برگزاری دومین جلسه اخلاق عمومی با محوریت راهکارهای تربیت فرزند

 

 محمد مسلم وافی

 

حجت الاسلام و المسلمین محمد مسلم وافی در جلسه اخلاق عمومی که در مدرسه علمیه کوثر ورامین برگزار شد ضمن بیان اهمیت تربیت فرزند گفت : این امکان وجود ندارد که بتوان انسانی را یک روزه تربیت کرد .

 

وی افزود : وقتی در دین مبین اسلام برای نوشیدن یک لیوان آب ۱۳ دستور وجود دارد چطور ممکن است که برای تربیت فرزند دستوری نداشته باشد .

 

حجت الاسلام وافی ضمن بیان تفاوت در سرعت دریافت انسانها از میزان تربیت پذیری افراد بیان داشت : امام خمینی ( ره) در اولین جلسه دیدار با بنی صدر او را شناخت و به اطرافیان فرمود :که او فرد صالحی نیست .

 

استاد وافی با بیان تعاریف رایج در تربیت ، تربیت زوری یا فنری یا تحمیل محور را اولین نوع تربیت برشمرد و گفت : این شیوه با وارد کردن فشار بر فرزند و وادار کردن او به کارهایی که دوست داریم صورت می گیرد .

 

وی افزود : در این روش مانند فنری که پس از فشرده شدن رها می شود اگر فشار را از فرزند برداریم به شدت می پرد .

 

محمد مسلم وافی داغ کردن یا تلقین محوری را دومین شیوه تربیتی خواند و اظهار داشت : در این شیوه اگر فضای تربیتی سرد شود فرزند دست از همه چیز بر می دارد .

 

وافی تربیت قیفی را سومین نوع تربیت بیان کرد و آن را آموزش محور خواند و افزود : در این نوع تربیت با هر اشکالی که از فرد بگیریم ، این پاسخ را دریافت می کنیم که «من خودم می دانم »

 

حجت الاسلام وافی در تعریف نوع چهارم تربیت گفت : این شیوه از تربیت به صورت خودکنترلی و واکسینه محور است .

وی افزود : این نوع بهتر شیوه تربیتی است .

استادوافی در پایان با تاکید بر یادگیری صحیح اصول و فروع دین گفت : ما برای داشتن تربیت صحیح باید بدانیم چرا خدا عادل است ، چرا نبوت داریم و چرا قیامت وجود دارد .

 

   شنبه 22 مهر 1396نظر دهید »

تیرها را دقیق تر نشانه بگیریم

 

خلیج فارس

 

در شبی که ترامپ آن سخنرانی کذایی را کرد و ملت ایران را و نه حتی نظام و دولت ایران را، تروریست خواند.

در شبی که آمریکا مانند تمام دوران تیره و تار سابقش چون بدسگالی عهد شکن، پای قرارداد خودش نایستاد .

در شبی که این زورگوی تاریخی هم صدا با اسرائیل، ایران را به حمله نظامی تهدید کرد،…

در شبی که نوید بازگشت تحریم ها و فشارهای اقتصادی و در تنگنا قراردادن مردم ایران را داد.

در شبی که هویت ما، تمامیت ارضی ما، استقلال ما و آزادی ما را مانند تمام 80 سال اخیر نشانه رفت.

در شبی که نیروی نظامی ما را، نیروی مدافع امنیت و ثبات مان را در فهرست تروریستی گنجاند، …

در چنین شبی، آدم ها، مردم ایران، شناخته تر شده ها و اهالی سینما و حتی سیاست، از میان همه اینها خلیج_عربی گفتن رییس جمهور آمریکا را روی دست گرفته اند و آن را توهینی سخت شمرده اند…

خلیج فارس فارس است اما از میان آنچه او امشب گفت این شاید بی اهمیت ترین و بی ارزش ترین حرف او بود…

تیرها را جایی دقیق تر نشانه بگیریم…

 

 

هاتف خالدی


موضوعات: خواندنی ها, سیاسی
   شنبه 22 مهر 13961 نظر »

تشییع جنازه 

 

صدای لا اله الا الله جمعیتی که دارند جنازه مرد جوان را تشییع می کند غم عالم را توی دل آدم می ریزد  ، از همه بدتر ضجه ها و ناله های مادر و همسرش که اشکت را بدون اختیار سرازیر می کند . دیدن فرزند خردسالش طاقت آدم را طاب می کند.

