گوهر های ناب از امیرالمؤمنین علیه السلام
_ به آن که به تو بد کرد نیکی کن تا بر او سروری یابی
_ ادای دین نشانه دین داری است
_ ادب مرد بهتر از زر اوست
_ سود رساندن به خانواده تربیت آنان است
_ اظهار توانگری از سپاسگذار است
_ بهترین زهد پوشاندن زهد است
_ کار نیک برکت عمر است
_ شکم آدمی دشمن اوست
_ برکت دارایی در پرداخت زکات است
_ دنیا را به آخرت بفروش تا سود ببری
_ گرفتاری انسان از زبان است
_تاخیر در بدی کردن از اقبال است
_ زیرکی خود را با ترک گناهان نشان بده
_فعل نیک بزن تا به آن برسی
_تنبلی و سستی انسان در نماز از ضعف ایمان است
_ به خدا توکل کن تا تو را بسنده کند
_ مرگ عالمان شکافی در دین است
پاداش آخرت بهتر از ناز و نعمت دنیا است
جامعه سلامت فرسوده نمی شود
_ بسیار ببخش و به اندک قناعت کن
_ زیبایی مرد در بردباری است
_ تند خویی آدمی را به هلاکت می افکند
_ سرمایه آدمی حرفه اوست
_یاور آدمی بردباری اوست
_ حیای مرد پوشش اوست
_ از خدا بترس تا از غیر او ایمن شوی
_ دوست آدمی نشانه خرد اوست
_ ترس از خدا دل را جلا می دهد
_ آزمندی بیماری جان است
_یاد مرگ دلها را صفا می دهد .
طب امیر المومنین ، یوسف احمدی ، انتشارات ارمغان یوسف ، ص ۱۰۸
متن سخنرانی جلسه درس اخلاق
استاد حوزه علمیه: هدف طلاب از تحصیل علوم حوزوی خودشناسی و رسیدن به قرب الهی باشد
حجت الاسلام سیدکاظم ضیایی استاد حوزه علمیه در هشتمین جلسه درس اخلاق که در حوزه علمیه کوثر برگزار شد، گفت: سعادت انسان در گرو شناخت نفس است.
وی افزود: انسان اگر من واقعی خودش را بیابد و به غایت خود آگاه باشد در هر فضا و مکانی که قرار گیرد از مسیر حق منحرف نمیشود.
حجت الاسلام ضیایی با بیان اینکه جسم انسان قفس روح است، ابراز کرد: در میان معرفتها مهمترین معرفت شناخت نفس است، معرفت نفس سبب میشود انسان معرفت الله را درک کند، سعادت دنیوی و اخروی انسان با شناخت نفس میسر میشود.
استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: انسان اگر خودش را بشناسد میتواند به شناخت خداوند دست یابد و آینه خداوند شود. متاسفانه همه مشکلات انسان ناشی از عدم شناخت خود است.
وی اضافه کرد: همه علوم آمدهاند تا انسان به شناخت خود دست یابد و اگر انسان خودش را بشناسد همه علوم و علما در برابر او زانوی تلمذ میزنند حال آن شخص باسواد باشد و یا نباشد هرچند سواد انسان را در مسیر شناخت نفس یاری میکند.
حجت الاسلام ضیایی با بیان اینکه انسان بعد از شناخت خود به دنبال تزکیه نفس میرود، گفت: قیمت انسان کمتر از بهشت نیست بنابراین زمانی به بهشت دست مییابد که قیمت خود را بشناسد و مغلوب وسوسههای نفسانی و شیطانی نشود.
استاد حوزه علمیه بیان داشت: انسان اگر خودش را بشناسد به چرایی خلقت خود دست مییابد و میفهمد که عالم دنیا بدون هدف خلق نشده است. خداوند انسان را اشرف مخلوقات قرار داد و از روح خود بر او دمید و این نشان از جایگاه رفیع انسان دارد.
وی با اشاره به سوره معارج، گفت: خداوند در این سوره به انسان اشاره میکند و میفرماید: چرا در عالم دنیا قدر خودت را نشناختی حال که قیمت خودت را نشناختی در قیامت خودت را خواهی شناخت.
حجت الاسلام ضیایی ادامه داد: انسان زمانی میتواند اهل نجات باشد که به خودشناسی برسد انسان در دنیا اگر از هوای نفس تبعیت نکند خداوند را پیدا خواهد کرد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: انسان خودشناس همه وجودش را برای خدا فدا میکند تا بتواند به قرب الهی دست یابد؛ بنابراین طلاب در حوزه علمیه باید به دنبال خودشناسی باشند و هدف خود را از تحصیل علوم حوزوی مشخص کنند و دنبال بهترینها بروند
صد سال پیش در ایران چه خبر بود؛ کشتار آنفلوآنزای اسپانیایی
بی بی سی فارسی ادعا کرده است که صد سال پیش ۹ میلیون از مردم ایران نه بر اثر قحطی و گرسنگی ناشی از احتکار انگلستان بلکه بر اثر آنفلانزای اسپانیایی جان خود را از دست داده اند . برای پی بردن به این مسئله مهم تاریخی که شاید بتوان آن را یک تحریف تاریخی از طرف بی بی سی خواند لازم است چند مورد را بررسی کنیم :
متن منتشر شده توسط بی بی سی فارسی :
جنگ جهانی اول یکی از مرگبارترین رویدادهای تاریخ بشر است، شمار قربانیان آن حدود ده میلیون نظامی، هفت میلیون غیر نظامی و ۲۰ میلیون مجروح تخمین زده شده است.
اما این جنگ در سال آخر خود شاهد شیوع یکی از مرگبارترین همهگیریهای تاریخ بود؛ آنفلوآنزای اسپانیایی که تقریبا سراسر دنیا را گرفت و شمار قربانیان آن را بیش از پنجاه میلیون نفر تخمین زدهاند.
