نسل سفاهت و سبک مغزی

 

اسلام ستیزی

 

تاریخ گذشته و معاصر پر است از نسبت جنون و نادانی به پیشوایان نیک اندیش و پیام آوران الهی که در برابر آداب و سنن خرافی محیطشان به پیکار برخاسته و بر ضد خرافات و اسارت ها قیام کرده اند ، کاری که از نظر توده های گمراه یک نوع انتحار و خودکشی جنون آمیز است . در حالی که بزرگترین افتخار مردان الهی ، همین است که رنگ محیط به خود نمی گیرند و در برابر خرافی ایستادگی می کنند .

 

قوم لجوج و سرکش عاد در برابر دعوت حضرت هود به سوی یکتا پرستی و نفی شرک و بت پرستی ، وی را متهم به جنون کردند ، جنونی که به عقیده آنان بر اثر خشم خدایان حاصل شده بود . قرآن در این باره از قوم عاد نقل می کند که به پیامبرانشان گفتند : « ان نقول الا اعتراک بعض آلهتنا بسؤ : ما فقط درباره تو می گوییم : بعض از خدایا ما به تو زیان رسانده و عقل را ربوده اند»۱

 

قرآن در جای دیگر همین مطلب را با بیان دیگری چنین نقل می کند « قال الملا الذین کفروا من قومه انا لنراک فی سفاهه و انا لنظنک من الکاذبین : اشراف کافر قوم او ( هود) گفتند ما تو را در سفاهت ( نادانی و سبک مغزی ) می بینیم و ما مسلما تو را از دروغگویان می دانیم .۲

 

مشرکان مکه نیز در برابر منطق نیرومند پیامبر صلی الله چاره ای جز توسل به همین حربه زنگ زده نداشتند ، آنان می گفتند : « و یقولون ٔ انا لتارکوا آلهتنا لشاعر مجنون : آیا ما خدایان خود را به خاطر شاعر دیوانه ای رها کنیم ؟ »

 

به راستی کج اندیشان معاصر ما نیز در گام نهادن جای پای اسلام ستیزان هیچ کوتاهی نکردند ، ژست های آنان همان ژست ها و ادبیاتشان همان ادبیات است .


عبدالکریم سروش ، از اشاعه دهندگان تفکر امانیستی در مقابل تفکر دینی و خدامحوری ، می گوید « دین ورزی روحانیون عوامانه ، مصلحت اندیش ، عاطفی ، تقلیدی ، تعبدی ، سنتی و میراثی است ، ملاک حجم عمل است نه اندیشه و تعقل »

 

علی قربانی پور نیز می گوید : حوزویان دچار تحجر فکری و پیرو منطق ارسطویی اند »

 

 

۱_ سوره هود آیه ۵۴.
۲_ سوره اعراف ، آیه ۶۶
۳_ دیده شده در کتاب ، شگردهای دین ستیزی از نگاه قرآن ، مهدی رستم نژاد ، نشر یاقوت ، صص ۲۸_ ۳۰


موضوعات: خواندنی ها, سیاسی
   شنبه 21 مرداد 1396نظر دهید »

شبهه افکنی نسبت به حقانیت رهبری

دشمن با تبلیغ و ایجاد شبهه و سخنان ماهی و خرف های بی اساس ، در حقانیت رهبری جبهه حق ، ایجاد شک و تردید می نماید و در مقابل استدلالات نیرومند و روشن رهبران الهی ، به یک سلسله بهانه جوییها و ایجاد سوال و ابهام دست می زنند .

 

 

اسلام هراسی و دین ستیزی

 

قرآن با بیان فرازهایی از تاریخ گذشتگان ، از این شگرد توطئه آمیز آنان خبر می دهد : « قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ : اشراف و سران قومش که تکبّر و سرکشی می ورزیدند به مستضعفانی که ایمان آورده بودند، گفتند: آیا شما یقین دارید که صالح از سوی پروردگارش فرستاده شده؟ گفتند: به طور یقین ما به آیینی که فرستاده شده مؤمنیم.»۱


