بدون محاکمه 

 

کسانی که با دشمن همراهی می کنند یا دل به دشمن می دهند باید بدون اغماض با آنها برخورد کرد.

چگونگی حصر در زمان امیرالمومنین علیه السلام  .

 

 

 

 

دکتر محمد حسین رجبی دوانی 

۸:۴۶

 

دانلود کنید 

   یکشنبه 29 مرداد 1396نظر دهید »

تفدیم به روح بلند شهید حججی ها

 

شهدا شرمنده ایم

 

یک عمر گفتند و گفتیم : خدایا ما را مدیون خون شهدا مکن….


حال اما امروز، با دیدن صحنه ی حلقوم بریده ات با دیدن آرامش لحظه ی جان دادنت ، با دیدن خون به ناحق ریخته ات ، شک دارم. شک دارم مدیون خونت نباشیم. شک دارم فردای قیامت مادرت دامانمان را نگیرد و بابت خون پسرش سوال پیچمان نکند.


خون تو بر ذمه ی ماست و جوانیت هم.


بگذر از ما…مایی که امروز جو زده و شور گرفته از تو دم می زنیم و فردا راهی غیر راهت را ادمه می دهیم.

بگذر از ما و دین داری امان.تو برای ماندن نام اسلامی که ما از آن دم میزنیم از خونت گذشتی و ما در عمل به دستوراتش وامانده ایم.


بگذار آن حرامیان هم، این دو روز را خوش باشند. بگذار تا عمر دارند بنشینند و از فتح الفتوح سرت رجزها بخوانند ،بگذار قصه ی رگ های بریده ات را چند صباحی با آب و تاب برای یکدیگر روایت کنند.


اینان حواسشان نیست؛ یادشان رفته روزی پدرانشان هم برای برد دو روزه ی دنیا و رسیدن به مقام بریدن راس ارباب کائنات چه جور دست و پا زده اند.یادشان رفته پدران حرامی تر از خودشان هم روزی برای آنکه نامی از حسین بن علی (علیه السلام) برده نشود به بریدن سر اکتفا نکرده،اسب های تازه نفس آوردند و نعل های نو.


حال اما چه شد؟نام ننگین آنها ورد زبان هاست یا اعجاب اربعین حسین(علیه السلام) ما.


بلند آوازه باد نامت.. پاسدار نامدار وطن!


بلند آوازه باد نامت.. که نه تنها نام خود که نام تمامی شهدای مظلوم مدافع حرم را بر زبان ها نشاندی.


بگذار بگویند: طبع خاک سرد است اما گرمی خونت مزاج خاک را تغییر خواهد داد، تو فراموش نخواهی شد همان طور که اربابت فراموش نشد.جاری خون تو و باران چشمهای ما طوفانی به پا خواهد کرد، دیدنی!!


طوفانی که با خود زخم زبان های مرفهین وطنی و جاهلان خودی که هیچ، تمام زخمه های تکفیری و سلفی و صهیونیستی را با خود خواهد شست.


دور نیست آن روز و این را تو بهتر می دانی.تو که بر بلندای جهان جای گرفته ای و به این همه حقارت دنیای ما می خندی.


بلند نامدار ایران! از بالاترین نقطه عرش دعایمان کن که محتاج دعای به یقین مستجاب توئیم.

 

 

نوشته شده به قلم م.رمضانی (طلبه)

   شنبه 28 مرداد 1396نظر دهید »

نسل سفاهت و سبک مغزی

 

اسلام ستیزی

 

تاریخ گذشته و معاصر پر است از نسبت جنون و نادانی به پیشوایان نیک اندیش و پیام آوران الهی که در برابر آداب و سنن خرافی محیطشان به پیکار برخاسته و بر ضد خرافات و اسارت ها قیام کرده اند ، کاری که از نظر توده های گمراه یک نوع انتحار و خودکشی جنون آمیز است . در حالی که بزرگترین افتخار مردان الهی ، همین است که رنگ محیط به خود نمی گیرند و در برابر خرافی ایستادگی می کنند .

 

قوم لجوج و سرکش عاد در برابر دعوت حضرت هود به سوی یکتا پرستی و نفی شرک و بت پرستی ، وی را متهم به جنون کردند ، جنونی که به عقیده آنان بر اثر خشم خدایان حاصل شده بود . قرآن در این باره از قوم عاد نقل می کند که به پیامبرانشان گفتند : « ان نقول الا اعتراک بعض آلهتنا بسؤ : ما فقط درباره تو می گوییم : بعض از خدایا ما به تو زیان رسانده و عقل را ربوده اند»۱

 

قرآن در جای دیگر همین مطلب را با بیان دیگری چنین نقل می کند « قال الملا الذین کفروا من قومه انا لنراک فی سفاهه و انا لنظنک من الکاذبین : اشراف کافر قوم او ( هود) گفتند ما تو را در سفاهت ( نادانی و سبک مغزی ) می بینیم و ما مسلما تو را از دروغگویان می دانیم .۲

 

مشرکان مکه نیز در برابر منطق نیرومند پیامبر صلی الله چاره ای جز توسل به همین حربه زنگ زده نداشتند ، آنان می گفتند : « و یقولون ٔ انا لتارکوا آلهتنا لشاعر مجنون : آیا ما خدایان خود را به خاطر شاعر دیوانه ای رها کنیم ؟ »

 

به راستی کج اندیشان معاصر ما نیز در گام نهادن جای پای اسلام ستیزان هیچ کوتاهی نکردند ، ژست های آنان همان ژست ها و ادبیاتشان همان ادبیات است .


