تاثیر مهد کودک ها بر عواطف
درست است که مهد کودک چیز خوبی شد اما وقتی وارد این سرزمین ( ایران ) شد باید با فرهنگ ، عادات و آداب رسوم این سرزمین همراه شود .
می دانید در کشورهایی که مهد کودک رواج پیدا کرده تنها مهد کودک نیامده ، مهد کودک از یک راه وارد شده ، خانه سالمندان از راه دیگر تاسیس شده است .
از بدترین نقص های مهد کودک همین است که عاطفه را گرفته است ، و باید جمع کنیم بین این مهد کودک و حفظ عاطفه .
ما باید بدانیم این هفت سال یعنی دوره دانشگاه عمیق ۷ ساله ، تمام عواطف را ( بچه ها ) در این ۷ سال یاد می گیرند
چرا می گویند بچه را نزنید؟
چرا می گویند امیر است و مامور نیست ،؟
چرا می گویند آمر است و مامور نیست ؟
برای این که در تمام شبانه روز( بچه ) دارد درس عاطفه یاد می گیرد .
کشور را ، جامعه را ، مملکت را عاطفه می گرداند . عاطفه همیشه هم حاصل نمی شود .
مگر هر کسی در هر سنی می تواند درس یاد بگیرد ؟ درس خواندن هم سنی دارد همانطور که سن تحقیقات علمی محدود است سن عاطفه هم محدود است و این ۷ ساله دوران تخصص عاطفه است که در تمام اعضا و جوارح ، مِهر جایگزین می شود.
سخنان آیت الله جوادی آملی ، شنیده شده .
آثار نهضت
الف)محبوبیت خاندان علی(عليه السلام)
بعد از واقعه کربلاآثاری که نهضت مقدس امام حسین(عليه السلام)به دنبال داشت فراوان است که نخستین اثر آن را میتوان بالا رفتن محبو.بیت خاندان علی(عليه السلام) در جامعه وشناخت بیشتر مردم نسبت به آنان داشت.زیرا افکار و عواطف مردم در اثر تبلیغات شوم حکومت مردم بین امیه میرفت تا یکباره از خاندان امیرالمومنین فاصله گرفته و برای همیشه اهل بیت و در نتیجه اسلام اصیل را به فراموشی بسپارد،اما بعد از واقعه نینوا مسیر فکرمردم یکسره عوض شد و این محبوبیت_که به منزله خون تازهای بود_در رگهای اسلام جریان پیدا کرد و آرام آرام موقعیت خاندان علی(عليه السلام) را آنچنان محکم نمود که برای حکومتهای بعدی هیچ گونه امکان شبیخون زدن به این دودمان را باقی نگذاشت و تا امروز نیز محبوبیت اهل بیت(عليه السلام)در سراسر جهان باقی است و از خداوند میخواهیم که روز به روز بر فروغ همواره جاوید آن بیافزاید.
ب)منفور شدن بنی امیه
دومین اثر مهم انقلاب امام حسین(عليه السلام)منفور شدن آل امیه در میان مردم بود و قتی بنی عباس سر کار آمدن کسی جرأت نمیکرد خود را به بنی امیه نسبت دهد و حتی مردم مرده های آنان را از قبرستان بیرون آورده و سوزانیدند امروز نیز در مرکز شام میبینیم که دختر سه ساله امام حسین(عليه السلام)دارای گنبد و بارگاهی است ،ولی از معاویه و یزید هیچ خبری نیست.
نهضت امام حسین(عليه السلام)روشن ساخت که بنی امیه چگونه با اهل بیت(عليه السلام ) عمل کردند،حتی از کودک شیر خوار و گرسنه و زن وفرزندان امام حسین(عليه السلام)پروا نکردند آنان را به اسارت بردن،تا جایی که با احادیث جعلی وبی اساسي میخواستند خاندان بنی امیه را به نام جانشینان به حق پیامبر(صلي الله عليه واله)به مردم معرفی کنند اما نهضت شورانگیز امام حسین(عليه السلام)تمام رشته های آنان را پنبه کرد.
ج)منشاء قیامهای فراوان
سومین اثر نهضت کربلا این بود که پس از شهادت امام،قیام ها و انقلابهای زیادی از حادثه کربلا الهام گرفتند.چه بسیار افراد و گروههای اندک و بدون سلاحی بودند که به خود باوراندندکه میتوانند در برابر حکومتهایی پر قدرت و زورگو قیام کنند و پیروز شوند.
چه نیک است جمله رسول الله که فرمود:«حسین منی و انا من حسین»را زمزمه کنیم و پیوسته به یاد داشته باشیم که اگر قیام و نهضت مقدس ابا عبدالله الحسین(عليه السلام)نبود،بنی امیه اسلام و دین و زعامت چندین ساله پیامبر اکرم(صلي الله عليه واله)را به کلی از بین برده بودند.
همه جسمیم و تویی جان بابی انت و امی همه دردیم و تو درمان بابی انت و امی
تو حسینی و سراپا همه حســـــــــني معدن جود و احسان بابی انت و امی
ای که دیوانه توسر به بیابان بـــــگذارد بگذرد از سرو سامان بابی انت و امی
جان فدای تو که از روز نخستین ولادت همه گریان و تو خندان بابی انت و امی
بخشی از مقاله خانم زهرا احمدي نيكو
رمز جاودانگی انقلاب حسینی :
در تاریخ نبردها و کشتارهای بسیاری ثبت شده است که در برخی از آنها به مراتب جنایت بارتر،فجیع تر و گسترده تر از حادثه عاشورا بوده و در آنها چندین برابر شهدای کربلا به خاک و خون کشیده شده اند،اما همه ی آن جنگ ها و جنایت ها در لابه لای کتاب های تاریخ دفن شده است و محققان باید نبش تاریخ کنند تا زوایای تاریک آنها روشن و دانسته شود که در قرن های گذشته بر این مرز و بوم چه گذشته است.صرف مظلوم بودن افراد مقتول ،موجب ماندن آنان در حافظه ی روزگار نمی شود.بسیاری از مظلومان و ستم دیدگان تاریخ فراموش شده اند و اکنون نامی از آنا بر جای نمانده است؛کسی که برای کشور گشایی وهدف های غیر خدایی می جنگد، در تاریخ مدفون می شود.
