خوشبخت نمی‌کند و هیچ خانواده‌ای را به آن آرامش و سکون و اعتماد لازم نمی‌رساند. اینها زوایای زندگی است. فضولِ زندگی است و جز دردسر و اسباب زحمت و اسباب مشکل فایده‌ای ندارد. (خطبه‌ی عقد ۱۳۷۵/۹/۱۸)

 

۳_ تجملات زیاد 

تجملات برای یک جامعه، مضر و بد است. آن کسانی که با تجملات مخالفت می‌کنند، معنایش این نیست که از لذت‌ها و خوشی‌هایش بی‌اطلاعند، نه! آن را کاری مضر برای جامعه می‌دانند. مثل یک دارو یا خوراکی مضر. با تجملات زیادی، جامعه زیان می‌کند. البته در حد معقول و متداول ایرادی ندارد. اما وقتی که همین‌طور مرتب پای رقابت و مسابقه به میان آمد، اصلاً از حد خودش تجاوز می‌کند و به جاهای دیگر می‌رود. (خطبه‌ی عقد ۱۳۷۰/۴/۲۰)

 

۴_ اسراف 

بنده راضی نیستم از کسانی که با خرج‌های سنگین و با اسراف در امر ازدواج، کار را بر دیگران مشکل می‌کنند. البته با جشن و شادی و مهمانی موافقیم ولی با اسراف مخالفیم.
خطبه‌ی عقد (۱۳۷۴/۵/۲۴)

 

۵_ خرید از مکان های معروف به گرانی 

این دختر خانم‌ها که می‌خواهند جهیزیه درست کنند، برای خرید اسباب سر عقد و جهیزیه، توی این دکان‌های گران‌قیمت بعضی از جاهای تهران، آن محلات گران‌قیمت که معروف است – نمی‌خواهم البته اسم بیاورم – من می‌شناسم کجاهاست که دکان‌هایش معروف است به جنس گران، اصلاً طرف آنها پا نگذارند. بروند آن جاهایی که معروف به گرانی نیست. این‌طور نباشد که داماد بیچاره را دنبالشان راه بیندازند برای خرید عروس و خرید عقد. متأسفانه از این کارها می‌کنند.(خطبه‌ی عقد ۱۳۷۲/۳/۱۹)

 

۶_ هتل ها و سالن های در خرج 

عروسی و عقد و شادی چیز خوبی است. حتی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم برای دختر مکرمه‌ی‌ خودشان مجلس عروسی گرفتند، شادی کردند و مردم شعر خواندند. زن‌ها دست زدند و خوشی کردند. اما نباید در این مجلسِ عقد و عروسی و اینها اسراف انجام بگیرد. یکی از اسراف‌ها همین مجالس عقد و عروسی گران‌قیمت است. در هتل‌ها، در این سالن‌های گران‌قیمت مجالس درست می‌کنند. مبالغ زیادی شیرینی و میوه و خوراکی حرام می‌شود، از بین می‌رود، روی زمین ریخته می‌شود و ضایع می‌گردد. برای چه؟ برای چشم و هم چشمی!؟ برای عقب نماندن از قافله‌ی اسراف!؟ (خطبه‌ی عقد ۱۳۷۲/۱/۵)

 

۷_ لباس عروس گران قیمت 

بعضی‌ها لباس عروس گران‌قیمت می‌خرند. نه! چه لزومی دارد. حالا لباس عروس می‌خواهند، بعضی‌ها لباس عروس را می‌روند کرایه می‌کنند. چه مانعی دارد؟ ننگ دارد؟ نه! چه ننگی؟ چه مانعی دارد؟ بعضی‌ها این را ننگ می‌دانند. ننگ این است که انسان یک پول گزافی بدهد، یک چیزی بخرد که یک بار آن را مصرف کند، بعد بیندازد دور. یک بار مصرف! آن هم با این وضعی که بعضی مردم دارند.(خطبه‌ی عقد ۱۳۷۴/۱۰/۴)

 

