« آیا پیاده روی اربعین ثواب دارد؟ | پیاده روی اربعین راهی برای پیمان با امام زمان «عج» » |
بخش مهم دعاهای امام سجاد درباره انسانبینی و انسانشناسی است
وجود مبارک امام سجاد ضمن اينکه ما را به دعاي معناي معروفش آشنا ميکند، ما را به حقيقت دعا که چه بخوانيم و چه بخواهيم هم آشنا ميکند و دعا را در سه منطقه ملي و منطقهاي و بينالمللي گسترش ميدهد تا محصول نهضت سالار شهيدان را جهاني کند.
دعاهاي آن حضرت تنها در اين نيست که خدايا مشکلات مرا حل کن، بيمار مرا شفا بده، مرض ما را درمان کن يا آمرزش گناهان نصيب ما بکن!
بخش مهم دعاهاي آن حضرت دربارهٴ جهانبيني و جهانشناسي و انسانبيني و انسانشناسي است. به خداي سبحان عرض ميکند: پروردگارا! «تَوِّجْنِي بِالْكِفَايَةِ»؛ خدايا آن توفيق را بده که جامعه ما خودکفا باشد و به بيگانه نيازمند نباشد، نياز به بيگانه ذلّت است . اين تاج خودکفايي را بر بالاي سر نظام ما مستقر بفرما! اين دعاي امام سجاد است.
اين دعا با اينکه خدايا من و پدر و مادر مرا بيامرز، خيلي فرق ميکند! «تَوِّجْنِي بِالْكِفَايَة؛ خدايا کشور ما را خودکفا بکن که ما در هيچ بخشي به بيگانه نيازمند نباشيم! خودکفايي يک مملکت به مديريت فهميده و مدبّريت عاقلانه و خردمندانه وابسته است؛ در جمله بعد عرض ميکند خدايا! «وَ سُمْنِي حُسْنَ الْوِلَايَةِ»، اين «سُمنِي» فعل امر از «وَسَمَ » است ، سيما به معناي علامت است.
عرض ميکند خدايا! اين توفيق را به من بده که هم من کاري داشته باشم و هم مدير لايقي باشم؛ نه بيراهه بروم و نه راه کسي را ببندم، بفهمم اين مملکت چه دارد، يک؛ چگونه بايد مصرف کند، دو؛ مردم آن را بينياز کنم، سه؛ اين ميشود تدبير عاقلانه و ولايت خردمندانه، چون هر کسي وليّ زير مجموعه خودش است.
کسي که براي دَه نفر درس ميگويد، بايد بفهمد آن صاحب کتاب چه گفته، يک؛ بايد بفهمد چگونه تقرير بکند، دو؛ بايد بفهمد چگونه ذهن آنها را باز کند که آنها هم اشکال خوب بکند و هم سؤال خوب بکنند، سه؛ تا بشود تدريس خوب! عرض ميکند خدايا! اگر کسي در حوزه درس ميگويد بايد مدرّس بفهم باشد و شاگرد را خوب تربيت کند. شاگرد مقلِّد، شاگرد نيست؛ چه حوزه و چه دانشگاه! آنکه چند سال درس ميخواند و قدرت ابتکار پيدا نميکند يا نقص از اوست يا نقص از مدرِّس اوست، چون مدرِّس مقلِّد بار آورده نه محقق.
اگر کسي حوزوي و دانشگاهي است اينطور بايد باشد و اگر کسي ميزي دارد و کاري دارد و تدبيري دارد ـ چه نظامي و چه انتظامي، چه لشکري و چه کشوري ـ دعاي امام سجاد اين است: ـ چون هر کسي نسبت به زير مجموعهاش ولايت دارد ـ «وَ سُمنِي حُسنَ الولاية» که من واليّ خوبي باشم تا چهار نفر را خوب تربيت کنم و زيرمجموعه خودم را هَدَر ندهم؛ اگر مال است هَدَر ندهم، اگر علم است هَدَر ندهم؛ «وَ سُمنِي حُسنَ الولاية». ما آنچه که در مملکت کم داريم مدير بفهم و لايق است، وگرنه اين مملکت همه چيزي دارد.
يک بيان نوراني از اميرالمؤمنين اين است که ـ در غالب کتابهاي ماست، حتي در وسائل فقهي ما هم هست و کمتر کسي است که اين حديث را نشنيده باشد! ـ «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه»؛ مردم، ملت و نظامي که آب به اندازه کافي و خاک به اندازه کافي داشته باشد و «مع ذلک» بايد کالا از خارج وارد کند، خدا اين ملت را از رحمت خود دور کند، اين نفرين علي است!
