ایمان چیست ؟
عَنْ أَبِي بَصِيرٍ ، قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): مَا اَلْإِيمَانُ فَجَمَعَ لِي اَلْجَوَابَ فِي كَلِمَتَيْنِ فَقَالَ: اَلْإِيمَانُ بِاللَّهِ أَنْ لاَ تَعْصِيَ اَللَّهَ. … (الأمالي (للطوسی) , ج 1 , ص 139)
ابو بصير مىگويد از امام صادق عليه السّلام پرسيدم:ايمان چيست؟ پس امام پاسخ را در دو كلمه برايم جمع نمود فرمود: ايمان به خدا اين است كه از او نافرمانى نكنى…. خُب این هم خطاب به مؤمنین وجود دارد؛ در قرآن ، در روایات معنای مؤمن چیست؟ حضرت جواب این سؤال را در دو کلمه برای ما بیان می کند.
ارتباط بین انگیزه قلبی و عمل جوانحی با عمل جوارحی؛ ایمان به خدا این است که معصیت الهی را نکنی . پس معلوم می شود کسی که سرکشی کند از فرامین الهی، ایمان ندارد. البته معصیت الهی در اینجا به معنای گناه کردن از روی عمد است.
[ شرح حدیث از امام خامنه ای (مدظلّه العالی )
نشاط در کارها
عَن اَبی قَتادَةَ، قالَ اَبو عَبدِ اللَّهِ عَلَیهِ السَّلامُ: لَیسَ لِحاقِنٍ رَأیٌ، وَ لا لِمَلولٍ صَدیقٌ، وَ لا لِحَسودٍ غِنًى، وَ لَیسَ بِحازِمٍ مَن لَم یَنظُر فِی العَواقِبِ، وَ النَّظَرُ فِی العَواقِبِ تَفتَحُ القُلوبِ.(۱)
لَیسَ لِحاقِنٍ رَأی
[امام صادق علیه السّلام میفرماید:] «حاقِن» -یعنی کسی که محصور است به فشار ادرار و غیره- رأی ندارد، اصلاً. لذاست که در نماز هم مکروه است که انسان زیر فشار، مشغول نماز بشود، چون حواس انسان جمع نیست؛ این اوّل حدیث.
بعد میفرماید: وَ لَا لِمَلولٍ صَدیق
آدم ملول، دوست و صدیق پیدا نمیکند. «ملول» یعنی کمحوصله. آدمهایی که خستهاند، افسردهاند، کمحوصلهاند، همراه و رفیق پیدا نمیکنند. درست است. اگر میخواهید کار جمعی بکنید، با جماعت حرکت کنید، مسابقه بدهید، پیش بیفتید، باید بانشاط باشید؛ اینکه ما مرتّب میگوییم نشاط و در صحبتها و گفتهها مکرّر بنده تکرار میکنم نشاط، بعضیها خیال میکنند که نشاط یعنی رقّاصی، که فلان برنامهی موسیقی را یا فلان برنامه را فلان جا بگذاریم، در تئاتر بگذاریم، در تلویزیون بگذاریم تا مردم نشاط پیدا کنند! معنای نشاط این نیست؛ نشاط یعنی حوصلهی کار، نشاط کار، تحرّک، که دل انسان آماده باشد برای حرکت کردن، کار کردن، فعّالیّت کردن؛ خسته و ملول و افسرده و مانند اینها نباشد؛ این معنای نشاط است. اگر این [جور] شد، آن وقت انسان، همکار هم پیدا میکند، دیگران هم میآیند دُور شما جمع میشوند، کار را پیش میبرید. بخصوص شما جوانها خیلی به این احتیاج دارید.
بعد فرمود: وَ لا لِحَسودٍ غِنًى
آدمی که حسود است، بینیازی پیدا نمیکند؛ طبیعت آدم حسود این است؛ و چون نسبت به برخورداریهای افراد حسادت میکند، یک اثر طبیعیای خدای متعال در این [حسادت] قرار داده که انسان عقب میافتد.