عبدالکریم سروش ، از اشاعه دهندگان تفکر امانیستی در مقابل تفکر دینی و خدامحوری ، می گوید « دین ورزی روحانیون عوامانه ، مصلحت اندیش ، عاطفی ، تقلیدی ، تعبدی ، سنتی و میراثی است ، ملاک حجم عمل است نه اندیشه و تعقل »

 

علی قربانی پور نیز می گوید : حوزویان دچار تحجر فکری و پیرو منطق ارسطویی اند »

 

 

۱_ سوره هود آیه ۵۴.
۲_ سوره اعراف ، آیه ۶۶
۳_ دیده شده در کتاب ، شگردهای دین ستیزی از نگاه قرآن ، مهدی رستم نژاد ، نشر یاقوت ، صص ۲۸_ ۳۰


موضوعات: خواندنی ها, سیاسی
   شنبه 21 مرداد 1396نظر دهید »

شبهه افکنی نسبت به حقانیت رهبری

دشمن با تبلیغ و ایجاد شبهه و سخنان ماهی و خرف های بی اساس ، در حقانیت رهبری جبهه حق ، ایجاد شک و تردید می نماید و در مقابل استدلالات نیرومند و روشن رهبران الهی ، به یک سلسله بهانه جوییها و ایجاد سوال و ابهام دست می زنند .

 

 

اسلام هراسی و دین ستیزی

 

قرآن با بیان فرازهایی از تاریخ گذشتگان ، از این شگرد توطئه آمیز آنان خبر می دهد : « قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ : اشراف و سران قومش که تکبّر و سرکشی می ورزیدند به مستضعفانی که ایمان آورده بودند، گفتند: آیا شما یقین دارید که صالح از سوی پروردگارش فرستاده شده؟ گفتند: به طور یقین ما به آیینی که فرستاده شده مؤمنیم.»۱


و در سوره فرقان ، در مورد ایرادهای بی پایه و اساس کفار نسبت به پیامبر اکرم صلی الله چنین آمده است « وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشِی فِی الْأَسْواقِ لَوْ لا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیرا ※ أَوْ یُلْقى إِلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ تَکُونُ لَهُ جَنَّةٌ یَأْکُلُ مِنْها وَ قالَ الظّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاّ رَجُلاً مَسْحُوراً : و گفتند: «چرا این پیامبر غذا مى خورد و در بازارها راه مى رود؟! (نه سنت فرشتگان دارد و نه روش شاهان را!) چرا فرشته اى بر او نازل نشده که همراه وى مردم را انذار کند (و گواه صدق دعوى او باشد)؟!. ※ یا گنجى (از آسمان) براى او فرستاده شود، یا باغى داشته باشد که از (میوه) آن بخورد (و امرار معاش کند)»؟! و ستمگران گفتند: «شما تنها از مردى مجنون پیروى مى کنید»۲

 

در واقع دشمنان در مقابل پیشرفت روز افزون مکتب آسمانی اسلام و موفقیت سریع پیامبر صلی الله چاره ای جز انتشار این نمونه سخنان سست و بی اساس ، برای راضی نگه داشتن پیروان خود نداشتند .


قرآن کریم در سوره تغابن از جمله سوژه های تبلیغاتی دشمنان در مقابل پیامبران الهی را چنین بیان می کند : « ذلِکَ بِأَنَّهُ کانَتْ تَأْتيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالُوا أَ بَشَرٌ يَهْدُونَنا فَکَفَرُوا وَ تَوَلَّوْا وَ اسْتَغْنَي اللَّهُ وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَميدٌ : آن ( عذاب ) بدان سبب است که همواره فرستادگانشان برای آنها دلایل روشن ( توحید و نبوت خود ) را می آوردند و آنها گفتند: آیا بشرهایی ( از جنس خودمان ) ما را هدایت می کنند؟! پس کفر ورزیدند و روی گرداندند و خداوند ( به واسطه هلاک کردنشان از ایمان و طاعت آنها ) اظهار بی نیازی نمود ، و خداوند ( ذاتا ) بی نیاز ( از همه چیز ) و ستوده صفات و ستایشگر و مورد ستایش است.» ۳

 

فخر رازی در تفسیرش می نویسد : دشمنان در تبلیغات خویش علیه پیامبر اکرم صلی الله می گفتند : « انَ محمدا فقیرٌ یتیمٌ فکیف یلیق به هذا المنصب العظیم : محمد صلی الله و علیه و آله و سلم فرد مستمند و یتیمی است پس چگونه ممکن است که شایسته چنین مقام بزرگی باشد

 

هر چند به ظاهر از ماجرای شبهه افکنی دشمنان به منظور ایجاد تردید در حقانیت رهبران دینی و الهی ( پیامبران و ائمه) قرن ها می گذرد ولی با احیای اسلام ناب محمدی و بازگشت هویت اسلام به جوامع دینی ، پس از پیروزی و تثبیت انقلاب اسلامی ایران با رهبری داهیانه امام خمینی ( ره) مجددا این سناریو در دستور کار نظام سلطه جهانی و صهیونیست بین الملل قرار گرفت . آنان که ناگهان در کمال بهت و ناباوری با نظام نوپا و در عین حال غیر قابل پیش گیری روبرو شده بودند ، با تمام توان به مواجهه بااین سیل بنیان کن برخاستند .

 

از این رو سیاست دوباره تلاش برای ایجاد تردید در حقانیت رهبران دینی از پیامبران و ائمه گرفته تا فقها و مراجع و رهبری معظم انقلاب در دستور کار آنان قرار گرفت .

 

امروزه نیز استکبار جهانی ، با نفوذ و رسوخ در فرهنگ دینی و سیاسی برخی از افراد و گروه ها ، احساس نیز نمی کند تا مستقیم خود را درگیر این است های دست و پا گیر کند ، بلکه مدعیان روشنفکری ، تجدد طلب و خود باخته با حرص و ولع خاصی برای جلب رضایت اربابان خارجی خود ، این بار گران را به دوش کشیده و با تحمل ذلت و خواری برای خویش ، راضی به زحمت ولی نعمتان بیگانه خود نیستند .