۸_ به رخ کشیدن ثروت ها 

اگر چنان‌چه در ازدواج بحث مادیات عمده شد، این معامله‌ی عاطفی و روحی و انسانی تبدیل خواهد شد به معامله‌ی مادی. این معامله‌های گران، این جهیزیه‌های سنگین، این چشم و هم‌چشمی‌ها و این به رخ کشیدن ثروت‌ها و پول‌ها – که برخی از افراد غافل و بی‌خبر می‌کنند – ازدواج را در واقع خراب می‌کنند. لذاست که در شرع مقدس مستحب است مهریه کم گرفته شود که «مَهرُ السّنّة» مورد نظر است.(خطبه‌ی عقد ۱۳۷۷/۱۲/۱۳)

 

دیده شده در سایت http://farsi.khamenei.ir

 

 

   شنبه 30 مرداد 13953 نظر »

سخنان امیرالمومنین علی‌ علیه السلام در مورد شرایط مردم آخرالزمان

 

 

هان ای مردم ! چشم به راه حوادث آینده باشید ، حوادثی چون پشت کردن امورتان و گسستن پبوندهایتان و روی کار آمدن خردسالانتان .

این حوادث زمانی روی خواهد داد که وارد ساختن ضربت شمشیر بر مومن آسان تر از بدست آوردن یک درهم حلال باشد .

زمانی که اجرکسی که می گیرد بیش از اجر کسی است که می بخشد .

 

روزگاری که مست مى‏‌شويد اما نه با شراب، بلكه بر اثر فراوانى نعمت.
و قسم مى‏‌خوريد اما نه از روى ناچارى.
دروغ مى‏‌گوئيد اما نه در اثر واقع شدن در تنگنا.


اين موقعى خواهد بود كه بلاها و مصائب همچون بارى گران كه بر پشت‏ شتران نهاده باشند و سنگينى جهاز گردن‌ ‏آنها را مجروح كند.بر شما فشار وارد خواهند ساخت.
آه که این رنج چه اندازه بلند مدت و امید رهایی از آن چقدردور از انتظار است .

 


دیده شده در نهج البلاغه، ترجمه دکتر علی شیروانی خطبه ۱۸۷، ص ۳۳۲.

 

   جمعه 29 مرداد 1395نظر دهید »

احادیث پزشکی 

 

امام صادق علیه السلام از پدرانش نقل می کند که امیر المومنین علیه السلام به یاران خود در یک در یک مجلس چهارصد باب از چیزهایی که دین و دنیای مسلمانان را اصلاح می کند بیاموخت و فرمود :

 

به شارب عطر زدن از اخلاق پیغمبر ما و باعث احترام در نزد فرشتگان نویسنده اعمال است.

روغن مالیدن ، پوست بدن نرم و مغز آدمی را زیاد نموده و مجاری آب را در بدن آسان می کند و خشکی پوست را از بین می بر و رنگ را روشن می سازد .

 

آب در دهان گرداندن و در بینی کشیدن سنت است و پاک کننده دهان و بینی .

انفیه در بینی کردن سر را سلامت نموده و بدن را پاکیزه نموده و هر گونه درد را از سر بیرون می نماید .

 

نوره کشیدن نشاط آور و پاک کننده تن است .

کفش نیکو پوشیدن بدن را نگه می دارد و بر پاکیزگی و نماز کمک می کند .

 

ستردن موی زیر بغل بوی بد آن را نابود می کند و پاک کننده است و از سنت هایی است که پیغمبر صلوات الله به آن دستور فرموده است .

شستن هر دو دست پیش از غذا خوردن و پس از آن روزی را زیاد نموده و دیده را روشن می سازد .

 

شب زنده داری بدن را سالم و پروردگار را خشنود و آدمی را در رهگذر نسیم رحمت حق قرار می دهد و پیروی از اخلاق پیامبران است .

خوردن سیب ملین معده است .

 

جویدن کندر دندان ها را محکم و بوی بد دهان را از بین می بر .

خوردن به قلب ضعیف را تقویت می کند و معده را پاک می کند و نیروی دل را زیاد می کند و آدم ترسو را پر دل می سازد و فرزند را زیبا می کند .

 

هر روز ناشتا بیست و یک مویز ناشتا خوردن همه بیماری ها را به جز بیماری مرگ از بین می برد .