با اینکه در آن زمان میکروب به عنوان عامل بیماریهای عفونی کشف شده بود اما تقریبا یک دهه بعد ویروس عامل این بیماری شناسایی شد. مقایسه تلفات جنگ تقریبا چهار ساله با جهانگیری آنفلوآنزای اسپانیایی که حدود سه سال طول کشید نشان میدهد آنفلوآنزای اسپانیایی چه کشتاری کرده است.
آنفلوآنزای اسپانیایی پانصد میلیون نفر- یک سوم جمعیت دنیا را مبتلا کرد و تقریبا به اندازه قربانیان مستقیم جنگ کشته به جا گذاشت. برخی محققان معتقدند چون اولین مورد بیماری در اسپانیا گزارش شد این آنفلوآنزا به اسپانیایی شهرت پیدا کرد.
بعضی دیگر میگویند سانسور زمان جنگ باعث شد این بیماری در فرانسه، بریتانیا و آلمان آزادانه گزارش نشود اما بیماری در اسپانیا که در جنگ بیطرف بود آزادانهتر گزارش میشد و این تصور ایجاد شد که بیماری در آنجا شدیدتر است بنابراین لقب اسپانیایی گرفت.
داوطلبان صلیب سرخ برای مقابله با آنفلوآنزای اسپانیایی در آمریکا ۱۹۱۸ ایران نهتنها از این همهگیری مستثنی نبود بلکه یکی از بالاترین آمارهای مرگ بر اثر این بیماری را در دنیا داشت.
سر آرنولد ویلسون در کتاب پرشیا مینویسد: “با وجود اینکه بیماریهای عفونی مثل طاعون خیارکی، وبا و گونهای آنفلوآنزا بین ۱۹۱۸ و ۱۹۲۰ دنیار را درنوردید، در پرشیا (ایران) همهگیر شدند و بیش از جنگ چهارساله جان انسانها را گرفتند، شواهد ناچیزی در پرشیا در دسترس است.”
عباس میلانی در کتاب شاه مینویسد: “در آن روزها، وبا و آنفلوآنزا، اعتیاد و گرسنگی در مملکت بیداد میکرد. اسطقس بهداشتی جامعه در آن روزها سخت علیل و بیمار بود. به روایتی در دو دهه اول قرن بیستم ایران دستکم یک دهم و شاید چهل درصد جمعیت خود را در نتیجه انواع بیماریهای واگیر، قحطی و جنگ از دست داد.”
“در واقع سال ۱۹۱۹، یعنی سال تولد محمدرضا [شاه]، اوج رواج بیماری مرگزایی بود که گرچه از آمریکا آغازیده بود، اما به آنفلوآنزای اسپانیایی شهرت دارد. میگویند مرگبارترین ویروس تاریخ بود و چه بسا چیزی حدود صد میلیون قربانی گرفت.
به دیگر سخن حتی از طاعون کشندهتر بود. ابعاد دقیق کشتار این بیماری در ایران روشن نیست. اهل خبرت، اما، بر این باورند که قحطی، کثیفی آب، اعتیاد و فقدان امکانات پزشکی دست به دست هم داد و این بیماری را در ایران حتی کشندهتر کرد.” جامعترین تحقیق را درباره شیوع آنفلوآنزای اسپانیایی در ایران در طول جنگ جهانی اول را دکتر امیر اصلان افخمی انجام داده است.
دکتر افخمی مینویسد برخلاف سایر نقاط دنیا که بیشتر قربانیان آنفلوآنزای اسپانیایی شهرنشینان بودند در ایران این بیماری در روستاها بیشتر قربانی گرفت.
دکتر افخمی “شرایط اجتماعی” ایران را مهمترین دلیل برای تلفات زیاد آنفلوآنزای اسپانیایی در ایران میداند و به طور مشخص و مفصل به “قحطی، اعتیاد به تریاک، مالاریا و کمخونی (آنمی)” اشاره میکند ..۱
آنفلانزای اسپانیایی
در قرن بیستم ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی در سال ۱۹۱۸ شیوع پیدا کرد و عامل مرگ بیش از ۴۰ درصد از سربازان آمریکایی در این جنگ بود. همچنین آنفلوآنزای آسیایی در سال ۱۹۵۸، و آنفلوآنزای هنگ کنگی در سال ۱۹۶۸ نیز در کنار آن در مجموع بیش از یک میلیون مرگ را سبب شدهاند.
تا امروز آمار مرگ و میر یک سیر نزولی را طی کردهاست. به این صورت که در آغاز فعالیت این ویروس مرگهای دسته جمعی حتی ۴۰ میلیون نفر در یکسال گزارش شدهاست اما به مرور کاهش یافت. امروزه گونههای جدیدتر این ویروس مانند آنفلوآنزای پرندگان یا آنفلوآنزای خوکی نیز ظهور کردهاند.۲
علت مرگ ایرانیان در جنگ
جنگ موجب ویرانی مناطق زیادی از کشور شد و اثر نامطلوبی بر اقتصاد ایران گذاشت. با این همه شدت سختی های برآمده از جنگ در زمستان 1297 ش/ 1919م، رخ نمود و با بروز قحطی و بیماری مشکلات افزایش یافت و تعداد زیادی از ایرانیان جان باختند. درباره این سختیها و اوضاع اجتماعی ایران به ویژه قحطیهای پدید آمده در دوران جنگ و شیوع بیماریهای ساری، پژوهشی مستقل انجام نشده و آنچه در این باره به ویژه تلف شدن عده زیادی از ایرانیان نوشته شده اغلب افواهی هستند و کمتر بر مشاهده مستقیم و دقیق تکیه داشتهاند.
با وجود این در لابهلای همین آثار مطالبی دقیق و در خور توجه درباره موضوع پژوهش حاضر آمده که البته تعداد آنها بسیار کم و انگشت شمار است که در بخش پیشینه تحقیق و معرفی و نقد منابع و مآخذ به آنها اشاره شده است.
