۳ واقعه در یک روز 

 

روز 13 آبان که در تقویم به عنوان روز مبارزه با استکبار نام‌گذاری شده یادآور سه واقعه مهم در تاریخ معاصر ایران است که در سه دوره مختلف رخ داده و به همین دلیل این روز را در تاریخ کشور به عنوان روزی به یادماندنی به ثبت رسانده است.

 

تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه در 13 آبان 1343

13 آبان 1357 که روز دانش‌آموز نام گرفت

 تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 1358 عنوان این سه واقعه تاریخی است که نمی‌توان هیچ یک را از نظر اهمیت نسبت به دیگری اولی تر دانست چرا که هر کدام در دوره وقوع تاثیر گذاری خاص خود را داشته و شرایط را به نحوی تغییر داده‌اند.

 

تبعید امام خمینی به ترکیه 13 آبان 1343

کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی حقی است که به اتباع بیگانه داده می‌شود و آنها را ازشمول قوانین کشور مصون ومستثنی می‌کند؛ درواقع در صورت ارتکاب جرم در خاک کشور، دولت میزبان حق محاکمه آن مجرم را ندارد.

کاپیتولاسیون ریشه در استعمار دارد و کشورهای استعمارگران این قانون را به کشورهای ضعیف تحت‌ سلطه تحمیل می‌کردند؛ کاپیتولاسیون درایران طی معاهده ترکمانچای برای اتباع روسیه به رسمیت شناخته شد و پس ازآن برخی کشورهای استعمارگر دیگر، این امتیاز نامشروع را بعلت ضعف حکومت های قاجاریه کسب کردند؛ اما، کاپیتولاسیون در سال 1306، تحت فشار افکار عمومی و فضای حاکم بر روابط بین‌الملل پس از جنگ اول جهانی لغو گردید.

هنوز بیش از 3 دهه از الغای کاپیتولاسیون نمی‌گذشت که محمدرضا پهلوی احیاگر مجدد آن شد. کابینه اسدالله علم در سیزدهم مهر سال 1342، به دستور شاه، پیشنهاد آمریکا مبنی‌بر اعطای مصونیت قضایی به اتباع آمریکایی را به صورت یک لایحه قانونی در هیتت دولت تصویب کرد.

چندی بعد این خبر به حضرت امام رسید و ایشان را به خروش و فریاد واداشت به طوری که در4 آبان 1343 ایشان طی نطقی تاریخی به رسوایی این اقدام ننگین پرداختند.

فرازهایی از سخنرانی ایشان چنین بود:

« … دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد، ملت ایران را از سگ‌های آمریکایی پست‌تر کردند. اگر چنانچه کسی یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او می‌کنند؛‌ اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست می‌کنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام ایران را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد…».

 

رژیم که در طول دو سالی که امام قیام کرده بودند، نتوانسته بود با هیچ شیوه‌ای، ایشان را آرام کند، تنها یک راه پیش پای خود می‌دید و آن تبعید امام بود.

در شب 13 آبان 1343، صدها کماندو به همراه مزدوران ساواک به منزل امام در قم حمله‌ور شدند ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند و سپس با یک هواپیمای نظامی ایشان را به ترکیه تبعید کردند. این سرآغار هجرتی بود که 14 سال بعد پیروزی انقلاب اسلامی را به بار آورد.

 

روز دانش‌آموز 13 آبان 1357

در حالی که انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) به روزهای سرنوشت سازی نزدیک می‌شد همه اقشار مردم ایران از زن و مرد و پیر و جوان، سعی در ایفا کردن نقش تاریخی خود و عمل به تکلیف الهی داشتند.

در این میان دانش‌آموزان و نوجوانان شور و حال دیگری داشتند.

صبح روز 13 آبان 1357، دانش‌آموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند تا صدای اعتراض خود را به گوش همگان برسانند.

این جوانان پر شور و خداجو، گروه گروه، داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروه‌های دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. ساعت 11 صبح، مأموران،‌ ابتدا چند گلوله گاز اشک‌آور در میان این جمعیت خروشان پرتاب کردند؛ اما، اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس می‌کشیدند، صدای خود را رساتر کرده و با فریاد الله‌اکبر، لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند.

در این هنگام تیراندازی آغاز شد و جوانان و نوجوانان بی‌گناه، یکی پس از دیگری، در خون خود غلتیدند. در این روز، 56 نفر شهید و صدها نفر مجروح شدند.

حضرت امام(ره) در پیامی به همین مناسبت فرمودند:

«… عزیزان من صبور باشید، که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است … ایران امروز جایگاه آزادگان است… من از این راه دور، چشم امید به شما دوخته‌ام … صدای آزادی‌خواهی و استقلال‌طلبی شما را به گوش جهانیان می‌رسانم.»

 

به خاطر گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان دانش‌آموز، این روز در تاریخ انقلاب اسلامی به نام روز دانش‌آموز نام‌گذاری شده است.

 

تسخیر لانه جاسوسی ـ روز مبارزه با استکبار جهانی

 

13 آبان 1358 در ابتدای انقلاب و زمان حکومت دولت موقت با هدف وادار کردن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند.

دانشجویان از دانشگاه‌های تهران، پلی‌تکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و … گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا از دیوارهای سفارت بالا رفته و علیرغم مقاومت محافظین و آمریکایی‌ها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند.

در هنگام تسخیر سفارت، آمریکایی‌ها به سرعت مشغول نابود کردن بسیاری از اسناد دخالت‌ها و تجاوزارت و غارت‌های خود شدند ولی پس از تسخیر سفارت به سرعت از نابودی باقی‌مانده اسناد جلوگیری شد و بعدها اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا به دست آمده بود چاپ شده و در اختیار همگان قرار گرفت.

