در حـریم قدسیت بـال مـناجاتی بـده

گنـــبدت دل می بـرد وقـت ملاقاتی بـده

 

دست هایم خالی از پیش است ســوغاتی بـده

من فقیرم تکه نـانی بهـــر خــیراتی بــده

 

از کـــنار تــو گــدا با دست خالی رد نشد

نیست عاقل هر کسی دیوانه ی مشهد نشد

 

از دم گـرمت مسـیحا صـاحبِ دم می شود

بی تو باشم حضرت خورشید سردم می شود

 

نـان بـرای بـردن و خوردن فراهم می شود

مـن زیـادیم فقط از سـفره ات کم می شود

 

مـا لب تشنه لب دریایمان پیش شماست

هر کجا باشیم هم یک پایمان پیش شـماست

 

این حرم را چشــمهای تــار می خواهد چه کار؟

پنجــره فــولاد تـو بیمار می خـواهد چه کار؟

 

دل به تو بسته طناب دار می خــواهد چه کار؟

خوب مداوایش کند اسرار می خواهد چه کار؟

 

پنـجره فـولاد تـو بیـمار را آورده اســـت

تو جوابـش را بده دکــتر جوابش کرده است

 

بر خلاف دست، چشمم پر تر  از این حرف هاست

آب  سقا خانه ات  تب بُرتر  از این حرف هاست

 

این گرفتارت شدن ها حُر تر از این حــرف هاست

نان  بدون  عشق  تو  آجرتر از این حرف هاست

 

در رواق تـو تـمامی جـهان جــا می شـود

زودتـر از گـفتن حاجت گـــره وا می شــود

 

راه افتادی و زیـر پات ایــــران ساخـتند

تکه ای از خاک ایران را خراسان سـاختـند

 

با وجود تو در این کشور مسلمان سـاختند

تو همان لطفی که در پاسخ به سلمان ساختند

 

در نگه داری تو خود را نشــان دادیم  ما

تـا ابد مدیون زنهای سنابادیم ما

 

صابر خراسانی 

   شنبه 23 مرداد 13951 نظر »

آقای مهربان 

 

آرامش دنيايي و آخرتي كه در زيارت امام رضا (ع) هست تنها آرامشي ست كه ما در روايات داريم كه در بقيه معصومين ما حتماً هست ولي روايتشو نداريم . اومد خدمت امام جواد (ع) گفت آقا جان ! مي خوام برم زيارت . نمي دونم به زيارت آقا امام حسين (ع) بروم يا زيارت امام رضا (ع) ، فرمودن : “ زيارت امام حسين (ع) مال همة مؤمنين و شيعيان هست ، اما زائران امام رضا (ع) خصوصي ها هستن . ” قدر نمي دونيم….

 

كاروان نوروز ۷۸ ، يه بنده خدايي اومد پاي اتوبوس ، گفت ، آقا من مي خوام با شما بيام ، گفتم ، آقا نمي شه ، گفت چرا ؟ گفتم آقا اين مخصوص بچه هاي كانونه ، بايد يك مقداري شركت كرده باشي ، بعد گفتش كه والله من جلسه اول اومدم اينجا ، خيلي ام آدم بدي ام ، بذاريد من بيام ، گفتم ، نمي شه چكار كنم ؟ قيافشم قيافه أي نبود كه من صلاح بدونم با اين نسل جوون پاشه بياد .

گفت : آقا ! اگر خودم بيام ، اون جا راهم مي ديد ؟ گفتم پاشو بيا ، شب اول اومد ما اونجا بوديم ، اين مثلاً ۲ ساعت بعد از ما رسيد اومد يك كم احوالپرسي كرد و يك چايي خورد و گفت : آقا ! ۱۲ سال هست كه من بالغ شدم ، يك ركعت نماز در خونه خدا نخوندم ، يك ركعت نماز ! همه گناهي ام كردم ، فقط به دلم برات شده ، من مي خوام برم حرم امام رضا (ع) ، با همين نيتي كه شما گفتيد ، مي خوام برم و حاجت معنويم رو بگيرم . اين رو گفت و رفت .

