چشمه ها در جاری شدن و علف ها در سبز شدن معنی پیدا میکنند
کوه ها با قله ها و دریا ها با موج ها زندگی پیدا میکنند
و همه ی انسان ها با عشق …
پس بار خدایا بر من رحم کن
بر من که میدانم ناتوانم رحم کن
باشد که لباس فاخری بر تن نداشته باشم
باشد که حتی دست و پایی نداشته باشم
و حتی من نباشد …
اما نباشد لحظه ای که در قلبم”عشق” نباشد !



موضوعات: خواندنی ها
   پنجشنبه 14 شهریور 13922 نظر »

چکیده پایان نامه با  عنوان تهذیب نفس در قرآن


تهذیب؛ یعنی پاکیزه کردن، خالص کردن و نفس یعنی روح و روان و تهذیب نفس از آنجا لزوم پیدا می کند که انسانیت انسان در گرو برطرف ساختن رذایل باطنی  و به فعلیت رساندن انسانیت اوست که با تهذیب نفس میسر می شود. اما در مورد روش صحیح تهذیب و اخلاقی نمودن رفتار نظرات مختلفی ابراز شده که صحیح ترین آن تزکیه با مقدمه ی بصیرت و آگاهی و معرفت است. چنان که آشنایی با بسیاری مطالب طرح شده در حوزه ی تزکیه و اخلاق همچون نسبیت و اطلاق و یا شناخت ویِگی های نفس انسانی و قابلیت تکامل در آن، در ثبات قدم سالک تهذیب در دنیای امروز بسیار مؤثر خواهد بود.


اما به نظر قرآن، هم با منشأ و علت فاعلی تزکیه که در مراحل مختلف به خدا، پیامبرر و خود انسان نسبت داده می شود، اشنا می شویم و هم به آثار تهذیب نفس همچون رستگاری، رضایت،فهم حقایق قرآن، محبت الهی و بهشت جاودانه و … پی می بریم. از سوی دیگر ارزش تزکیه در قرآن با نظر به سوگندهای متعدد برای بیان اهمیت آن نشانه داده می شود که بدون وجود زمینه های مساعد امکان پذیر نخواهد بود.

 

زمینه هایی چون تسهیل ازدواج،انفاق، تشریع احکام مثل حفظ چشم و فرج، عدم ورود بی اجازه به خانه غیرو …، رحمت و فضل الهی و لزوم مدارا و نرم خویی در دعوت به تزکیه که صراحتاً در قرآن آمده و به نقش آنها در تزکیه نفس تأکید شده است. اما همه آنچه در مورد تهذیب نفس به آن آگاه شده و عمل نماییم، بدون دقت در عوامل محرومیت از تزکیه در قرآن، مفید نخواهد بود. چرا که نکاتی چون کتمان حقایق و معارف کتب آسمانی با عهد الهی و یا تحریف آنچه از قرآن، باب میل نیست، سبب می شود که تمام تلاش های مادر جهت تهذیب، به انحراف رفته  و از تهذیب و تزکیه اخلاقی حقیقی محروم بمانیم.

 

گل زیبا

 

   چهارشنبه 13 شهریور 1392نظر دهید »

 

انسان  موجودي اجتماعي است و تداوم زندگي سعادتمندانه او در پرتو پيوندي مودت آميز همراه با تفاهم و احترام متقابل با همنوعانش امكان پذير است . او ناگزير است در تعامل با ديگران ملتزم به رفتاري باشد كه از آنان انتظار انجام آن را دارد .اگرمايل است ديگران با او خوش رفتاري كنند ، به حقوق او احترام بگذارند ، حرمت جان ، مال ، آبرو و ناموسش را پاس دارند ، خير و خوبي او را بخواهند ، در برخورد با او ادب و نزاكت را رعايت كنند به پيمان ها و وعده‌هايش وفادار باشند ، اسرارش را فاش نكنند ، از بدي هاي او چشم بپوشند ، از خطايش درگذرند ،در سختي و تنگدستي و بيماري به ياري و عيادتش بشتابند ، نسبت به او خوش بين باشند و. . . . و خود نيز مي‌بايد انتظار ديگران را در اين زمينه برآورده سازد .

ارزش‌هاي والاي انساني همچون خير خواهي و نوع دوستي ، حسن ظن ، وفاداري و گذشت ،ايثار ، راستگويي، ودرستي در راستاي زندگي اجتماعي بشر معنا پيدا مي كند . هنگامي كه گرايش‌هاي فطري و طبيعي آدمي با برنامه‌هاي مترقي و تكامل بخش اسلام توأم و عجين شود و انسان با عزمي راسخ بر عمل بدان‌ها پاي بفشرد ، آنگاه است كه مدينه‌ي فاضله‌اي كه از ديرباز تا كنون در آرزوي تحقق و تشكيل آن بوده است  رخ خواهد نمود و راه كمال هموار خواهد گشت .