 

خدا رحمتش کند خیلی زود رفت . آخر چرا باید میلگرد از جای خودش کنده شود و بر روی سرش بیفتد ؟ هر چه سنگ است مال پای لنگ است اگر یک شغل درستی و درمانی داشت الان زنده بود …

 

اینها چیزهایی بود که چند قدم آن طرف تر همسایه ها می گفتند و الحق و الانصاف که راست می گفتند ؛ جوان بخت برگشته اگر ژن خوبی داشت که سرساختمان کار نمی کرد . 

اگر ژن خوبی داشت که میلگرد روی سرش نمی افتاد . اصلا اگر ژن خوبی داشت نمی مرد یا لااقل الان و در این سن و سال آن هم با داشتن یک بچه کوچک نمی مرد .

 

مگر ندیده اید که صاحبان ژن خوب در کارخانه ها مدیر هستند و در گروه های سیاسی رئیس و در تصمیم گیریهای مهم کشوری نماینده همه اقشار مردم … آخر اینها ژن خوبشان را از پدر و مادر برتر از برتر خود گرفته اند ، اینها را چه نیازی به کار در ساختمان ، چه نیازی به زحمت کشیدن ، زحمت باید جور اینها را بکشد تا نکند ژن عزیزشان صدمه ببیند بالاخره به نسل بعدی شان هم باید چیزی از این ژن برسد یا نه ؟؟

 

میلگرد باید هم روی سرش می افتاد ، او ژن خوبی که نداشت هیچ ، ژن خوبی هم به ارث نگذاشت ، وگرنه بچه اش در این سن و سال بی پدر نمی شد . اتفاقا ژن همسرش هم بد بود وگرنه شوهر عزیز تر از جانش را از دست نمی داد ، بلکه با او زندگی می کردند اگر از زندگی با او  خسته می شد ، طلاق می گرفت و چند وقت بعد دوباره لباس سفید عروسی را به تن می کرد تا زندگی مشترک را با یکی دیگر تجربه کند … همه این دردها از نداشتن ژن خوب است .

 

آری همه اش همین است وگرنه فقیر و غنی که معنا ندارد . حیا هم که باید در ذهن باشد ، حلال و حرام هم که مال هزار و چهارصد سال قبل است .مابقی هر چه هست تویی و ژن خوبت و زرنگی ات … باور کن از نظر عده ای اگر این گونه نباشی باید هم بمیری..  

.

 

عبدی متین

   پنجشنبه 20 مهر 13961 نظر »

برزخ بدان 

 

قرآن مجید در سوره یوسف و در سوره روم از دو مسئله یاد کرده ، در سوره یوسف از نفسی یاد می کند که آلوده به اماره بالسؤٔ است ، البته آلوده به اماره بالسو آفریده نشده بلکه در مسیر زندگی از طریق چشم ، گوش ، روابط و لذتهای مادی یک کشش شدیدی پیدا کرده که گاهی و بعد از مدتی هم همواره انسان را به انجام زشتیها و بدیها فرمان می دهد ، این را نفس بیمار می گویند که قابل معالجه و درمان هم هست و به احدی هم اجازه نداده اند که از درمان آن ناامید و مایوس باشد .


یک حالتی است که فقط در آن حالت فقط می خواهد ، حالا چه می خواهد ؟ از که می خواهی ؟ برای چه می خواهی ؟
جواب نمی دهد و روشنش این است که فقط می خواهد بخورد ، فقط می خواهد ببرد ، … زمانی که گرفتار این حالت است و هر چه به او بگویند که اینهایی را که بدون قید و شرط می خواهی پروردگار روی آن مهر حرام زده ولی او فقط می گوید می خواهم و تمام گنهکاران حرفه ای دچار این بیماری هستند یعنی بیماری اماره بالسؤٔ.