وَ لَیسَ بِحازِمٍ مَن لَم یَنظُر فِی العَواقِب
«حازم» یعنی آدم خردمند، باهوش، کسی که کار را محکمکاری میکند؛ همهی اینها در کلمهی «حزم» وجود دارد؛ هم محکمکاری کردن -به آن بندی که چیزی را محکم میکند، چه زیر شکم شتر را، چه کفش را، میگویند «حِزام»- و همچنین به معنای هوشمندی و عقل و خردمندی هم میآید؛ مجموعهی اینها در کلمهی حزم هست. میفرماید: آن کسی که عاقبت کار خودش را ملاحظه نکند، خردمند و محکمکار نیست. ببینید، اینها همه درس است برای ماها، بخصوص آن کسانی از شماها و ماها که یک مسئولیّتی دارند، در یک نقطهای تصمیمی میسازند یا تصمیمی میگیرند. خب، یک کاری است که آدم خوشش میآید انجام بدهد و منفعتی هم دارد امّا عاقبتش را در نظر نمیگیرد؛ وارد کار میشود بدون اینکه [عاقبتش را در نظر بگیرد]. فرض کنید که ظهر تابستان آدم وارد حیاط خانه میشود -حالا که حیاط کم است؛ آن وقتهایی که حیاط بود، ما این مثال را که میزدیم، همه میفهمیدند- حوض وسط حیاط پُر از آب زلال، انسان هم بدنش داغ شده، عرق کرده، فوراً پیراهن را میکَند و خودش را میاندازند داخل آب؛ کار بدی است؟ نه، امّا این آب که شما خودت را داخلش انداختی، موج برمیدارد، میخورد به یک لیوان بلورِ قیمتی که گذاشتهاند روی پاشورهی حوض، میافتد میشکند. اگر چنانچه شما از اوّل فکر این را کرده بودی، جور دیگر میرفتی داخل آب؛ فکر عاقبت را نکردی، فکر دنبالهاش را نکردی، لذا خودت را انداختی داخل آب و نتیجه این شد. آن کسی که فکر عاقبت کار را نکند، حازم نیست.
[مثلاً] وقتی که دارید مسابقه میدهید، بدانید طرف مقابل شما در مقابل این حرکتی که شما انجام میدهید، چه حرکتی انجام خواهد داد، فکر آن را بکنید، آن وقت برای آن حرکتی که او بعداً انجام خواهد داد، یک آمادگیای پیدا کنید، بعد حرکتتان را شروع کنید؛ عاقبت کار را دیدن. همهی اینها درس است! درسهای فردی هم نیست، درسهای مهمّی است برای مسائل مهمّ کشور، برای ادارهی کشور، برای مدیریّتهای کلان. البتّه به درد خانواده و به درد زندگی شخصی هم میخورد. این دستورات اخلاقی این جوری است.
وَ النَّظَرُ فِی العَواقِبِ تَفتَحُ القُلوب
یعنی اگر ما در عواقب کارمان دقّت کنیم، دل را باز میکند، منافذ فکری انسان را، منافذ روحی و معنوی انسان را باز میکند. اگر در عاقبت کارهایمان دقّت کنیم، گناه نمیکنیم، فسق نمیکنیم؛ اگر به عاقبت کارمان فکر کنیم، از لغزشهایی که معمولاً برای ماها پیش میآید، اجتناب میکنیم. هم در مسائل شخصی این جور است، هم در مسائل بزرگ این جور است، هم در مسائل کلان کشوری این جور است. اگر این جور شد، آن وقت دیگر با امید باید پیش برویم.
توصیهی من به همهی کسانی که مدیریّتی دارند، مسئولیّتی دارند، چه در قوّهی مجریّه، چه در قوّهی قضائیّه، چه در مدیریّتهای گوناگون، این است که افسردگی و ملالت را و بیحوصلگی را از خودشان دور کنند، ناامیدی را از خودشان دور کنند، و بدانند که کار دارد پیش میرود، انقلاب حرکت میکند. دیدید به توفیق الهی در بیستودوّم بهمن چه حادثهی عظیمی در این کشور اتّفاق افتاد. انقلاب است دیگر؛ انقلاب دارد حرکت میکند، پیش میرود. چهل سال از نهضت عظیم این ملّت و امام بزرگوار میگذرد و باید همه چیز از یادها رفته باشد، [امّا] مردم جوری با این حادثه برخورد میکنند مثل اینکه همین دیروز اتّفاق افتاده! جوری میآیند به خیابانها که -آن طوری که به من از جاهای مختلف گزارش دادند- در تهران، در این خیابانهای منتهی به میدان آزادی جمعیّت نمیتوانست جلو برود؛ شهرهای دیگر هم همین جور. از همهی سالهای گذشته جمعیّت بیشتر آمدند؛ چرا؟ چون تهدید دشمن بیشتر بود، مردم احساس نشاط و احساس تکلیف کردند. کارها دارد پیش میرود. بنابراین بیحوصلگی و مانند اینها را همه، اعمّ از مدیران ارشد، مدیران متوسّط، مدیران پائین کنار بگذارند؛ این یک.