 

به محض انتشار این خبر، مردم بسیاری با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع کرده و از حرکت دانشجویان حمایت کردند. امام خمینی‌(ره) نیز در پیامی این حرکت را انقلاب دوم و بزرگ‌تر از انقلاب اول نامیدند.

این حرکت دانشجویان معترض، خشم آمریکایی‌ها را برانگیخت و آنها که ناتوان از درک ملتی استقلال‌طلب و آزادی‌خواه بودند، دست به اقداماتی بر ضد جمهوری اسلامی ایران زدند؛ از آن جمله فشار آوردن به مجامع بین‌المللی مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، شورای امنیت و …، ایجاد جو منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و برخی اقدامات دیگر از جمله آنهاست.

اما پس از بی‌ثمر ماندن، آنها به اقدامات جدی‌تری روی آوردند؛ از جمله قطع کامل روابط سیاسی در 20 مهر 1359، حمله نظامی به ایران و تجاوز به خاک کشورمان که به شکست مفتضحانه آنها در صحرای طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادی و بلوکه کردن دارای‌ها و اموال ایران و… که هیچ‌کدام تاکنون درعزم ملت ایران برای مقابله با ظلم و بی‌عدالتی جهانی ومنشا اصلی آن در جهان یعنی استکبار جهانی و آمریکا خللی وارد نکرده است.

و این‌گونه نام روز 13 آبان برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار شد و مردم شریف ایران هر ساله برای گرامی داشت یاد و خاطره این سه واقعه مهم در روز ۱۳ آبان به خیابان می آیند :

تصاویر حضور طلاب مدرسه علمیه کوثر ورامین در راهپیمایی ۱۳ آبان ۹۷

 

تصاویر ۱۳ آبان

 

 

 

 

   یکشنبه 13 آبان 13971 نظر »

عذاب شمر ملعون در عالم برزخ

 

 

عذاب قبر شمر ملعون

 

علامه امینی رحمت الله ارادت خالصانه اے به اهل بیت عصمت و طهارت داشت؛ آقازاده محترم ایشان آقاے حاج شیخ رضا امینی نقل میکند: پدرم در آخرین بیمارے؛ روے تخت در تهران خوابیده بود؛ به من فرمود: رضا؛ من این داغ و عقده ے دلم را از کربلا نگشوده ام؛ من برای سیدالشهدا علیه السلام در عمرم گریه سیری نکرده ام با خداوند عهد کرده ام که اگر خوب شدم؛ پنج سال در کربلا ساکن شوم؛ شاید گریه سیرے بکنم. و این عقده دلم را به پایان برم.

 

و اینک یکی از رؤیاهای عجیب علامه امینی را که از زبان خودشان نقل شده و حاکی از رابطه مخصوص او با خاندان نبوت است را نقل میکنیم: ایشان فرمودند:

مدت ها فکر میکردم که خداوند چگونه شمر را عذاب میکند؟ و جزای تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا امام حسین علیه السلام را چگونه به او میدهد؟!

شب هنگام در عالم خواب دیدم آقا امیرالمؤمین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا؛ روی صندلی نشسته و من هم به خدمت آن جناب ایستاده ام. دو کوزه نزد ایشان بود؛ فرمودند: این کوزه ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور.

اشاره به محلی فرمود که بسیار شاداب در اطراف آن بود؛ که صفا و شادابی محیط و گیاهان؛ قابل بیان و وصف نیست. کوزه ها را برداشته و رو به آن محل نهادم.آن ها را پر آب نمودم.حرکت کردم تا به خدمت آقا امیرالمؤمنین علیه السلام بازگردم.

 

ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاد ، و هر لحظه هوا گرم تر و سوزندگی صحرا بیشتر میشد.دیدم کسی از دور به طرف من می آید. هرچه به من نزدیک تر میشود، هوا گرم تر میگردد،گویی این حرارت از آتش اوست.

 

در خواب به من الهام شده بود که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا علیه السلام است، وقتی به من رسید ، دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست، آن ملعون هم از شدت تشنگی به هلاکت نزدیک شده بود، رو به من نمود که از من آب گیرد، من مانع شدم و گفتم‌: اگر هلاک هم شود نمیگذارم از این آب قطره ای بنوشی.

حمله شدید به من کرد و من ممانعت می نمودم دیدم اکنون کوزه ها را از دست من میگیرد ،آن هارا چنان به هم کوبیدم که کوزه ها شکسته و آب آن ها به زمین ریخت. چنان آب کوزه ها بخار شد که گویی آبی در آن ها نبوده است، او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد، من بی اندازه غمیگن و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آب استخر آشامیده و سیراب گردد، به مجرد رسیدن او به استخر چنان آب استخر ناپدید گردید که گویی سال هاست یک قطره آب در آن نبوده.

درختان هم خشک شده بودند. او از استخر مأیوس شد و از همان راهی ڪه آمده بود بازگشت، هرچه دور تر میشد ، هوا رو به صافی و شادابی میگذاشت و درختان و آب استخر به طراوت اول باز گشتند.

 

به حضور حضرت علی علیه السلام شرفیاب شدم ، حضرت فرمودند: خداوند متعال این چنین شمر ملعون را جزا و عقاب میدهد اگر یک قطره آب استخر را می نوشید از هر زهری تلخ تر و از هر عذابی برای او دردناک تر بود، بعد از این فرمایش از خواب بیدار شدم.

