
شب قدر اول گذشت ، در شب های قدر دیگر از خدا چه بخواهیم ؟

برای این که شب شناخت ارزش است ، خدا می فرماید ما بشر را قیمتی آفریدیم ، بهای بدنهای شما بهشت است نه قیمت خودتان ها ، قیمت بدنهایتان بهشت است و قیمت خودتان بالاتر است .
حضرت امیرالمؤمنین از روی دلسوزی می فرماید : حواست جمع باشد جوانی ات را مفت از شما نگیرند . نگاه تو ، جوانی تو خیلی ارزش دارد حواست جمع باشد که به کمتر از بهشت از شما نگیرند .
دیگر این که شب قدر ، شب فضیلت است . فضل به معنای زیادی است . خدا به انسان یک چیزهایی داده که به موجودات دیگر نداده یکی از آن ها زبان است « الرحمن ، خلق الانسان ، علم البیان » هیچ موجودی مثل ما حرف نمی زند . ما تمام اسرارمان را می توانیم به واسطه زبان منتقل کنیم ( بیان روشنگر است )
یکی دیگر استعداد است . خدا به بشر استعداد داده یک حیوان ترقی ندارد . یک سوره درمورد زنبور عسل است و زندگی او خیلی اسرار آمیز است قرآن می فرماید : « کلوا من الطیبات و عملوا الصالحات : شما پاک بخورید تا عمل صالح داشته باشید » .
جناب زنبور عسل روی گل می نشیند و عسل تولید می کند …
آنوقت بشر ارزشش بالاتر از زنبور است که باید خودش را آلوده نکند .
بشر می تواند آیینه شود تمام موجودات در درون اودیده شوند .
ویژگی دیگر انسان ؛ خدا می گوید همه چیز را برای تو آفریدیم ولی تو مال منی ، انسان یک موجود الهی است که اگر برای خدا زندگی نکند انسان نیست ، آدم نمی شود .
شب قدر شبی است که انسان ارزش خودش را پیدا می کند ، اگر گناه کرده بود اگر ارزشش کم شده بود اگر از چشم امام زمان افتاده بود ، نکند حرفی بزنیم که امام زمان با ما قهر کند . امشب شب آشتی است بیا …
امشب از خدا چه بخواهیم ، حضرت موسی از خدا چیزهایی خواست که پیوند زده شده با شب های قدر ؛
اول : قرب است .
موسی گفت : می خواهم به تو نزدیک شوم. خدایا از تو دور شدیم اولین چیزی که بگوییم ؛ خدایا من را به خو دت نزدیک کن .
موسی گفت : خدایا می خواهم به من رحم کنی .
خدا فرمود: رحمتی لمن یرحم المساکین : اگر می خواهی در رحمت را به رویت باز کنم تو هم یک در رحمتی به روی مساکین باز کن .
موسی گفت : دوست دارم پروانه عبور پل صراط به من بدهی .
خداوند فرمود : اگر دوست داری که از صراط عبور کنی صدقه بده .
موسی گفت : خدایا دوست دارم میوه های بهشتی را ببینم .
خداوند فرمود : استغفار کن . خدا اگر پرده بردارد آبرویمان می رود .
در روایت است که اگر کسی در شب قدر هزار بار سوره قدر را بخواند خداوند توفیق درک شب قدر را به او میدهد و در خواب هم به او نشان داده می شود .
آخر شب قدر شب ولایت است . شب تجلی امام زمان است ..
سخنان حجه الاسلام صدیقی ، گزیده سخنرانی ،شنیده شده .
6 نظر » 

شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریاد بیصدا، غم دل بود و آه بود
دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
صبح سفید همچو دل شب سیاه بود
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود
خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود
یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
اشک شبش به غربت روزش گواه بود
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
عدلش به چشم بینگهان اشتباه بود
همصحبتی نداشت که در نیمههای شب
حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود
مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود
وقتی که از محاسن او میچکید خون
عباس را به صورت بابا نگاه بود
«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون
رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود
استاد سازگار
3 نظر » 
توصیه های امیرالمومنین علیه السلام به کمیل

