« مشکلات اقتصادی کشور داخلی و باهدف تضعیف نظام صورت میپذیرد | دستور العملی جهت رسیدن به ثروت عظیم » |
شاخصه های اعتقادی جوان انقلابی از دیدگاه مقام معظم رهبری(مد ظله العالی):
به اعتقاد مقام معظم رهبری( مد ظله العالی) مسئله شاخصه های انقلابی گری هم خیلی مهم است؛ یعنی واقعا بدانیم شاخصه ها چیست، شاخصه ها را درست پیدا کنیم، در ذهن خودمان مشخص بکنیم، از کسانی که مطلع تر از ما هستند، بپرسیم. اگر این کارها انجام بگیرد، این ماندگاری انقلاب، بدون تردید خواهد بود.[1]
در مجموع می توان گفت که انقلابی بودن مستلزم حضور در صحنه شکل گیری انقلاب و براندازی نظام گذشته به عنوان نسل اول نیست؛ بلکه شامل داشتن روحیه انقلابی و همفکری و همراهی با جریان انقلاب و انقلابیون و در نتیجه تسری به نسلهای بعد نیز می شود. بر این اساس، با تحقیق در خصوص شاخصه های انقلابی بودن و بررسی بیانات مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در ده سال اخیر، برخی از این شاخصه ها را به دست آوردیم که در یک تقسیم بندی کلی می توان آنها را در دو حوزه اعتقادی و رفتاری دسته بندی نمود که در ادامه به تبیین آنها میپردازیم.
شاخصه های اعتقادی جوان انقلابی از دیدگاه مقام معظم رهبری(مد ظله العالی):
1- ایمان و اخلاص
ایمان
کلید واژه ایمان یکی از شاخصههای مهم تشکیل دهنده منویات رهبر معظم انقلاب است و به دفعات در سخنرانیها، نامهها و دیدارهای خصوصی و عمومی ایشان به آن اشارات فراوانی شده است. از نگاه مقام معظم رهبری یکی از ویژگیهای جوان انقلابی، ایمان قوی است، جوان در سایه ایمان به خداوند متعال و همچنین عزم راسخ در رسیدن به اهداف میتواند آینده این مرز و بوم را در رسیدن به آرمانهای انقلاب اسلامی تضمین کند.
ممکن است عدهای استقامت داشته باشند، ولی دین قوی نداشته باشند. ضرر استقامت و ثبات قدم این افراد، از کافران سست عنصر بسیار بیشتر است. شاید بتوان یاران معاویه را نمونه ای از افرادی دانست که در باطل خود ثبات قدم داشتند و در برابرآنان برخی از یاران حضرت علی (علیه السلام) بودند که در عین اینکه ایمان داشتند، ولی سست عنصر بودند و ثبات قدم نداشتند. هر دو گروه اشکال داشتند. حضرت علی(علیه السلام) ثبات قدم یاران معاویه و سستی یاران خودشان را این گونه تصویر میکنند: « به خدا می بینم که این مردم به زودی بر شما چیره می شوند که آنان برباطل خود فراهماند و شما در حق خود پراکنده و پریشان. شما امام خود را در حق نافرمانی می کنید و آنان در باطل پیرو امام خویش. آنان با حاکم خود کار به امانت میکنند و شما کار به خیانت. آنان در شهرهای خود درستکارند و شما فاسد و بدکردار.»[2]
ثبات قدم و استقامت و پایداری هنگامی می تواند سودمند باشد که با قوت ایمان همراه باشد. امام صادق (عليه السلام) با اشاره به ثبات قدم فرد با ایمان در راه خدا می فرمایند: «مؤمن از آهن هم سخت تر است، زیرا آهن هنگامی که در آتش گذاشته شود نرم می گردد، ولی مؤمن اگر کشته شود و بار دیگر زنده شود و بازگردد، دلش تغییر نمی کند.»[3]
مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در بررسی ویژگی ایمان این شاخصه را به عنوان علاج کار کشور میدانند و می فرمایند: «علاج کار کشور عبارت است از بیداری مردم، حفظ انگیزه های ایمانی مردم، به کار گرفتن جوانان پرانگیزه و مؤمن و تقویت درونی کشور. این تنها راه است. ملّت ایران باید از درون قوی بشود؛ اقتصادش قوی بشود. علمش قوی بشود، دستگاه های مدیریتیش قوی بشوند و بالاتر از همه، ایمانش روز به روز قویتر شود.این راه علاج است. این همان راهی است که تا امروز ملت ایران رفته است.»[4]
ایمان راستین به خداوند، یکی از ارکان مهم انقلابی بودن است. از آنجا که هر حرکت انقلابی در راه خداوند، مقابله با دشمن به حساب می آید، این مقابله به نصرت و یاری خداوند نیاز دارد که می فرماید: (إن الله يدافع عن الذين آمنوا)[5] همانا خداوند از کسانی که ایمان آورده اند، دفاع می کند.»؛ البته نصرت (دفاع) خود را شامل اهل ایمانی میگرداند که با تمام قوا در میدان باشند و انقلابی بودن را پیشه خود سازند. همچنین، اگر جامعه اسلامی، روحية انقلابی را با ایمان به خدا همراه سازند، بی تردید کمک و نصرت الهی در انتظار آنان خواهد بود.[6]
مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در دیدار با خانواده های شهدای مدافع حرم و هفت تیر، با ذکر این نکته، فرمودند: «ایمان به خدا، اعتقاد به جهاد و انگیزه قوی جوانان مؤمن و انقلابی، منابع قدرت نظام اسلامی در جنگ نامتقارن با جبهه استکبار است.»[7]
در جای دیگر میفرمایند: «انسان انقلابی باید در کنار ایمان به خدا، متدیّن و مؤمن به اسلام و انقلاب باشد. رهبر معظم انقلاب که در این خصوص معتقدند: «جوانی که تربیت می شود در کار فرهنگی، باید به معنای واقعی کلمه اعتقاد داشته باشد به استقلال کشورش؛ مؤمن به مبانی انقلاب و نظام، مؤمن به فرهنگ اسلامی، خوش بین، خوش روحیه. کار فرهنگی این است.»[8]
با نگاهی واقع بینانه به وضعیت جوان امروزی که در تیررس هزاران فتنه دینی و فرهنگی قرار گرفته است، حفظ ایمان و تقویت معنویت یکی از نشانه های مبارزه آشکار جوانان مؤمن و انقلابی با دسیسه ها و فتنه گری های دشمنان این انقلاب است. رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای مجلسن خبرگان رهبری می فرمایند: «واقعیت دیگری که ازآن نباید غفلت کرد، انگیزه های دینی در نسل امروز انقلاب است. یک وقت هست که ما پیرمردهایی که از دوره انقلاب باقی مانده ایم، ما انقلابی باقی مانده ایم، اما جوان های ما از دست رفته اند. می بینیم اینجوری نیست. ما امروز در سرتاسر کشور، از همه قشرها و در دانشگاه ها جوانان انقلابی بسیار داریم. جوانی که هم متدین است وهم انقلابی به اعتقاد من شأن این جوان از جوان انقلابی اول انقلاب بالاتر است. چرا؟ چون آن روز اولا آن انقلاب با آن عظمت و پرهیجان اتفاق افتاده بود؛ ثانیا اینترنت وماهواره نبود و این همه تبلیغات گوناگون نبود. جوان در معرض این همه آسیب نبود. جوان امروزه در معرض این همه آسیب هاست. اینترنت جلوی اوست، این همه تلاش دارد می شود برای اینکه این جوان را منحرف کنند، [اما] این جوان متدین باقی می ماند؛ نمازخوان است، به نماز اهمیت می دهد، نماز شب می خواند، نافله می خواند، در مراسم مهم دینی شرکت می کند، پای انقلاب می ایستد، شعارهای از دل برآمده میدهد. اینها چیزهای مهمی هستند. نسل امروز انقلاب به نظرما یکی از افتخارات بزرگ است. این یک واقعیتی است، باید این را دید.»[9]