نوشتاري كه پيش روي شماست برآن است تاشيوه‌ها و راهكارهايي را براي احياي يك زندگي سالم و به تعبيري يك مدينه‌ي فاضله را تحقق بخشد . به همين دليل ما به دنبال روش هاي تربيتي هستيم كه مبتني بر اصل وآن اصل منطبق بر مبناي صحيح و معقول باشد . با اين تعريف مبناي ما ظهور يك شاكله است ، همان شكل و طراحي كه در ظمير انسان  پد يدار مي‌شود و علماي اخلاق آن را ملكه و روانشناسان،منش ( character) يا شخصيت (personality  ) نامگذاري كردند.

اين مبنا مبتني است بر اصلي به نام تحولي اساسي در ژرفاي نفس آدمي . از نظر راغب اصفهاني مبناي شرافت ديني و اساس آن تهذيب است كه اين تهذيب از طريق آموزش فضائل و عمل به فضائل مختلف مثل شجاعت ، عفت و حيا حاصل مي‌شود . ايشان معتقدند شرافت ديني با عبادات و اعمال ديني فرق مي‌كند ، به اين معنا كه اعمال و عبادات ديني شرط است براي اينكه شرافت ديني حاصل شود اما شرافت ديني بدون انجام اعمال عبادي حاصل نمي‌شود ولي در عين حال اعمال عبادي اصل نيستند بلكه اعمال وسيله‌اي است تا باعث تزكيه‌ي نفس در انسان شود . ايشان تأكيد مي‌كند كه خداوند ما را ملزم كرده است كه او را پرستش كنيم در حالي كه هيچ انگيزه‌ي شخصي از انجام عبادات ما مورد نظرش نبوده است ،چرا كه خداوند غني و كامل است ،بلكه فلسفه اين الزامان آن است كه بيماري‌ها و رذائل نفساني را از ما دور كند و نتيجه مي‌گيرد فلسفه عبادات تزكيه نفس است و انسان بدون عبادات نمي‌تواند به مرحله‌اي از تهذيب نفس دست پيدا كند .  چنانچه اميرالمؤمنين علي عليه السلام در خطبه همام در نهج البلاغه فرمودند : خداوند سبحان هنگام آفرينش خلق از طاعت بندگانش بي‌نياز و از معصيت و نافرماني آنها ايمن بود . زيرا معصيت گناهكاران اورا زيان ندارد و طاعت فرمانبرداران به او سودي نمي‌رساند .

شرط اينكه بتوان فضائل را در خود به وجود آورد اين است كه تمرين و ممارست داشته باشيم و لازمه اينكه فرد فضائل را در خود به وجود بياورد اين است كه توانايي فعل درست را داشته باشد ، و خطا را ترك كند ( كه اشاره است به اين آيه فالهمها فجورهاو تقواها ) علاوه بر اينكه بايد انگيزه و علم و ديگر شرايط از جمله اراده و اختيار و آگاهي را داشته باشد تا فعل اخلاقي محسوب شود . در حالي كه در شبه فضائل يكي از عوامل لازم براي وجود فضيلت وجود ندارد درنتيجه باعث مي‌شود تا فرد فضيلتي را در واقع نداشته باشد اما شبيه فضيلتمندان عمل كد . براي مثال هستند كساني كه عمل عفيفان را انجام مي‌دهند در حالي كه حقيقتاً عفيف النفس نيستند . مانندكساني كه از شهوات و لذات دنيايي اعراض مي‌كنند در حالي كه اعراض آنها حقيقي نيست . خواجه نصير عفيف‌النفس را به حفيفت كسي مي داند كه حدود حقيقت عفت را نگه دارد و بدون اين كه مانعي برسر راه او باشد خويشتن داري كند و الا كساني كه به دليلي در صحرا ها دسترسي به عمل منافي عفت ندارند را نمي‌توان عفيف ناميد .

به همين منظور ما به دنبال روش‌هاي تربيتي هستيم تا ما را در اين راستا راهنمايي كند و باتوجه به اينكه رسالت اين قاله احياي يك زندگي مكتبي است با رويكرد ديني به ارائه بحث پرداخته شده اميد آن است كه بتواند گامي مفيد در اين باره باشد .

 

استاد حوزه علمیه کوثر ورامین : منیره فارسی


موضوعات: خواندنی ها
   سه شنبه 12 شهریور 13921 نظر »

آنچه پدران باید درباره طرز برخورد با دخترشان بدانند:هنوز از زمانی که پدرها نقش رییس خانه را بازی می‌کردند، مدت زیادی نگذشته. اما این روزها برخلاف آن روز و روزگار، پدرها به فرزندان‌شان بسیار نزدیک‌تر شده‌اند….

روان‌شناسان می‌گویند اینکه پدر هم به اندازه مادر برای رشد روانی کودکان مهم و باارزش است و برقراری تعادل بین روابط این دو با فرزندان‌شان می‌تواند از نظر روانی سبب رشد صحیح کودکان شود، از مسائلی است که این روزها زیاد در روانشناسی مورد بحث قرار می‌گیرد. مرد چون در میان کودک و مادر قرار دارد ـ هم به موجب حضور فیزیکی و هم به موجب جایگاه روانی خود ـ به کودک این اجازه را می‌دهد که هویت خاص خود بیابد. پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک داشته و در عین حال که مادر سعی می‌کند با نقش حفاظتی خود فرزند را حفظ کند، پدر، او را به سمت بیرون گرایش می‌دهد و در کنار دادن حس اعتماد و امنیت به او اجازه شکستن محدودیت‌ها را می‌دهد.