در این میان کتاب قحطی بزرگ تألیف محمدقلی مجد با ترجمه محمد کریمی نخستین تک نگاری و اثر مستقل درباره قحطی سالهای 1296-1298ش/ 1917- 1919م، است که نویسنده از آن به عنوان هولوکاست واقعی نام برده است.
محمدقلی مجد کتاب خود را با تکیه بر اسناد و گزارش های موجود در آرشیو وزارت امور خارجه آمریکا و اخبار و گزارش های منتشر شده در روزنامههای آن ایام به ویژه روزنامههای رعد و ایران تألیف کرده و از خاطرات افسران و فرماندهان انگلیسی نیز استفاده کرده است.
هدف اصلی وی از تألیف این کتاب نشان دادن رفتار ارتش انگلیس در ایران به عنوان مسبب اصلی قحطی بزرگ بود. او تأکید میکند این قحطی هنگامی رخ داد که سراسر ایران در تصرف نظامی انگلیسیها بود، و آنها نه تنها کاری برای مبارزه با قحطی و کمک به مردم ایران نکردند بلکه عملکردشان وضع را وخیمتر نمود و موجب مرگ ایرانیها شد.
مجد معتقد است درست در زمانی که مردم ایران به دلیل قحطی و گرسنگی هلاک میشدند، ارتش بریتانیا مشغول خرید مقادیر عظیمی غله و مواد خوراکی از بازار ایران بود و با این کار افزون بر افزایش قیمت مواد غذایی، مردم ایران را نیز از دستیابی به این مواد محروم کرد و در عین حال مانع ورود مواد غذائی و غله از آمریکا و هند و بین النهرین به ایران شد.
همچنین دولت انگلیس از پرداخت پول حاصل از فروش نفت ایران خودداری کرد و دولت ایران را در تنگنای بیشتری انداخت که همه این اقدامات را باید جنایت جنگی و نسل کشی به شمار آورد.
مجد بر این باور است که انگلیسیها از قحطی و نسلکشی به عنوان وسیله مناسبی استفاده کردند تا به طور کامل بر ایران مسلط و چیره شده و منابع ثروت آن را به یغما برند.
گذشته از کتاب مجد، در تعداد دیگری از پژوهش هایی که درباره جنگ جهانی اول و ارتباط آن با ایران انجام شده، دیده میشود اغلب پژوهشگران بنا بر بینش و گرایش سیاسی خود وقتی از قحط و غلای سالهای 1296- 1298ش، سخن به میان میآورند، با تک سبب بینی آشکار علت اصلی را معمولأ به گردن استبداد داخلی و بی کفایتی مسئولان کشوری انداخته یا بر عامل خارجی تکیه کرده و نقش دولتهای استعماری به ویژه بریتانیا را جلوه خاص داده و از دیگر علل و اسباب این پدیده ناخودآگاه غافل مانده اند.
به نظر میرسد علت اصلی آن نیز استفاده نکردن از اسناد مراکز آرشیوی داخل کشور است که اگر مورد بهره برداری قرار می گرفتند، بدیهی است باعث تغییر نگرش و رأی و نظر درباره این موضوع میشد.
در بررسی اولیه این پژوهش نیز درباره قحطیهای زمان جنگ جهانی اول به ویژه قحطی بزرگ سالهای سخت 1296-1298ش/ 1917-1919م، فرض ابتدایی این بود که مهمترین عامل قحطیها و تشدید آن در سالهای یاد شده حضور قوای بیگانه و اقدامات آنان به خصوص نیروهای نظامی انگلیسی بود که فعالیتهای آن در این باره را میتوان جنایت جنگی بر ضد غیر نظامیان به شمار آورد و از آن به عنوان یکی از بزرگ ترین نسل کشیهای سده بیستم میلادی یاد کرد. در واقع ایران بزرگ ترین قربانی جنگ اول جهانی بود.
در نتیجه درک مفهوم تاریخ ایران پس از جنگ جهانی اول بدون آگاهی از این قحطی ناممکن و اساسأ به درستی قابل درک نخواهد بود.
زیرا انگلیسی ها از این قحطی و نسل کشی به عنوان وسیله ای برای تسلط بر ایران استفاده کرده و بدین طریق حضور استعماری خود را در دوران پهلوی در ایران استمرار بخشیدند.۳
۱_ بی بی سی
۲_ ویکی پدیا
خوش به حال مصطفی…
دیشب در انتهای همایش نکوداشت مرحوم آیت الله سید علی قاضی ره در حرم مطهر رضوی ، از والدین شهید مصطفی احمدی روشن تجلیل شد. پدر شهید پشت تریبون آمد و سخنان متفاوتی گفت.
گفت مادر مصطفی به علت پا درد ، قصد حضور در جلسه را نداشت ؛ ولی من او را با اصرار آوردم تا در حضور او چیزی به شما بگویم. سپس در حضور مادر شهید گفت می خواستم بگویم اگر مصطفی ، مصطفی شد ، از برکت این زن بود.
این زن که هم از سلاله رسول است و هم از نسل عالمان یزد ، در دامن مطهرش مصطفی را پروراند. مصطفی از قبل این مادر مصطفی شد نه از جانب من.
پدر شهید ، ابراز علاقه خود به مادر شهید را با این جملات لبریز کرد که حاضرم در حضور این جمع ، دست و چادر مادر مصطفی را ببوسم و بابت تربیت این فرزند از او تشکر کنم.
امروز توقع داشتم خبر این سخنان فضای مجازی را پر کند.
اما دیدم بی عرضگی رسانه ای ما تمامی ندارد. وقتی عاشقانه های نجیبانه و مومنانه این چنینی را ضریب نمی دهیم ، کار به آنجا می رسد که مجری خام برنامه زنده ، به همسر جوان یک روحانی می گوید به شوهرت ابراز علاقه کن تا مردم ببینند این قشر هم اهل این عاشقانه ها هستند.