کمیل ! علم و ادب را جز از ما نگیر تا از ما باشی ( بر در خانه گمراهانی که نام عالم بر خود نهاده و راه از چاه نمی شناسند مرو )
کمیل ! هیچ حرکتی نیست جز این که در آن به معرفت و شناسایی صلاح و فساد و خیر شرش نیازمندی .
کمیل ! به هنگام غذا نام خدایی را که با اسمش هیچ دردی زیان نرساند و نامش برای هر بدی و دردی درمان است به زبان آر .
کمیل ! غذای خود را با دیگران بخور و بخل نورز، تو به کسی روزی نمی دهی ( مهمان روزی خود می خورد ) و خداوند به تو پاداش فراوان دهد . بر سر سفره خوشخوی باش ، همنشینت را خشنود ساز .
کمیل ! آرام غذا بخور تارفیقت سیر شود و دیگران هم استفاده کنند .
کمیل ! معده را از طعام آکنده مکن ، تا هنوز اشتها باقی است دست بکش .
کمیل ! زیباترین زیور مومن تواضع است . جمال مومن عفت، شرفش فهم دین ، و عزتش در خود داری از قیل و قال است .
کمیل ! تنگدستی خود را اظهار مکن ، با عزت نفس و پرده پوشی برای خدا صبر کن .
کمیل ! باکی نیست که سِرّ خود را با برادرت در میان نهی ، اما برادرت کیست ؟ آن که در هنگام سختی تو را وا ننهد ، اگر دیه و خون بهایی به گردنت آمد کنار نکشد .
کمیل ! در هر حال حق بگو و با پرهیز کاران طرح دوستی افکن ، از فاسقان دوری گزین ، از منافقان کناره گیر .
کمیل ! به هنگام هر سختی بگو : لا حول و لا قوه الا بالله ، تا خدا آن را کفایت کند و به هنگام هر نعمت بگو : الحمدلله ، تا زیاد شود و چون روزیت دیر رسید استغفار کن .
دیده شده در تحف العقول ، ابن شعبه حران ، روایات امیر المؤمنین ، ص ۳۵۳و ۳۵۴ .
2 نظر » 
اعمال شبهای قدر بر دو نوع است: اعمالی که در هر سه شب انجام می شود و به اعمال مشترک معروف است و اعمالی که مخصوص هر یک از شبهای مبارک نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم است.
اعمال مشترک:
۱) غسل کردن که بهتر است مقارن غروب آفتاب غسل کرده و نماز عشا با غسل خوانده شود.
۲) خواندن ۲ رکعت نماز که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سورهی توحید را خوانده و بعد از نماز هفتاد مرتبه گفته شود: اَستَغفُرِاللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ.
۳) قرآن مجید را باز کرده و در مقابل خود گذاشته و دعای زیر را بخوانید و بعد از آن حاجت خود را از خدا بخواهید.

۴) مصحف شریف (قرآن کریم) را بر سر گرفته و مناجات زیر را بخوانید و بعد از آن حاجت خود را از خدا بخواهید:

3 نظر » 
از چه می ترسی

در روایت است که می فرماید : « خدا هیچ کس را بر انسان مسلط نمی کند مگر کسی را که تو از آن بترسی »
تو از چه می ترسی ؟ همان را بر تو مسلط می کند .
تو از چه می ترسی ؟ خدا بدش می آید . چرا از من نمی ترسی ؟ فقط منم که به تو ضرر نمی رسانم . فقط منم که به نفع توام . منم که به تو آرامش می دهم . منم که تو را در آغوش خودم می گیرم . از من نمی ترسی ؟ از کی می ترسی ؟ خدا همان را بر او مسلط می کند . از این روش های خدا دیده اید دیگر به هر کس امید داشته باشی خدا واگذار می کند به او .
آقا این پول داشت می خواست به من قرض دهد دلم دنبال او بود ، خب برو بگیر ، واگذار می کند به او . بعد هم ملائکه را می فرستد می گوید ؛ پول را از این بگیر ببینم دل مردم را به خودش بسته . بعد که می روی سراغ پول می گوید : آقا ندارم یک شکستی به من افتاده و همه چیز خراب شده است . برمی گردی ، می گویی خدایا درها بسته شده ….
ملائکه دلشان می سوزد می گویند : خدایا این بدبخت ، خدایا نگاهش بکن . گفته می شود ؛ این الان دو دقیقه بعد یک فکری به ذهنش می رسد یک در نیمه بازی هست صبر کنید شما . الان به ذهنش نرسیده ، بعد یادش می افتد که راستی بروم به فلانی بگویم . می گوید : خدایا برمی گردم و می رود .
طرف به تو گفت من به تو وام می دهم برگرد بگو خدایا دست توست ها ! اینها هیچ کاره اند . تشکر ازاو بکن اما در اصل از خدا تشکر کن .
ریشه ترس چیست ؟ یکی قطع ارتباط با پروردگار عالم . ریشه دوم ترس ؛محبت است ، علاقه است .
دنیا را دوست داری ترسو بار می آیی . تا وقتی حب دنیا در دلت هست ترس هست . روایت از امام صادق علیه السلام است : « یا هشام من احب الدنیا ذهب خوف الاخره من قلبه : کسی که دنیا را دوست داشته باشد خوف از آخرت از قلبش می رود »
پس خوف چه می ماند ؟ خوف دنیا ، هر چه را دوست داشته باشی می ترسی .
دیدی زیاد داری می ترسی برگرد بگو من چه چیز را زیاد دوست دارم . مثلا آبرویت را زیاد دوست داری از بی آبرویی می ترسی .
بی خیال آبرو ! آبرو دست خداست ، نترس آبرو دست خداست او حفظ می کند .
ما چه کار بکنیم برای از بین رفتن ترس ؟
ترس خیلی زشت است یکی از زشت ترین نتایج محبت به دنیا و زخارف دنیا و انواع و اقسام محبت های به دنیاست . اینها را علاقه نداشته باش شجاع می شوی ، شجاعتت می رود بالا .
توکل از آن طرف ، پیوستن به خدا از آن طرف ، اعتقاد به خدا از آن طرف ، بریدن از دنیا و این طور علاقه ها از یک طرف .
این دنیایی که شما دوستش دارید اصلا لازم نیست دوستش داشته باشید . برای چه دوستش دارید ؟ این دنیا نوکر شماست . این دنیا حمار شماست . این دنیا غلام شماست . تو نیاز نداری به او علاقه داشته باشی ……….
خدا وقتی تو و دنیا را خلق کرد ، درِ گوش دنیا یک حرفی زد من اینجا پشت بلند گو میگویم ؛ فرمود : دنیا هر کس افتاد دنبال تو ، ناز کن بکش عقب بگذار که بیفتد که بیفتد که بیفتد ….
« طوبی لِمن شُغله خوف الله عن خوف الناس ؛خوشا به حال کسي که ترس از خدا او را از ترس مردم بازدارد .» بله از خدا بترسی کس دیگری به سمتت نمی آید .
««مَنْ خَافَ اللَّهَ آمَنَهُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مِنْ كُلِّ شَيْ ءٍ ؛ هر کس از خدا بترسد خدا او را در امنیت قرار می دهد از هر چیزی » .
خدا شاهد است کسی بخواهد شما را بترساند الکی بودن آن عامل ترساندن را خدا به تو نشان می دهد ، می گوید ؛ ببین ضعیف بودنش را ببین .
سخنان حجه الاسلام پناهیان ، گزیده سخنرانی ، شنیده شده .
2 نظر » 
من برای یا کریم ها مهم نیستم

فکر کن در یک عصر تابستانی که زمین دم کرده رو به خنکی می رود ،تو در اتاق خود دراز کشیده ای ، چشمانت را ببند و به مرگ بیندیش.
فکر کن دیگر زنده نیستی ،حرکتی نکن ،آرام باش.آرام آرام.
چه می شنوی ؟!! موتور سواری از کوچه عبور می کند ،بدون آنکه بداند در خانه ای همین حوالی تو دیگر نفس نمی کشی.
سبزی فروش داد می زند وداد می زند و از خیابان های دور می آید و به کوچه ی شما می رسد سبزی هایش را می فروشد و می رود بدون آنکه بداند در یکی از این خانه ها،تو جان سپرده ای. شاید هر روز هم از او سبزی می خریدی، ولی امروز او حتی لحظه ای به یاد تو نمی افتد و برای اینکه شاید باز هم بیایی اندکی درنگ نمی کند. او باید سبزی هایش را تا شب بفروشد.
همان طور که در میان اتاق چشمانت بسته است و بازی مرگ می کنی ،مگسی دور سرت می چرخد و گاهی روی سر و صورتت می نشیند و باز پرواز می کند برای او هم مهم نیست که زنده ای یا نه .
یا کریم می خواند ، صدای تیک تیک ساعت هم می آید . خوب گوش کن با رفتن تو ،او از نفس نیفتاده و همچنان در گذر روزگار تعجیل دارد.
می بینی همه چیز سر جایش است و اتفاقی برای زمین و زمان نیفتاده. همه کس و همه چیز در مسیری مشخص در حرکتند و کاری به بود و نبود تو ندارند. حتی آنها که از رفتنت می سوزند و داغدار می شوند باید به این گردش روزگار تن دهند.
من و تو در گردش روزگار مهم نیستیم.مرگ که بیاید همه کس و همه چیز در پی کار خویشند .
پس وابستگی به این همه کس و همه چیز چرا؟!!
دلبستگی به این همه چرا؟!!
این همه غرور و منیت چرا؟!!
بیا گه گاهی بازی مرگ را در خانه و در خلوتمان انجام دهیم تا یادمان بیایید ابدی نیستیم،باید برویم ولی همچنان توشه ی سفرمان خالی است.
“من از عقوبت محشر هماره می ترسم ز انتقام تو دلبر هماره می ترسم “
نوشته شده به قلم معصومه رمضانی ، طلبه فارغ التحصیل .
9 نظر » 
مردهای بی مایه