طهارت گرفتن با آب سرد بواسیر را قطع می کند .

شستن جامعه غم و اندوه را برطرف می کند ……

 

 

دیده شده در کتاب ، الخصال ، رئیس المحدثین ابی جعفر محمد بن حسن بن علی بن الحسین بابویه القمی ، با مقدمه و ترجمه سید احمد فهری زنجانی ، انتشارات علمیه ، باب اربعماعه ، ج ۲ ، ص ۷۴۱. 

   جمعه 29 مرداد 1395نظر دهید »

آبرو حق خداست 

 

مرحوم كليني از وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) نقل كرد، فرمود مملكت بايد عزيز باشد, باشكوه و جلال و عزّت باشد. كشور شيعه به بركت خود اينها كشور عزّتمند است. اين را مرحوم كليني از وجود مبارك امام صادق(سلام الله عليه) نقل كرد كه «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَی الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ كُلَّهَا وَ لَمْ يُفَوِّضْ إِلَيْهِ أَنْ يُذِلَّ نَفْسَه‏» ۱ فرمود ذات اقدس الهي مؤمن را آزاد خلق كرد هر كاري مي‌خواهد بكند در مرز حلال آزاد است؛ اما كاري بكند كه حيثيت او و عزّت و شكوه و جلال او از بين برود حق ندارد؛ چون آبرو حقّ ما نيست، ما بايد بدانيم بعضي از امور را ما امين و بعضي از امور را مالك هستيم، خدا اين مال را از راه حلال كه به ما داد فرمود مال شماست « لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْن »۲  مال, مِلك ماست خواستيم به كسي بدهيم، خواستيم ندهيم؛ اما آبرو براي ما نيست ما امينيم نه مالك.

 

آيا كسي حق دارد حرفي بزند كه آبروي او برود يا معصيت كرده؟ اگر كسي آبروي ديگري را ببرد حرام است، خود شخص كاري بكند كه آبرويش برود حرام است، آبرو براي ما نيست، آبرو امانت خداست نزد ما. چرا اگر ـ خداي ناكرده ـ تجاوز جنسي بشود همه بستگان اين زن پس بگيرند شكايت را و رضايت بدهند پرونده همچنان باز است؛ براي اينكه ناموس زن يا ناموس مرد مال كسي نيست اينها مال خداست حقّ الله است ما به عنوان امين, حافظ او هستيم اگر كسي ـ معاذ الله ـ به يك زن تجاوز عمدي كرد همه بستگان او رضايت بدهند پرونده هنوز باز است اين مثل خون نيست. اگر كسي را كُشتند اولياي دم رضايت دادند مسئله حلّ است «مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً »۳ او آمد رضايت داد، قصاص نمي‌شود؛ اما تجاوز جنسي از اين سنخ كه نيست. اين گونه از آبروها مال خداست و انسان، امين است و بايد اين را حفظ كند.

بيان نوراني امام صادق(سلام الله عليه) اين است كه هيچ كشوري حق ندارد خودش را ذليل كند؛ اين را مرحوم كليني در باب عزت و شكوه از وجود مبارک امام صادق نقل كرد.۴

 

 

۱_ الکافی ، ج۵، ص۶۳.

۲ _ سوره نساء، آيه۳۲.

۳_ سوره إسراء، آيه۳۳.

۴_ سخنان آیت الله جوادی آملی ، دیده شده در http://www.javadi.esra.ir/web/office/-/جلسه-درس-اخلاق-1395-05-07

   پنجشنبه 28 مرداد 13956 نظر »

خوشه چینی در باغ های بهشت

 

لحظه هایی که شما پای سخنرانی می نشینید دل هایتان را رها کنید ، یکدفعه دل آه می کشد ، می گوید : آه چقدر از دست داده ام ، یا دل آه می کشد می گوید : چقدر دوست دارم به این جا برسم .

تمام زندگیت مرهون این لحظه هاست ، نگو رفتم سخنرانی گوش دادم یک لحظه داغ شدم آمدم بیرون دوباره سرد شدم ، خدا این لحظه تو را فراموش نمی کند ، خداحاضر است هزاران گناه تو را فراموش کند ، هزاران آرزوی غلط تو را فراموش کند ، هزاران شهوت و شهوترانی تو را فراموش کند ، اما خدا مهربان است می گوید : یک لحظه گفت آه .