و در سوره فرقان ، در مورد ایرادهای بی پایه و اساس کفار نسبت به پیامبر اکرم صلی الله چنین آمده است « وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشِی فِی الْأَسْواقِ لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیرا ※ أَوْ یُلْقى إِلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ تَکُونُ لَهُ جَنَّةٌ یَأْکُلُ مِنْها وَ قالَ الظّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاّ رَجُلاً مَسْحُوراً : و گفتند: «چرا این پیامبر غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود؟! (نه سنت فرشتگان دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشته اى بر او نازل نشده که همراه وى مردم را انذار کند (و گواه صدق دعوى او باشد)؟!. ※ یا گنجى (از آسمان) براى او فرستاده شود، یا باغى داشته باشد که از (میوه) آن بخورد (و امرار معاش کند)»؟! و ستمگران گفتند: «شما تنها از مردى مجنون پیروى مى کنید»۲

 

در واقع دشمنان در مقابل پیشرفت روز افزون مکتب آسمانی اسلام و موفقیت سریع پیامبر صلی الله چاره ای جز انتشار این نمونه سخنان سست و بی اساس ، برای راضی نگه داشتن پیروان خود نداشتند .


قرآن کریم در سوره تغابن از جمله سوژه های تبلیغاتی دشمنان در مقابل پیامبران الهی را چنین بیان می کند : « ذلِکَ بِأَنَّهُ کانَتْ تَأْتيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالُوا أَ بَشَرٌ يَهْدُونَنا فَکَفَرُوا وَ تَوَلَّوْا وَ اسْتَغْنَي اللَّهُ وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَميدٌ : آن ( عذاب ) بدان سبب است که همواره فرستادگانشان برای آنها دلایل روشن ( توحید و نبوت خود ) را می آوردند و آنها گفتند: آیا بشرهایی ( از جنس خودمان ) ما را هدایت می کنند؟! پس کفر ورزیدند و روی گرداندند و خداوند ( به واسطه هلاک کردنشان از ایمان و طاعت آنها ) اظهار بی نیازی نمود ، و خداوند ( ذاتا ) بی نیاز ( از همه چیز ) و ستوده صفات و ستایشگر و مورد ستایش است.» ۳

 

فخر رازی در تفسیرش می نویسد : دشمنان در تبلیغات خویش علیه پیامبر اکرم صلی الله می گفتند : « انَ محمدا فقیرٌ یتیمٌ فکیف یلیق به هذا المنصب العظیم : محمد صلی الله و علیه و آله و سلم فرد مستمند و یتیمی است پس چگونه ممکن است که شایسته چنین مقام بزرگی باشد

 

هر چند به ظاهر از ماجرای شبهه افکنی دشمنان به منظور ایجاد تردید در حقانیت رهبران دینی و الهی ( پیامبران و ائمه) قرن ها می گذرد ولی با احیای اسلام ناب محمدی و بازگشت هویت اسلام به جوامع دینی ، پس از پیروزی و تثبیت انقلاب اسلامی ایران با رهبری داهیانه امام خمینی ( ره) مجددا این سناریو در دستور کار نظام سلطه جهانی و صهیونیست بین الملل قرار گرفت . آنان که ناگهان در کمال بهت و ناباوری با نظام نوپا و در عین حال غیر قابل پیش گیری روبرو شده بودند ، با تمام توان به مواجهه بااین سیل بنیان کن برخاستند .

 

از این رو سیاست دوباره تلاش برای ایجاد تردید در حقانیت رهبران دینی از پیامبران و ائمه گرفته تا فقها و مراجع و رهبری معظم انقلاب در دستور کار آنان قرار گرفت .

 

امروزه نیز استکبار جهانی ، با نفوذ و رسوخ در فرهنگ دینی و سیاسی برخی از افراد و گروه ها ، احساس نیز نمی کند تا مستقیم خود را درگیر این است های دست و پا گیر کند ، بلکه مدعیان روشنفکری ، تجدد طلب و خود باخته با حرص و ولع خاصی برای جلب رضایت اربابان خارجی خود ، این بار گران را به دوش کشیده و با تحمل ذلت و خواری برای خویش ، راضی به زحمت ولی نعمتان بیگانه خود نیستند .

 

« استانلی روس » معاون رییس سازمان امنیت ملی آمریکا در اعترافی شگفت می گوید « آن چه تاکنون همه تحریکات ما را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران با ناکامی مواجه ساخته ، اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است ، چرا که ولایت فقیه برای ما و گنجینه اطلاعاتی ما یک واژه بی تعریف است ؛ به طوری که ما به هیچ وجه نمی توانیم محل حضور و ظهور و حتی میزان برد احکام ولی فقیه را پیش بینی کنیم . ما نا امید نیستیم ، خوشبختانه احزاب و آدم های « تازه نفس » در ایران ، در یک حرکت جمعی ، با ظرافت و وسواس دارند ، این خار ( ولایت فقیه ) را از چشم ما بیرون می کشند .»۴

 

این تازه نفسان همان مدعیان دروغین روشنفکری هستند که بی مهابا دامنه جسارت و هتاکی را تا بدانجا کشانده اند که در حجیت و حقانیت قول معصوم نیز تشکیک و تردید روا داشته اند .

