« خدا رحمت میکند کسی را که ....از شرک اصغر بر شما می ترسم »

ايرانيان واسلام

 

مقدمه:

قرن ها از ورود اسلام به ايران مي گذرد و آنچه در اين ميان داراي اهميت است خوش آمد گويي واستقبال ايرانيان از دين اسلام است. وقتي اسلام وارد ايران شد ، بسياري از ايرانيان مسلمان شدند و تا آنجا به اين شريعت مقدس وفادار ماندند كه امروزه اسلام مذهب رسمي كشور ايران است. اما با اين وجود عده اي عقيده دارند كه آئين زرتشت كه مانند دين اسلام ، آئين يكتا پرستي بود، بايد دين رسمي ملت ايران باشد و لزومي ندارد ايرانيان از دين اعراب پيروي كنند.

 

آنها براي اين سخن خود دليلي واهي ارئه مي كنند كه ايرانيان به اجبار به اسلام روي آوردند و اسلام به آنها تحميل شده، درحالي كه برفرض اسلام در زمان ورود برآنان تحمل شده باشد و يا آنها را مجبور به پذيرش اسلام كرده باشند، ولي اين سخن منطقي نيست زيرا قرن ها از اسلام آوردن ايرانيان مي گذرد و هيچگاه نخواستنداز زير بار اين زور و تحميل خارج شوند! در حالي كه هم اكنون ديگر ظلم و زوري براي پذيزش اسلام وجود ندارد.

 

آنها گاهي دم از وطن پرستي و بازگشت به نياکاني چون کوروش کبير مي زنند. ـ و جالب است که اين کار را تحجّر و واپس گرايي نمي دانند! ـ در حاليکه هدفي جز اسلام ستيزي ندارند؛ و الّا نه از حبّ وطن چيزي مي دانند و نه منشور کوروش را دواي دردها. بنا براين لازم است علل و عوامل گرايش ايرانيان و پايبندي آنها به اسلام را دانست تا بتوان به شبهاتي كه در اين خصوص مطرح مي شودپاسخ داد. علل گرايش ايرانيان به دين اسلام دين اسلام با فتح ايران وارد اين سرزمين شد، ولي واقعيت آن است که فاتحان مسلمان، اين دين (اسلام) را بر ايرانيان تحميل نکردند، بلکه مردم آزادانديش ايران خود اسلام را پذيرفتند.

 

بررسي مفاد اولين عهد نامه هاي صلح،۱ميان فاتحان مسلمان و بزرگان محلي ايران، حاکي از عدم اعمال سياست اجبار و زور در دعوت و جذب ملل شکست خورده در امر پذيرش دين اسلام، از سوي اعراب مسلمان است.۲ از اين روي، گر چه فتح اسلام به وسيله جنگ حاصل شد اما نشر اسلام به زور جنگ نبود۳ ايرانيان وقتي با مباني ارزشمند اسلام آشنا شدند، به دين ديرينه خويش (زرتشتي)، که ديگر پاسخ گوي نيازهاي آنها نبود، پشت کردند۴ و آغوش خود را بر آموزه هاي پيامبر اسلام (ص) گشودند. دو عامل اصلي گرايش ايرانيان به دين اسلام را مي توان به صورت ذيل بيان نمود.

 

۱-نابساماني اجتماعي، سياسي و مذهبي جامعه عصر ساساني از مطالعه منابع تاريخ چنين بر مي آيد که همزمان با ظهور اسلام، جامعه عصر ساساني اوضاعي بسيار آشفته و نابسامان داشت و زمينه براي يک دگرگوني ژرف و اساسي در همه ي زمينه ها فراهم بود۵ بحران عظيمي تمام بخش هاي جامعه را فراگرفته بود. بحران سياسي که از ساختار قدرت اين نظام سرچشمه مي گرفت، بازتاب و نتيجه عملکرد ضعيف پادشاه، به ويژه پس از عصر خسروپرويز بود. نفوذ فوق العاده اشراف و موبدان زردتشتي که پادشاهان براي تکيه دادن بر سرير سلطنت، نيازمند پشتيباني و حمايت آنها بودند، ساختار سياسي حکومت ساساني را از درون دچار تزلزل ساخته بود.۶

۲- جنگ هاي تباه کننده و تاثيرات ناخوشايند آن بر اقتصاد کشور، سبب فشار فراوان بر اقشار فرودست مي شد؛ تبعيض هاي نارواي اجتماعي و سياسي که حاصل فساد نظام طبقاتي بود، بر فقر و پريشاني مردم مي افزود و مردم همه اين بدبختي ها را از ناحيه حکومت ساساني مي ديدند که بر پايه دين و مذهب زردتشتي بنا گرديده بود. ۷

