پیاده روی اربعین
مهمترین شرط احقاق حق ، لیظهره علی الدین کله ؛ جمع شدن مردم که ما خیلی امیدواریم به این راه پیمایی عظیم اربعین.
من تعجب می کنم هنوز بعضی ها سوال می کنند که آقا اربعین حالا لازم است که برویم ؟ یک وقت دیگر بریم . یا حتی ممکن است بگویند خلوت تر بشود که بریم خودت را می خواهی ببری به حرم برسانی ؟ این جمعیت را زیاد کن . بگو همه آمدند من هم آمدم. این جمعیت را زیاد کن …
خدا شاهد است اگر سال بعد یکی از شما نیایید ؛ آقا اباعبدالله علیه السلام سوال می کنند از ملائکه حرم ، فلانی نیامده ؟ چشم می گردانند .
جوانها شرط اول ؛ جمعیت محقق شده است .
شرط دوم ؛ دل است . واقعا تو حاظر بودی به امام حسین کمک کنی تا پای جان ؟
آقا ! بله . نه این را یک کم تأمل کن نه ما انشاء الله این جوری هستیم که اگر آقا بیاید کمکش کنیم .
به این یک کم فکر کن ، در راه وقت داری تا کربلا ، عجله نکن. بزار خدا ازت بپذیرد .
ببین این را یک مقدار عمیق تر بهش فکر کن ببین چه قدر به پای امام زمانت ایستاده ای ؟ در این مسیر فرصت داری صداقت خودت را بر این معنا روشن کنی ساده نگیرید …
جدی قدم بردارید ، مصمم قدم بردارید ، قدم بردار به سمت باطنِِ این عهدی که با خدا می گذاری . برو در اعماق خودت و بگو که به حقیقت آمده ام . ..
گزیده سخنان حجت الاسلام پناهیان ، شنیده شده .
خصوصیت یک انسان مومن
۹ خصوصیت انسان مومن که مشتری او خداست و کالای او همیشه پذیرفته می شود :
«التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنينَ ، سوره توبه آیه ۱۱۲»
۱_ التَّائِبُونَ : خداوند ابتدا می گوید مومن اهل توبه است ، نمی گوید اهل عبادت است یعنی پیرایش قبل از آرایش .
۲_الْعابِدُونَ : اهل عبادت هستند .
۳_الْحامِدُونَ : حمد خدا را می گویند .
۴_السَّائِحُونَ : سایٔحون را هم روزه معنا کرده اند و هم سیر و سفر در زمین و مشاهده عظمت خدا معنا کرده اند.
۵_الرَّاکِعُونَ : اهل رکوع هستند .
۶_السَّاجِدُونَ : اهل سجود هستند ، خدا می توانست بگوید اهل نماز هستند امام فرمود : اهل رکوع و سجود هستند چرا که رکوع و سجود اساس نماز است .
۷_الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ :آنها مردم را به نیکیها دعوت مى کنند.
۸_النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ :آنها تنها به وظیفه دعوت به نیکى قناعت نمى کنند بلکه با هرگونه فساد و منکرى مى جنگند.
۹ _ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ: حدود الهی را حفظ می کنند و مرزها را نمی شکنند و در چهارچوب حرکت می کنند .
سخنان حجت الاسلام رفیعی در مورد آیه ۱۱۲ سوره توبه ، شنیده شده .
نسخه برای ترک چشم چرانی
فردی نزد آیتالله میرزا جواد آقای ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) آمد و گفت:
آقا! قبل از ازدواج، گاهی چشمم خطا میکرد، گفتم: ازدواج میکنم الحمدلله راحت میشوم، امّا هنوز هم خطا میکنم و یک موقعی چشمم به ناموس دیگران میافتد، استغفار میکنم، امّا چه کنم؟! گرفتارم ، یک نسخه بدهید؟!
فرمود: قانع نیستی.
اگر به آن چه که داری قناعت داشته باشی، اعضاء و جوارحت این قناعت را لمس میکنند و اینطور نمیشود. اولیاء خدا یک نسخه داده اند که هر کس حتّی اگر تمکن مالی دارد، باید عمل کند و اتّفاقاً از لحاظ بهداشتی هم به دردمان میخورد.