در نهایت می فرمایند: «معنویت هم بحمدالله در کشور ما رو به رشد است. جوانان ما اهل ذکر، دعا، اهل قرآن ، و اعتکاف اند. ما آن تعداد از جوان هائی را که در این کشور اهل توجه به معنویت اند، به نسبت در جای دیگری سراغ نداریم و نشنیده ایم. آن طوری که از قرائن داریم مشاهده میکنیم، وجود ندارد این تعداد جوان مؤمن، علاقه مند، با این همه عوامل تخریب و اغوائی که برای جوان ها در سرتاسر دنیای امروز با وسایل مدرن دارند فراهم میکنند.»[10]
اخلاص
اخلاص یکی دیگر از شاخصه های جوان مؤمن انقلابی که رهبر معظم انقلاب بارها بر آن تأکید کرده اند اخلاص است خداوند در آیات قرآن شرایطی را برای پذیرش اعمال صالح بیان کرده است؛ زیرا بدون قبولی عمل صالح نمی توان امیدی نسبت به آثار و برکات آن داشت. اصولا انسان هرکارنیکی را که انجام میدهد به هدف دستیابی به آثار مادی و معنوی آن است. این آثار زمانی تحقق می یابند که شرایط تأثیرگذاری عمل فراهم باشد. از مهم ترین شرایطی که قرآن برای هر عملی بیان کرده اخلاص است، اخلاص مصدر باب افعال از ریشه خلوص و خلاص به معنای پاك شدن از آمیختگی است.[11]
خالص یعنی کالایی که با چیزی ممزوج و مخلوط نباشد و حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل برای خدا و به انگیزه تقرب به اوست.[12] از نظر قرآن ارزش هر فردی بستگی به اعمال عبادی دارد که با اخلاص به جا می آورد.[13] خداوند می فرماید کسب اخلاص در اعتقاد و عمل، مایه ارزشمندی انسان در نزد او خواهد شد؛ [14] پس اگر عملی فاقد عنصراخلاص باشد و عمل صالح با اموری دیگر چون شرک و ریا آمیخته شود، آن عمل فاقد ارزش خواهد بود و خداوند آن را نمی پذیرد .[15] در قرآن به صورگوناگونی به حقیقت اخلاص پرداخته شده است. تعبیر برخی آیات، به جا آوردن عبادات واعمال و قراردادن همه شئون زندگی و مرگ فقط برای خدا (لله) است [16] و تعبیر آیاتی دیگر، انجام دادن عمل برای طلب وجه خداست.[17]
باتوجه به اهمیت فوق العاده اخلاص در اسلام، رهبر معظم انقلاب نیز یکی از مهم ترین عناصر و شاخصه های جوان مؤمن انقلابی را اخلاص می دانند. ایشان می فرمایند: «عنصر دیگری که برای همه بسیجیان و جوان ها در هر نقطه ای از این عرصه عظیم که مشغول کار هستند، باید به عنوان شاخص مطرح باشد اخلاص است. فرمود اگر کسی در میدان جهاد فی سبیل الله دنبال یک خواسته شخصی برود، دنبال غنیمت برود و کشته شود، شهید فی سبیل الله نیست. شرط شهادت وشرط مجاهد فی سبیل الله بودن این است که حرکت او فی سبیل الله باشد، الله باشد؛ یعنی اخلاص داشته باشد. انگیزه های شخصی، گروهی و فامیلی، رودربایستیهای رفاقتی اگر در حرکت ما تأثیر گذاشت، این اخلاص را مشوب ومشکل درست می کند. بی اخلاصی در یک جایی خودش را نشان خواهد داد.»[18]
مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) دربارهی اخلاص چنین می فرماید:
«اخلاص، یعنی اینکه انسان، کار را برای خدا و به عشق عمل به وظیفه انجام دهد. انسان برای هوای نفس، برای رسیدن به مال، به ثروت، به مقام، نام نیک، قضاوت تاریخ، برای انگیزه های نفسانی، برای اشباع صفت پلید حسد، طمع، حرص، زیاده طلبی و افزون طلبی، کار نکند! کار را برای خدا ومحض انجام وظیفه بکند. این، معنای اخلاص است. این چنین کاری پیش می رود. این گونه کاری مثل شمشیر برنده، هر مانعی را از سر راه برمی دارد. ما در دوران انقلاب اسلامی، آن اخلاص را بالعینه در زندگی مردم کشورمان مشاهده کردیم و شد آنچه شد. امام بزرگوار ما مظهر این اخلاص بود و کرد آنچه کرد. او دنیا را در مقابل اسلام، خاضع و خاشع کرد و دشمنان اسلام را به عقب نشینی واداشت. امروز هم آحاد ملت ایران، زن و مرد ملت، اقشار مختلف، مخصوصا مسئولان؛ خصوصا هر چه مسئولیت ها بالاتر برود، محتاج همین اخلاص هستیم. تا این بار را به سرمنزل برسانیم. خالصانه و مخلصانه با کسان و نزدیکان خود می ایستادیم و برای خدا مبارزه می کردیم."[19]
حضرت علی (علیه السلام) دراین باره می فرماید: «وقتی در راه خدا با اخلاص و صادقانه عمل کردیم و خدای تعالی این را از ما دید، دشمن ما را سرکوب کرد و ما را پیروز ساخت.»
سپس همو می فرماید:
«اگر این طور نبود، این کارها انجام نمی شد: «ما قام لِلّدّین عمودٌ و لااَخْضَرَ لاِِیمانِ عوُدٌ؛ یک شاخه ایمان سبز نمی شد و یک پایه دین بر سر پا نمی ماند.»
به برکت اخلاص و صدق آن مسلمانان، این پیشرفت ها انجام شد و جامعه اسلامی پدید آمد. تمدن اسلامی و این حرکت عظیم تاریخی امروز هم همان است و ملت ما و مسلمانان در همه عالم و امروز ملت عراق و پیشروان آن ملت و نیز دیگر مردمی که در هر گوشه دنیا به نام اسلام سخن می گویند، باید این درس را از علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرا بگیرند.
حال ای عزیز! فکری کن و چاره ای برای خدا پیدا کن و بدان که شهرت، پیش این مردم ناچیز، چیزی نیست و این مخلوق ضعیف را قدرتی نیست. قدرت، پیش حق تعالی است که با هر زحمت و ریاضتی شده در دل خود با قلم عقل نگارش ده که «لا مُؤَثِّرَ فِی الوجودِ اِلاّ اللّه ؛ اثر گذار واقعی در جهان هستی، فقط خداوند است.»[20]
آثار اخلاص
از آنجا که اخلاص گرانبهاترین گوهری است که در خزانه قلب و روح انسان پیدا می شود، آثار فوق العاده مهمی نیز دارد که در روایات اسلامی با تعبیرات کوتاه و بسیار پر معنی به آن اشاره شده است.
در حدیث معروفی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می خوانیم: «ما اخلص عبد لله عزوجل اربعین صباحا الا جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه؛ هیچ بنده ای از بندگان خدا چهل روز اخلاص را پیشه خود نمی سازد مگر این که چشمه های حکمت و دانش از قلبش بر زبانش
جاری می شود».[21]
در حدیث دیگری از امام علی بن ابیطالب (علیهما السلام) می خوانیم: «عند تحقق الاخلاص تستنیر البصائر»؛ به هنگام تحقق اخلاص، چشم بصیرت انسان نورانی می شود.[22]
در حدیث دیگری از همان حضرت می خوانیم: «فی اخلاص النیات نجاح الامور؛ در اخلاص نیت پیروزی در کارها است.[23]
این نکته روشن است که هر قدر نیت خالص تر باشد به باطن کارها اهمیت بیشتری داده می شود تا به ظاهر کار، و به تعبیر دیگر، محکم کاری در حد اعلی خواهد بود؛ به همین دلیل پیروزی در کار تضمین خواهد شد. و بعکس اگر نیت آلوده به ریا باشد به ظاهر بیش از باطن اهمیت داده می شود و کارها و برنامه ها توخالی می گردد و همین امر سبب شکست است.