 

« استانلی روس » معاون رییس سازمان امنیت ملی آمریکا در اعترافی شگفت می گوید « آن چه تاکنون همه تحریکات ما را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران با ناکامی مواجه ساخته ، اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است ، چرا که ولایت فقیه برای ما و گنجینه اطلاعاتی ما یک واژه بی تعریف است ؛ به طوری که ما به هیچ وجه نمی توانیم محل حضور و ظهور و حتی میزان برد احکام ولی فقیه را پیش بینی کنیم . ما نا امید نیستیم ، خوشبختانه احزاب و آدم های « تازه نفس » در ایران ، در یک حرکت جمعی ، با ظرافت و وسواس دارند ، این خار ( ولایت فقیه ) را از چشم ما بیرون می کشند .»۴

 

این تازه نفسان همان مدعیان دروغین روشنفکری هستند که بی مهابا دامنه جسارت و هتاکی را تا بدانجا کشانده اند که در حجیت و حقانیت قول معصوم نیز تشکیک و تردید روا داشته اند .

 

تنها اشاره ای به برخی از سیاه نوشته ها در این زمینه ، برای معرفی این خادمان تازه نفس استکبار جهانی کافی است .


عبدالکریم سروش مترجم متو فلسفی اندیشمندان غرب می گوید : « در حیطه ولایت باطنی ، رابطه مرید و مرادی برقرار است ، اما در حیطه ولایت سیاسی حتی ائمه هم وجوب اطاعت ندارند چه برسد به فقیه ، مردم می توانند بر امام معصوم هم خرده بگیرند ، انتقاد کنند و در جایی فرمانش را اطاعت نکنند .»۵

 


یکی دیگر از عناصر مدعی تجدد می نویسد « ولایت مطلقه فقیه همان حکومت مطلقه سلطنتی است ، هر دو حکومت خود را موهبت الهی می دانند . و هر دو اعتراض به آن را ممنوع و تجاوز به خط قرمز می دانند ، قرائت جدید مثل همان است که شاه را سایه خدا می دانستند .


افتراها و نسبت های ناروا و قداست شکنانه دشمنان دین و فرهنگ به سفیران الهی و رهبران مذهبی ، در طول تاریخ عمر بشر ، یکی از نکبت بارترین و سباه ترین حربه های حق ستیزان بوده و هست .
این ترفند فرسوده ، هزاران بار ، به موازات عمر بشر در بوته آزمایش قرار گرفته و نتیجه ای دلخواه برای معاندان در بر نداشته است .۶

 

۱_ سوره اعراف آیه ۷۵
۲_ سوره فرقان آیه ۷ و ۸
۳_ سوره تغابن آیه ۶
۴_ کیهان ، ش ۱۶۴۴۴
۵_ کیان ، ش ۴۴ ، ص ۱۱_ ۲۰
۶_ دیده شده در کتاب ، شگردهای دین ستیزی از نگاه قرآن ، مهدی رستم نژاد ، نشر یاقوت ، صص ۱۲ تا ۱۹

 

 

 

   پنجشنبه 19 مرداد 1396نظر دهید »

 

آیا قرآن واقعا کلام خداست ؟

 

اگر بگوییم که قرآن کلام خداست این ادعای بزرگی است و بدون سند و یا این که یک تناقض در آن پیدا شود این بدین معنی است که کلام خدا نیست !

پس بیایید وقت را تلف نکنیم و ببینیم .

 

 

۴:۳۸

دانلود کنید 

   سه شنبه 17 مرداد 1396نظر دهید »

سه جهت گیری دولت دوازدهم از نظر رهبر انقلاب

 

 

رهبر انقلاب، امروز در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری:

جهت‌گیری اول؛ پرداختن به مشکلات مردم است. پرداختن به مسائل داخلی، مشکلات مردم، مسئله معیشت و اقتصاد؛ که این دو باید به نقطه قابل قبولی در طول این چهار سال برسانید.

 

جهت‌گیری دوم؛ تعامل گسترده با دنیاست. این درست نقطه مقابل آن چیزی است که دشمنان ما و سلطه‌گران عالم دنبالش هستند. ما می‌توانیم با دنیا ارتباطات وسیع و گسترده‌ای داشته باشیم، هم به ملتها و دولتهای دیگر کمک کنیم، هم از کمک آنها بهره‌مند بشویم.

 

جهت‌گیری سوم؛ در برابر هر سلطه‌طلبی با صلابت و قدرت ظاهر بشوید. آن سلطه‌طلب هر که میخواهد باشد، امروز از همه متجاوزتر و وقیح‌تر رژیم ایالات متحده آمریکاست، در مقابل اینها با صلابت، با قدرت، با پشتوانه‌ی اقتدار ملی و کمک این مردم می‌توانید از ترفندهای آنها جلوگیری کنید و آن را دفع کنید.

 

۹۶/۵/۱۲

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=37311

 

   پنجشنبه 12 مرداد 1396نظر دهید »

متن حکم تنفیذ دوازدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران‌

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی طی حکمی، با تنفیذ رأی ملت ایران در انتخابات، جناب حجت‌الاسلام آقای دکتر حسن روحانی را به عنوان ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند.
متن حکم تنفیذ که صبح امروز (پنجشنبه ۱۳۹۶/۵/۱۲) طی مراسمی در حسینیه‌ی امام خمینی (رحمه‌الله) به رئیس جمهور منتخب مردم اعطا شد به شرح زیر است:

 

حکم تنفیذ ریاست جهموری

بسم الله الرّحمن الرّحیم
خداوند متعال را سپاس میگویم که در آزمون سیاسی و اجتماعی بزرگ دیگری، ملّت عظیم‌الشأن ایران را سرافراز فرمود و حضور مبارک آنان را در یکی از اساسی‌ترین اقدامات ملّی، گامی بلند در جهت حراست از عزّت و امنیّت کشور و ابّهت نظام مقدّس جمهوری اسلامی قرار داد. انتخابات پرشور و صفوف طولانی رأی‌دهندگان در سراسر کشور و نصاب درخشانِ شرکت‌کنندگان در انتخاب رئیس جمهور و آنگاه رأی بالای شخصیّت منتخب، همگی نشانه‌های روشن از موفّقیّت نظام اسلامی در تحکیم و تثبیت جمهوریّت و خصلتِ مردمی این نظام انقلابی است، و این یکی از اساسی‌ترین و مهم‌ترین توانمندی‌های بی‌شمار کشور اسلامی عزیز ما است که دستیابی به آرمانهای والای انقلاب را ممکن میسازد و آینده‌ی روشن کشور و ملّت را نوید میدهد.