 

منبع: یادنامه علامه امینی، ص ۱۳ و ۱۴ ، از کتاب های عذاب قبر برزخ،پس از مرگ بر ما چه میگذرد؟ ، ص ۱۲۵و ۱۲۶و ۱۲۷ ، نویسنده کتاب: مهدی فربودی

   شنبه 5 آبان 13971 نظر »

متن سخنرانی جلسه درس اخلاق مدرسه علمیه کوثر ورامین 

 

مصطفی دین پرور

 

حجت الاسلام مصطفی دین‌پرور کارشناس مسائل دینی در چهارمین جلسه درس اخلاق سال تحصیلی حوزه علمیه کوثر، گفت: نظرات رهبر معظم انقلاب در زمینه مباحث خانواده بی نظیر است.

 

وی با تاکید بر اینکه مبانی فکری حضرت آقا باید در جامعه گسترش یابد، ادامه داد: گفتمان سازی منظومه فکری رهبری از ضروریات جامعه کنونی است که باید مورد توجه قرار گیرد تا به این وسیله تردیدها در جامعه رفع شود.

 

حجت الاسلام دین‌پرور موفقیت در دفاع و ایستادگی در مقابل دشمنان را در گرو تبعیت از مبانی فکری رهبری بیان کرد و اظهار داشت: کسانی که نسبت به تفکرات غربی و لیبرالی آشنایی دارند، می‌دانند که در حال حاضر بیشترین ضربه را به کشور همین تفکر لیبرالی وارد می‌کند.

 

این کارشناس مسائل دینی ادامه داد: زمانی که رهبر معظم انقلاب هشدار می‌هند که باید مراقب حوزه‌های علمیه باشید تا سکولار نشود به این دلیل است که جامعه به انحراف کشیده نشود، تفکر سکولار و لیبرال در حوزه جایگاهی ندارد.

 

وی با استناد به حدیثی، گفت: در روایات آمده برشما باد تلاش و کوشش؛ مراد از این تلاش و کوشش بیدار شدن و حرکت به سوی حیات طیبه است؛ در اصل بیدار شدن روز تولد واقعی انسان است.

 

حجت الاسلام دین‌پرور با تاکید بر اینکه انسان قبل از مرگ باید بیدار شود، عنوان کرد: انسان‌های بیدار در حال حرکت هستند کسی که در خواب غفلت به سر می‌برد بویی از ایمان نبرده بنابراین مدعیان دینداری نمی‌توانند به کمال دست یابند.

 

این کارشناس مسائل دینی با بیان اینکه شهید بیدار است و حیات دارد، گفت: شهید به سوی حیات طیبه در حال حرکت است برای همین صاحب اثر است.خدمت کردن به مردم نیز از مصادیق بیداری است و کسانی به مردم خدمت می‌کنند که بیدار باشند.

 

وی پایه و اساس نظام اسلامی را ولایتمداری بیان کرد و اظهار داشت: در نظام ولایی سبک زندگی اسلامی باید اجرا شود بنابراین دولت لیبرال هرگز نمی‌تواند سبک زندگی اسلامی را در جامعه نهادینه کند؛ امروز طلاب و مبلغان باید با تفکر اشرافی گری که ناشی از تفکر لیبرالی است به مبارزه برخیزند.

 

منتشر شده در خبرگزاری رسا 

   دوشنبه 30 مهر 13971 نظر »

پیرمرد پستچی سراب نیاورد 

 

پیاده روی اربعین

 

خسته ای .خسته ی خسته.

دیر زمانی است که دیگر سراغ خواندن شعر نمی روی. خواندن و شنیدن از یار و طاق ابروی نگار ، دوری راه و داغ هجران ، پیک صبا و مژده وصال دیگر دلت را می زند.

لبریزی از دل زدگی ، از دل مردگی ، آخر از میان این همه شاعرانگی فقط داغ هجرانش را چشیده ای و این سخت است خیلی سخت .

اما اینکه ناغافل وسط این همه روزمرگی ، بی خبر از همه جا ، مژده وصل را بیاورند و بدانی پستچی در راه است ، تا آمدنش یک هفته ی آزگار صبح تا شام سر از پای نمی شناسی و بارها و بارها زمین می خوری؛و نادیده معلوم است که در میان زمین خوردنت هایت بار سنگین گرده ات خالی می شود و فرو می ریزد آن همه سختی جدایی.

سبک می شوی ، سبک بال ، و بعد تازه می توانی پله های ساختمان را دو تا یکی و سه تا یکی کنی و اصلا متوجه نشوی به یکباره چگونه تا پشت درب آمدی تا کنار دستان پیرمرد پستچی.

_.پدر جان !مگر خواب بودی که اینقدر دیر آمدی؟

چه می گویم؟ اصلا مگر تقصیر اوست این همه بی لیاقتی من؟!

او حتما هر روز و هر ساعت مژده وصل را برای یکی از اهالی شهر برده است و من بیچاره خواب بوده ام ، خیلی خواب.

پیر مرد پستچی وقتی آمد تشنه بود اما نه به اندازه چشمان من . اینکه سراب می دیدم یا برگه ی گذر ، هنوز هم نمی دانم.

هنوز هم باورم نشده

هنوز هم…. هنوز نمی دانم تا روز موعود چند بار دیگر باید مرد و زنده شد !

چند بار دیگر باید از دور سلام گفت؟ چند بار دیگر…؟

پستچی برگه گذر را آورد و من هنوز از خود گذر نکرده ام .

از خود نالایق . از خود رو سیاه

از خود…اصلا هر چه هست زیر سر این “خود” است.

کاش موقع برگشت “خودی” نباشد ،کاش..

کفش هایم کو؟چه کسی بود صدا زد …".

سهراب و آب و کفش بماند برای همان اشعار سپید و نظم های عاشقانه

اینبار باید کفش ها را کند.