كي برگشت ؟ ساعت ۳ نصفِ شب ! من بيدار بودم ، اتفاقاً با بچه ها توي آشپزخانه بوديم . ديدم اصلاً حسابي به هم ريخته ، چشماش يه حالتي شده بود ، من مشكوك شدم گفتم نكنه مواد مخدري ، چيزي كشيده ، اصلاً صورتش بهم ريخته ، اومد نشست پهلو من گفتش كه آقا ! اگه من بخوام وضو بگيرم چه جوريه ؟ وضو رو بهش ياد داديم ، بعد گفتش كه آقا ترمينال ساعت چند باز مي كنه ؟ گفتم ۴ صبح . گفت : كاري نداريد ؟ ۲ تا همبرگر با يه تيكه نون برداشت ، گفت تبركاً مي برم ، من برگشتم شيراز ! گفتم : چي شد ؟ گفت : هيچي آدم شدم ! ( من اون شب خيلي دلم شكست ، به امام رضا (ع) گفتم : آقا ! ۰ سال كنار قبرت زندگي كردم هنوز آدم نشدم )

اومديم شيراز شايد يك ماه يا ۲ ماه بعد از كاروان بود ، زنگ زد ، گفت : آقا ! منو مي شناسيد ؟ گفتم : بفرمائيد ! گفت : من همون هستم كه يه شبه سگ اومدم ، آدم برگشتم ! گفت : مي شه خدمتتون برسيم ؟ گفتم : شنبه شب بيا كانون . اومد گفت : من تو نمي يام ، فقط اومدم بهتون همين رو بگم . اومدم شيراز ۴ ميليون و خورده اي پول و يه مقدار وسايل داشتم ، همه رو فروختم همون يك هفته أي كه داشتم مي فروختم يكي مراجعه كرد كه فلان آخوند ، گفته دخترم رومي خوام به تو بدم ، ( مجرد بود ) گفتم به من لات مي خواد دخترش رو بده ؟!

گفتن : بله .

مي گفت : رفتم ، گفت اين دخترم مهريه اش يك جلد كلام الله مجيد هست و يه مهريه ديگه هم داره ، بايد بري مشهد زندگي كني ؟ كنار امام رضا (ع) ! گفتم : آقا ! قضيه چيه ؟! منو از كجا مي شناسيد ؟! من خودم داشتم مي فروختم برم مشهد .

گفت : من كه تو رو نمي شناختم ، ديشب خوابيده بودم ، آقا اومد به خوابم ، گفت : مي ري فلان آ‌درس ، دخترت رو به عقدش در مي ياري مي گي بياد پيش من ،‌ من منتظرشم !!

اينها رو به من گفت و رفت . ديگه هم من نديدمش . ۴ سال من نديدمش .

اينه امام رضا (ع) اين آقا كيه ؟!مي خواي يه جوري امام رضا رو بشناسي ، بفهمي ، نمي توني ! فقط من اينقدر فهميدم ، اينقدر اين آقا كريمه ، كه به من بدم نگاه مي كنه ، اينو فهميدم از ته دل فهميدم . ولي اگه خوب باشي چه جوري نگات مي كنه ؟!مي خواي خوب باشي ؟ مي خواي خوب بشي ؟ پرونده سفر مشهدِت بازه ، گريه هاي امشبت رو هم مي نويسند ، يا امام رضا علیه السلام ……

 


سخنرانی محمد انجوی نژاد ، دیده شده در نرم افزار سخنرانی  .

   شنبه 23 مرداد 13953 نظر »

 

حضرت علی بن موسی الرضا توسط پدر بزرگوارش از جدش جعفر بن محمد علیه السلام روایت کرده است که آن جناب فرمود : « خداوند دشمن می دارد خانه ای را که در آن گوشت خورده می شود و گوشت فربه را »

 

بعضی از اصحاب آن بزرگواران عرض کردند بابن رسول الله ما دوست می داریم گوشت را و خانه های ما خالی از آن نیست ، پس این چگونه خواهد شد ؟

فرمود « چنان نیست که شما رفته اید بلکه مراد از آن خانه که در آن گوشت خورده می شود ، خانه ایست که در آن به سبب غیبت مردم گوشت آن ها خورده می شود و مراد از گوشت فربه ، شخص متکبر است که در هنگام راه رفتن بر خود ببالد .»

