خصلت های ره یافتگان به بهشت
خداوند متعال به رسول گرامی اسلام صلی الله خطاب می کند و می فرماید :
یا احمد ! به عزت و جلالم سوگند ، هر بنده ای که چهار خصلت را در خود پدید آورد ، او را وارد بهشت می سازم و آن چهار خصلت عبارتند از :
_ زبان خود را از بیان آن چه برای او لازم و مفید نیست حفظ نماید .
_ دل خود را از وسوسه نگاه واداشته و اجازه ورود وسوسه های شیطانی را به قلب خویش ندهد .
_ متوجه باشد که من ناظر و مراقب بر همه اعمال و کارهای او می باشم .
_گرسنگی را موجب چشم روشنی خود بداند .
آن گاه خدای متعال خطاب به حبیب خود می فرماید :
میراث گرانبها
ای احمد ! ای کاش می دانستی که گرسنگی و سکوت چقدر شیرین هستند و آثار این دو چقدر زیاد است .
حضرت عرض می کند : پروردگارا ! میراث و اثر گرسنگی و سکوت چیست ؟
خداوند پاسخ می دهد که آثار این دو عبارتند از :
۱_ حکمت : یعنی گرسنگی و سکوت مقدمه و زمینه ساز حکمت و شناخت حقایق است .
۲_ حفظ قلب : یعنی در همه حال اختیار قلب و دل آدمی به دست خود اوست .
۳_ تقرب به سوی من : عبد به واسطه گرسنگی و سکوت می تواند به من نزدیک گردد و قرب معنوی پیدا کند .
۴_ حزن و اندوه دایم ؛ حالت حزن که از حالات ممدوح است و از آثار سکوت است .
۵_ سبکباری در بین مردم .
۶_ قول به حق : یعنی به واسطه نداشتن طمع در مال مردم ، می تواند همه جا حق را گفته و از هیچ کس ترس و واهمه ای نداشته باشد .
۷_ به این موضوع که آیا روزگار او به سختی می گذرد یا به آسانی فکر نکند ؛ زیرا انسان کم خرج به این فکر نیست که ثروتمند باشد یا تنگ دست .
آنگاه می فرماید : ای احمد ! آیا می دانی که چه وقت بنده ام به من تقرب پیدا می کند ؟ حضرت عرض کرد : نمی دانم .
خداوند فرمود : آن هنگام که بنده ام در حال گرسنگی و یا در حال سجده باشد ، به من نزدیک می شود .
دیده شده در کتاب راهیان کوی دوست ؛ آیت الله محمد تقی مصباح یزدی ، شرح حدیث معراج ، ص ۷۱ تا ۷۳.
حسد زمینه ساز انحرافی عظیم
هشام بن حکم از شاگردان ناب امام صادق علیه السلام است که از ۱۳ ، ۱۴ سالگی کنار سرچشمه علم امام صادق و موسی بن جعفر علیه السلام بوده ….
وقت می آمد خدمت امام صادق علیه السلام ایشان تمام قد برایش بلند می شد . ایشان می گوید بک روز آمدم خدمت حضرت صادق علیه السلام و گفتم: آقا ! یک معما دارم که نمی توانم آن را حل کنم .
امام فرمود بگو .
گفت ؛ یابن رسول الله ! مردم علی علیه السلام را نمی شناختند؟
فرمود ؛ کامل می شناختند .
چرا می شناختند ؟ چون ۲۳ سال پیامبر از مکه تا پایان عمرش علی علیه السلام را به مردم معرفی کرد . چقدر معرفی نامه دارد علی علیه السلام !؟
من به کتاب های شیعه کار ندارم ، یک کتاب دارم و خیلی هم این کتاب را دوست دارم شیعه نوشته است به نام غایه المرام …
این کتاب عربی است و ۸ جلد است ، ۸ تا ۵۰۰ صفحه . ۴۵۰۰ صفحه مرحوم دهرانی در این ۸ جلد ، فقط روایاتی که اهل سنت درباره ارزشهای وجود امیرالمومنین نقل کرده اند در این کتاب نظام داده است ، کاری به روایات شیعه ندارم ، این ۴۵۰۰ صفحه تماما قال رسول الله است .
یعنی پیغمبر در این ۲۳ سال عمرش هیچ حقیقتی را حتی ، توحید را ، حتی قیامت را ، حتی نبوت را ، به اندازه امیرالمومنین ، درباره ایشان حرف نزده اید .
کفت : نمی شناختند ایشان را ؟ فرمود ؛ چرا می شناختند .
گفت می دانستند علی علیه السلام اعلم امت است .؟!
گفت ؛ کاملا می دانستند چون ۴۵۰۰ صفحه روایت پیغمبر است ، حالا آنهایی است که به دست رسیده ، احتمالا بسیاری از روایات نیز ضبط نشده و دست ما نرسیده ، یا این که ضبط شده و نابود کرده اند که دست ما نرسد.
