عبرتهای عاشورا
چطور شد که جامعه اسلامی به محوریت پیامبر عظیم الشان صلی الله ، آن عشق مردم به او ، آن ایمان عمیق مردم به او ، آن جامعه سرتاپا حماسه و شور دینی و …بعد از پنجاه سال کارشان به آنجا رسید که جمع شدند فرزند همین پیامبر را با فجیع ترین وضعی کشتند ؟! انحراف ، عقب گرد ، برگشت به پشت سر بیشتر از این چه می شود ؟!
زینب کبری سلام الله در بازار کوفه آن خطبه عظیم را اساسا بر همین محور ایراد کرد « الا یا اهل الکوفه ، یا اهل الختل و الغدر ، أتبکون ؟! امّا بعد، ای مردم كوفه، ای مردم خیانتکار و پیمان شکن و بیغیرت، گریه می کنید ؟خشك نشود…»
مردم کوفه وقتی که سر مبارک امام حسین علیه السلام را روی نیزه مشاهده کردند و دختر علی را اسیر دیدند و فاجعه را از نزدیک لمس کردند ، بنا کردند به ضجه و گریه کردن . فرمود « اتبکون : گریه می کنید ،؟»
« رَقَأَتِ الْعَبْرَةُ وَ لَا هَدَأَتِ الزَّفْرَةُ إِنَّمَا مَثَلُكُمْ كَمَثَلِ الَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً. : اشكتان خشك نشود و نالههایتان آرام نگیرد، مثل شما همانند آن زنی است که رشته خود را پس از محکم تابیدن از هم باز کرد…»
این همان برگشت است ؛ برگشت به قهقرا و عقب گرد ، شما مثل زنی هستید که پشم ها یا پنبه ها را با مغز نخ می کند ؛ بعد از آن که این نخ ها آماده شد ، دوباره شروع می کند دوباره نخ را از نو باز و پنبه می کند ! شما در حقیقت نخ های رشته خود را پنبه کرده اید . این همان برگشت است ، این عبرت است .
هر جامعه اسلامی در همین خطر است . امام خمینی عزیز بزرگ ما ، افتخار بزرگش این بود که بتواند یک امت عامل به سخن آن پیامبر باشد . شخصیت انسانهای غیر پیامبر و غیر معصوم ، مگر با آن شخصیت عظیم قابل مقایسه است ؟
او ، آن جامعه را به وجود و آن سرانجام به دنبالش آمد . آیا هر جامعه اسلامی همین عاقبت را دارد ؟
اگر عبرت بگیرید ؛ نه !
اگر عبرت نگیرید ؛ بله !
عبرت های عاشورا این جاست
دیده شده در کتاب عاشورا در پرتو انوار ولایت ، معاونت فرهنگی و تربیتی حوزه های علمیه ، بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مقاومت بسیج ۷۱/۴/۲۳ ، ۱۳ محرم ۱۴۱۳
قيام عاشوراي امام حسين(ع) و سبک زندگي؟
پيامدهاي عملي قيام عاشوراي امام حسين(ع) در زندگي اجتهادي، عملي و اقتصادي و سياسي و … چيست؟
ارزيابى حادثه خونين كربلا و آثار و نتايج اين قيام پرشور و فداكارى بى نظير، نيازمند مطالعه اى گسترده است; اين حقيقتى است كه از مطالعه نوشته هاى دانشمندان به دست مى آيد. درسهايى كه قيام امام حسين(عليه السلام) به ما مى آموزد بسيار است كه به بعضى از آنها اشاره مى كنيم:
1. هدف اصلى مصلحان حقيقى و پاسداران حق، تحكيم حق، كوبيدن باطل، احياى نام خداوند، مواسات، اعتلاى دين و آزادى و عدالت اجتماعى است تا در پرتو آن طبقات محروم و ستمديده بتوانند از حق خويش برخوردار شوند. امام حسين(عليه السلام) مى ديد كه ملّت اسلام در اثر تبليغات سوء دشمن، فساد و ستم را پيشه كرده و عدالت، حريّت و كمالات را به فراموشى سپرده و به تبهكارى و بندگى شهوات روى آورده است. امام حسين(عليه السلام) مى ديد كه قوانين الهى در حال فراموشى و نابودى اند و اسلام عزيز فداى هوسرانيهاى افراد نالايق و خواسته هاى شوم بلهوسان شده است; پس قيام كرد و با نهضت خود اسلام را جانى تازه بخشيد.
2. امام حسين(عليه السلام) به مردم فهماند كه ملّت اسلام و بلكه هر ملّتى بايد از زير بار ستم نجات يابد.