 

در واقع نظام استبدادي حاکم بر جامعه ايران ريشه هاي همگرايي ملت و دولت را خشکانده بود و حاکميت نظام طبقاتي، که مزيت هاي اجتماعي و سياسي را در انحصار قشري خاص قرار داده بود، چنان فضاي رقت باري را فراهم ساخته بود که بيشتر مردم ايران دين اسلام و پذيرش آن را رهايي از بندهاي خويش مي ديدند. اما آن چيز که بيش از همه ايرانيان را به قبول دين اسلام سوق داد، آشفتگي وضعيت مذهبي بود. اوضاع مذهبي جامعه عصر ساساني دچار چنان اختناقي بود که حتي از آن به منزله مهم ترين عامل آشفتگي اوضاع ايران دوره ساسانيان ياد مي شود بي گمان، اين عامل (نابساماني اوضاع مذهبي و انحطاط دين زردتشتي) از مهم ترين عوامل رويگرداني ايرانيان از دين زردتشتي و گرايش آنها به دين مبين اسلام است. حکومتي شدن دين و جزمي شدن ساختار سياسي و اجتماعي سبب شده بود دين کاملا در خدمت سياست قرار گيرد.

دستگاه فاسد موبدان، اعمال و رفتارهاي شاهان ستم پيشه، نظام طبقاتي و کاستي جامعه عصر ساساني را توجيه مي کرد، ۹در حالي که اين وضعيت توده جامعه را به ستوده آورده بود؛ تفرق و تشتت بين موبدان به بالاترين حد خود رسيده بود؛ آزار و اذيت موبدان و سختگيري آنان بر پيروان اديان ديگر، سبب ايجاد ديدگاهي بد نسبت به دين زردتشتي شده بود، زيرا اين نحوه نگرش، با نگاه تساهل و تسامح آميز که قبل از آن در ايران جاري بود مغايرت داشت۱۰ موبدان زردتشتي براي رسيدن به مقاصد شوم سياسي و اجتماعي خويش، اين مذهب را از سادگي و بي آلايشي نخستين آن خارج کرده، آن را چنان دچار دشواري و پيچيدگي ساخته بودند که غالب مردم از اجراي مراسم ديني عاجز گشته بودند. بنابراين، خودکامگي، توسعه طلبي، سودجويي، جاه پرستي موبدان زردتشتي و اتکاي آنان به ظواهر و تشريفات، اين دين را به مرحله انحراف کامل رسانيده بودند. همچنين سختگيري ها، تهديدها و تحميل هاي مالي سنگين که موبدان به عناوين گوناگون از مردم مي ستاندند، توده مردم را از آنها رنجور و ناراضي و نسبت به ديانت زردتشتي، که ديگر وحدانيت و برابري را در آن نمي ديدند، بدبين ساخته بود۱۱ در چنين اوضاعي که شالوده و بنيان ضعيف دولت ساساني رو به ويراني نهاده و بحران هاي متعدد سياسي، اجتماعي، اقتصادي و به ويژه مذهبي سراسر جامعه ايران را فرا گرفته بود، مجاهدان پرشور و مسلمان روي به سوي ايران زمين نهاده و شريعت نجات بخش محمد(ص) (دين اسلام) را بر ايرانيان عرضه کردند.

 

آري روح خسته و فرسوده ايراني که در تنگناي مرگباري قرار گرفته بود، و راه فرار و پناه مي جست، با دين جامع و کاملي مواجه گشت که نداي مساوات، عدالت و برابري سر مي داد و پناه مناسبي براي اين روح سرگردان و روان معنويت گراي ايراني بود. چنين بود که ايرانيان ارمغان مسلمانان را با جان و دل پذيرا شدند و مسلماني را قبول کردند.

 

جاذبه هاي دين اسلام برخي سعي کرده اند اسلام آوردن ايرانيان را انقلابي دروني جلوه داده، آن را تنها ناشي از نارضايتي مردم از فشار طبقاتي و تبليغات نارواي اجتماعي و اقتصادي اشراف و مالکان به شمار آورند و چنين القا کنند که مردم ايران براي فرار از اين وضعيت رو به آيين اسلام نهاده اند.۱۲ اين گروه، با تاکيد بر عوامل ياد شده جلوه هاي ارزشمند و جاذبه هاي دين اسلام را ناديده گرفته اند.