 

اکنون با استمداد از هدایت و عنایت پروردگار و در سایه‌ی توجّهات حضرت ولیّ‌الله‌اعظم (ارواحنا فداه) و با تبرّک و تفأّل به همزمانی با ایّام ولادت حضرت امام ابی‌الحسن‌الرّضا (علیه‌آلاف‌التّحیّةوالثّناء)، اینجانب به پیروی از گزینش ملّت ایران، رأی آنان را تنفیذ و دانشمند محترم جناب حجّت‌الاسلام آقای دکتر حسن روحانی را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم و با دعا برای موفّقیّت ایشان، مؤکّداً توصیه میکنم که این منصب خطیر را وسیله‌ای برای کسب رضای الهی و ذخیره‌ای برای هنگامه‌ی لقاء پروردگار قرار دهند و همّت خود را متوجّه استقرار عدالت، و جانب‌داری از محرومان مستضعف، و اجرای احکام اسلام ناب، و تقویت وحدت و عزّت ملّی، و توجّه به توانمندی‌ها و ظرفیّتهای عظیم کشور، و صراحت در بزرگداشت ارزشها و مبانی انقلاب اسلامی نمایند، و مطمئن باشند که ملّت غیور و شجاع، خدمتگزاران کشور را در دشواری‌ها و در مقابله با زورگویی‌ها و زیاده‌خواهی‌های استکبار تنها نخواهد گذاشت.

 

لازم میدانم بار دیگر درباره‌ی اجرای برنامه‌ی اقتصاد مقاومتی و توجّه ویژه به موضوع اشتغال و تولید داخلی تأکید کنم و یادآوری نمایم که رأی ملّت و تنفیذ آن، موکول به حفظ و رعایت تعهّد به صراط قویم و مستقیم اسلامی و انقلابی است.

 

در پایان یاد امام عزیز راحل را گرامی میدارم و به روح مطهّر ایشان و شهیدان این راه درود میفرستم.

.

 

.لحظه اهدای حکم تنفیذ از سوی رهبر معظم انقلاب به رئیس جمهوری

دانلود کنید 

 

http://farsi.khamenei.ir/message-content?id=37284

   پنجشنبه 12 مرداد 1396نظر دهید »

بیانات در دیدار کارگزاران حج

 

حج

 

حج، یک فریضه‌ی بسیار مهمّی است؛ شاید ما در بین فرایض مهمّ اسلامی، مثل حج فریضه‌ای دیگر نداریم. اوّلاً در این فریضه‌ی بزرگ و وسیع، ظرفیّتهای معنوی بسیاری وجود دارد که کسانی که دنبال ارتباط معنوی با حضرت حق (جلّ و علا) هستند، دنبال معنویّت و روحانیّت و مانند اینها هستند، میتوانند در گوشه‌وکنار این واجب و این فریضه‌ی بزرگ، امکانات فراوانی و ظرفیّت عجیبی را پیدا کنند. از نماز و طواف و وقوف و سعی و خود اِحرام، و از قطعه‌قطعه‌ی این واجب بزرگ و مرکّب از اجزای گوناگون، معنویّت میتراود، معنویّت میبارد. اگر قدر بدانیم، اگر دنبال معنویّت باشیم، ظرفیّت حج از همه‌ی واجبات دیگر بیشتر است.

 

این یک طرف قضیّه. در‌عین‌حال یک ظرفیّت بی‌نظیر اجتماعی هم در حج وجود دارد؛ ببینید، این از خواصّ فرایض اسلامی است. اسلام این‌همه بر روی معنویّت تکیه میکند، امّا معنویّت اسلامی به معنای انزوا و رهبانیّت و گوشه‌گیری و جدایی و دوری از مردم نیست؛ همان واجب و فریضه‌ای که بیشترین ظرفیّت معنویّت را دارا است، همان واجب و فریضه بیشترین ظرفیّت حضور اجتماعی را هم دارا است.

 

حج، مظهر حضور عظمت امّت اسلامی است، حج مظهر وحدت است، حج مظهر یکپارچگی است؛ حج مظهر قدرت امّت اسلامی است. بزرگ‌ترین اجتماع امّت در هر سال، بی‌وقفه، با اوضاع و احوالِ مشخّص، در یک نقطه‌ی معیّن انجام میگیرد؛ یعنی امّت اسلامی به‌و‌سیله‌ی حج، عرضِ‌اندام میکند؛ خود را نشان میدهد. علاوه‌ی بر این که جنبه‌ی خارجی قضیّه است، یک جنبه‌ی درونی هم دارد: ملّتهای مسلمان در حج باهم آشنا میشوند، اُنس پیدا میکنند، زبان هم را میفهمند -منظور از زبان، لغت نیست، منظور فرهنگ حاکم بر ذهنیّات یکدیگر است- با آن آشنا میشوند، به هم نزدیک میشوند، شبهه‌ها برطرف میشود، دشمنی‌ها کم‌رنگ میشود و بتدریج برطرف میشود، دلها به هم نزدیک میشود، دستها به کمک هم می‌آیند، کشورها میتوانند به هم کمک کنند، ملّتها میتوانند به هم کمک کنند؛ این حج است.

 

حالا در مقام عمل، آنهایی که متصدّی هستند یا مباشر هستند، چقدر کمک میکنند یا اجازه میدهند که حج این‌جور برگزار بشود؛ آن بحث دیگری است، امّا حج این است: یک ظرفیّت بی‌نظیر معنوی، در کنار یک ظرفیّت بی‌نظیر اجتماعی و جایی برای ابراز عقیده و بیان موضع امّت اسلامی.