مسئله دوم در سوره روم است که پروردگار از یک حقیقت وجودی انسان تعبیر به فطرت می کند که فارسی آن می شود سرشت و فارسی در آن می شود بافت « فطرت الله التی فطر الناس علیها »
در سوره یوسف می گوید نفس بیمار ، اما اینجا پروردگار می فرماید سرشت الهی «التی فطر الناس علیها: همه انسان ها را بر این سرشت بافته » این یک حقیقت قیمتی است چون ناس اضافه الله شده …
الله ذات مستجمع جمیع صفات کمال است که صفات کمال نهایت است و نه عیب دارد و نه نقص دارد .

 

بدانید و یادتان بماند که سرشت ما به به زلف مستجمع جمیع صفات کمال ، گره خورده است . اما این گره را می توان باز کرد ولی خداوند در ادامه آیه می فرماید «لا تبدیل لخلق الله » این یک گره ابدی است ، سرشت تو اضافه به خدا شده است .

 

رابطه سرشت ما با پروردگار مثل رابطه کابل است با منبع تولید برق ، کابل زمانی ارزش دارد که بتواند ولتاژ برق را از مولد بگیرد و خانه را روشن کند .


سرشت ما که اضافه به الله شده قابل قطع شدن نیست . ما برای تامین انتقادات صحیح ، اخلاق حسنه و عمل صالح همیشه باید این رابطه با الله را حفظ کنیم و روی آن پوشش نیاوریم ، حجاب روی این رابطه نیاوریم .


انسان اگر کافر باشد این رابطه پنهان می شود و ظهور نمی کند اما در قیامت و اول مردن هم صدایش در می آید ، شما نمی ببینید اما مجرم انواع عذابهای جرم های خودش را می بیند . این فطرت که وصل به خداست صدایش در می آید کسی که یک عمر خدا نگفت ، یک عمر سجده نکرد ، یک عمر یک حلال و حرام خدا را توجه نکرد در آنجا می گوید «ربه »این صدای فطرت است در لحظه مردن ، چرا فطرت دادش در می آید ؟ می گوید « رب الرجعونی »
پروردگار بنا ندارد جواب کسی را ندهد« أٔنها کلمه هو قائلها » این قولی که می گویی مرا برگردان ، تیرگی بر تو چنان مسلط است که اگربرگردی باز هم گناه خواهی کرد . بعد وارد برزخ می شوند تا قیامت برپا شود

می فرماید در برزخ یک بدن بی وزن شبیه بدن دنیایی به او می دهد در جزء ۲۳ سوره مومن می فرماید « النار یعرضون علیها غلوا و عشیرا …» در برزخ تا قیامت برپا شود آن ارواح خبیثه را با آن بدن مثالی در معرض حملات آتش قرار می دهند تا قیامت برپا شود .
پوشش روی فطرت ، همین گناهان است ، همین معاصی است ، همین اموال حرام است . این برزخ بدان است

 

سخنان شیخ حسین انصاریان  شنیده شده ،

   چهارشنبه 19 مهر 1396نظر دهید »

دین محوری و عاطفه ستیزی در حمایت از دین

 

زنان عاشورایی

 

گاهی منشأحب و دوستی، عنصر قوی عاطفه می‎باشد که مهمترین آن‎ها عاطفه زن و فرزند دوستی می‎باشد.

انسان‎های فاقد اراده و ایمان آن‎گاه که امرورشان بین ایمان و عاطفه مردد می‎شود، بر آنان عاطفه حاکم می‎شود و لیکن اهل ایمان و انسان‎‏های باتقوا، ایمان و عقیده را بر عاطفه ترجیح می‎دهند.