 

قدر مسلم آن است که گسترش وسيع و همه جانبه دين اسلام معلول اعتقاد به حقانيت اين شريعت انسان ساز بود. مکتب حيات بخش اسلام مجموعه اي از قوانين و مقررات آسماني است که مردم سعادت خويش را در اجراي آن مي ديدند. عامه مردم، ابتدا حقانيت دين اسلام را کشف کرده و سپس آن را پذيرفتند.

 

استاد شهيد مرتضي مطهري مي نويسد: «حقيقتت اين است که علت تشيع ايرانيان و علت مسلمان شدنشان يک چيز است؛ ايراني روح خود را با اسلام سازگار ديد و گم گشته خود را در اسلام يافت».۱۳برخي از مولفه ها و ويژگي هاي جذاب دين اسلام که ايرانيان را به پذيرش و قبول اين آيين سوق داد را اينگونه بيان نموده اند:

 

الف)برابري و مساوات تاکيد بر شيوه مسالمت آميز مبتني بر عدالت و خيرخواهي با پيروان همه مذاهب آسماني و جامعه بشري، از مسائل با اهميت است که در دين اسلام جلوه بسيار درخشاني دارد. عدالت خواهي و مساوات طلبي دين اسلام نقش بسيار مهمي در جذب مردم ايران به سوي اسلام داشت ۱۴ استاد مطهري در اين زمينه مي نويسد: «آن چيزي که بيش از هر چيز ديگر روح تشنه ايراني را به سوي اسلام مي کشيد، عدل و مساوات اسلامي بود».۱۵ معرفي دين اسلام و وعده هاي عدالت و برادري که در اولين گفت و گوي هاي سفيران مسلمان مطرح مي شد،۱۶ دل هاي بسياري از ايرانيان را به سوي اسلام منعطف ساخت. به همين دليل، لمبتون، سرعت و سهولت نسبي غلبه اعراب را به احتمال غالب، معلول اين حقيقت مي داند که اسلام به عامه مردم وعده مي داد که آنها را از اوضاع و احوال نکبت بار و طاقت فرساي اجتماعي رهايي خواهد داد۱۷طبيعي است که مردم رنج کشيده و محبوس در قفس نظام طبقاتي، به چنين آموزه هايي علاقه نشان خواهند داد. آزادي از مفاسد، تعصبات، تبعيضات و بي عدالتي هاي نظام طبقاتي درباره قشرهاي پايين جامعه- که حتي از حيوانات طبقات بالاي جامعه نيز پست تر تلقي مي شدند- نويد مي داد که بدين وسيله نجات خواهد يافت۱۸ بدين ترتيب، اصل برابري و مساوات خواهي دين اسلام، گروه هاي فرودست و رنج کشيده را شيفته خود کرد و آنها را فوج فوج به سوي اين دين الهي کشاند.

ب)سادگي و بي آلايشي از ديگر ويژگي هاي ايدئولوژيکي اسلامي که موجب جذب توده مردم ايران و اسلام شد، سادگي و سهولت احکام آن بود.

 

تصلب و قشري نگري مذهب زردتشتي همراه با رسوم و آيين هاي خشک و خسته کننده که از احکام و مقررات مذهبي رنج آور و بيهوده سرشار شده بود، از دلايل مهم گرايش ايرانيان به اسلام قلمداد شده است.۱۹

 

دين اسلام با بيزاري از انديشه هاي ناروا و نادرست و سنت پرستي، و نيز اصرار بر ارج نهادن بر امور معنوي، شالوده اي نوين و مقرون به دموکراسي در برابر سنت پرستي و کهنه پرستي ايراني عرضه کرد۲۰.اسلام سادگي را جانشين پيچيدگي، توحيد را جانشين تعدد الوهيت و تثليتث، بشريت بشر را جانشين الوهيت بشر، حقيقت طلبي و علم را جانشين خرافات، و عقايد ساده و محکم ديني را جانشين منازعات و مجادلات مذهبي کرد.