یک وقتی یه نفر پیرمردی در تهران مرده بود گفتند ۸۰ سالش بود اما پیشانیش به مهر نرسیده بود . حالا عده ای نشسته بودند ، من می خواستم با این ها سربه سر بذارم . صحبت شب اول قبر شد ، یک نفر گفت : وای به حالش ، یک نفر گفت : چی میشه ؟
گفتم : هیچ چی نمی شه !
گفتند: چطور ! آخر ۸۰ سال است نماز نخوانده .
گفتم : بله جهنم میرود ولی سوال قبر ندارد .
بنده به آن ها عرض کردم روایات نشان می دهد که سوال قبر از یک مومنی است که سرش به تنش بی ارزد یا یک کافری است که سرش به تنش بی ارزد :«"امام صادق فرمود:
لا یسئل فی القبر الاّ من محض الایمان محضا او محض الکفر محضا و الاخرون یلهون عنهم : اشخاصی در قبر مورد سؤال قرار می گیرند که یا مؤمن محض یا کافر محض باشند و سایرین به حال خود رها می شوند. “»
اصلا می فرماید یک عده هستند که یلهون عنهم ولشان می کنند بیچاره مثل کرم خاکی آن جا می ماند تا قیامت برپا شود .
آخر آدم باید بهش بیارزد که به او بگویند ؛ من رب .
مرحوم آقا شیخ علی نخود معتقد بود که بعضی مردها اینقدر بی مایه می شوند که مردنشان یادشان می رود .
می گویند که از جلوی حمامی رد می شد ، یک دفعه دیدند که ایشان خیلی ناراحت شد . گفتند چرا ناراحت شدید ؟
فرمود : صاحب این حمام مرده ، یادش رفته که مرده روحش می آید این جا هر روز داد و بیداد راه می اندازد که چرا پشت دخل من نشستی ؟ به پول های من چرا دست می زنید ؟ من را چرا دخالت نمی دهید ؟
خدا نکند این طور شود که خیلی ناجور است…
سخنان آیتالله فاطمی نیا ، شنیده شده .
1 نظر » 
وصایای پیامبر به علی علیه السلام .

یا علی ! چون در آینه نگری سه بار تکبیر گوی و این دعا را بخوان : « اللهم کما حسنتَ خلقی فحسِن خلقی : خداوندا چنان که صورت مرا زیبا آفریده ای ، سیرت و اخلاق مرا هم زیبا فرما »
یا علی ! هرگاه تو را کار هولناکی پیش آید بگو : « اللهم بحق محمد و آل محمد الا فرجت عنی : خداوندا به حق محمد و آل محمد فرجی برای من برسان »
یا علی ! غذا را با نمک شروع و با نمک ختم کن که درمان هفتاد درد است که از همه کمتر دیوانگی و خوره و پیسی است .
یا علی ! انگشتر را به انگشت وسط سبابه نکن که قوم لوط چنین می کردند و انگشت کوچک را بدون انگشتر مگذار .
یا علی ! بدن را با روغن زیتون بیالای که هر کس چنین کند چهل شب شیطان به او نزدیک نشود .
یا علی ! چون فرزندی نصیبت شود در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگو تا هرگز شیطان به او آسیبی نرساند .