 

این مسئله‌ی برائت که ما روی آن این‌همه تأکید کردیم و امام بزرگوار به این مضمون گفتند که قبول ندارند حجّ بی‌برائت را، رازش این است. در حج، امّت اسلامی میتواند مواضع صحیح و مورد اتّفاق و قبول خود را بیان کند؛ مورد قبول و اتّفاق چه کسی آقا؟ ملّتها، شعوب. دولتها ممکن است جور دیگری فکر کنند، جور دیگری عمل بکنند -که می‌بینیم خیلی از دولتهای مسلمان متأسّفانه راهی غیر از خواست ملّتهایشان در پیش میگیرند و حرکت میکنند- امّا دل ملّتها چیز دیگر است. اینجا جایی است که ملّتها میتوانند موضع خود را در قضایای مختلف ابراز کنند.

 

الان قضیّه‌ی مسجد‌الاقصی مطرح است، قضیّه‌ی قدس مطرح است؛ این قضیّه‌ی کوچکی نیست. صهیونیست‌ها جری شده‌اند، گستاخ شده‌اند، به خودشان حق داده‌اند که بر صاحبان مسجدالاقصی -یعنی بر مسلمانها- سخت بگیرند؛ یک روز در را ببندند، یک روز مانع ایجاد کنند، یک روز یک عدّه‌ای را بگذارند [وارد شوند] و یک عدّه‌ای را نگذارند، شرط سِنّی بگذارند و ازاین‌قبیل کارها؛ اینها گستاخی است، اینها پُررویی است، اینها وقاحت است از سوی رژیم غاصب و جعلی صهیونیست. خب معلوم است که دل ملّت اسلام به یاد مسجدالاقصی میتپد. اینجا جای ابراز موضع است؛ حج یک چنین ظرفیّتی است، حج این است.

 

کجا امّت اسلامی بهتر از بیت‌الله‌الحرام و مکّه و مدینه و عرفات و مشعر و منا پیدا میکند برای اینکه اظهار کند که ملّتها درباره‌ی فلسطین و درباره‌ی مسجدالاقصی چه میگویند و چه میخواهند و چه‌جور فکر میکنند؟ کجا بهتر از اینجا؟ حج یک‌ چنین ظرفیّتی دارد. در مورد دخالتهای آمریکا، در مورد حضور شرارت‌آمیز آمریکا در کشورهای اسلامی و در منطقه‌ی ما و راه انداختن این جریانهای تکفیری و تروریستی و مانند اینها -که شرترینِ همه‌ی این دستگاه‌های تروریستی هم خود رژیم آمریکا است؛ از همه‌ی اینها خبیث‌تر، خود او است- جای اظهار موضع نسبت به اینها کجا است؟ حج بهترین جا است برای اینکه امّت اسلامی -همه، از همه‌ی کشورها- بتوانند ابراز موضع کنند، ابراز عقیده کنند؛ یک‌‌ چنین ظرفیّتی است حج؛ این را باید قدر دانست، باید دنبال این بود؛ این یک مطلب.

 

یک مسئله‌ی دیگری که مهم است و آقایان محترم هم اشاره کردند -هم جناب آقای قاضی‌عسکر، هم رئیس محترم سازمان حج- مسئله‌ی امنیّت است. وَ اِذ جَعَلنَا البَیتَ مَثابَةً لِلنّاسِ‌ وَ اَمنًا؛ این است قضیّه. قرآن کریم تصریح میکند که ما اینجا را محلّ اجتماع مردم و رجوع مردم و محلّ امنیّت قرار دادیم؛ امنیّت خیلی مهم است! ایمنی حجّاج از مسائل بسیار مهم است. ما قضایای تلخ حجّ سال ۹۴ را فراموش نمیکنیم.

 

داغی در دل امّت اسلامی و در دل ما ایرانی‌ها به وجود آمد که فراموش‌شدنی نیست، این زخم خوب‌شدنی نیست. البتّه آن سال مسئولین حج خیلی زحمت کشیدند، خیلی تلاش کردند، ولی خب حادثه، حادثه‌ی فاجعه‌بار و بزرگی بود. امنیّت حجّاج بر عهده‌ی آن کشوری است که حرمین شریفین در اختیار او و تحت سلطه و قدرت او است؛ آن دولت است که بایستی امنیّت را حفظ کند؛ این مطالبه‌ی جدّی و همیشگی ما است.

 

امنیّت حجّاج باید حفظ بشود؛ همه‌ی حجّاج! حالا تکیه‌ی ما روی حجّاج ایرانی است. دولتهای دیگر هم راجع به حجّاجِ خودشان مطالبه کنند و مطالبه داشته باشند، زنده برخورد کنند. ما جدّی مطالبه داریم؛ باید ایمنی حجّاج ما محفوظ بماند. فقط هم امنیّت و ایمنی نیست، عزّتشان، رفاه‌شان، آسایششان بایستی محفوظ بماند.

 

آقایان مطالبی فرمودند، کاملاً درست است، خب باید مراقب باشید؛ آماده برای هرجور حادثه‌ای که پیش بیاید؛ برای همه‌ی شرایط باید آمادگی داشته باشید. مسئله‌ی آرامش‌ و آسایش حجّاج خیلی مهم است. البتّه معنای ایمنی و امنیّت که ما میگوییم، این نیست که آنجا محیط امنیّتی درست کنند و باز فشارهای امنیّتی وارد کنند تا جور دیگری حجّاج اذیّت بشوند؛ نه، ایمن باشند، خیالشان راحت باشد، آرام باشند. آن قضایای فاجعه‌بار مسجدالحرام و منا نبایستی تکرار بشود، نبایست در یادها زنده بشود؛ بالاخره نگرانی‌هایی وجود داشت. خوشبختانه مسئولان از قوای محترم، در شورای عالی امنیّت ملّی جمع شدند، تصمیم گرفتند، فکر کردند جوانب قضیّه را، به این نتیجه رسیدند که حج باشد؛ امیدواریم ان‌شاءالله که این [حج] با بهترین وجه انجام بگیرد.