اسلام نه تنها از نظر اعتقادي ساده و آسان بود، بلکه در عمل نيز به هيچ وجه پيچيدگي مذهبي ديگر را نداشت؛ در واقع، هم شيوه تدين به آن آسان است و هم احکامي که تشريح کرده سهل مي باشد. اعمال عبادي اسلام، ساده و بدون تشريفات برگزار مي شد و از پيچيدگي، تضاد و ناباوري اعتقادات گذشته خبري نبود. شرايط پذيرفتن دين جديد هم به قدري ساده جلوه مي نمود که هر تازه واردي را به شگفتي مي انداخت.۲۱


ج) تساهل و تسامح آزادي ديني و آزادانديشي مسلمانان، از مهم ترين عوامل استقبال ايرانيان از دين اسلام بود. شواهد فراواني وجود دارد که احترام اسلام و مسلمانان را به آزادي عقيده و دين و مخالفت آنها را با تحميل دين بر ديگران بازگو مي کند.۲۲ مسلمانان با تکيه بر انديشه «لا اکراه في الدين قد تبين الرشد من الغي» (بقره: ۲۵۶)، هيچ کس را با نوخوشايندي و زور مجبور به پذيرش دين اسلام نمي کردند؛ بلکه اين عمل را زشت مي دانند.

قانون حفظ دين و عقيده در برابر پرداخت جزيه، به مرور بسياري از ذميان را به دين اسلام متمايل کرد. آنان که در برخورد اوليه با اسلام، قبول جزيه را بر قبول اسلام ترجيح داده بودند، به تدريج که با مباني دلنشين دين اسلام و مناسب عقايد اسلامي با اعتقادات خود آشنا شدند، جذب اين دين گشتند؛ ۲۳ به گونه اي که در قرن دوم هجري، جز عده اي معدود، عامه مردم آيين مسلماني را پذيرفته بودند.


ه) امتيازهاي اجتماعي و اقتصادي مسلمانان براي ترويج و اشاعه دين اسلام، از هيچ کوششي فروگذار نبودند؛ به همين دليل امتيازهاي فراواني به قبول شدگان اين دين اعطا مي کردند. قبول اسلام، شخص نومسلمان را علاوه بر بهره مندي از برخي امتيازهاي اجتماعي (مانند آزادي ازدواج با زنان مسلمان، آزادي بر حمل اسلحه و پوشيد لباس عامه)، ۲۴ از پرداخت جزيه نيز معاف مي ساخت.۲۵ .احتمال مي رود همين تدابير و مزاياي اقتصادي و اجتماعي پذيرش دين جديد بود که دهقانان ۲۶ را ترغيب مي کرد که بدون مقاومت قابل توجهي، در برابر لشگر اسلام سر تسليم فرو آورند و در قبول آيين جديد، آمادگي بيشتري نشان دهند.۲۷

صنعتگران، پيشه وران، کشاورزان و به طور کلي طبقات پايين و متوسط جامعه، که بيش از همه در فشار بودند با رغبت بيشتري اسلام را پذيرفتند.۲۸( ريچارد بولت اشاره مي کند که در ميان بخش هاي مختلف اجتماعي ايران (در دوره امويان)، دو گروه اسيران جنگي و افراد طبقات پايين جامعه، بيش از همه تمايل به اسلام داشتند.) ۲۹

مشکل مالکيت زمين هاي کشاورزي، نظر مساعد بسياري از کشاورزان را به دين اسلام جذب مي کرد؛ زيرا اين گروه هاي فرودست، خود مالک زمين مي شدند و ماليات بسيار اندکي در برابر مالکيت زمين مي پرداختند که قابل مقايسه با ماليات عصر ساسانيان نبود دبيران و مستوفيان نيز گروهي بودند که براي حفظ جايگاه خود در امور اداري کشور، بي درنگ به سوي پيروزمندان مسلمان رفتند و آيين مسلماني را پذيرفتند. ۳۰ در مراحل بعدي، بازرگانان و تجار بودند که به شکلي خود را با وضعيت جديد منطبق ساختند. ۳۱ با توسعه فتوحات مسلمانان، قلمرو اسلامي بسيار وسيع گشت و اين در حالي بود که رسوم مدني و تجاري اسلام نيز امتيازاتي به پيشه وران و بازرگانان مي بخشيد؛ در حالي که احکام فقهي زردتشتي آنان را در تنگنا قرار مي داد۳۲