میگویند: اوّلاً گرسنه شو و بعد سراغ غذا برو. بعد هم موقعی که گرسنه هستی و سر غذا نشستی، یک مقدار که خوردی، دیدی همچنان می خواهی، بگو: نمیخواهم!
اگر میخواهی قانع بشوی، حتی موقعی که ولو تمکن مالی داری، کمتر بخور، به تعبیر عامیانه دائم پرس روی پرس میخوری که چه؟!
میگویند: اگر میخواهید قناعتپیشگی را یاد بگیرید اوّل از لقمه شروع کنید (این نسخه اولیاء است که بیان میکنم)، اگر توانستی این شکم بیهنر را کنترل کنی، چیزهای دیگر را هم کنترل میکنی. آنوقت معلوم است دیگر، کسی که به حلالش مراقبت کند و کم بخورد، دیگر دستش به طرف شبههناک و حرام نمیرود.
لذا آیتالله آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمود : تو قانع نیستی ! یعنی چه ؟ اگر ما باشیم میگوییم که تو کنترل چشم نداری ، شهوت داری ، امّا ایشان گفتند: تو قانع نیستی ، یعنی در حقیقت سرچشمه را به او نشان داد.
اولیاء خدا میگویند: اگر یک قدم به نفست جواب دادی ، قدم دوم هم میخواهد . اگر یکبار گفتی : بیا این شربت به ظاهر گوارای دنیا را بگیر، باز هم میخواهد ، چرا که حریص و سیری ناپذیر است. تو را میکشد ، امّا سیر نمیشود، لذا باید خیلی مواظب باشیم.
دیده شده در کانال منبرهای دلنشین : https://telegram.me/joinchat/DBm2CT6rFHs4iC9sT8KLvA
دبيران كانونهاي قرآن و عترت و مهدويت دانشگاههاي كل كشور با حضور در نمازخانه بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء ضمن اقامه نماز ظهر و عصر به امامت حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی با معظم له دیدار کردند . آیت الله العظمی جوادی آملی در این دیدار بیان داشتند:
قرآن يك كتابِ خودكفاست و قرآنپژوه را هم خودكفا ميكند؛ نویسندگانی که كتابهايي را از ديرباز نوشتند بالأخره يك استادي ديدند یا از يك مكتب و برنامهاي كمك گرفتند و كتاب نوشتند، اما اين نگار به مكتب نرفته از هيچ جايي اين كتاب را نگرفت و این کتاب فقط از ناحيه وحي الهي است, يعني گوهر را از درون خود توليد ميكند، وجود مبارك پيغمبر اينطور است، اهل بيت(عليهم السلام) اينطور هستند.
شما عزيزاني كه در خدمت قرآنيد و قرآني كار ميكنيد بايد هم دريا باشيد و هم جامعه را دريايي كنيد؛ خاصيت دريا اين است که اگر لاشهاي وارد آن شد دريا او را قبول نميكند و او را پس می زند، اين را همه ما ميدانيم که جوانان قرآني و كانونهاي قرآني آلوده نخواهند شد، آنقدر طيب و طاهر هستيد و خواهيد بود كه اگر آلودهاي خود را به جمع شما برساند شما او را پس ميزنيد، اين خاصيت درياست و كار قرآن كريم اين است.
گروههاي قرآني هم خودشان بهشتياند و هم جامعه را بهشتي ميسازند، طبق بیان سوره مبارکه حشر، جامعه بهشتي كه همان تمدن اسلامي است فرمود مردان الهي اصلاً دعايشان اين نيست كه خدايا پدر و مادر مرا بيامرز! اين حداقل دعاست، دعاي آنها اين است كه ﴿رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذينَ سَبَقُونا بِالْإيمانِ وَ لا تَجْعَلْ في قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا﴾ خدايا كينه را از جامعه بردار! بدي را از جامعه بردار! نفاق را از جامعه بردار! اين دعاي بهشتيان است.