اما نکته دیگری که توجهم را جلب کرد این بود که خوش به حال مصطفی که پدر و مادرش لیاقتش را داشتند!
مصطفی امینی خواه
این منم مادر یمن
اینک آغوشم بهار نیست
این منم مادر یمن.
مصیبت عظمی دیده.
آهای مادران عصر جاهلیت با شمام!
از پس دیوارهای تاریخ صدایم را می شنوید؟!
کجایید تا ببینید زجر دیده تر از شما هم در دنیا، هست.
من یکی از همان دختران تا پای گور رفته و برگشته ام.
کاش همان روزها می گذاشتید پدر روی تنم خاک بریزد
کاش اینک اما من هم مادر شده ام و کودکی که قرار بود روز به روز در دامانم بپرورانمش ،گیسوانش را شانه کنم و با او تا ته شادی دنیا بدوم ،میان آغوشم روزهای (نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْ) خود را طی می کند.
آهای مادر! بیا و ببین دخترت در عصر مدعیان روشنفکری و سازمان حقوق بشر و بیانیه های آزادی، بیچاره تر از توست.
تو تا بالای مزار دخترانت می رفتی اما من مصیبت زده دستانم،آغوشم ،جایی که قرار بود بهار باشد،شده است خود خود مزار .
تو دیگر زیر خاک را ندیدی مادر .
اما من آنچه قرار است برای مردگان گور اتفاق افتد مقابل چشمان خونبارم مشاهده کردم.
آب شدن گوشت و رسیدن به استخوان و حالا پوست….
آه خدااا ! آیه ای نازل کن!
دیگر برای بشر(( بای ذنب…)) جواب نمی دهد انگار.
نوشته شده به قلم م.رمضانی طلبه
نقوی حسینی: دولت اهتمامی به حل مشکلات کشور ندارد
عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه دولت اهتمامی به حل مشکلات کشور ندارد، گفت: مردم کشور را نابود شده و رها شده میبینند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، سید حسین نقوی حسینی عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، امروز درباره کنوانسیون fatf در حوزه علمیه کوثر ورامین گفت: شورای نگهبان cft را خلاف شرع و خلاف قانون اساسی کشور اعلام و آن را رد کرد.
وی افزود: به طور قطع پس از بازگشت این قرارداد به مجلس، کمیسیون امینت نخواهد توانست اشکالات گرفته شده از سوی شورای نگهبان را رفع کند چرا که محتوای cft غیر قابل تغییر بوده از این رو مجدد به شورای نگهبان ارجاع داده میشود و پس از بازگشت دوباره به مجلس، رییس مجلس طبق آیین نامه این قرارداد را به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع میدهد و آنجا است که مجمع تشخیص میدهد ایران عضو این کنوانسیون بشود یا نشود.
نقوی حسینی درباره آثار اقتصادی، سیاسی، حقوقی cft، ابراز کرد: با توجه به تحریمهای ثانویه آمریکا که فوق cft است و ایران چه عضو cft باشد و چه نباشد عملا تحریمهای آمریکا بر ملت ایران حاکم خواهد بود لذا هیچ کشور عاقلی نمیآید تعهدات قطعی بدهد برای آن که عضو این کنوانسیون شود تا سود احتمالی دریافت کند.
عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ادامه داد: متاسفانه مسیری که امروز دولت برای مذاکره، گفتوگو و پذیرش شرایط غرب حرکت میکند ما را به اهدافمان نمیرساند بلکه مشکلاتمان را نیز افزایش میدهد بنابراین راهی جز اتکای به توان داخلی و فعال کردن داشتههای خودمان نداریم.
وی با استناد به نظرات مردم در زمینه نحوه مدیریت رییس جمهور، اظهار داشت: گاهی در دیدارهای مردمی، مردم به ما میگویند دولت کشور را نابود کرده او نه تنها کشورداری نمیکند بلکه کشور را رها کرده است؛ البته ما اعتقاد نداریم که همه چیز در کشور رها شده است ولی به یک معنا انسان احساس میکند که دولت به برخی از وظایف خود نمیپردازد.
امروز دخل و خرج کشور، درآمدها و هزینههای کشور دست دولت است بنابراین دولت در این زمینه مسؤولیت دارد.
نقوی حسینی ادامه داد: متاسفانه دولت اهتمامی برای حل مشکلات ندارد و از این ترکیب هم انتظاری جز این نیست که ما به پیشرفت نرسیم.
عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی نقش مجلس را در رفع مشکلات کشور بسیار مهم دانست و گفت: امام راحل فرمودند: اگر مجلس اصلاح شود کشور اصلاح میشود؛ مجلس وظیفه دارد بر عملکرد دولت نظارت قوی داشته باشد تا قوانین تصویب شده از سوی مجلس توسط دولت اجرایی شود.
محمد حسین فهمیده
تولد و تحصیل
شهید محمد حسین فهمیده، در اردی بهشت سال 1346، در خانواده ای مذهبی در محله پامنار، از محله های قدیمی شهر قم، دیده به جهان گشود.
دوران کودکی را به همراه دیگر فرزندان خانواده با صفا و صمیمیت، زیر سایه توجه و محبت پدر و مادری مهربان گذراند و در سال 1352 راهی مدرسه شد. چهار سال ابتدایی را زیر نظر معلمی روحانی گذراند و سال پنجم را به دلیل انتقال خانواده اش به شهر کرج، در مدارس این شهر سپری کرد. محمدحسین با عشق و علاقه به تحصیل، همواره دانش آموز وظیفه شناس و موفقی بود.
او هم زمان با تحصیل، با پشتکار فراوان در کمک به پدر نیز می کوشید و با وجود سن کم، در فعالیت های مذهبی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی شرکت می جست.