 

 

مسئله‌ی فلسطین مورد غفلت قرار نگیرد؛ مسئله‌ی مهمّی است. مسئله‌ی فلسطین در این ده‌ها سال -شصت هفتاد سال اخیر- همیشه مطرح بوده است؛ گاهی بیشتر، گاهی کمتر؛ و امروز باز جزو آن مواردی است که بیشتر مطرح است، به‌خاطر خباثت و مَلعَنتی که صهیونیست‌ها دارند نشان میدهند و به‌خاطر خیانت بعضی از رؤسای کشورهای اسلامی. به‌هرحال امروز محور عمده‌ی مسائل جهان اسلام مسئله‌ی فلسطین است، محور اصلی مسئله‌ی فلسطین است.

 

به مسئله‌ی وحدت امّت اسلامی هم خیلی باید توجّه بشود. امروز دارند پول خرج میکنند؛ میلیاردها خرج میکنند برای اینکه بین مذاهب اسلامی اختلاف بیندازند و دشمنی ایجاد کنند؛ هزینه‌های میلیاردی دارد انجام میگیرد برای اینکه این کار انجام بگیرد. هیچ‌کس نباید کمک کند به این اختلاف‌افکنی؛ هرکس کمک کند، در توطئه‌ی آنها و در تبعات معنوی و الهی این گناه بزرگ شرکت خواهد داشت؛ هیچ‌کس نبایستی کمک کند به این قضیّه.

 

یک وظایفی حجّاج دارند، اینها را [باید] رعایت کنند.

 

_حجّاج محترم به نمازهای جماعت اهمّیّت بدهند؛ به نماز اوّل وقت اهمّیّت بدهند؛ در نمازهای جماعت مسجدالحرام و مسجدالنّبی شرکت کنند.

_ به تلاوت قرآن -در این روزهایی که موفّق هستند به حضور در حرمین شریفین- و به اعمال عرفه و روز عرفه خیلی اهمّیّت داده بشود.

_پرهیز از بازارگردی؛ بنده مکرّر در مکرّر این معنا را عرض کرده‌ام. بازار، همه جای دنیا هست؛ در این تهران هم بازار هست؛ اجناس جورواجور، مُجاز و غیر مُجاز، در همه جا هست؛ در این تهران هم هست، در شهرهای دیگر هم هست. آنچه در تهران نیست، کعبه است؛ آنچه در تهران و در محیط زندگی شما نیست، مسجدالحرام است، مسجدالنّبی است؛ این است که [فقط] آنجا است؛ باید از آن استفاده کنید؛ وَالّا بازار و اشیاء گوناگون همه جا هست. وقت عزیز را صرف این چیزها نکنید.

_در قضیّه‌ی حج، بیشتر از هر چیز دیگری، حاجی باید به فکر این باشد که خود را پالایش کند، دل را پالایش کند، روح را پالایش کند، بتواند ان‌شاءالله به نتایج معنوی بزرگی دست پیدا کند؛ اگر این[طور] شد، آن‌وقت، آن نتایج اجتماعی هم به توفیق الهی حاصل خواهد شد.

 

 

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=37254

   یکشنبه 8 مرداد 1396نظر دهید »

امید مهدی‌نژاد از شعرای طنزپرداز کشور سروده‌ای را «به فرزند برومند دکتر عارف و کلیه برومندان، فرزندان برومند، و سایر بستگان و آشنایان دور و نزدیک، و دارندگان خون خوب و ژن مرغوب تقدیم» کرده است.

پسر محمدرضا عارف: توانایی‌هایم به دلیل ژن و خون خوب پدر و مادرم بود!

 

 

مرسی از مهر بیکران شما

خلق و اخلاق مهربان شما

 

ما بدون شما چه‌ایم مگر؟

هیچ و کمتر، بلی به جان شما

 

ما زمین‌خوردگان پایینیم

ما کجا و کجا مکان شما

 

وین خودش نعمتی علیحده‌ست

اینکه هستیم در میان شما

 

هرچه اندر نهان ما مستور

شمه‌ای باشد از عیان شما

 

همچنین در عیان ما گویند

هست آیینهٔ نهان شما

 

ما چه دانیم، ما نمی‌دانیم

چیست تحلیل گفتمان شما

 

سر خود زر زدیم هرچه زدیم

چشم ما زین‌پس و دهان شما

 

هرچه ما را لقب دهید آنیم

تا چه باشیم در بیان شما

 

باد و آب و هوا از آن شماست

ما در این خاک میهمان شما

 

نوش جان شما، چه قابل اگر

قاتق ماست روی نان شما

 

پشت هم جفت کرده‌ایم به صف

در سحرگاه پادگان شما

 

جملگی ساکتیم تا برسد

دکترینی ز دکتران شما

 

ورنه مشتی غبار خاویه‌ایم

جمله محتاج سازمان شما

 

حرف ما هم به شرط آن حرف است

که بیفتد سر زبان شما

 

آب چشمیم و جاروی مژگان

خاکروب در دکان شما

 

ای بترکد هرآنکه می‌باشد

سود او مایهٔ زیان شما

 

ما فلانیم اگر اجازه دهیم

خط بیفتد روی فلان شما

 

بدترانِ شما همه خوبند

تا چه باشند بهتران شما

 

هست مردود آنکه جیم شود

از بزنگاه امتحان شما

 

لرزه در سقف آسمان افتد

ناگهان بعد هر تکان شما

 

 

بنز ما در قیاس ما و شما

چیست، رکس شما، ژیان شما

 

رستم داستان اگر می‌بود

در عجب بود از توان شما

 

پیر، اما ز شوق مالامال

ای فدای دل جوان شما

 

شور اخلاص و شوق خدمت و کار

در دل خرد تا کلان شما

 

زید اگر رفت، عمرو می‌آید

حبّذا طول دودمان شما

 

از اتاق عمل صدا کردند

نوبت چیست؟ زایمان شما

 

از شما تا همیشه ممنونیم

ایضاً از ایل و خاندان شما

 

هرچه گفتیم از حکایت‌تان

جزئی از کل داستان شما

 

   چهارشنبه 4 مرداد 1396نظر دهید »

بعضی‌ها در مقابل نظم خیابانی غرب، احساس حقارت می‌کنند،برخی دیگر در برابر دانش‌های غربی و کتابخانه‌های بزرگ آنها…

 

 

محمد مهدی میرباقری

 

.. غرب در طول چند قرن یک تمدن ایجاد کرده است؛ البته غرب سوابق تاریخی دارد؛ اما در دوران جدید یعنی رنسانس در طول چند دهه یک تمدن ایجاد کرده است؛ این تمدن دارای ایدئولوژی، گرایشات و ایده‌های اساسی است؛ ایده اساسی‌اش اصالت دادن به انسان در مقابل خداست؛ یعنی به جای اینکه حق را بر مدار خدا تعریف کند، بر مدار خود انسان تعریف می‌کند! انسان گرایی نه به معنی کرامت انسان، انسان گرایی به معنی اینکه خود انسان اصل است.