 (نتيجه دين اسلام در جزيره العرب ظهور يافت، ولي در آنجا محصور نماند و آموزه هاي حيات بخش آن، در مدت کوتاهي بر بخش گسترده اي از عالم از جمله ايران زمين پرتو افکند. جامعه ايران که از درون- به ويژه در حوزه ديني و فرهنگي- دچار انحطاط گشته بود، انتظار ديني را مي کشيد که با تمسک به آن، خويشتن را از اسارت اعتقادات خرافي دين تحريف شده زردتشتي و ستم هاي اجتماعي و اقتصادي اشراف و موبدان ساساني نجات بخشد. با ورود اسلام اين انتظار به سرآمد آموزه هاي انسان ساز، انديشه هاي نوين و ديگر جذابيت هاي مکتب حيات بخش اسلام به ويژه مساوات جويي و عدالت محوري آن، اشتياق ايرانيان را- که تشنه عدالت اجتماعي بودند- به دين اسلام دو چندان ساخت. اين عوامل به همراه مولفه هاي ديگري مانند سادگي و بي آلايشي، تساهل و تسامح، امتيازهاي اجتماعي و اقتصادي دين اسلام، سبب شد اين شريعت مقدس در مدت کوتاهي در قلوب مردم ايران جاي گيرد و بدين شکل امپراتوري بزرگ باستاني ايران، به عنوان بخشي از دارالاسلام محسوب شود.)۳۳

 

منابع:

۱-دیده شده ،توسط کیایی  بلاذري در فتوح البلدان صفحه ۲۵۴ در خصوص فتح حيره و صلح با اهالي مي نويسد: «با خالد بر صد هزار درهم يا هشتاد هزار درهم در هر سال مصالحه کردند و نيز متعهد شدند که جاسوس مسلمانان عليه ايرانيان باشند و مسلمانان نيز متعهد شدند که هيچ کليسا و قصري از آنان ويران نشود». براي اطلاعات بيشتر در اين زمينه ر.ک: صفري فروشاني، «درآمدي بر صلح نامه هاي مسلمانان با ايرانيان در آغاز فتح ايران»، مجله تاريخ اسلام، ش۲. تابستان ۱۳۷۹.

۲- دیده شده در کتاب حسين مفتخري، «درآمدي بر صلح نامه هاي مسلمانان با ايرانيان در آغاز فتح ايران»، مجله تاريخ اسلام، ش۲،ص۵۳

۳- عبدالحسين زرين کوب، کارنامه اسلام، ص ۱۱. تهران، اميرکبير، بي تا.

۴- البته مردمان برخي نواحي مانند فارس، ديلمان، طبرستان و … بسيار دير به آيين اسلام گرويدند و تا قرن ها بر دين نياکان خويش باقي بودند. (ر.ک جمعي از نويسندگان، تاريخ ايران (از اسلام تا سلاجقه)، ترجمه حسن انوشه، ص۳۲.

۵- عبدالحسين زرين کوب حمله اعراب را «بهنگام» توصيف کرده و معتقد است اگر اين عمل در زمان و موقعيت ديگري اتفاق مي افتاد، به اين سادگي ساختار امپراتوري ساساني در هم نمي پيچيد (ر.ک: عبدالحسين زرين کوب، روزگاران، ص ۲۹۷تهران، سخن، ۱۴۷۹.

۶- حسين مفتخري، «اوضاع سياسي-مذهبي ايران در آستانه ظهور اسلام»، نشريه تاريخ اسلام، ش ۱۰،ص۸۸.

۷- همان، ص ۸۹، سعيد نفيسي، تاريخ اجتماعي ايران از انقراض ساسانيان تا انقراض امويان، ص ۱۹ تهران، موسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعي، ۱۳۴۲ ش.

۸- همان .

۹-فرهنگ رجايي، مشکله هويت ايرانيان امروز، ص ۱۱۲ تهران، ني، ۱۳۸۲..

۱۰-همان، ص۱۱۷

۱۱-مرتضي مطهري، خدمات متقابل اسلام و ايران، ص ۹۹تهران، صدرا، ۱۳۷۹.

۱۲- ر.ک: ناصرالدين شاه حسيني، «سهم شاهان ايران پيش از اسلام در تمدن اسلامي»، مجله بررسي هاي تاريخي، ش ۳۶، آذر و دي۱۳۵۰ ش، ص۸۶

۱۳- مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج صدرا، چ دوم، ۱۳۶۸، ج۱۴

۱۴- ، (خدمات متقابل اسلام و ايران)، ص ۱۲۶

۱۵- سيد جعفر شهيدي، تاريخ تحليلي اسلام، ۱۲۱ص. تهران، مرکز نشر دانشگاهي،

.۱۶مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج۱۴ ، ص ۱۲۷

۱۷- طبري، تاريخ الرسل و الملوک (تاريخ طبري)، ترجمه ابوالقاسم پاينده، ج ۵، ص ۱۶۹۵ تهران، اساطير، چ سوم، ۱۳۶۸.