اما اگر ما آبروي شخصی را ببریم، دروغ بگوییم و غيبت كنيم و هيچ اطميناني در جامعه نباشد و یا در جامعه ای، انسان به رسانه و مطبوعاتش اطمينان نداشته باشد چنين جامعهاي، جامعه جهنمي است و دیگر جامعه بهشتي نيست.
اگر كسي خلاف كرد ما وظيفه داريم به عنوان امر به معروف و نهي از منكر به او بگوييم و جلويش را بگيريم، و وقتي با او در ميان ميگذاريم که اين كار بد است و آن را انجام نده، بالأخره او يا قبول يا نكول می کند در هر حال ما وظيفهمان را انجام داديم، اما اگر به جای امر به معروف ونهي از منكر که بر ما واجب است و اثربخش است بياييم «غيبت» كنيم، اين دیگر سودي ندارد، اين منكري است در برابر منكر, حرام را با حرام و بدي را با بدي نميشود جلوگيري كرد.
دیده شده در سایت :http://javadi.esra.ir
حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي در جلسه درس اخلاق هفتگي خود که در نمازخانه بنياد بينالمللي علوم وحياني اسراء برگزار شد، با عرض تسلیت به پیشگاه امام زمان(عج) به مناسبت ايام مصيبتبار ماه صفر، به روز سیزده ابان روز مبارزه با استکبار اشاره کرده و به تبيين مسئله مبارزه با استكباردرونی و بیرونی پرداختند.
خطري كه براي ما مطرح است، ذات اقدس الهي طبق علم غيبش به ما گوشزد كرد و ما را هشدار داد فرمود شما يك دشمن قهّار و قدّاري داريد كه اين هرگز دست از شما برنميدارد تازه اين دشمن كوچك است و در صحنه جهاد اصغر است و آن مسئله صهيونيسم و حاميان آنها است و به وجود مبارك پيغمبر(ص) فرمود: ﴿لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلي خائِنَةٍ مِنْهُمْ﴾سوره مائده آیه ۱۳ . مشركان يك حساب ديگري دارند مسيحيها يك حساب ديگر دارند اما فرمود صهيونيسم طوري است كه هر روز عليه اسلام و مسلمانها نقشه ميكِشد اين ﴿لا تَزالُ﴾ در تعبيرات ادبيِ عرب براي استمرار به كار ميبرند يعني همواره, فرمود همواره اينها در صدد نقشهاند، اين طور نيست كه حالا شما اينها را از خيبر بيرون كرديد اينها دست از مبارزه بردارند! خیانت اینها هم منظور خيانت نسبت به نظام اسلامي است نه نسبت به شخص پيامبر، براي اينكه اينها با اسلام و قرآن و عترت و با اين مكتب الهي مخالف بودند بنابراين امروز هم همان وضع است ما بايد بدانيم كه با چه دشمني روبرو هستيم و او از كجا دارد نقشه ميكشد.
وظيفه همه ما در بخشهاي استكبارستيزي اين است كه مواظب خيانت بيگانهها باشيم از يك سو و از سوي ديگر نقشه مستكبران را از دور بررسي كنيم. اين عصاره كلام درباره مبارزه با استكبار براي جنگ جهاد اصغر است. همين مفاسد به مراتب بدتر در ساختار دروني خود ما هم هست ما هم يك دشمني داريم كه ﴿لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلي خائِنَةٍ مِنْهُمْ﴾ در او هست اين بيان نوراني پيامبر(ص) است كه فرمود: «اعدي عدوّك نفسك التي بين جنبيك» اين نفس وقتي در درون با وهم و خيال و عقل نظري مبارزه كرد و در بيرون با شهوت و خيال و عقل عملي مبارزه ميكند اگر مسئول انديشهمان فلج شود و برهان اقامه نكنيم و عوامانه زندگي كنيم و مسئول عقل عمليِ ما سفيه بشود و سفيهانه به سر ببريم در جهاد دروني شكست خوردهايم، وقتي در جهاد دروني شكست بخوريم يقيناً در جهاد بيروني هم شكست ميخوريم براي اينكه آن رهبري جهاد بيروني را او به عهده گرفته است.
