حجاب

حجاب حریمی میان زنان و مردان نامحرم است و سبب فروکش کردن غریزه جنسی می شود.

حجاب بیانگر وقار و افتخار یک زن است .

حجاب،بوی خوش عفاف و پاکدامنی است .

حجاب تلالو شبنم بر چهره است زن،این موجود ظریف،مظهر جمال خلقت است .

حجاب نوعی ارزش و احترام برای زنان به دنبال می آورد تا نامحرمان هوسران، آنها را با دیده حیوانی ننگرند 

 

دانلود تلخیص کتاب مسئله حجاب نوشته شهید مرتضی مطهری 

 

دانلود کنید 

   پنجشنبه 21 تیر 1397نظر دهید »

حریم عفاف 

 

عفاف

 

يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ۞ لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا .

 

ای پیغمبر (گرامی) با زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند، که این کار برای اینکه آنها (به عفّت و حرّیت) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوس رانان) آزار نکشند بسیار نزدیکتر است و خدا (در حق خلق) بسیار آمرزنده و مهربان است. البته (بعد از این) اگر منافقان و آنان که در دلهاشان مرض (و ناپاکی) است و هم آنها که در مدینه (بر ضد اسلام) تبلیغات سوء می‌کنند (و دل اهل ایمان را مضطرب و هراسان می‌سازند) دست (از این زشتی و بدکاری) نکشند ما هم تو را بر (قتال) آنها بر انگیزیم (و بر جان و مال آنها مسلط گردانیم) که از آن پس جز اندک زمانی در مدینه در جوار تو زیست نتوانند کرد.

 

نکته ها

«جلابيب» جمع «جلباب»، به معناى مقنعه‌اى است كه سر و گردن را بپوشاند،. و يا پارچه بلندى كه تمام بدن و سر و گردن را مى‌پوشاند. در آيات گذشته سخن از اذيّت و آزار مؤمنان به دست منافقان بود.

اين آيه مى‌فرمايد: براى آنكه زنان مؤمن مورد آزار افراد هرزه قرار نگيرند، به گونه‌اى خود را بپوشانند كه زمينه‌اى براى بى‌حرمتى آنان فراهم نشود. بر اساس اين آيه، نوعى روسرى مورد استفاده‌ى زنان آن زمان بوده، ليكن زنان در پوشاندن خود از نامحرم دقّت نمى‌كرده‌اند. لذا سفارش اين آيه، نزديك كردن جِلباب به خود «مرجفون» از «ارجاف»، به كسانى گفته مى‌شود كه با شايعه‌سازى، در جامعه‌ى اسلامى دلهره ايجاد مى‌كنند.

 

كسانى كه به جبهه نمى‌رفتند، امّا در شهر شايعه مى‌كردند كه مسلمانان شكست خوردند و كفّار پيروز شدند يا پيامبر اسلام شهيد شد، آنان با اين اقدام زشت سبب‌ نگرانى مردم مى‌شدند. «لَنُغْرِيَنَّكَ» از «اغراء» به معناى چسباندن و كنايه از تسلّط همه جانبه است.

 

اين آيه را اگر در ادامه آيه قبل ببينيم، مراد آن است كه منافقان و بيماردلان مدينه مزاحم زنان مؤمن بودند كه خداوند در آيه قبل به زنان دستور پوشش كامل داد و در اين آيه به اين بيماردلان هشدار مى‌دهد و ممكن است اين آيه مستقل باشد، و مراد اين باشد كه با توطئه‌گرانى كه با جنگ سرد و شايعه‌سازى، ايجاد دلهره مى‌كنند برخورد كرده و آنها را قلع و قمع نماييد.

 

با آن كه تندترين تهديدها در اين آيه آمده و جامعه‌ى اسلامى همواره بزرگ‌ترين ضربه‌ها را از شايعه سازان خورده است، امّا متأسفانه در كتب فقهى كمتر به اين موضوع توجّه شده و حتّى يكى از مجتهدان كه سال‌ها قاضى بود مى‌گفت: من 54 كتاب فقهى را گشتم و تحت عنوان «ارجاف» بابى را نيافتم.