 

تنها اشاره ای به برخی از سیاه نوشته ها در این زمینه ، برای معرفی این خادمان تازه نفس استکبار جهانی کافی است .


عبدالکریم سروش مترجم متو فلسفی اندیشمندان غرب می گوید : « در حیطه ولایت باطنی ، رابطه مرید و مرادی برقرار است ، اما در حیطه ولایت سیاسی حتی ائمه هم وجوب اطاعت ندارند چه برسد به فقیه ، مردم می توانند بر امام معصوم هم خرده بگیرند ، انتقاد کنند و در جایی فرمانش را اطاعت نکنند .»۵

 


یکی دیگر از عناصر مدعی تجدد می نویسد « ولایت مطلقه فقیه همان حکومت مطلقه سلطنتی است ، هر دو حکومت خود را موهبت الهی می دانند . و هر دو اعتراض به آن را ممنوع و تجاوز به خط قرمز می دانند ، قرائت جدید مثل همان است که شاه را سایه خدا می دانستند .


افتراها و نسبت های ناروا و قداست شکنانه دشمنان دین و فرهنگ به سفیران الهی و رهبران مذهبی ، در طول تاریخ عمر بشر ، یکی از نکبت بارترین و سباه ترین حربه های حق ستیزان بوده و هست .
این ترفند فرسوده ، هزاران بار ، به موازات عمر بشر در بوته آزمایش قرار گرفته و نتیجه ای دلخواه برای معاندان در بر نداشته است .۶

 

۱_ سوره اعراف آیه ۷۵
۲_ سوره فرقان آیه ۷ و ۸
۳_ سوره تغابن آیه ۶
۴_ کیهان ، ش ۱۶۴۴۴
۵_ کیان ، ش ۴۴ ، ص ۱۱_ ۲۰
۶_ دیده شده در کتاب ، شگردهای دین ستیزی از نگاه قرآن ، مهدی رستم نژاد ، نشر یاقوت ، صص ۱۲ تا ۱۹

 

 

 

   پنجشنبه 19 مرداد 1396نظر دهید »

علت مدگرایی 

مدگرایی

 

ترویج مد و مدگرایی در بین جوانان، از جمله نمونه های بارز تهاجم فرهنگی است، گرچه طبع انسان تنوع طلب و نوگرا است، اما حالت تنوع طلبی و نوگرایی در حد معقول، فطری و طبیعی است و به خوبی روشن است بین توجه به زیبایی و تنوع در حدمعقول آن با غرق شدن در مد گرایی و هر روز به نوعی لباس پوشیدن و پیروی از الگو های کاذب بیگانگان، به گونه ای سخن گفتن و به صورتی برخورد کردن،بسیار متفاوت است.

 

زیرا مشوقان مد گرایی، نه تنها با لباس، بلکه با نحوه ی سخن گفتن و به کار بردن اصطلاحات، چگونه برخورد نمودن کیفیت غذا خوردن، چگونگی برگزاری مراسم ها و … سعی می کنند مد های غربی را در جامعه ی اسلامی ما ترویج دهند، گرچه نحوه ی آراستن ظاهر و لباس پوشیدن در این میان نقش بسزایی دارد.

 

بدون شک کسانی که با سوء استفاده از احساسات پاک جوانان ترویج مد می نمایند، در فکر رایج کردن فرهنگ غرب و سود جویی های خودشان هستند. سرمایه داران بزرگ برای این که چرخ کارخانه هایشان از حرکت باز نایستد و ثروت های کلانی را صاحب شوند، در اشاعه مد می کوشند و گاه این تبلیغ حتی طبقه متوسط یا ضعیف جامعه را چنان تحت تأثیر قرار می دهد که سعی می کنند، با اقساط هم که شده، خود را از قافله ی مد طلبان و مدگرایان عقب نبینند.