و نیز به همین دلیل، در حدیث دیگری از همان امام علیه السلام می خوانیم: «لو خلصت النیات لزکت الاعمال؛ اگر نیات خالص شود اعمال پاکیزه خواهد شد.»[24]
از این رو مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) اخلاص را علاج تمامی دردها دانسته و میفرمایند: ” بحمدالله در تاریخ ایران، هیچ روزی مثل این دوران و این عهد نبوده است که اسلام در حاکمیت باشد؛ پرچم قرآن برافراشته باشد؛ عمل به اسلام، ارزش به حساب بیاید و قوانین، متخذ از اسلام و قرآن باشد. ما چه می خواهیم؟ ما بیش از این و بزرگتر از این نعمت، از خدا چه می خواهیم؟ تمام تلاشمان را بایستی مبذول کنیم که این نعمت ارزشمند و بی نظیر و بی سابقه را برای این ملت حفظ کنیم. این، با تلاش مخلصانه ممکن است.
باید انگیزه ی حرکت ما در هر سطحی که هستیم انگیزه ی الهی باشد. علاج همه ی دردهای ما، اخلاص است. اگر اخلاص باشد، همه ی چیزهایی که فعلاً نظام وجامعه ی ما از آنها متأذی است، برطرف خواهد شد.اخلاص در عمل، موجب خواهد شد یکپارچگیها تحکیم بشود.[25]
و در جای دیگری میفرمایند:” تا وقتی این ملت، با همین ایمان و با همین اخلاص و با همین صفا پیش می رود و حرکت و مبارزه می کند، هرکسی در این دنیا و در این نظام باشد یا نباشد، لطف خدای متعال، شامل این نظام است و این نظام، همان قدرت و نشاط و حضور و توانایی فوق العاده را دارد و خواهد داشت. آن ملتی که اهل کار و فعالیت است و از تلاش خسته نمیشود، جوانش تحصیل علم می کند، دانشگاهش به درس و بحث و تحقیق و بقیه ی کارهایی که جوانان، در عرصهی فعالیتهای علمی و اجتماعی باید انجام بدهند، میپردازد؛ دولتش، به نیازهای مردم می رسد و سوز و درد آنها را دارد و برای مردم کار می کند؛ روحانیتش، با کمال اخلاص و صفا، در راه خدا تبلیغ می کند،حرف می زند و تلاش می کند؛ آحاد مردمش، به سمت معرفت صحیح حرکت می کنند و در راه خدا می ایستند و حضور انقلابی خودشان را حفظ می کنند. بحمدالله این معیارها، تا حدود بسیار زیادی در کشور ما موجود است. البته بهتر از این هم می تواند بشود و باید بشود. کشوری که این خصوصیات را دارد، با آن دانشجو، با آن کاسبکار، با آن روشنفکر، با آن دانش آموز، با آن روحانی، با آن دولت، با چنین ایمانی، با چنین انگیزه و صمیمیتی، نه فقط امریکا، که اگر ده قدرت هم مثل امریکا، در صحنه ی سیاست جهانی باشند، در مقام معارضه و مبارزه با چنین ملتی، نمی توانند یک مو از سر این ملت کم کنند."[26]
از مطالبی که گذشت اینگونه میتوان نتیجه گرفت که اساس و شالوده و زيربناى سعادت انسان بندگى مخلصانه اوست و اگر كسى عملى را انجام دهد كه بوى ریا و تظاهر از آن به مشام برسد. ذرّهاى اثر ندارد و در پيشگاه خداوند متعال پذيرفته نمىشود و روز قيامت با دست تهى وارد صحراى محشر مىگردد، چون در دنیا براى خدا كارى انجام نداده است كه در سراى ديگر اجر و پاداش آن را از خداوند بخواهد.
2- آرمانگرایی و همت بلند
دومین شاخص انقلابی بودن آرمان گرا بودن و همت و کار مضاعف برای رسیدن به این آرمان هاست. «عزم» به معنی اراده محکم است و تعبیر به «عزم الامور» دراینجا یا به معنی کارهایی است که دستور مؤكد از سوی پروردگار به آن داده شده است و يا کارهایی که انسان باید نسبت به آن عزم آهنین و تصمیم راسخ داشته باشد و هرکدام از این دو معنی باشد، اشاره به اهمیت آن است .[27] خداوند در آیه ۱۸۶ سوره آل عمران نیز بر عزم راسخ تأکید میکند و می فرماید: «لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»؛ هرآینه شما در مالها وجان هایتان آزموده خواهید شد و از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب داده شد و از کسانی که شرك ورزیدند، زخم زبان بسیار خواهید شنید. اگرشکیبایی و پرهیزگاری پیشه کنید، همانا این از استوارترین، جدی ترین و راست و درست ترین کارهاست. خداوند در این آیه از مسلمانان می خواهد از مقاومت خسته نشوند و با عزمی راسخ به استقبال آزمایش های الهی بروند.
تقارن ((صبر)) و ((تقوى )) در آیه گویا اشاره به این است که بعضى افراد در عین استقامت و شکیبائى ، زبان به ناشکرى و شکایت باز مى کنند، ولى مؤ منان واقعى صبر و استقامت را همواره با تقوى مىآمیزند، و از این امور دورند.[28]
از این رو، آنچه مهم به نظر می رسد، همت بلند و کار مضاعف برای رسیدن به این آرمان هاست. در نگرش قرآنی، کار و تلاش از اصول پیشرفت و توصیه های مهم الهی به انسان و جامعه انسانی است: «وأن ليس للإنسان إلا ما سعی»؛[29] «و اینکه برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست.»
مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) دو عنصر از مهم ترین عناصر تأثیرگذار در پیشرفت های ملّی برای کشورها را «خطرپذیری» و «کار سخت و پیگیری و پشتکار» میدانند.[30]
مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) درباره آرمان گرایی می فرمایند: «آرمان گرایی در اسلام و گرایش به سمت قله ها و اوج ها و آرمانها یك چیز قطعی و حتمی است.»[31]
برای رسیدن به اهداف بزرگ، اراده، همت و تلاش مضاعف لازم است، وگرنه هر قدر هم هدف متعالی باشد، دست نیافتنی خواهد بود. یک فرد انقلابی در هیچ وضعی نباید از پیگیری اهداف بزرگ انقلاب و مردم منصرف شود و یا به وضع موجود رضایت دهد. مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در این خصوص معتقدند: «شاخص دوم این است که هرگز منصرف نشویم از رسیدن به آن اهداف بلند و آرمانهای بلند؛ رضایت به وضع موجود ندهیم که اگر رضایت به وضع موجود دادیم، نتیجه اش عقب گرد است.»[32]
ایشان بعضی از آرمان های یک جوان و دانشجوی انقلابی را «عدالت طلبی»، «مساوات خواهی»، « آزادی خواهی معنوی و اجتماعی»، «عزت طلبی اجتماعی» و «سرآمدطلبی ملی در جهان» معرفی می نمایند.[33]
معظم له تنبلی، محافظه کاری و ناامیدی را نقطهی مقابل این شاخصه دانسته، تأكيد فرموده اند که: «راه پیشرفت، تمام نشدنی است و باید با انقلابیگری، مدام در این مسیر حرکت کرد.»[34]
ایشان معتقدند بعضی سعی میکنند جامعه و جوان های ما را دچار ناامیدی کنند، بگویند «آقا فایده ای ندارد، نمی شود، نمی رسیم؛ چه جوری ممکن است با این همه مخالفت با این همه دشمنی؟ این نقطه مقابل آن شاخص دوم است.[35]
امام خمینی(رحمه الله علیه) نیز درباره اهتمام بیشتر نسبت به پیشبرد آرمان های اسلام و انقلاب بسیار تأکید داشته اند. “بر شما جوانان ارزنده اسلام، که مایه امید مسلمین هستید، لازم می باشد که ملتها را آگاه سازید و نقشه های شوم و خانمان سوز استعمارگران را برملا نمایید؛ در شناسایی اسلام بیشتر جدیت کنید؛ تعاليم مقدسه قرآن را بیاموزید و به کار بندید؛ با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمانهای بزرگ اسلام بکوشید؛ برای پیاده کردن طرح حکومت اسلامی و بررسی مسائل آن اهتمام بیشتری به خرج دهید."[36]
از نگاه رهبری، تفکر روشن همراه با عزم راسخ، شجاعت و اخلاص، عواملی هستند که جوان مؤمن و انقلابی را در رسیدن به آرزوهای بزرگ ملّی هدایت خواهد کرد. ایشان در نامه ای به نهمین نشست سالیانه اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل اینگونه می نویسند: «جوانان عزیز دست یافتن به آرزوهای بزرگ ملی نیازمند نگرش روشن و عزم راسخ و شجاعت و اخلاص است و جوان مؤمن که مبانی جمهوری اسلامی و راه امام بزرگوار را عمیقا پذیرفته است، امید بخشترین نیرویی است که میتواند ملت ایران را در رسیدن به آرزوهای بزرگش یاری رساند. نقشه راه را برای رسیدن به پیشرفت و عدالت در دهه چهارم را فقط با اذعان به این حقیقت میتوان ترسیم کرد.»[37]
در جای دیگر هم می فرمایند: «بنده بارها تکرار کرده ام و جوانها باید به سمت پیشرفت حرکت کننده به سمت تحول مثبت حرکت کنند. اینکه ما به همان چیزی که داریم قانع بشویم فرض کنید ما در زمینه علمی به یک پیشرفتهایی رسیده ایم که البته مورد قبول همه دنیاست و قبول دارند که ما پیشرفت کردهایم اگربه همین اندازه قانع شدیم، عقب خواهیم ماند عقب خواهیم رفت، راه پیشرفت تمام شدنی نیست باید رفت تا رسیدن به آرمانهای بلند.»[38]
بنابراین انقلابی گری اقتضا میکند که شخص همواره وجدان خود را در مواجهه با این سوال ببیند که برای تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی چه کرده است، همانطور که از خود میپرسد آیا وظیفه اش را در قبال اسلام و تشیع انجام داده است یا نه؟ مسیر تکامل اجتماعی به خصوص در شرایط امروزی، همچون مسیر کمال فردی با مشکلات همراه است و هزینه های گوناگون آن را باید تقبل و تحمل کرد.
3- بصیرت (شناخت حق و باطل)
یکی دیگر از شاخصه های دیگری که رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنهای(مد ظله العالی) مخصوصا در چند سال اخیر به آن تأکید داشتند ، مفهوم« بصیرت» و ضرورت برخورداری و بهره مندی از آن در عرصه های سیاسی و اجتماعی بوده است و مشکل اصلی جامعه اسلامی را نبود بصیرت و ضرورت در این عرصه عنوان نموده اند. به جرأت می توان گفت دلیل همه انحرافات سیاسی و اعتقادی که تا کنون ملت ها با آن روبرو بودهاند و بعضا به نابودی و انحطاط آنان نیز منجر شده ،رفتارها ، تصمیم گیریها و موضع گیریهای بدون بصیرت بوده است.
بصیرت در لغت به معنای بینایی، بینش، دید عمیق، چشم درون، هوشیاری، یقین، حجت روشن و برهان قاطع است؛[39] و در اصطلاح بدیهی است منظور از،« بصیرت » دیدن با چشم نیست؛ بلکه نوعی بینش عمیق دربارة حق و حقیقت است که در رفتارهای فردی، اجتماعی ، فرهنگی، سیاسی و… بروز و نمود دارد وموجب می شود انسان در همۀ عرصه ها، به ویژه عرصۀ اجتماعی سیاسی، رفتاری همسو با حق داشته باشد.[40]
از این رو بصیرت دانایی صرف نیست بلکه دانایی همراه با باور و ایمان است از این رو موجب هدایت و حرکت است در حالیکه علم همواره مقرون باور قلبی نبوده و در نتیجه لزوما مایه عمل به مقتضاتش نیست. بصیرت موجب هدایت بوده انسان را از غفلت بیدار می کند انسان بصیر به کمک این قوه از خطر گمراهی و فریب خوردن در امور و موضعگیری غافلانه و حساب نشده در امان است بصیرت مانند سپری است که در هنگام فتنه هاو مواقف خطرناک انسان را مصون و محفوظ نگه می دارد.
بصیرت و بصر در قرآن به معنای قوه ادراک قلب ، معرفت و عبرت به کار رفته است.[41] همچنین آن را «شاهد، حجت و برهان» نیز معنی کرده اند.[42]
اغلب مفسران در تفسیر آیه «قَد جَآءَکُم بَصَآئِرُ مِن ربّکُم فَمَن اَبصَرَ فَلِنَفْسِه…[43] و آیه «… هذَا بَصآئرُ مِن رَبّکُم وَ هُدیً و رَحمَةٌ لِقومٍ یُؤمنون»[44]، «بصائر» را حجج و بینات دانسته اند. به نظر ابوالفتوح رازی ، بصیرت در قرآن دلالتی است که موجب علم و آگاهی میشود به نحوی که گویی عالِم، معلوم خود را مشاهده میکند. او در ادامه تفسیر آیه ۱۰۴ سوره انعام میگوید: «فمن أبصر فلنفسه، یعنی هر که بداند و اندیشه کند برای خود کند.»[45]
به نوشته طبرسی [46]«بصائر دلایلی است که آدمی به یاری آنها از گمراهی به هدایت میآید و میان حق و باطل تمییز قائل میشود. برخی بصائر را در این آیه همچنین به معنای «وحی و آنچه رسول اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) آورده» دانسته اند.[47]
معنای بصیر در آیه پنجاه سوره انعام «… قُل هَل یَستوی الاَعمی وَ البَصیر افلا تتفکرون» استفهامی انکاری و تأکیدی بر نامساوی بودن تابع حق و گمراه از هدایت است و مصادیق این دو معنا کافر و اهل فکر و نظر ( مؤمن )، جاهل و عالم اند.[48]
به فرموده امام علی علیه السلام،[49] بصیرت، بخشش پروردگار است به گونه ای که اگر آدمی بخواهد ببیند، چشم بصیرت او را میگشایند، و بدان است که حق را تصدیق (قلبی) میکند.