می دانستند علی علیه السلام اعلم است .
می دانستند علی علیه السلام اعبد است .
می دانستند علی علیه السلام اعدل است .
می دانستند علی علیه السلام ارحم است .
می دانستند علی علیه السلام اقضی است .
فرمود : می دانستند.
گفت : پس چرا بعد از مرگ پیامبر صلی الله یک عده ای جمع شدند و کنار زدند ایشان را ، درب خانه اش را آتش کشیدند ، درب خانه اش را بستند ، بیت المال را ، حکومت را, شمشیر و اصلحه را از او گرفتند و خانه نشینش کردند .
امام صادق علیه السلام یک کلمه فقط جواب هشام را دادند . فرمودند هشام ؛ علت همه این غوغاها و جنایات و ظلم ها ؛ الحسد است .
سخنان شیخ حسین انصاریان ، شنیده شده .
دفاع از ولایت
چون دختر پیغمبر صلی الله بستری شد ، زنهای مهاجرین و انصار که به قصد عیادت به خانه آن حضرت آمده بودند ، از ایشان احوال پرسی نمودند .
حضرت زهرا سلام الله در پاسخ آن ها فرمود :« سوگند به خدا که حال من در این موقع طوری است که زندگی شما را مبغوض داشته و مردان شما را دشمن می گیرم ، آنان را پس از امتحان کردن دور انداخته و پس از دیدن نیات سوء و خویهای ناهنجار آنان از همه آنها کناره گیری نمودم .
چقدر زشت است که انسان پس از پیدا کردن راه راست گمراه شده و بعد از بدست آوردن حق و مشاهده نور به سوی باطل و تاریکی منحرف بشود .
وای باد بر آنان که : چگونه از صراط حقیقت و از آن راهی که پیغمبر خدا صلی الله نشان داده بود ، گمراه شدند و چگونه از پسر عموی پیغمبر که باب علم و مظهر تقوی و عدالت و شجاعت و حقیقت است ، دست کشیدند!
« بٔس ما قدمت لهم انفسهم اَن سَخِطَ الله علیهم و فی العذاب هم خالدون ؛ چقدر بد است آن چه به جا آوردند ، البته خداوند آنان را مورد سخط و غضب خود قرار خواهد داد و در آتش جهنم باقی خواهند بود .
جای بسی حیرت است که چگونه این مردم از پسر عموی من علی ابن ابی طالب علیه السلام دست کشیده و از او اعراض کردند ، سوگند به خداوند که تنها باعث بر اعراض آنان وحشت از شمشیر اوست ، و می دانند که آن حضرت در مقام اجرای قانون حقیقت و عدالت کوچکترین ملاحضه و باکی نداشته و با نهایت شدت و از روی شجاعت و استقامت اوامر و فرمانهای حق متعال را درباره همه مجری می سازد .
و جای تاسف است که پسر عموی مرا خانه نشین کردند و هرگاه از او پیروی کردند هرآینه به راه مستقیم و به سوی سعادت همیشگی و خوشبختی دائمی هد ایت می شدند و می دیدند که علی ابن ابی طالب علاقه به مال و منال و لذایذ دنیا ندارد و در آن صورت شخص صادق از کاذب تمییز داده می شد .
دیده شده در کتاب احتجاج طبرسی ، احمد ابن علی ابن ابی طالب طبرسی ،ترجمه حسن مصطفوی ، جلد ۱ , ص ۳۰۰_ ۳۰۲
صبر فاطمه بر مشکلات دنیا
« عن جابر انصاریٖٖ أنه رأٔی النبی صلی الله و علیه و آله فاطمه علیها السلام و علیها کِسا ٔٔ مِن اجله الابل و هیَ تَطحَنُ بیدیها و ترضعُ وَلدَها فَدَمَعت عَینا رسول الله صلی الله :
فقال : یا بنتاه تَجرَعیٖٖ مراره الدنیا بحلاوه الاخره.
فقالت : یا رسول الله ، الحمدللهِِ علی نعمإه والشکر لله علی آلایهٖ
جابر ابن عبدالله انصاری گفت : حضرت رسول اکرم صلی الله نگاهش به فاطمه افتاد ، در حالی که او عبایی از پشم شتر بر سر افکنده بود و با دو دست خود آرد می کرد و فرزند خود را نیز شیر میداد .
از دو چشم رسول خدا صلی الله اشک ریخت و فرمود : ای دخترم قبل از حلاوت و شیرینی آخرت مرارت و تلخی دنیا را بچش .