 

مهاجمان فرهنگی و سود جویان سعی دارند به هر صورت که امکان دارد کالاهای خود را به مصرف و فروش رسانند، مخصوصاً برای رسیدن به این هدف از زنان سوء استفاده می کنند، آنان با تولید لوازم آرایش سعی می کنند زنان ما را در مسیر زنان دنیای غرب قرار دهند و در این میان با استفاده از اهرمهایی مانند آزادی زن، زیبایی زن، حقوق زن و … کار خود را مشروع جلوه می دهند که گاهی از اشاعه و ترویج منکر ها نیز به دور نخواهد بود.

 

بدون شک کسانی تابع مد و مدگرایی می شوند که به عقده ی حقارت دچار شده باشند و از درون، پوچ و فاقد شخصیت علمی، معنوی، اجتماعی باشند و با مد گرایی بخواهند برای خود شخصیتی کسب کنند و توجه دیگران را به خود جلب نمایند و خود را به نحوی نشان دهند.

 

پی توجه به مدگرایی و افراط در تنوع ریشه در فطرت آدمی ندارد، بلکه ناشی از عقده ی حقارت و نداشتن شخصیت انسانی است.

 

پایان نامه مریم فرجی 

   پنجشنبه 19 مرداد 13961 نظر »

 بایدها  و نبایدها   شرع  در مدگرایی

 

مدگرایی

 

یکی از پدیده های رایج اجتماعی معاصر مساله مد و مدگرایی است شاید کمتر خانواده ای باشد که با این پدیده درگیر نباشد. مد و مدگرایی به خودی خود مذموم نیست بلکه ناشی از میل تنوع طلبی انسان است. اما مدگرایی بایستی در چارچوب موازین عقل و شرع بوده و رسالت اسلام هم  به عنوان یک مکتب کامل الهی پاسخگوی صحیح به تمام خواست های فطری و نیازهای اصیل انسانی است. بر این اساس در مجموعه تعالیم اسلامی از جمله در آیات قرآنی به مساله زینت و زیبایی عنایت خاصی مبذول شده است. در این نوشتار که به بایدها و نبایدهای شرع در مورد مد و مدگرایی پرداخته شده است به موازین اسلامی در رابطه با مدگرایی ذکراشاره گردیده.

روش تحقیق در این مقاله به صورت کتابخانه ای بوده و نوع پژوهش به صورت توصیفی انجام شده است.

کلیدواژه ها: مد، مدگرایی، شرع، نیاز، زینت، فطرت

مقدمه

  مد به عنوان روش موقت که بر اساس سلیقه یک جامعه در موضوعات گوناگونی چون لباس پوشیدن، نوع آداب پذیرایی معاشرت، تزئین و معماری خانه و … شکل می گیرد، گفته می شود.

مدها که برداشتی از فرهنگ جمعی افراد هستند می توانند به عنوان الگوی فرهنگی برای یک جامعه مورد استفاده قرار گیرند. اگر چه عمر مدها در جامعه نستاً کوتاه هستند و فراموش می شوند اما می توانند تاثیر عمیقی در فرهنگ یک ملت بگذارند. لذا بین مد و زیبایی و مد و تنوع طلبی ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. از  ان  جا که انسان موجودی زیباگرا و مدگرا بوده و این خصوصیت نیز از امور فطری محسوب می شود و به علت این که موجودی تنوع طلب است همواره به مساله مد اهمیت می دهد، گرایش به زیبایی مانند گرایش به خداوند، مبدأ و زندگی جاودانه امری فطری بوده و نمی تواند ناپسند باشد.

 

  بنابراین هر اصل پسندیده ای دارای یک چارچوب است مد و مدگرایی در اسلام دارای چارچوب هایی است تا به مدگرایی منفی تبدیل نشود و هر اصل علاوه بر چارچوب دارای آسیب هایی نیز می باشد مانند اصل آزادی که بعضی از افراد از این اصل سواستفاده هایی می کنند.