دوّم، عاقبتاندیشی؛ کاری که میخواهند انجام بدهند، ببینند عاقبتش چه میشود؛ این تصمیمی که شما میخواهی بگیری، این حرکت را تصویب کنی یا رد کنی، ببین عاقبتش چه میشود، دنبالهاش چیست، حرکت دشمن در قبال این چیست، شما چه کار میتوانی بکنی؛ فکر اینها را بکن، بعد آن وقت مخلصاً للّه عمل کن.۲
۱_ امالی طوسی، مجلس یازدهم، ص ۳۰۱؛ «امام صادق علیهالسلام میفرمایند: انسانی که گرفتار فشار ادرار است، نظری ندارد و انسان کمحوصله دوستی ندارد و آدم حسود هم بینیازی پیدا نمیکند. و کسی که عاقبت کارها را ملاحظه نمیکند، انسان خردمند و محکمکاری نیست و ملاحظهی عاقبت کارها منافذ فکری و روحی انسانها را باز میکند.»
علامت دل پاک و نورانی !
شرح حدیث ازامام خامنه ای (مدظله العالی)در مقدمه درس خارج فقه
از وصایای رسول الله صلی الله علیه و آله به اباذر غفاری علیه الرحمة : يا اَباذَرٍّ: اِذا دَخَلَ النُّورُ الْقَلْبَ اِنْفَسَحَ الْقَلْبُ وَ اسْتَوْسَعَ قُلْتُ: فَما عَلامَةُ ذلِكَ؟ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى يا رَسُولَ اللّهِ قالَ: اَلاِنابَةُ اِلى دارِالْخُلُودِ وَ التَّجافى عَنْ دارِ الْغُرُورِ وَ الاِسْتِعْدادُ لِلْمَوْتِ قَبْلَ نُزُولِهِ. ( مکارم الاخلاق ،ص 464 )
وقتی نور هدایت الهی در دل کسی وارد شود آن دل گسترۀ وسیعی پیدا می کند. و آماده پذیرش حقایق می گردد.البته عمل انسان یکی از مهمترین عوامل برای اراده ی هدایت از سوی پروردگار و نورانیّت دل هاست ؛ هرچند عوامل دیگری هم هست. جناب ابوذر می پرسد :« علامت دل نورانی چیست؟ » حضرت می فرماید: علایم دل نورانی این است که :
اوّل؛ میل و کشش رجوع به دارِ خلود و جهان ابدی در دل باشد که این دارِ فنا و بلا – که در آن هستیم- دامن ما را نگیرد و گرایش انسان به آن طرف باشد.
دوم ؛ برچیدن از دار غرور و دار فریب ها. نشانه ی دل نورانی این است که ، انسان از این جاذبه ها و علایق تجافی (دوری) کند . یعنی خود را بالا نگیرد و دامن چیند.
سوم : خود را آماده مردن کند،پیش از آنکه مرگ سراغ او بیاید. مردن خبر نمی کند. هیچ یک از من و شما خبر نداریم ،تا یک ساعت دیگر چه خواهد شد.برای مرگ آماده باشیم. علامت دل پاک و نورانی اینهاست.
[ احسان طریق الاسلامی، مکارم ولایت، رهنمودهای اخلاقی تربیتی مقام معظم رهبری طریق معرفت ثقلین ، چاپ دوم ، 1396 ، ص86 ]
پس از کاشتن دو نهال میوه به مناسبت روز درختکاری انجام شد؛
توصیههای مهم رهبر انقلاب اسلامی به مردم در خصوص بیماری شایعشده
حضرت آیت الله خامنهای پس از کاشت نهال در سخنانی، کاشت درخت را حرکتی با برکت خواندند و در خصوص بیماری شایع شده در کشور، گفتند: همچنانکه قبلاً از پزشکان، پرستاران و مجموعههای درمانی صمیمانه تشکر کردم، لازم میدانم بار دیگر از این عزیزان که با کار بسیار با ارزش خود در حال جهاد در راه خدا هستند، تشکر کنم.
رهبر انقلاب اسلامی مشاهده نمونههای درسآموز از تلاش و فداکاری کادرهای درمانی در رسیدگی به بیماران را نشاندهنده مسئولیتپذیری و تعهد انسانی آنان دانستند و افزودند: همچنین لازم میدانم از خانوادههای پزشکان، پرستاران و همه عوامل درمانی که با صبر و تحمل خود در کنار تلاش شبانهروزی عزیزانشان هستند، سپاسگزاری کنم.
ایشان با دعا برای عافیت بیماران و همچنین طلب رحمت و مغفرت الهی برای درگذشتگان از این بیماری و صبر و آرامش برای بازماندگان آنها، چند توصیه خطاب به مردم بیان کردند.
حضرت آیت الله خامنهای با تأکید بر رعایت توصیهها و دستورالعملهای مسئولان در خصوص پیشگیری و جلوگیری از آلودگی، افزودند: از این دستورها نباید تخطی شود، چرا که خداوند ما را موظف کرده است در قبال سلامت خود و دیگران احساس مسئولیت کنیم، بنابراین هر چه به سلامت جامعه و جلوگیری از شیوع این بیماری کمک کند، حسنه و هر چه به شیوع آن کمک کند، سیئه است.
