« چهار اثر ذکر یونسیه | ماه رجب ماه بندگی و عبادت بر عاکفان کوی حق مبارک باد. » |
دیگر دلم از دست همه گرفته… از دست همه!
از تمام کسانی که ساکن کوچه شهید (…) هستند اما وقتی پیرزنی قد خمیده را می بینند که زنبیلی حاوی نان و سبزی را بدست گرفته و به سختی قدم برمی دارد، با حالتی که انگار از بی معرفتی جوانان زمانه رنج می برند و می گویند: “تو را به خدا نگاه کن، آیا پیرزن پسری ندارد که خود برای مایحتاج خانه این چنین سختی می کشد؟”
و نمی دانند این پیره زن مادر همان شهیدی است که آنها زیر تابلوی نام او ایستاده اند.
دلم گرفته!!!
از تمام کسانیکه ناکسند،
از عارفان بی معرفت،
از عالمانی که عادل نیستند،
از عادلانی که عارف نیستند،
از عارفانی که عاشق نیستند،
از عاشقانی که خالص نیستند!
و از مخلصانی که بسیجی نیستند،
از بسیجی نمایانی که جاهلند،
از ساکنان کوچه علی چپ،
از تمام خون هایی که رنگین ترند،
از ذاکرینی که یاد خدا نمی کنند،
از شورداران بی شعور،
از شعورداران بی شور،
از آنهایی که بین گل کاکتوس و گل لاله فرقی نمی گذارند،
از آنانکه نهج البلاغه و روزنامه را یک جور می خوانند،
از حسین پرستان حسین نشناس،
از حسین دوستان زینب آزار،
از همه آنانکه زیارت عاشورا می خوانند اما عاشورایی نیستند،
از تمام سوال کنندگانی که بدنبال جواب نیستند،
از تمام آنانی که هدفشان وسیله ایست که توجیه می کنند،
از تمام آنهاییکه کربلا می روند اما کربلایی نیستند،
از همه کسانی که قمه را فقط بر سر خود می زنند نه بر سر یزیدیان!
از تمام کسانی که شمع بیت المال را به این خاطر خاموش می کنند که جیبشان نسوزد،
از چشمهای نامحرم نواز،
از گوش هایی که کرهای مصلحتی هستند،
از آنان که توجیه می کنند،
از آنان که توجیه می شوند،
از توجیه
از توجیه
از توجیه…
منبع:روایت عشق
فرم در حال بارگذاری ...