عرض کرد ؛ یا رسول الله : خدا را حمد می کنم در برابر نعمت هایش وشکر میکنم در برابر آلا ٕش ( مولف گوید آلا ٕٕ نعمت های ظاهری و نعما ٕٕ نعمت های باطنی است .)
دیده شده در کتاب ، اخلاق حضرت فاطمه زهرا سلام الله ، محمد مهدی تاج لنگرودی ، واعظ ، نشر الاسلامیه ، ص ۴۱.
فاطمه پاره تن من است
حضرت فاطمه زهرا سلام الله روز سه شنبه ، سوم جمادی سال 11 هجری از دنیا رحلت نمود. علت وفات آن حضرت همان ضربه ای بود که قنفذ غلام آن مرد به امر او ایجاد کرد.
حضرت زهرا بعلت آن ضربه محسن را سقط نمود و بدین جهت به شدت مریض شد و نگذاشت احدی از آن افرادی که وی را اذیت کرده بودند او وارد شوند.
آن دو نفر که از اصحاب پیامبر خدا بودند از حضرت علی بن ابیطالب تقاضا نمودند : نزد فاطمه برای ایشان شفاعت نماید. وقتی حضرت امیر برای آنان اجاره گرفت و بحضور آن حضرت مشرف شدند گفتند: ای دختر پیغمبر خدا در چه حالی ؟
فرمود: خدا را شکر، خوبم ، آنگاه به ایشان فرمود : آیا نشنیدید که پیامبر خدا صلی الله می فرمود : « فاطمه بضعه منی ، فمن آذانی ، و من آذانی فقد آذی الله ؟!
یعنی فاطمه پاره ای از تن من است ، کسی که او را اذیت کند مرا اذیت کرده و کسی که مرا اذیت کند ، خدا را اذیت کرده .
گفتند : چرا .
فرمود : به خدا قسم که شما مرا اذیت کرده اید . ایشان از نزد فاطمه اطهر خارج شدند در حالی که آن بانو بر آنان خشمناک بود .
دیده شده در بحارالانوار ، محمد باقر مجلسی ، ترجمه جلد دهم ، محمد جواد نجفی ، نشراسلامیه ، ص ۱۷۹.
اجازه خواستن ابوبکر از فاطمه سلام الله
مجلسی از اسما بنت عمیس نقل می کند که گفت :
ابوبکر از من خواست برایش از فاطمه سلام الله اجازه بگیرم تا بیاید و او را راضی کند ، اجازه گرفتم .
چون ابوبکر نزد فاطمه سلام الله آمد ، فاطمه سلام الله صورت مبارک خود را به دیوار کرد ، ابوبکر سلام داد ، فاطمه سلام الله پاسخش نداد .
ابوبکر شروع کرد عذرخواهی کردن و گفت : ای دختر رسول خدا از من راضی شو !
فاطمه سلام الله پاسخ داد ای عتیق ! آیا حرمت ما را نگه داشتی ، یا مردم را بر دوش ما سوار کردی ؟ سوگند به خدا ! با تو سخن نخواهم کفت تا خدا و پیامبرش را دیدار کنم از تو به ایشان شکوه کنم .
دیده شده در کتاب فرهنگ جامع سخنان حضرت فاطمه سلام الله ، تالیف سید حسین سجادی تبار ، محمود شریفی ، ترجمه علی مویدی ، ص ۳۹۰.
مژده پیامبر صلی الله به حضرت زهرا سلام الله
امالی ابن الشخ می نگارد: مو قعی که وفات پیغمبر عظیم اشان اسلام نزدیک گردید آن حضرت به قدری گریست که ریش مبارکش تر شد .
گفته شد یا رسول الله ! چرا گریه میکنی ؟
فرمود: برای ذریه و فرزندانم و آن ستم هائی که از ستمکاران امتم بعد از من به ایشان میرسد میگریم . گویا : می بینم دخترم فاطمه زهرا بعد از من مظلوم واقع شده هر چه صدا میزند : یا ابتاه ! احدی از امت من به فریاد او نمیرسد.
وقتی فاطمه اطهر این مطلب را شنید گریان شد. پیغمبر اکرم به وی فرمود: ای دختر عزیزم گریان مباش!
فاطمه گفت : پدر جان من برای ظلم های که بعد از تو خواهم دید گریه نمیکنم ، بلکه به علت مفارقت تو اشک میریزم.
پیغمبر اعظم فرمود: ای دختر محمد مژده باد تو را زیرا تو اولین کسی هستی که در میان اهل بیتم به من ملحق خواهیم شد.
دیده شده در بحارالانوار ، محمد باقر مجلسی ، ترجمه جلد دهم ، محمد جواد نجفی ، نشراسلامیه ، ص ۱۷۴.
