کسانی که در نهضت دانشجویی برای دفاع از حریم استقلال وارتقای حرمت و شأنیت ایران دفاع کردند تعدادشان کم نبوده است که از آن جمله شهدای 16 آذر 1332 می باشد.
اتفاق 16 آذر به نوعی در امتداد یک فرایندی بود که منجر به این قضیه شد؛ چند ماه بعد از کودتای 28 مرداد آمریکا برای اینکه آثار این کودتا را از نزدیک ببیند نماینده خود،معاون رئیس جمهور امریکا ریچارد نیکسون را به ایران فرستاد و از طرفی دیگر دو روز قبل از 16 آذر اعلام شده بود که انگلستان نوکر بی چون و چرا و دست نشانده امریکا مجدداً روابطش را با ایران برقرار کرده و این قضیه نیز خود به خود فضای ملتهبی را در کشور دامن می زد؛ بازار بهم ریخت، روحانیون اعتراض کردند و نقطه ی اوج و اعتلای این التهاب در فضای دانشجویی بود ، هر چند عملاً در این روز درس تعطیل بود ولی کلاس اعتقاد و ایمان کماکان باز بود از جمله دانشجویان دکتر چمران بود، به هر تقدیر در حالی که دانشجویان همان برنامه ی اعتقادی را دنبال می کردند نیروهای گارد در دانشگاه بودندو مانع از تجمع دانشجویان شدند و به محوطه دانشکده فنی حمله کردند و سه تن از دانشجویان به نام های بزرگنیا، قندچی و شریعت رضوی را به شهادت رساندند که این سه قطره خونی که ریخته شد محصول وابستگی همه جانبه دولت وقت به امریکا و قربانی میهمان شوم امریکا بود. چرا؟
    چون می خواستند حضور خودشان را در ایران برای مدت طولانی تثبیت کنند و به تأمین خواسته هایشان که کنترل جریان های استقلال خواهانه است، برسند ولیکن محیط دانشگاه محیطی است که طبیعتاً مباحث سیاسی و فرهنگی بیشتر مطرح بوده است و گروه پیشتاز جریان مبارزه و اثر گذار یا در دانشگاه است یا در حوزه ها و در این راه ها خون ها یی ریخته شده است تا همگان بدانند از کجا ضربه خورده اند و چگونه باید پرچم مبارزه را همیشه برافراشته نگه دارند چون دانشجویان و طلاب بوده اند که تنور مبارزه را گرم نگه داشته اند، چرا که محیط دانشگاه پاتوقی بود برای بسیاری از گروهک هاولی دانشجو همیشه در صحنه بوده است و عنصر اصلی و تأمین کننده برای اداره کشور شدند؛ دانشجویی که پیش از انقلاب هیچ دانسته می شد بعد از انقلاب عنصر هدایت کننده بسیاری در جامعه بوده است مثل وزارتخانه ها، جهاد دانشگاه و مؤسسات دیگر امثال همت و متوسلیان و خرازی و … دانشجو بعد از انقلاب چیزی فراتر از یک دانشجو بوده است امثال شهدای هویزه که همگی دانشجوی دکتری و مهندسی بوده اند که میدان اصلی آنها جبهه ها بود یا شهدای هسته ای این زمان، احمدی روشن، شهریاری ، علیمحمدی و … که اینها نیز خود عَلَم دیگری شدند برای تثبیت 16 آذر که تمام بضاعت خود را تبدیل به علم کردند و علم و دانش آنها تبدیل به کینه امریکا شد و نتیجه آنها شهادت بود ولی دشمنان بدانند:
« دانشجو همیشه بیدار است»

 

م. ظفرقندی،طلبه حوزه علمیه کوثر ورامین

   چهارشنبه 15 آذر 13912 نظر »

 

     این هفته کلاس روشها و فنون احکام و شیوه های تبلیغ با حضور استاد ارجمند حجت الاسلام  والمسلمین محمد وحیدی  نویسنده ی کتاب احکام در مدرسه علمیه کوثر ورامین برگزار شد.

     این جلسه به مدت 8 روز از تاریخ ششم آذر جهت بهره مندی  طلاب ، اساتید ، مبلغین و دانش آموختگان حوزه علمیه  برقرار شد.