 

اصلا بروید خودتان را بیچاره کنید و برسانید به مجلسی که یک آه در شما برانگیزد . همین !

خدا شاهد است یک آه بکشی در تو تجلی پیدا نکند ، در نسل و دودمانت اثر می کند .

خدا شاهد است یک آه خوب گاهی روی اطرافیان اثر می گذارد .

 پیغمبر صلوات الله فرمود بروید در باغ های بهشت خوشه چینی کنید . گفتند : باغ های بهشت کجاست ؟ 

فرمود : مجلس ذکر .

 

مجلسی که تو را یاد خوبی ها می اندازد . یک دفعه عمیقا می گویی کاش اینطور خوب بودم …

در روایت می فرماید خدا بخواهد یک بنده اش را آباد کند از یک نقطه کوچک نورانی شروع می کند .

امام صادق علیه السلام می فرماید : هر گاه خداوند متعال خیر بنده ای را بخواهد نقطه ای روشن در دلش پدید می آورد  ( اصول کافی ، ج ۱ ، ص ۱۶۶) 

 

 

سخنان حجت الاسلام پناهیان ، شنیده شده .

   پنجشنبه 28 مرداد 13951 نظر »

گناهان زبان

 

گناه زبان محدودیت ندارد هر عضوی یک گناه می کند ، مثلا گوش حرف بد می تواند بشنود ، کار دیگری نمی تواند بکند . دست می تواند سیلی بزند و دزدی کند . گناهان همه اعضا یکی یا دو تا است اما گناه زبان خیلی است .

 

غیبت:آورده اند که اگر کسی غیبت کند خدا همه عباداتش را از بین می برد . حالا من پنجاه سال زحمت کشیده ام و آبرو درست کرده ام مگر خدا عادل نیست ؟ چرا به خاطر یک کلمه پنجاه سال عبادت مرا از بین می برد .

جواب این است که آن آقایی را هم که آبرویش را ریختی پنجاه سال جان کنده بود و آبرو درست کرده بود و تو با این کلمه آبروی او را بردی .

وقتی پشت کسی حرفی را بزنید این غیبت حساب می شود حتی اگر به خودش هم گفته باشید. اگر در جلوی طرف حرفی را زده اید خوب است ولی این مجوزی نیست که پشت سرش هم آن حرف را بزنید.

 

کتمان شهادت یعنی سکوت بیجا:گاهی می دانید که طرف مواد مخدرمی فروشد ولی می گویید: به ما ربطی ندارد. او فامیل ماست و اگر ما بگوییم نانش قطع می شود. می دانید با این موادمخدر چند نفر معتاد شده اند؟ اگر کسی حرف حق را نزند او هم گناه کرده است.

 

حرف دروغ و باطل: در سوره قلم در مورد سخن چینی آیه داریم. گاهی فردی حرف باطلی می زند و شما می گویید :صحیح است .اگر همه ی مردم به باطل رای بدهند باطل حق نمی شود. مشورت معنایش این نیست که کدام اکثر هستند بلکه معنایش این است که کدام بهترهستند. مشورت از شورمی آید. یعنی حرف حق را از باطل جدا کن. پس اکثریت دلیل بر حقانیت نیست.

در اتاقی پنج نفر هستند. چهار نفر سیگاری هستند با نگاه دموکراتیک چون چهار نفر سیگاری هستند باید نفری که سیگار نمی کشد را بیرون کنند. اما اسلام می گوید که چون حق با هوای سالم است باید آن چهار نفر بیرون بروند. پس برای ما معیار حق است. حق خودش معیار دارد. در اسلام مرد سالاری و زن سالاری نداریم ،ما حق سالار داریم. یک وقت همه درست می گویند و یک وقت همه اشتباه می گویند .ممکن است که در مجموعه ی باطل حقی هم باشد مثلا فردی را اشتباه زندان کرده باشند. ممکن است که فردی مظلوم باشد ولی ظالم هم باشد یعنی وقتی به مظلوم فشار می آید او هم به دیگری ظلم می کند. همراهی با باطل ،خشونت و لجاجت همه گناه است.