اگر شهوت به حريم عقل عملي راه پيدا كرد يا غضب به حريم عقل عملي راه پيدا كرد اينها سخنگويان نفس امارهاند اينها هر جا وارد شوند مهلكاند نه مستهلك.
شهوت و غضب اگر يك مختصر در درون كار راه پيدا كند كلّ عمل را فاسد ميكند اگر كسي ۹۹ درصد نمازش خالصانه است يك درصدش رياست اين ريا مستهلِك نميشود بلكه مهلِك است چون نه آن توحيد, شرك را ميپذيرد و نه اين شرك, خنثاست كه مستهلك بشود؛ شهوت اين است, غضب اين است, «من» و «ما»خواهي اين است, خودخواهي اين است, اين به حريم عقل, چه نظر چه عمل راه پيدا كند او را هلاك ميكند ميشود مهلِك نه مستهلَك لذا حضرت فرمود: «أعدي عدوك نفسك التي بين جنبيك».
اصرار وجود مبارك امام سجاد در جملههاي نوراني صحيفه اين است كه ما را موحد كند. فرمود كلّ عالم ابزارند آن وقت توسل را براي ما معنا كرده شفاعت را براي ما معنا كرده، آن ديد بلند نظام اسلامي را براي ما معنا كرده وجود مبارك امام سجاد در عصري بود كه سربازان نظام شيعه نبودند اما كشور امنيت ميخواهد, آرامش ميخواهد به تك تك اين سربازان غير شيعي امام سجاد دعا كرد، اين دعا مخصوصاً سربازان و مرزداران است آن روز مرزداران كه شيعه نبودند حكومت هم كه حكومت شيعي نبود، ولي امنيت براي بشر محترم است، جامعه در سايه امنيت بايد زندگي كند تا امام سجاد بياناتش را القا كند، چقدر به اين سربازان دعا ميكند و چقدر كشورهاي مزاحم و شهرهاي مزاحم را نفرين ميكند در همان دعاي نوراني اهل ثغور ميفرمايد: «اللَّهُمَّ اشْغَلِ الْمُشْرِكِينَ بِالْمُشْرِكِينَ» اينها كه اهل شركاند اينها را با هم درگير كن كه نظام اسلامي ما بماند اين كشوري كه به حسب ظاهر مسلمان است ولو زمامش را غير شيعي به عهده دارد ولو مرزدارانشان اينچنين نيست كه همه شيعه باشند اكثريتشان غير شيعي بودند ولي امام سجاد به همه اينها دعا ميكند.
جامعه امنيت و آرامش ميخواهد، این طور نیست كه اگر يك برادر سنّي با داعش درگير شد بر ما حق نداشته باشد يا او که حرم وجود مبارك زينب(سلام الله عليها) را حفظ كرد نسبت به ما حق نداشته باشد، اين ديد بلند امام سجاد(سلام الله عليه) براي آن است كه كشور بيش از هر چيزي به امنيت محتاج است. بعد ميفرمايد كسي ميتواند مرزدار باشد كه حبّ دنيا از محدوده دلش جدا شده باشد خدايا براي اينكه اينها خوب مرزداري كنند و كشور را حفظ كنند محبّت دنيا را, علاقه به زن و فرزند را از دل اينها بيرون ببر!مانند آنچه در دفاع هشت ساله اتفاق افتاد که خيليها تازه ازدواج كرده بودند يا تازه خدا به آنها فرزند داده بود به طور صريح و سريع از همه اينها خداحافظي ميكردند و ميرفتند.
سخنان آیت الله جوادی آملی دیده شده در http://www.esra.ir . ۹۵/ ۸/ ۱۳ .
گناهان زبان
علی علیه السلام به امام حسن علیه السلام فرمودند: حسن جان چهار چیز و چهار چیز را از من حفظ کن .