در جمع عاشوراییان، به افرادی برمی‎خوریم که بر سر دو راهی عقیده و عاطفه، با به کارگیری نیروی ایمان، عقیده را بر عاطفه ترجیح دادند و در میدان مبارزه با دست کشیدن از فرزند و همسر خود به یاری امام‎حسین(ع) شتافتند و از میدان سخت آزمایش الهی به خوبی بیرون آمدند.

 

- در اینجا جا دارد که از یکی از یاران بزرگ امام حسین(ع) یاد کنیم چرا که نمونه بزرگ عاطفه ستیزی را به همگان نشان داد. «محمدبن بشیرحضرمی» در گرماگرم نبرد در صحنه کربلا وقتی خبر اسیر شدن فرزندش را به وی دادند به نبرد خود ادامه داد. امام‎حسین(ع)  از این جریان آگاه شد و به محمدبن بشیر فرمود: اکنون بیعت را از تو برداشتم، برو و فرزندت را آزاد کن. حتی مبلغی پول در اختیار او گذاشت تا با هزینه کردن، فرزندش را آزاد کند. واضح است که در این موقع عاطفة پدری از یک سو و دفاع از عقیده و امام از سوی دیگر در درون او آتشی برمی‎انگیزد و او را بر سر دو راهی قرار می‎دهد. اما این سرباز ایثارگر با وجودی که امام معافیت وی را از نبرد امضاء کرد، روبه امام عرض کرد: به خدا قسم! هرگز چنین نخواهم کرد، طعمة گرگان درنده شوم، اگر چنین کنم. اینگونه است که عقیده و ایمان بر عاطفه پیروز می‎گردد.[1] 

 

در صحنه عاشورا فقط این مردان نبودند که چنین نقش ایفا کردند، چرا که زنان مؤمن و پارسا و شجاعی هم بودند که نقش به سزایی در تشویق مردان در حمایت از حسین(ع) داشتند. روشن و واضح است که زنان موجودات عاطفی هستند و در این صحنه با زیر پا ‎گذاشتن کشش‎های عاطفی برای بانوان به مراتب مشکل‎تر از مردان است به همین دلیل داستان محمدبن‎بشیر را در اینجا آوردیم تا بتوان عاطفه مادری را در مقایسه و مقابل عاطفه پدری قرار دهیم.

لیکن ایمان قوی بعضی از بانوان از آنان در میدان نبرد انسان‎های نمونه ساخته است که یکی از آنان بانویی است به نام «امّ عمرو» این شیرزن کربلایی بعد از آنکه شوهرش «جناده بن‎کعب‎انصاری» در کربلا به شهادت رسید به پسرش «عمرو» سفارش کرد که در رکاب امام حسین(ع) به دفاع بپردازد. او خواستة مادر را پیروی کرد و پا به میدان جنگ نهاد، امام وقتی وی را در میدان جنگ دید، فرمود: تو به جهت کشته شدن پدرت از جهاد معاف می‎شوی. از این رو پس از تشکر و قدردانی از وی، امر کرد که به سوی مادرش برگردد. جوان با چشمانی اشک بار به طرف مادرش رفت که در این لحظه‎ام عمرو به فرزندش گفت: چرا برگشتی؟ آیا از مرگ و کشته شدن ترسیدی؟

 

فرزند جواب داد: نه مادر، امام حسین(ع) به من اجازه جنگ نداد.

مادر که از خیرخواهی امام حسین(ع) نسبت به فرزندش آگاه بود به او گفت: به سوی امام برگرد و بگو: مادرم مرا امر کرده که با شما باشم.

این فرزند دلاور که لحظاتی پیش پدر را از دست داده با کسب اجازه از امام حسین(ع) به معرکه جنگ وارد می‎شود و با دشمن به ستیز برمی‎خیزد و بعد از حماسه‎ای که می‎آفریند، به دست دشمن نابه‎کار شهید می‎شود و سرش را از بدن جدا می‎کنند و به طرف سپاه اسلام می‎اندازند. مادر آن سر را برداشت و بوسید و به سوی دشمن افکند و گفت: ما آنچه در راه خدا داده‎ایم، پس نمی‎گیریم.