 

بدعت هم یکی دیگر از گناهان زبان است. گاهی فردی می گوید: انشاءالله نمازت درست است. ما خیلی راحت حکم غلط و درست می دهیم بدون اینکه تخصص این کار را داشته باشیم. آیا شما به بیمار می گویید که این قرص ها را بخور ،انشاءالله خوب می شوی؟

 

قرآن می فرماید :وقتی لب تکان می خورد دو فرشته عتید و رقیب می نویسند. در روز قیامت پرونده باز می شود و می فرماید :خودت بخوان بگو تو را چکار کنیم و انسان اقرار می کند. انسان وقتی پرونده را باز می کند می گوید: این چه پرونده ای است؟ ریز و درشت را نوشته است.

ما حرف زدن را جزواعمال خودمان نمی دانیم و ِالا مواظب حرف های مان بودیم. مشکل اصلی ما این است که قبل از حرف زدن فکر نمی کنیم. ما می خواهیم از قافله عقب نمانیم. یعنی می بینیم همه یک حرفی می زنند، ما هم حرف بی خودی می زنیم.

 

از گناهان دیگر زبان نفاق است. یعنی حرفی را می زنیم که در دلمان نیست. پیرمردی مُرد و مرید یکی از آیت الله ها بود. یکی از اعضای دفتر نوشت: خبر فوت را به آیت الله دادیم ایشان بشدت ناراحت شدند. و تسلیت گفتند. وقتی آقا می خواست این نوشته را امضا کند. گفت :من بشدت ناراحت نشدم. ایشان در سن ۹۵ سالگی فوت کرده اند و این عمر طبیعی اش بوده است. دروغ نوشتن هم مثل دروغ گفتن است. بشدت ناراحت شدم را عوض کردند و نوشتند آقا ناراحت شدند. آقا گفت :من ناراحت هم نشدم. آقا گفت بنویسید: خدا او را رحمت کند و به شما صبر بدهد. گاهی ما لجبازی می کنیم و می گوییم که او باید به من سلام کند یا رئیس اداره باید برای من بنویسید. گاهی شما می توانید کار را درعرض ده دقیقه انجام بدهید. گاهی مادر شوهر حرفی می زند شما آن حرف را قورت بدهید تا زندگی تان بهم نخورد…

 

 

سخنان حجت الاسلام قرائتی ، شنیده شده .

 

 

   پنجشنبه 28 مرداد 1395نظر دهید »

ما داریم می پزیم .

 

یک غذایی دارند فرانسوی ها ، قورباغه می خورند ، قورباغه را می اندازند در قابلمه و زیر آن را روشن می کنند ، آرام ، آرام که داغ می شود این واکنش نشان می دهد و لحظه ای می آید که این قورباغه می پزد .

ما از داخل به لحاظ فرهنگی داریم می پزیم ، حجاب از ایران وارد اسلام شده است و این نظر ویل دورانت است . چون در ایران قبل از اسلام همه محجبه بودند . الان کجاییم ؟ اگر شما در گوگل بنویسید چرا ایرانی ها ، اولین چیزی که می آید این است که چون دختران ایرانی زیبا هستند . خوب شامی ها هم زیبا هستند ، لبنانیها هم زیبا هستند ، چرا آن ها را نمی گویند ؟ 

چون بلایی سر ما آمده که یک دختر ایرانی مثل شب عروسیش آرایش کرده می آید در خیابان یعنی در زیباترین حالتش بعد این سطح توقع مردان را بالا می برد .

مردها چشمانشان عاشق می شوند وبه خاطر همین به آن ها می گویند که چشمان خود را درویش کنند ، نتیجه اش چی می شود ، وقتی سطح توقع بالا رفت در مورد ازدواجش شک می کند و می گوید این چه زنی است که من دارم چون همسر او تمام وقت که آرایش کرده نیست  …

 

امروزه متاسفانه دختران ایرانی دارند رقابت می کنند برای عرضه خودشان به مردان و کسی هم که این وسط ضرر می کند خود دختران هستند چون سطح توقع مردها را بالا برده اند .

