« پایی که برگشت | پیوندهایی که نیاز است با جریان عاشورا داشته باشیم » |
مناجات با امام زمان
مصائب شام
وقتی نفس گرفته ، دلم در هوایتان
یعنی منم که زنده ام از اشک هایتان
داوود من ! دوباره بخوان تا که عالمی
ایمان بیاورد به طنینِ صدایتان
از این همه سحر که گذشته است می شود
یک شب نصیب این دل من هم دعایتان
این اشتراک چشم من و چشم خیستان
من گریه ام به کشته ی کرببلایتان
آقا اجازه می دهید هر وقت آمدید
نقاشیم کنند مرا زیر پایتان ؟
یک روز عاشقانه تو از راه می رسی
آن روز واجب است بمیرم برایتان
علی اکبر لطیفیان
زان شبی که وعده دادی روز وصل
روز و شب را می شمارم روز و شب
مولوی
فرم در حال بارگذاری ...