تنها واقعه ای که چونان نگینی بر انگشتری تاریخ می درخشد و قدر اول آسمان جهاد و اجتهاد و قیام و اقدام است،همانا واقعه عاشورا است؛زیرا سالار شهیدان برای احیای دین خدا قیام کرد و از آنجا که دین الهی “حی لایموت” است ؛ احیاگر دین هرگز نمی میرد و نامش برای همیشه بر جریره عالم بشریت ثبت است.
پس از واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) و یارانش،امویان چنین می پنداشتند که اسلام نابود شده است و دیگر نشانی از آن بر جای نخواهد ماند . یزید سر خوش از این پندار خام ،طبل نابودی دین برکوفت و چنین می گفت:که دین و حکومت از بازیچه های بنی هاشم بود و اکنون جز افسانه ای از آن بر جای نمانده است.
نه وحی نازل شده و نه خبری آمده است؛ولی پس از سخنان گهر بار و حماسی امام سجاد(ع) و زینب (ع) یاوه های امویان باطل شد و دین زندگی جاوید یافت.
زینب کبری (ع)در دربار شام به امویان فرمودند:به خدا سوگند! هر نیرنگی به کار ببندید،هرگز نخواهید توانست نام و یاد ما را از خاطره ها بزدایید.این سخن در اوج قدرت امویان بیان شد.
هنگامی که کاروان اسیران حادثه عاشورا به دروازه شام رسیدند،مردی از امام سجاد پرسید:در نبرد کربلا چه کسی پیروز شد؟امام در پاسخ فرمودند :برای آگاهی از این امر،ببین هنگام اذان و اقامه نام چه کسی را می بری؛"اذا اردت ان تعلم من غلب و دخل وقت الصلوه فاذن ثم اقم”
نام امام حسین(ع) از پس غبار سالیان و قرون ،همچنان شهره ی جهان است و به آزادگان سراسر گیتی فروغ امید می بخشد
همه اینها نشان دهنده پیروزی خاندان پیامبر(ص)در کربلاست؛زیرا با وجود گذشت سالیان دراز نام و یاد و هدفشان زنده و پاینده است.
پس فلسفه جاودانگی عاشورا را می توان در مورد بررسی قرار داد:
1-پاداش شهادت و جان فشانی در راه خدا:
برای انسان های موحد چیزی بالاتر از آن نیست که نعمت وجود را در راه رضای مبعود به گیرند و در راه خدا فدا شوند.آمادگی برای فدا شدن ،نشانه ی صدق انسان در راه محبت خداست.خدا مشتری جان ها و مال هاست و در برابر آن بهشت را وعده داده است.
اولیای خدا در برابر پروردگار برای خود هیچ شانی قائل نیستند و اگر دین الهی نیازمند مال و جان و حتی آبروی آنان باشد ،از نثار آن مضایقه ای نمی کنند.عزت و عظمت و ارزش دین،تا حدی است که برای بقای آن،ریزترین انسانهای پاک و حجت های الهی فدا می شوند و این ایثار را ادای حق الهی می شمارند.
در دوره ای که دین خدا در معرض زوال بود و جهالت و غفلت مردم ،زمینه اضمحلال مکتب شده بود،امام حسین (ع) حاضر شد برای بیداری و آگاهی مردم بر اساس خواسته و عمل به تکلیف ،قربانی شود و یاران و فرزندانش نیز قربانی این راه گردند و زنان و خردسالان نیز اسیر شوند و برای رضای خدا همه ی سختی ها و معایب دردناک و طاقت فرسا را تحمل کرد.در فرهنگ الهی،مقام شهادت بالاترین مقام است.پیامبر اسلام (ص)می فرماید:
“فوق کل ذی بر بر حتی یقتل فی سبیل الله” همانا بالای هر نیکی نیکوتری است،جز مقام شهادت در راه خدا.
بر اساس این روایت ،برترین مقام نیک ،شهادت در راه خداست.در فرهنگ الهی خداوند بالاترین اجر و مزد را برای مقام شهادت قرار داده است.
2-الگو گیری همه جانبه از قیام عاشورا:
مهمترین هدف از جاودانگی نهضت عاشورا،ارائه سرمشق از این نهضت است.که اساسی ترین بعد حادثه ی عاشورا است.الگوگیری از قیام عاشورا،یعنی گفتار و رفتار عاشوراییان را در زندگی فردی و اجتماعی خویش الگو و اسوه قرار دادن.
در نهضت عاشورا با قهرمان ها و الگوهایی روبرو هستیم که با گفتار و رفتار خود حادثه ای بس بزرگ آفریدند،حادثه ای که می تواند برای شیعیان و مسلمانان و حتی همه جهانیان الگوی مناسب و کارآمد و بهترین وسیله پند آموزی باشد.
با پایان یافتن دوران حکوممت ننگین معاویه،زمام حکومت اسلامی به دست پست ترین چهره ی اموی یعنی یزید فرزند نابکار معاویه افتاد.با روی کار آمدن یزید دین و ارزش های دینی در مخاطره ی جدی قرار گرفت ،به طور علنی حق پایمال می شد و از باطل جلوگیری نمی شد و سنت و سیره ی واقعی رسول خدا(ص)فراموش و بدعت هایی با نام اسلام جایگزین گشت.
امام حسین(ع)در چنین شرایطی نه تنها حاضر نبود حکومت نگین یزید را به رسمیت بشناسد و با او سازش کند بلکه با مشاهده انحراف علنی حاکم غاصب از مسیر اسلام و به بیراهه کشانیدن اساس و تاریخ اسلام و ماهیت آن ،تشخیص داده شد که جز با قیام خونین و حماسه ای عظیم نمی توان جلو این انحراف را گرفت و احیای دین و هدایت مسلمین و بیداری آنان منوط به این حرکت خداپسندانه است.امام حسین(ع) قیام کرد و انقلاب عاشورا در تاریخ را ثبت نمود و جهان اسلام را تکان داد.این قیام علاوه بر ابعاد مهم و نتایج ثمر بخش آن تا صحنه ی قیامت حماسه ای جاوید است که مسیر تاریخ اسلام را عوض کرد و مبارزه بین حق و باطل را به خوبی به نمایش گذاشت.