 

جمله‌ى آخر اين آيه‌ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَكَ‌ … را دو گونه مى‌توان معنا كرد:

الف: چنان تو را بر آنان مى‌شورانيم كه همگى قلع و قمع شوند و جز مدّت كمى نتوانند در كنار تو بمانند.

ب: چنان آنان را تار و مار مى‌كنيم كه جز تعداد كمى از آنان در مجاورت تو باقى نمانند.

 

 

تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم


موضوعات: انس با قرآن
   پنجشنبه 21 تیر 13971 نظر »

آقایان، به ساز چه کسی میرقصند؟!

 

 

ماعده هژیری

 

 

چند روزی از جریان برخورد با مائده هژبری می گذرد، تحلیل ها و عکس العمل های متفاوتی تا کنون در فضای مجازی منتشر شده است، نسبت به این اتفاق، چند نکته قابل تأمل است:

اولا اینکه گناه و هر عملی که موجب ترویج فحشاء و بی بند و باری شود از نظر عقل و دین محکوم است و باید زمینه ترویج و اشاعه آن توسط حکومت اسلامی برچیده شود!

 

ثانیا اینکه طبق سیره اهلبیت علیهم السلام و معارف اسلامی نباید یک فرد خاطی را به صِرف اینکه یک خطا ولو خطای بزرگی انجام داده، در انظار عمومی رسوا کرد و زمینه را برای انحراف بیشتر و عمیق تر آن فراهم کرد! یک فردی که اعتراف کرده که هیچ برنامه سازماندهی شده ای نداشته و این اقدام او یک خطای فردی بوده باید از طرف نظام اسلامی هدایت و جهت داده شود تا به خطای خود پی ببرد نه اینکه با او رفتاری شود که از دین و نظام اسلامی دلزده شده و مسیر هدایت او ناهموار شود!

 

ثالثا اینکه اگر بنابر برخورد با چنین اقدامات و عاملان آنها باشد، باندهای فساد و فحشاء و فسادهای زیرزمینی سازمان یافته که دختران معصوم این سرزمین را به فساد کشیده اند، در اولویتند نه اینکه باندهای فساد به راحتی دختران معصوم و اغفال شده کشور را به مقصد کشورهای خلیج نشین ترانزیت کنند و اتفاق خاصی نیفتد؟!

 

رابعا اینکه برخی دوستان، در مقام مقایسه بین خطای یک دختر، با اختلاس های کلان و خطاهای راهبردی سیاسی امنیتی برخی مسئولین و وابستگان آنها برآمده و اینچنین وانمود کرده اند که انتشار فیلم رقص یک دختر در فضای مجازی دارای اهمیت نیست در حالیکه هر دو خطا در جای خود و به اندازه خود، اشتباه بوده و باید مانع رشد آنها شد!

 

خامسا اینکه چرا برخورد با مائده هژبری با این سرعت انجام می شود و بدون فوت وقت، اعترافات او در رسانه ملی پخش می شود در حالیکه مفسدین اقتصادی، سیاسی و امنیتی در یک حاشیه امن در جامعه زندگی کرده و حتی مراجع ذیربط حاضر به بی آبرو کردن آنها نمی شوند درحالیکه متعرض به بیت المال باید در جامعه بی آبرو شود؟! اگر یک شخصی تا این حد در مجازاتش سختگیری می شود و به سرعت در رسانه ملی رسوا می شود چرا وابستگان برخی مسئولین درجه یک اجرائی کشور دارای ساحل امنی هستند که هر غلط امنیتی و اقتصادی که بخواهند رقم می زنند؟ چرا مهدی هاشمی که سالها به کشور و مردم خود خیانت کرده و سرمایه هنگفت دست و پا کرده باید نام او با علائم اختصاری منتشر شود و به کمترین مجازات محکوم شود و حتی بعد از قطعی شدن حکم، همچنان به راحتی در هر مجلسی که اراده کند حضور دارد، از این مصادیق در کشور ما بسیار است که با نام «ب.ز»، «ح.ف»، «م.ج»، و… معرفی می شوند که نکند آبروی آنها خدشه دار شده و دوباره نتوانند اختلاس دیگری رقم بزنند؟!