ما چقدر زمينهاي بيکار داريم!؟ علف، يعني اين کلمه سه حرفي را از برزيل با کشتي دارند وارد ميکنند! اين ننگ نيست!؟ امام سجاد ميگويد اين ننگ است. شما علف را داريد وارد ميکنيد، اين نه سواد ميخواهد، نه کود ميخواهد، مشکلات علمي هستهاي يا کارهاي علمي حوزه و دانشگاه نيست! اين علف بار آوردن مثل نظام و مسائل هستهاي نيست که سواد بخواهد، مشکلات کشاورزي را بايد با اين بيان حل کرد. فرمود: «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّه»؛ اين بيان علي است؛ نفرين علي مستجاب نشود، دعاي ما مستجاب بشود؟!
يک عُرضه را وجود مبارک امام سجاد از خدا طلب ميکند، «وَ سُمنِي حُسنَ الولاية» که من وليّ خوبي باشم، والي خوبي باشم، مولاي خوبي باشم، مدير خوبي باشم و مدبّر خوبي باشم. «وَ هَبْ لِي صِدْقَ الْهِدَايَةِ» هم حرف رهبران الهي را من خوب گوش بدهم و هم عدهاي حرف مرا گوش بدهند، اينکه فخر نيست! اينکه در دعاهاي ماه مبارک رمضان و مانند آن آمده است که خدايا تو دين خودت را که ميخواهي حفظ بکني ـ يقيناً هم که حفظ ميکني ـ اين دين را به وسيله من حفظ بکن، نه به دست ديگري! «وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِينِكَ وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِي غَيْرِي» چرا دست من پيش ديگري دراز باشد؟ چرا دست ديگران کنار سفره من دراز نباشد؟ اين فخر نيست! اين يک کمالي است که انسان با دعاي امام سجاد از خدا ميطلبد. خدايا به من توفيقي بده که سفرهٴ من پهن باشد! يا کتابي بنويسم يا صنعتي اختراع کنم يا توليدي کنم که بسياري در کنار سفره من باشند، چرا دست من در کنار سفره ديگري باشد؟ حضرت هم فرمود: «الْيَدُ الْعُلْيَا خَيْرٌ مِنَ الْيَدِ السُّفْلَي»، دستِ بده بهتر از دست بگير است، چرا دست ما دست بده نباشد؟ چرا هميشه بگيريم؟ خوي گدايي را امام سجاد از ما گرفت، خوي توانمندي و بخشندگي را به ما داد .
بعد هم در بخشهاي ديگر به ما فرمود به خدا عرض کنيد خدايا! آن توفيق را بده که اگر يک وقتي وضع مالي من خوب شد، من ـ خدايي ناکرده ـ خودم را گَم نکم! اين را هم به ما گفته است. در بسياري از موارد فرمود که ای مال، تو از بين ميروي ولي آبروي مرا نبر! ولي من دستم بالا باشد، اينکه عيب ندارد!، من سفرهام پهن باشد که عدهاي زيادي کنار سفره باشد، اينکه ننگ نيست! اينکه عيب نيست! من مال داشته باشم و ذخيره کنم، اين مال ميشود مالِ نسوز! اين آيات نوراني سوره مبارکهٴ «توبه» را ملاحظه کنيد، فرمود: «يَوْمَ يُحْمي عَلَيْها في نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوي بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُم ، سوره توبه ، آیه ۲۴ » ما شنيدهايم جهنمي هست و به آن ايمان داريم، داغ کردن هم هست و به آن ايمان داريم؛ اما نشنيديم که در جهنم از جنگل هيزم بياورند! اين را از قرآن شنيدهايم که ﴿وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبا سوره جن ، آیه ۱۵ » هيزم جهنم آدمهاي ستمکار هستند، اما جايي نشنيديم که از جنگل هيزم بياورند تا آتش گُر بگيرد، اين را شنيدهايم که خود مردم گُر ميگيرند.