قیام امام حسین(ع)باید از ابعاد گوناگون مادی و معنوی فردی و اجتماعی اخلاق سیاسی و نظامی و فرهنگی: الگو و سرمشق باشد آن هم نه در هر برهه ای از زمان و مکان و سرزمینی خاص ،چرا که در ادبیات عاشورا آمده است :
“کل یوم عاشورا کل عرض کربلا و کل شهر محرم” یعنی درگیری حق جویان و عدالت خواهان با باطل و ستمگران همیشگی است،و رویداد عاشورا در تاریخ همواره قابل تکرار است.
از این رو عاشورا رسالت بزرگی را بر دوش همه ی دینداران به ویژه افراد آگاه جامعه نهاده است،همگان پس از شناخت ابعاد آن موظفند خود و جامعه ی خود را با آن مقایسه کنند و از آن الگو بگیرند.
حق محوری نهضت عاشورا:
استواری نهضت عاشورا بر محور و پایه ی حق ،از عوامل موثر جاودانگی آن به شمار می آید و این تضمینی است که قرآن کریم آن را در سوره رعد آیه 17 بیان فرموده از مصادیق بارز حق وحق طلبی ،نهضت عاشورای حسینی(ع)به شمار می آید که در جهت تبعیین این مهم و تطبیق آیه ی فوق بر حادثه کربلا پیرامون چهار محور زیر بحث می شود:
1-نبرد حق و باطل:
بر اساس آیات و روایات و نیز شواهد تاریخی به یقین دین حق است که پیروز است و غلبه ی نهایی با حق است و عدل بر ظلم و خیر بر شر چیره خواهد شد و دین و ایمان بر کفر غلبه خواهد داشت.از جمله آیه قرآنی در این زمینه:
“هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الخق لظهره عل الدین کله و لو کره المشرکون"او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاده تا آن را بر همه ی آیین ها غالب گرداند،هر چند مشرکان کرامت داشته باشند. « 1.قرآن کریم ،توبه،آیه 33»
2- پایداری و دوام حق :
3- پیروزی نهضت عاشور؛که به دو نوع تقسیم می شود:
I. غلبه نظامی و ظاهری
II. غلبه اعتقادی و فکری
4-شواهد حق محوری نهضت عاشورا
الف)حسین محبوب دل ها و مهمان قلب ها
از جمله پاداش ارزنده ای که از جانب خداوند متعال به مومنان و نیکوکاران وعده داده شده است ،محبویت در نظر خلق است.ایمان و عمل صالح جاذبه و کشش عجیبی دارد.اعتقاد به یگانگی خدا و دعوت پیامبران که بازتابش در روح و فکر و گفتار و کردار انسان به صورت اخلاق عالی انسانی ،تقوا و پاکی و درستی و امانت و شجاعت و ایثار و گذشت تجلی می کند،همچون نیروهای عظیم مغناطیسی و کشنده و رباینده است.در حقیقت این نخستین پاداشی است که خدا به مومنان می دهد که دامنه اش از دنیا به سرای دیگر کشانده می شود.
بسیار دیده ایم هنگامی که اینگونه افراد پاک چشم از جهان می بندند،دیده ها برای آنان گریان می شود و هرچند در ظاهر جاه و مقام اجتماعی نداشته باشند باز مردم جای آن را خالی می بینند و خود را عزادار می دانند.این همان پاداش الهی برای مومنان راستین و صالحان است که در آیه قرآنی به آن اشاره شده است:
“ان الذین آمنو و عملو الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا” همانا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند،بزودی خداوند رحمان،محبتبی برای آنان در دل ها قرار می دهد. « سوره مریم،آیه 96»
دوستی امر وجدانی است و همه ی انسانها با آن سر و کار دارند و ریشه اش در شناخت محبوب است
ب)محبت به اهل بیت (ع)و امام حسین(ع)
بر اساس مفاد فوق شعاع محبت بشری اهل بیت عصمت و طهارت (ع)را نیز در برمی گیرد که شخصیت حسن بن علی(ع)یکی از آنان است که به طور ویژه در قلب ها ساکن می شود و انسانهای حق گرا به او علاقه مند هستند و به او عشق می ورزند.
تایید این مطلب آنکه پیامبر اکرم (ص)وجود چنین محبتی را به فرزند دلبندش حسین بن علی (ع) دردل های اهل ایمان پیش بینی و از آن به عنوان محبت مکتوم یاد کرده است و می فرماید:
“ان الحسین فی بواطن المومنین محبه مکتومه” هر آیینه برای حسین (ع) در قلب های اهل ایمان محبتی پنهانی وجود دارد
نتیجه : این محبت و عشق حسینی در دل ها به گونه ای است که با ذکر نام و مصایب او قلب ها و احساسات پاک جریحه دار و توجه ها به نهضت بی نظیرش معطوف و مانع فراموش شدن آن واقعه غم بار می شود.هر سال با ورود ماه محرم بلکه در تمام سال میلیون ها انسان سر از پا نمی شناسند و عاشقانه در سوگش به عزا می نشینند. و در ماتمش اشک می ریزند.و از همین راه موجبات جاودانی نهضتش فراهم می آید.
بخشی ازمقاله سرکار خانم مریم منصور بیگی
بررسی تحریفات واقعه کربلا
حجت الاسلام مهدی ابراهیمی مبلغ دینی و استاد حوزه در اولین جلسه درس اخلاق مدرسه علمیه کوثر ورامین که با محوریت نشست پژوهشی ( تحریفات عاشورا و سیدالشهدا ( ع) ) برگزار شد ضمن تسلیت به مناسبت ایام عزاداری سیدالشهدا و ماه محرم الحرام و تبریک به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید گفت : قیام سیدالشهدا جزء پر اختلاف ترین وقایع تاریخی شیعی است و از شهادت سیدالشهدا ( ع) تا نوشته شدن اولین مقتل ۶۱ سال فاصله است .