1)تعریف واژه مد و مدگرایی

مد،واژه ای فرانسوی به معنای روش و طریقه موقت که طبق ذوق و سلیقه اهل زمان طرز زندگی و لباس پوشیدن و غیره را تنظیم می کند. 1

فرهنگ معین مد را اینگونه تعریف می کند: «مد» به معنای سلیقه و روش که باب روز است اعم از زندگی، سر و وضع ظاهری، معمولا گذراست و در زمان های مختلف تغییر می کند.2

  مد اسم فرانسوی (mod) 1- سبک و زندگی خاصی در زندگی، پوشش، آرایش کلام و مانند آن ها که مردم هر عصری برای مدتی کوتاه اتخاذ می کنند 2- کالای رایج که برای مدتی مورد پنسد مردم واقع شود.3

در زبان انگلیسی اصطلاح Fashion برای مد به کار می رود و تقریبا همان تعاریفی که برای مد در فارسی و فرانسه آورده شده در ذیل واژه Fashion نیز به کار می رود. روشی برای لباس پوشیدن، رفتار کردن، دکوراسیون یا یک علاقه که مد نظر قرار می گیرد.4

 

مد روش و طریقه ای موقتی که براساس ذوق و سلیقه ی افراد یک جامعه و سبک زندگی از جمله شکل لباس پوشیدن را تنظیم می نماید: نکته قابل تامل در این تعریف موقتی بودن رفتار است بنابراین می توان گفت مد به تغییر ناگهانی و مکرر همه یا بعضی از افراد یک جامعه اطلاق می شود این واژه پس از جنگ جهانی اول به دنبال نفوذ تمدن غرب وارد زبان فارسی شد.5

 

مدگرایی آن است که فرد لباس پوشیدن و طرز زندگی و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم کند و به محض آن که الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت از آن یکی پیروی نماید.6

 

 

بنابراین می توان گفت مدها الگوهای فرهنگی هستند که توسط بخشی از جامعه پذیرفته می شوند و دارای یک دوره زمانی نسبتا کوتاه اند و سپس فراموش می شوند.7

ادامه »

   چهارشنبه 18 مرداد 13961 نظر »

تربیت فرزند در نگاه خدیجه میردامادی ( والده محترمه رهبر معظم انقلاب )

 

بچه های ما هر وقت از ما قصه می خواستند ما قصه های قرآنی برایشان تعریف می کردیم . قصه انبیاء و قصه های قرآنی می گفتیم .مادر خیلی تاثیر در فرزندانش دارد .

 

 

 

۱:۲۲

دانلود کنید 

   دوشنبه 16 مرداد 1396نظر دهید »

بالاترین سرمایه این است كه انسان گرفتار آرزوها نباشد.

 

آیت الله جوادی آملی

 

 

 

قرآن كریم درصدد این است كه جامعه بشری را زنده كند، این حیاتی كه برای همه ما هست كه مشترك بین حیات انسانی و حیات حیوانی است اما یك سلسله مشتركاتی بین انسان و فرشته‌هاست كه اصرار قرآن كریم بر این است كه ما را به آن حیات مشترك بین انسان و فرشته برساند كه ما هم بشویم در حدّ فرشته! ائمه ما(ع)، معلمان فرشته‌ شدن هستند! در حدّ فرشته شدن برای ما مقدور است لذا فرمود: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یحْییكُمْ»دعوت پیامبر همان دعوت خداست. اینها می‌خواهند ما را زنده كنند، فرمود دعوت خدا و پیامبر را اجابت كنید كه اینها شما را زنده می‌كنند.

 

وجود مبارك امام سجاد(ع) در همان بخش اول دعای صحیفه سجادیه مرز انسان و حیوان را مشخص كرد فرمود انسان را دیگران حیوان ناطق می‌دانند اما ما برابر فرهنگ قرآن كریم انسان را حی حمید می‌دانیم نه حیوان ناطق! در همان دعای نورانی صحیفه سجادیه دارد كه خدایا اگر راه حمد را به ما نیاموخته بودی ما نعمت‌های تو را صرف می‌كردیم و جامعه‌ای كه نعمت الهی را بدون حمد صرف كند از حیات انسانی خارج می‌شود و به حیات حیوانی می‌رسد. تو حمد و شكر را به ما آموختی كه ما حیات انسانی پیدا كنیم. پس ما در برابر نعمت‌های الهی باید بدانیم، نعمت را خدا به ما داد و جای مصرف و استفاده از هر نعمت هم مشخص است كه كجا صرف بكنیم و چطور صرف كنیم.

 

وجود مبارك امام سجاد(ع) در همان دعای اول صحیفه سجادیه دارد كه «الانسان حی حمید» چون بیان نورانی حضرت این است كه اگر كسی حمد نكند «لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیةِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیةِ» فرمود دعوت خدا و پیغمبر این است كه شما را زنده كند یعنی بشوید حی حمید، حالا كه حی حمید شدیم به ما گفتند این راه را بگیرید و ادامه بدهید.