رهبر انقلاب اسلامی در توصیهای دیگر همگان را به توسل و توجه به پروردگار فراخواندند و گفتند: البته این بلا آنچنان بزرگ نیست و بزرگتر از آن نیز وجود داشته است اما بنده به دعای برخاسته از دل پاک و صاف جوانان و افراد پرهیزگار برای دفع بلاهای بزرگ بسیار امیدوارم، چرا که توسل به درگاه خداوند و طلب شفاعت از نبی مکرم اسلام و ائمه بزرگوار میتواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند.
ایشان افزودند: دعای هفتم صحیفه سجادیه دعای بسیار خوب و خوشمضمونی است که میتوان با این الفاظ زیبا و با توجه به معانی آن با پروردگار سخن گفت.
حضرت آیت الله خامنهای همچنین همه دستگاههای کشور را به همکاری و در اختیار قرار دادن امکانات مورد نیاز وزارت بهداشت که در صف مقدم مقابله با بیماری قرار دارد، توصیه کردند و گفتند: نیروهای مسلح و دستگاههای مرتبط با دفتر رهبری نیز به انجام این کار موظف شدهاند.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به درگیر شدن کشورهای زیادی در دنیا با این بیماری، افزودند: مسئولان ما از روز اول با صفا، صداقت و شفافیت خبررسانی کردند و مردم را در جریان قرار دادند اما برخی کشورهای دیگر که این بیماری در آنها شدیدتر و همهگیرتر است، پنهانکاری میکنند البته ما برای آن بیماران نیز از خداوند طلب عافیت میکنیم.
ایشان حادثه پدیدآمده را مسئلهای گذرا و نه فوقالعاده دانستند و گفتند: البته من نمیخواهم مسئله را خیلی کوچک فرض کنم اما آن را خیلی بزرگ هم نکنیم، این مسئله مدتی نه چندان طولانی برای کشور وجود خواهد داشت و سپس رخت برمیبندد اما تجربیات حاصل از آن و فعالیت مردم و دستگاهها که به مثابه یک رزمایش عمومی است، میتواند به عنوان یک دستاورد باقی بماند.
حضرت آیت الله خامنهای با اشاره به اقدامات پسندیده و نوعدوستانه برخی هموطنان مانند کمکهای مالی و توزیع اقلام بهداشتی افزودند: این کارها بسیار خوب است و با حفظ این دستاوردها، بلا به نعمت و تهدید به فرصت تبدیل میشود و امیدواریم روزگار عافیت کامل برای ملت عزیز ایران نزدیک باشد. ۹۸/۱۲/۱۳
تشکر عمیق از ملت ایران در پی امتحان بزرگ و مطلوب انتخابات
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (یکشنبه) در ابتدای جلسه درس خارج فقه با تشکر از درخشش مطلوب ملت ایران در امتحان بزرگ انتخابات و ناکام گذاشتن فرصتطلبی و تبلیغات همهجانبه دشمنان، تأکید کردند: در مقابل توطئه دشمن برای ضربه زدن به ارکان مختلف کشور، همه باید برای دفاع هوشیار، و آماده ضربه و حمله متقابل باشیم.
حضرت آیت الله خامنهای با اشاره به فضاسازی منفی و پر حجم دستگاههای تبلیغاتی بیگانه علیه شرکت مردم در انتخابات، خاطرنشان کردند: این تبلیغات منفی از چند ماه قبل آغاز و با نزدیکشدن به انتخابات بیشتر شد و در دو روز آخر نیز به بهانه یک بیماری و ویروس، رسانههای آنها از کمترین فرصت برای منصرف کردن مردم از حضور در انتخابات چشمپوشی نکردند.
رهبر انقلاب اسلامی با شکر خداوند متعال و قدردانی عمیق از حضور گسترده مردم در انتخابات برغم این تبلیغات مغرضانه، گفتند: خداوند اراده کرده است این ملت را پیروز کند.
ایشان دشمنیِ دشمنان با ملت ایران را محدود به عرصههای اقتصاد، فرهنگ و باورهای دینی و انقلابی مردم ندانستند و افزودند: آنها حتی با انتخابات ملت ایران نیز مخالف هستند چرا که نمیخواهند پدیده شرکت مردم بهنام دین در پای صندوق رأی و در خدمت انقلاب، بهعنوان یک واقعیت تثبیت شود.
حضرت آیت الله خامنهای برگزاری انتخابات در نظام اسلامی را باطلکننده ادعای دشمنان مبنی بر مخالفت دین با آزادی و دموکراسی خواندند و گفتند: انتخابات در جمهوری اسلامی نشان میدهد که دین مظهر کامل یک دموکراسی همهجانبه است و برگزاری ۳۷ انتخابات در طول ۴۱ سال نشاندهنده اهتمام بینظیر نظام اسلامی به مردمسالاری است.