 

 

 

دیده شده در عیون اخبار الرضا ، ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین القمی . شیخ صدوق ، ترجمه آقا نجفی اصفهانی ، نشر پیام علمدار، ج ۱ ، ص ۲۸۳.

کلیدواژه ها: شخص متکبر, غیبت, گوشت
   شنبه 23 مرداد 13952 نظر »

چرا جسم برخی در قبر متلاشی نمی شود ؟

 

بعضی از روح های پاک و مطهر و قوی وقتی که از دنیا می روند و چون توجه دارد به بدنش خداوند متعال به احترام توجهی که او به بدنش دارد خداوند متعال به احترام توجهی که او به بدنش دارد ، بتن را نگه می دارد .

 

بگذارید به عبارت بهتر بگویم آن روح مطهر و قوی و پاک با اجازه خدا با توجه خودش به این بدن کاری می کند که بدن نپوسد .

 

پس این برای انسان های خاص اتفاق می افتد و برای همه نیست . آدم هایی که روح های پاک و قوی دارند چون توجه به بدنشان دارند به اذن پروردگار عالم و با توجه کاری می کند که روح نپوسد .

 

لذا در روایت داریم که بدن اولیاء الهی هیچ وقت نمی پوسد ، بدن بعضی از بندگان خوب خدا غیر از معصومین در همین زمان های نزدیک مثل مرحوم ابن بابویه ، شیخ صدوق ، ایشان نزدیک به هزار سال پیش زندگی می کرده که اصلا به دعای امام زمان عجل الله متولد شده است ….

ایشان در زمان فتحعلی شاه قاجار حدود ۱۹۰ سال پیش بر اثر یک بارندگی شدید که یک سیلی راه افتاده بود کنار قبر ایشان ، قبر ایشان تخریب می شود و بدن ایشان پیدا می شود. بعضی از بزرگان رفتند برای دیدن بدن و بدن را دیدند کاملا سالم بوده  ….

 

بدن مرحوم حر در زمان شاه اسماعیل صفوی معروف است که رحمت الله جزایری در کتاب انوار نعمانیه آورده است که : بر اثر علتی قبر حر شکافته می شود و بدن کاملا سالم و حتی دستمالی که اباعبدالله علیه السلام بر سرش بسته بود ……. آن دستمال هم بود که بعد از آن شاه اسماعیل دستور می دهد بارگاه برای این قبر درست کنند ….

 

البته معنایش این نیست که هر کس بدنش پوسید آدم خوبی نبوده است ……

 

 

سخنان حجت الاسلام عالی.

   جمعه 22 مرداد 13952 نظر »

 

در یكى از روزها كه علامه حلی ( رحمه الله ) به طرف كربلا رهسپار بود، در راه شخصى به او رسید و همراه علامه با هم به كربلا مى رفتند، علامه با رفیق تازه اش هم صحبت شد و در این میان مسائلى به میان آمد، علامه دریافت كه با مرد بزرگ و عالمى سترگ هم صحبت شده است، هر مسأله مشكلى مى پرسید، رفیق راهش ‍ جواب مى داد، از وسعت علم رفیق راهش، متحیر ماند، با هم گرم صحبت بودند تا آنكه در مسأله اى، آن شخص برخلاف فتواى علامه فتوا داد.

علامه گفت: «این فتوای شما بر خلاف اصل و قاعده است، دلیلى هم كه این قاعده را از بین ببرد نداریم ».

آن شخص گفت: «چرا دلیل موثقى داریم كه شیخ طوسى (ره) در كتاب تهذیب در وسط فلان صفحه، آن را نقل كرده است».

علامه گفت: «من چنین حدیثى در كتاب تهذیب ندیده ام ».

آن شخص گفت: « كتاب تهذیبى كه در پیش تو است، در فلان صفحه و سطر،این حدیث، مذكور است ».