در نهج البلاغه آمده است که قرائت قرآن کریم و ذکر حق و عبرت گرفتن از ایام، موجب بصیرت در انسان میشود.[50]
از این رو توصیه ی اساسی معظم له به همه و به ویژه خواص، افزایش بصیرت است. ایشان در توصیهای میفرماید:«اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم،آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید.[51]
ایشان در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، دلیل اصرار بر افزایش بصیرت خواص و هدف از تأکید بر آن را چنین بیان میکند:
«اینکه بنده مسألهء بصیرت را برای خواص تکرار میکنم،به خاطر این است که گاهی اوقات غفلت میشود از دشمنیهایی که با اساس دارد میشود. اینها را حمل میکنند به مسائل جزئی. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همین معنا را داشتیم. در صدر مشروطه هم علمای بزرگی بودند که من اسم نمیآورم؛ همه میشناسید. معروفند که اینها ندیدند توطئهای را که آن روز، غربزدگان و به اصطلاح روشنفکرانی که تحتتأثیر غرب بودند، مغلوب تفکرات غرب بودند، طراحی میکردند. توجه نکردند که حرفهایی که اینها دارند در مجلس شورای ملّی آن زمان میزنند، یا در مطبوعاتشان مینویسند، مبارزه با اسلام است. این را توجه نکردند؛ مماشات کردند. نتیجه این شد که کسی که میدانست و میفهمید-مثل مرحوم شیخ فضل اللّه نوری-جلوی چشم آنها به دار زده شد و اینها حساسیتی پیدا نکردند. بعد، خود آنهایی هم که به این حساسیت، اهمیت و بها نداده بودند، بعد از شیخ فضل اللّه مورد تعرض و تطاول و تهتک آنها قرار گرفتند و سیلی آنها را خوردند؛ بعضی جانشان را از دست دادند؛ بعضی آبرویشان را از دست دادند. این اشتباهی است که آنجا انجام گرفت.این اشتباه را ما نباید انجام بدهیم».[52]
رهبر معظم انقلاب اسلامی، بصیرت را قطبنمای حرکت صحیح و شاخص راه معرفی میکند: «در جاده، همیشه باید شاخص، مورد نظر باشد. اگر شاخص را گم کردید، زود اشتباه میکنید.»[53] ایشان با اشاره به بیبصیرتی برخی از اصحاب امیر المؤمنین علی(علیه السّلام) و بیان این نکته که همهی آنها مغرض نبودند، ضعف و فقدان قدرت تحلیل خوارج را عامل بیبصیرتی آنها معرفی مینماید و اینکه شاخص را گم میکردند.»[54]
بر این مبنا، اساسیترین فایدهی بصیرت، شناخت حق از باطل است. فایده ی دیگر بصیرت از دیدگاه رهبر معظم انقلاب، استقامت در راه حقّ است. ممکن است انسان، حق را از باطل تمیز دهد، ولی دنیاطلبی و جلوههای گوناگون دنیا، انسان را از استقامت در راه حقّ و ولایت باز میدارد. امّا افزایش بصیرت، بیاعتباری دنیا و لذتهای آن را بر ملا میکند. از اینرو، فرد مشکلات و سرزنشهای چند روزه را تحمّل نموده، بر مسیر حق، پایدار و استوار باقی میماند. با توجه به این نکته که مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) میفرماید: «آنهایی که دور امیر المؤمنین(علیه السلام) بودند و ایستادند و جنگیدند، خیلی بصیرت به خرج دادند که بنده بارها از امیر المؤمنین(علیه السلام) نقل کردهام که فرمود: «و لا یحمل هذا العلم الاّ اهل البصر و الصبر».در درجهی اول، بصیرت لازم است».[55]
ایشان همچنین بصیرت را عامل حلّ مشکلات فرد و جامعه میداند و در این رابطه میفرماید: «عزیزان من! تمام مشکلاتی که برای افراد یا اجتماعات بشر پیش میآید، بر اثر یکی از این دو است: یا عدم بصیرت یا عدم صبر».[56]
توجه به پیامدهای فقدان بصیرت از سوی مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) ،جایگاه و اهمیّت گوهرگرانبهای بصیرت را در دیدگاه ایشان نشان میدهد. به همان نسبت که کسب بصیرت برای فرد و جامعه مفید است، فقدان بصیرت مضّر است تا جایی که میفرماید: «هر ضربهای که در طول تاریخ، ما مسلمانان خوردیم، از ضعف قدرت تحلیل بود».[57]
ضربات جبران ناپذیر ناشی از بیبصیرتی که ضعف در تحلیل سیاسی، دشمنشناسی، جریانشناسی، تکلیفشناسی، زمان آگاهی و اقدام به موقع در برابر دشمن را در پی دارد، گاه ممکن است تا نیم قرن تداوم داشته باشد. رهبر معظم انقلاب اسلامی(مد ظله العالی) در این زمینه میفرماید: «بصیرت و علم به زمان و استفاده از موقعیتها برای هر عالمی، چه اعلم علما باشد و چه کسی که در یک محله، احکام دین را به چند نفر تعلیم میدهد، ضروری است… ما در طول تاریخ تشیع، به خاطر عدم آگاهی علما از حقایق جریانات دنیا، خیلی ضربه خوردیم؛ به خصوص در دویست سال اخیر… هرگاه ما عالم دین و متقّی و باهوش و زرنگ و دقیقی مثال میرزای شیرازی و شیخ انصاری داشتیم، از شرّ دشمن محفوظ میماندیم و برنده بودیم؛ ولی آنجا که قدری غفلت و ناآگاهی در کار بوده است، ضرر میکردیم که آن ضرر به یک نفر و یک حوزه و یک مجموعه و یک شهر و یک سال و چند سال محدود نمیشد؛ بلکه در برخی موارد، اثرش تا پنجاه سال تمام، جامعه ی اسلامی را تحت فشار قرار میداد. دیگر نباید تسلیم ناآگاهیها شویم. باید آگاهی و بصیرت را در خودمان تقویت کنیم».[58]
بنابراین جامعه اسلامی برای رسیدن به تکامل حقیقی باید رفتارش با بصیرت باشد. جبهه های معارض با اندیشههای دینی و ولایت فقیه، از داخل و خارج، فکر اسلامی و توده مردم را نشانه گرفته و باعث تولید شبهه و درهم رختن معیارهای حق و باطل می گردد. که در چپنین وضعیتی ،بصیرت ، عامل مهم گذر از آشوبها و فتنه ها می باشد.
4- حق طلبی و عدالتخواهی
حق طلبی و عدالت خواهی از دیگر شاخصه های انقلابی بودن است. همواره در مسیر حرکت حق طلبانه انبیای الهی موانعی همچون حکومتهای طاغوت، اعتقادات خرافی و… وجود داشته که سدّ راه آنها میشدند و شرط تحقق هدف انبیا ، مقابله با موانع هدایت بشریت بود که در صورت پیروزی، به تغییرات بنیادینی منجر می شد. بر این اساس، آیات قرآن، هدف گذاری حرکت حق طلبانه و عدالت خواهانه انبیاء (علیهم السلام) را به گونه ای توصیف می کند که می توان میان این حرکتها و اهداف، با انقلاب ما نسبت مستقیمی ترسیم نمود.
قرآن در خصوص حرکت حق طلبانه انبیاء میفرماید: «هو الذي أرسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدين كله ولو كره المشرکون»؛[59] «اوست کسی که فرستاده خود را با هدایت و آیین درست روانه کرد تا آن را بر هرچه دین است، فائق گرداند، هر چند مشرکان را ناخوش آید.
طبق این آیه، انبیاء با وجود کراهت مشرکان و با توجه به اینکه اکثر حکومتهایی که انبیا با آنان مواجه بودند، خود مظهر و نماد شرک بوده و مخالف حرکت انبیاء و در تقابل با آنان بودند، در اظهار کلی دین و حق طلبی و عدالت خواهی ذره ای کوتاهی نمی کردند.[60]
حقیقت جویی و به دنبال شناخت حق و حقیقت بودن چیزی است که جزو سرشت و فطرت انسان است. این موضوع در قرآن چنین مطرح شده است: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُون»؛[61]«پس روى خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتى است که خداوند، انسان ها را بر آن آفریده، دگرگونى در آفرینش الهى نیست، این است آیین استوار ولى اکثر مردم نمى دانند.