حجت الاسلام مهدی ابراهیمی با اشاره به ماجرای دامادی حضرت قاسم ( س) گفت : امام حسن مجتبی ( ع) پیش از شهادت فرمودند : « یکی از حق های فرزند بر والد این است که برای او همسر خوب اختیار کند » به همین دلیل فاطمه را برایش خطبه می کنم تا این حق او بر گردنم نماند . و ایشان پیش از شهادت یکی از دختران امام حسین ( ع) که ظاهرا فاطمه صغیره است را برای حضرت قاسم خطبه می کنند و این موضوع در تاریخ ثابت شده است .
وی ادامه داد ؛ اما نکته مهم این است که آیا سیدالشهدا ( ع) در روز عاشورا برای حضرت قاسم ( س) عروسی برپا کردند ؟
حجت الاسلام ابراهیمی افزود : آنچه از تاریخ بر می آید این است که حضرت سیدالشهدا ( ع) فقط دست قاسم را در دست فاطمه صغیره گذاشت و فرمود این حقی است که پدرت بر عهده من نهاده است . و سخنی از برپایی عروسی وجود ندارد .
حجت الاسلام ابراهیمی با بیان اهمیت واقعه عاشورا اظهار داشت : شاید بتوان گفت بعضی مجموعه روایات از نگاه تاریخی و از نظر سند ضعیف باشد یا قوی ، کم نقل شده باشد یا زیاد ، در حقیقت مسیر کربلا و در حقیقت نقل وقایع کربلا به عنوان روضه چیزی کم نمی کند بلکه در بسیاری وقایع شدت مظلومیت را زیاد می کند .
این استاد حوزه با اشاره به هدف نقل روضه و نقل وقایع عاشورا بیان داشت : نقل وقایعی که بر سیدالشهدا ( ع) رفته در حقیقت برای بیان هدف اصلی سیدالشهدا( ع) از قیام ، که نشان دادن مقابله با ظلم و بدعتهای یزید بود .
وی ادامه داد : در هیچ روایتی نیامده که وقایع کربلا را مو به مو نقل کنیم و بدانیم سیدالشهدا ( ع ) چه کردند بلکه آنچه مهم است نشان داده هدف قیام سیدالشهدا ( ع ) است .
این مبلغ دینی گفت : گاهی اوقات به اسم نگاه علمی به واقعه کربلا ظلم می شود . مهدی ابراهیم گفت : طبق روایت امام رضا علیه السلام در نقل وقایع کربلا باید شؤون امام معصوم ( ع) حفظ شود .
ابراهیمی ادامه داد : چرا که بین رد و اثبات روایات اگر کسی بخواهد نگاه دقیق داشته باشد دچار وسواس فکری می شود و از اصل هدف نقل تاریخ کربلا باز می ماند .
حجت الاسلام ابراهیمی ضمن بیان اهمیت روضه خوانی گفت ؛ آنچه از روضه خوانی بر ما امر شده است در حقیقت اشک بر سیدالشهدا ( ع ) است .
این مبلغ دینی ضمن بیان این شبهه که می گویند تحریک و تهییج عواطف مردم فایده ندارد بیان داشت : درست است که عقل مایه اصلی انسان برای پیشرفت است اما چیزی که در انسان وجود دارد و بسیار اهمیت دارد ، احساسات است و انسان را نمی توان موجود تک بعدی عاقلِ محض دید و احساس را در او لحاظ نکرد .
وی افزود : اگر چه جایگاه احساسات پایین تر از عقل است اما اگر احساسات درست استفاده شود و در مسیر صحیح حرکت کند ، به موتور محرکه عقل به سمت پیشرفت تبدیل خواهد شد .
ابراهیمی گفت : البته باید تاکید کنیم که تمامی این سخنان را به قرینه بیان می کنیم که می دانیم دروغ بستن به معصوم ( ع ) هم گناه است و هم از اصلی ترین ویژگیهای تحریف است و سخن ما اولا: در مورد مسایلی است که در حد شؤون امام است و ثانیا: ذکر مسایلی که در تاریخ آمده چه ضعیف السند باشد چه نباشد .
مهدی ابراهیمی گفت : حقیقت تحریف قیام امام حسین ( ع ) و واقعه عاشورا آنجاست که عده ای بخواهند رفتار امام حسین ( ع) را به نفع خودشان مصادره کنند مثل این که می گویند امام حسین در واقعه کربلا نه فقط جهاد کرد بلکه مذاکره هم کرد .
وی افزود : این گونه تحریفات برای توجیه رفتارهای سیاسی غلط خودشان است . چرا که مذاکره یعنی کوتاه آمدن از حق ، و امام حسین ( ع) هیچ گاه از حق کوتاه نیآمد.
حجت الاسلام ابراهیمی گفت : تحریف این است که یک امر اصولی را فدای یک امر فرعی کنیم مثلا بگوییم امام حسین ( ع) کشته نماز است .
چرا که نماز فرع دین است و آیا با عقل جور است که امام معصوم به بدترین شکل به شهادت برسد و نوامیسش به اسارت برود برای نماز .
وی افزود : حسین ( ع) امام است و امامت اصل اصول دین است و نماز فرع دین ، پس این که بگوییم حسین ( ع) برای نماز کشته شد تحریف قیام عاشورا و مصادره به مطلوب است .
حجت الاسلام ابراهیمی در پایان گفت : بسیار درست است که در مقابل تحریف و انحرافات قیام عاشورا بایستیم فقط باید تحت تاثیر کلام دیگران قرار نگرفت و با نگاه منصفانه وقایع را بررسی کرد چرا که گاهی به اسم نگاه علمی انصاف فراموش می شود .
مدیر مدرسه علمیه خواهران کوثر ورامین: طلاب در صحنه های مختلف اجتماعی حاضر باشند
سرکار خانم فاضله، طاهره شاکری مدیر مدرسه علمیه خواهران کوثر ورامین، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، درخصوص مهمترین رسالت طلبگی گفت: مهمترین رسالت طلبگی قرار دادن بشریت در مسیر تقوا و عبودیت است.