    ایشان در مورد برخی مسائل فقهی همچنین لزوم یادگیری اصطلاحات فقهی برای طلاب تأکید داشتند. و به سؤالات حضار در جلسه پاسخ دادند.


 

 

 

   یکشنبه 12 آذر 13912 نظر »

   بابا! بگو ببینم عمویم عباس کجاست؟ چرا صدای عمویم را نمی شنوم. بابا! چرا صدای برادرم علی اکبر) علیه آلالسلام)، صدای قاسم( علیه السلام) و صدای یاران با وفایت را نمی شنوم. گویا می بینم که بی یار و یاور گردیده ای، بابا جان غصّه نخور، چون هنوز یک سرباز شش ماهه داری، من خودم کمکت می کنم، الان خودم به یاریت می شتابم با این سنّ کم چنان ضربه ای به دشمن یزنم که در تاریخ رسوا گردند.
   خون گلویم آبروی دشمن را خواهد برد. گلوی پاره ی من پرده ی ریاکاری و نفاق را از چهره ی بنی امیه کنار خواهد زد. بابا جان!اگر چه لبهایم خشکیده و طاقتم از دیت رفته است ولی می دانم لبهای تو از همه خشکیده تر است. بابا! کاش مقداری آب پیدا می کردی و می خوردی. چون می بینم دشمنان محاصره ات کرده اند. اگر تشنه باشی وقدرت جنگیدن نداشته باشی، دشمن به خیمه ها نزدیک خواهد شد. آن وقت خواهرانم وحشت زده خواهند گردید.
   بابا جان! من رفتم اما مواظب باش مبادا خواهرانم ترسان و لرزان شوند. مبادا دشمن آزاری به مادر و عمه ام رساند. من رفتم اما ای کاش مرا در دامان شما شهید نمی کردند. کاش گلوی پاره ی من را نمی دیدی. کاش گلوی پاره ی مرا به مادر و خواهرانم نشان نمی دادی.
   ای کاش اصلاً تشنخ نمی شدم که شما را به زحمت بیاندازم. و ای کاش می توانستم شمشیر به دست گیرم و از حریمت دفاع کنم. بابا جان! دارم می بینم که غریب و بی کس شدی، ای کاش کسی بعد از من مادرم را کتک نمی زد. ای کاش بعد از من، خواهرانم را اسیر نمی کردند.
     من اصغرم شش ماهه ی لب تشنه بی جرم و گناه
     خون گلویم می شود بر غربت بابا گواه
     من اصغرم دیدم حسین دیگر نمانده یاورش
     دیدم دلش آتش گرفت بر روی نعش اکبرش

 

                                   «وعده ما همایش شیرخواران حسینی»

   پنجشنبه 2 آذر 13911 نظر »

   «بسیج»، یک دنیا « فرهنگ» به همراه خود دارد.
   یک کتاب، حرف حساب و یک دفتر، غزلِ خون و شعر و شهامت و شهادت.
   « بسیجی»، عظمتی است تبلور یافته در یک انسان پاکباخته.
   ایثاری است، تجسم یافته در جهاد یک رزمنده.
   بسیج، مدرسه ی عشق، دانشگاه شهادت و معبد« عارفان مسلح» است و بسیجی، شیر روز و زاهد شب و دیده ی بیدار در شبهای خوف و خطر، در شهر ها و جبه ها.
   بسیجیان« شاگردان مدرسه عشق» اند.
   بسیجی، در صحنه ی عمل، حضوری سرخ و حماسی دارد، حضوری سرشار از ایمان و عرفان.
   سالهای دفاع مقدس، بسیج را برای ما معنی کرد و سراسر جبهه، بوستانِ رویشِ بسیجی بود، بالای هر ارتفاع، در شیار هر کوه، در سینه هر صحرا، در پهنه ی هر دشت، در کناره ی هر رودخانه، در موجهای ملایم هر جزیره و ساحل، حول و حوش هر میدان مین، پشت هر خاکریز، درون هر سنگر، از غرب تا جنوب، در خشکی و آب، کوچک و بزرگ، پیر و جوان و … همه جا بسیجی بود که حضور داشت، حضوری لبریز از خلوص و مقاومت.
   بسیجی،«صلابت»و«عطوفت» را جهاد و عرفان را، صلاح و سلاح را، شور و شعور را در هم آمیخته است. 1