این آیه می فرماید دین حنیف؛ یعنى دینى که از تمام کجی ها، انحرافات، خرافات و گمراهی ها به سوى حقیقت، راستى و درستى متمایل شده است، همان آیین اسلام و همان آیین پاک و خالص خدا است. مجموع این جمله چنین معنا مى دهد که توجه خود را دائماً به سوى آیینى داشته باش که از هر گونه انحراف و کجى خالى است؛ یعنی دین حق است و حق جویی را خداوند در سرشت همه انسان ها قرار داده است.[62]
عدالت، از مهم ترین اصول اجتماعی اسلام است که قرآن کریم و روایات معصومان(علیهم السلام)[63] بر اجرای آن، اصرار ورزیدهاند . امام علی(علیه السلام) پیشوای حق طلبان و عدالت خواهان، پس از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و برترین نمونه در اجرای عدالت، در تعریف این واژه فرمودند: «عدل ، همه چیز را در جای خود قرار می دهد».[64] یا در جای دیگر می فرمایند: «مَنْ جَعَلَ الْحَقَّ مَطْلَبَهُ لَانَ لَهُ الشَّدِیدُ وَ قَرُبَ عَلَیْهِ الْبَعِید»؛[65] هر کس حق طلبی را سرلوحه کارهایش قرار دهد، سختی ها برایش آسان و دور برایش نزدیک می شود.
بدون تردید برای انسان های دردمند و جوامع بحران زده امروز جهان که از تلخی ستم و گزندگی تبعیض و نابرابری های غیرمنطقی، رنج می برند، پیام عدالت و دادگستری، شیرین ترین پیام است و نشان از آرامش و سعادت دارد . در فرهنگ دینی ، ظلم و بی عدالتی ریشه همه مفاسد و ناهنجاری های اجتماعی است .[66]
مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در این زمینه میفرمایند: «اگر به زندگی امیرالمؤمنین و حوادث دورانِ تقریباً پنجسالهی حکومت آن حضرت نگاه کنیم، میبینیم عمدهی آنچه برای آن بزرگوار در این مدّت به عنوان مشکل پیش آمد، ناشی از عدالتخواهی ایشان بود. این نشان میدهد که مسألهی عدالت چقدر سخت است. عدالتخواهی و دنبال عدالت رفتن، به زبان آسان است؛ اما در عمل آنقدر با موانع گوناگون مواجه میشود که دشوارترین کار هر حکومت و نظامی این است که عدالت را در جامعه تأمین کند. عدالت فقط عدالت اقتصادی نیست؛ عدالت در همهی امور و شؤون زندگی بسیار دشوار است. این همان چیزی است که امیرالمؤمنین با آن قدرت ملکوتی و شأن الهی، آن را وجههی همّت خود قرار داد و دنبال کرد. لذا امیرالمؤمنین در این عبارت معروف فرموده است: «واللَّه لان ابیت علی حسک السّعدان مسهّدا، و اُجرّ فی الاغلال مصفّدا، احبّ الیّ من أن القی اللَّه و رسوله یوم القیامة ظالما لبعض العباد و غاصباً لشیءٍ من الحطام»[67]؛ «یعنی از خلافت کنار آمدن که هیچ؛ اگر مرا به غل و زنجیر بکِشند و روی خارهای مغیلان هم با تن عریان بکِشانند، حاضر نیستم حتّی به یک نفر از بندگان خدا ظلم کنم. به خاطر همین منطق، امیرالمؤمنین همهی مشکلات دوران خلافت خود را لمس کرد و با آنها مواجه شد؛ چون عدالت او بود که آن دشمنها و دشمنیها را علیه او بهوجود میآورد. امیرالمؤمنین ایستادگی کرد و بهخاطر مواجهه با مشکلات و حلّ آنها حاضر نشد از عدالت دست بردارد.»[68]
از این رو معظم له معتقد اند: «ما به عنوان شیعه باید این درس را به یاد داشته باشیم که عدالت قابل اغماض و قابل معامله نیست و هیچیک از مصالح گوناگون - نه مصالح فردى و نه مصالح حکومت و کشور اسلامى - نمىتواند با عدالت معامله شود.»[69]
بنابراین یک مسلمان انقلابی، عدالت اجتماعی را اصل الاصول نظام حکومتی اسلام می داند و حقانیت هر برنامه ی سیاسی یا اقتصادی را در نسبت با آن می سنجد. او با همین معیار طیفهای اجتماعی را ارزیابی می نماید و صف مستکبران را از صف مستضعفان جدا می کند و دفاع از مظلومان و نجات آنها را هدف خود قرار میدهد. جنگ میان فقر و غنا و پابرهنگان و مرفهان بی درد را واقعی تلقی می کند و می کوشد در تشخیص جبهه ی فقیران و پابرهنگان و حق طلبان دچار خطا نشود و جبههی مستکبران جهانی را تقویت ننماید.
5- استقلال طلبی
یکی از مهمترین ویژگیهای جوان انقلابی را میتوان داشتن روحیه استقلال طلبی و نداشتن وابستگی، خصوصا به قدرتهای بیگانه دانست. موضوعی که در اندیشه دینی، على الخصوص امام و مقام معظم رهبری متبلور است.
قرآن کریم دراین باره می فرماید: «وَ لا تَرْکَنُوا إِلى الَّذِینَ ظلَمُوا فَتَمَسکُمُ النَّارُ»[70]، و (شما مؤمنان) هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست و بدانها دلگرم باشید و گر نه آتش (کیفر آنان) در شما هم خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هیچ دوستی نخواهید داشت و هرگز کسی یاری شما نخواهد کرد.
یعنی میل کردن بسوی چیزی و آرامش دادن خاطربوسیله آن . آیه شریفه مؤمنان را از رکون بسوی ستمکاران منع می کند، و رکون به سوی آنان یک نوع اعتمادی است که ناشی از میل و رغبت نسبت به آنان باشد، حال این اعتماد چه در اصول دین باشد، مثل اینکه انسان پاره ای از حقایق دین را که به نفع آنهاست بگوید و نسبت به آنچه به ضرر ایشان است سکوت کرده و افشاءنکند و چه در خصوص حیات دینی باشد، مثلابه ستمکاران اجازه دهد تا به نوعی که دلخواه آنهاست در اداره امور جامعه مداخله کنند و ولایت امور عامه مردم را به دست بگیرند و چه به صورت دوستی نسبت به آنها باشد که منجر به آمیزش و مجالست با آنها شود و در نتیجه در شئون حیاتی آن فرد و به تبع آن درجامعه تأثیر سوء بگذارد. لذا آیه شریفه از همنشینی و نزدیکی با ستمکاران نهی می نماید، چون مصاحبت با آنها باعث رضایت به اعمال ایشان و تشبه به آنان و اطاعت از راه وروش آنها می گردد و مراد از افراد ستمکار آن عده از مردم هستند که حالشان درظلم و ستم ، حالت همان کسانی باشد که خداوند در آیات سابق داستانشان راذکر نموده ، یعنی افراد مکذبی که دعوت الهی را رد کرده بودند. به هر جهت می فرماید: تمایل شما نسبت به آنان موجب جهنمی شدن شمامی گردد، چون اعتماد و تمایل به آنها ظلم است و عاقبت ظلم هم دخول در آتش و تماس با آن است (گویا ظلم خود آتش است و لذا تمایل و رکون به ظلم ، تماس با آتش خواهد بود). و در ادامه می فرماید حالت شما در آن آتش چنان است که هیچ یاوری غیر ازخدا ندارید تا برای شما شفاعت کند و آنگاه هر چه خدا را بخوانید، شما رااجابت نمی کند و یاریتان نمی نماید، در نتیجه ابدا یاری نمی شوید و سرانجام کارتان ناامیدی و خسران و خذلان خواهد بود.[71]
امام در مصاحبه با خبرگزاری رویترز در سال ۵۷ در نوفل لوشاتو، ضمن بیان انگیزه استقلال طلبانه انقلابیون، فرمود: شاه استقلال سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی ما را از بین برده است و ایران را در همه ابعاد وابسته به غرب و شرق کرده است… .[72]
معظم له در خصوص نفی وابستگی کشور در پیامی به طلاب علوم دینی و دانش آموزان و دانشجویان می فرماید: «در همه حال، شعار ما قطع ایادی اجانب راست و چپ از سر کشور است؛ زیرا رشد و استقلال و آزادی با وجود دخالت اجنبی از هر جنس و مسلک و مکتب، در هر امری از امور کشور، اعم از سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و نظامی، خواب و خیالی بیش نیست. تمام بدبختی ها و گرفتاری های مسلمین از دخالت اجانب در مقدرات آنان است.[73]
بنابراین یکی از شاخص های مهم و بنیادین انقلاب و تفکر انقلابی پایبندی به استقلال همه جانبه کشور است؛ به طوری که به عنوان یکی از اصول مهم در قانون اساسی جمهوری اسلامی وارد شده است. «استقلال» یکی از اندیشه های محوری قرآن کریم است. این واژه، به طور صریح، در قرآن کریم نیامده است، اما معنای آن از بعضی واژه ها و عبارت ها به دست می آید مانند «عزت مسلمانان»[74]، «نفی سبیل کافران»[75]، «نپذیرفتن سلطه و سرپرستی کافران»[76]، «تکیه نکردن به ظالمان و اعتماد نکردن به آنها»[77]، «سرسخت بودن در برابر کافران»[78] و … .