وی در ادامه با بیان اینکه طلاب در انجام این رسالت باید به مهارت و فنون تبلیغی مجهز شوند، اظهار داشت: کسی می تواند در امر تبلیغ موفق باشد که در کنار کسب علوم دینی از تهذیب نفس و خودسازی غفلت نکند.
شاکری با اشاره به هجمه های اعتقادی دشمنان در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی، ابراز کرد: امروز یکی از مهمترین رسالت های حوزه علمیه و طلاب مقابله با شبهات و هجمه های اعتقادی دشمنان در فضای مجازی است و تنها راه مقابله با این اقدامات خثمانه تولید محتوای دینی متناسب با ذائقه مخاطبان است که باید توسط حوزویان انجام شود.
مدیر مدرسه علمیه خواهران کوثر ورامین با بیان اینکه طلبه در دوران تحصیل طلبگی باید معارف حقه را با دقت و صحیح درک کند و در نهایت دلسوزی و امانت داری معارف الهی را به مردم ابلاغ کند، اظهار داشت: طلاب با تاسی به مکتب نبوی حریصانه دلسوز هدایت مردم باشند.
وی با تاکید بر اینکه طلبه در مسیر طلبگی با سختی ها و ناملایمات فراوانی روبرو می شود که باید در برابر آنان صبور و شکیبا باشد، عنوان کرد: طلبه مهذب و خودساخته اگر با سختی و دشواری روبرو شود آزرده خاطر نمی شود حتی از آن سختی لذت برده و می داند که هر کاری انجام می دهد برای کسب رضای الهی است و بسیار ارزشمند است.
مدیر مدرسه علمیه خواهران کوثر ورامین با بیان اینکه طلاب برای ایفای نقش طلبگی باید تلاشی مجدانه داشته و در صحنه های مختلف اجتماعی حاضر باشند، گفت: لازم است طلاب در حفظ هویت طلبگی کوشا باشند و اجازه ندهند برخی افکار و فضاهای مسموم آنان را از این هویت دور کنند؛ هویت طلبگی در رفتار و کردار ظاهری و باطنی طلبه آشکار می شود.
شاکری بیانیه گام دوم انقلاب را نقشه راه برای حرکت جامعه بیان کرد و ادامه داد: مخاطب اصلی این بیانیه جوانان هستند و طلاب جوان به عنوان پرچمداران انقلاب باید در تحقق محورهایی که رهبر معظم انقلاب ترسیم فرمودند تلاش کنند.
شب جمعه
شب جمعه است همه زائر ارباب شویم
در کنار حرمش شمع صفت آب شویم
مادری آمده در کرببلا با قد خم
باید از ذکر بُنّیهمه بی تاب شویم
شاعر : مرتضی محمودپور
♦♦♦
یا رب شب جمعه کربلا غوغایی است
شش گوشۀ حرم تجلی زیبایی است
امشب دل هر که هست در کرب و بلا
معلوم شود که رزق او زهرایی است
شاعر : جواد حیدری
♦♦♦
پلک چشمم؛ مثل برگیست ؛؛ که شبنم دارد…
بیشتر، گریه “شب جمعه” فراهم دارد….
مدد ”فاطمه”؛ گر روی کند؛ بر چشمم….
از غم ”کرب وبلا” جلوه ی زمزم دارد…
۲۵/۲/۱۳۹۳ شاعر : مهدی قربانی
♦♦♦
جان زهرا تومرا كرب وبلا زائــركن
باهمين اشك شب جمعه مرا طاهركن
گم شده هويتم بس كه گنهكار شدم
المثناى مــــرا با كرمت صـــادر كن
امروز احتیاج داریم که حسینبنعلی را به دنیا بشناسانیم
اربعین جهانی شد و جهانیتر هم خواهد شد
رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار جمعی از موکبداران عراقی: راهپیمایی اربعین حقیقتاً یک حادثهی بینظیری است؛ نه فقط در دوران خودمان بلکه در تاریخ هم سراغ نداریم یک چنین اجتماع و حرکتی که هر سال گرمتر از سال قبل اتفاق بیفتد.
این حرکت در گسترش معرفت به امام حسین نقش دارد.
چشمهای مردم دنیا به این حرکت دوخته شده است. امروز احتیاج داریم که حسینبنعلی را به دنیا بشناسانیم.
منطق حسین (علیهالسلام) منطق دفاع از حق، ایستادگی در برابر ظلم و طغیان در مقابل گمراهی و استکبار است.
پیام امام حسین، پیام نجات دنیا است. حرکت عظیم اربعین، دارد این پیام را منتشر میکند و روزبهروز این حرکت باید تقویت شود.
اربعین جهانی شد و جهانیتر هم خواهد شد و این خون حسینبنعلی است که بعد از ۱۴۰۰سال دارد میجوشد و روزبهروز زندهتر میشود.
ایجاد تمدن اسلامی هدف نهایی ما است
اهل فکر و فرهنگ برای عظمت این مراسم برنامهریزی کنند. هدف هر مسلمان باید امروز ایجاد تمدن نوین اسلامی باشد.
ملتهای اسلامی ظرفیت عظیمی دارند که اگر از آن استفاده شود، امت اسلامی به اوج خواهد رسید. ایجاد تمدن اسلامی هدف نهایی ما است.
ملت بزرگ عراق میتواند کشور خود را به اوج عزت برساند.
این ظرفیتها بایستی به منصهی عمل برسد. اگر ظرفیت کشورهای اسلامی مجتمع بشود، اگر ایران و عراق و دیگر کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا به هم برسند و این دستها در هم گره شود، آن وقت امت اسلامی نشان خواهد داد که عزت اسلامی یعنی چه و تمدن اسلامی را به جوامع دنیا نشان خواهد داد.
راهپیمایی اربعین میتواند یک وسیله برای تحقق این هدف باشد. پیوندهای مستحکم بین برادران مسلمان را بیشتر کنیم.
