« چرا می‌گوییم «اللّهمَّ عَجّل لولیّک الفرج»؟در آخرالزمان غربال می شوید »

سر صبحی مترو بودم.

فریبا هم اومده بود .

همون خانم دست فروش سی و پنج  ساله ای که هر روز کله ی سحر خودش رو هزار جور بزک می کنه تا وسط قطار مترو بیشتر به چشم بیاد و زودتر دونات هاش رو بفروشه و زودتر بره پی زخم های زندگیش.

پیشتر هم در موردش نوشته بودم و شاید بدونید دو سالی هست که گَه گُداری توی مترو می بینمش .

امروز اما کسل و در هم بود.

برای فروش دونات هم نیومده بود.

از بزک و چشم و ابرو اومدن هم خبری نبود.

درب و داغون بود و مدام نفس های عمیقی می کشید و با برگه ای که توی دستش داشت ، خودش رو باد می زد.

بیشتر که دقت کردم باردار به نظر رسید، بلند شدم و به زور روی صندلی به جای خودم نشوندمش.

سر حرف رو باز کردم و گفتم : انگار دونات هاتونو فروختید ! چه زود ! سرش رو پایین انداخت.

_هعی …چند وقتی هست دونات نمی فروشم.

اصلا به من چه! پس شوهرم چه کاره است ؟

_چه خوب .دیگه خسته هم نمی شی.

_با این اوضاعی که من دارم خستگی برای یه دِیقمه.

_مبارکه.به سلامتی.مادر شدن همینه دیگه.

 

‌سرش رو بالا گرفت. تو چشام زل زد .

احساس کردم برق اشک رو توی چشماش دیدم. اجازه نداد سوال کنم.

اشک هاش که جاری شد خودش گفت: یک هفته است اسیر سونوگرافی و آزمایشگاهم.

غربال گری و هزار کوفت و زهر مار دیگه.

یکی میگه : قلب بچه ت کامل نیست.  یکی میگه : باید صبر کنی ، ولی ممکنه خودت آسیب جدی ببینی، دیروز هم که این برگه ی لعنتی رو دادن دستم تا برم این طفل معصوم رو از بین ببرم.

هق هق که زد زیر گریه، همه دورش جمع شدن .

وقتی دیدن نمی تونه حرف بزنه نگاهشون چرخید سمت من . _چی شده؟

منم دست پاچه فقط می گفتم : نمی دونم . راستش نمی دونستم راضی هست حرف هاشو به بقیه بگم یا نه .

نه فریبا دست از گریه برمی داشت و نه خانم های مترو دست از سر من.

 

-طوری نیست بارداره و یک کم حالش بد شده ، خوب میشه انشاءالله.

چیزی جز خیانت و چیزی جز شیعه کشی به ذهنم نمی رسید.

مدام یاد آمار ۵۰۰هزار جنین سقط شده با دلایل واهی می افتادم و جرات هم نمی کردم به فریبا چیزی بگم .

نکنه واقعا مشکلی باشه مگه تو پزشکی آخه.

یه نیگاه به نام ایستگاه کردم. تئاتر شهر. ایستگاه بعد باید پیاده می شدم و فرصت زیادی نداشتم.

تند تند توی کانال گشتم و فیلم رو مجدد دانلود کردم و گوشی رو گرفتم روبروی فریبا. _خواهش می کنم ، خواهش می کنم فریبا خانم یک هفته ی دیگه هم به خودت و این طفل معصوم فرصت بده ، با دو تا دکتر دیگه هم مشورت کن بعد.

به حرفهای خانم داخل فیلم بیشتر گوش می داد یا حرفهای من نمی دونم .

این قدری می دونم که وسط فیلم دو دستی گوشیمو قاپید و محو فیلم شد.

 

—میدان انقلاب .

باید پیاده می شدم اما فریبا مهمتر بود.

به روی خودم نیاوردم .

گفت : یعنی راسته؟ یعنی سالی ۵۰۰ هزار بچه الکی الکی …. رفت توی فکر . قطار مترو که راه افتاد گفتم : نمیگم این در مورد شما هم صادقه اما یک کم بیشتر فکر کن . یک کم دیرتر تصمیم بگیر.

 

رفته بود توی فکر.

گفتم : ایستگاه بعد باید پیاده بشم ولی اینو بگم که الان وسط جنگیم . قرار هم نیست همیشه با لشکر کشی و جنگ نظامی شیعه کُشی کنن.بی درد سر و بدون تلفات کاری می کنن خودمون به دست خودمون…. نگذاشت حرفم تموم بشه .

با عجله گوشیشو در آورد و ازم خواست فیلم رو براش بفرستم.

گفت: باید شوهرش هم ببینه.

گفت: به خدا اگه راست باشه و این بچه مشکل نداشته باشه مطب دکتر رو روی سرش آوار می کنیم.

گفت : به قرآن می افتم پی ش .

گفت : سونوگرافی و آزمایش جدید می دم.

این قدر گفت و گفت که من یه ایستگاه دیگه هم همراهی ش کردم و بالاخره در حالی که نور امید تو چشماش دیده می شد هر دومون ایستگاه شادمان پیاده شدیم.

فریبا رفت سمت همسرش و من دعا می کردم حکمت برخورد من و فریبا خانم تو اون شلوغی مترو نجات یه انسان از اون ۵۰۰ هزار انسان بی گناه باشه.

باید برمی گشتم انقلاب و می دونستم دوستان به خاطر تاخیرم دمار از روزگارم در میارن.به خدا به خاطر فریبا خانم دیر کردم خب ،چرا می زنید ؟

 

به قلم معصومه رمضانی 

کلیدواژه ها: سقط جنین, کاهش نسل

موضوعات: دلنوشته
   یکشنبه 13 بهمن 1398
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
5 stars

عجب چيزهايي مي شنوه آدم تو اين دوره زمونه.
خدا رحم كنه.

1398/11/16 @ 23:29
نظر از:  
5 stars

تا بشه ازین دیر کردنا

1398/11/15 @ 10:26


فرم در حال بارگذاری ...

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 660
  • دیروز: 584
  • 7 روز قبل: 6992
  • 1 ماه قبل: 45085
  • کل بازدیدها: 872676
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 16
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 15
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 17
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1