علامه در دنیایى از حیرت فرو رفت، از این رو كه این شخص ناشناس، تمام علائم و خصوصیات نسخه منحصر به فرد كتاب تهذیب را كه داشت گفت، پی برد كه در پیشگاه شخص بزرگى قرار گرفته، لذا مسائل پیچیده اى كه براى خودش حل نشده بود، مطرح كرد و جواب شنید، در این وقت تازیانه اى كه در دست داشت به زمین افتاد، در این هنگام از آن شخص ‍ ناشناس پرسید: آیا در غیبت كبرى امام زمان (ع )، امكان ملاقات با آن حضرت وجود دارد؟


آن شخص ناشناس، كه تازیانه را از زمین برداشته بود و به علامه مى داد، دستش به دست علامه رسید، و گفت :

«چگونه نمى توان امام زمان (ع ) را دید، حال آن که تازیانه به دست علامه می دهد ….!».

 

 

 

سخنان آیت الله وحید خراسانی ، شنیده.

   جمعه 22 مرداد 1395نظر دهید »

 

حسین بن علی بن فضایل از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام روایت کرده که آن جناب می فرماید که می بینم که شیعیان را که چون مفقود کنند و از میان ایشان برود سوم از فرزندان من ، در هر آبادانی گردش کنند و او را طلب کنند او را نیابند .

عرض کردم : از برای چه یابن رسول الله ؟

فرمود : « به جهت این که امام ایشان که مراد حضرت قائم علیه السلام است ، ازنظر ایشان غایب شود »

 

عرض کردم ؛ چرا غایب شود ؟

فرمود : « از برای آن که چون دست به شمشیر کند ، احدی در گردن او بیعت نداشته باشد .»

 

 

دیده شده در عیون اخبار الرضا ، ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین القمی . شیخ صدوق ، ترجمه آقا نجفی اصفهانی ، نشر پیام علمدار، ج ۱ ، ص ۲۴۹.

   پنجشنبه 21 مرداد 1395نظر دهید »

چادر و حجاب در بیانات رهبر 

 

مردم ما چادر را انتخاب كرده‏ اند. البته ما هيچ وقت نگفتيم كه «حتماً چادر باشد، و غيرچادر نباشد.» گفتيم كه «چادر بهتر از حجاب‌ هاى ديگر است.» ولى زنان ما مى ‏خواهند حجاب خودشان را حفظ كنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پيش از آن‏كه يك حجاب اسلامى باشد، يك حجاب ايرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست ۱


آن ها با چه چيز زن مسلمان بيشتر دشمن‌اند؟ با حجاب او.
آن‌ها با چادر و حجاب صحيح و متقن شما از همه چيز بيشتر دشمن‌اند. چرا؟

چون فرهنگ آنها اين را قبول ندارد. اروپايي‌ها اين‏طورند؛ آنها مى ‏گويند هرچه را كه ما فهميده‏ ايم، دنيا بايد از ما تقليد كند! مايلند كه جاهليت خودشان را بر معرفت عالم غلبه بدهند. آنها مى‏ خواهند زن به سبك اروپايى را در جامعه رواج بدهند؛ كه عبارت است از سبك مد و مصرف و آرايش در انظار عموم و ملعبه قرار دادن مسائل جنسى بين دو جنس؛ مى‏ خواهند اين چيزها را به وسيله ‏ى زنان رواج بدهند. هرجا با اين هدف‌گيرى غربي‌ها مخالفت بشود، فريادشان بلند مى‏ شود! اينها كم ‏طاقت هم هستند! همين مدعيان غربى، كمترين مخالفتى را با مبانى پذيرفته‏ ى خودشان تحمل نمى‏ كنند.۲


به نظر ما، بحثهایی که درباب پوشش زن می شود، بحثهای خوبی است که انجام می گیرد؛ منتها باید توجه کنید که هیچ بحثی در این زمینه‌های مربوط به پوشش زن، از هجوم تبلیغاتی غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم، اما چادر نباشد؛ این فکر غلطی است. نه این‌که من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من می گویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانه‌ی ملی ماست؛ هیچ اشکالی هم ندارد؛ هیچ منافاتی با هیچ نوع تحرکی هم در زن ندارد. اگر واقعاً بنای تحرک و کار اجتماعی و کار سیاسی و کار فکری باشد، لباس رسمی زن میتواند چادر باشد و - همان‌طور که عرض کردم - چادر بهترین نوع حجاب است.