چهار چیز هشدار است و چهار مطلب توصیه است . در چهار مطلب هشدار می فرماید :
«يَا بُنَيَّ، إِيَّاكَ وَمُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ، فَإِنَّهُ يُريِدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرَّكَ. وَإِيَّاكَ وَمُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ، فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ. وَإِيَّاكَ وَمُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ، فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ وَإِيَّاكَ وَمُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ، فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ »۱
حسن جان ! با آدم نادان رفاقت نکن ، چون می خواهد به تو نفع برساند اما به ضرر تو رفتار می کند .
حسن جان ! با آدمی که اهل گناه است رفاقت نکن ، چون تو را به یک چیز ناچیز می فروشد .
حسن جان ! با آدم بخیل رفاقت نکن ، چون زمان نیاز تو را تنها می گذارد .
حسن جان ! با آدم دروغگو رفاقت نکن ، چون دروغگو مثل سراب است ، دور را به تو نزدیک و نزدیک را به تو دور نشان می دهد .
امام باقر علیه السلام می فرماید : این زبان کلید خیر و شر است ، کلید تمام بدی ها و خوبیهاست . امام می فرمود : چطور نسبت به درهم و دینار مراقبی ، باید همانگونه هم از زبانت مراقبت کنی .
حالا چرا خطاهای زبان زیاد است ؟ و بیشتر از هر عضوی این عضو را عذاب می کنند ، بر اساس روایات :
_ گناه زبان ،زمان مکان نمی خواهد ، زبان همه جا در دسترس است .
_ گناه با زبان خرجی ندارد ، هر گناهی خرجی دارد به غیر از زبان .
_ همه از زبان برخوردارند .
_ گناه زبان قبح چندانی ندارد ، می خواهیم غیبت کنیم می گوییم ؛آقا غیبتش نباشد ، قبح گناهان زبانی شکسته است . می گویند یک دروغ گفت ، یک غیبت کرد درحالی که روایت داریم غیبت از زنا بدتر است ، غیبت از ربا بدتر است
_ گناه زبان متعدد است ملا محسن فیض کاشانی حدود ۲۰ مورد گفته است .
به تعبیر یکی از مفسرین نهج البلاغه ۳۰ گناه از زبان صادر می شود ..
۱_ دیده شده در نهج البلاغه ، حکمت ۳۸
۲_سخنان حجت الاسلام سید حسین مومنی ، شنیده شده .
اهمیت عدد ۴۰
يك مسئله اي در اربعين هست. به چه دليل؟ مثلاً داريم: حضرت علي مي فرمايد اگر چهل ياور داشتم، حقم را مي گرفتم. امام زمان مي گويند: وقتي ظهور ميكند، در هيبت يك مرد چهل ساله است.
كسي كه آب جو و مشروبات الكلي بخورد، خدا چهل روز نمازش را قبول نمي كند.
مي گويند در نماز شبت چهل مؤمن را دعا كن. «مَنْ قَدَّمَ أَرْبَعِينَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ دَعَا اسْتُجِيبَ لَهُ» (كافى/ ج۲/ ص۵۰۹)
اگر كسي مي خواهد دعا كند اول به چهل مؤمن دعا كند. خداوند چون اين خصلت را از او مي بيند كه اين سوز دارد، مي گويد: ملائكه اين كه دلش مي سوزد و به چهل مؤمن دعا مي كند، دعاي خودش هم مستجاب شود.
انبياء ما اكثراً در سن چهل سالگي به مقام نبوت رسيدند.
همسايه، از هر طرف تا چهل خانه همسايه ات هستند.
«اذا مات المؤمن فحضر جنازته اربعون رجلا من المؤمنين و قالوا: اللهم انا لانعلم منه الا خيرا و انت اعلم به منا، قال الله تبارك وتعالى: قد اجزت شهاداتكم وغفرت له ما علمت مما لا تعلمون» اگر يك مؤمني از دنيا رفت و چهل نفر گفتند: خدايا ما بدي از او نديديم، خدا مي گويد: من كه مي دانم اين چه كاره بود كه مرد، اما حالا كه شما چهل مسلمان مي گوييد: ايشان آدم خوبي است، من به احترام گواهي شما از آنچه ميدانم مي گذرم.
