« خطر یأس در صورت توبیخ شدید | پیام رهبر انقلاب در پی حادثه آتشسوزی ساختمان پلاسکو » |
آیا می شد از مرگ فرار کرد
جواب اينكه: اولا؛ اينطور نيست كه اگر كسي چشمش را ببندد و مرگ را نبيند و آن را نخواهد، مرگ به سراغش نرود. به تعبير حضرت امير(ع): «والهرب منه موافاته؛ فرار از مرگ، رسيدن به آن است.» قرآن هم بهاين نكته تصريح دارد:
قل ان الموت الذي تفرون منه فانه ملاقيكم؛ بگو: اين مرگي كه از آن فرار ميكنيد، سرانجام با شما ملاقات خواهد كرد!
با نديدن واقعيت نميتوان آن را حذف كرد. اين پاك كردن صورت مسأله است و چيزي را حل نميكند.شخصي ميگفت: اوائلي كه من رانندگي ياد گرفته بودم، خيلي ميترسيدم. يك بار يك تريلي جلوي ما حركت ميكرد، يكمرتبه ترمز كرد. من هم كه هول شده بودم، فرمان را رها كردم و دستهايم را جلوي صورتم گرفتم تا نبينم. خوب بعدش معلوم است چه شد، ماشين خورد به تريلي.
يعني با نگاه نكردن به واقعيت و چشمها را بستن جلوي حادثه گرفته نشد. نديدن و نخواستن مرگ مساوي با نمردن نيست. مساوي با بد مردن است. شبيه كسي كه خدا را ناديده بگيرد. آيا اين موجب ميشود ديگر خداوند حضور نداشته باشد، يا تنها خود را از بركات ذكر الهي محروم كرده و زندگي بدون انس و ياد او كه زندگي تلخ و نوعي دلمردگي است را انتخاب نموده است؟
پس همانطور كه خدا را ناديده گرفتن تنها موجب بد زندگي كردن است، نه حذف وجود خدا، مرگ را هم ناديده گرفتن، فقط باعث بد مردن ميشود و نه نمردن.
بدانیم که یاد مرگ آثار و بركات بسيار ارزشمندي دارد كه كسي كه به مرگ فكر نميكند و به آن بياعتناست، از آنها محروم ميماند.
يكي از آثار مرگ، كه بعد از اين به آنها ميپردازيم، شادابي و نشاط و پيدايي صفاي باطن و جلاي قلب است. يعني كساني كه به ياد مرگ هستند، از تاريكي و كدورت گناه درميآيند و انساني زندگي ميكنند و وجدان آرام و راحتي دارند.
ممكن است آدم چهار صباحي به رگ بيخيالي بزند و غافل از آينده و پس از مرگ خوش باشد، اما اين خوشي، خوشي انساني نيست، بلكه از نوع بيدردي و بيعاري است كه حيوانات دارند. لذا اينگونه اشخاص در عمق وجودشان خوش نيستند و در عين رفاه دچار دلمردگيها و افسردگيها و احيانا خودكشيها ميشوند.
آري حقيقت انسانيت و زنده دلي در ياد مرگ و مرگ انديشي است.
دیده شده در کتاب از احتضار تا عالم قبر ، استاد مسعود عالی ، قم ، نشر عطش، ص ۱۰
فرم در حال بارگذاری ...