3. با قيام امام حسين(عليه السلام) احكام اسلام و برنامه هاى عالى دينى و توحيدى پس از آنكه مدّت ها در حال فراموشى بود، دوباره محور زندگى مردم قرار گرفت.
4. قيام امام حسين(عليه السلام) اين بصيرت را به مسلمانان داد كه اسلام بالاتر از همه چيز است و براى برقرارى آن بايد از همه چيز گذشت و براى بزرگداشت احكام و سنن آن فداكارى كرد.
5. نهضت عاشورا درس ديندارى و استقامت در برابر ظلم و كفر به مسلمانان و انسان ها داد و روح شهامت و شجاعت را در مسلمان ها زنده كرد.
6. قيام كربلا احساسات و عواطف دينى مردم را برانگيخت تا همه بدانند در پيشگاه چه كسى بايد خضوع كرد.
7. حادثه خونين كربلا موجب تأسيس مكتب عالى فضيلت و تعليم تربيت صحيح شد كه خود رمز بقاى مذهب تشيّع و اسلام است.
8. اين قيام زمينه ساز محكوميت بنى اميّه در ذهن مسلمانان و ساير ملل جهان شد. به نقل از سايت تبيان
بخش اول: چرایی فرهنگ عاشورا؛
مقدمه:
«مقصود از فرهنگ عاشورا؛ مجموعه مفاهیم، سخنان، اهداف و انگیزه ها، شیوه های عمل، روحیات و اخلاقیات والایی است که در نهضت کربلا گفته شده یا به آنها عمل شده یا در حوادث آن نهضت، تجسم یافته است. این ارزش ها و باورها هم در کلمات سیدالشهداء(ع) و اصحاب و فرزندان حضرت متجلی است. مجموعه آن باورها و ارزش ها و مفاهیم را می توان در عنوان های زیر خلاصه کرد:
مقابله با تحریف دینی، مبارزه با ستم طاغوت ها، و جور حکومت ها، عزت و شرافت انسان، ترویج مرگ سرخ بر زندگی ذلت بار، پیروزی خون بر شمشیر و شهادت بر فاجعه، شهادت بر فاجعه، شهادت طلبی و آمادگی برای مرگ، احیاء فریضه امر به معروف و نهی از منکر و سنت های اسلامی، فتوت و جوانمردی حتی در برخورد با دشمن، نفی سازش با جوریا رضایت به ستم، اصلاح طلبی در جامعه، عمل به تکلیف به خاطر رضای خدا، تکلیف گرایی چه به صورت فتح یا کشته شدن، جهاد و فداکاری همه جانبه، قربانی کردن خود در راه احیاء دین، آمیختن عرفان با حماسه و جهاد با گریه، قیام خالصانه برای خدا، نماز اول وقت، شجاعت و شهامت در برابر دشمن، صبر و مقاومت در راه هدف تا مرز جان، ایثار، وفا، پیروزی گروه اندک ولی حق بر انبوه گروه باطل، هواداری از امام حق و برائت و بیزاری ازحکام جور، حفظ کرامت امت اسلامی، لبیک گویی به فریاد استغاثه مظلومان، فدا شدن لبیک گویی به فریاد استغاثه مظلومان، فدا شدن انسان ها در راه ارزش ها و..» (مزروعي ،عليرضا مهندسي فرهنگ عاشور)
اهمیت فرهنگ عاشورا: نقش الگو در جهت دهی و سمت وسو دادن به زندگی انسانها همواره مورد توجه زیرا که الگو تاثیر عمیق در رفتار و کردار افراد و حتی جوامع دارد .از این رو فرهنگ عاشورا در طول تاريخ همواره براي جامعه اسلامي و مؤمنين الهام بخش بوده و به تعبير روايت ، حرارتي در دلهاي مؤمنين ايجاد كرده كه هرگز به سردي نمي گرايد.علاوه برآن فرهنگ عاشورا در زدودن خرافات و انحرافات واصلاح وبرقراری ارزشهای الهی،آسمانی نقش به سزایی دارد.
تأمل وتدبر در جوانب مختلف نهضت عاشورا اهمیت هرچه بیشتر الگو بودن آن را اثبات می کند.زیرا که فرهنگ عاشورا، فرهنگی برخاسته از متن قرآن کریم و سیره اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است. این فرهنگ قدرت و جاذبه فوق العاده و نیز زیبایی و درخشش منحصر به فرد داشته و در صورتی که درست و بدون کم و زیاد کردن اجزاء و تحریف معنوی و ظاهری ارائه شود، تحول آفرین و زندگی ساز است. وکوتاه سخن آنکه فرهنگ عاشورا همان زیربنای عقیدتی و فکری است که در امام حسین(ع) و شهدای کربلا و اسرای اهل بیت(ع) بود و سبب پیدایش آن حماسه و ماندگاری آن قیام شد.