رهبر انقلاب اسلامی با دعوت همگان به شناخت دشمن و هوشیاری در مقابل آن، تأکید کردند: در مقابل فعالیت هزاران نفر از جبهه دشمن علیه مسائل گوناگون ایران، در جبهه ملت ایران باید میلیونها نفر آماده دفاع، ضربه و حمله متقابل در امور تبلیغاتی و انواع کارهای ممکن برای ملت باشند.
Khamenei_ir
شرح حدیثی از امیرالمؤمنین درباره خطرهای درونی امت اسلامی:
خطبه ۴۲ نهج البلاغه :
از خطبه هاى آن حضرت است در نكوهش آرزوى دراز و پيروى از هواى نفس أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ وَلَّتْ حَذَّاءَ فَلَمْ يَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ كَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ اصْطَبَّهَا صَابُّهَا أَلَا وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ لِكُلٍّ مِنْهُمَا بَنُونَ فَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ وَ لَا تَكُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الدُّنْيَا فَإِنَّ كُلَّ وَلَدٍ سَيُلْحَقُ بِأَبِيهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ إِنَّ الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ .
ترجمه: اى مردم، ترسناكترين چيزى كه بر شما مىترسم دو چيز است: يكى پيروى هواى نفس، و ديگرى بى مرز بودن آرزو. اما پيروى هواى نفس انسان را از حق باز مىدارد، و بىمرز بودن آرزو آخرت را از ياد مىبرد. بدانيد كه دنيا به سرعت از شما روى گردانده، و از آن جز ته ماندهاى كه كسى آن را در كاسه باقى نهاده باشد نمانده. و آگاه باشيد كه آخرت روى نموده است، و براى هر يك از دنيا و آخرت فرزندانى است، شما از فرزندان آخرت باشيد نه از فرزندان دنيا، زيرا هر فردى در آخرت به مادرش ملحق مىشود. امروز زمان عمل است و باز خواستى نيست، و فردا روز باز خواست است و عملى در آن ميسّر نمى باشد
رهبر انقلاب:
آرزوی رسیدن به ریاست، آخرت را از یاد ما میبرد. وقتی شما آرزوهای دور و دراز داشتید آخرت را از یاد شما میبرد. آخرت و بهشت و رضوان الهی باید هدف ما باشد.
? وقتی انسان درس که میخواند، درس که می دهد، سر کار شغل دولتی یا غیردولتی که میرود، اگر هدفش همان آرزوهای دور و دراز باشد، فلان مقام و قدرت باشد، هدف آخرت از یاد ما خواهد رفت.
آمریکا و دنیای استکبار خطر است، اما آن خطرها آن وقتی قاطع ضربه به ما میزند که خطرهای درونی در ما وجود داشته باشد.
در میان آنچه که در درون ما است امیرالمؤمنین دلسوز امت دو چیز را مثال می زند « نه قدرت های بیرونی ، نه شمشیر ها ، نه جاسوسی هاست یکی آرزوهای دور و دراز و دیگری دنبال هوسها رفتن است »
دنبال هوس رفتن آشنایی که هوس حکمی می کند و حق حکمی دیگر می کند و انسان از حق دور می شود و در همه چیز جاریست .
وقتی آرزوهای دور و دراز داشتید آخرت را از یاد شما می برد . و نسیان آخرت مهمترین ضربه ایست که به انسان وارد می شود .
۱۳۹۷/۰۹/۰۵
نفوذ جریانی
نفوذ جریانی، یعنی شبکهسازی در داخل ملّت؛ بهوسیلهی پول که نقش پول و نقش امور اقتصادی اینجا روشن میشود.
عمدهترین وسیله دو چیز [است]؛ یکی پول، یکی هم جاذبههای جنسی.
افراد را جذب کنند، دور هم جمع کنند؛ یک هدف جعلی و دروغین مطرح کنند و افراد مؤثّر را، افرادی که میتوانند در جامعه اثرگذار باشند، بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. آن سمت مورد نظر چیست؟
آن عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمانها، تغییر نگاهها، تغییر سبک زندگی؛ کاری کنند که این شخصی که مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر میکند؛ یعنی کاری کنند که شما همانجوری نگاه کنی به مسئله که یک آمریکایی نگاه میکند -البتّه یک سیاستمدار آمریکایی، به مردم آمریکا کاری ندارد- همانجوری تشخیص بدهی که آن مأمور عالیرتبهی سیا تشخیص میدهد؛ در نتیجه همان چیزی را بخواهی که او میخواهد.
بنابراین خیال او آسوده است؛ بدون اینکه لازم باشد خودش را به خطر بیندازد و وارد عرصه بشود، شما برای او داری کار میکنی؛ هدف این است، هدف نفوذ این است؛ نفوذ جریانی، نفوذ شبکهای، نفوذ گسترده؛ نه موردی.