دیده شده در تحت العقول ، ابن شعبه حرانی ، روایاتی از پیامبر ، ص ۳۷ .
3 نظر » 
دنبال موعظه باشید .

چقدر خوب است که آدم طالب موعظه باشد یا یکی آدم را موعظه کند .
طلبه ها ! وقتی می رسید خدمت یک عالم بزرگواری ، نورانی ، عالم خوب ، تقاضای موعظه کنید . این را من مکرر گفتم باز هم تکرار می کنم .
یک نجاری رفت خدمت آیتالله العظمی اراکی تقاضای موعظه کرد . آقا فرمودند : چه کاره ای ؟
گفت : نجارم .
فرمودند : برای دلت هم دَر ساخته ای ؟ اگر برای دلت دَر نساختی یک دَر برای دلت بساز که غیر خدا در دلت نرود .
یک کتاب است این موعظه ، خیلی حرف دارد .
من یک بار داشتم این حرف را در منزلمان می گفتم …
آقای جندقی گوش می کرد این حرف من را . با دستش گفت دلی برای من نمانده . رانش زمین ، زلزله دل ما را ویران کرده ، گناه دل ما را خراب کرده . دیگر ما برای دلمان نمی توانیم دَر بسازیم .
این را آقای جندقی فرمود با یک حال عجیبی .
این که آقای جندقی فرمودند دلی برای ما نمانده ، برای ما پیرمردهاست. شما جوان ها خوشبحالتان است قدر بدانید . الان می توانید دَر بسازید آهنی هم بسازید کسی نتواند باز کند .
مال ماهاست که سالن از ۴۰ بالاتر رفته . آن هایی که از ۴۰ بالاتر رفته اند اینها زمین دیگر زمین دلشان خراب است ، اگر خوبند نه . آن هایی که هدایت شده و دلشان خراب نشده نه .
آن هایی که هدایت نشده شیطان پیشانیشان را ماچ کرده چون روایت دارد ۴۰ سال اگر آدم عمر کند ولی با خدا ارتباطی بنا نکند شیطان پیشانی او را ماچ می کند و می گوید : قربان شکل ماهت که دیگر تو هدایت نمی شوی .
تا ۴۰ سال امید هست که آدم ، آدم شود . اگر از ۴۰ سال بگذرد هر چه به اوبگویند مثل این که به دیوار می گویند ، اصلا اثر نمی کند .
پیرمردها ، ماها کارمان سخت است ، خوش به حال شما جوان ها .تا جوانید نگذارید دلتان خراب شود .
سخنان آیتالله مجتهدی تهرانی ، شنیده شده .
2 نظر » 
دود روزه را باطل نمی کند

چقدر قرآن نکته دارد .
وقتی می گویم قرآن مرادم قرآن و نهج البلاغه ، قرآن و روایات است . من هر وقت می گویم قرآن یعنی اهل بیت هم هست .
ببینید اگر نیروی انتظامی تابلو زد عابرین محترم از پیاده رو عبور کنید . اینجا نباید زن ها بدوند وسط خیابان و بگویند عابرین گفته ما جزء عابراتیم _ عابرین یعنی مردها و عابرات یعنی زن ها _ اینجا که رئیس شهربانی می گوید عابرین محترم ، یعنی هم عابرین و هم عابرات .
وقتی می گوییم قرآن یعنی قرآن و اهل بیت چون اینها از هم جدا نمی شوند . سورن بدون نخ که نمیدوزد. یعنی چیزها لازم و ملزومند .
یکی از فقها میگفت دود روزه را باطل نمی کند . من به ایشون یک چیزی گفتم خیلی خندید .
گفتم : یک ملای دیگه ای هم مثل شما گفت دود روزه را باطل نمی کند ، رفت خانه مریدش دید هم قلیان می کشد هم چای می خورد .
گفت : مگر روزه نیستی ؟
گفت : من مقلد شما هستم .
گفت : من گفتم دود روزه را باطل نمی کند . تو هم قلیان کشیدی هم چای خوردی !
گفت : هر مرجع عاقلی می فهمد قلیان بی چای نمی شود .
سخنان حجه الاسلام قرائتی ، گزیده سخنان ،شنیده شده
2 نظر » << 1 ... 188 189 190 ...191 ...192 193 194 ...195 ...196 197 198 ... 257 >>