 

سادسا چرا مسئولین ذیربط دقت نمیکنند که شاید جریان مائده هژبری یک بازی باشد در جهت سرپوش گذاشتن روی همه اشتباهاتی که برخی مسئولین عامل آنها هستند ولی ملت در حال پس دادن تاوان آن اشتباهاتند!؟ در زمانیکه برجام اروپائی مرگش قطعی شده و هیچکدام از شرایط رهبری نسبت به حفظ برجام محقق نشده، در زمانیکه سفر اروپائی دکتر روحانی نتوانسته برجام معیوب را نجات دهد؟! در زمانیکه هلند سفرای ایران را اخراج میکند؛ در زمانیکه از امر رهبر معظم انقلاب مبنی بر فراهم کردن شرایط رسیدن به ۱۹۰ هزار سو بیش از یکماه می گذرد ولی خبری نیست؟!

در زمانیکه دولت، بازطراحی رآکتور اراک را به دشمن کینه توز و حیله گر ملت ایران یعنی انگلیس واگذار میکند؟!

آیا جا ندارد که مسئولین کیاست و بصیرت بیشتری به خرج داده و بی جهت زمینه به محاق رفتن مشکلات کشور را فراهم نکنند؟

چرا مسئولین باید به جای پرداختن به مشکلات اصلی کشور، به مسائل فرعی و دست چندم بپردازند؟!

و به این سادگی برای نظام اسلامی هزینه درست کنند؛ حاشیه سازی برای نظامی که خون هزاران جوان از بهترین جوانان زمانه پای آن هزینه شده، عقوبت سنگینی خواهد داشت!

مسئولین محترم باید توجه داشته باشند که اگر با یک خاطی در عرصه فرهنگی برخورد قاطع میکنند باید تمامی مفسدین اقتصادی و امنیتی را به سرعت و با شدیدترین نوع مجازات، آن هم در انظار عمومی به سزای اعمالشان برسانند، در نظامی که مائده هژبری ها ساحل امن نداشته باشند [که حق نیز همین است] اما برخی مسئولین متخلف و وابستگان آنها، دلالان اقتصادی، قاچاقچیان کلان، اخلال گران اجتماعی و سیاسی ساحل امن داشته باشند، این سؤال مهم برای عموم مردم پیش خواهد آمد که یا مسئولین، اسلام و عدالت علوی را خوب فهم نکرده اند یا اینکه جرأت اقدام ندارند و یا اینکه بستگان آنها در فسادهای کلان نقش دارند و إلا وضع کشور ما در مسائل ذکر شده نباید بحرانی باشد،آقایان مسئول به ساز چه کسی میرقصند؟!

 

حمید قدیری

کلیدواژه ها: رقص, مائده هژبری

موضوعات: خواندنی ها, سیاسی
   چهارشنبه 20 تیر 13971 نظر »

روحی که خدا ائمه را به آن استوار می سازد

 

ابوبصر می گوید : از امام صادق علیه السلام راجع به قول خدای عزوجل « وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ ۖ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي » پرسیدم . فرمود : آن مخلوقی است بزرگتر از جبرئیل و میکائیل که همراه رسول خدا صلی الله و علیه و آله و همراه ائمه است و آن از عالم ملکوت است . 

 

شرح ؛ درباره روحی که در این آیه مورد سوال واقع شده است اختلاف است ، یک قول این است که یهود در کتاب تورات خود دیده بودند که از پیغمبر صلی الله درباره هر چه بپرسد جواب بگوید ، ولی درباره روح که سوال کنند جواب نگوید ، لذا آنها به قریش گفتند : شما از محمد صلی الله درباره روح بپرسید ، اگر جواب صریح داد بدانید که او پیغمبر نیست و اگر به خدا واگذار کرد او پیغمبر است .