 

1. قطعات، جواد محدثی، ص 38


موضوعات: مناسبتها
   پنجشنبه 2 آذر 1391نظر دهید »

 عاشورای 2012

    من قُتِل مظلوماً فَقَد جَعَلنا لِولیّه سلطاناً: کسی که کشته شود به ستم، همانا قرار می دهیم برای او ولی و سرپرست حق اختیار.
   کاش عاشورای 61 هجری در همان سال بود و تکراری نداشت امّا متأسفانه هنوز یزیدیان زمانه هر ساله به نوعی عاشورائی دیگر به دست پلید خود می سازند، و یزید 61 اوبامای امسال است که با شمرها و عمر سعد ها که همان صیهونیست ها هستند دست پیمان داده اند و سه ساله های دیگر را آفریدند ، امسال آیه ی «بایّ ذنبٍ قُتلت » مصداق های بسیاری داشته است، میانمار صحنه عاشورای دیگری شده است، آیا شنیده اید که دختر سه ساله ای در همین چند روز گذشته سر بریده شده بود، مادر و فرزندی با هم به شهادت رسیده اند گویا غزه نینوای دیگری است.
   باید امسال پر شور تر از هر سال بند « اللهم خُصَّ انتَ اوَّل ظالمٍ بِاللَّعن مِنّی وَ ابدَا به اَوّلاً ثُمَّ العَنِ الثّانیَ و الثّالثَ وَ الرّابعَ اَللهُمَّ العَن یَزیدَ خامساً »
   طبق رسم هر ساله جمعه ی اول ماه محرم « روز شیر خواران حسینی» است اگر نگاهی به رسانه ها بیندازیم شیرخواران بسیاری را می بینیم که به تیر حرمله های این زمان محکوم شده اند پس امسال جمعه ای خواهیم داشت کوبنده تر از هر سال در همه بلاد اسلامی چرا که « کل ارض کربلا»


         و بالاخره خواهد آمد منتقم خون شهیدان


موضوعات: خواندنی ها
   یکشنبه 28 آبان 13914 نظر »

   گریه از دو بخش ظاهر و باطن تشکیل شده است، باطن آن همان تأثرات روحی و عاطفی است که با حصول آن در انسان فعالیت هایی در مغز پدید می آید و بعد از آن قطرات اشک از دیده سرازیر می شود.
   عوامل متعددی می تواند این تأثرات روحی را موجب شود. فقدان چیزهایی که به ما مربوط است، حس کمال طلبی، اعتقادی که داریم و یا حس ترحم بر مظلوم، از عوامل تأثرات قلبی هستند، گاهی هم ممکن است تأثرات پچروحی و به تبع آن، گریه در اثر فراق یا وصال پدید آید و زمانی هم از سر ناتوانی و احساس عجز و زبونی یا از روی تزویر و ریا باشد.
   اما قطرات اشکی که شیعه برای ائمه خود در بقیع و کربلا و … و در مجالس عزا جاری می سازد، نه از نوع گریه ی کودکی است که اسباب بازی خود را از دست داده و یا بزرگی که اموالش را به غارت برده اند، و نه گریه ای است از سر عجز، زبونی و تزویر، بلکه گریه ای است از سر عشق به کمال؛ گریه ی انسانی است که به کمال عشق می ورزد و محزون است از این که عده ای نگذاشتند عطش بشریت از سرچشمه ی کمال و حکمت سیراب گردد.
   این گریه تنها گریه ی بر شخص نیست، بلکه اندوه ظلمی است که بر حق، مذهب و اسلام روا داشته اند و از این جهت از رشد و تکامل اجتماعی شیعه حکایت دارد.
این گریه گریه ی انسانی است که قلبش از سنگ نیست و عاطفه دارد و از ظلمی که به مظلومان شده به خروش آمده است. این گریه از پیوند انسان با انسانیت حکایت دارد . گریه شخصی است که پیوند عاطفی با اهداف اباعبدالله(علیه السلام) و اهل بیت( علیهم السلام) دارد و خود را از آنان و اهدافشان جدا نمی داند و ظلم بر آنان را ظلم بر خود تلقی می کند و از این رو محزون می شود؛ زیرا انسانی که هیچ گونه ارتباطی بین خود و شخص دیگر قائل نیست برای او دلسوزی هم ندارد.
   این گریه، می تواند گریه ی انسان عاشقی باشد که گاهی از فراق نالان و زمانی از شوق وصال، گریان است. این گریه در بُعد درونی نه تنها موجب افسردگی نمی شود، بلکه عامل بسیار مهمی در ایجاد نشاط تلقی می گردد و اسباب تقویت عواطف و شناخت در موضوع مورد نظر و آمادگی رفتاری و تقویت علاقه و محبت و در نهایت، همانند سازی با افراد و موضوعات مورد علاقه را فراهم می سازد.
   و در بعد خارجی و بیرونی، پویایی در مسائل اجتماعی و سیاسی را به دنبال دارد و عامل بسیار مهمی در ایجاد تحرکات و برخورد های اجتماعی و تولی و تبری محسوب می گردد.