این شیرزن کربلایی با زیر پاگذاشتن عاطفه فرزند دوستی در پرتو ایمان و خدا محوری شدیدش، عمود خیمه را برداشت و به دشمن حمله‎ور شد که امام وی را به خیمه بازگرداند و برایش دعای خیر کرد.[2]

 

یکی‎دیگر از کسانی که در عرصة مقابله عاطفه و عقیده قرار می‎گیرد، ایمان و عقیده را بر عاطفه ترجیح می‎دهد زنی است به نام ام‎وهب، وی مادر «وهب» شهید کربلاست که هر دو مسیحی بودند و در محضر امام حسین(ع) اسلام آوردند و حال این جوان تازه مسلمان که همراه همسر و مادرش در کربلا حاضر بودند، مادر وهب در روز عاشورا به وهب گفت: به جای شیری که به تو دادم دلم می‎خواهد در خدمت امام حسین(ع) تا سر حد شهادت بجنگی. وهب گفت: در مورد همسرم چه کنم؟ مادر گفت: عزیزم، جمال همیشگی را به جمال چند روزه دنیا مفروش. سخنان مادر، وهب را دگرگون ساخت. او دیگر عاشق امام حسین(ع) شده بود. همسرش به او گفت: من از آن می‎ترسم که چون شهید شوی و به بهشت درآیی، مرا فراموش نمایی، از تو می‎خواهم در حضور امام حسین(ع) با من عهد کنی که در قیامت از من جدا نشوی. سپس هر دو خدمت امام(ع) رسیدند و همسر وهب از امام حسین(ع) خواست که از وهب عهد بگیرد و علاوه براین سفارش او را به اهل‎بیت نماید. امام حسین(ع) درخواست او را اجابت کرد، سپس وهب به میدان بازگشت و جنگید تا به شهادت رسید. آنگاه مادر آهنگ میدان جنگ داشت که امام فرمود: جهاد از زنان برداشته شده است و او را به خیمه بازگرداند.[3]



1- علی بن محمد جرزی ابن اثیر، اسدالغابه فی معرفه الصحابه، مترجم: محمد احمد شور، دارالشعب قاهره، چاپ اول، ج5، ص237.
2- عباس قمي، ترجمه، نفس المهوم، ص239.
3- ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعه، ص305.

4-بخشی از پایان نامه خانم فاطمه فلاح انبوهي با موضوع نقش بانوان در واقعه کربلا

   سه شنبه 18 مهر 1396نظر دهید »

سروده افشین علا درباره کردستان که «به دشمنان قوم کُرد» نام دارد مورد تحسین رهبر انقلاب قرار گرفت.متن کامل شعر بدین شرح است:

 

افشین علا

 

«به دشمنان قوم کُرد» ای دشمن صهیونی مولود عنودان

اینجا نه عراق است، نه شام است، نه سودان

 

آواره تویی فکر نگونبختی خود باش

کُردان نه خمارند، نه محتاج خمودان

 

از نیل چه دیدی که فراتت شده مقصد؟

نیلی شوی از سیلی این جامه کبودان

 

جای دگری دام نه ای جغد که این قوم

دیدند چه بسیار فرازان و فرودان

 

ارکان مریوان و سنندج نشود کج

از باد بریتانی و از جهد جهودان

 

از تجزیه تاجی نرود بر سرت ای خصم

این قوم ز اشرار، کله کنده و خودان

 

ایرانی و کُردیم و جز این پرچم گلگون

رنگی نپذیریم، بمیرند حسودان!

 

افشین علا مهر۹۶

   دوشنبه 17 مهر 1396نظر دهید »

علم بدون کسب معرفت بی فایده است

مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین با بیان اینکه هدف انسان باید به گونه‌ای باشد که زمینه رشد و تغییر انسان را فراهم آورد، گفت: سپری کردن مدارج علمی بالا بدون کسب معرفت و نور بی فایده است.