اگر این نفوذ نسبت به اشخاصی انجام بگیرد که اینها در سرنوشت کشور، سیاست کشور، آیندهی کشور تأثیری دارند، شما ببینید چه اتّفاقی میافتد؟
آرمانها تغییر پیدا خواهند کرد، ارزشها تغییر پیدا خواهد کرد، خواستها تغییر پیدا خواهد کرد، باورها تغییر پیدا خواهد کرد.
منبع : بیانیه گام دوم انقلاب سبک زندگی و علم و پژوهش از منظر بیانات مقام معظم رهبری ، گردآورنده : مصطفی حامدی فرد ، بیتا صادقیان . ص ۶۱ بند ۲۸ ( بیانات در دیدار فرماندهان گردان های بسیج ، ۹۴.۹.۴
نکتۀ بسیار مهّم!
از وصایای رسول الله صلی الله علیه و آله به اباذر : يَا ابَاذرٍّ؛ اِذَا تَبِعتَ جَنَازَةً فَليَكُن عَقلُكَ فِيهَا مَشغُولاً بِالتَّفَكُّرِ وَ الخُشُوعِ وَ اعلَم انَّكَ لَاحِقٌ بِه.» ( مکارم الاخلاق ، ص 465 )
اى ابوذر؛ هنگامى كه دنبال جنازه ای حركت مى كنى عقلت را به تفكر و خشوع مشغول ساز، بدان كه تو نيز به او ملحق مى شوى.
شرح حدیث : عبرت گرفتن از مرگ و جنائز، یکی از اموری ست که باید به آن التفات کنیم. توجه به مرحله ی عبور از این عالم و این نشئه،نکته ی بسیار مهمّی ست. از بس تمام امور عالم تکراری شده،انسان به آن عادت می کند.
در این جا اراده و اختیاری داریم ، ابزارعملی داریم و امکان سعادت و شقاوت در اختیار مان هست .
میدانی برای تحرّک ما باز است که مدتش محدود می باشد .
از این میدان که خارج شدیم ، وارد میدان وسیع و نامحدودی خواهیم شد که در آنجا نه امکان تحرّک هست، نه امکان پیشرفت و نه امکان به دست آوردن چیزی .
در آن جا باید یکی یکی و مثقال مثقال ،نتایج آنچه را این جا فراهم شده بچینیم.
فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ. وَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ خروج از این مرحله و ورود به آن مرحله، بسیار خطرناک و هولناک است.
پس باید به این توجّه کرد!
پیر و جوان هم ندارد. شما جوان ها شانستان خیلی بیشتر از ما پیرها نیست خیلی ها در جوانی از این مرحله عبور می کنند. چه قدر افرادی که زنده بودند ،با نشاط حرف می زدند و کار می کردند و از مُرده ها و دوستان قدیمی شان صحبت می نمودند، حالا خودشان هم جُزوِ آنها هستند. ما هم به همین زودی به آنها ملحق خواهیم شد! فرصت را قدر بدانید! قدر دانستنش هم به این است که،در این فرصت به آنچه خدا را راضی می کند،مشغول شویم.
قدر جوانی را دانستن،یعنی با قدرت و نیروی جوانی رضای خدای متعال را به دست آوردن.
همان چیزی که فردا از من خواهی پرسید و مؤاخذه خواهی کرد،مرا در آن به کار بینداز! این درخواست ما از خداست!
[ شرح حدیث از حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای در مقدمه درس خارج ، 1392 .]
مؤمن یعنی این!
پيامبر صلي الله عليه و آله: اَلْمُؤْمِنُ يَأْكُلُ بِشَهْوَةِ أهْلِهِ، وَالْمُنافِقُ يَأْكُلُ أَهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ؛ (بحارالانوارج62،ص291)
مؤمن به ميل و رغبت خانواده خود غذا مى خورد ولى منافق ميل و رغبت خود را به خانواده اش تحميل مى كند. یکی از خصوصیات و علامات مؤمن این است که،طبق میلِ اهل خود ،خانواده ی خود،زن و فرزند خود، همان ها که با هم زندگی می کنند، غذا را انتخاب می کند.
شما ببینید تعبیری که از مؤمن در ذهن ما منعکس می شود،چه قدر با آنچه از این روایات فهمیده می شود، فاصله دارد. طبق تعریف روایات و تصویری که روایات از مؤمن می کنند،همه جهات درمؤمن جمع است؛ ازایمان قلبی، سلوک عملی، خصوصیات اخلاقی،معاشرت،رفتار،ادب و همه اینها. مؤمن یعنی این!
نه این که کسی ایمان قرص و محکمی دارد، نماز و روزه خوبی هم بجا می آورد،امّا بد اخلاق است.