فهمیده پس از پیروزی انقلاب
شهید فهمیده، پس از پیروزی انقلاب با تشکیل بسیج در آذر سال 1358 به فرمان امام خمینی رحمه الله ، به خیل عظیم بسیجیان جان بر کف پیوست. پس از حوادث کردستان، با وجود سن کم و جثه کوچکش راهی آنجا شد، ولی برادران کمیته به علت کمی سن، او را بازگرداندند.
این قهرمان کوچک آرام ننشست و با شرکت در آموزش های رزمی، تابستان سال 1359 را گذراند.
محمد حسین، شهریور همان سال هم زمان با شروع جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران، خود را به جبهه های جنوب رساند.
از مدرسه تا جبهه جنوب
محمدحسین فهمیده، آن چنان گوش به فرمان رهبر بود که در شروع جنگ تحمیلی، بی درنگ با رساندن خود به جبهه، در اطاعت از فرمان رهبری و پاس داری از میهن کوشش ها کرد. با این حال، رزمندگان که متوجه شدند او سیزده سال دارد، وی را برگرداندند و درصدد برآمدند از او تعهد بگیرند دیگر از شهر کرج خارج نشود، ولی او رضایت نداد و خطاب به آنان گفت: «خودتان را زحمت ندهید. اگر امام بگویند هر جا باشم، آماده رفتن هستم. من باید به مملکت خدمت کنم. من تعهد نمی دهم».
پس از این، زمزمه رفتن به جبهه را بین دوستان و خانواده اش سر داد. پس از آن، یک روز که به بهانه خرید نان از خانه خارج شده بود، به دوستش گفت سه روز بعد که به جنوب رسید، به خانواده اش خبر دهد که او به جبهه رفته است.
آموزگار ایثار
در خط مقدم جبهه، شهید فهمیده به اتفاق دوستش، محمدرضا شمس در یک سنگر بودند. محمدرضا زخمی شد و محمدحسین با سختی فراوان او را به پشت خط رساند و به جایگاه پیشین خود بازگشت. او با مشاهده تانک های عراقی که به طرف رزمندگان هجوم آورده و درصدد محاصره و قتل عام آنها بودند، تاب نیاورد و در حالی که تعدادی نارنجک به کمر بسته و در دستش گرفته بود، به طرف تانک ها حرکت کرد.
در این هنگام، تیری به پایش خورد و او را مجروح ساخت، ولی نتوانست در اراده محکم و پولادین محمدحسین خللی وارد کند. ازاین رو، بدون هیچ تردیدی تصمیم خود را عملی ساخت و از لابه لای تیرهایی که از هر سو به طرفش می آمد، خود را به تانک پیشرو رساند و با استفاده از نارنجک، موفق شد آن را منفجر کند و خود نیز تکه تکه شد.
پس از انفجار تانک، مهاجمان عراقی گمان کردند حمله ای صورت گرفته است. ازاین رو، روحیه خود را باختند و با سرعت هر چه تمام تر تانک ها را رها کردند و پا به فرار گذاشتند.
در نتیجه، حلقه محاصره شکسته شد و پس از مدتی، نیروهای کمکی رسیدند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاک سازی کردند.
خبر شهادت
صدای جمهوری اسلامی ایران، با قطع برنامه های عادی خود، اعلام کرد که نوجوانی سیزده ساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته، آن را منفجر کرده و خود نیز به شهادت رسیده است. امام خمینی رحمه الله در پیامی به مناسبت دومین سال گرد پیروزی انقلاب اسلامی فرمود: «رهبر ما آن طفل سیزده ساله ای است که با قلب کوچک خود، ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ تر است. با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید».
با این کلمات، حسین فهمیده و فداکاری او در تاریخ پرشکوه سرافرازی های ایران ثبت شد و جاودانه ماند. ا کنون هر نوجوان ایرانی، محمدحسین فهمیده را جاودانه ای می داند که سبب افتخار هر ایرانی است و هر کسی هم که شک به واقعی بودن داستان نوجوان شهید محمد حسین فهمیده دارد و آن را افسانه می خواند به بهشت زهرای تهران، قطعه 24، ردیف 44، شماره 11، سری بزند چرا که بقایای پیکر شهید محمدحسین فهمیده به خاک سپرده شده است .۱
بررسی ابهامات
سالهاست روز 8 آبان ماه را به عنوان روزنوجوان و بسیج دانش آموزی نامگذاری کرده اند و وجه تسمیه این روز شهادت شهیدشاخصی است که تصمیم به موقع او در موقعیتی حساس از برهه ای از تجاوز دشمن به خاک کشور اعم از حضور در جبهه و نحوه شهادتش مورد تایید و تحسین حضرت امام ره و مقام معظم رهبری حفظهم الله قرار گرفته و به تبع این تقریر و تقدیرها مورد توجه آحادمردم کشور و حتی خارج از کشور نیز قرارگرفت.
بی تردید آنچه این شهید را متمایز از دیگران نموده بصیرت و موقعیت شناسی ایشان است که متاسفانه در سایه پرداختن مفرط و تاکید بر سن ایشان توسط رسانه ها و تکرار بدون تحقیق پیرامون واقعه؛ در محاق مانده و کماکان مغفول است.
اما انفعال اطرافیان و آشنایان شهید در تصحیح بعضی حقایق و اصرار بر تداوم این خطای تاریخی جای سئوال و تاسف دارد. این یادداشت در صدد مخدوش کردن حماسه و ارزش کار شهید محمدحسین فهمیده نیست ؛ اما عملکرد جریان و کسانی که سهوا” یا عمدا” موجبات کتمان برخی حقایق در مورد این شهید (مخصوصا) و سایر شهدا (عموما) شده و می شوند را بی اغماض بررسی می کند.