۹۸/۶/۲۷ Khamenei_ir
آیا سیاه پوشیدن برای امام حسین علیه السلام اشکال دارد ؟
روزنامه اصلاحات در اظهار نظری عجیب گفته :
« سیاه پوش کردن شهر، خودکشی را افزایش میدهد! تزریق این همه سیاهی به جان فضای عمومی و طبلکوبیهای گوشخراش و آلودگیهای صوتی و سوءاستفاده از نام حسین بزرگ برای مقاصد دنیوی مبتذل، انحراف از پیام بیدارکننده و عزت بخش عاشوراست…موافقان سیاهپوشی میگویند: مخالفان سیاهپوشی همان وهابیون سعودی هستند. در پاسخ باید گفت که اتفاقاً این خود وهابیون هستند که رنگ سیاه را برای خود برگزیدهاند. گروههایی مثل طالبان و داعش و جبهه النصره که ریشه وهابی دارند، در رنگ سیاه غوطه میخورند و حتا پرچم داعش سیاه است…سیاهپوش کردن فضای عمومی بدعتی مخرب در دین است»۱….
چنین اظهاراتی از فساد طلبانی که خود را اصلاح طلب می نامند بعید نیست . وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ﴿ سوره بقره . ۱۱﴾
اما نکته جالب این است که چقدر حب مردم نسبت به اهل بیت سلام الله برایشان سنگین آمده که نتواسته اند ذات خبیث خود را پنهان کنند و سر مگویشان را فاش کردند .
فکر می کنم نیاز نباشد به آنها ثابت کنیم که در اسلام پوشیدن لباس مشکی کراهت دارد اما سیاه پوشی برای عزای سیدالشهدا علیه السلام نه تنها کراهت ندارد بلکه نشانه عزادار بودن است ..
اما این که پرچم سیاه اباعبدالله علیه السلام را با پرچم سیاه داعش مقایسه می کنند و آن را بدعت می خوانند اتفاق عجیبی نیست ، بلکه تکرار تاریخ فقط به فاصله ۱۴۰۰ سال است ، ابن مرجانه هم با تبلیغات رسانه ای مانع از یاری رساندن مردم به سبط پیامبر صلی الله شد و حسین علیه السلام را بدعت گذار خواند ، از نظر او خداپرستی حسین برای جامعه خطرناک بود و می خوارگی و بوزینه پرستی یزید مایه شادی و نشاط جامعه .
شما هم به تبع از سخنوران توجیه گر و گناه طلب ۱۴۰۰ سال قبل خوب بلدید بدیها و بدعتهای خودتان را درست و حق و حقیقت را منفور نشان دهید .
اگر کسی برقصد شاد است اما سینه زن حسین علیه السلام غمگین و افسرده .. همیشه صدای رقص و آوازتان بلند است ، در ترانه هایتان مشکی نه تنها غم نمی آورد بلکه رنگ عشق است اما اگر این رنگ برای عزای سیدالشهدا علیه السلام استفاده شود باعث خودکشی می شود …
اگر یک درصد احتمال دهیم که مشکی باعث خودکشی است پس باید دیوار خانه ها و شهر های برخی کشورهای اروپایی ، آمریکا ، چین و کره سیاه پوش باشد که آمار خودکشی شان روند افزاینده دارد .
خودتان را خسته نکنید . ما که می دانیم و خودتان بهتر از ما می دانید که این همه دست و پا زدن ها فقط برای دشمنی است ، آن هم دشمنی با حسین علیه السلام ۲ …
۱_ مشرق
۲_متین
آداب سفر به کربلا
( آداب شروع سفر برای زیارت امام حسین علیه السلام )
امام صادق علیه السلام فرمود : « چون عزم سفر برای زیارت قبر مطهر امام حسین علیه السلام نمودی ، روز چهارشنبه و پنج شنبه و جمعه را روزه بدار و هنگامی که قصد خروج از منزل داشتی اهل و عیال و فرزندان خود را جمع کن و دعای سفر بخوان و غسل کن … و چنین بگو : پدر و مادرم فدایت یا اباعبدالله ، از راه دور به سوی تو حرکت می کنم و اشکم برای تو جاریست و بر تو _ و آن ظلم هایی که تر حق تو روا داشتند _تاسف می خورم و برای تو گریه و شیون می نمایم و فریاد سر می دهم و آه می کشم .»
اباعبدالله حسین علیه السلام شهید اشک ، تلخیص و ترجمه کتاب قتل العبره ، سید محمد حسین میرباقری ، نشر هاجر ،۹۵
خطبه امام سجاد علیه السلام در شام
یزید ملعون در مجلس خود به امام سجاد علیه السلام عرض کرد : یا علی ! بر فراز منبر برو و مردم را از شرح این فتنه و پیروزی ای که خدا نصیب امیرالمومنین نمود آگاه ساز .