گاهی اوقات افراد به ظاهر مؤمنند، امّا خُلقیات و رفتارشان به قدری با تعریفی که ایمان در روایات و منابع اهل بیت دارد متفاوت است که انسان واقعاً شک می کند که اصلاً می شود اسم او را مؤمن گذاشت یا نه؟!حالا این یکی (از صفات مؤمن ) است.
نقطۀ مقابلش منافق است؛ البته این جا ممکن است منافق لزوماً به همان معنایی که در قرآن لعنت شده نباشد؛ اعم از آن و أوسع از آن باشد. مراد کسی ست که ظواهر دین دارد،ولی اعماق کارِ او منطبق با دین نیست.
در باره چنین آدمی می فرماید: يَأْكُلُ أَهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ.ایشان هر چه میل دارند،باید ظهر ناهار درست کنند و شب شام درست کنند.
زن و بچه هم می خواهند دوست بدارند یا دوست ندارند، ناراحت باشند یا نباشند، مجبورند، باید آن را بخورند. منافق است! این مؤمن نیست! در امور دیگرهم همینطور است.
فرض کنید می خواهید مسافرتی با خانواده بروید. شما بگویید حتما باید برویم فلان جا و فلان روز و این چند روز هم بمانیم. حالا زن و بچه قبول نیست!
یک روزبیشتربمانیم، یک روز زودتر حرکت کنیم، برگردیم؛ قبول نیست! همان که آقا خواسته،بایستی همان انجام بگیرد.
اینها همه اش مذموم است!
[ شرح حدیث از امام خامنه ای در مقدمه درس خارج ، برداشت از کتاب رهنمود های اخلاقی تربیتی رهبر معظم انقلاب ،ص 72 و 73 ]
راه چاره ای جز نماز شب نداریم
بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین. وَ بِالاِسنادِ قالَ: حَدَّثَنَا الحُسَینُ بنُ اَحمَدَ بنِ اِدریسَ قالَ: حَدَّثَنا اَبی قالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بنُ عَلیٍّ، عَن مُحَمَّدِ بنِ الحُسَینِ بنِ اَبِی الخَطّابِ، عَن اَبی داوُدَ المُستَرِقِّ وَ اسمُهُ سُلَیمَانُ بنُ سُفیانَ، قالَ: قالَ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ (عَلَیهِمَا السَّلامُ): یَقومُ النّاسُ عَن فُرُشِهِم عَلى ثَلاثَةِ اَصنَافٍ: فَصِنفٌ لَهُ وَ لَا عَلَیهِ، وَ صِنفٌ عَلَیهِ وَ لا لَهُ، وَ صِنفٌ لا لَهُ وَ لا عَلَیهِ؛ فَاَمَّا الصِّنفُ الّذی لَهُ وَ لا عَلَیهِ فَهُوَ الَّذی یَقومُ مِن مَنامِهِ وَ یَتَوَضَّأُ وَ یُصَلّی وَ یَذکُرُ اللهَ (عَزَّ وَ جَلَّ)، وَ الصِّنفُ الَّذی عَلَیهِ وَ لا لَهُ فَهُوَ الَّذی لَم یَزَل فی مَعصیَةِ اللهِ حَتّى قامَ فَذلِکَ الَّذی عَلَیهِ وَ لا لَهُ، وَ الصِّنفُ الَّذی لا لَهُ وَ لا عَلَیهِ فَهُوَ الَّذی لا یَزالُ نائِماً حَتّى یُصبِحَ فَذلِکَ الَّذی لا لَهُ وَ لا عَلَیه.(۱) عَن اَبی داوُدَ المُستَرِقِّ قالَ: قالَ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ (عَلَیهِمَا السَّلامُ): یَقومُ النّاسُ عَن فُرُشِهِم عَلى ثَلاثَةِ اَصنَافٍ: فَصِنفٌ لَهُ وَ لَا عَلَیهِ، وَ صِنفٌ عَلَیهِ وَ لا لَهُ، وَ صِنفٌ لا لَهُ وَ لا عَلَیه
شما که صبح از خواب بیدار میشوید و از بستر خود بیرون میآیید، سه جور هستید؛ [یعنی] مردم دنیا که صبح از خواب برمیخیزند بر سه نوعند: یک دسته هستند که این بیدار شدن از خواب و بیرون آمدن از بستر برای آنها خیر است و شرّی ندارد؛ به «لهِ» آنها است و «علیهِ» آنها نیست؛ این، یک صنف.
یک دستهی دیگر هستند که بیرون آمدنشان از بستر، علیهِ آنها است و به نفعشان نیست؛ «لَهِ» آنها نیست. یک دستهی دیگری هم هستند که [وقتی] از خواب بلند میشوند و از رختخواب بیرون میآیند، این بیرون آمدن، نه «لَهِ» آنها است، نه «علیهِ» آنها است.