بخش دوم:
الگوهای کاربردی عاشورا در جامعه امروز:
با توجه به آموزه های سیاسی ،اخلاقی،مدیریتی ،می توان الگوهای کاربردی وبه عبارتی درسهای آموزشی از نهضت عاشورا در جهان امروزی دریافت کرد.چرا که فرهنگ عاشورا دائرةالمعارف ومملواز الگو ها ست.ودر روایتی ازامام حسین علیه السلام می خوانیم «فلکم فی اسوه»من برای شما الگو هستم(محمدی،محمد علی؛الگوهای عاشورایی،ص275)
ما به نمونه هایی از الگوهای کاربردی اشاره می کنیم.
الف.الگوهای کاربردی سیاسی:
1.الگوی کاربردی در باب ولایت مداربودن:درباب پیروی از ولایت فقیه وپذیرش حاکمیت او ،امروزه افرادی هستند که هنوز دچار اوهام غلط خود بوده وبیراهه می اندیشند.با مطالعه وآشنایی فرهنگ عاشورا والگوگیر والگو سازی آن می توان این مشکل را برطرف نمود. حضرت امام حسین علیه السلام در جریان عاشورا ؛هنگام اعزام به کوفه در منزلگاه بیضه در خطبه ای به اهل کوفه ،آنان را از عواقب تأسف بارپیمان شکنی برحذر داشت وفرمود :نامه های شما به دستم رسید فرستاده های شما پی در پی آمدند که شما با بیعت خود ما را تسلیم دشمن نمی کنید اگر بر بیعت خود ثابت بمانید به رشد وکمال می رسید. آنگاه امام این آیه شریفه را تلاوت نمود « فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتيهِ أَجْراً عَظيما( الفتح10)
خداوند در این آیه به پیمان بستن وعواقب پیمان شکنی با پیامبر صلی الله علیه وآله اشاره کرده وفرموده است :ای رسول ما کسانی که با تو بیعت می کنند در حقیقت با خدا بیعت می کنند …پس هر کس پیمان شکنی کند تنها به زیان خود پیمان شکسته . امام در واقع با استناد به این آیه ،به اهل کوفه وهمه مسمانان فهماند که پیمان بستن با پیامبر وامام معصوم علیه السلام در حقیقت پیمان با خداست وشکستن این پیمان نقض عهد الهی است وعواقب وخیمی در پی دارد.( پاک نیا،عبدالکریم؛پیامهای قرآنی عاشورا،ص88)
بدون تردید عهد وپیمان با ولی فقیه ،همانند عهدوپیمان با معصوم(ع) می باشد،زیرا که در عصر غیبت ولی فقیه جانشین ونائب امام معصوم می باشد.
2.مبارزه با طاغوت واستعمار: از جمله مشکلات گریبانگیر در جوامع مسلمین ،وجود استعمار نو اقتصادی ،سیاسی وفرهنگی است ،که هر آزاده ای را خون دل می خوراند.با الگو گیری از نهضت جاوید کربلا می توان دست استعمار را از این کشورها کوتاه کرد. همه می دانیم که یکی از اصول حرکت امام حسین علیه السلام بیعت نکردن با یزید ومبارزه علیه او بوده است امروز گرچه یزیدی در کار نیست ولی «در زمان ماهم هستند کسانی که خط دین ستیزی را ادامه می دهند،با دین خدا در ستیزند ،نمی خواهند دین باشد،حاکمیت دینی باشد ،مثل همه قلدرهای دنیازورگویان زمان ما . حضرت امیر مومنان علی علیه السلام فرموده اند «من اراد ان یسئل عن امرنا وامر القوم فانا واشیاعنا یوم خلق الله السماوات والارض علی سنة موسی واشیاعه وان عدونا واشیاعه علی سنة فرعون واشیاعه»خط ما ودوستان ما خط موسی است وخط دشمنان ما خط فرعون،است.. یزید ویزیدی ادامه دارد ،بنی امی ادامه دارد.(آیت الله استادی؛رضا عاشورا ومهدی باوران، ص72)
امروزه جوامع اسلامی با الگوگیری از این خط ومشی می توانند سایه استکبار واستعمار شوم را از جوامع خود برچینند.همانطورکه«جمله معروف «مهاتما گاندی»رهبر آزادی خواه هندوستان که برای رهایی مردم این کشور از یوق انگلستان در تاریخ ثبت شده است .او خطاب به مردم هندوستان چنین گفت: «من زندگی امام حسین،آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام وتوجه کافی به صفحات کربلا نموده ام؛برمن روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد،باید از سرمشق امام حسین پیروی کند.»(بیات حجت الله ؛عاشورا سرمشق انقلاب اسلامی ص298)