 

بسیاری از فرشته‌ها نازل‌تر از مقام انسان، مقام دارند؛ این همه فرشته‌ها كه در بهشت خدمتگزار مؤمنین‌اند لذا مقامشان پایین‌تر از مؤمنین است پس ما می‌توانیم هم به حدّ فرشته‌ها برسیم، هم از فرشته‌ها بالاتر برویم البته فرشته‌ها هم درجاتی دارند.

 

یكی از بیانات نورانی حضرت امیر(ع) این است كه ما دست و پای خود را نبندیم؛ این آرزوها و خواسته‌های ناروا دست و پاگیر است فرمود بالاترین سرمایه این است كه انسان گرفتار آرزوها نباشد.

 

ما اگر خود را بسپاریم به كسی كه ما را آفرید و فرمود شما كارتان را انجام بدهید من تأمین می‌كنم و همه مار و عقرب روی زمین عائله من هستند، او هرگز ما را رها نمی‌كند. اما مشكل ما این است كه ما او را رها كردیم به دنبال دیگری می‌گردیم! فرمود این‌قدر گرفتار آرزو نباشید انسان باید تلاش و كوشش كند كار، تولید، اشتغال که از بهترین برنامه‌های دینی ماست اینها را تأمین كند.

 

اینكه در دعاهای ما، در نماز، در تعقیبات نماز، به ما گفتند بگویید خدایا آن علمی كه به درد نمی‌خورد، من از آن علم به تو پناه می‌برم از همین جهت است! دانشگاه‌های ما باید طرزی این عزیزان دانشجو را تربیت كنند كه اینها وقتی فارغ‌التحصیل شدند تولید و اشتغال دم دستشان باشد، پشت میز نشستن، علم نافع نیست.

 

وجود مبارك پیغمبر با آن مقام دست كارگر را بوسید، كدام كارگر؟ كارگری كه برای خودش تولید می‌كرد.  دین كه نمی‌خواهد شكم مردم را با اطعام سیر كند، دین می‌خواهد مردم را با اكرام تأمین كند. همین دین می‌گوید مزدوری مكروه است كسی حق ندارد جامعه را با مزدوری اداره كند چرا که با این روش كرامت افراد محفوظ نیست.

 

 

 

حضرت آيت الله جوادی آملی مدظله العالی ، درس اخلاق 1396/04/15 . http://esra.ir

   شنبه 14 مرداد 1396نظر دهید »

یا امام رضا علیه السلام

 

شعر در مدح امام رضا

 

چون ماهیان برکه‌ام، بی‌تاب ماهم یا رضا !
از عاشقانِ «عاشقی با یک نگاهم» یا رضا !


 
من خوب می‌دانم بدم اما دوباره آمدم
خاکیِ راه مشهدم پس سر به راهم یا رضا !

 
به به! چه می‌آید به هم ترکیب ما، آخر بر آن
صحن سفید مرمرت، خالی سیاهم یا رضا !

 
وقت نظر بر گنبد و گلدسته‌های عرشیت
افتاده با عمامه‌ها از سر کلاهم یا رضا !

 
تو شرط مستی هستی و هستم ز نیشابوریان
در صحن جمهوری اگر «مشروطه‌خواه»م یا رضا !
 


مشروطه و مشروعه را دادم به دست عاقلان
در مجلس مستان تو با پادشاهم یا رضا !

 
یادم نمی‌آید یکی از دردهای بی حدم
شکر خدا پهلوی تو من روبراهم یا رضا !

 
از ماه زیباتر تویی، از نوح آقا تر تویی
با اینکه بدنامم ولی دادی پناهم یا رضا !

 
من در بهشتم پس قسم ساقی! به سقاخانه‌ات  
حتما کشیده دست تو خط بر گناهم یا رضا !

 
پیش ضریحت پیشتر خیر دو عالم خواستم
عمریست من شرمنده‌ی آن اشتباهم یا رضا !
 


یا ضامن آهو! بگو صیاد آزادم کند
تا صحن آزادی شبی باشد پناهم یا رضا !

 
از آب سقا خانه‌ات یک جرعه نوشیدم ببین
«رَستم از این بیت و غزل» من مست مستم یا رضا !