قدیم ، زمان ایران باستان مردها مرد بودند سرهایشان پایین بود و خانم ها هم رعایت می کردند و این قدر مقایسه کردن هم نبود نتیجه چی می شد ؟ این که دو نفر رابطه عاشقانه داشتند ..

ما داریم فرهنگی می پزیم .

 

 

سخنان استاد علی اکبر رائفی پور ، شنیده شده .

   چهارشنبه 27 مرداد 1395نظر دهید »

 

 آسيبهاي رسانه ها بر خانواده :

 

امروزه عوامل گوناگونی موجب آسیب دیدن پیوند عاطفی خانواده شده و انسجام آن را به مخاطره می‌اندازند. یکی از این عوامل‌، عامل تفرد است که به صورت واگرایی اعضای خانواده‌، عمل می‌کند. در دنیای پرشتاب فناوری امروز‌، ابزارهایی وجود دارند که افراد را به صورت انفرادی به خود مشغول کرده و آن‌ها را از تعامل با دیگران باز می‌دارند. رسانه‌های جمعی از این دسته ابزارها به شمار می‌روند. البته این موضوع نافی منافع ابزارهای تکنولوژیکی نیست‌، اما نوع بهره برداری غیر فرهنگی از ابزارهای فنی موجب شده است که کارکرد آنها عمدتا درجهت تقویت فردگرایی سوق پیدا کند. به عبارتی‌، اگرجریان فرهنگی شدن ابزارهای رسانه‌ای تحقق بیابد‌، مضرات آن‌ها به شدت کاهش می‌یابد و کارکرد اصلی خود را پیدا می‌کنند. گرچه برخی نظریه‌ها بیانگر این مطلب هستند که ذات ابزارهای الکترونیکی به دلیل استفاده از عنصر تغییر‌، نمی‌تواند موجب آرامش باشند‌، بلکه مخل آن می‌باشند. برخی دیگر این نظریه را افراطی و یک سویه می‌دانند.

 

کارکرد رسانه‌های جمعی بویژه رسانه‌های شنیداری و غیر متعامل به دلیل کارکرد متنوع خود و ایجاد تغییرات پیوسته‌، به تدریج جای ارتباط بین فردی از نوع چهره به چهره را گرفته و موجب شده‌اند فضای انفرادی‌، بجای فضای جمعی و عاطفی در خانواده حاکم شود‌، بطوری که گسترش تکنیکی رسانه‌های شنیداری و رایانه‌ای‌، ارتباط مستقیمی با فردگرایی و دوری از فضای روانی و عاطفی خانواده را نشان می‌دهد.

 

 به عبارت دیگر‌، این ابزارها‌، به تدریج فضای روانی و محیطی گفت و گو را در یک ارتباط بین فردی‌، خدشه‌دار می‌کنند و اعضای گروه را به جای همگرایی، به واگرایی سوق می‌دهند‌، تا جایی‌که هر عضو خانواده صرفا دریک فضای فیزیکی مشترک زندگی کرده‌، اما هیچ تعاملی با هم نخواهند داشت. در ادامه‌، متاسفانه‌، اهداف آن‌ها نیز به تدریج نسبت به هم‌، واگرا شده و منفک می‌شوند. در این مسیر‌، تعامل واقعی فرد بجای آن‌که با افراد دیگری در محیط انسانی سامان بیابد‌، با رسانه‌های الکترونیکی‌، شکل می‌گیرد و به دلیل برتری تکنولوژیکی و تجهیزات خیره‌کننده رسانه‌ای‌، نوعی رعب فرهنگی و انفعال شخصیتی در فرد ایجاد می‌گردد. نتیجه این می‌شود که افراد خانواده به جای گفت‌و‌گوی صمیمی با یکدیگر که می‌تواند به تقویت پیوندهای عاطفی و انسجام اعضای خانواده منجر شود‌، با ابزارهای الکترونیکی ارتباط برقرار می‌کنند‌، ارتباطی که فاقد بار عاطفی‌، احساسی و هیجانی است.در اینجا به بررسی تاثیر یکی ازمهمترین رسانه های جمعی یعنی ماهواره می پردازیم.