در سوره مبارکهٴ «توبه» فرمود کسانی که مالها را ذخيره کردند، نه توليد ميکنند و نه نياز نيازمندي را برطرف ميکنند، همينها را داغ ميکنند! «کَيّ» يعني داغ کردن، يکي از بيانات نوراني حضرت امير اين است که «فَآخِرُ الدَّوَاءِ الْكَي» قبلاً هم همينطور بود، چون راه براي درمان نبود آخرين علاج داغ کردن بود. اين «کَوي يکوِي» اين ناقص است، «کَيّ» يعني داغ کردن. اينکه حافظ ميگويد: «علاج کَيّ کنمت کآخر الدواء الکي» نه علاج کي کنم! يعني بالاخره بايد داغ بشوي! «علاجِ کيّ کنم»؛ اين «کیّ» مشدّد است، «علاجِ کيّ کنمت کآخر الدواء الکيّ»، اين «آخر الدواء الکيّ» از نهجالبلاغه است؛ بالاخره داغ ميکنند! در سوره مبارکهٴ «توبه» فرمود: اين مالها را داغ ميکنند، اين را کجا ميگذارند؟ کسي که مال حلال را جمع کرد ولي در راهش صرف نکرد، نه اينکه اختلاس کرد،! آن يک حساب ديگري دارد که «عَلَی رُءُوسِ الْأَشْهَاد» آبروها را ميبرند. اين أحباري که « يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها في سَبيلِ اللَّهِ ، سوره توبه ، آیه ۳۴ » مال خودشان است! اين حقوق الهي را نميدهند، اين وجوه شرعي را نميدهند. ﴿يَوْمَ يُحْمي عَلَيْها في نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوي بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ﴾، اين شخص ميبينيد که اين مال مالهاي اوست، براي او آشناست، اين اسکناس ميشود اسکناس نسوز! آتش آنجا کار آب را ميکند! هم گداخته است، هم گدازنده است و هم کار آب را ميکند. درخت جهنمي ما داريم که ﴿شَجَرَةٌ تَخْرُجُ في أَصْلِ الْجَحيمِ ، سوره صافات،آیه ۶۴» يک آتشي است که کار آب را ميکند، اين درخت آتشي است و با آتش رشد ميکند؛ حرامخوارها همينطور هستند، چون حرامخوار با آتش رشد کرده است. در اين آيه سوره مبارکهٴ «توبه» فرمود اينها را داغ ميکنند، اين شخص ميبيند که اسکناس همان اسکناس است، اين سکه همان سکه است که خودش از راه حرام جمع کرده است يا حق الهي را نداده! اين را داغ ميکنند، «يَوْمَ يُحْمي عَلَيْها في نارِ جَهَنَّمَ ». به کجا ميمالند؟ کجاها را داغ ميکنند؟ «فَتُكْوي بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ» اين سه جا را داغ ميکنند؛ اول پيشانی را داغ ميکنند، بعد پهلو را داغ ميکنند، بعد پشت را داغ ميکنند. اين سه جا را چرا داغ ميکنند؟ چون ميبينيد يک سرمايهدار مُتِکاثر احتکارکننده است، وقتي يک عدهاي به آنها براي رفع نياز مراجعه کردند ـ در کميته امداد يا بهزيستي يا در جاهاي ديگر و در کارهاي خير ـ اول چهره را جمع ميکند و اين پيشاني او چين ميگيرد، اين يک؛ بعد نيمرخ، کمکم خود را از اينها منحني ميکند، بعد پشت ميکند و ميرود؛ اول چهره، بعد پهلو، بعد پشت؛ قرآن هم دارد که ما اول پيشاني او را داغ ميکنيم، بعد پهلوي او را، بعد پشت او را، «يَوْمَ يُحْمي عَلَيْها في نارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوي بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ ». اين نتيجه کار است.
امام سجاد به ما ميفرمايد به خدا عرض کنيد خدايا! آن توفيق را بده که من يک مدير خوبي باشم، اگر در حوزه و دانشگاه هستم استاد خوبي باشم، مؤلف خوبي باشم، مدرِّس خوبي باشم و شاگردان خوبي تربيت کنم، نه اطنکه مقلِّد بپرورانم، بلکه محقق بپرورانم! والي خوبي باشم، مولاي خوبي باشم، ولايت خوبي داشته باشم، در فنّ تدريس، تأليف و تصنيف. اگر نظامي و انتظامي هستم، در حفظ مملکت از هر خطر بيگانه و عامل نفوذي و اگر کارهاي اجرايي دارم هم همچنين. اين دعاي امام سجاد است! اينکه ميبينيد از صحيفه سجاديه به عنوان زبور اهل بيت ياد ميکنندو ميبينيد که ميگويد تاليتلو قرآن کريم است از همين راه است. اين دعاهاي قبلي در زبان هم بود و هست که خدايا مرا بيامرز پدر و مادر مرا بيامرز، اينکه علم نيست! بخشي از ادعيه حضرت در جلسات قبل به عرض شما رسيد، آنجا وجود مبارک امام سجاد عرض ميکند خدايا! آن توفيق را به من بده که من نظام ارزشي را اشتباه نکنم.
جلسه اخلاق آیت الله جوادی آملی ، ۲۰ / ۸ / ۹۵ دیده شده در http://javadi.esra.ir
با سلاااااااااااااااااااااااام
ممنون از نظرتون دو ست گلم
فرم در حال بارگذاری ...