حضرت فرمود: « نمی دانم از این کار چه هدفی داری ؟»
آنگاه بر فراز منبر رفتند و پس از حمد و سپاس به درگاه خداوند و درود بر رسول خدا صلوات الله فرمودند :
ايُّهَا النَّاسُاعطِينَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ. أُعْطِينَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ.وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِيَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّيقُ وَ مِنَّا الطَّيَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ. مَنْ عَرَفَنِي فَقَدْ عَرَفَنِي وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْنِي أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِي وَ نَسَبِي. أَيُّهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنَى أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا. أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّكْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا. أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَ ارْتَدَى. أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنِ انْتَعَلَ وَ احْتَفَى. أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَى. أَنَا ابْنُ خَيْرِ مَنْ حَجَّ وَ لَبَّى. أَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَى الْبُرَاقِ فِي الْهَوَاءِ. أَنَا ابْنُ مَنْ أُسْرِيَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى. أَنَا ابْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِيلُ إِلَى سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى. أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى. أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّى بِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ. أَنَا ابْنُ مَنْ أَوْحَى إِلَيْهِ الْجَلِيلُ مَا أَوْحَى. أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى أَنَا ابْنُ عَلِيٍّ الْمُرْتَضَى. أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِيمَ الْخَلْقِ حَتَّى قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ. أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ بِسَيْفَيْنِ وَ طَعَنَ بِرُمْحَيْنِ وَ هَاجَرَ الْهِجْرَتَيْنِ وَ بَايَعَ الْبَيْعَتَيْنِ وَ قَاتَلَ بِبَدْرٍ وَ حُنَيْنٍ وَ لَمْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ. أَنَا ابْنُ صَالِحِ الْمُؤْمِنِينَ وَ وَارِثِ النَّبِيِّينَ وَ قَامِعِ الْمُلْحِدِينَ وَ يَعْسُوبِ الْمُسْلِمِينَ وَ نُورِ الْمُجَاهِدِينَ وَ زَيْنِ الْعَابِدِينَ وَ تَاجِ الْبَكَّائِينَ وَ أَصْبَرِ الصَّابِرِينَ وَ أَفْضَلِ الْقَائِمِينَ مِنْ آلِ يَاسِينَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِينَ. أَنَا ابْنُ الْمُؤَيَّدِ بِجَبْرَئِيلَ الْمَنْصُورِ بِمِيكَائِيلَ أَنَا ابْنُ الْمُحَامِي عَنْ حَرَمِ الْمُسْلِمِينَ وَ قَاتِلِ الْمَارِقِينَ وَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ. وَ الْمُجَاهِدِ أَعْدَاءَهُ النَّاصِبِينَ وَ أَفْخَرِ مَنْ مَشَى مِنْ قُرَيْشٍ أَجْمَعِينَ وَ أَوَّلِ مَنْ أَجَابَ وَ اسْتَجَابَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَوَّلِ السَّابِقِينَ وَ قَاصِمِ الْمُعْتَدِينَ وَ مُبِيدِ الْمُشْرِكِينَ وَ سَهْمٍ مِنْ مَرَامِي اللَّهِ عَلَى الْمُنَافِقِينَ وَ لِسَانِ حِكْمَةِ الْعَابِدِينَ وَ نَاصِرِ دِينِ اللَّهِ وَ وَلِيِّ أَمْرِ اللَّهِ وَ بُسْتَانِ حِكْمَةِ اللَّهِ وَ عَيْبَةِ عِلْمِهِ. سَمِحٌ سَخِيٌّ بَهِيٌّ بُهْلُولٌ زَكِيٌّ أَبْطَحِيٌّ رَضِيٌّ مِقْدَامٌ هُمَامٌ صَابِرٌ صَوَّامٌ مُهَذَّبٌ قَوَّامٌ. قَاطِعُ الْأَصْلَابِ وَ مُفَرِّقُ الْأَحْزَابِ. أَرْبَطُهُمْ عِنَاناً وَ أَثْبَتُهُمْ جَنَاناً وَ أَمْضَاهُمْ عَزِيمَةً وَ أَشَدُّهُمْ شَكِيمَةً أَسَدٌ بَاسِلٌ يَطْحَنُهُمْ فِي الْحُرُوبِ إِذَا ازْدَلَفَتِ الْأَسِنَّةُ وَ قَرُبَتِ الْأَعِنَّةُ طَحْنَ الرَّحَى وَ يَذْرُوهُمْ فِيهَا ذَرْوَ الرِّيحِ الْهَشِيمِ. لَيْثُ الْحِجَازِ وَ كَبْشُ الْعِرَاقِ مَكِّيٌّ مَدَنِيٌّ خَيْفِيٌّ عَقَبِيٌّ بَدْرِيٌّ أُحُدِيٌّ شَجَرِيٌّ مُهَاجِرِيٌّ. مِنَ الْعَرَبِ سَيِّدُهَا وَ مِنَ الْوَغَى لَيْثُهَا وَارِثُ الْمَشْعَرَيْنِ وَ أَبُو السِّبْطَيْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ. ذَاكَ جَدِّي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ قَالَ:أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا ابْنُ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ انا ابنُ خَدیجهَ الکبری. (انا ابن الحسين القتيل بكربلا، انا ابن المرمل بالدماء، انا ابن من بكى عليه الجن في الظلماء، انا ابن من ناح عليه الطيور في الهواء)[۲] فَلَمْ يَزَلْ يَقُولُ أَنَا أَنَا حَتَّى ضَجَّ النَّاسُ بِالْبُكَاءِ وَ النَّحِيبِ. وَ خَشِيَ يَزِيدُ لَعَنَهُ اللَّهُ أَنْ يَكُونَ فِتْنَةٌ. فَأَمَرَ الْمُؤَذِّنَ فَقَطَعَ عَلَيْهِ الْكَلَامَ. فَلَمَّا قَالَ الْمُؤَذِّنُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ قَالَ عَلِيٌّ لَا شَيْءَ أَكْبَرُ مِنَ اللَّهِ. فَلَمَّا قَالَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ شَهِدَ بِهَا شَعْرِي وَ بَشَرِي وَ لَحْمِي وَ دَمِي. فَلَمَّا قَالَ الْمُؤَذِّنُ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ الْتَفَتَ مِنْ فَوْقِ الْمِنْبَرِ إِلَى يَزِيدَ فَقَالَ مُحَمَّدٌ هَذَا جَدِّي أَمْ جَدُّكَ يَا يَزِيدُ فَإِنْ زَعَمْتَ أَنَّهُ جَدُّكَ فَقَدْ كَذَبْتَ وَ كَفَرْتَ وَ إِنْ زَعَمْتَ أَنَّهُ جَدِّي فَلِمَ قَتَلْتَ عِتْرَتَهُ قَالَ وَ فَرَغَ الْمُؤَذِّنُ مِنَ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ وَ تَقَدَّمَ يَزِيدُ فَصَلَّى صَلَاةَ الظُّهْرِ.
اى مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ويژگى بر ديگران فضيلت بخشيده است. به ما ارزانى داشت علم، بردبارى، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنين را و ما را بر ديگران برترى داد به اينكه پيامبر بزرگ اسلام، صديق، جعفر طيار، شير خدا و شير رسول خدا(ص)، و امام حسن و حسین(ع) دو فرزند بزرگوار رسول اكرم(ص) را از ما قرار داد. (با اين معرفى كوتاه) هر كس مرا شناخت كه شناخت، و براى آنان كه مرا نشناختند با معرفى پدران و خاندانم خود را به آنان میشناسانم.