 

طی ارزیابی های صورت گرفته توسط کارشناساندلایل رجوع به ماهواره ، تفاوت زیادی بین مخاطب ایرانی بامخاطبان تلوزیونی درسایرنقاط دنیاوجودندارد.ایرانیان نیزعمدتابرای تماشای فیلم وسریال ، موسیقی و برنامه های تفریحی وسرگرمی که شامل ورزش هم می شود ، به سراغ ماهواره می روندحتی به همین دلایل هم به سراغ صداوسیمامی روند.ورودبرنامه های تلوزیون های ماهواره ای به ایران واکنش هادربرابراین رسانه ها وگسترش نفوذ وتاثیر ماهواره شباهت هایی باورود روزنامه رادیو تلوزیون ودیگرفناوری های ارتباطی واطلاعاتی داشته است.بااین حال واکنش هادربرابراین رسانه دربرگیرنده ی جنبه هاای وسیع تر، عمیق تر وکامل تری ازبرخوردمردم وحاکمیت باپدیده های نوگرایی درایران بوده است.۱

 

ساز وکارهای تاثیرسریال های ماهواره ای برخانواده ایرانی

 

به دلایل گوناگون عده زیادی درکشورمابه  ماهواره روی اورده اند.اخیرادربرخی ازکانالهای ماهواره ای سریالهایی به نمایش درمی ایند که عده ای معتقدند که محتوای انها باروح وطبیعت خانواده ایرانی درتضاد اشکارند که این محتواهابه نحوی است که برخانواده واعضای آن وچگونگی ارتباطشان باهم تاثیرمی گذارد.دراین جابه برخی ازین سازوکارهای تاثیرگذاری اشاره می کنیم :

هم ذات پنداری

یکی ازاصول عمده درساخت سریال ، همانندسازی بیننده باکاراکترهای موردعلاقه اش در انهاست. منظورازهمانندسازی پذیرش ودرونی سازی رفتار واعمال کاراکتر وسپس رفتارکرن مثل ان کاراکتر دردنیای واقعی است.دراین هم ذات پنداری فرض می شود که بیننده موجودی است که صرفابه رفتارهای هنرپیشه یاقهرمانان پاسخ های انفعالی می دهد.این موضوع البته باتوجه به دیدگاه های تازه تر که ادمی راموجودی فعال درکسب وپردازش اطلاعات وداده هامی داند ، محل تردیداست ، به خصوص درمواردمرتبط باموضوعات اخلاقی . بنابراین ، شایدصرف هم ذات چنداری نتواندتوجیه مناسبی برای اثرپذیری ازمحتوای اخلاقی یاغیراخلاقی سریال های ماهواره ای باشد.

الگوگیری

الگوگیری ازنظریه یادگیری اجتماعی یا یادگیری مشاهده ای سرچشمه می گیرد.طبق الگوگیری ، در رسانه ها رفتار یاعملی رامشاهده می کنیم وسپس ، باتوجه به پیامدهایش همان رفتاریاحتی رفتاری شدیدتر رادر همان زمینه انجام می دهیم.برای این کارشرایط ولوازمی بایدفراهم شود، یعنی الگوگیری طی مراحلی انجام می گیرد.ابتدابایدبه رفتارکسی که می خواهیم ازاوتقلیدکنیم توجه کنیم.درمرحله بعدبایدان رفتار رادرذهن رمزگزاری ودرحافظه ذخیره کنیم وسچس درمراحل بعدان را انجام بدهیم.

البته این رفتاربه عوامل زیادی بستگی داردکه ازبین انهامی توان به عوامل انگیزشی  ومحیطی اشاره کرد.بنابراین، درنظریه مذکور برابر انکه از رفتاری که درسریالی مشاهده شده تقلیدشودبایدمحیط مساعدی فراهم شود.یعنی عوامل محیطی دراین باره نقش اشکارسازمهمی دارند.نبایدونمی توان به صرف نمایش سریالی درماهواره نتیجه گرفت که ازان تقلیدمی شود ، بلکه بایددیدچه عوامل محیطی ای وجودداردکه اجازه می دهدرفتارمشاهده شده تقلیدمی شود.