اشعار سیه پوش خواند و تشنه و پیاده راه افتاد که:

” راه صدا می زند مرا

 

نوشته شده به قلم .م.رمضانی

   چهارشنبه 25 مهر 1397نظر دهید »

طلاب خود را برای تبلیغ در عرصه بین الملل آماده کنند

 

 قاسم الهایی سحر

 

حجت‌الاسلام قاسم الهایی سحر استاد حوزه علمیه، امروز در حوزه علمیه کوثر گفت: امام حسین(ع) خطاب به خواص می‌فرمایند: ای کسانی که در یک مسیر برای رسیدن به یک هدف حرکت کردید، مردم شمارا به‌عنوان اهل علم می‌شناسند؛ در جامعه کنونی طلاب به‌عنوان اهل علم شناخته می‌شوند.

 

وی افزود: همچنین فرمودند: مردم از شما به‌خوبی یاد می‌کنند و مردم به مقدار ارتباطی که با خداوند دارید شمارا محترم می‌شمارند؛ طلاب به نصیحت کردن معروف هستند و در این نصیحت خیر مردم را جستجو می‌کنند اما باید توجه داشته باشند که خود نیز به آن نصیحت عمل کنند.

 

حجت‌الاسلام الهایی سحر بیان داشت: حضرت فرمودند: انسان‌های مقتدر از شما حساب می‌برند؛ کسانی که پست و مقام دارند از اهل علم به خاطر علمشان حساب می‌برند برای همین مردم برای طلاب احترام قائل هستند چراکه آنان را اهل فضل و علم می‌دانند بنابراین طلاب باید مراقب باشند که عالم شوند نه با سواد.

 

استاد حوزه علمیه با تأکید بر اینکه هدف شما طلاب باید نصرت دین الهی باشد، ابراز داشت: امروز در شهر قم قریب به 400 مجتهد وجود دارد که اگر هر یک از این افراد به یک شهر می‌رفتند و مبانی دینی را برای مردم تبیین می‌کردند وضعیت فرهنگی ما امروز این نبود.

طلاب باید نسبت به جامعه اسلامی احساس وظیفه و تکلیف داشته باشند.

 

وی ادامه داد: در بیداری اسلامی لیبی، مصر و تونس الازهر از قم 50 مبلغ فاضل و مسلط به زبان عربی درخواست کرد اما متأسفانه قم نتوانست این تعداد مبلغ را به آنان معرفی کند و امروز می‌بینیم الازهر مصر در دستان اخوان المسلمین اداره می‌شود.

 

حجت‌الاسلام الهایی سحر بیان داشت: هفته گذشته 118 متفکر غربی برای رهبر معظم انقلاب نامه نوشتند که امروز جوامع غربی نیاز به مبلغ مسلمان دارد اگر شما اقدام نکنید وهابیت، اروپا و غرب را تصاحب خواهد کرد.

 

استاد حوزه علمیه افزود: امروز اروپا به‌شدت دچار خلأ شده است بنابراین طلاب نباید از امر تبلیغ در عرصه بین‌الملل غافل شوند. وی بیان داشت: نوع بیان در امر تبلیغ بسیار حائز اهمیت است از این رو مبلغان باید امور دینی و محاسن اهل‌بیت(ع) را به‌خوبی بیان کنند.

 

امروز آسیب‌های اجتماعی بسیار دردآور شده و طلاب باید این آسیب‌ها را برطرف کنند. برای جامعه جوان و نوجوان طرح و برنامه ضد تهاجم فرهنگی داشته باشید تا آنان در برابر آماج حملات دشمن مقاوم شوند

   دوشنبه 23 مهر 13971 نظر »

طلبه و خودسازی

 

تقویت اراده

 

طاهره شاکری مدیر مدرسه علمیه کوثر، امروز در جلسه درس اخلاق که در همین حوزه علمیه برگزار شد، گفت: مهمترین هدف طلاب از تحصیل علوم حوزوی ابتدا خودسازی و سپس تبلیغ دین اسلام است.

 

وی افزود: طلبه حین تحصیل علوم دینی علاوه بر تهذیب نفس باید وضعیت و شرایط موجود جامعه را شناسایی و با ترسیم وضع مطلوب با برنامه ریزی دقیق به تبلیغ معارف الهیه اقدام کند.

 

شاکری با تاکید براینکه طلبه باید محاسبه نفس داشته باشد، اظهار داشت: برخی خود معلم اخلاق خودشان هستند این افراد اراده خود را در برابر وسوسه‌های شیطانی تقویت کرده و با اجتناب از گناه دامن خود را به معصیت آلوده نمی‌کنند؛ گناه بیانگر ضعف اراده است.

 

مدیر مدرسه علمیه کوثر با بیان اینکه انسان می‌تواند با اقامه نماز اول وقت اراده خود را تقویت کند، اظهار داشت: سستی و کاهل نمازی اراده انسان را ضعیف می‌کند همچنین روزه گرفتن، کنترل چشم، اجتناب از غیبت، پرهیز از حسادت و در نهایت مخالفت با هوای نفس اراده انسان را قوی می‌کند.

 

وی داشتن الگو و اسوه را برای رسیدن به کمال بسیار ضروری دانست و گفت: طلبه برای آن که بتواند به کمال و سعادت حقیقی دست یابد باید اهل بیت عصمت و طهارت(ع) را الگوی خود قرار دهد چرا که آنان در اوج بصیرت و آگاهی قرار دارند؛ متاسفانه امروز برخی به جای آن که اهل بیت(ع) را الگوی خود قرار دهند سلبریتی‌ها را اسوه خود قرار داده‌اند.

 

شاکری مهمترین برنامه قرآنی را تقوای الهی بیان کرد و افزود: خداوند در قرآن کریم انسان را به انجام واجبات و ترک محرمات توصیه می‌کند تا از این طریق به کمال برسد. علما اهل محاسبه نفس بودند، محاسبه نفس انسان را از گناه باز می‌دارد و به سوی انجام واجبات سوق می‌دهد.