 

 

اصول کافی ، کلینی رازی ، ترجمه سید جواد مصطفوی ، انتشارات علمیه اسلامی ، جد۲ ، ص۱۹

   یکشنبه 17 تیر 1397نظر دهید »

داستان کمک امام زمان (عج) به فردی تازه مسلمان

 

حجت الاسلام اعتمادیان نقل می کنند : در ایامی که به انگلستان جهت تبلیغ رفته بودم  ،یک روز که به منزل یکی از دوستان دعوت شده بود وقتی وارد حیاط منزل شد، با تعجب دید که آنجا نیز بساط دیگ و آتش و نذری امام حسین (علیه‌السلام) برپاست، همه پیراهن مشکی بر تن کرده و شال عزا به گردن آویخته و عزادار حضرت سید الشهداء اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) هستند.

در این میان متوجه یک زوج جوان که خیلی عاشقانه در مجلس امام حسین (علیه‌السلام) فعالیت می‌کردند، شد و وقتی از حال آن‌ها جویا شد، متوجه شد که آن دو مسیحی بوده‌اند و مسلمان شده‌اند و هر دو پزشک هستند.

مرد متخصص قلب و عروق و زن هم فوق تخصص زنان. برایش جالب بود که در انگلستان، برخی از مردم این طور عاشق اهل بیت (علیه‌السلام) باشند و مخصوصاً دو پزشک مسیحی، مسلمان شوند و با این شور و حال و با کمال تواضع در مجلس امام حسین (علیه‌السلام) نوکری کنند.

کمی نزدیک‌تر رفت، با آن زن تازه مسلمان شروع به صحبت کردن نمود و از او پرسید که به چه علت مسلمان شده و علت این همه شور و هیجان و عشق و محبت چیست؟

او گفت: «درست است، شاید عادی نباشد، اما من دلم ربوده شده، عاشق شدم و این شور و حال هم که می‌بینی به خاطر محبت قلبی من است.» از او پرسید: «دلربای تو کیست؟ چه عشقی و چه محبتی!؟»

پاسخ داد: «من وقتی مسلمان شدم، همه چیز این دین را پذیرفتم، به خصوص این که به شوهرم خیلی اطمینان داشتم و می‌دانستم بی‌جهت به دین دیگری رو نمی‌آورد.

نماز و روزه و تمام برنامه‌ها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم. فقط در یک چیز شک داشتم و هر چه می‌کردم دلم آرام نمی‌گرفت و آن مسئله آخرین امام و منجی این دین مقدس بود که هرچه فکر می‌کردم برایم قابل هضم نبود که شخصی بیش از هزار سال عمر کرده باشد و باز در همان طراوت و جوانی ظهور کند و اصلاً پیر نشود.

در همین سرگردانی به سر می‌بردم تا اینکه ایام حج رسید و ما هم رهسپار خانه خدا شدیم. شاید شما حج را به اندازه ما قدر ندانید. چون ما تازه مسلمانیم و برای یک تازه مسلمان خیلی جالب و دیدنی است که باشکوه‌ترین مظاهر دین جدیدش را از نزدیک ببیند.

 

وقتی اولین بار خانه کعبه را دیدم، به طوری متحول شدم که تا به آن موقع این طور منقلب نشده بودم. تمام وجودم می‌لرزید و بی‌اختیار اشک می‌ریختم و گریه می‌کردم. روز عرفه که به صحرای عرفات رفتیم، تراکم جمعیت آن چنان بود که گویا قیامت برپا شده و مردم در صحرای محشر جمع شده بودند.

ناگهان در آن شلوغی جمعیت متوجه شدم که کاروانم را گم کرده‌ام، هوا خیلی گرم بود و من طاقت آن همه گرما را نداشتم، سیل جمعیت مرا به این سو و آن سو می‌برد، حیران و سرگردان، کسی هم زبانم را نمی‌فهمید، از دور چادرهایی را شبیه به چادرهای کاروان لندن می‌دیدم، با سرعت به طرف آن‌ها می‌رفتم، ولی وقتی نزدیک می‌شدم متوجه می‌شدم که اشتباه کرده‌ام.

 

خیلی خسته شدم، واقعاً نمی‌دانستم چه کنم. دیگر نزدیک غروب بود که گوشه ای نشستم و شروع کردم به گریه کردن، گفتم خدایا خودت به فریادم برس! در همین لحظه دیدم جوانی خوش سیما به طرف من می‌آید.