۱۸- ا.ک.س.لمبتون، مالک و زارع در ايران، ترجمه منوچهر اميري، ص ۶۲. تهران، علمي و فرهنگي، چ سوم، ۱۳۶۲.

۱۹- ابوالفضل عزتي، ديباچه اي بر تاريخ فلسفه نشر اسلام، ص۳۱۰ قم، دارالتبليغ الاسلامي، بي تا.

۲۰- حسين مفتخري، تاريخ اسلام از ورود مسلمانان تا پايان طاهريان، ص ۵۸.هانري ماسه و ديگران، تمدن ايراني، ترجمه عيسي بهنام، ص۳۰۱.

۲۱- ابوالفضل عزتي، ديباچه اي بر تاريخ فلسفه نشر اسلام، ص ۱۰۵. قم، دارالتبليغ الاسلامي، بي تا.

۲۲-گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سيد هاشم حسيني، ص ۱۳۴ تهران، کتابفروشي اسلاميه، چ دوم، ۱۳۵۴.

۲۳-عبدالحسين زرين کوب، کارنامه اسلام، ص ۱۲.

۲۴- ذبيح الله صفا، تاريخ سياسي و اجتماعي ايران،ص۱۹. تهران، اميرکبير، بي تا.

۲۵-عبدالحسن زرين کوب، کارنامه اسلام، ص ۱۲

۲۶- به اشاره منابع در برخي نواحي مانند بخارا به کساني که در نماز جمعه شرکت مي کردند، علاوه بر امتيازات بي شمار حتي پول مي دادند (ر.ک: ابوجعفر نرشخي، تاريخ بخارا، ص ۶۷توس، ج دوم، ۱۳۶۳.

۲۷- زيرا براي غير مسلمانان، خاصه اهل ذمه قيودي بود از جمله پوشيدن لباس مخصوص، سوار نشدن بر اسب و حمل نکردن اسلحه(ر.ک: «اوضاع سياسي- مذهبي ايران در آستانه ظهور اسلام»، نشريه تاريخ اسلام، ش۱۰- ص ۶۱).

۲۸- هر چند در روزگار امويان و در عهد ولايت حجاج بن يوسف ثقفي بر منطقه ايران، به دستور وي از نومسلمانان نيز جزيه دريافت مي کردند. تا اينکه عمربن عبدالعزيز دوباره دريافت جزيه از نومسلمانان را لغو کرد.

۲۹- ر.ک: شهرام اميري، «دهقانان و فتوح اسلام»، فصل نامه تاريخ و تمدن اسلامي، ش۷، ص۳۵.

۳۰- ابوالفضل عزتي، ديباچه اي بر تاريخ فلسفه نشر اسلام، ص ۴۱۲ / التون دنيل، «تاريخ سياسي و اجتماعي خراسان در زمان حکومت عباسيان»، ترجمه مسعود رجب نيا، ص ۳۱۶. تهران، علمي و فرهنگي ، ۱۳۶۷./ طبري، تاريخ الرسل و الملوک ، ترجمه ابوالقاسم پاينده، ج ۳، ص ۹۹۵.

۳۱-  ريچارد بولت، «گروش به اسلام در قرون ميانه»، ترجمه محمد حسين وقار، ص ۴۴. تهران، نشر تاريخ ايران،۱۳۶۸.

۳۲- به طور کلي، دين زردتشتي، کشاورزي را بر همه امور ترجيح مي داد و ارتزاق از طريق خاک و عناصر طبيعي را از زندگي تجاري برتر مي دانست (ر.ک: کليفورد ادموند باسورث، تاريخ عزنويان، ترجمه حسن انوشه، ص۱۶۶.

۳۴. گردآورنده زلیخا منصور کیایی .

   پنجشنبه 9 اردیبهشت 1395
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: فدایی مولا [عضو] 

سلام خیلی محتوای زیبایی داره مطلبتون .

1395/03/13 @ 14:31
نظر از: ناشناس [بازدید کننده]
ناشناس
5 stars

عالي بود

1395/02/09 @ 18:12
نظر از: ناشناس [بازدید کننده]
ناشناس
5 stars

اين مطلب واقعا جالب بود.چقدر راحت ميشه فضاي زندگي رو خدايي كرد.لطفا باز هم از آيت الله مجتهدي مطلب بگذاريد.

1395/02/09 @ 18:10


فرم در حال بارگذاری ...

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1627
  • دیروز: 1017
  • 7 روز قبل: 4504
  • 1 ماه قبل: 25548
  • کل بازدیدها: 842463
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 21
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 25
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1