پدر برای دختر بر خلاف پسرها نوعی «تایید» است و روابط بین آن دو به طور ناخودآگاه برای هر دو طرف اهمیت و برتری خاصی دارد. مهم این است که معمولا این رابطه که از همان ماه اول تولد آغاز می‌شود همیشه تعادل ندارد و گاهی یک رابطه بسیار نزدیک و عاطفی و گاهی یک رابطه با فاصله بین پدر و دختر شکل می‌گیرد.

وقتی آزمایشات، باروری یک خانم را تایید می‌کند همسر او در رابطه با دختر یا پسر بودن فرزندش تفکر می‌کند. اما وقتی در سونوگرافی جنسیت جنین مشخص می‌شود هر یک از زن و مرد به شکل گوناگون در رابطه با فرزندش تفکر کرده و نگرانی، برنامه و خواست‌های مخصوص به خودش را دنبال می‌کند. اگر پدر در محیطی پدرسالار بزرگ شده باشد که در آن ارجحیت با پسر بوده است معمولا مرد از اینکه جنسیت فرزندش دختر است، ناراحت خواهد شد. اگر این حس به قدری شدید باشد که بعد از تولد هم ادامه یابد احتمال دارد فرزند دختر به دلیل جنسیت خود در خانواده تحقیر شود.

خوشبختانه روزگار عوض شده است. بسیاری از مردان به داشتن دختر افتخار می‌کنند چون زنان نیز توانسته‌اند مانند مردان تحصیل و کار کنند و سبب افتخار پدر شوند

رابطه پدر با دختر و تاریخچه زندگی

گاهی نوعی رابطه دختر و پدر به تاریخچه زندگی شخصی پدر هم بازمی‌گردد. برخی مردان دوست دارند همان رابطه‌ای را با دخترشان ایجاد کنند که با مادرشان داشته‌اند و برخی دیگر عشقی را نثار او می‌کنند که نتوانسته‌اند تجربه کنند. نکته مهم اینجاست که پدر در ارتباط با دختر گذشته را رها کند و سعی نماید در زمان حال زندگی کند. برخی مردان از داشتن دختر خوشحال می‌شوند چون رابطه خوبی با پدر خود نداشته‌اند. برای این دسته از افراد داشتن پسر به معنی تبدیل شدن به همان پدری است که آنها در کودکی از او خرسند نبوده‌اند. در حالی که داشتن دختر سبب می‌شود وزن تاریخ گذشته سبک‌تر شده و مرد بتواند رابطه جدیدی با فرزند خود ایجاد کند.

پدر به دختر دنیا را می‌شناساند

پدر برای دختر و پسر حکم کسی را دارد که بین فرزند و مادر جدایی می‌اندازد. مادر فرزند را به دنیا می‌آورد و پدر دنیا را به او می‌شناساند. در واقع پدر غریبه شناسانده شده‌ای است که او را از دستان قدرتمند مادر جدا کرده و در پناه خود به او هویتی مستقل در جهان می‌بخشد. در واقع این پدر است که دختر را به سمت دیگران فرستاده و به او دویدن و پریدن و دیگر توانایی‌های فیزیکی را می‌آموزاند. وی همچنین حامی همیشگی دختر در فعالیت‌های اجتماعی و هوشی است و به تربیت و آموزش او اهمیت زیادی می‌دهد. در ضمن پدر اولین مردی است که به عنوان نمونه جنس مذکر دختر با او آشنا می‌شود

عقده ادیپ و عقده الکترا

سن 3 تا 6 سالگی اصطلاحا سن عقده ادیپ نام دارد. عقده ادیپ به رابطه بین پسر و مادر اشاره دارد و معادل آن در رابطه بین دختر و پدر، عقده الکترا نامیده می‌شود. این مرحله، مرحله‌ای ساختاری برای رشد کودک است. در صورتی که این مرحله به خوبی گذرانده شود و تعادلات هورمونی برقرار شود، دختر بچه قادر خواهد بود در سن بلوغ دوست‌دار جنس مذکر باشد. در واقع در این سن دختر عشقی را نسبت به مادر خود احساس می‌کند و فورا به حضور یک جداکننده خود از مادرش یعنی پدر پی می‌برد. پدر که از نظر او غریبه‌ای است که مادر را به سمت خود جلب می‌کند و مایه شادی او است، او را ناراحت می‌کند چون عشق مادر نسبت به او را کاهش داده است. در این مرحله دختر در تضاد با مادر قرار می‌گیرد و سعی می‌کند عشق پدر را به جای مادر به سمت خود جلب کند. در همین موقع است که متوجه می‌شود مادر او، همسر پدر و مورد علاقه اوست. مهم‌ترین وظیفه پدر در این سن مقابله با دختر و روشن کردن این مساله برای اوست که او جایگاه فرزندی دارد و نمی‌تواند جای همسر او باشد. در واقع در این مرحله ادیپ دختر ابتدا با از دست دادن عشق مادر و سپس پدر ـ برخلاف پسر که عشق مادر را از دست نمی‌دهد ـ بزرگ می‌شود.