 

 البته می توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همین‌جا هم بایستی آن مرز را پیدا کرد. بعضیها از چادر فرار می کنند، به خاطر این‌که هجوم تبلیغاتی غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار می کنند، به آن حجاب واقعی بدون چادر هم رو نمی‌آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می دهد!

 

 شما خیال کرده‌اید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعه‌ی کذایی و آن لباسهای «و لیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ»(۳) و همانهایی را که در قرآن هست، درست کردیم، دست از سر ما بر میدارند؟ نه، آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها می خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً این‌جا عمل بشود؛ مثل زمان شاه که عمل می شد. در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابی نداشت؛ حتّی در این‌جاها وقتی نوبت به این کارها میرسد، بیبندوباری خیلی بیشتر هم می شود؛ کما این‌که در زمان شاه، بی بندوبارییی که در همین شهر تهران و بعضی دیگر از شهرهای کشور ما بود، از معمول شهرهای اروپا بیشتر بود!

زن معمولی در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در این‌جا آن‌طوری نبود. آن‌طور که دیده بودیم و شنیده بودیم و می دانستیم و مناظری که از آن وقت الان جلوی نظر من هست، انسان واقعاً حیرت می کند که چرا بایستی این‌گونه بشود؛ کمااین‌که در خیلی از کشورهای متأسفانه عقب‌ مانده‌ی مسلمان و غیرمسلمان هم همین‌طور است. بنابراین، باید بدقت و با نهایت کنجکاوی و بدون اغماض، مسائل ارزشی را رعایت کرد.۴

 

 


۱_ بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار گروهى از خواهران پرستار، به مناسبت «ولادت حضرت زينب»(س)۲۰ / ۷ / ۱۳۷۳

۲ سخنرانی در دیدار با جمع کثیری از پرستاران ، به مناسبت میلاد حضرت زینب کبری (س)و روز پرستار، ۲۲/ ۸ / ۱۳۷۰
۳ _ سوره نور، آیه ۳۱
۴_ دیده شده و جمع آوری شده از سایت http://farsi.khamenei.ir

 

   پنجشنبه 21 مرداد 1395نظر دهید »

حیا 

 

معناي تحت اللفظي كلمة حيا ، شرم است . شرم كلمه اي است كه بسيار فراتر از حيا مي باشد . مثل اينكه پسر و دختر در برخورد با نامحرم و يا غريبه ، خودشان را حفظ كنند .

اگر بخواهيد كمي وسيعتر به حيا نگاه كرده و معناي آنرا از زبان حضرت فاطمه زهرا (س) ، ( در كلام امام صادق (ع) ) بدانيد ، ايشان مي فرمايند : “ حيا نوريست كه از آن نور ، ايمان در سينه ايجاد مي شود . ” و اين بدين معناست كه در برابر هرآنچه كه با توحيد و معرفت ناسازگاري دارد ، خويشتن دار باشيد .

حيا به اين معناست كه انسان تمام حقايق جهان خلقت را درك كند و بر اين حقايق صحه گذارد و با اين حقايق همراه شود و خلاف اين حقايق هيچ عملي انجام ندهد . چرا ؟ به دليل حيا ! گاهي انسان كاري را به دليل عقل انجام مي دهد ، چرا كه عقل مي گويد ، اما در اينجا دليل حيا است . بعضي وقتها عقل انسان مي گويد : فلان كار را انجام بده ، اما حيا اجازه نمي دهد . بطور مثال : فرض كنيد كه شخصي مقداري پول از شخص ديگري طلبكار است و به شدت به آن مقدار پول محتاج مي باشد و مي داند كه شخص بدهكار ، از نظر مالي استطاعت كافي را دارد كه طلب وي را بپردازد وليكن فراموش كرده است . عقل به او مي گويد : براي مطالبة پول خود به شخص بدهكار مراجعه كند . اما وقتي براي مطالبة مال خود مي رود مي بيند كه شخص بدهكار لباس مشكي پوشيده و عزادار است .اينجاست كه حيا به او دستور مي دهد كه به حرمت اين مصيبتي كه بر آن شخص وارد شده ، او تقاضاي كاملاً عقلاني و مشروع خود را مطرح نكند .