3.الگوی تشخیص خط ومشی قیامها واحزاب وجریانات:از جمله مسائل امروز جوامع تنوع وگوناگونی احزاب(همانند لبنان وایران) قیامها وفراخوانها(همانند عراق)ونیز تبلیغات مسموم کذایی عرفانهای کذایی وجریانات نوظهور در جوامع می باشد. به نظر می رسد از بحران زا ترین مشکلات این جوامع می باشد که افراد را در تشخیص صحت وسقم مدعای آنها با مشکل مواجه می کند. با تأمل ودر سخنان ابا عبدالله علیه السلام می توان در این مورد نیز الگو گیری کرد.زمانی که امام به هنگام شروع حرکت خود از مدینه مورد اعتراض عمرو بن سعید حاکم مدینه قرار گرفت.امام با الهام از آیه شریفه «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني مِنَ الْمُسْلِمين» گفته چه كس نيكوتر از گفته كسى است كه مردمان را به خدا فراخواند، و خود عمل صالح كرد، و گفت كه من نيز از مؤمنان به اسلامم (فصلت33)پاسخ داد.فانه لم یشاقق الله ورسوله من دعا الی الله عزوجل وعمل صالحا ،قال اننی من المسلمین. امام در اینجا « به صراحت سه ویژگی با ارزش را در حرکت خود مشخص کرد از جمله دعوت به الله ،عمل صالح ،تسلیم در برابر حق.آن حضرت در حقیقت ضمن بیان معیار حرکتهای توحیدی ،به آیندگان می آموزاند که انقلابهای ارزشیرا از غیر آن بشناسند وبدانند هرگروه وشخص که در برنامه خود دعوت به سوی خدا ،عمل صالح وتسلیم در مقابل حق را گنجانده، آن قیام الهی است وگرنه ارزشی ندارد.(اقتباس از پاک نیا،عبدالکریم؛همان،ص82).
ب.الگوی مدیریتی: از نهضت عاشورا می توان در مباحث مدیریتی واداره جامعه نیزالگوبرداری کرد. «برخورد امام با «عبید الله بن حر جعفی» از سرشناسان کوفه ودعوت از او برای همراهی از حماسه عاشورای امام وپاسخ منفی او بر یاری امام ؛عبیداله بن حر جعفی گفت من از نظر مالی یاریتان می کنم (دادن اسب تند رو وشمشیر)امام فرمود »ما برای شمشیر واسب تو نیامده ایم ،ما یاری کردن شخص تو را می خواهیم اگر توجان خود را از ما دریغ می داری ما نیازی به مال شما نداریم .سپس امام حسین علیه السلام آیه شریفه «وما کنت متخذا المضلین عضدا» تلاوت نمود وبا آن به ما آموخت که در مکتبهای توحیدی کارگزاران امین وجان برکف لازم است وافراد ترسو ضعیف النفس وضعیف الایمان ،هرگز نمی توانند دین حق را یاری کنند واز ارزشهای الهی پاسداری نمایند ، منحرفان سیاسی که استقلال فکری ،سیاسی واقتصادی دارند،نمی توانند تا پایان مقاومت کنند ودر یک کلام افرادگمراه وعاجز وناتوان درحرکتهای هدایت آفرینی افراد را باید در گردنه های سخت آزمایش کرد ونیروهای مخلص وتمام عیار راانتخاب نمود.»(اقتباس از پاک نیا،عبدالکریم؛همان،ص88)
ج.الگوی اخلاقی وعرفانی:از الگوهای کابردی واقعه عاشورا ،می توان به جنبه های اخلاقی آن اشاره کرد. یکی از این آموزه های اخلاقی ،تکرار مکررآیه استرجاع(انا لله وانا الیه راجعون)از جانب حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام ، می باشد .امام پیش از شروع جنگ وهنگام اعزام به کربلا وهمچنین هنگام دریافت خبرشهادت ومشاهده یاران خود بارها این آیه را تلاوت می فرمودند؛این آیه واضح ترین شعار حق جویان وسالکان وادی عرفان می باشد که در هنگام برخورد با مشکلات ومشقات وکمبودها ومصائب از عمق جان به دریای بی کران فضل ورحمت الهی پناهنده شوند. این شیوه برخورد با شدائد ومصائب زندگی در دنیای امروزی فاقد معنویات ویا حداقل با معنویات کم نورمی تواند الگویی خوبی برای تغییر نگرش افراد به مادیات ورقابت سخت آنان در بعد مادی باشد.وبه عبارت واضح تر به انسانها جهانبینی دهد که دنیا سرای ماندگار نیست.وخلاصه آنکه این رفتار امام در تصحیح وتعدیل وتقویت ایمان ما ونحوه برخورد بادنیا نقش به سزایی دارد(اقتباس از همان).