از منظر مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) گستره استقلال را می توان در سه محدوده جغرافیایی بررسی کرد:[79]
الف) استقلال داخلی، یعنی آزادی عمل در چهارچوب سرحدات کشوری، در نتیجه استقلال داخلی کشور می تواند هر نوع قانون اساسی که مایل باشد، تصویب کند و تشکیل اداری خویش را به میل خود برقرار نموده و هر نوع قانونی را بخواهد، وضع کند؛
ب) استقلال منطقهای، یعنی آزادی عمل در برقراری روابط با دیگر کشورهای منطقه و در مسائل منطقهای؛
ج) استقلال جهانی و بینالمللی، یعنی آزادی عمل در برقراری روابط با دیگر کشورهای جهان و در مسائل بینالمللی.[80]
استقلال از دیدگاه مقام معظم رهبری وجوهی دارد که مهم ترین آنها عبارت اند از:
استقلال سیاسی به معنای فریب نخوردن و بازی نکردن در زمین سیاسی دشمن و سلطه گران است. وی معتقد است، ابزار دشمن در غلبه کردن بر کشورها گاه تهدید است و گاهی تطمیع و تملق؛[81] بدین معنا که گاه با زور و قدرت نظامی ملت ها را در راستای سیاست هایی که دارد هم سو می کند و گاه با راه های به ظاهر مسالمت آمیز.
بنابراین، باید هوشیار بود که دشمن از هر راهی که وارد شد، استقلال سیاسی کشور حفظ شود.
ایشان در جایی دیگر در اهمیت استقلال سیاسی به این نکته اشاره دارند که استقلال سیاسی مقدمهی دیگر وجوه استقلال، از جمله استقلال اقتصادی و فرهنگی، است:
البته، مقدمه این استقلال اقتصادی، استقلال سیاسی است. کشورهایی که از لحاظ سیاسی وابسته هستند، قادر نخواهند بود و اصلا انگیزه ندارند که آزادی و استقلال اقتصادی را به دست آوردند. بحمدالله در مملکت ما استقلال و آزادی سیاسی وجود دارد که دنباله آن، استقلال اقتصادی و بالاتر از همه استقلال فرهنگی است.[82]
1- استقلال فرهنگی
در نگرش مقام معظم رهبری مهم ترین وجه استقلال، استقلال فرهنگی است. از دیدگاه ایشان، استقلال فرهنگی مؤلفه ها و محورهایی دارد که مهم ترین آنها عبارت است از: ۱. سبک زندگی که نقطه کانونی استقلال فرهنگی را شکل می دهد و مواردی چون معماری، زندگی شهری، زیست انسانی، پیوندهای اجتماعی و همه مسائل گوناگون را شامل می شود. ایشان تقلید از غرب و بیگانه را در سبک زندگی، نقطه مقابل استقلال فرهنگی میدانند؛ ۲. مقابله با مهندسی اطلاعات دشمن؛ بدین معنا که امروزه، دشمن برای غلبه بر کشورها و ملتها و تحميل فرهنگ خود بر آنها و در یک جمله، نفوذ فرهنگی، از ابزار گوناگون اطلاعاتی و رسانه ای بهره می گیرد. این ابزارها، به خودی خود، مضر نیستند و می شود از آنها در راستای گسترش و تعمیق فرهنگ ملی استفاده مفید نمود، اما نکته ای که باید به آن توجه کرد، خارج نمودن این ابزار از سلطه دشمن است.[83]
2- استقلال اقتصادی
از دیدگاه مقام معظم رهبری یکی دیگر از وجوه مهم استقلال، استقلال اقتصادی است که از آن به هضم نشدن اقتصاد ملی در هاضمه اقتصاد جهانی تعبیر می کنند. ایشان در تحقق استقلال اقتصادی، محورها و نکاتی را مطرح می کنند که عبارت اند از:
الف) عادلانه نبودن اقتصاد جهانی: اقتصاد جهانی یک نظم عادلانه و منطقی و عقلایی نیست. در واقع، اقتصاد جهانی نقشه و نظامی است که سرمایه داران و به طور عمده صهیونیست ها برای تصرف منابع مالی کشورهای دنیا طراحی کرده اند که نمود آن در قالب سازمان ها و بنگاه های اقتصادی در تمام دنیا گسترده شده است. بنابراین، داخل شدن و ادغام شدن در این اقتصاد نوعی شکست اقتصادی است، نه موفقیت و افتخار.
ب) اقتصاد مقاومتی: استقلال اقتصادی تنها با اقتصاد مقاومتی به دست می آید. تمام تصمیم های بزرگ اقتصادی باید در ضمن اقتصاد مقاومتی تعریف شود. نقطه کانونی اقتصاد مقاومتی، فعال کردن ظرفیت های اقتصادی درونی و داخلی است. دیگر محورهای اقتصادی، مانند سرمایه گذاری خارجی، مفیدند، به شرط آنکه باید دید که کدام یک از خانه های جدول اقتصاد مقاومتی را پر میکنند یا به واسطه آنها فناوریهای نو وارد کشور شود؛ هرچند اعنقاد بر این است که جوانان و دانشمندان این کشور که توانسته اند در زمینه های گوناگون، اعم از علوم پزشکی، هوافضا، تسلیحات نظامی، نانو، لیزر و … به موفقیت های چشمگیری دست پیدا کنند، توانایی تولید و ارتقای دیگر فناوری های پیچیده روز دنیا را بر دارند. آنچه مهم است، فراهم نمودن بستر و زمینههای لازم برای آنهاست.[84]
بنابراین پایبندی به استقلال همه جانبه کشور یکی از شاخص های مهم و بنیادین انقلاب و تفکر انقلابی است؛ازاین رو مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) میفرمایند:«جوان انقلابی باید به انواع استقلال و همچنین به ابعاد گوناگون استقلال یعنی استقلال داخلی، استقلال منطقه ای، استقلال جهانی و بین المللی پایبند باشد. مهم ترین بعد استقلال که امروز مهم بوده و برای جوانان بسیار پراهمیت تر است، استقلال فرهنگی یا همان انتخاب سبک زندگی اسلامی ایرانی است. نقطه مقابل استقلال فرهنگی، تقلید از سبک زندگی غربی و بیگانه است که به تعبیر مقام معظم رهبری، دشمن و نظام سلطه به ویژه از راه رسانه ها و ابزارهای جدید مجازی و الکترونیکی روی آن کار می کند که باید جوانان نسبت به این نفوذ فرهنگی دقت و توجه داشته باشند. همچنین در بعد سیاسی و اقتصادی، فریب دشمن را نخورند و توجه داشته باشند که اقتصاد ونظم جهانی عادلانه و منطقی نیست و هضم شدن در اقتصاد جهانی، برنامه ای برای تصرف منابع مالی دنیا به وسیله سلطه گران و سرمایه داران جهان است.» [85]
[1] . بیانات رهبری در دیدار مردم قم، مورخ 19/10/1394
[2] . نهج البلاغه، ص67.