 

جمعیت را کنار زد و به من رسید. چهره‌اش چنان جذاب و دلربا بود که تمام غم و ناراحتی خود را فراموش کردم. وقتی به من رسید با جملاتی شمرده و با لهجه انگلیسی فصیح به من گفت: «راه را گم کرده ای؟ بیا تا من قافله‌ات را به تو نشان دهم.»

او مرا راهنمایی کرد و چند قدمی بر نداشته بودیم که با چشم خود «کاروان لندن» را دیدم! خیلی تعجب کردم که به این زودی مرا به کاروانم رسانده است. از او حسابی تشکر کردم و موقع خداحافظی به من گفت : «به شوهرت سلام مرا برسان».

من بی اختیار پرسیدم: «بگویم چه کسی سلام رسانده؟» او گفت : «بگو آن آخرین امام و آن منجی آخرالزمان که تو در رمز و راز عمر بلندش سرگردانی! من همانم که تو سرگشته او شده ای!» تا به خودم آمدم دیگر آن آقا را ندیدم و هر چه جستجو کردم، پیدایش نکردم.

 

آنجا بود که متوجه شدم امام زمان عزیزم را ملاقات کرده‌ام و به این وسیله طول عمر حضرت نیز برایم یقینی شد. از آن سال به بعد ایام محرم، روز عرفه، نیمه شعبان و یا هر مناسبت دیگری که می‌رسید من و شوهرم عاشقانه و به عشق آن حضرت خدمتش را می‌کنیم و آرزوی ما دیدن دوباره اوست.»

 

تمنای وصال ، حسن محمودی ، نشر همای غدیر ، ص ۱۰۷

   شنبه 16 تیر 1397نظر دهید »

به ظهور نزدیک شده ایم …

 

رهبر انقلاب: ما نباید فکر کنیم که چون امام زمان خواهد آمد و دنیا را پُر از عدل و داد خواهد کرد، امروز وظیفه‌ای نداریم؛ نه، بعکس، ما امروز وظیفه داریم در آن جهت حرکت کنیم تا برای ظهور آن بزرگوار آماده شویم.۱

 

به ظهور نزدیک شده ایم  

ما به زمان ظهور امام زمان ارواحنافداه، این محبوب حقیقی انسانها نزدیک شده‌ایم؛ زیرا معرفتها پیشرفت کرده است.۲

 

 

با اطمینان می گویم!

کسانی که در گذشته‌ئی نه چندان دور آیه‌ی یأس میخواندند و نه تنها اسلام و مسلمین بلکه اساس معنویت و دینداری را در برابر هجوم تمدن غرب، از دست‌رفته می‌پنداشتند، امروز سر بر افراشتن اسلام و تجدید حیات قرآن و اسلام، و متقابلاً ضعف و زوال تدریجی آن مهاجمان را به چشم می‌بینند.و با زبان و دل تصدیق میکنند.

من با اطمینان_کامل میگویم: این هنوز آغاز کار است، و تحقق کامل وعده‌ی الهی یعنی پیروزی حق بر باطل و بازسازی امت قرآن و تمدن نوین اسلامی در راه است: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الأَْرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضی‌ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ» نشانه‌ی این وعده‌ی تخلف‌ناپذیر در اولین و مهمترین مرحله، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و بنای بلندآوزه‌ی نظام اسلامی بود که ایران را به پایگاه مستحکمی برای اندیشه‌ی حاکمیت و تمدن اسلامی تبدیل کرد. سر بر آوردن این پدیده‌ی معجز‌آسا، درست در اوج هیاهوی مادیگری و اسلام‌ستیزیِ چپ و راست فکری و سیاسی، و آنگاه مقاومت و استحکام آن در برابر ضربات سیاسی و نظامی و اقتصادی و تبلیغاتی که از همه سو نواخته میشد، در دنیای اسلام امیدی تازه برانگیخت و شوری در دلها پدید آورد.