   با گریه می توان موضوع مورد نظر را زنده نگه داشت، به گونه ای که هیچ گاه از خاطره ها محو نشود. همچنین می توان گفت: حفظ مکتب ناب محمدی و ظلم ستیزی از نتایجی است که گریه به بار آورده است، و این است راز و رمز گریه ی شیعه در کنار بقیع، کربلا و … و در مجالس عزای معصومان( علیهم السلام).
   اما در پاسخ به این منطق که شهید به وصال معشوق رسیده است و بر این اساس باید مراسم جشن برپا شود نه مراسم ماتم و عزا، باید گفت: اگر چه شهادت از نقطه نظر فردی( برای خود شهید) و از آن جهت که موفق به ریشه کنی زمینه های فساد شده، بزرگ ترین موفقیت و موجب شادمانی است، اما این دلیل نمی شود که از نقطه نظر اجتماعی ( برای مردمی که از وجودش بی بهره شدند) یا جهات دیگر تأثر آور نباشد و حتی بتوانیم قاتلین آنان را از آن رو که موجب شده اند تا آنان به این سعادت نائل آیند، تبرئه کنیم.

         گریه  حقیقی و از روی معرفت  غیر سوز و غیرتد ساز است.

         طبیعت سوز وفطرت سلز است.

        حیوان سوز و انسان ساز است .

        غافل سوز منتقم ساز است.

        منتقم سوز و منتظرساز است.1

 

1. ره توشه راهیان نور،دفتر تبلیغات اسلامی،ص68

   یکشنبه 28 آبان 1391نظر دهید »