والدین الگو هستند

پیروز شدن کودک برعقده ادیپ یا الکترا به نوع رفتار زوجین بستگی دارد. نقش مهم پدر جدا کردن دختر از مادر و پس از آن ارزش نهادن به او به عنوان دخترش است. دختر به پدری نیاز دارد که او را دوست داشته باشد و در ضمن با عشق ورزیدن به مادر به دختر بیاموزد که باید تبدیل به زنی دوست‌داشتنی توسط مرد در آینده شود. مردی که به همسرش اظهار عشق نمی‌کند این احساس را به دختر آموزش نداده و عشق را در آینده در او خفه می‌کند.


موضوعات: خواندنی ها
   چهارشنبه 30 مرداد 1392

 

آیا وقتی به سختیهای زندگی برمیخوری شروع به نق زدن میکنی؟ !
تابحال فکر کردی زندگی بدون بالا و پایینها هیچ معنی ای نداره؟

تا حالا تو عمرت شده از خدا تشکر کنی؟ یا همه اش در حال نق نق کردن بودی که خدایا چرا این رو به من ندادی، خدایا چرا اینطوری شد، خدایا چرا این کار رو واسم نکردی؟

اصلا شده یک روز، فقط یک روز رو به آسمون نگاه کنی و بگی خدایا ازت سپاسگزارم بخاطر این زندگی که به من دادی؟

اصلا تا حالا به این جمله فکر کردی؟ یا دنیا رو همه اش از این دید نگاه می کنی که خدا چه اشتباه بزرگی کرده که من رو وارد زندگی کرده! اصلا من که از خودم اراده ندارم!

کیفیت زندگی شما و داشتن خوشبختی فقط در نگاه شما نسبت به جهان به دست می یاد.

یه جورش اینه که از صبح تا شب نق بزنی، هی بگی : چرا این اینجوریه، چرا اون اینجوریه، چرا مملکت فلانی اینجوریه
نوعی دیگر هم هست که می شه شاکر باشی، به جای فکر کردن به چیزهای منفی ، به داشته هات نگاه کنی و از اونها لذت ببرسی

کار زیاد سختی نیست!
عمری با این نگاه زندگی کردی و نتیجه اش رو هم همین حالا داری می بینی! یه چند روزی هم با این دید به زندگی نگاه کن!


زندگی سرشار از لحظات خوش و ناخوش است ، آیا زندگی همین لحظات کوچک نیست؟ پس چرا از تک تک آنها به سبک خودمان لذت نبریم؟

صفحات: 1· 2


موضوعات: خواندنی ها
   دوشنبه 21 مرداد 13921 نظر »

 

عيد فطر يكى از دو عيد بزرگ در سنت اسلامى است كه درباره آن احاديث و روايات بيشمار وارد شده است. مسلمانان روزه دار كه ماه رمضان را به روزه دارى به پا داشته و از خوردن و آشاميدن و بسيارى از كارهاى مباح ديگر امتناع ورزيده اند، اكنون پس از گذشت ماه رمضان در نخستين روز ماه شوال اجر و پاداش خود را از خداوند می طلبند، اجر و پاداشى كه خود خداوند به آنان وعده داده است.

اميرالمؤمنين على(عليه السلام) در يكى از اعياد فطر خطبه‏ اى خوانده ‏اند و در آن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بيم داده‏اند.

خطب اميرالمومنين على بن ابى طالب عليه السلام يوم الفطر فقال:

ايها الناس! ان يومكم هذا يوم يثاب فيه المحسنون و يخسر فيه المبطلون و هو اشبه بيوم قيامكم، فاذكروا بخروجكم من منازلكم الى مصلاكم خروجكم من الاجداث الى ربكم و اذكروا بوقوفكم فى مصلاكم و وقوفكم بين يدى ربكم، و اذكروا برجوعكم الى منازلكم، رجوعكم الى منازلكم فى الجنه.

عباد الله! ان ادنى ما للصائمين و الصائمات ان يناديهم ملك فى آخر يوم من شهر رمضان، ابشروا عباد الله فقد غفر لكم ما سلف من ذنوبكم فانظروا كيف تكونون فيما تستانفون (1)

اى مردم! اين روز شما روزى است كه نيكوكاران در آن پاداش مى‏گيرند و زيانكاران و تبهكاران در آن مايوس و نا اميد مى‏گردند و اين شباهتى زياد به روز قيامتتان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جايگاه نماز عيد شدن به ياد آوريد خروجتان از قبرها و رفتنتان را به سوى پروردگار، و با ايستادن در جايگاه نماز به ياد آوريد ايستادن در برابر پروردگارتان را و با بازگشت‏به سوى منازل خود، متذكر شويد بازگشتتان را به سوى منازلتان در بهشت‏برين، اى بندگان خدا، كمترين چيزى كه به زنان و مردان روزه‏دار داده مى‏شود اين است كه فرشته‏اى در آخرين روز ماه رمضان به آنان ندا میدهد و میگوید:

«هان!بشارتتان باد، اى بندگان خدا كه گناهان گذشته‏تان آمرزيده شد، پس به فكر آينده خويش باشيد كه چگونه بقيه ايام را بگذرانيد»

عارف وارسته ملكى تبريزى درباره عيد فطر آورده است: «عيد فطر روزى است كه خداوند آن را از ميان ديگر روزها بر گزيده است و ويژه هديه بخشيدن و جايزه دادن به بندگان خويش ساخته و آنان را اجازه داده است تا در اين روز نزد حضرت او گرد آيند و بر خوان كرم او بنشينند و ادب بندگى بجاى آرند، چشم اميد به درگاه او دوزند و از خطاهاى خويش پوزش خواهند، نيازهاى خويش به نزد او آرند و آرزوهاى خويش از او خواهند ونيز آنان را وعده و مژده داده است كه هر نيازى به او آرند، بر آوره و بيش از آنچه چشم دارند به آنان ببخشند و از مهربانى و بنده‏نوازى، بخشايش و كارسازى در حق آنان روا دارد كه گمان نيز نمى‏برند.» (2)

روز اول ماه شوال را بدين سبب عيد فطر خوانده‏اند كه در اين روز، امر امساك و صوم از خوردن و آشاميدن برداشته شده و رخصت داده شد كه مؤمنان در روز افطار كنند و روزه خود را بشكنند فطر و فطر و فطور به معناى خوردن و آشاميدن، ابتداى خوردن و آشاميدن است و نيز گفته شده است كه به معناى آغاز خوردن و آشاميدن است پس از مدتى از نخوردن و نياشاميدن. ابتداى خوردن و آشاميدن را افطار مى‏نامند و از اين رو است كه پس از اتمام روز و هنگامى كه مغرب شرعى در روزهاى ماه رمضان، شروع مى‏شود انسان افطار مى‏كند يعنى اجازه خوردن پس از امساك از خوردن به او داده مى‏شود.

پی ‏نوشت‏ها:

1- محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، 7/131 - 132

2- ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى، المراقبات فى اعمال السنه، تبريز، 1281 ق ص 167، مجله پاسدار اسلام، ش 101، ص 10

صفحات: 1· 2

   پنجشنبه 17 مرداد 13922 نظر »

 

براى این كه مسئله « بازگشت ‏به فطرت‏» را كه ماهیت‏  عید فطر را تبیین مى‏كند، بهتر بفهمیم و به اهمیت آن، بهتر و عمیق‏تر پى ببریم، مسئله عید و فطرت را به طورخلاصه از دیدگاه قرآن، مورد بررسى قرار مى‏دهیم .

در قرآن مجید كلمه عید یك بار آمده، كه در رابطه با حضرت عیسى(ع) و حواریون و شاگردان مخصوص او است، به این ترتیب كه: آن شاگردان مخصوص براى تكمیل ایمان خود به عیسى(ع) گفتند: «آیا پروردگار تو مى‏تواند غذایى از آسمان (مائده) براى ما بفرستد؟» حضرت عیسى(ع) از این تقاضا كه بوى شك و تردید مى‏داد، نگران شد و به‏ آنها فرمود:

«از خدا بترسید اگرایمان دارید.» ولى به زودى حضرت عیسى(ع) دریافت كه‏ مقصود آنها مشاهده معجزه بزرگ از عیسى(ع) است، تا در پرتو دیدارآن، قلبشان پاك ‏و سرشار از اطمینان و یقین گردد، ازاین رو به خدا عرض كرد: «اللهم ربنا انزل‏علینا مائده من السماء تكون لنا عیدا لاولنا وآخرنا وآیه منك؛ (1) خداوندا! مائده‏اى از آسمان برما بفرست تا عیدى براى اول و آخرما باشد و نشانه‏اى ازتو».

و از آن جا كه روز نزول مائده روز بازگشت ‏به پیروزى و پاكى و ایمان به خدا بوده است، حضرت مسیح (ع) آن را «عید» نامیده است، و مطابق روایات چون‏ «مائده‏» در روز یكشنبه نازل شده، مسیحیان این روز را مانند جمعه ما مسلمانان، روزعید مى‏دانند و تعطیل مى‏كنند. نتیجه این كه در قرآن كلمه «عید» به عنوان تكمیل ایمان، و وصول به مرحله یقین كه اساس خودسازى است، مطرح شده است.

بنابراین ما كه پیرو قرآن هستیم، باید به مسئله عید به عنوان محور پاكسازى و بهسازى بنگریم. عید فطر وقتى براى ما عید واقعى است كه در مسیرخودسازى، پیروز شده باشیم، و تحول عمیقى در ما پدیدار شده باشد.