اربعين ها در انقلاب خودمان وجود داشتند. اربعين شهداي قم بود كه تبريز منفجر شد، اربعين تبريز بود كه يزد منفجر شد. همينطور يادتان هست كه از اربعين تا اربعين بود كه شاه سقوط كرد.
«مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ» (عدةالداعي/ص۲۳۲) كسي كه خودش را براي خدا خالص كند، همه كارهايش براي خدا باشد، كسي كه چهل روز بتواند از هوا و هوس، از طوفان غرائز، از حب و بغض و جوها، خودش را بيرون بكشد، فقط دربست براي خدا باشد، جريان مياندازد، خدا حكمت را از قلبش به زبانش يعني حكيم مي شود. .
معناي چهل روز هم اين نيست كه آدم چهل روز در خانه اش بماند و در را ببندد.
در ميان مردم باشيد اما جذب هيچ چيز جز خدا نشويد. «مَنْ حَفِظَ مِنْ شيعتنا أَرْبَعِينَ حَدِيثاً بَعَثَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَقِيهاً» او با فقها محشور ميشود.
كسي كه از شيعيان ما چهل حديث را حفظ كند و بلد باشد، حالا چهل حديث، چه باشند؟ در روايات مختلف است. بعضي روايات ميگويند: چهل حديث كه «يُرِيدُ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ» هدفي جز خدا نداشته باشد. يا «مِمَّا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ» احاديثي باشد كه به درد زندگيش بخورد.
اما اربعين امام حسين(ع)؛ نشانهي مؤمن اين است كه روز چهلم شهادت امام حسين، خودش را به كربلا برساند. جابر مردي بود از اصحاب رسول الله(ص) آدم خوبي بود. و پيغمبر هم به او گفته بود كه تو سنت زياد خواهد شد. وقتي خبر شهادت را در مدينه ميشنود، غلامي دارد، با او از مدينه تا كوفه مي آيد و به سراغ يك نفر به نام عطيه مي رود. عطيه يك مرد دانشمند است. اولين كسي كه تفسير نوشته است، جناب عطيه است. به همراه عطيه به كربلا و قبر امام حسين مي آيند. عطيه مي گفت: وارد شريعه فرات شد، در شط غسل كرد، بعد به قبر امام حسين(ع) رسيد. گفت: دست مرا روي قبر بگذاريد. سه مرتبه گفت: يا حسين، بعد سلام كرد. بعد گفت: چرا جواب مرا نميدهي؟ نبايد جواب بدهي. نبايد جواب بدهي چون سر در بدن نداري. جابر به امام حسين سلام كرد و بعد به اصحاب امام حسين سلام كرد و بعد گفت: اي اصحاب امام حسين درست است، من پيرمرد نابيناهستم، در كربلا نبودم، اما من هم مثل شما در ثواب شريك هستم. عطيه گفت: كجا شريك هستي؟ اينها در خون خود غلطيدند… جابر گفت: هر كس هم فكر كسي باشد او هم در اجر شريك است. و اين يك اصل است. پيوند مكتبي.يعني جسمم با تو نيست، اما مكتب و فکرم با تو است. به همين دليل حديث داريم كساني كه در جواني نماز شب بخوانند، وقتي در پيري ديگر توانش را ندارد، گرچه بخوابند، ولي خدا اجر نماز شب را به ايشان ميدهد…
سخنان حجت الاسلام قرائتی ، شنیده شده .