حالا همين حيا را در دين بايد ملاحظه كرد . حيا در دين ، عقل حسابگر را كنار مي گذارد . عقلي كه گاهي انسان را فريب مي دهد . بطور مثال عقل به ما مي گويد : “ خدا كريم است ، جوان هستي و يك گناهي انجام بدهي اشكالي ندارد ! ” يعني : عقل به ما اجازه مي دهد كه گناه كنيم اما حيا جلوي ما را مي گيرد . بسيار پيش آمده كه شخص گرسنه بوده ، اما حيا اجازه نداده كه غذا بخورد .

لذا اين حيا را اگر انسان بتواند در دين خود و در ارتباط با خداي خود داشته باشد ، بسيار به او كمك خواهد كرد . امام صادق (ع) مي فرمايد : “ هرچيزي كه جلوگيري از معرفت شما بكند ، در مقابلش خويشتن داري كنيد . حتي اگر حق با شماست كوتاه بياييد . ” البته انسان مخلوق است و غرايزي نيز دارد كه بايد ارضاء شود . مثلاً كسي كه يك روز تمام را بندگي كرده و روزه گرفته ، حق دارد كه موقع افطار غذا بخورد ….

اميرالمؤمنين (ع) خطاب به جوانها و كساني كه دنبال زيبايي هستند ( چرا كه جوانها بيش از ميانسال ها به دنبال زيبايي مي باشند ) فرمودند : “ اگر مي خواهيد زيبايي هاي دنيا را ببينيد ، حيا داشته باشيد و اگر حيا نداشته باشيد زيبايي هاي دنيا را نمي بينيد . ….


اصولاً بي حيايي انسان را به طرف لجن پرستي مي كشاند . به اين معنا كه در اثر بي حيايي ، ديدگاه انسان نسبت به زيبايي عوض مي شود . سليقة آنهايي كه به طرف بي حيايي مي روند با سليقة انسانهاي باحيا بسيار فرق دارد . به رفتارهاي عجيبي چون لجن پرستي ، خوك پرستي ، و مردار پرستي روي مي آورد . انساني كه حيا دارد زيبايي هاي خلقت را در اطراف خود درك مي كند و ليكن انسان بي حيا اينها را نمي بيند …….


پيامبر (ص) مي فرمايند : اگر حيا ده جزء داشته باشد ، ۹ جزء آن در دست زنان است . يعني اگر زن بتواند در جامعه خود را حفظ كند ، با حيا باشد ، پوشش اسلامي را رعايت كند و باعفاف صحبت كند ، آن جامعه مشكلي ندارد . ولي اگر تمام مردان جامعه با حيا باشند ، از آنجا كه يك دهم حيا دست مردان است ، باز هم آنچنان فرقي ندارد . زن زمينه ساز و بستر ساز تاريخ است . از نظر جامعه شناسي اين زن است كه مي تواند جامعه اي را به سوي باحيايي يا بي حيايي سوق بدهد .

 

 

سخنان حجت الاسلام انجوی نژاد.

 

   پنجشنبه 21 مرداد 1395نظر دهید »

 

 جلسه دفاعیه پایان نامه سعادت از دیدگاه ملاصدرا از سوی پریسا عباسی طلبه سطح دو، با مشاوره و راهنمایی زینب نادی تدوین شده بود، امروز در اتاق دفاعیات مدرسه علیمه کوثر ورامین برگزار شد؛ همچنین فاطمه فلاح تفتی داوری این جلسه دفاعیه و خانم نسرین نوری دبیر آن را بر عهده داشت.

 

در آغاز این جلسه دفاعیه، پریسا عباسی به تبیین پایان نامه پرداخت و در فصل نخست با اشاره به اهمیت و ضرورت سعادت، گفت: هر انسانی ذاتا از شقاوت گریزان است انسان در زندگی خود، هدفی جز کسب سعادت و خوشبختی ندارد و فعالیت او پیوسته برای دست یافتن به سعادت صورت می‌پذیرد.