[3] . مجلسی، بحارالانوار الجامعه للدر الاخبار الائمه الاطهار، ج 67، ص 178.
[4] . بیانات مقام معظم رهبری، مورخ 28/11/1394
[5] . حج(22)، آیه 38.
[6] . مرتضی غرسبان روز بهانی، انقلابی گری از دیدگاه اسلام، ص 6.
[7] . بیانات رهبری در دیدار با خانوادههای مدافع حرم و شهدای 7 تیر، مورخ 5/4/95
[8] بیانات رهبری در دیدار با روسای دانشگاهها، پژوهشگاهها، مراکز رشد و پارکهای علم و فن آوری، مورخ20/8/94
[9]. بیانات رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، مورخ 15/12/1392
[10] . بیانات رهبری در مسابقات بین المللی قرآن کریم، مورخ 4/4/1391
[11] . ابن منظور، لسان العرب، ج 3، ص 173.
[12] . محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج 17، ص 233
[13] . انعام(6)، آیه 52؛کهف(18)، آیه 28
[14] . آل عمران(3)، آیه 162-163
[15] . کهف(18)، آیه 100
[16] . انعام(6)، آیه 162
[17] . انسان(76)، آیه 9؛ کهف(18)،آیه 18؛ بقره(2)، آیه 172
[18] . بیانات رهبری، مورخ آبان 1389
[19] . اجتماع بزرگ نیروهای مقاومت بسیج مردمی، 5 /9/1375، سالروز صدور فرمان تشکیل ارتش 20میلیونی.
[20]. www. hawzah.net
[21] . عیون اخبار الرضا، جلد 2، صفحه 69؛ بحارالانوار، ج67، صفحه 242
[22] . آمدی، همان، ج 2، ص490، شماره 12
[23] . همان، ج 2، ص14، شماره 68
4. همان، ج 2، ص603، شماره 11
[25] . حدیث ولایت(5)،ص 41 و 42 ،25 تیر 1396
[26] . بیانات بمناسبت روز مبارزه با استکبار جهانی ، مورخ 9/8/1375
[27] . مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 17، ص 53
[28] . همان، ج3، ص 203
[29]. نجم(53)، آیه ۳۹
[30] . بیانات رهبری، مورخ 25/6/85
[31] . بیانات، رهبری، مورخ 16/10/69
[32] . بیانات رهبری در سالگرد ارتحال امام(رحمه الله علیه)، مورخ 14/3/95
[33] . بیانات رهبری، مورخ 1/9/78
[34] . بیانات در سالگرد ارتحال امام(رحمه الله علیه)، مورخ 14/3/95
[35] . بیانات رهبری، مورخ 20/3/68
[36] . روح الله، موسوی الخمینی، صحیفه نور، ج 2، ص 439.
[37]. بیانات رهبری، مورخ 3/6/1387
[38]. www. khamenei.ir
[39] . محمد معین، همان، ص 179؛ حسن عمید، همان، ص 308
[40] . مهدی برهان ، شاخص ها و مولفه های بصیرت سیاسی معرفت سیاسی شماره5 سال سوم شماره اول بهار و تابستان1390
[41] . محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «بصر»، چاپ محمد سیدگیلانی، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۳۲ ش).
[42] . عباس قمی، الدُّر النظیم فی لغات القرآن العظیم، ج۱، ص۳۴، قم ۱۴۰۷. حسن مصطفوی تبریزی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۲۶۵، تهران ۱۳۶۰ ش. علی اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۱، ص۱۹۷، چاپ افست تهران ۱۳۶۱ ش
[43] . انعام(6)، آیه۱۰۴.
[44] . اعراف(۷)، آیه۲۰۳.
[45] . حسین بن علی ابوالفتوح رازی، تفسیر روح الجِنان و روح الجَنان، ج۵، ص۲۷، چاپ ابوالحسن شعرانی و علی اکبر غفاری، تهران ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷.
[46] . فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۵۳۴، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸
[47] . ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج۲، ص۲۶۹، چاپ علی شیری، بیروت (بی تا). محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۵۵، بیروت (بی تا).
[48] .
[49] . نهج البلاغة، ج۱، صص ۲۴۸، 335، 449
[50] . همان، ص۳۴۲
[51] . بیانات مقام معظم رهبری ، مورخ ۰۶/۰۳/۱۳۸۸
[52] . بیانات مقام معظم رهبری، مورخ ۰۶/۱۲/۱۳۸۸
[53] . آیت اللّه خامنهای،سید علی،پرتو ولایت،دفتر بیست و ششم،بصیرت نافذ، تهران، معاونت فرهنگی، 1384، ص 22.
[54] . همان جا.
[55] . نهج البلاغه، خطبهی، ۱۷۳
[56] . آیت اللّه خامنهای،سید علی ، همان، صص 39-40
[57] . همان، ص 13
[58] . بیانات رهبری، مورخ۲0/۱۲/۱۳۸۶
[59] . صف(61)، آیه9
[60] . مرتضی غرسبان روزبهانی، انقلابی گری از دیدگاه اسلام، ش 212، ص 8.
[61] . روم(30)، آیه 30
[62] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۴۱۸، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش.
[63] . مستدرک الوسایل ، ج 11 ، ص 317 ؛ تحف العقول ، ص 10 و 33 ؛ بحار الأنوار ، ج 77 ، ص 165 ، ج 75 ، ص 352 ، نهج الفصاحه ، ص 265 و 306 .
[64] . نهج البلاغه ، حکمت 437.
[65] . تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتى، مصطفى، ص ۶۸، ح ۹۳۸، دفتر تبلیغات، قم، چاپ اول، ۱۳۶۶ ش.
[66]. میزان الحکمه ، ج 5 ، ص 595.
[67] . نهج البلاغه، خطبه 224، ص 346
[68] . بیانات در خطبههای نمازجمعه 23/8/1382
[69] . همان
[70]. هود(11)، آیه 113.
[71] تفسیر نمونه، ج2، ص: 384
[72] . صحیفه نور، امام خمینی، وزارت فرهنگ و ارشاد، ص 113.
[73] . همان جا.
[74] . نساء(4)، 139
[75] . نساء(4)،141
[76] . مائده(5)، 51-52
[77] . هود(11)، 113
[78] . فتح(48)، 29
[79] . بیانات رهبری، 14/3/95
[80] . محمد تقی زاده انصاری، (مهر 1379)، “استقلال سیاسی و استقلال اقتصادی"، تارنمای مقام معظم رهبریhttp://farsi.khamenei.ir
[81] . بیانات رهبری، مورخ 1/3/1395
[82] . بیانات رهبری، مورخ 1/9/68
[83] . بیانات رهبری، مورخ 14/3/95
[84] . بیانات رهبری، مورخ 14/3/95
[85] . بیانات رهبری، مورخ 14/3/95
بخشی از پایان نامه خانم مرجان گران رکاب به داوری دکتر طوبی شاکری و راهنمایی لیلا امیری مقدم
فرم در حال بارگذاری ...