 


قاسم صرافان 

   پنجشنبه 12 مرداد 13962 نظر »

مهارت های حل مساله در سیره رضوی 

امام رضا علیه السلام در مناظرات و یا پرسش های مسلمانان بهترین پاسخ را برای حل مسأله ارائه دهد به گونه ای که همه پاسخ های امام منطقی و قانع کننده بود .

 

مهارت های رضوی

 

مرحوم شیخ صدوق ، طبرسی و دیگر بزرگان به سند خود از علی بن ابراهیم چنین نقل می کنند که یکی از یاران امام می گفت :

در طول مدتی که در محضر علی بن موسی الرضا علیه السلام بودم و در مجالس گوناگون آن حضرت حضور داشتم ، هرگز ندیدیم مطلبی در مسایل دین و امور مختلف از ایشان سوال شود ، مگر آن که بهتر و شیواتر از همه پاسخ فرماید .
ایشان جوابی را که می داد بسیار قانع کننده بود و کسی را نیافتم که چون وی باشد .


مامون در هر فرصتی به شیوه های مختلف سعی داشت تا آن حضرت را آزمایش کند ولی امام علیه السلام در هیچ موضوعی درمانده نگشت و درباره هر چه پرسیده می شد به درستی پاسخ می داد .

 

نمونه اول :
شخصی از خوارج به طعنه به امام علیه السلام گفت : پسر رسول خدا چرا حاضر شدی ولی عهد مامون شوی ؟

امام علیه السلام فرمود : بگو پیامبر برتر است یا وصی ؟

گفت : پیامبر
امام علیه السلام فرمود :مسلمان برتر است یا مشرک ؟
گفت : مسلمان .
امام علیه السلام فرمود : یوسف پیامبر خدا بود و من وصی خدا . عزیز مصر هم مشرک بود و مامون هم مسلمان . یوسف از عزیز خزانه داری را خواست و من بدون درخواست ناچار شدم بپذیرم .


نمونه دوم :
شخصی که در دربار حکومتی عهده دار منصبی بود به امام نامه ای نوشت که : می ترسم سلطان از شیعه بودن من آگاه شود و گردن مرا بزند ، چه کنم ؟ آیا در دربار همچنان بمانم .؟

 

امام علیه السلام در جواب او نوشت : نامه ات را خواندم ، می دانم می ترسی اما اگر عهده دار منصبی در دربار هستی به گونه ای عمل کن که مطابق با فرامین و دستورات رسول الله صلی الله باشد و یاران و منشیانت را چنین به کار گیر . اگر غیر از این نتوانستی عمل کنی کار در دربار را رها کن .


در این دو نمونه به خوبی می بینیم که چگونه امام علیه السلام به هنگام رویاروی با مشکل ، با پیشنهاد راه حل های گوناگون به ارزیابی آن می پردازد و پس از تخلیل منطقی راه حل گوناگونی را بر می گزیند .

 

 


دیده شده در کتاب مهارتهای زندگی در سیره رضوی ، دکتر محمدرضا شرفی ، انتشارات قدس رضوی ،ص ۴۰

   شنبه 7 مرداد 1396نظر دهید »

تربیت فرزند 

 درباره چگونگی تربیت و امکان تاثیرگذاری آن بر آدمی ، دیدگاههای  گوناگونی بیان شده و با قبول دستیابی بدان ، حدود و قلمروهای آن تبیین شده است . 

 

امام رضا و تربیت فرزند

بیان عبارتی نورانی از امام رضا علیه السلام روشنگر این امر خواهد بود . حضرت به ابوهاشم فرمود : « عقل عطیه الهی است و ادب و تربیت ، نتیجه مشقت . آن کس که در راه فرا گرفتن ادب به مشقت و زحمت تن در دهد ، پیروز می شود و آن کس که در راه ازدیاد عقل خداداد که جزء سرشت آدمی است ، سعی و مجاهده نماید جز بر نادانی خود نیفزوده است .»

 

از این سخن گرانسنگ چنین بر می آید که راه تربیت ، راهی دشوار و طولانی است که مشقت و سختی را به همراه دارد ولی آن که در این مسیر ، با امید و تلاش حرکت کند ، به موفقیت و پیروزی دست می یابد . تاکید بر جنبه ی اکتسابی تربیت بر جرأت و شهامت افراد در رسیدن به آن می افزاید .