هر چه زمان گذشته، این استحکام ـ به حول و قوه‌ی الهی ـ بیشتر و آن امید ریشه‌دارتر شده است. در طول سه دهه‌ئی که بر این ماجرا میگذرد، خاورمیانه و کشورهای مسلمان آسیا و افریقا، صحنه‌ی این هماوردی پیروزمندانه است.۳

 

نماز جماعت در قدس

امیدوارم که ان‌شاءاللّه آن روزی را که شماها در قدس نماز جماعت میخوانید، ببینید و ببینیم ان‌شاءاللّه؛ ما معتقدیم که این ‌روز خواهد آمد. ممکن است شخص این حقیر یا امثال ما نباشند، امّا این روز خواهد آمد و دیر هم نخواهد شد. چند سال پیش، این همان دولتِ صهیونیستیِ همسایه‌ی شما گفت که ایران را ما تا مثلاً ۲۵ سال دیگر، چنین میکنیم، چنان میکنیم؛ من گفتم که شما ۲۵ سال دیگر را درک نخواهید کرد که بخواهید آن‌وقت شما آن کار را انجام بدهید! ان‌شاءالله این روز پیش می‌آید

 

۱_ ۱۳۸۱/۷/۳۰ ‌‌‌‌‌‌‌‌

۲_ در تاریخ ۳ آذر ۱۳۷۸ مصادف با ۱۵ شعبان ۱۴۲۰

۳_در تاریخ ۱۷ آذر ۱۳۸۷ در پیام به کنگره عظیم حج

۴_در تاریخ ۱۰ اسفند ۹۶ در دیدار وزیر اوقاف و جمعی از علمای سوریه

   جمعه 15 تیر 13971 نظر »

مجموعه اشعار در مدح امام زمان عجل الله

 

در مدح امام زمان  

 

دل را ز بيخودى سر از خود رميدن است

جان را هواى ز قفس تن پريدن است

 

از بيم مرگ نيست که سر داده‏ ام فغان

بانگ جرس به شوق به منزل رسيدن است

 

دستم نمى رسد که دل از سينه بر کنم

بارى علاج شکر گريبان دريدن است

 

شامم سيه ترست ز گيسوى سرکشت

خورشيد من بر آى که وقت دميدن است

 

سوى تو اى خلاصه گلزار زندگى

مرغنگه در آرزوى پر کشيدن است

 

بگرفته آب و رنگ ز فيض حضور تو

هر گل در اين چمن که سزاوار ديدن است

 

با اهل درد شرح غم خود نمى کنم

تقدير غصه دل من ناشنيدن است

 

آن را که لب به دام هوس گشت آشنا

روزى ” امين‏” سزا لب حسرت گزيدن است

 

سید علی خامنه ای

♦♦♦ 

 

به فدای جسم و جانت جسم و جانت که شه جهانیانی

به مدیح تو چه گویم که تو خود جهان جانی

 

به خیال خال رویت شده طی بساط عمرم

نظری به حال زارم که تو محیی جهانی

 

زچه رو شبی به سویم نظری نمی نمایی

به برم نمی نشینی به برت نمی نشانی

 

تو که واقفی ز حال دل زار ناتوانم

چه شود اگر نمایی نظری به ناتوانی

 

نه زبان آن که گویم غم و ماجرای دل را

نه تحملی که ســازم به فشار زندگانی

 

شب و روز در فراقت ز دو دیده اشک ریزم

که مگر کنی عنایت به ضعیف خسته جانی

 

همه شب پیام وصل تو رسد به گوش جانم

همه روز حاضرم من ز برای جان فشانی

 

به رهت دو دیده بر در که مگر ز در درآیی

رخ خوب خود نمایی و کنی هر آن چه دانی

 

تو ذخیره خدایی که برای دادخواهی

به تو جلوه ها نماید که کنی جهان ستانی

 

من بینوای حیران بنشسته ام مهیا

که رسد به گوشم از غیب صدای آسمانی

 

شاعر: علامه سید محمد حسن میرجهانی طباطبائی (قدس سره)

 

♦♦♦ 

از ما عجیب نیست دعایی نمی رسد

از تحبس الدعا که صدایی نمی رسد

 

ما تحبس الدعا شده نان شبهه ایم

آنجا که شبهه است عطایی نمی رسد

 