 

مدیر مدرسه علمیه کوثر با بیان اینکه انسان باید هر لحظه منتظر مرگ باشد، گفت: انسان باید بداند از کجا آمده است در کجاست و به کجا خواهد رفت؛ بنابراین طلاب باید در این عرصه مراقب باشند که با خودسازی به اصلاح جامعه نیز اقدام کنند.

   دوشنبه 16 مهر 1397نظر دهید »

اسب های عربی فقط نمی تازند گاهی به چرخ آسیاب بسته می شوند.

 

می دوی و می دوی و می دوی .

از خوابت ،از خوراکت ، از همه مهمتر از زندگی و همسر و فرزندانت می گذری. دیگر دکتر مطب سرکوچه اتان می داند وقتی می روی سر وقتش دردی نداری جز افت فشار زیر بار دویدن های مدام و …. همان سرم همیشگی .

 

می دوی و می دوی و می دوی.

چهره ی تک تک رفقایت را مقابل دیده می آوری و تا می آیی جان بگیری از پشت گرمی اشان پشتت را خالی می کنند.

همانان که وقتی شعارهای حماسی ات را برایشان می خوانی و از آرمان های انقلابی ات برایشان می گویی، مشتاقانه تحسینت می کنند تا پای عمل به میان می آید تنشان می لرزد و کنار می کشند.

این راه هم که الی ماشاءالله سنگ دارد برای زدن پای تک تکشان.

از تمسخرهای بالا دستی ها و حتی آنها که هیچ کاره اند و خود را بالا دستی می دانند بگیر تا اعضای خانواده اشان. _مسخره اید شما هم .

یک مشت آدم بی کار .

_بچه جان بنشین سر درس و مشقت چرا افتادی دنبال فلانی ؟!

_ حالا برای شما چقدر دارد؟

_ بابا با دست خالی که نمی شود.

دوستان که هیچ خود مصممت ، خود راسخت هم با شنیدن این حرف ها گاه پا پس میکشی.می شکنی، می بری.

اما خوب که نگاه کنی همه هم پر بیراه نمی گویند.

خوب نمی شود مدام دور باطل زد و انتظار داشت انبوه جمعیت هم پشتت بیایند.

نمی شود با جیب خالی کار فرهنگی کرد.

پیامبرش هم نتوانست. اگر حضرت آقا فرمودند مسئله ی فرهنگ مهمتر از اقتصاد است، درست فرمودند و باید پی اش را گرفت اما نه با جیب خالی.ثروت خدیجه (س) می خواهد و چاه ها و نخلستان های علی(ع).

 

اگر همچون علی (ع) تن کار کردن در گرمای نخلستان های عربستان را داری بیا جلو!

بیا و بگو :اسب عربی .

نمی شود بچه حزب اللهی مدام بدود و بدود و بدود اما آخرش به این نهاد و آن نهاد التماس کند برای تامین بودجه.

پس کی می خواهد خودش دست به کار شود؟

پس کی می خواهد روی پای خودش بایستد؟

این همه دویدن !

چرا نمی شود آنچه که باید بشود؟ چرا؟!!!!

معلوم است نگاه نیروی حزب اللهی فقط به اندیشه ی مردم است نه سفره اشان.

غافل از اینکه سفره ی پر، بی دغدغه گی می آورد برای شنیدن حرف های نو .

برای شنیدن اندیشه های نو .

سفره که خالی باشد نه تنها بچه حزب اللهی باید بدود که مخاطبش زودتر از او صبحش را با دویدن ، با سگ دو زدن شروع کرده.

او برای یک لقمه نان خود، بچه حزب اللهی برای یک لقمه فهم او .

حالا این دو در دویدن هایشان کی به یکدیگر برسند خدا می داند!

راستش انقلابی گری به دویدن و دور خود تار تنیدن نیست.

باید درد مردم را دید ،که دیده ایم.

دیده ایم چگونه از فقر می نالند.

دیده ایم که چگونه حاضرند امام زمانشان را با یک میلیون تاخت بزنند.

دیده ایم ….. دیده ایم و فقط دل خوش کرده ایم به پابرهنگان و گرسنگان همیشه در صحنه ی انقلاب، حاضر ؛ و غافلیم از ریزش مردم زخمی شهر. آهای اسب های عربی تا کی می خواهید بتازید؟

قدری هم تنتان را به چرخ های آسیاب بسپارید برای تامین آرد .

آردی که بشود فروخت و شکم مردم را با آن سیر کرد و بعد تازه نشست و یک دل سیر برایشان از اندیشه گفت.

 

 

نوشته شده به قلم معصومه رمضانی ، طلبه فارغ التحصیل

   شنبه 14 مهر 1397نظر دهید »

دومین جلسه درس اخلاق

 

 

حجت‌الاسلام موسوی استاد حوزه علمیه، در دومین جلسه درس اخلاق حوزه علمیه کوثر با موضوع «نقش حادثه عاشورا در ادامه راه انقلاب» به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: صفت انقلابی گری و سلحشوری انسان را احیا می‌کند.

 

وی افزود: مهم‌ترین ویژگی شخصیتی امام حسین(ع) سلحشوری و انقلابی گری است با همین صفت سلحشوری بود که حضرت برای حفظ اسلام بایزید بیعت نکردند و مرگ باعزت را به زندگی با ذلت ترجیح دادند.

 

انقلابی گری و سلحشوری انسان را به اوج کمال می‌رساند حجت‌الاسلام موسوی بابیان اینکه انقلابی گری و سلحشوری انسان را به اوج کمال می‌رساند، ابراز کرد: شهدای کربلا افرادی بودند که روحیه انقلابی داشتند برای همین شهادت را با همه وجود انتخاب کردند، آنان روحیه انقلابی گری را از وجود مقدس امام حسین(ع) دریافت کرده بودند.