نماز و تربیت
کسی که سر نماز میرود بینهایت کوچک به بینهایت بزرگ وصل میشود. همین که وصل به یک قدرت غیبی شدیم، بزرگ میشویم. مثل قطره که وصل به دریا شد، دریا میشود. بچه تنها که در کوچه راه میرود اگر کسی نگاهش کند، ممکن است بترسد. اما وقتی دستش را در دست پدرش گذاشت، پشتش گرم میشود. امام حسین(ع) در دعای عرفه میگوید: خدایا هرکس تو را دارد چه ندارد؟ هرکس تو را ندارد چه دارد؟ امام خمینی خدا داشت، هیچی نداشت. شاه همه چیز داشت، خدا نداشت. امام حسین هیچی نداشت. آب برای خوردن نداشت. جُبهاش را هم کندند. انگشتش را هم قطع کردند. خیمههایش را هم سوزاندند. ولی خدا داشت! الآن اصول دین در خیلی از افراد متوسط به پایین سه چیز است. خوراک، پوشاک، مسکن، خانه، ماشین، تلفن، استخدام رسمی و غیره!
امام حسین خورد و خوراک داشت؟ نه. آب هم برای خوردن نداشت. پوشاک داشت؟ نه. جبهاش را هم کندند. مسکن نداشت؟ نه. خیمههایش را هم آتش زدند. مثل ما برای کسانی که نماز نمیخوانند مثل کسی است که یک پدر بزرگی مثل من هی به نوهاش میگوید: آقاجون بیا. او هم پشتش را میکند. دستش را میکشد و او هم فرار میکند. هرچه این محبت میکند، او فرار میکند. در دعا داریم: انگار من ناز میکنم.
عیب میکنیم، عیبها را میپوشاند. چقدر ما تا به حال خلاف کردیم، خدا آبروی ما را نریخته است. در دعا داریم: انگار تو از من خجالت کشیدی. به جای اینکه من از تو خجالت بکشم، تو خلافهای مرا میپوشانی. خدای خوبی داریم. بعضیها میگویند: چون خدا به من نداده من اینطور میکنم.
گاهی وقتها ما نباید غصه بخوریم که چرا سواد علامه طباطبایی را نداریم؟ سواد بوعلی سینا را نداریم؟ تو به همین مقداری که هستی عمل کن ثواب او را داری. ما گاهی وقتها فکر میکنیم خدا نوکر ما است. امام رضا نوکر ما است. میگوییم: یک چنین چیزی بده و او هم که نمیدهد قهر میکنیم. ما صلاح خودمان را نمیدانیم. بعضی وقتها دعای ما نمیشود و بعد میگوییم: چه خوب شد نشد.
چرا در مملکت اسلامی پیشرفت کم است ؟
۳ رابطه مهم بعد از دینداری برای انسان پدید می آید ؛ یکی رابطه بین انسان و خدا ، دیگری رابطه انسان با ولی خدا و سومین رابطه که برای انسان ایجاد می شود رابطه انسان و دیگر مومنین است .اگر کسی رابطه اش با خدا و ولی خدا خوب شود خود به خود رابطه اش با مومنین خوب می شود ، رابطه با مومن است که انسان را به اوج رابطه با خدا و به اوج رابطه با ولی خدا می رساند .
حداقل رابطه با مومنین این است که با آنها دشمنی نکنیم یعنی حق آن ها را ضایع نکنیم و بعد کم کم یک محبتی از مومنین به دل انسان می افتد اگر چه آن ها محبتی نکرده باشند و با تو رفاقتی نکرده باشند و بعد ( در مرحله بالاتر ) یک محبتی در دل تو می افتد اگر چه آن ها به تو ظلم کرده باشند . ..
اگر کسی با فرد دیگری دعوا کند کافر می شود ، می دانید ! قیمت کفر در اسلام ارزان است . راحت ، راحت همه کافر می شوند و به همه ما هم می رسد . حالا چرا اینها مطرح می شود ؟ در دین که باز هم روایت داریم « مومن در کنار مومن احساس آرامش می کند » ولی عده ای هستند که می گویند : بابا به ما احساس خوش معنوی دست نمی دهد .
من به شما می گویم یک گروه مومنین که بخواهند با هم کار کنند دقیقه ای یک بار باید یکدیگر را ببخشند . دقیقه ای یک بار به هم محبت کنند ، وقتی مومن به هم محبت می کنند یک دفعه از آسمان و زمین برایش نور می بارد .این اخوت اسلامی است . حالا فلسفه اخوت اسلامی چیست ؟ فلسفه اش قدرت یافتن مومنین است که از زیر سلطه ستمگر بیرون بیاید .