ادامه »

   چهارشنبه 27 مرداد 13951 نظر »

فرهنگ نامگذاری 

 

در فرهنگ ایرانی و اسلامی ما بر نامگذاری فرزند تاکید بسیار شده است و همواره به پدر و مادر سفارش شده که نام های نیکو بر فرزندان خود بگذارند اما امروزه نامگذاری فرزند برای پدران و مادران جوان اهمیت بسیار زیادی پیدا کرده و همواره علاقه دارند نام فرزند خود را یک نام خاص بگذارند که کمتر شنیده شده باشد . به همین جهت ثبت احوال پر شده از نام هایی که شاید تا دیروز هیچ کسی روی فرزندان خود نمی گذاشت اما امروزه پدر و مادر با افتخار نام عجیب و غریب فرزند خود را صدا می زنند که شنونده نمی دانند این نام ، نام فرزند پسر است یا نام فرزند دختر .
عده ای از والدین علت نامگذاری عجیب و غریب فرزندشان را ایرانی بودن نام می خو اند و می گویند مگر ما عرب هستیم که نام اعراب را بر فرزندانمان بکذاریم اما غافل از این که نام  هویت فردا تشکیل می دهد و از زمان تولد تا مرگ همراه اوست و شاید به همین دلیل است که اولین وظیفه پدر و مادر انتخاب نام نیکو است .۱

 

ابن عباس از پیامبر صلی الله نقل می کند که فرمود ؛ حق فرزند بر پدر و مادر آن است که نام خوبی بر آن ها بنهد و به بهترین شکل تربیتش نماید

ربعی بن عبدالله گوید : به امام صادق علیه السلام عرض کردم فدایت شوم ما فرزندان خود را به نام شما و پدران شما می نامیم ، آیا این عمل به حال ما سودمند است ؟ 

امام فرمود آری ! بخدا قسم ! مگر دین چیزی به جز مهر ورزیدن و بغض تنفر است ؟ ۳

 

محمد بن سنان از یعقوب سراج روایت کرده ؛ روزی به حضور امام صادق علیه السلام رسیدم ، دیدم آن حضرت بالای سر فرزند خود امام موسی _  که در گهواره بود _ ایستاده است و مدتی طولانی به آهستگی با او سخن می گفت ، کناری نشستم تا امام صادق علیه السلام از سخن گفتن با فرزندش فارغ شد . در این هنگام از جا برخاستم امام به من فرمود : « به نزدم مولای خود درآی و بر او سلام کن ، پس به او نزدیک شدم و سلام کردم ، امام کاظم علیه السلام به نیکویی سلام مرا پاسخ گفت و فرمود ؛ برو نامی را که دیروز بر دخترت نهاده ای عوض کن . زیرا خداوند آن نام را دشمن می دارد .یعقوب گوید : صاحب دختری شده بودم و نامش را حمیرا گذاشته بودم .

آن گاه امام صادق علیه السلام فرمود ؛ به دستوری که گفته شد عمل کن که رشد و هدایت تو در آن است .»۴ 

 

 

۱_ نوشته شده به قلم عبدی متین 

۲_ دیده شده در کتاب حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت علیهم السلام ، مقدمه آیت الله معرفت ، تالیف محمد جواد مروجی طبسی ، ص ۳۸ ، به نقل از کنز العمال ، ج ۱۶ ، ص ۴۷۷.

۳_ همان ، به نقل ازمستدرک الوسایل، ج ۱۵ ، ص ۱۲۹ .

۴_  همان ، به نقل از بحارالانوار ، ج ۴۸ ، ص ۱۹ . و مستدرک الوسایل ، ج ۱۵ ، ص ۱۲۸ .

 

   سه شنبه 26 مرداد 13952 نظر »

1 ... 169 170 171 ...172 ... 174 ...176 ...177 178 179 ... 253

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 2532
  • دیروز: 4732
  • 7 روز قبل: 16830
  • 1 ماه قبل: 32448
  • کل بازدیدها: 1125020
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 18
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 28
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
 
مداحی های محرم