 

انبیاء و ادیان آمدند و گفتند: خدا اصل است، باید خدا را پرستید، همه در مقابل او خاضع باشید، او مدار حق است نه خود انسان مدار حق باشد. انبیاء گفته‌اند که از طریق وحی باید راه سعادتان را بشناسید. اما آنها گفتند نیازی به وحی نیست و عقلانیت خود بشر کفایت می‌کند. ما به عقل خودمان تکیه می‌کنیم و نیازی به هدایت انبیاء نیست.


اینها روح ایده‌های آنها است. انسان باید در مقابل تقیداتی که ادیان و مذاهب می‌آورند آزاد باشد؛ اینها اصول تفکر آنها، بلکه عمیق‌تر، اصول ایدئولوژی آنها و ایده‌ها و آرمان‌هایی است که برای بشر تعریف کرده‌اند.


بعضی‌ها هم به دنبال آن فلسفه‌هایی درست کرد‌ند؛ بعد به اصطلاح خودشان متناسب با این مکتب و یا تفکر فلسفی، دانش و تکنولوژی درست کرده و ساختارهای اجتماعی را تغییر داده‌اند؛ به قول خودشان چندین انقلاب اتفاق افتاده است؛ انقلاب فلسفی، انقلاب علمی ، انقلاب صنعتی و یک جامعه استوار بر آن ایده‌ها و آن عقلانیت درست کرده‌اند؛ بعد وقتی در اروپا به نقطه اوج خودش رسید، نمود این تمدن را در آمریکا بازسازی کردند.


آنگاه نفوذ از مسیر تحقیر ملت‌ها در مقابل این تمدن آغاز شد؛ تحقق این کار سه گام دارد: تحقیر، ایجاد فریفتگی و سپس منحل کردن یک ملت درون جامعه غربی یا درون جامعه جهانی .


تحقیر چیست؟ یعنی ابتدا ما را با مظاهر پیچیده‌ای از تمدن خودشان مواجه می‌کنند؛ مانند نظم شدید و سرعت و دقت تکنولوژی که ایجاد کرده‌اند؛ گاهی محصولات آنها می‌آمده، گاهی آدم‌هایی می‌آمدند؛ صنعت توریسم خود یک ابزار انتقال فرهنگ است؛ بعضی هم می‌رفتند و این مظاهر تمدن غرب را می‌دیدند و در مقایسه با کشور خودشان می‌گفتند: چقدر جامعه ما دچار بی نظمی و بحران است! اتوبوس‌های ما نیم ساعت انسان را معطل می‌کنند؛ شخصی می‌گفت: آنجا قطار در ایستگاه مترو با اختلاف سه ثانیه توقف می کند؛ یا می‌گفت من ایستگاه‌های مترو اش را دست کشیدم ـ آن موقع مترو هنوز در ایران نیامده بود. حالا امروز آمده دیده‌ایم خیلی چیز مهمی نیست ـ دیدم گرد و غبار ندارد، تمیز است؛ نظام خیابانی آنها بی نظیر است.


یک مقدار بروید جلوتر، عدالت مکتب سرمایه داری و تأمین اجتماعی و یک مقدار بروید جلوتر آنهایی که می‌روند دانشگاه‌ها را می‌بینند و کتابخانه‌های یک میلیونی الکترونیکی و بعد هم فلسفه‌های غرب و در مقابل آن احساس حقارت می‌کنند؛ ملت‌ها را با مظاهر تمدن خودشان مواجه می‌کردند.


ابتدا یک عده که بیشتر شخصیت‌های درباری بودند از دربار قاجار رفتند اروپا را دیدند و برگشتند و احساس کردند که ما یک ملت عقب افتاده و آنها پیشرفته هستند؛ باید سعی کنیم همه چیز خود را مثل آنها کنیم!


از این عمیق‌تر، یک دانشگاه‌هایی در جهان درست کردند، برای همین کار به همین منظور که مهم‌ترینش سوربن فرانسه ، آکسفورد و هاروارد است؛ عده‌ای از نخبگان و مستعدین و شخصیت‌هایی که در دنیای اسلام و کشورهای دیگر هستند که از استعداد و توانایهای خوب ذهنی برخودار هستند را آنجا بردند و در کنار آموزش‌های رسمی، آرام آرام آنها را با روح تمدن غرب آشنا کردند و بعد اینها را به کشورهای خودشان برگردانند؛ اینها وقتی در مقابل تمدن غرب قرار گرفتند احساس حقارت کردند!


این احساس حقارت موجب شد که کم کم گفتند ما باید ملت‌های خودمان و کشور را متحول کنیم؛ به گونه‌ای که مثل آنها زندگی کنند؛ مثل آنها بیندیشند؛ مثل آنها عمل کنند.
در ایران تقی زاده‌ها و ملکم خان‌ها رفتند غرب را دیدند و گفتند: ما از مغز سر تا نوک پایمان باید غربی شود!!