د.الگوگیری جامعه شناختی:ازآنجا که اصلاح فرد وجوامع از کژی ها وانحرافات،وخواسته باطنی هر انسان آزاده وکمال جویی است،با نگاه ورویکرد جامعه شناختی به نهضت وفرهنگ عاشورا ،می توان احیای ارزشهای اجتماعیدوباره احیا کرد.زیرا که ارزشها از جمله نیازهای کلیدی هر جامعه اند که به تعبیر جامعه شناسان«قوام جامعه»به آنهاست….از این رو وجود چنین ارزشهایی در جامعه انسانی امری حیاتی وضروی بوده ،احیای آنها بالندگی،نشاط،کرامت،معنویت وانسانیت را برای جامع به ارمغان می آورد.(اقتباس ازمریجی،شمس الله؛نقش نهضت حسینی در احیای ارزشهای اجتماعی ، ص92)
این نکته را می توان ازکلام نورانی امام حسین علیه السلام دراین مورد برداشت کرد: « إِنمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أَسِيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ أَبِي»(بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج44 ص:330 ، باب 37 )
من نه به انگيزه خودخواهى و راحتطلبى قيام كردهام و نه خوشگذرانى و نه براى تباهى و بيداد، بلكه در اين انديشهام كه امور جامعه و امت نياى گرانقدرم را اصلاح كنم و آفتهاى سعادت سوز را از خرمن هستى آنان بزدايم ….مىخواهم جامعه و امت را از نگونسارى و اسارت نجات دهم و به خواست خدا كارش را به سامان آورم و اصلاح كنم؛ مىخواهم زورمداران را به قانونگرايى و عمل به قانون دعوت كنم و از ستم و بيداد و تجاوز به حقوق مردم هشدار دهم.( كرمى ،على در سوگ امير آزادى-گوياترين تاريخ كربلا صص29-27)
نتجه گیری کلی:فرهنگ عاشورا قوت الگوسازی والگو دهی در همه زمانها ومکانها ودر ابعاد وجوانب مختلف اخلاقی عرفانی،اجتماعی ،مدیرتی،سیاسی و…دارد که ما به نمونه هایی اشاره کردیم.به گفته امام راحل ما هرچه داریم از محرم وصفرداریم.چرا که عاشورا ،عالیترین راه ورسم زندگی را برای جهانیان ترسیم می نماید واین حرکت مقدس درس درست زیستن،رسیدن به حیات معنوی،کسب مقامات عالی عرفانی واصلاح امور جوامع و…را می آموزاند.
منابع: 1. آیت الله استادی؛رضا؛ عاشورا ومهدی باوران، ره توشه راهیان نور؛دفترتبلیغات اسلامی حوزه؛نشرآیه حیات،چاپ اول،سال1386 2. بیات حجت الله ؛عاشورا سرمشق انقلاب اسلامی، ره توشه راهیان نور؛دفترتبلیغات اسلامی حوزه؛نشرآیه حیات،چاپ اول،سال1386 3.پاک نیا،عبدالکریم؛پیامهای قرآنی عاشورا، ره توشه راهیان نور؛دفترتبلیغات اسلامی حوزه؛نشرآیه حیات،چاپ اول،سال1386 4. علامه مجلسى، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ، اسلاميه - تهران، چاپ: مكرر، مختلف. 5. مریجی،شمس الله؛نقش نهضت حسینی در احیای ارزشهای اجتماعی ره توشه راهیان نورسال83 6. مزروعي ،عليرضا مهندسي فرهنگ عاشور؛سایت سازمان تبلیغات اسلامی 7. محمدی،محمد علی؛الگوهای عاشورایی، ره توشه راهیان نور؛دفترتبلیغات اسلامی حوزه؛نشرآیه حیات،چاپ اول،سال1386 8. كرمى ،على ، در سوگ امير آزادى-گوياترين تاريخ كربلا، ، نشر حاذق - قم، چاپ: اول، 1380ش.