زهرا سلام الله و فرزندانش
بسیاری می شد که بامناجاتها و گریه های شبانه مادر، بچه ها از خواب بیدار می شدند. حسن (علیه السلام) می گوید: در یکی از شبهای جمعه مادر در محراب عبادت ایستاده و تا طلوع صبح در رکوع و سجده بود و همه را دعا می کرد. گفتم : مادر چرا برای خود چیزی نخواستی؟ گفت: پسر جان اول همسایه بعد خودت.
زهرا سلام الله در هنگام غروب نمی گذاشت بچه ها بخوابند و اگر در خواب بودند آنها را بیدار می کرد که آن وقت ، وقت استجابت دعاست. و همچنین در شبهای قدر آنها را با غذای سبک دادن بیدار نگاه می داشت.
او بچه ها را زیاد به یاد رسول (ص) می انداخت و به شفارش پدرش را دسته گل می دانست و آنها را برای یاد گرفتن قرآن و دعا به نزدش می فرستاد.
دیده شده در کتاب چشمه در بستر ، سید مسعود آقایی ، موسسه فرهنگی انتشاراتی حضور ، صفحه ۲۲۳.
همسر داری فاطمه زهرا سلام الله
تستری با سند خود آورده است که : سلمان فارسی گفت :
فاطمه سلام الله نزد پیامبر صلی الله آمد ، چون نگاهش به پیامبر صلی الله افتاد اشک از دیدگانش جاری و رنگش دگرگون شد ، پیامبر صلی الله فرمود : دخترم ! چرا گریه می کنی ؟
عرض کرد : ای رسول خدا ! دیشب من و علی شوخی و مزاح می کردیم از من سخنی سر زد که علی علیه السلام را ناراحت کرد ، چون ناراحتی علی علیه السلام را دیدم غمگین شدم ، به او گفتم : محبوب من ! از من راضی شو ، و هفتاد و دو بار دورش چرخیدم تا از من خرسند شد و با خرسندی در چهره ام خندید و اینک از پروردگار بیم دارم .
پیامبر صلی الله فرمود : دختر جانم ! سوگند به آن خدایی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت ، اگر پیش از آن علی علیه السلام را خرسند سازی از دنیا می رفتی بر تو نماز نمی خواندم .
دخترم ! آیا نمی دانی که رضای همسر ، رضای خدا و ناخرسندی او ناخرسندی خداست .
دخترم ! اگر زنی بسان مریم دختر عمران خدا را عبادت کند ولی همسرش از او راضی نباشد خدای سبحان از او قبول نمی کند .
دخترم ! بهترین عمل زنان اطاعت همسر و پس از آن بهترین عمل ایشان ریسندگی است .
دیده شده در کتاب فرهنگ جامع سخنان حضرت فاطمه سلام الله ، تالیف محمد شریفی و حسین سجادی تبار ، ترجمه علی مویدی ، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم ، نشر بین الملل ، ص ۷۹.
توسل به ساحت مقدس حضرت زهرا سلام الله
توسل تقرب است ، و اهل بیت علیهم السلام وسیله آن ، و منکر آن یا جاهل است یا معاند . اهل بیت علیهم اسلام وسیله تقرب انبیا هستند و زهرا سلام الله وسیله تقرب و توسل به اهل بیت علیهم السلام .
اگر ما به زهرا سلام الله متوسل می شویم ، تعجبی نیست که بدانیم اهل بیت علیهم السلام هم به زهرا سلام الله متوسل می شدند .
نمونه ای از توسل ائمه علیهم السلام به حضرت زهرا سلام الله
امام باقر علیه السلام هرگاه تب طاقتش را می ربود ، آب خنک طلب می کرد و وقتی آب به دستش می رسید و جرعه ای از آن می نوشید ، لحظه ای از نوشیدن باز می ماند و سپس با صدای بلند به حدی که در بیرون از خانه نیز شنیده می شد از ته دل مادرش زهرا سلام الله را صدا می کرد و می فرمود : « فاطمه ، ای دختر رسول خدا » و این گونه خود را از تب تشفی می داد و بر خود مرهمی می نهاد و جان و روح خود را با یاد محبوب و توسل به او آرام و عطرآگین می نمود .
امام جواد علیه السلام هر روز هنگام زوال به مسجد رسول خدا صلی الله رفته و پس از سلام و صلوات بر رسول خدا صلی الله به سراغ خانه مادرش زهرا سلام الله می رفت و کفشهایش را درآورده و در نهایت ادب و خضوع ، داخل خانه شده و در آنجا نماز و دعا می خواند و دقایقی طولانی به عبادت مشغول می شد و هرگز دیده نشد به سراغ رسول خدا صلی الله برود و سراغ مادرش را نگیرد .
دیده شده در کتاب چشمه در بستر ، سید مسعود آقایی ، انتشارات فرهنگی حضور ، ص ۳۵۵.