اما در مورد فطرت، باید توجه داشت كه قرآن با صراحت، خدا شناسى و دین را مسئله‏اى فطرى مى‏شمرد. آیات متعددى در قرآن به این مطلب دلالت دارد، از جمله در آیه 30 روم مى‏خوانیم: «فاقم وجهك للدین حنیفا فطرة الله التى فطرالناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلك الدین القیم؛ اى پیامبر! روى خود را متوجه آیین خالص ‏پروردگار كن، این فطرتى است كه خداوند انسان‏ها را برآن آفریده، دگرگونى در آفرینش خدا نیست.» این آیه با صراحت، ‏بیان كننده آن است كه دین اسلام بر اساس ‏فطرت و سرشت و نهاد انسان مى‏باشد، و دستورهاى آن، همه وهمه هماهنگ با درون ذات ‏وجود انسان است، و اگر فطرت از دستبرد جهل، خرافات، تبلیغات غلط و تربیت‏هاى ‏ناسالم، محفوظ باشد، همان را مى‏خواهد كه آیین ناب اسلام آن را مى‏خواهد، و خداوند آئینش را براساس نیازهاى فطرى بشر تدوین نموده است. و اگر انسان داراى فطرت ‏نخستین، به دور از حجاب‏ها و زنگارها باشد، بدون هیچ‏گونه تردید و دغدغه، راه‏ توحید و دستورهاى صحیح الهى را مى‏پسندد و برمى‏گزیند، معناى جهاد اكبر و مبارزه ‏بى‏امان با طاغوت نفس این است كه پرده‏ها و حجاب‏ها و زنگارها را از روى فطرت پاك‏ برداریم و آن را پیروى كنیم.


1. مائده 114


موضوعات: خواندنی ها
   چهارشنبه 16 مرداد 13921 نظر »

 

بیت المقدس به عنوان مهم‏ترین شهر فلسطین، از نظر اسلامی اهمیت ویژه‏ای دارد؛ زیرا مسجدالاقصی، نخستین قبله مسلمانان در این شهر تاریخی است .

از آغاز هجرت پیامبر اسلام به مدینه تا سال دوم هجری، قبله پیامبر در هنگام نماز و نیایش، بیت‏المقدس بود و بی‏شک، پیش از هجرت نیز در سیزده سالی که پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در مکه مکرمه اقامت داشت، رو به بیت المقدس می‏ایستاد و نماز می‏گزارد. از این رو، این شهر، قبله نخستین، بلدالامین و حرم امن شناخته می‏شود .

افزون بر این، مسجدالاقصی هنگام معراج رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نیز ارزش و قداست خود را نشان داد، به‏گونه‏ای که خداوند می‏فرماید شبانه پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله را از مسجدالحرام به مسجدالاقصی ـ که اطراف آن را پربرکت گردانیده است ـ سیر داد تا آیات و نشانه‏های الهی را به او نشان دهد .

روز قدس؛ آغازی بر یک پایان

حضرت امام خمینی رحمه‏الله در پیام خود در سال 1358، با نام‏گذاری آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به «روز قدس» فرمود: «من در طی سالیان دراز، خطر اسرائیل غاصب را گوشزد مسلمین نمودم. … من از عموم مسلمانان جهان و دولت‏های اسلامی می‏خواهم برای کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن، به هم بپیوندند و جمیع مسلمانان جهان را دعوت می‏کنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و می‏تواند تعیین‏کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد، به عنوان روز قدس انتخاب و طی مراسمی، هم‏بستگی بین‏المللی مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونی مردم مسلمان اعلام نمایند ».

امام راحل با تدبیر الهی خویش و نام‏گذاری روز قدس، مبارزه با اسرائیل و دفاع از حقوق ملت مظلوم فلسطین را به عنوان تکلیفی اسلامی به همه مسلمانان از فرقه‏ها و ملیت‏ها و زبان‏های گوناگون گوشزد کرد و اعلام داشت که حمایت از اسرائیل، خیانت به اسلام است.

وجوب جهاد بر ضد اسرائیل

در طول دهه پنجاه خورشیدی، حضرت امام رحمه‏الله در اعلامیه‏های گوناگون در پاسخ به نامه‏های مردم، دانشجویان و علما، مبارزه برای آزادسازی فلسطین و حمایت از گروه‏های مبارز فلسطینی را بر تمام مسلمانان واجب دانست و در تاریخ هفدهم مهر ماه سال 1357، اسرائیل را «غده سرطانی» نامید.

حضرت امام خمینی رحمه‏الله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در مصاحبه‏ای با شبکه تلویزیونی سی‏بی‏اس امریکا به صراحت فرمود: «ملت مسلمان ایران و هیچ مسلمانی و اصولاً هیچ آزاده‏ای، اسرائیل را به رسمیت نمی‏شناسد و ما همواره حامی برادران فلسطینی و عرب خود خواهیم بود. … اسرائیل مطرود ماست و ما برای همیشه نه نفت به او می‏دهیم و نه او را به هیچ وجه می‏شناسیم.» بنیان‏گذار کبیر انقلاب اسلامی همچنین در پیام برائت از مشرکین در سال 1366 فرمودند:

«ملت‏های مسلمان باید به فکر نجات فلسطین باشند و مراتب انزجار و تنفر خویش را از سازش‏کاری و مصالحه رهبران ننگین و خودفروخته‏ای که به نام فلسطین، آرمان مردم سرزمین‏های غصب شده و مسلمان این خطه را به تباهی کشیده‏اند، به دنیا اعلام کنند. … ملت‏های مسلمان از مبارزه با این شجره خبیثه و ریشه‏کن کردن آن دست نخواهند کشید»