 

مدرسه علمیه کوثر ورامین

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، طاهره شاکری مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین، امروز در جلسه درس اخلاق که در همین حوزه علمیه با حضور اساتید و طلاب برگزار شد، گفت: اعتقاد، معیار سنجش ایمان است.

 

وی افزود: تفکر و جهانبینی انسان نباید محصور در حیات دنیوی باشد و از اعتقاد به معاد غفلت کند.

 

شاکری با استناد به روایتی از امام صادق(ع)، ابراز کرد: حضرت فرمودند: ایمان مومن از براده‌های آهن قویتر است، چرا که اگر انسان مومن را بکشند و سپس زنده کنند کمترین تغییری در قلب او ایجاد نمی‌شود؛ ایمان مومن چیزی نیست که دستخوش تغییر و تزلزل قرار گیرد.

 

مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین با بیان اینکه ایمان شهدا آنان را به درجه رفیع شهادت می‌رساند، اظهار داشت: سردار بی سر شهید محسن حججی نمونه بارز یک انسان مومن است چرا که او در اسارت زیر شکنجه‌های سخت لحظه‌ای ایمان و استقامت خود را از دست نداد و دشمن را در حسرت اشک و التماس باقی گذاشت.

 

شاکری با تاکید بر اینکه هدف اصلی شهید حججی شهادت بود، گفت: همت بالا نشات گرفته از جهان بینی قوی انسان است که خداوند را الهی می‌کند.

وی در خصوص تفاوت ایمان مستقر و ایمان مستودع، تصریح کرد: ایمان مستودع همان ایمان عاریه است نمونه‌اش عبدالملک مروان که قبل از فوت پدرش مدام در مسجد حضور داشت اما با شنیدن خبر مرگ پدر قرآن کریم را بست و به چنان پستی و شقاوتی روی آورد که روزی از او پرسیدند آیا شراب می‌خوری؟ پاسخ داد شراب که سهل است خون هم می‌خورم.

 

مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین با تاکید بر اینکه هدف انسان باید به گونه‌ای باشد که زمینه رشد و تغییر او را فراهم آورد، گفت: انسان باید به معاد و روز رستاخیز ایمان داشته باشد انسان‌های معادباور نماد ایستادگی و استقامت هستند.

 

وی با خطاب قرار دادن طلاب، تاکید کرد: سپری کردن مدارج علمی بدون کسب معرفت و نور ایمان بی ثمر است.

 

طاهری خاطر نشان کرد: علت غایی انسان وقتی زیبا می‌شود که به راحتی بر تمایلات نفسانی خویش فائق آید.

 

 

http://www.rasanews.ir/detail/News/530479/81

   دوشنبه 17 مهر 1396نظر دهید »

خواص باطل گرا

خواص باطل گرا

 

در هر جامعه ای خواصی داریم و عوامی . عوام را کنار بگذاریم و سراغ خواص بیاییم . طبعا خواص دو جبهه هستند ؛ خواص جبهه حق و خواص جبهه باطل .


عده ای اهل فرهنگ و معرفتند ، برای جبهه حق کار می کنند . فهمیده اند که حق کدام است ، حق را شناخته اند ؛ برای حق حرکت می کنند ، کار می کنند . اهل تسخیصند . اینها یک دسته اند .


یک دسته هم نقطه مقابل حقند ، ضد حقند، اگر باز به در اسلام برویم یک عده اصحاب امیرالمومنین و امام حسین علیهم السلام هستند یک عده هم اصحاب معاویه اند . در بین آنها هم خواص بودند .

 

آدم های بافکر ، آدمهای عاقل ، طرفداران بن امیه ، آنها هم خواصند.


پس خواص هم در جامعه دو گونه است ؛ خواص طرفدار حق و خواص طرفدار باطل با خواص طرفدار باطل باید جنگید و این محل کلام نیست .