پر باز می کنم بپرم،می خورم زمین

بال و پر شکسته به جایی نمی رسد

 

باید تنم پی سپر دیگری رود

با روزه های ما به نوایی نمی رسد

 

با دست خالی از چه پل دیگران شوم

دستی که وقف شد به گدایی نمی رسد

 

ای میزبان فدای تو و سفره چیدنت

آیا به این فقیر غذایی نمی رسد؟

 

من سالهاست منتظر یک ضمانتم

آخر چرا امام رضایی نمی رسد

 

از من مخواه پیش از این زندگی کنم

وقتی برات کرب و بلایی نمی رسد ..

 

علی اکبر لطیفیان


موضوعات: اشعار, مهدویت
   پنجشنبه 14 تیر 13971 نظر »

معنویت و تقوا ، شرط سازندگی و پیشرفت 

 

خداوند که خالق انسان و جهان است و بیش از هر کس دیگری آن ها را می شناسد ، راه های خوشبختی مخلوق و بنده خود را بهتر می داند ، او در قرآن کریم رشد اقتصادی و به وجود آمدن جامعه ای مرفه را از رهگذر حاکمیت تقوا و ارزش های الهی برای مردم معرفی نموده است و شرط برکت و رشد اقتصادی را تقوای الهی در فرد و جامعه می داند  .

 

«  وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَٰكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ  : و چنانچه مردم شهر و دیار همه ایمان آورده و پرهیزگار می شدند همانا ما ، درهای برکات آسمان و زمین را بر روی آنها می گشودیم »

 

مردمی که به رفاه و آسایش و آزادی بالاتری نسبت به رفاه و آسایش مادی رسیده اند « یعنی همان آزادی فطری و معنوی ، و رفاه و امنیت روحی و نیز استقلال در برابر استکبار و قدرت های بزرگ » به راحتی ضعف و کمبودهای رفاهی و اقتصادی را تحمیل می کنند و چنین مردمی هرگز نه از مسئولان خود می خواهند و نه به آنها اجازه می دهند که به بهانه پرداختن به کارهای اقتصادی و توسعه و سازندگی های دیگر ، از تحصیل امکانات معنوی و حرکت در راه اصلی انقلاب که برای خون داده اند و جنگیدند و اسیر مجروح و معلول شدند ، غفلت کنند یا در آن کندی و سستی نمایند .

 

و دقیقا بهمین دلیل است که امام امت ضمن تایید هرگونه خدمت مادی و اقتصادی برای این ملت مستضعف و زجر کشیده و ضمن حمایت از هر فعالیت و رفاهی برای آن ها ، کندی و سستی در حرکت به سوی فراهم آوردن امکانات ظهور حضرت را که همه به ایشان مدیون و نسبت به ایشان مسئولیت الهی و دِین فرزندی داریم ، خیانت می داند .

 

 

آشتی با امام زمان عجل الله، محمد شجاعی ، نشر محیی ، ص ۱۸۳


موضوعات: خواندنی ها, سیاسی
   چهارشنبه 13 تیر 13971 نظر »

چند راه ساده برای این که بیمار نشویم 

 

خیر اندیش

 

 

طی تحقیقاتی که از بین ۱۰۰۰ بیمار انجام داده ایم حدود ۹۹۹ تای آنها علت بیماریهایشان از سردی بود .

برای اینکه کمتر بیمار شوید چند کار را انجام دهید 

_ غذاهایتان را گرم کنید ، حداقل شام را با طبع گرم میل کنید چون هم طبع شب و هم خواب سرد است و بدن را لخت می کند ، غذاهای گرم بخورید تا خوابتان عمیق و قدرت جسمانی شما بالا برود .

_ آب سرد نخورید ، چون آب سرد زمینه ساز بیماریهایی از جمله بیماریهای کلیه و کبد و بیماریهای گوارشی است .

_ بین غذا آب نخورید 

_ لقمه هایتان را آرام بجوید ، به جای اینکه ۵۰ لقمه بخورید ، ۱۰ لقمه ی آرام جویش شده را بخورید ، چون غذایی جذب می شود که همراه با بزاق باشد .