http://www.siasi.porsemani.ir/content/قيام-عاشوراي-امام-حسينع-و-سبک-زندگي؟
ملتی که چنین شهدایی دارد به یک شرط پیروز خواهد شد…
شهید حججی افتخاری برای همه شهدای مدافع حرم بود ، باید او را فخر الشهدا نامید و احترامی که مردم برای این شهید قائل شدند و با این تشییع با شکوه در واقع احترام به تمامی شهدای مدافع حرم است که برخی از آنها بسیار غریبند و راه را برای شهید حججی باز کردند .
شهید حججی الگویی شد برای تمامی نیروهای حزب اللهی..
تا چنین شهیدانی ما داریم نه تنها امنیت در کشور برقرار است بلکه مرگ استکبار را نیز در چنین تشییع باشکوهی جشن میگیریم.
مقام معظم رهبری فرمودند شهدا مظهر قدرت یک کشورند و این یک تجلی است امروز از قدرت مردم که شهدا گرد آوردند .
ملتی که شهدایی مثل این شهدای مدافع حرم دارد به یک شرط پیروز خواهد شد و جهان را هم نجات خواهد داد؛ به این شرط که «برای شهدای خودش احترام قائل باشد»
خدا از همه انتظار ندارد که مانند شهید حججی، شهادتطلب باشند. همینکه مردم ما برای این شهید سر جدا و سایر شهدای مدافع حرم، احترام قائلند، علامت سعادت این ملت است.
مردم کوفه هم اگر در کربلا برای بدن بیسرِ حسین فاطمه، احترام قائل شده بودند، چهبسا به سعادت میرسیدند. ولی آنها نهتنها امام حسین(ع) را تنها گذاشتند، بلکه به بدنِ مطهر او بیاحترامی کردند، و این موجب شد که سالها به ذلت و خواری دچار شوند.
شهیدحججی ثمره دسته های عزاداری است.
سپاهیان پاسدار! موشکهای خود را برای نابودی اسرائیل آماده کنید.
مردم از خون شهید حججی نمی گذرند؛ انتقام خون حججی فقط به نابودی داعش خلاصه نمی شود، انتقام خون حججی با نابودی اسراییل گرفته می شود.
سخنان استاد پناهیان .مراسم تشییع پیکر شهید حججی - ۹۶.۷.۵، شنیده شده .
صوت سخنرانی
آداب محرم
در محرم هم آداب ظاهری محرم و عاشورا را حفظ کنید و هم آداب باطنی را . سیاه پوشیدن ، سیاه زدن ، چقدر خوب است کسانی که درِِ خانه هایشان پرچم سیاه می زنند ..
باید در دهه محرم یک مقدار از کسب و کار و یک مقدار از مشغله ها کم کرد . هر روز در این دهه بتوانید یک زیارت عاشورا بخوانید .
این کارها را انجام دهید نسل و اولاد ما ببینند ، ببینند که در خانه و در شهر یک اتفاقی افتاده ، همه چیز عوض شده . پدرم و مادرم دیگر مثل ایام دیگر نیستند، این دهه ایام عزاست ، ایام حزن است .
در مجالس اباعبدالله علیه السلام که شرکت می کنیم ، با وضو باشیم ، این مجالس صاحب دارد ، ادب این مجالس را انسان باید حفظ کند و بداند کجا آمده .
وقتی که امام صادق علیه السلام می فرماید « من این مجالس را دوست دارم » وقتی حب امام صادق علیه السلام در این مجالس است ، آدم بداند که نظردر این مجالس است .
ادب باطنی این این است که با عاشورای اباعبدالله علیه السلام سالک شود ، آدم بتواند با این مکتب که رشد می دهد آدم را ، رشد کند ، خودش را بسپارد و با قدم کسی که خدا او را نه عبدالله که اباعبدالله کرد (رشد کند )
هر کس میخواهد در این عالم بندگی کند ، سرپرستش باید تو باشی ، تو باید دستش را بگیری و حرکتش دهی ، با شفاعت و دستگیری اباعبدالله .
سخنان استاد عالی ، شنیده شده .
قبل از دیندارشدن باید انگیزۀ زندهتر شدن در وجودت زنده شود
در دوستداشتن حسین علیه السلام، واقعاً شمّهای از حیات را تجربه میکن
حیات چیست؟ حیات، اولاً یعنی زندهبودن، و بعداً یعنی زندگیکردن! برخی از ویژگیهای حیات(بهمعنای زندگی) را همه درک میکنند اما بخشی از حیات را ممکن است مردم اصلاً متوجه نشوند و فکر کنند «زندگی همین است که دارند انجام میدهند» درحالیکه این زندگی فقط یعنی «مشغولبودن به حیات»!