یکی از سوالاتی که جوانان دارند این است که چرا مومنان زیر ستم بودند ؟ چرا با وجود ایمان تحت ستم بودند ؟
و بعد ما می خواهیم جواب بگوییم که چون اینها با هم مثل آدم ( درست ) رفتار نمی کردند و خدا با اینها قهر کرده بود ، نمازشان ، ولایتشان ، نتیجه نمی داد ، خوب بودند ولی تحت ستم بودند ..
تا مومنین با هم ارتباط پیدا نکنند و در ارتباط یکدیگر مهربان نشوند اثر نمی گذارند و اثر دیگرش سیاسی است توجه به قدرت ایمان نمی کنیم ، ما باید ایمانمان نمود دهد .
این همه مردم دارند سوال می کنند که اگر شما مسلمان هستید چرا آن ها (غربی ها ) قدرتمند هستند ؟
آنها چرا پیشرفت کردند ؟ پس خیر و برکت زندگی شما کجاست ؟
آقا ما مسلمان هستیم ولی با هم نامسلمانانه رفتار می کنیم و زندگی می کنیم . اگر ما باهم مسلمانانه رفتار کنیم آنها را جا می گذاریم . خداوند متعال می فرماید :وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُن فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ ، سوره انفال ، آیه ۷۳ ) ببینید کافران چقدر پشت هم هستند ، بعد خداوند در آیات فراوان دیگری می فرماید :وَالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍمردان و زنان باایمان، ولیّ (و یار و یاور) یکدیگرند ، سوره توبه آیه ۷۱) مومنان هم باید پشت هم باشند .
کافران و ظالمان پشت هم هستند ، یک ابلیسی بینشان تفرقه نمی اندازد حتی به آن ها القا می کند که با هم متحد باشید . از این طرف مومنان تا با هم کار می کنند ، شیطان وسوسه می کند و عیب آن ها را به رخ می کشد ، بعد ، خدا کجاست که کمک کند ؟ خدا ناز دارد . می گوید ؛ نه ! او رفیقش را تحویل نگرفت از ولایت من خارج است .
مقوله مومنین اولیاء یکدیگرند چیزی فراتر از این است که اخلاقشان با هم خوب باشد ؛ وقتی یک گروه بی دین با هم کار می کنند کمتر از هم غیبت می کنند ولی وقتی مومنین با هم کار می کنند بیشتر از هم غیبت می کنند ، شیطان بین آنها را به هم می زند . درحالی که اگر ما با هم باشیم بهره مان از کار هزاران برابر آن ها خواهد بود . شیطان بین ما را به هم می زند ولی بین آن ها را جوش می دهد و خدا بین ما را جوش نمی دهد و می گوید من نمی توانم مثل شیطان کار کنم .
در روایت است که بعد از اسلام بزرگترین نعمت برادری دینی است و بعد می فرماید برادری دینیتان را افزایش دهید . از هم فرار نکیند ، ارتباطتتان را حفظ کنید ، احوال پرسی کنید نسبت به هم احساس مسولیت کنید …
سخنان حجت الاسلام پناهیان ، محرم ۹۵. شنیده شده
#حکم انصراف از نیت در وضو
سوال : اگر در بین وضو، از نیت ادامهی وضو منصرف شویم آیا میتوانیم بدون به هم خوردن موالات، وضو را ادامه دهیم و اگر بعضی از اعمال وضو را به حالت تردید در نیت انجام دهیم حکم چیست؟
جواب : اگر قبل از آن که موالات به هم بخورد به نیّت اول خود برگردد و بقیه اعمال را به آنچه که با نیّت آورده بود، ضمیمه کند وضو صحیح است.
دیده شده درسایت رسمی امام خامنه ای، استفتائات جدید امام خامنه ای مدظله العالی
<< 1 ... 36 37 38 ...39 ...40 41 42 ...43 ...44 45 46 ... 71 >>