   ایّام شهادت یکه تاز میدان جانبازی، و شهسوارِ عرصه یکّه تازی، شهید راه خدا، و فانی در طریق رضا، تشنه لب کربلا، کشته ی گریه و زاری، و شفیع روز سوگواری است آنکه جزای کاینات در مصیبتش متغیّر، و تمام ما سوا در عزایّش متأسف و متحسّر، در هر چیزی از ابتلایش آیتی، و از صدماتش علامتی:
   آسمان چون پشت مبارکش از مرگ برادر خمیده، و زمین از سنگینی کوه مصیبتش به گاو ماهی رسیده. آتش حاکی از حرارت جگرش، و آب نشانه ی چشم ترش . ستارگان در شماره ی زخمانش،و آفتاب اشاره به بدن عریانش. ماه آیتی از قمر بنی هاشم، و سرو ایما به قامت موزونِ قاسم.
   صنوبر اشاره به علی اکبر، سوسن مذکّرِ لبان علی اصغر. گل حاکی از چاکیِ بدنش، و خار شاکی از نیزه ی دشمنش.
   خاکِ گرم به یاد آورد از منحرش، و نیزه خبر دهد از سرش، و خنجر از حنجرش، و شمشیر از زخمهای پیکرش، و زنجیر از بیمارش، و ریسمان از اطفال زارش، اسب از ذوالجناحش، و ناقه از اسیران بی جناحش.
   مرغان قاصدان خبر شهادتش،و وحشیان نوحه گر به حالتش.باران نشانِ تیرهای عدوان، و رعد صدای سینه زدن زنان. برق اشاره به آتش زدن خیام وهاله حکایت غبارِ نشسته بر آن ماه تمام. قوس قزح کمانهای قوم لئام،و تگرگ عبارت از سنگها، و شفق حکایت رنگها. کوه ها نشانه ی خیمگاه، و گلزار اشاره به قتلگاه، جنگل هاچون نیزه های دشمنان، و دریاها حکایت آن بیابان، کشتی ها اشاره به آن کشتی نجات، که از طوفان حوادث شکسته؛ و دجله ها سوخته ی آن لبان، که از شدّت تشنگی خسته.
   انگشت اشاره به بجدل بن سلیم، و دست ایماء به جمّال لئیم. سرشاکی از شمر میشوم، و قلب حاکی از تیر مسموم. سینه سوخته ی آن سینه پامال اسبان، و دندان کوبانِ آن دندان منکوب به خیزران. و تمامِ بدن مراتِ آن بدن عریان.
   آه چه گویم؟!:
ای دریغ از پیکر عریان او پیکردرخاک وخون غلطان او
سر به روی نیزه همچون افتاب آفتاب ازروی اوشددر حجاب
آفتابی کرد او تیر و سنان چون شعاع آفتاب آسمان
محشری آمد زقتلش جلوه گر آفتابش نیزه ی بالای سر
گر بگویم آفتاب است آن جناب کی بود صد پاره جسم آفتاب
یا بگویم ماه تابان، کی قمر زخمها دارد ز أنجم بیشتر
نیست مهر و مه، ولی از یک نگاه نور بخشد هر زمان بر مهر و ماه
نور عینین و ضیاء نیّرین شهید مظلوم، أبی عبد الله الحسین1

1. ترجمه خصائص حسینیه، شیخ جعفر شوشتری، ص 70


موضوعات: خواندنی ها
   شنبه 27 آبان 1391


برای تربت شریفه خصائصی است:
1. از کعبه معظمه اشرف است چنانکه در خبر است بلکه بعضی گفته اند که از نجف هم اشرف است یعنی ما عدای اصل مرقد امیر المؤمنین.
2. این زمین را خداوند بیست و چهار هزار سال پیش از کعبه خلق نمود و آنرا پاکیزه و پاک کرد.
3. این زمین همیشه مبارک و پاکیزه بوده و خواهد بود تا اینکه خداوند آنرا بهتر از زمین های بهشت قرار داد و بهترین منازل و مساکن اولیاء خدا در آن است.
4. الان آن زمین از زمین های بهشت است.
5. حضرت سجاد (ع) روایت فرمودند وقتی زلزال قیامت شود کربلا را با تربت نورانی با صفا بلند کنند و در بهترین ریاض بهشت می گذارندکه نور آن در بهشت نمایان می شود مانند ستارگان درخشان که دیدگان را می زند و آن زمین ندا می کند که مننم آن زمین مبارک پاک و پاکیزه که جسد سید الشهدا و سید شباب اهل بهشت را در بر داشتم.
6. تسبیح کردن با تربت آن ثوابش هفتاد برابر است.
7. گرداندن دانه های آن حتی بدون ذکر هم ثواب دارد.
8. هر کس تسبیحی از تربت آن در دست گیرد و اوّل روز بگوید « اللهم انّی أصبحت اسبّحک و اهلّلک و احمدک عدد ما ادیر به سبحتی» یعنی: خداونا من با تسبیح و تهلیل تو صبح کردم، به تعدادی که تسبیحم را می چرخانم ترا سپاس می گویم. تا شب برای او ثواب تسبیح کردن می نویسند و اگر در وقت خواب بخواند و تسبیح را در زیر سر بگذارد همین خاصیّت را دارد .
9. سجده بر خاک مقدس آن حجابهای هفتگانه را پاره می کند.
10. خوردن خاک و گل حرام است حتی در روایتی مانند خوردن گوشت خنزیر است مگر خاک قبر شریف برای استشفاء.
11. نگاه داشتن خاک مطهّر آن سبب ایمن ماندن از ترس است.
12. گذاشتن از خاک در متاع تجارت سبب برکت می شود.
13. مستحب است حنک طفل را با خاک ان بردارند تا از صدمات ایمن باشد.
14. هر گاه تربت را در قبر گذارند باعث ایمنی میّت از عذاب شود.
15. مستحب است حنوط میّت را با آن تربت مخلوط کنند.
16. دفن مرده در ان زمین باعث دخول در بهشت است بدون حساب و کتاب.
17. چون ملائکه بهشت به زمین نازل می شوند حورالعین از انها خواهش می کنند که از تربت آن برایشان جهت تبرّک ببرند.
18. از این تربت هر مَلکی برای پیغمبر هدیه می برد و خود پیغمبر نیز برای خود برداشته است.
19. در این زمین مقدس پیش از شهادت حضرت سید الشهدا، دویست نبی،دویست وصی، دویست سبط که همگی شهید شده اند، مدفون شده اند.
20. بوئیدن این خاک باعث ریختن اشک می شود چنانکه پیش از واقعه کربلا برای پیغمبر و خود حضرت واقع شده است.
21. ایت تربت در هر کجا باشد در حال شهادت آن جناب تبدیل به خون می گردد.
22. داخل شدن در آن زمین سبب حزن می شود مخصوصاً اگر نزدیک قبر مبارک باشد.
23. هر ملکی هر گاه به زیارت پیغمبر رود از تربت آن هدیه می برد .1