 

وی در فصل دوم با اشاره به چگونگی سعادت حقیقی، بیان داشت: همه شرایع، راهنمایی مردم به سوی قرب و سعادت و رسیدن از پایین‌ترین سطوح نقص به بالاترین مراتب کمال است اما گاهی عواملی موجب می‌شود سعادت حقیقی در پرتو آمال و امیال انسانی کم شود به همین سبب انسان نتواند به درستی سعادت حقیقی را تشخیص دهد.

 

وی با اشاره به اینکه فصل سوم به بیان سعادت از دیدگاه ملاصدرا پرداخته شده، ابراز کرد: ملاصدرا سعادت حقیقی را وجود و درک وجود می‌داند و از آن جا که وجود ها را در کمال دارای مراتب می‌داند، از این رو سعادت نیز دارای مراتب بوده به طوری که سعادتی که در وجود أتّم است بیشتر از وجود است.

 

وی اضافه کرد:  نظر ملاصدرا درک وجود نیز خود، سعادت دیگری است بنابراین سعادت لازمه درک وجود است که در قالب لذت تبلور می‌یابد .

 

پریسا عباسی همچنین در این فصل به راه‌ها و موانع تحصیل سعادت پرداخت و خاطرنشان کرد: ملاصدرا وصول به سعادت را بدون معرفت و دانایی غیر ممکن و موانع سعادت در نقص جوهری، خبث جوهری، انحراف از جهت و غایت مطلوب، پندارهای فردی نادرست و .،است.

 

پریسا عباسی در نتیجه گفت: براساس نظریات ملاصدرا سعادت امری مشکک و ذو مراتب است، زیرا ملاصدرا وجود و سعادت و نیز لذت را مساوق دانسته و چون وجود ذو مراتب است بنابراین سعادت نیز ذو مراتب خواهد بود.

 

در ادامه فاطمه فلاح تفتی، داور این جلسه دفاعیه به بیان نظرات خود پرداخت و بیان داشت: از مشکلات موجود در این پایان نامه استفاده از عنوان تکراری، خلط مباحث فصل اول و مقداری بعضا همپوشانی، عدم اشاره به تفاوت‌ها در پیشینه و استفاده از عنوان فصل دوم که خود می‌تواند عنوان یک پایان نامه باشد و این برخلاف اصول پایان نامه نویسی است

 

http://www.rasanews.ir/detail/News/443283/81

   پنجشنبه 21 مرداد 1395نظر دهید »

ارزش زمان 

 

ما چقدر وقتمان را پای تلویزیون نشسته ایم و نگاه می کنیم به فوتبال مردم ، آقا خسته شده ای ؟ خودت پاشو بازی کن ، نشسته ای او بازی می کند !

مثل آدم هایی که چهارپایه بگذارند و پول های بانک را ببینند . چه می بینی ؟ پولهای بانک ، به تو هم می دهند ؟ نه !

 

وقتی به تو نمی دهند برای چی نکاه می کنی ؟

پاشو خودت پول پیدا کن . پاشو ورزش کن . 

 

حالا اگر می خواهی ببینی فلان کشور با فلان کشور چند به چند شدند آخر شب توی اخبار خلاصه اش را بشنو . خیلی ها خلاصه اخبار را گوش می کنند و باقی عمرش را مطالعه می کند .

آرایشگاه آمد ریش های حضرت علی علیه السلام را درست کند دید لب های حضرت تکان می خورد گفت یاعلی ! لبت را نگه دار موی لبت را درست کنم .

حضرت فرمود نگه می دارم ولی یک سبحان الله عقب می افتم .

یعنی چی !؟

یعنی از ثانیه ها باید استفاده کرد .

چقدرمی توانستیم از زمان ، علم ، آبرو ، عزت ، مدرک ، چقدر می توانستیم بهره ببریم و نبردیم ……

 

سخنان حجت الاسلام قرائتی ، شنیده شده .

   چهارشنبه 20 مرداد 13951 نظر »

1 ... 169 170 171 ...172 ... 174 ...176 ...177 178 179 ... 251

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1898
  • دیروز: 2171
  • 7 روز قبل: 21042
  • 1 ماه قبل: 49548
  • کل بازدیدها: 909159
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 12
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 20
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 21
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1