« انقلاب اسلامی الگوگرفته از قیام حضرت زهرا است | غرفه مدرسه علمیه کوثر ورامین در مسیر راهپیمایی ۲۲ بهمن » |
لذات مادی و معنوی
همانطوري که روح در دنيا با بدن موجود است و رشد بدن به وسيله روح است و بدن ذاتاً نه درد دارد و نه لذّت، لذّتها و دردها مختص روح است، در بهشت هم اين چنين است. بدن از آن جهت که يک موجود مادّي است، نه لذّت دارد و نه درد؛ اين لذّت و درد برای لامسه است که لامسه شأني از شئون نفس است. نفس در مرحله پايين، لمس دارد؛ در مرحله مياني وهم و خيال دارد؛ در مرحله اوج و برترش عقل دارد و اگر لذّتي هست برای نفس است در يکي از مراحل سهگانه و اگر دردي هست برای نفس است در يکي از مراحل سهگانه و چون نفس و بدن با هم هستند چه در دنيا چه در آخرت، چهار قِسم فرض دارد: يکي اينکه هم لذّت مرحله بالا باشد هم مرحله پايين که از مرحله پايين به عنوان لذّت بدني ياد ميشود.
گاهي ممکن است لذّت مرحله نازل باشد که از آن به لذّت بدني ياد ميشود و لذّت مرحله بالا؛ يعني لذّت عقلي نباشد. گاهي به عکس است و گاهي هيچ قِسمي از دو قِسم حاصل نيست، حالت عادي است. اين اقسام چهارگانه را ما در دنيا داريم، در آخرت هم اينچنين است.
در دنيا آنجا که لذّت بدني هست؛ يعني لذّت مرحله نازله نفس است و لذّت مرحله عاليه نفس؛ يعني عقل نيست، مثل لذّت پوشيدن و نوشيدن و خوردن و امثال آن. اين مرحله نازله نفس؛ يعني مرحله لامسه لذّت ميبرد، اما عاقله لذّت نميبرد.
گاهي به عکس است؛ يعني لذّت عقلي هست، ولي لذّت نفسي مراحلِ نازله نيست; مثل اينکه فقيهي يک مطلب دقيق فقهي را کشف کرد يا حکيمي مطلب فلسفي را کشف کرد يا طبيبي يک مطلب دقيق طبّي را، داروي غدّهاي را کشف کرد، اين عقل لذّت ميبرد، نه حس و خيال و نه لامسه. در حالي که بدنِ عادي است غذاي خوبي نخورده، شربت خوبي ننوشيده است.
درست است که لذّت کيف است؛ اما کيف است از بالا تا پايين، از پايين تا بالا؛ هم مرحله لمس لذّت دارد، هم مرحله وهم و خيال لذّت دارد، هم مرحله عقل. از کسي تعريف ميکنند و بَنِري به نام او ميزنند اين يک لذّت خيالي است; اما اگر يک مطلب علمي را کشف کرد، يک دقّت اصولي يا فقهي را کشف کرد، اينجا لذّت عقلي دارد، نه لذّت وهمي و خيالي و نه لذّت حسّي که لذّت بدني باشد. گاهي هر دو را دارد; مثل اينکه هم شربت خوبي در کنار او هست هم يک مطلب دقيق قرآني را فهميده است، نهج البلاغه را خوب فهميده، صحيفه سجاديه را خوب فهميده است، اين يک لذّت عقلي است. ادراک کردن، حرف ديگري است؛ اگر کسي مطلبي را کشف بکند او لذّت ميبرد; اما اگر به ديگران منتقل بکند آنها فقط ميفهمند، چون کشف آن برای ديگري است، ممکن است ادراک علمي باشد; ولي لذّت نباشد، چون او از ديگري دارد نقل ميکند.
ببينيد يک وقت است که کسي توليد ميکند; مثل آن کشاورز کوشا و زحمتکشي که با ابتکارات خودش ميوه توليد ميکند. يک وقت کسي دلّال است اين دلّال ميدان لذّتي نميبرد او کاري نکرده است، ميوه را آن کشاورز با ابتکار خودش يا گلخانهاي يا غير گلخانهاي با تلاش و کوشش و ابتکار خودش يک ميوه خوبي را عرضه کرده، اين فقط دلّال ميدان است.
در علوم هم همينطور است يک وقت در فقه، اصول، فلسفه، کلام، تفسير کسي حرفي براي گفتن دارد او لذّت ميبرد. کسي وقتي حرف ديگران را دلّالي ميکند او لذّتي نميبرد، او ميداندار است.
بحثها هم همينطور است اگر کسي از خودش حرفي داشته باشد، گذشته از ادراک علمي لذّت عقلي دارد. اگر يک عبادت خالصانهاي، شبزندهداري داشته باشد لذّت عقلي ميبرد. «مَنْ ذَا الَّذِي ذَاقَ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرَامَ مِنْكَ بَدَلا»همين است«وَ أَذِقْنِي فِيهِ حَلَاوَةَ ذِكْرِك» همين است، اين لذّتها لذّت عقلي يا فوق عقل است.
بنابراين همانطوري که روح در دنيا با بدن هست، مرحله نازله روح به نام لمس که در بدن ظهور ميکند وجود دارد، لذايذ گاهي هم در مرحله بالاست هم در پايين، گاهي در پايين است در بالا نيست، گاهي در بالا هست گاهي در پايين نيست، گاهي در هيچ مرتبه نيست، اين مراحل در قيامت هم ممکن است فرض داشته باشد….
جلسه درس اخلاق آیت الله جوادی آملی ، ۱۹/ ۱۱/ ۹۵ ، شنیده شده .
فرم در حال بارگذاری ...