« برگزاری المپیاد علمیشهادت امام سجاد(ع) به روایتی »

   کاروان مصیبت دیده حسین(علیه السلام) بر دروازه ایستاده تا شهری مهیای پای کوبی شوند!!! زنان و دختران هاشمی می خواستند از دوارزه خلوت وارد شام شوند، نگاه های نامحرم آزارشان می داد، شمر اما « جیران» را برای ورودشان برگزید، شلوغ ترین دروازه شهر و دورترین آنها از دارالعماره…

    تیر نگاه ها همچنان کشنده است کاروان پشت دروازه به انتظار ایستاده زنی خود را به ایشان می رساند و از اسرا می پرسد، نامش حمیده است، کنیزی از طایفه بنی هاشم از نام و نشان زنی سیه چرده در میان اسرا می پرسد،« زینبم، دختر علی بن ابی طالب» کنیز از شیدن این نام بر خود می لرزد بی هوش بر زمین می افتد پسرش شیون کنان می دود تا از زمین بلندش کند، حمیده انگار سال هاست که مرده است.
    پیرمردی خود را به زینت عابدان نزدیک می کند، «خدا را هزار مرتبه شکر که شما را به هلاکت رساند و شهر ها را از شر شما در امان نگاه داشت، سجاد که حالا لوای امامت بر دوش دارد به پرسش می آید، که ای شیخ ! آیا هرگز قرآن خواندی؟! آیا این آیه را شنیده ای که« من از شما اجری نمی خواهم مگر محبت در حق نزدیکانم!؟» «هیچ می دانی ماییم آن خویشان و ماییم آن نزدیکان؟!» پیرمرد بر خود می لرزد، عصا از دستش می افتد.
   امام می گوید آیا این آیه را خوانده ای که «خدا خواست هر نوع پلیدی را از اهل بیت زدوده و ایشان را پاک و مطهر گرداند»؟! « هیچ می دانی ماییم آن خاندانی که خدا پاک و مطهرمان گردانیده است»؟! پیرمرد به پهنای صورت اشک می ریزد سر بر دامن امام می گذارد و از صمیم جان توبه می کند، انگار از کابوسی دهشتناک بیدار شده است، چون مجنونین فریاد می کشد :« آی مردم! فریب خورده ایم. اینان دشمنان خدا نیستند که شیفتگان اویند. اینان بدعت گذاران در دین نیستند که نزدیک ترین نزدیکان به پیامبرند. آی مردم! آن پیامبری که در اذان ها شهادت به رسالتش می دهیم، جد این هاست، توبه کنید، انابه کنید، برگردید» صدای پیرمرد میان ضربات شمشیر نامسلمانانی، ساکت می شود. مردم وحشت زده پراکنده می شوند. کسی یادش نمی ماند آخرین کلمات پیرمرد چه بود…

 

وجیهه محمد طاهری


موضوعات: مناسبتها
   جمعه 24 آذر 1391
نظر از: جان نثاری [عضو] 
جان نثاری

السلام علیک یا ابا عبدالله


الحاقیات:
  • 88000.jpg -   ضمیمه یافت نشد!
1391/09/25 @ 17:28
نظر از: معاونت فرهنگی [عضو] 

مقام معظم رهبري مدظله العالي
حوزه ي علميه، يک کارخانه ي عظيم انساني است که بايد دائم توليد کند، حوزه بايد کتاب و آدم و عالم و متدين و فکر و حرف تازه توليد کند .
ديدار علما و مدرسان حوزه علميه قم، 30/11/70.

1391/09/25 @ 07:46
نظر از: معاونت فرهنگی [عضو] 

پيامبر اعظم صلي الله عليه وآله وسلم
« من مات و ميراثه الدّفاتر و المحابر وجبت له الجنّة »
هر که از دنيا رود و ميراثش دفترها و دواتها باشد، بهشت ارزاني اش باد.
«ارشاد القلوب، ص 176»

1391/09/25 @ 07:28


فرم در حال بارگذاری ...

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 709
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 10923
  • 1 ماه قبل: 46980
  • کل بازدیدها: 891324
رتبه وبلاگ