نوشته شده  توسط م. موسوی


موضوعات: خواندنی ها
   پنجشنبه 10 مرداد 13922 نظر »

 

شب قدر فرصتی برای مغفرت و عذرخواهی است. از خدای متعال عذرخواهی كنید. حال كه خدای متعال به من و شما میدان داده است كه به سوی او برگردیم، طلب مغفرت كنیم و از او معذرت بخواهیم، این كار را بكنیم، والا روزی خواهد آمد كه خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون.» خدای نكرده در قیامت، به ما اجازه‌ِ عذرخواهی نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمی‌دهند كه زبان به عذرخواهی باز كنند؛ آن جا جای عذرخواهی نیست. این جا كه میدان هست، این جا كه اجازه هست، این جا كه عذرخواهی برای شما درجه می‌آفریند، گناهان را می‌شوید و شما را پاك و نورانی می‌كند، از خدای متعال عذرخواهی كنید. این جا كه فرصت هست، خدا را متوجه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبت‌ الهی را متوجه و شامل حال خودتان كنید. «فاذكرونی اذكركم»؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم .

شب‌های قدر را قدر بدانید و برای مسایل كشور، مسایل خودتان، مسایل مسلمین و مسایل كشورهای اسلامی دعا كنید.

امروز كه خدای متعال اجازه داده است كه شب به زاری، تضرع و گریه بپردازید، دست ارادت به سوی او دراز كنید، اظهار محبت نمایید و اشك صفا و محبت را از دل گرم خودتان به چشم‌هایتان جاری سازید. این فرصت را مغتنم بشمارید، والا روزی هست كه خدای متعال به مجرمین بفرماید:‌ «لاتجاروا الیوم »؛ بروید، زاری و تضرح نكنید، فایده‌ای ندارد: «انكم منا لاتنصرون.» این فرصت، فرصت زندگی و حیات است كه برای بازگشت به خدا در اختیار من و شماست و بهترین فرصت‌ها ایامی از سال است كه از جمله‌ آنها ماه مبارك رمضان است و در میان ماه مبارك رمضان، شب قدر!

شب قدر هم در میان این سه شب است. طبق روایتی كه مرحوم «محدث قمی» نقل می‌كند. سوال كردند كه كدام یك از این سه شب _ یا دو شب بیست و یكم و بیست و سوم _ شب قدر است؟ در جواب فرمودند: چقدر آسان است كه انسان، دو شب _ یا سه شب _ را ملاحظه‌ی شب قدر كند. چه اهمیت دارد بین سه شب مردد باشد. مگر سه شب چقدر است؟ كسانی بوده‌اند كه همه‌ی ماه رمضان را از اول تا آخر، شب قدر به حساب می‌آوردند و اعمال شب قدر را انجام می‌دادند! قدر بدانید. این روزها را قدر بدانید.

شب‌های قدر را حقیقتا قدر بدانید. قرآن صریحا می‌افزاید: «خیر من الف شهر»؛ یك شب بهتر از هزار ماه است! این خیلی ارزش دارد. شبی است كه ملائكه نازل می‌شوند. شبی است كه روح نازل می‌شود. شبی است كه خدای متعال آن را به عنوان سلام دانسته است. سلام، هم به معنی درود و تحیت الهی بر انسان‌هاست، هم به معنای سلامتی، صلح و آرامش، صفا میان مردم، برای دل‌ها و جان‌ها و جسم‌ها و اجتماعات است. از لحاظ معنوی، چنین شبی است! شب‌های قدر را قدر بدانید و برای مسایل كشور، مسایل خودتان، مسایل مسلمین و مسایل كشورهای اسلامی دعا كنید.

امشب را قدر بدانید. شب بسیار مهمی است؛ شب بسیار عزیزی است. به ولی عصر، ارواحنا‌ فداه، توجه كنید؛ به در خانه‌ی خدا _ مسجد _ بروید و به بركت امام زمان از خدای متعال خواسته‌هایتان را بگیرید. بنده هم از همه شما ملتمس دعا هستم.

كشورهای اسلامی چقدر مشكلات دارند! حل آن مشكلات را از خدا بخواهید. برای همه انسان‌ها دعا كنید. برای هدایت انسان‌ها، برای خودتان، برای زندگیتان، برای مسئولین‌تان، برای كشورتان، برای گذشتگانتان و برای آن چیزی كه می‌خواهید خدای متعال به شما بدهد، دعا كنید. این ساعات و دقایق را قدر بدانید. بنده هم از همه شما برادران و خواهران عزیز، در شب‌های مبارك قدر، ملتمس دعا هستم.

 

صفحات: 1· 2


موضوعات: خواندنی ها
   چهارشنبه 9 مرداد 1392



روشن است که عوامل و حوادث گوناگونی موجب عداوت و کینه توزی نسبت به حضرت علی‌علیه‌السلام شده است؛ از آن جمله :

1 - امیرالمؤمنین علیه‌السلام همیشه به حق عمل می‌کرد و عمل به حق در کام بیشتر مردم تلخ بود .