 

استاد حوزه علمیه درباره قیام عاشورا، اظهار داشت: قیام عاشورا از دو بخش قیام به سیف و قیام به لسان تشکیل می‌شود قیام به سیف تا ظهر عاشورا و قیام به لسان بعد از شهادت شهدای کربلا توسط حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) صورت گرفت.

 

وی ادامه داد: خطبه‌های آتشین و شجاعانه حضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) همه بیانگر وجود روحیه انقلابی گری آن بزرگان است و این نشان می‌دهد که این روحیه انقلابی از وجود مقدس امام حسین(ع) به تمام اطرافیان ایشان نیز انتقال داده شده است.

 

انقلاب اسلامی و روحیه انقلابی گری ریشه در نهضت عاشورا دارد حجت‌الاسلام موسوی با تأکید بر اینکه انقلاب اسلامی و روحیه انقلابی گری ریشه در نهضت عاشورا دارد، عنوان کرد: امام راحل فرمودند: این ظلم است که انقلاب را جدای از عاشورا بدانیم؛ انقلابی گری بیانگر جاری بودن روحیه عاشورایی در وجود انسان‌ها است.

 

استاد حوزه علمیه ادامه داد: در فتنه ۸۸ وزارت خارجه آمریکا اعتراف کرد که ما این فتنه را به‌گونه‌ای طراحی کرده بودیم که می‌توانست نظام را نابود کند؛ در این فتنه همه دشمنان داخلی و خارجی تحت لوای یک پرچم قرار گرفتند و علیه انقلاب متحد شدند تا با کمک هم انقلاب اسلامی را ساقط کنند این فتنه ادامه داشت تا اینکه در روز عاشورا مردم با شعار «لبیک یا حسین(ع)» این فتنه را خنثی کردند.

 

وی افزود: واقعه کربلا موتور محرک همه حرکت‌های انقلابی در برابر استکبار جهانی است؛ بنابراین ما باید روحیه انقلابی گری را در اشعار و هیئات حسینی تزریق و تقویت کنیم تا با تقویت این روحیه در برابر هجمه‌های دشمن مقاوم و غیر قابل نفوذ باشیم.

 

حجت‌الاسلام موسوی وجود روحیه انقلابی گری و تفکر انقلابی را یکی از مطالبات جدی رهبری بیان کرد و گفت: همه هراس و واهمه دشمنان با نظام جمهوری اسلامی ایران وجود همین روحیه انقلابی گری است.

 

امروز مدافعان حرم سنبل روحیه انقلابی گری و تفکر انقلابی است ازاین‌رو دشمنان مدام به تخریب شهدای مدافع حرم می‌پردازند.

 

fatf بزرگ‌ترین ضربه به ملت و روحیه انقلابی گری ایران است استاد حوزه علمیه با تأکید بر اینکه طلاب باید مبلغ روحیه انقلابی گری و سلحشوری باشند، گفت: fatf بزرگ‌ترین ضربه به ملت و روحیه انقلابی گری ایران است، ملتی که با دست خودمحور مقاومت خودش را به دشمن بدهد چیزی برایش باقی نخواهد ماند.

 

امروز با تقویت روحیه ولایتمداری می‌توان روحیه انقلابی گری را حفظ و تقویت کرد.

 

وی افزود: امروز برخی مسؤولان برای اینکه بتوانند با آمریکا مذاکره کنند همه مشکلات کشور را به رهبر معظم انقلاب ربط می‌دهند و می‌گویند رهبری اجازه مذاکره نمی‌دهند تا ما بتوانیم این مشکلات را برطرف کنیم زمانی هم که در مذاکرات شرکت می‌کنند با وقاحت تمام با این ادبیات که همه مذاکرات با اجازه رهبری صورت گرفته با مردم سخن می‌گویند درحالی‌که اگر با اجازه رهبری بوده چرا بندهایی که معظم له فرمودند در برجام ذکر نشده بود.

 

متأسفانه دستانی پس پرده هستند تا نظام را مقصر ناکارآمدی دولت بیان کنند.

 

حجت‌الاسلام موسوی بابیان اینکه مشکلات اقتصادی کشور ربطی به برجام ندارد، عنوان کرد: همه مشکلات اقتصادی کشور داخلی و باهدف تضعیف نظام صورت می‌پذیرد.

 

 

قسمتی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید یاسر موسوی  در مدرسه علمیه کوثر ورامین منتشر در خبرگزاری رسا 

   دوشنبه 9 مهر 1397نظر دهید »

شاخصه های اعتقادی جوان انقلابی از دیدگاه مقام معظم رهبری(مد ظله العالی):

به اعتقاد مقام معظم رهبری( مد ظله العالی) مسئله شاخصه های انقلابی گری هم خیلی مهم است؛ یعنی واقعا بدانیم شاخصه ها چیست، شاخصه ها را درست پیدا کنیم، در ذهن خودمان مشخص بکنیم، از کسانی که مطلع تر از ما هستند، بپرسیم. اگر این کارها انجام بگیرد، این ماندگاری انقلاب، بدون تردید خواهد بود.[1]

در مجموع می توان گفت که انقلابی بودن مستلزم حضور در صحنه شکل گیری انقلاب و براندازی نظام گذشته به عنوان نسل اول نیست؛ بلکه شامل داشتن روحیه انقلابی و همفکری و همراهی با جریان انقلاب و انقلابیون و در نتیجه تسری به نسلهای بعد نیز می شود. بر این اساس، با تحقیق در خصوص شاخصه های انقلابی بودن و بررسی بیانات مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در ده سال اخیر، برخی از این شاخصه ها را به دست آوردیم که در یک تقسیم بندی کلی می توان آنها را در دو حوزه اعتقادی و رفتاری دسته بندی نمود که در ادامه به تبیین آنها می‌پردازیم.