 

 

دیده شده در کتاب عاشورا در پرتو انوار ولایت ،تنظیم معاونت فرهنگی تربیتی حوزه های علمیه خواهران ،بیانات مقام معظم رهبری در جمع فرماندهان لشکر ۲۷ حضرت رسول الله در ۷۵/۳/۲۰،  ص ۳۸

   یکشنبه 16 مهر 1396نظر دهید »

مناجات با امام زمان

مصائب شام

 

یا امام زمان


وقتی نفس گرفته ، دلم در هوایتان
‏یعنی منم که زنده ام از اشک هایتان

 

‏داوود من ! دوباره بخوان تا که عالمی
‏ایمان بیاورد به طنینِ صدایتان

 

‏از این همه سحر که گذشته است می شود
‏یک شب نصیب این دل من هم دعایتان

 

‏این اشتراک چشم من و چشم خیستان
‏من گریه ام به کشته ی کرببلایتان

 

آقا اجازه می دهید هر وقت آمدید
‏نقاشیم کنند مرا زیر پایتان ؟

 

یک روز عاشقانه تو از راه می رسی
‏آن روز واجب است بمیرم برایتان

 

علی اکبر لطیفیان


موضوعات: خواندنی ها, اشعار
   جمعه 14 مهر 13961 نظر »

انواع مردم در جامعه

از نظر بزرگان اهل تحقیق در مسایل اجتماعی ، در هر جامعه ای و هر امتی مردم سه گروهند :

 

حسین علیه السلام

 

گروه اول : مقهور شهواتند و در حد جنون ، مجذوب تمایلات نفسانی خود هستند ، به گونه ای که برای رسیدن به آن هواهای نفسانی از هیچ جنایتی خودداری نکرده و بر هیچ حقی ابقا نمی کنند . به فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام :« منهوما باللذهِِ سَلِسَ القیاده للشهوه ، او مغروماًً بالجمع و الادخار …. قرب شیٔ شبها بهما الانعام الساعمه : گروهی تشنه لذاتند و اینها زمانشان به دست شهوات داده شده ، در قبال شهوات حیوانی رام و منقاد هستند و تلاش می کنند حطام دنیوی را گردآوری کنند … شبیه ترین موجودات به اینها ، چهارپایان چرخنده اند »( نهج البلاغه ، حکمت ۱۳۹)

 

چنان که دقت می فرماید امام علیه السلام دراین بیان خود چهارپایان را به این نوع آدم ها تشبیه کرده و نفرموده اند که اینها شبیه چهارپاینند؛ یعنی به قدری اینها منحط شده اند که باید حیوانات را تشبیه به اینها کرد و گفت «  قرب شیٔ شبها بهما الانعام الساعمه ؛ شبیه ترین موجودات به اینها ، چهارپایان چرخنده اند »

 

گروه دوم : متوسط هستند و اکثریت را شامل می شوند . اینان جاهلانی اند که خیلی سوء نیت ندارند اما مشخِص هم نیستند . زندگی شان با جهل و نادانی توام است . درباره این گروه فرموده اند : اینان مردمانی نادانند و همچون مگس های ضعیف و ناتوانند که پرواز می کنند و بر سر و صورت حیوانات می نشینند و گوشمان به هر صدایی حساس است . هنگامی که از جایی صدایی بلند شد به دنبال آن حرکت می کنند . نان به نرخ روز می خورند و هر چه رایج شد همان را می پسندند .« یمیلون مع کل ریح ؛ از هر جا که باد بوزد به همان قیمت خم می شوند »

« لم یستضیٔو بنور العلم و لم یلجأوا الی رکن وثیق : نه خودشان مشعل علم را به دست دارند و نه به دنبال مشعلداران علم می برند»

 

گروه سوم : و گروه سومی هو وجود دارد که در اقلیت به سر می برند ، اینان در هر جامعه ای خواهان حقند و باطل را دوست ندارند . دلشان می خواهد همیشه حق خاکم باشد و باطل بمیرد . ولی همین افراد هم اگر حالاتشان مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد به سه گروه تقسیم می شوند :

 

الف ) بعضی فقط حق راطالبند و قلبا آرزو دارند که ای کاش حق حاکم می شد و باطل از بین می رفت و می گویند چه خوب می شد که حق حاکمیت پیدا می کرد ! 