وقتیدر قرآن از مفهومی بهنام حیات صحبت میشود، بیشتر منظورش «سطح عالی حیات» است، یعنی یک زندگیِ دیگر؛ نه این زندگیکردنِ معمولی و همین تجربۀ رایج مردم از زندگی! اگر معنای واقعی «حیات» برای انسانها توضیح داده شود، میبینید که چقدر به آن علاقه دارند. کمااینکه وقتی از مراتب عالی عرفان و قدرتهای ویژۀ عرفا سخن میگویید، برای مردم خیلی جالب و جذاب است.
در قرآن یک سطحِ دیگری از حیات مطرح است. خداوند در مقام پیامبرشناسی میفرماید: بیایید به دعوت پیامبر جواب دهید، برای اینکه میخواهد به شما حیات بدهد (إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ؛ سوره انفال آیه ۲۴) یعنی تو را زنده کند و مشاعرت باز شود و سطح علاقههایت و سطح لذتهایت و سطحِ عاشقیات و سطح آگاهی و نگاهت افزایش پیدا کند و بیشتر کِیف کنی.
باید احساس نیاز به این «حیات» را در خودمان زنده کنیم تا مُرده نباشیم! پیغمبران میخواهند ما را زنده کنند. مگر ما الان مردهایم؟ خُب بله! باید به انسانها ثابت کنیم که این زندگیِ ما در واقع «مُردگی» است و زندگی واقعی چیز دیگری است که باید به آن برسیم. اگر این برای کسی جابیفتد، نیاز به پیغمبران هم برایش جامیافتد.
میفرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ» ( سوره انفال آیه ۲۴) یعنی ای مؤمنین؛ به پیغمبر جواب دهید، او شما را صدا میزند که شما را زنده کند و به شما حیات بدهد. منظور از حیاتدادن این است که برخی از استعدادهای ما را شکوفا میکند. مثلاً چشمِ دلمان را باز کند و گوشمان را شنوا کند.
دین مجموعهای از آییننامهها برای تنظیم رفتارهای ما نیست و پیغمبر مثل پلیس نیست که بخواهد رفتار ما را مرتب کند؛ دین میخواهد ما را زنده کند. چقدر حقیرند کسانی که دین را در حدّ تنظیم مقررات برای کنترل رفتار آدمها تقلیل میدهند!
شما مذهبیها؛ خودتان با دینداریکردن، چقدر زنده شدهاید؟ چه مراتبی از حیات را دریافت کردهاید؟ کدام استعدادهایت شکوفا شده که در آدمهای معمولی نیست؟ چه زیباییهایی را درک کردهای که کافران نمیتوانند درک کنند؟ چه لذتهایی میبری که دیگران نمیتوانند ببرند؟ اگر آن حیات دیگر را پیدا کنی، هزاران برابرِِ لذتی که دیگران از رقص میبرند، تو از نمازخواندن میبری.
مگر ما مُردهایم که حالا دین میخواهد ما را زنده کند؟ بله؛«حیات» در قرآن، یعنی اینکه به تمام معنا زنده باشی. اگر سطح پایینتری از حیات را داشته باشی، طبق بیان قرآن در واقع مُرده هستی! میفرماید: «أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ...» (سوره انعام آیه ۱۲۲) آیا کسی که مُرده است و ما او را - با دین- زنده کردهایم و حالا او در بین مردم، با نورِ خودش راه میرود، مثل کسی است که در ظلمت است و هیچوقت از تاریکی در نمیآید؟!
قبل از اینکه من دیندار بشوم، باید انگیزۀ زندهبودن و زندهتر شدن در من زنده شود. انسانی که زنده است، نوری دارد که بهوسیلۀ آن دقیقتر میبیند و در بین مردم، درست رفتار میکند.
مثال اعلای ما همین «دوستداشتن حسین علیه السلام » است که در آن، شمّهای از حیات را تجربه میکنیم. تو با دوستداشتنِ حسین علیه السلام یک رتبۀ دیگری از حیات را پیدا کردهای. موقع گریهکردن برای حسین علیه السلام دیگر حساب نمیکنی که او چقدر به نفع توست، در واقع تو داری عاشقی را تجربه میکنی.