2 - کشتن بسیاری از سران کفر در زمان پیامبر، از قریش و یهودیان و

3 - جنگ جمل که برنامه ریزی اصلی آن با عایشه بود .

4 - جنگ صفین که با معاویه و لشکر او انجام شد .

5 - ماجرای پذیرش حکمیت .

6 - جنگ نهروان که با خوارج صورت گرفت .

ناگفته نماند که منشأ و بهانه این وقایع در زمان حکومت حضرت علی‌علیه‌السلام و دشمنی‌ها با او، قتل عثمان بود؛ خوارج نهروان جنگ با حضرت علی‌علیه‌السلام را عبادت می‌دانستند و سب و دشمنی حضرت و کشتن کسانی را که منسوب و یا وابسته به امام بودند، در سرلوحه برنامه‌های آنان قرار داشت، چنان که عبدالله بن خبّاب بن ارت را که از اصحاب حضرت بود، با همسرش به شهادت رساندند .

هر گاه خوارج که هیچ قدرت حکومتی و غیر آن را در اختیار نداشتند، این گونه دشمنی خود را ابراز کنند، چگونه خواهد بود افکار یاران معاویه و خاندان بنی‌امیه، در حالی که حکومت در اختیار آنان بود؟ از اطراف هدایا به سوی آنان سرازیر می‌شد، آنان مبالغه در محو آثار [ آل محمد صلی الله و علیه و آ له ] را از اعظم قربات می‌دانستند

دشمنی‌ها از سوی آنان ادامه یافت تا این که عبدالرحمان بن ملجم حضرت علی‌علیه‌السلام را به شهادت رساند، پس از مراسم تشییع و تدفین، ابن ملجم را برای اجرای قصاص به حضور امام مجتبی‌علیه‌السلام آوردند، به حضرت عرض کرد: می‌خواهم در گوش شما آهسته چیزی بگویم؛ امام حسن‌علیه‌السلام پیشنهاد او را رد کرده و فرمود: می‌خواهد گوش مرا به دندان بگیرد؛ ابن ملجم گفت: به خدا قسم! اگر می‌گذاشت گوشش را جدا می‌کردم .

ماجرای پیدا شدن قبر امام علی(ع)

پس از شهادت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام ، فرزندانش شبانه جنازه آن حضرت را در زمین بلندی مخفیانه به خاک سپردند. سال‌ها گذشت . جز ائمه علیهماالسلام و نزدیکان آن‌ها نمی‌دانستند قبر آن حضرت کجا است . تا اینکه در زمان خلافت هارون الرشید حادثه‌ای سبب پیدا شدن قبر حضرت گردید و آن حادثه چنین بود؛

عبدالله بن حازم می‌گوید:

روزی برای شکار همراه هارون از کوفه خارج شدیم ، به ناحیه غریین (نجف رسیدیم ، در آن محل آهوانی را دیدیم ، بازها و سگ‌های شکاری را به سوی آن‌ها فرستادیم . آهوان پا به فرار گذاشته خود را به تپه‌ای که در آنجا بود رساندند و بالای آن تپه ایستادند. بازها و سگ‌های شکاری از تپه بالا نرفته و برگشتند. آهوان از آن تپه پایین آمدند، بازها و سگ‌های شکاری آن‌ها را تعقیب کردند، آهوان دوباره به آن تپه پناهنده شدند و بازها و سگ‌ها دوباره بازگشتند و این حادثه بار سوم نیز تکرار شد.

هارون از این ماجرا در شگفت شد که این چه قضیه است که وقتی آهوان به آن تپه پناه می‌برند. بازها و سگ‌ها جرات رفتن و آنجا را ندارند.

هارون گفت :بروید به کوفه و شخصی را که از همه بیشتر عمر کرده باشد، پیدا کرده پیش ‌ من بیاورید.

پیرمردی از طایفه اسد را پیدا کرده نزد هارون الرشید آوردند.

هارون گفت :پیرمرد! این تپه چیست ؟ ما را از حال این تپه آگاه ساز!

پیرمرد پاسخ داد:پدرم از پدرانشان نقل کرده که آن‌ها می‌گفتند:این تپه قبر شریف علی علیه‌السلام است که خداوند آنجا را حرم امن قرار داده است و هر کس به آنجا پناه ببرد در امان است . لذا آهوان در پناه آن حضرت از خطر محفوظ ماندند.

هارون الرشید از اسبش پیاده شد و آب خواست و وضو گرفت و در کنار آن تپه نماز خواند، دعا کرد، گریه نمود، صورت را به زمین گذاشت و به خاک مالید. و سپس دستور داد بارگاهی روی قبر آن حضرت ساختند.

به این گونه قبر مبارک حضرت علی علیه‌السلام تقریباً پس از صد و اندی سال آشکار گردید.


گردآوری توسط : زهرا اجلال


موضوعات: خواندنی ها
   یکشنبه 6 مرداد 1392

1 ... 237 238 239 ...240 ... 242 ...244 ...245 246 247 ... 252

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1125
  • دیروز: 1047
  • 7 روز قبل: 7338
  • 1 ماه قبل: 29661
  • کل بازدیدها: 1016131
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 11
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 12
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 15
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
 
مداحی های محرم