_ سرما را به تن ندهید ، سرما را به ریه بدهید یعنی در هوای سرد تنفس کنید و تنتان را گرم نگه دارید . از کمربند استفاده کنید چرا که از وقتی استفاده از کمربند از بین رفت دو اندام اصلی کلیه و کبد درگیر می شوند .

_  از عطراستفاده کنید ، نقش استشمام عطر شبانگاه بسیار با ارزش است ،اگر می خواهید با نشاط باشید از عطر استفاده کنید به ویژه قبل از خواب چرا که استشمام عطر خواب را کوتاه و عمیق می کند . هوشیاری را بالا می برد و قلب را فرح ناک می کند …

 

_ و دیگر این که پیاده روی کنید هر فردی در روز باید بین ۱ تا ۳ کیلومتر پیاده روی داشته باشد چون پیاده روی بلغم موجود در بدن را به دم تبدیل می کند .

اگر این نکات رعایت شود تمام بیماریهای سرد از بین می رود .

 

سخنان حکیم خیر اندیش ، شنیده شده .

 

   یکشنبه 10 تیر 1397نظر دهید »

دخیل عشق : اثر خانم مریم بصیری

دخیل عشق

کتاب را با تشویق دوستان از یکشنبه شب شروع کردم و امروز ظهر به اتمام رساندم. تقریبا پنج صفحه اول را گیج و گنگ جلو می روی و از پرش بند به بند و خط به خط صحنه ها و سکانس های آن سر در نمی آوری. اما کم کم دست نویسنده برایت رو می شود و در هر دو خط منتظر تغییر صحنه خواهی بود تا غافلگیر نشوی.

 

پیشتر که می روی با شناخت نام ها و شخصیت ها به خود می آیی و می بینی علی رقم اینکه نویسنده به روش خود ادامه داده اما تو صفحات متعددی را خوانده ای بدون آنکه سر درگم شده باشی.

 

اگر از من بپرسند میگویم جایزه ای که این کتاب گرفته کم بوده است.به راستی کتاب فوق العاده ای بود. وقتی با شخصیت داستان هم قدم می شوی و سختی ها و مرارت هایش را می بینی ،می بینی که چطور یک پایش در مرکز توانبخشی جانبازان است و یک پایش در حرم امام رضا ،گاهی در خانه است و پی درمان پای مادرش و گاهی در بنگاه برای پیدا کردن خانه ای نقلی و … برایت آشکار می شود که نویسنده با این تغییرات مدام قصدخسته کردن ذهن مخاطب و همدردی و هم پایی او با(صبوره) شخصیت اصلی داستان را دارد.

و به حق بسیار ظریف و هوشمندانه قدرت تمرکز مخاطب را به چالش می کشد بدون اینکه ذره ای در این سلسله تغییرات رشته ی قصه از دستش خارج شود.

 

نویسنده در انتخاب نام شخصیت ها نیز ظرافت به خرج داده است.

(صبوره ) و صبری که در زندگی دارد.(رضا) که علی رقم از دست دادن دو پا و یک دستش در جبهه، راضی است به رضای حق.(آسیه)که زن مردی است با اخلاق و دارایی فرعون گون.و در انتها (رسول) که فرستاده ای است از طرف…. با اینکه بخش هایی از این کتاب به دردهای مگوی مردان جنگ اشاره دارد ،اصل داستان در مورد آمال و آرزوهای زنان گره خورده به جنگ است و زحماتی که در این راستا به دوش کشیده اند.

سلامتی همه جانبازان و رفع خستگی از دل و جان مادران و همسرانشان صلوات.

 

نوشته شده به قلم دوست خوبم « م.رمضانی طلبه.»


موضوعات: دلنوشته, متقین
   یکشنبه 10 تیر 13973 نظر »

1 ... 60 61 62 ...63 ... 65 ...67 ...68 69 70 ... 253

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1692
  • دیروز: 1046
  • 7 روز قبل: 16129
  • 1 ماه قبل: 28968
  • کل بازدیدها: 1120288
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 12
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 27
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
 
مداحی های محرم