میفرماید: «لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا» ( سوره یس آیه ۷۰) یعنی پیامبرصلی الله میخواهد کسی را انذار کند که زنده است! پس اول باید زنده شویم، تا پیامبر صلی الله ما را بیدار کند. البته همینکه تمنای حیات هم در کسی ایجاد شود و عشقِ به حیات پیدا کند، یعنی علائم حیاتی در او دیده شده است.
سخنان حجت الاسلام پناهیان ،۹۶/۶/۳۱
آیا طب اسلامی وجود دارد ؟
استاد فاطمی نیا :
معاون وزیر بهداشت (دکتر خدادوست) را دعا کردم که گفته طب اسلامی نداریم. رساله ذهبیه ساخته و پرداخته است یک راوی دارد که آن هم معتبر نیست.
سخنان استاد را در فایل زیر بشنوید
۲:۰۶
سند رساله ذهبیه و فرمایشات آیت الله فاطمی
نتانیاهو هدیه ای به دشمنان اسرائیل
یک نویسنده و روزنامهنگار یهودی در یادداشتی نوشته با مدیریت فعلی رژیم صهیونیستی، این رژیم تا کمتر از ۲۵ سال دیگر فروخواهد پاشید.
«آکیوا الدار»، نویسنده یهودی و رئیس سابق دفتر روزنامه صهیونیستی هاآرتص در آمریکا در تحلیلی از «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی به عنوان «هدیهای برای دشمنان اسرائیل» یاد کرده و نوشته با مدیریت وی، صهیونیسم زودتر از پیشبینی ایران در ۲۵ سال آینده، فروخواهد پاشید.
۳:۴۷
«اگربرهنگی ُمد میشد!
راستی،جهان چه زمان براي زن امنیت آورمیشود!
آیا اگر آنان در پوشـش مناسب اجماع نداشته باشند و در روابط خود با مردان تنها به نیازها و تمایالات آزاد بیندیشـند به امنیت اجتماعی دست خواهندیافت؟
زیگموندفروید، روانکاو اتریشـی که به پدر روانکاريغرب شهرت یافت. به کمک انگیزه هاي آلوده ي صاحبان سرمایه و قدرت در اروپا، براي چاره جویی مشکل نا امنی زن غرایز جنسـی را به گونه اي تحلیلکرد که نتیجه ي آن ترویـج فرهنگ برهنگی بود. .»
آنچه مطالعه کردید بخشی از کتاب راز یک فریب است پیشنهاد میکنیم این کتاب را مطالعه فرمائید .
دانلود کتاب راز یک فریب
در آخرالزمان این ذکر را زیاد بگویید
حضرت آیت الله بهجت می فرمود : در آخرالزمان زیاد این ذکر را بگویید :
« یا الله یا رحمانُُ یا رحیم ، یا مقلب القلوب ، ثبت قلبی علی دینک : ای خداوند و ای رحمت گستر و ای مهربان ، ای گرداننده و زیرو رو کننده دل ها ، مرا بر دین خود استوار بدار »
دیده شده در کتاب ذکرها شگفت معصومین ، سید عباس اسلامی حسینی ، نشر بوستان قرآن ، ص ۲۱۹.
حسن ظن و سوء ظن
علامت سوء ظن و حسن ظن این است که که اگر دیدید مشغولیات شما خدایی است یعنی حسن ظن دارید ، یقین دارید . حسن ظن به انسان حال خوبی می دهد که بلند شود نماز بخواند ولی اگر با کراهت نماز بخواند به خدا سوء ظن دارد .
اگر خیر می خواهید برسانید و دیدید سختتان است به خدا سوء ظن دارید .
با خدا یک دل شوید وحسن ظن پیدا کنید .
گاهی یک ظلم به دوستت می کنی و تحقیرش می کنی می شود سوء ظن ،چون تجلی خدا در مومن است ، اگر بخواهی خدا را اکرام کنی باید مومن را اکرم کنی ، اصلا فکر کن سر تا پا نمی ارزد ولی مومن است پس به خاطر مومن بودنش باید او را اکرم کنی .
هر وقت افراد را تحلیل کردی به خودت یک تلنگری بزن ، چون تحلیل شما برای خودت است ، شکمی است ، معصوم سلام الله فرمود : کنه مومن را نمی شود فهمید ، سعی کنید سادگی و زلالی خود را حفظ کنید محبوبیتتان را می بینید . خدا محبت تو را در دل همه می ریزد .
بخشی از سخنان حجت الاسلام الهی ، شنیده شده .
<< 1 ... 38 39 40 ...41 ...42 43 44 ...45 ...46 47 48 ... 138 >>