 شاخصه های اعتقادی جوان انقلابی از دیدگاه مقام معظم رهبری(مد ظله العالی):

 

1-   ایمان و اخلاص

ایمان

کلید واژه ایمان یکی از شاخصه‌های مهم تشکیل دهنده منویات رهبر معظم انقلاب است و به دفعات در سخنرانی‌ها، نامه‌ها و دیدارهای خصوصی و عمومی ایشان به آن اشارات فراوانی شده است. از نگاه مقام معظم رهبری یکی از ویژگی‌های جوان انقلابی، ایمان قوی است، جوان در سایه ایمان به خداوند متعال و همچنین عزم راسخ در رسیدن به اهداف می‌تواند آینده این مرز و بوم را در رسیدن به آرمان‌های انقلاب اسلامی تضمین کند.

ممکن است عده‌ای استقامت داشته باشند، ولی دین قوی نداشته باشند. ضرر استقامت و ثبات قدم این افراد، از کافران سست‌ عنصر بسیار بیشتر است. شاید بتوان یاران معاویه را نمونه ای از افرادی دانست که در باطل خود ثبات قدم داشتند و در برابرآنان برخی از یاران حضرت علی (علیه السلام) بودند که در عین اینکه ایمان داشتند، ولی سست عنصر بودند و ثبات قدم نداشتند. هر دو گروه اشکال داشتند. حضرت علی(علیه السلام) ثبات قدم یاران معاویه و سستی یاران خودشان را این گونه تصویر می‌کنند: « به خدا می بینم که این مردم به زودی بر شما چیره می شوند که آنان برباطل خود فراهم‌اند و شما در حق خود پراکنده و پریشان. شما امام خود را در حق نافرمانی می کنید و آنان در باطل پیرو امام خویش. آنان با حاکم خود کار به امانت می‌کنند و شما کار به خیانت. آنان در شهرهای خود درستکارند و شما فاسد و بدکردار.»[2]

ثبات قدم و استقامت و پایداری هنگامی می تواند سودمند باشد که با قوت ایمان همراه باشد. امام صادق (عليه السلام) با اشاره به ثبات قدم فرد با ایمان در راه خدا می فرمایند: «مؤمن از آهن هم سخت تر است، زیرا آهن هنگامی که در آتش گذاشته شود نرم می گردد، ولی مؤمن اگر کشته شود و بار دیگر زنده شود و بازگردد، دلش تغییر نمی کند.»[3]

مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در بررسی ویژگی ایمان این شاخصه را به عنوان علاج کار کشور می‌دانند و می فرمایند: «علاج کار کشور عبارت است از بیداری مردم، حفظ انگیزه های ایمانی مردم، به کار گرفتن جوانان پرانگیزه و مؤمن و تقویت درونی کشور. این تنها راه است. ملّت ایران باید از درون قوی بشود؛ اقتصادش قوی بشود. علمش قوی بشود، دستگاه های مدیریتیش قوی بشوند و بالاتر از همه، ایمانش روز به روز قوی‌تر شود.این راه علاج است. این همان راهی است که تا امروز ملت ایران رفته است.»[4]

ایمان راستین به خداوند، یکی از ارکان مهم انقلابی بودن است. از آنجا که هر حرکت انقلابی در راه خداوند، مقابله با دشمن به حساب می آید، این مقابله به نصرت و یاری خداوند نیاز دارد که می فرماید: (إن الله يدافع عن الذين آمنوا)[5] همانا خداوند از کسانی که ایمان آورده اند، دفاع می کند.»؛ البته نصرت (دفاع) خود را شامل اهل ایمانی می‌گرداند که با تمام قوا در میدان باشند و انقلابی بودن را پیشه خود سازند. همچنین، اگر جامعه اسلامی، روحية انقلابی را با ایمان به خدا همراه سازند، بی تردید کمک و نصرت الهی در انتظار آنان خواهد بود.[6]

مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در دیدار با خانواده های شهدای مدافع حرم و هفت تیر، با ذکر این نکته، فرمودند: «ایمان به خدا، اعتقاد به جهاد و انگیزه قوی جوانان مؤمن و انقلابی، منابع قدرت نظام اسلامی در جنگ نامتقارن با جبهه استکبار است.»[7]

در جای دیگر می‌فرمایند: «انسان انقلابی باید در کنار ایمان به خدا، متدیّن و مؤمن به اسلام و انقلاب باشد. رهبر معظم انقلاب که در این خصوص معتقدند: «جوانی که تربیت می شود در کار فرهنگی، باید به معنای واقعی کلمه اعتقاد داشته باشد به استقلال کشورش؛ مؤمن به مبانی انقلاب و نظام، مؤمن به فرهنگ اسلامی، خوش بین، خوش روحیه. کار فرهنگی این است.»[8]