اى مردم! من فرزند مكه و منايم. من فرزند زمزم و صفايم. من فرزند كسى هستم كه حجر الاسود را با رداى خود حمل و در جاى خود نصب فرمود. من فرزند بهترين طواف و سعى كنندگانم.
من فرزند بهترين حج گزاران و تلبیه گويان هستم. من فرزند آنم كه بر براق سوار شد. من فرزند پيامبرى هستم كه در يك شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سير كرد.
من فرزند آنم كه جبرئیل او را به سدرة المنتهى برد و به مقام قرب الهی و نزديكترين جايگاه مقام بارى تعالى رسيد. من فرزند آنم كه با ملائكه آسمان نماز گزارد. من فرزند آن پيامبرم كه پروردگار بزرگ به او وحى كرد.
من فرزند محمد مصطفى و على مرتضايم، من فرزند كسى هستم كه بينى گردنكشان را به خاک ماليد تا به كلمه توحيد اقرار كردند.
من پسر آن كسى هستم كه برابر پيامبر با دو شمشير و با دو نيزه مىرزميد.و دو بار هجرت و دو بار بيعت كرد، و در بدر و حنين با كافران جنگيد، و به اندازه چشم بر هم زدنى به خدا كفر نورزيد.
من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبيا و از بين برنده مشركان و امير مسلمانان و فروغ جهادگران و زينت عبادت كنندگان و افتخار گريه كنندگانم.
من فرزند بردبارترين بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پيامبر هستم.
من پسر آنم كه جبرئيل او را تأييد و ميكائيل او را يارى كرد. من فرزند آنم كه از حریم مسلمانان حمايت فرمود و با مارقين و ناكثين و قاسطين جنگيد و با دشمنانش مبارزه كرد.
من فرزند بهترين قريشم.
من پسر اولين كسى هستم از مؤمنين كه دعوت خدا و پيامبر را پذيرفت.
من پسر اول سبقت گيرندهاى در ايمان و شكننده كمر متجاوزان و از ميان برنده مشركانم.
من فرزند آنم كه به مثابه تيرى از تيرهاى خدا براى منافقان و زبان حكمت عباد خداوند و يارى كننده دين خدا و ولى امر او، و بوستان حكمت خدا و حامل علم الهى بود. او جوانمرد، سخاوتمند، نيكوچهره، جامع خيرها، سيد، بزرگوار، ابطحى، راضى به خواست خدا، پيشگام در مشكلات، شكيبا، دائما روزهدار، پاكيزه از هر آلودگى و بسيار نماز میخواند.
او رشته نسل دشمنان خود را از هم گسيخت و شيرازه گروههای كفر را از هم پاشيد. او داراى قلبى ثابت و قوى و ارادهاى محكم و استوار و عزمى راسخ بود وهمانند شيرى شجاع كه وقتى نيزهها در جنگ به هم در مىآميخت آنها را همانند آسيا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراكنده مىساخت.
او شير حجاز و آقا و بزرگ عراق است كه مكى و مدنى و خيفى و عقبى و بدرى و احدى و شجرى و مهاجرى است، كه در همه اين صحنهها حضور داشت. او سيد عرب است و شير ميدان نبرد و وارث دو مشعر، و پدر دو فرزند: حسن و حسين. آرى او، همان او (كه اين صفات و ويژگيهاى ارزنده مختص اوست) جدم على بن ابى طالب است.
آنگاه گفت:
من فرزند فاطمه زهرا بانوى بانوان جهانم.
من فرزند حسين شهيد كربلايم،
من فرزند على مرتضى و فرزند محمد مصطفى و پسر فاطمه زهرايم، و فرزند خديجه كبرايم،
من فرزند سدرة المنتهى و شجره طوبايم،
من فرزند آنم كه در خون آغشته شد، و پسر آنم كه پريان در ماتم او گريستند،
و من فرزند آنم كه پرندگان در ماتم او شيون كردند.
و آنقدر به اين حماسه مفاخره آميز ادامه داد كه شيون مردم به گريه بلند شد!
یزید نگران شد و براى آنكه مبادا انقلابى صورت پذيرد به مؤذن دستور داد تا اذان گويد تا بلكه امام سجاد عليهالسلام را به اين نيرنگ ساكت كند!!
مؤذن برخاست و اذان را آغاز كرد.
همين كه گفت: الله اكبر، امام سجاد عليه السلام فرمود: چيزى بزرگتر از خداوند وجود ندارد. و چون گفت: اشهد ان لا اله الا الله، امام عليه السلام فرمود: موى و پوست و گوشت و خونم به يكتایى خدا گواهى مىدهد. و هنگامى كه گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام عليه السلام به جانب يزيد روى كرد و فرمود: اين محمد كه نامش برده شد، آيا جد من است و يا جد تو؟ ! اگر ادعا كنى كه جد توست پس دروغ گفتى و كافر شدى، و اگر جد من است چرا خاندان او را كشتى و آنان را از دم شمشير گذراندى؟!
سپس حضرت از منبر فرود آمدند و در کنار درب مسجد نشستند ، در این هنگام یکی از اصحاب رسول خدا صلی الله به نام مکحول کن حضرت را ملاقات کرد و عرض کرد : چگونه روز را سپری کردید ای فرزند رسول خدا صلی الله ؟
حضرت فرمودند: « روزمان سپری شد در حالی که میان شما همچون بنی اسراییل در میان آل فرعون هستیم که پسرانشان را می کشتند و زنانشان را زنده نگه می داشتند . بی گمان در این حادثه برای شما ابتلا و آزمایش بزرگی بود .
اباعبدالله حسین علیه السلام شهید اشک ، تلخیص و ترجمه کتاب قتل العبره ، سید محمد حسین میرباقری ، نشر هاجر ، ص ۲۶۴.
<< 1 ... 39 40 41 ...42 ...43 44 45 ...46 ...47 48 49 ... 253 >>