 

این دولت می‌رود، آن دولت می‌آید؛ همیشه همین طور بوده است. در کشور خودمان هم دولت‌ها جابجا می‌شوند. این مهم نیست کسی می‌رود، کس دیگر می‌آید؛ تفکرها هم مختلف است تا اینجا اشکالی ندارد؛ ولی هیچ دولتی حق ندارد یک ملت را یک امت را در مقابل دستآوردهای دشمن تحقیر کند؛ این گناه نابخشودنی است؛ آدمی که تحقیر شده در خیابان یک چاله می بیند اولش به همه حاکمان منطقه‌ای و شهردار هر چه به دهنش می‌آید می‌گوید، کم کم می‌رود سراغ دولت مرکزی، یک خورده جلوتر سراغ اسلام می‌رود [و] می‌گوید اسلام نمی‌تواند؛ چون داخل یک چاله افتاده است! ولی اگر انسان تحقیر نشده باشد، اعتماد به نفس داشته باشد، یک خندق هم ببیند، می‌گوید مهم نیست این خندق را پر می‌کنیم؛ کاری که امام(ره) کردند همین است؛ اعتماد به نفس و توکل به خداوند ایجاد کردند.


دشمن در نقطه مقابل مردم را تحقیر می‌کند؛ اما خیلی بد است که خودی‌ها هم یک ملت را تحقیر کنند؛ برخی الان می ‌گویند: «ما غیر از آبگوشت بزباش چیزی نمی‌توانیم تولید کنیم» یا «آمریکا اگر یک دکمه را بزند همة قدرت نظامی ما را زیر و زبر می‌کند» یا «آب شرب ما هم درگرو ارتباط با آنها است»! این تحقیر ملت است؛ این خیلی زشت است، این ربطی به اختلاف نظرها و سلیقه‌ها ندارد؛ با همه اختلاف نظرها به هیچ وجه حق ندارید ملت را در مقابل تمدن غرب تحقیر کنید.


غرب این کار را خودش کرده است. گاهی محصولاتش را اینجا فرستاده است؛ گاهی توریست‌هایی رفته اند بازدید کرده اند؛ گاهی از این عمیق تر، نخبگانی رفته اند آنجا سال‌ها تحصیل کرده‌اند، این ارتباطات را درست کرده‌اند برای اینکه انسان‌ها را در تمدن غرب منحل کنند؛ از نظر آنها آدم‌هایی که می‌روند آنجا و برمی‌گردند سفرای فرهنگی آنها هستند!



اگر یک دانشمند، یک جامعه، یک ملت خودش و بالاتر از آن نخبگانش قبول کردند که ما عقب افتاده‌ایم و آنها پیشرفته‌اند، به این نتیجه‌ای می‌رسند که باید آنها را قبله خودمان قرار دهیم!
این تحقیر گاهی تا جایی پیش رفته است که همه سنت‌های خودی و همه فرهنگ تاریخی خود را تحقیر کردند.


بعضی در آغاز غربزدگی در ایران گفتند: ما اصلاً باید یک نسلی از جوان‌ها را از نو بسازیم؛ از طفولیت از جامعه ایران جدایشان کنیم. در منطقه‌ای خاص باشند و دانشمندان و اساتید غربی آنها را با تفکر غربی تربیت کنند؛ بعد اینها را بر سر مسندها بگذاریم که کشور را متحول کنیم؛ از مغز سر تا نوک پای ما باید غربی شود!


گاهی از این بالاتر، سراغ مذهب رفته‌اند و دین و مذاهب را تحقیر کردند؛ حجاب را تحقیر کردند؛ روابط اجتماعی ما را تحقیر کردند؛ اصل دینداری را تحقیر کردند؛ در طول این چندصد سال، مکاتب غربی آمده‌اند دست به دست هم داده اند ما را در مقابل تمدن غرب تحقیر کردند. در دورة رضاخان به زور چادر را از سر زنان برداشتند و لباس مردان را تغییر داده و متحد الشکل کردند؛ حتی گاهی با میخ کلاه را بر سر مردان کوبیدند. در آذربایجان و ترکیه هم همین کار را کردند؛ به زور لباس اروپایی به تن مردم کردند؛ به زور چادر از سر بانوان ما برداشتند!


ولی چندی بعد در دوره‌ی پهلوی دوم این را نمی‌بینید؛ از طریق تحقیر یک ملت در مقابل تمدن غرب کاری می‌کنند که فرد افتخار می‌کند که مدل لباسش اروپایی است؛ یک زن مسلمان افتخار می‌کند که از ژورنال‌های اروپایی مدل لباس می‌گیرد.


در همین کشور خود ما هم همین است؛ بسیاری از بانوان مسلمان ‌ی که در دهه‌ی پنجاه به دانشگاه می‌رفتند، محجبه داخل می‌رفتند و بی حجاب بیرون می‌آمدند. کسی مجبورشان نمی‌کرد؛ بلکه تحقیرشان می‌کردند؛ حجاب و پوشش اسلامی علامت عقب افتادگی، تحجر و امثال اینها بود. و عریان گرایی، مدل اروپایی پوشیدن و آزادی روابط دختر و پسر علامت پیشرفت و توسعه و عقلانیت و دانش و علم و متفکر بودن!!



وقتی ملتی این گونه تحقیر می شود طبیعی است هویت خود را از دست می‌دهد؛ قدم اول تحقیر ملت این است که ارزش‌ها، خداپرستی، ایمان، اعتقاد به خدا، باورها و سنت‌هایشان را تحقیر کنند. بعد آرام آرام وقتی تحقیر شدی و خودت را هیچ دیدی و آنها را همه چیز، آرام آرام فریفته آن تمدن می‌شوی؛ وقتی فریفته شدی قدم به قدم با پای خودت در آن تمدن منحل می‌شوی.

 

 

استاد سید محمّد مهدی میرباقری ، سایت پاسخگویی به شبهات 

   شنبه 31 تیر 13961 نظر »

1 ... 18 19 20 ...21 ... 23 ...25 ...26 27 28 ... 39

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 1217
  • دیروز: 630
  • 7 روز قبل: 11304
  • 1 ماه قبل: 42986
  • کل بازدیدها: 1176567
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 21
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 16
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 14
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
 
مداحی های محرم