تجزیه و تحلیل :
- برابر اطلاعات مندرج در سامانه جستجوی مزارشهداء بنیادشهید و امورایثارگران تاریخ تولد شهیدمحمدحسین فهمیده 1344/02/16 می باشد.
- برابر سند رونمایی شدهء اداره ثبت احوال دراستان البرز ؛ قطعا” تاریخ تولد شهیدمحمدحسین فهمیده شانزدهم اردیبهشت 1344 می باشد.
- غالب سایتها و منابع مطلع نزدیک به شهید فهمیده (خانواده)؛ تاریخ تولد ایشان را سال 1346 اعلام می نمایند.
- برخلاف رویه مرسوم؛ روی سنگ مزار شهید فهمیده تاریخ تولد ایشان درج نشده است ؟؟؟
- طبق اظهارات خواهر و مادر شهیدفهمیده ؛ شهید درتاریخ اول مهر 1359 به قصد عزیمت به جبهه از منزل خارج شده است.
- طبق سالشمارزندگی شهیدفهمیده مندرج در دانشنامه رشد (آموزش و پرورش) تاریخ اعزام وی 25 شهریور 1359 می باشد.
- باتوجه به مصاحبه های متعدد خواهر شهید؛ خبرشهادت محمدحسین 24 یا 30 روز پس از اعزام از رسانه ملی ودر خرمشهر اعلام شده است (بین 25 تا 30 مهر)
- طبق سالشمارزندگی شهیدفهمیده مندرج در دانشنامه رشد (آموزش و پرورش) تاریخ شهادت وی 1359/07/27 اعلام شده است. - باتوجه به سنگ مزار و اعلام مناسبت روز بسیج دانش آموزی تاریخ شهادت وی 1359/08/08 اعلام شده است.
- با توجه به خبر روزنامه کیهان که به تاریخ ۸ / ۸ / ۵۹ خبر شهادت شهید محمد حسین فهمیده و ۲۴ تن دیگر را ( که در آن روز به تهران انتقال یافته ) چاپ نموده است ؛ شهادت محمدحسین فهمیده ؛ زودتر از تاریخ مذکوراتفاق افتاده است .
- برابر اطلاعات مندرج در سامانه جستجوی مزارشهداء بنیادشهید و امورایثارگران تاریخ شهادت شهیدمحمدحسین فهمیده 1359/08/18 اعلام شده است.
- نظربه اینکه محل شهادت شهید فهمیده خرمشهر اعلام شده و تاریخ سقوط خرمشهر 4 آبان 1359 می باشد؛ امکان شهادت ایشان مورخه 8 آبان در خرمشهر بعید است.
تیجه گیری :
- باتوجه به تاریخ تولد (1344) محمدحسین فهمیده هنگام شهادت (1359) 15 ساله بوده اند.
- باتوجه به تاریخ های اعلام شده زمان شهادت ایشان بین 27 تا 30 مهرماه 1359 می باشد.
- باتوجه به تاریخ سقوط خرمشهر (1359/08/04) ؛قطعا روز 8 آبان ماه تاریخ شهادت ایشان نمی باشد.
- باتوجه خبر روزنامه کیهان؛ روز 8 آبان 59 تاریخ خاکسپاری شهید فهمیده می باشد.
- باتوجه به تاریخ های سالشمارزندگی شهید(دانشنامه رشد)؛ 13 سالگی ؛سن آغاز ورود این شهیدعزیز به فعالیتهای انقلابی می باشد.
- باتوجه به مصاحبه های متعدد خواهر شهید ؛ تناقضاتی در بیان تاریخهای زندگینامه؛تحصیل؛ مهاجرت از قم به کرج؛ فعالیتهای انقلابی؛اعزام و شهادت شهید فهمیده مشاهده می شود.
- پیام معروف امام خمینی ره که در آن تلویحا به حماسهء شهیدفهمیده اشاره نموده اند؛ 4 ماه پس از شهادت وی و در دومین سالگرد پیروزی انقلاب بیان گردیده است. - متاسفانه در خلال این 4 ماه پس از شهادت؛ هیچ منبع آگاهی سعی در تصحیح تاریخ تولد و شهادت ؛شهیدفهمیده نکرده است .۲
۱_حوزه نت
با آل علی هر که در افتاد بر افتاد
ديشب به سرم باز هواي دگر افتاد
در خواب مرا سوي خراسان گذر افتاد
چشمم به ضريحِ شَهِ والا گهر افتاد
اين شعر همان لحظه مرا در نظر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
اين قبرِ غَريب الغُربا خسرو طوس است
اين قبرِمُغيث الضُّعفا شَمس شُموس است
خاكِ درِ او، مرجعِ ارواح و نفوس است
بايد ز رَهِ صدق، بر ا ين خا ك در افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
اين روضه ي پر نور، به جنّت زده پهلو
مغز مَلَك از عطر نسيمش شده خوشبو
بشنيد نسيم سحري رايحه ي او
كز بوي بهشتيش، چنين بي خبر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
حورانِ بهشتي زده اند، در حرمش صف
خِيلِ مَلَك از نور، طَبَق ها همه بر كف
شاهان به ادب در حرمش گشته مُشرّف
اينجاست كه تاج از سر هر تاجوَر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
اولاد علي شافع يوم عَرَصاتند
د ا ر ا ي مقا ما ت رَ فيعُ ا لدَّ رَ جا تند
در روز قيامت همه اسباب نجاتند
اي واي بر آن كس كه به اين دَرّه در افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد !
کام و دهن از نام علی یافت حَلاوت
گل در چمن از نام علی یافت طَراوت
هر کس که به این سلسله بنمود عَداوت
در روز جزا، جایگهَش در سَقَر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
هر کس که به این سلسله ی پاک جفا کرد
بد کرد، نفهمید، غلط کرد، خطا کرد
دیدی که یزید از ستم و کینه چه ها کرد
آخر به دَرَک رفت و به روحش شَرَر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
اولادِ اُمَیّه چو دَرِ کینه گشودند
بر عِترَتِ اطهار بسی ظلم نمودند
آخر همگی بِیدَقی از لعن ربودند
دیدیم که از نام و نشانشان، اثر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
حَجّاج که شد منکر هر خارقِ عادات
می کُشت به هر روز، بسی شیعه و سادات
امروز به او لعن کنند اهلِ سعادات
آوازه ی ظلمش به همه بحر و بر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
کردند جفاها بنی عبّاسِ ستمگر
مسموم شد از ظلم و جفا موسِیِ جعفر
بر قلب غریب الغربا، زَهر زد اَخگر
ظلم بنی عباس، به گیتی سَمَر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
بست آب به قبر شهدا چون مُتوکّل
در اوج فلک روح مَلَک شد متزلزل
دریا به فغان، موج زنان نعره زد از دل
در سطح زمین، غُلغُله در خشک و تر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
جِیشِ مُتوکّل، به لبِ شط بِنِشَستَند
بر زایِرِ شاه شهدا، راه ببستند
از کین، دل زَوّارِ حسین را بِشِکَستَند
از قافله ی عشق، بسی دست و سر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
یا رب به حَقِ مَنزلتِ شاه شهیدان
امسال نما لطف، به مرد و زنِ تهران
ما غرق گناهیم، تویی غافرِ عصیان
این شعر مرا بارِ دگر در نظر افتاد
با آل علي هر كه در افتاد بر افتاد!
سید اشرف الدین قزوینی ( نسیم شمال )
اقیانوس سرخ
دیوار به دیوار و خیابان به خیابان فاصله بیشتر می شد.
نخلستان به نخلستان و شهر به شهر؛ و قلب من سخت در فشار.
اگر این همه فاصله، افقی نبود و همه را عمودی فرض می کردی الان زیر یک دنیا آوار بودم ، همان قدر نفس گیر ، همان قدر جان سپرده.
باورش برایم سخت بود! باور اینکه می گفتند در آغاز دیدار برای زائرت آغوش باز می کنی. با تو اما تمام باور نکردنی های زندگی ام باور پذیر شد.
گرمای آغوش پدرانه ات در بند بند وجودم شعله انداخته و هنوز خرمن جانم را می سوزاند؛ و هنوز پرم از عطر سیب و تربت نم خورده تنت.
با تو می شود یک شبه به ملکوت رفت.
با تو…یک روزه ، با تو… یک آنه.و حال خودت بگو با این همه فاصله چه کنم؟
و این همه هوای دلتنگی؟
یک ،دو ،سه، …،اصلا چه فرق می کند چند سال مانده است به اربعین من.مهم تویی و اربعین تو ؛ و من مانده ام چگونه از اربعین تو دور شده ام!به چه امید؟ به امید رسیدن به اربعین عمر خویش؟!!!
من این عمر بی تو را نخواهم ،چه کنم؟
کاش زمان همان دم جدایی از نفس افتاده بود.همان جا که همه ی ما از نفس افتادیم.
همان دم که به رسم اعراب باز سلام دادیم به جای خداحافظی.
صل الله علیک ایها الامام المظلوم
صل الله علیک ایها الامام الغریب
همان جا که من دیگر نتوانستم با همین مضامین برسم به عطشان و مذبوح و عریان و شهید .
اینک اما این منم با باور دق نکردن از دوریت. با باور جان نسپردن از هجرانت.
و فقط می توانم بگویم: “شرمنده جانان، ز گران جانی خویشم".
شاید هم اربعین اینجا سرپا نگهم داشت.
اربعین انقلاب خمینی .
اربعین انقلاب دیالمه.
اربعین انقلاب متوسلیان .
اربعین انقلاب بانو دباغ.
موجی که دست روح خدا برانگیخت و با آن اقیانوسی را به سمتت روانه ساخت این روزها عام الاربعینش را می گذراند و تو با این اقیانوس سرخ چهل ساله ، کنار اربعین خودت چه ها خواهی کرد، خدا می داند! تو با کل عالم قیام خواهی کرد،حسین(ع)! با کل عالم .تو همان “کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا” هم که باشی باکی نیست، که سفینة النجاة عالمی. و بی خود نیست منتقم خونت در آن ندای وعده داده شده “اهل العالم” را خطاب خواهد کرد نه اهل دنیا را.
نوشته شده به قلم …..اصلا چه اهمیت دارد این (من) در مقابل شاه. 1397/8/14
۳ واقعه در یک روز
روز 13 آبان که در تقویم به عنوان روز مبارزه با استکبار نامگذاری شده یادآور سه واقعه مهم در تاریخ معاصر ایران است که در سه دوره مختلف رخ داده و به همین دلیل این روز را در تاریخ کشور به عنوان روزی به یادماندنی به ثبت رسانده است.
تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه در 13 آبان 1343
13 آبان 1357 که روز دانشآموز نام گرفت
تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 1358 عنوان این سه واقعه تاریخی است که نمیتوان هیچ یک را از نظر اهمیت نسبت به دیگری اولی تر دانست چرا که هر کدام در دوره وقوع تاثیر گذاری خاص خود را داشته و شرایط را به نحوی تغییر دادهاند.
تبعید امام خمینی به ترکیه 13 آبان 1343
کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی حقی است که به اتباع بیگانه داده میشود و آنها را ازشمول قوانین کشور مصون ومستثنی میکند؛ درواقع در صورت ارتکاب جرم در خاک کشور، دولت میزبان حق محاکمه آن مجرم را ندارد.