1. خصائص حسینیه، شیخ جعفر شوشتر، ص 167- 169


موضوعات: خواندنی ها
   شنبه 27 آبان 1391

   محرّم، فروردین جان هاست و بهار ایمان های سست شده و طراوت اندیشه های مرده و افسرده و خوابیده، و شکوفایی غنچه های بسته یبیداری و آگاهی و ایثار و فداکاری است.

   محرّم، وجدان همیشه بیدار تاریخ، و گلوی  هماره فریادگر زمان است.

   محرّم، حریم ایمان و حصار قرآن است.

   محرّم، اهرم حرکت دهنده ی انسان ها و پدید آورنده ی شورش های شیعی و نهضتهای علوی وقیام های مکتبی است.

   حسین(ع) پیام های شفا بخشش را، همه ساله بر بالهای سرخ شهادت می نویسد و پیکهای رهایی را بر موج های محرّم و عاشورا سوار می کند.

   کلاس های کربلا- که در همه جاست- حتی بدون یک روز تعطیلی، به من و تو و به همه ی آنانکه به نجات انسان می اندیشند، می آموزد. چرا که: کلُ یومٍ عاشورا و کلُ ارضٍ کربلا


موضوعات: مناسبتها
   سه شنبه 23 آبان 13913 نظر »

امام خمینی(ره)

     با حلول ماه محرم، ماه حماسه و شجاعت و فداکاری آغاز شد. ماهی که خون بر شمشیر پیروز شد. ماهی که قدرت حق، باطل را تا ابد محکوم و داغ باطله بر جبهه ی ستم کاران و حکومت های شیطانی زد. ماهی که به نسل ها در طول تاریخ ، راه پیروزی بر سرنیزه آموخت. ماهی که شکست ابر قدرت ها را در مقابل کلمه ی حق، به ثبت رساند . ماهی که امام مسلمین، راه مبارزه با ستم کاران تاریخ را به ما آموخت.

 

مقام معظم رهبری( مد ظله العالی)

    حقاً باید گفت که نه فقط ما انسان های خاکی حقیر و ناقابل، بلکه همه ی عوالم وجود،ارواح و اولیا و بزرگان  و فرشتگان مقرّب، محتاج پرتوی از نور اویند و در تمام عوالم تو در توی وجود، که برای ما روشن و آشنا هم نیست، نور مبارک حسین بن علی(علیه السلام) مثل خورشید می درخشد. اگر انسان خود را در پرتو این خورشید قرار دهد، این کار بسیار برجسته است.


موضوعات: خواندنی ها
   سه شنبه 23 آبان 13911 نظر »

1 ... 240 241 242 243 244 245 ...246 ...247 249 251

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 4642
  • دیروز: 3207
  • 7 روز قبل: 11435
  • 1 ماه قبل: 48861
  • کل بازدیدها: 891324
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 17
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1