 

برای موفقیت در تربیت باید به دنبال زمان مناسب بود ، در این باره حضرت علی علیه السلام در بخشی از نامه ی خود به فرزندش امام مجتبی علیه السلام می فرماید : «فرزندم ! زمانی به تربیت تو اهتمام کردم که قلبت آماده بود و اشتغالات ، افکار تو را به خود سرگرم نساخته بود .»

 

به نظر می رسد دوره مناسب برای تربیت پذیری فرزند ، قبل از پایان دوره کودکی و ورود به برهه ی نوجوانی باشد . در کلام حضرت رضا علیه السلام نیز برای تاثیرپذیری دل اشارات دقیقی وجود دارد . ایشان فرمود « دل همیشه آمادگی ندارد ، گاهی نشاط دارد و گاهی رخوت . بنابراین به هنگام نشاطش به آن توجه کنید( و در عبادت به کارش گیرید ) و به گاه رخوت به حال خود رها سازید .»

 

 

دیده شده در کتاب مهارتهای زندگی در سیره رضوی ، دکتر محمدرضا شرفی ، انتشارات قدس رضوی ، ص ۱۰۸ 

   پنجشنبه 5 مرداد 1396نظر دهید »

امید مهدی‌نژاد از شعرای طنزپرداز کشور سروده‌ای را «به فرزند برومند دکتر عارف و کلیه برومندان، فرزندان برومند، و سایر بستگان و آشنایان دور و نزدیک، و دارندگان خون خوب و ژن مرغوب تقدیم» کرده است.

پسر محمدرضا عارف: توانایی‌هایم به دلیل ژن و خون خوب پدر و مادرم بود!

 

 

مرسی از مهر بیکران شما

خلق و اخلاق مهربان شما

 

ما بدون شما چه‌ایم مگر؟

هیچ و کمتر، بلی به جان شما

 

ما زمین‌خوردگان پایینیم

ما کجا و کجا مکان شما

 

وین خودش نعمتی علیحده‌ست

اینکه هستیم در میان شما

 

هرچه اندر نهان ما مستور

شمه‌ای باشد از عیان شما

 

همچنین در عیان ما گویند

هست آیینهٔ نهان شما

 

ما چه دانیم، ما نمی‌دانیم

چیست تحلیل گفتمان شما

 

سر خود زر زدیم هرچه زدیم

چشم ما زین‌پس و دهان شما

 

هرچه ما را لقب دهید آنیم

تا چه باشیم در بیان شما

 

باد و آب و هوا از آن شماست

ما در این خاک میهمان شما

 

نوش جان شما، چه قابل اگر

قاتق ماست روی نان شما

 

پشت هم جفت کرده‌ایم به صف

در سحرگاه پادگان شما

 

جملگی ساکتیم تا برسد

دکترینی ز دکتران شما

 

ورنه مشتی غبار خاویه‌ایم

جمله محتاج سازمان شما

 

حرف ما هم به شرط آن حرف است

که بیفتد سر زبان شما

 

آب چشمیم و جاروی مژگان

خاکروب در دکان شما

 

ای بترکد هرآنکه می‌باشد

سود او مایهٔ زیان شما

 

ما فلانیم اگر اجازه دهیم

خط بیفتد روی فلان شما

 

بدترانِ شما همه خوبند

تا چه باشند بهتران شما

 

هست مردود آنکه جیم شود

از بزنگاه امتحان شما

 

لرزه در سقف آسمان افتد

ناگهان بعد هر تکان شما

 

 

بنز ما در قیاس ما و شما

چیست، رکس شما، ژیان شما

 

رستم داستان اگر می‌بود

در عجب بود از توان شما

 

پیر، اما ز شوق مالامال

ای فدای دل جوان شما

 

شور اخلاص و شوق خدمت و کار

در دل خرد تا کلان شما

 

زید اگر رفت، عمرو می‌آید

حبّذا طول دودمان شما

 

از اتاق عمل صدا کردند

نوبت چیست؟ زایمان شما

 

از شما تا همیشه ممنونیم

ایضاً از ایل و خاندان شما

 

هرچه گفتیم از حکایت‌تان

جزئی از کل داستان شما

 

   چهارشنبه 4 مرداد 1396نظر دهید »

1 ... 41 42 43 ...44 ... 46 ...48 ...49 50 51 ... 138

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 344
  • دیروز: 1486
  • 7 روز قبل: 12355
  • 1 ماه قبل: 43989
  • کل بازدیدها: 1178053
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 23
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 25
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 15
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
 
مداحی های محرم