کاپیتولاسیون ریشه در استعمار دارد و کشورهای استعمارگران این قانون را به کشورهای ضعیف تحت سلطه تحمیل میکردند؛ کاپیتولاسیون درایران طی معاهده ترکمانچای برای اتباع روسیه به رسمیت شناخته شد و پس ازآن برخی کشورهای استعمارگر دیگر، این امتیاز نامشروع را بعلت ضعف حکومت های قاجاریه کسب کردند؛ اما، کاپیتولاسیون در سال 1306، تحت فشار افکار عمومی و فضای حاکم بر روابط بینالملل پس از جنگ اول جهانی لغو گردید.
هنوز بیش از 3 دهه از الغای کاپیتولاسیون نمیگذشت که محمدرضا پهلوی احیاگر مجدد آن شد. کابینه اسدالله علم در سیزدهم مهر سال 1342، به دستور شاه، پیشنهاد آمریکا مبنیبر اعطای مصونیت قضایی به اتباع آمریکایی را به صورت یک لایحه قانونی در هیتت دولت تصویب کرد.
چندی بعد این خبر به حضرت امام رسید و ایشان را به خروش و فریاد واداشت به طوری که در4 آبان 1343 ایشان طی نطقی تاریخی به رسوایی این اقدام ننگین پرداختند.
فرازهایی از سخنرانی ایشان چنین بود:
« … دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد، ملت ایران را از سگهای آمریکایی پستتر کردند. اگر چنانچه کسی یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او میکنند؛ اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست میکنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام ایران را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد…».
رژیم که در طول دو سالی که امام قیام کرده بودند، نتوانسته بود با هیچ شیوهای، ایشان را آرام کند، تنها یک راه پیش پای خود میدید و آن تبعید امام بود.
در شب 13 آبان 1343، صدها کماندو به همراه مزدوران ساواک به منزل امام در قم حملهور شدند ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند و سپس با یک هواپیمای نظامی ایشان را به ترکیه تبعید کردند. این سرآغار هجرتی بود که 14 سال بعد پیروزی انقلاب اسلامی را به بار آورد.
روز دانشآموز 13 آبان 1357
در حالی که انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) به روزهای سرنوشت سازی نزدیک میشد همه اقشار مردم ایران از زن و مرد و پیر و جوان، سعی در ایفا کردن نقش تاریخی خود و عمل به تکلیف الهی داشتند.
در این میان دانشآموزان و نوجوانان شور و حال دیگری داشتند.
صبح روز 13 آبان 1357، دانشآموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند تا صدای اعتراض خود را به گوش همگان برسانند.
این جوانان پر شور و خداجو، گروه گروه، داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروههای دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. ساعت 11 صبح، مأموران، ابتدا چند گلوله گاز اشکآور در میان این جمعیت خروشان پرتاب کردند؛ اما، اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس میکشیدند، صدای خود را رساتر کرده و با فریاد اللهاکبر، لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند.
در این هنگام تیراندازی آغاز شد و جوانان و نوجوانان بیگناه، یکی پس از دیگری، در خون خود غلتیدند. در این روز، 56 نفر شهید و صدها نفر مجروح شدند.
حضرت امام(ره) در پیامی به همین مناسبت فرمودند:
«… عزیزان من صبور باشید، که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است … ایران امروز جایگاه آزادگان است… من از این راه دور، چشم امید به شما دوختهام … صدای آزادیخواهی و استقلالطلبی شما را به گوش جهانیان میرسانم.»
به خاطر گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان دانشآموز، این روز در تاریخ انقلاب اسلامی به نام روز دانشآموز نامگذاری شده است.
تسخیر لانه جاسوسی ـ روز مبارزه با استکبار جهانی
13 آبان 1358 در ابتدای انقلاب و زمان حکومت دولت موقت با هدف وادار کردن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند.
دانشجویان از دانشگاههای تهران، پلیتکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و … گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا از دیوارهای سفارت بالا رفته و علیرغم مقاومت محافظین و آمریکاییها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند.
در هنگام تسخیر سفارت، آمریکاییها به سرعت مشغول نابود کردن بسیاری از اسناد دخالتها و تجاوزارت و غارتهای خود شدند ولی پس از تسخیر سفارت به سرعت از نابودی باقیمانده اسناد جلوگیری شد و بعدها اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا به دست آمده بود چاپ شده و در اختیار همگان قرار گرفت.
به محض انتشار این خبر، مردم بسیاری با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع کرده و از حرکت دانشجویان حمایت کردند. امام خمینی(ره) نیز در پیامی این حرکت را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول نامیدند.
این حرکت دانشجویان معترض، خشم آمریکاییها را برانگیخت و آنها که ناتوان از درک ملتی استقلالطلب و آزادیخواه بودند، دست به اقداماتی بر ضد جمهوری اسلامی ایران زدند؛ از آن جمله فشار آوردن به مجامع بینالمللی مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، شورای امنیت و …، ایجاد جو منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و برخی اقدامات دیگر از جمله آنهاست.
اما پس از بیثمر ماندن، آنها به اقدامات جدیتری روی آوردند؛ از جمله قطع کامل روابط سیاسی در 20 مهر 1359، حمله نظامی به ایران و تجاوز به خاک کشورمان که به شکست مفتضحانه آنها در صحرای طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادی و بلوکه کردن دارایها و اموال ایران و… که هیچکدام تاکنون درعزم ملت ایران برای مقابله با ظلم و بیعدالتی جهانی ومنشا اصلی آن در جهان یعنی استکبار جهانی و آمریکا خللی وارد نکرده است.
و اینگونه نام روز 13 آبان برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار شد و مردم شریف ایران هر ساله برای گرامی داشت یاد و خاطره این سه واقعه مهم در روز ۱۳ آبان به خیابان می آیند :
تصاویر حضور طلاب مدرسه علمیه کوثر ورامین در راهپیمایی ۱۳ آبان ۹۷
<< 1 ... 53 54 55 ...56 ...57 58 59 ...60 ...61 62 63 ... 253 >>