پس [مردم] سه جور هستند. فَاَمَّا الصِّنفُ الّذی لَهُ وَ لا عَلَیهِ فَهُوَ الَّذی یَقومُ مِن مَنامِهِ وَ یَتَوَضَّأُ وَ یُصَلّی وَ یَذکُرُ اللهَ (عَزَّ وَ جَلّ) ظاهراً از ادامهی حدیث این جور فهمیده میشود که مراد از «یُصَلّی»، صلاة صبح نیست؛ چون آن صنف سوّم را هم در آنجا ذکر میکند که خب نماز صبح باید بخواند، اگر نخواند که [کلّاً] علیه است؛ پس بنابراین، اینجا مراد از نمازی که خوانده میشود، نماز صبح نیست، نماز یا نافلهی صبح است یا نافلهی شب است که این بیدار شدن، به نفع او است، به ضرر او نیست.[این] خیلی مهم است. نقل کردند از قول مرحوم آقای طباطبائی(رضوان الله علیه) که ایشان اوایلی که وارد نجف شده بودند، با مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی تازه آشنا شده بودند؛ یک روز ایشان را در کوچه میبیند و حاج میرزا علی آقای قاضی ــ آن عارفِ بزرگِ نامدار(رضوان الله تعالیعلیه) ــ به او میگوید که پسرم! اگر دنیا میخواهی، نماز شب بخوان؛ اگر آخرت میخواهی، نماز شب بخوان! نماز شب و تهجّد این جوری است.
برای امثال ماها که روز مشغولیم و گرفتاریم و مشکلات داریم و سر و کلّه به این بزن، کار با آن بکن، در بین این همه گرفتاریها، در محیط زندگی سخت است اگر بخواهیم یک رابطهی خوبی، یک استغاثهای، یک تضرّعی داشته باشیم؛ چاره منحصر است در همین که انسان سحر بلند شود؛ این [عبارت] ظاهراً آن سحر را بیان میکند.این، یک صنف. وَ الصِّنفُ الَّذی عَلَیهِ وَ لا لَهُ فَهُوَ الَّذی لَم یَزَل فی مَعصیَةِ اللهِ حَتّى قامَ فَذلِکَ الَّذی عَلَیهِ وَ لا لَه [دستهی بعدی] در خواب و در بستر خواب هم با معصیت الهی-حالا معصیتهای قلبی، جوارحی،(۲) جوانحی(۳)- مشغول است تا بلند میشود که این بیدار شدن، به ضرر او است؛ چون بیدار هم که بشود، آن معصیت را ادامه میدهد.
وَ الصِّنفُ الَّذی لا لَهُ وَ لا عَلَیهِ فَهُوَ الَّذی لا یَزالُ نائِماً حَتّى یُصبِحَ فَذلِکَ الَّذی لا لَهُ وَ لا عَلَیه
[دستهی سوّم] که این بیدار شدن نه به نفعش است، نه به ضررش است، میخوابد تا صبح -حالا علیالظّاهر مراد از صبح، اوّلِ اذان است، اوّلِ فجر است؛ اما حالا یک خُرده دستِکم بگیریم، بگوییم که مثلاً [اینجا] صبح یعنی همین بینالطّلوعَین از خواب پا میشود- [بعد] نماز صبحش را میخواند، امّا «لا لَهُ وَ لا عَلَیه»؛ یک فریضهای است که بر عهدهی او است، واجب است، باید به جا بیاورد، آن را به جا میآورد، [امّا] دیگر خیری از این بلند شدن نمیبیند.
۱) امالی طوسی، مجلس پانزدهم، ص ۴۳۱ و ۴۳۲؛ «سلیمانبنسفیان روایت کرده که حضرت صادق (علیه السّلام) فرمودند: مردمان در سه دسته از بسترهایشان برمىخیزند؛ دستهاى که سود مىکنند و زیان نمىکنند و دستهاى که زیان مىکنند و سود نمىکنند و دستهاى که نه سود مىکنند و نه زیان مىبینند.
امّا دستهاى که سود مى کنند و زیان نمىبرند کسانى هستند که از خواب برخاسته، وضو مىسازند و نماز مىگزارند و خداوند عزّتمند را یاد مىکنند؛ دستهاى که زیان مىکنند و سود نمىکنند، کسانى هستند که پیوسته در نافرمانى از خدا به سر مىبرند تا بخوابند؛ و دستهاى که نه سود مىبرند و نه زیان مى کنند، کسه انى هستند که پیوسته در خوابند تا صبح شود.»
۲) عمل جوارحی آن است که با اعضای بدن انجام میشود؛ مانند: نماز و روزه
۳) عمل جوانحی آن است که منشأش روح و قلب آدمی است؛ مانند: حب و بغض