ولی در مقام عمل در زندگی شخصی حاضر به اجرای فرمان حق نیستند . در کارهای شخصی دنبال باطل می روند و به دنبال هوای نفسانی خود هستند و آرزوهای آنها فقط در حد ذهن و خیال است .

 

ب) این دسته هم قلبا خواهان حق هستند و هم عملا به حق عمل می کنند . زندگی شخصی خود را با حق منطبق می کنند . می کوشند در زندگیشان باطل راه نیابد و واقعا حق جلوه کند ، ولی اینقدر همت ندارند که در جامعه قیام کنند و در مقابل باطل بایستند .

 

ج) دسته سوم کسانی هستند که خیلی در اقلیتند و به ندرت در هر جامعه ای یافت می شوند . اینها علاوه بر این که قلبا و عملا خواهان و اجرا کننده ی حق هستند و در عین حال قیام هم می کنند و در مقابل زورگویی و ستمگری می ایستند و مقاومت می کنند تا آن حد که از فدا کردن جان و مال خود دریغ نمی ورزند و همه گونه فداکاری را در راه احیای حق متحمل می شوند ، و به برکت وجود همین افراد است که پرچم حق در جامعه دراهتزاز است . به فرموده قرآن کریم :« ..و لو الا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیرا ……: اگر نبودن گروه مومن حق طلب که در مقابل باطل گرایان بایستند تا به حال همه عبدها ، چه معبد یهود و چه معبد نصارا و چه مساجد مسلمین ، حتی اسم خدا هم متروک و نابود شده بود . اینانند که در مقابل باطل می ایستند و مدافع حریم حقند .

 

«وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ : و قطعاً خداوند کسی که (دین) او را یاری کند، یاری می‌دهد، زیرا خداوند نیرومند و شکست ناپذیر است»( سوره حج آیه ۴۰ ) 

 

بعد قرآن می فرماید همین جمعیت محدودند که ما عاقبت آنان را بر عالم سلطه می دهیم « الذین ان مکناهم فی الارض : این گروه وقتی که حکومت زمین را به دست گیرند »

 

« اقاموا الصلاه و آتوا الزکاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبه الامور : نماز را به پا می دارند و زکات می پردازند و امر به معروف.  نهی از منکر می کنند و سرانجام امور از آن خداوند متعال است »( سوره حج آیه ۴۱) 

 

و اما سرسلسله این گروه در اقلیت کسی نیست جز وجود اقدس سید و سالار شهدا علیه السلام که ابن ابی الحدید معتزلی شارح نهج البلاغه چنین می گوید « سید اهل الابأ الذی علم الناس الحمیه و الموت تحت ظلال السیوف : آن بزرگواری که به عالم بشریت ، مردانگی و حمیت را یاد داد و مرگ زیر سایه شمشیرش را به مردم آموخت »

 

سید اهل الابا یعنی کسانی که مناعت طبع دارند و عزت نفس دارند و در مقابل ظلم و ستم سر خم نمی کنند ، اینان هر که هستن. و هر کجا که هستند مولا و سرورشان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است …

 

 

دیده شده در کتاب از حسین گفتن تا حسینی شدن ، سید محمد ضیا آبادی ، انتشارات بنیاد خیریه الزهرا ، ص ۲_ ۶ 

   چهارشنبه 12 مهر 1396نظر دهید »

1 ... 37 38 39 ...40 ... 42 ...44 ...45 46 47 ... 138

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 90
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 5544
  • 1 ماه قبل: 65254
  • کل بازدیدها: 937346
رتبه وبلاگ