با نگاهی واقع بینانه به وضعیت جوان امروزی که در تیررس هزاران فتنه دینی و فرهنگی قرار گرفته است، حفظ ایمان و تقویت معنویت یکی از نشانه های مبارزه آشکار جوانان مؤمن و انقلابی با دسیسه ها و فتنه گری های دشمنان این انقلاب است. رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای مجلسن خبرگان رهبری می فرمایند: «واقعیت دیگری که ازآن نباید غفلت کرد، انگیزه های دینی در نسل امروز انقلاب است. یک وقت هست که ما پیرمردهایی که از دوره انقلاب باقی مانده ایم، ما انقلابی باقی مانده ایم، اما جوان های ما از دست رفته اند. می بینیم اینجوری نیست. ما امروز در سرتاسر کشور، از همه قشرها و در دانشگاه ها جوانان انقلابی بسیار داریم. جوانی که هم متدین است وهم انقلابی به اعتقاد من شأن این جوان از جوان انقلابی اول انقلاب بالاتر است. چرا؟ چون آن روز اولا آن انقلاب با آن عظمت و پرهیجان اتفاق افتاده بود؛ ثانیا اینترنت وماهواره نبود و این همه تبلیغات گوناگون نبود. جوان در معرض این همه آسیب نبود. جوان امروزه در معرض این همه آسیب هاست. اینترنت جلوی اوست، این همه تلاش دارد می شود برای اینکه این جوان را منحرف کنند، [اما] این جوان متدین باقی می ماند؛ نمازخوان است، به نماز اهمیت می دهد، نماز شب می خواند، نافله می خواند، در مراسم مهم دینی شرکت می کند، پای انقلاب می ایستد، شعارهای از دل برآمده میدهد. اینها چیزهای مهمی هستند. نسل امروز انقلاب به نظرما یکی از افتخارات بزرگ است. این یک واقعیتی است، باید این را دید.»[9]

در نهایت می فرمایند: «معنویت هم بحمدالله در کشور ما رو به رشد است. جوانان ما اهل ذکر، دعا، اهل قرآن ، و اعتکاف اند. ما آن تعداد از جوان هائی را که در این کشور اهل توجه به معنویت اند، به نسبت در جای دیگری سراغ نداریم و نشنیده ایم. آن طوری که از قرائن داریم مشاهده میکنیم، وجود ندارد این تعداد جوان مؤمن، علاقه مند، با این همه عوامل تخریب و اغوائی که برای جوان ها در سرتاسر دنیای امروز با وسایل مدرن دارند فراهم میکنند.»[10]

 اخلاص

اخلاص یکی دیگر از شاخصه های جوان مؤمن انقلابی که رهبر معظم انقلاب بارها بر آن تأکید کرده اند اخلاص است خداوند در آیات قرآن شرایطی را برای پذیرش اعمال صالح بیان کرده است؛ زیرا بدون قبولی عمل صالح نمی توان امیدی نسبت به آثار و برکات آن داشت. اصولا انسان هرکارنیکی را که انجام می‌دهد به هدف دستیابی به آثار مادی و معنوی آن است. این آثار زمانی تحقق می یابند که شرایط تأثیرگذاری عمل فراهم باشد. از مهم ترین شرایطی که قرآن برای هر عملی بیان کرده اخلاص است، اخلاص مصدر باب افعال از ریشه خلوص و خلاص به معنای پاك شدن از آمیختگی است.[11]

خالص یعنی کالایی که با چیزی ممزوج و مخلوط نباشد و حقیقت اخلاص، انجام دادن عمل برای خدا و به انگیزه تقرب به اوست.[12] از نظر قرآن ارزش هر فردی بستگی به اعمال عبادی دارد که با اخلاص به جا می آورد.[13] خداوند می فرماید کسب اخلاص در اعتقاد و عمل، مایه ارزشمندی انسان در نزد او خواهد شد؛ [14] پس اگر عملی فاقد عنصراخلاص باشد و عمل صالح با اموری دیگر چون شرک و ریا آمیخته شود، آن عمل فاقد ارزش خواهد بود و خداوند آن را نمی پذیرد .[15] در قرآن به صورگوناگونی به حقیقت اخلاص پرداخته شده است. تعبیر برخی آیات، به جا آوردن عبادات واعمال و قراردادن همه شئون زندگی و مرگ فقط برای خدا (لله) است [16] و تعبیر آیاتی دیگر، انجام دادن عمل برای طلب وجه خداست.[17]

باتوجه به اهمیت فوق العاده اخلاص در اسلام، رهبر معظم انقلاب نیز یکی از مهم ترین عناصر و شاخصه های جوان مؤمن انقلابی را اخلاص می دانند. ایشان می فرمایند: «عنصر دیگری که برای همه بسیجیان و جوان ها در هر نقطه ای از این عرصه عظیم که مشغول کار هستند، باید به عنوان شاخص مطرح باشد اخلاص است. فرمود اگر کسی در میدان جهاد فی سبیل الله دنبال یک خواسته شخصی برود، دنبال غنیمت برود و کشته شود، شهید فی سبیل الله نیست. شرط شهادت وشرط مجاهد فی سبیل الله بودن این است که حرکت او فی سبیل الله باشد، الله باشد؛ یعنی اخلاص داشته باشد. انگیزه های شخصی، گروهی و فامیلی، رودربایستیهای رفاقتی اگر در حرکت ما تأثیر گذاشت، این اخلاص را مشوب ومشکل درست می کند. بی اخلاصی در یک جایی خودش را نشان خواهد داد.»[18]

مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) درباره‌ی اخلاص چنین می فرماید:

ادامه »

   یکشنبه 8 مهر 1397نظر دهید »

تأثير شب و روز جمعه بر دعا

 

 

در روايات ما شبِ جمعه و روز جمعه را از نظر اثرگذاري شان بر روي دعا به طور خاص مطرح مي کنند. روايات در اين زمينه بسيار است.


در باب شب جمعه ما روايات متعددي داريم ؛يک روايت از پيغمبر اکرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) است که حضرت فرمود:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُنْزِلُ مَلَكاً إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا كُلَّ لَيْلَةٍ فِي الثُّلُثِ الْأَخِيرِ»؛ خداوند در هر شب، در ثلث آخر شب، فرشته اي را به آسمان دنيا فرو مي فرستد؛«وَ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ»؛ شب جمعه هم که مي شود از اوّل شب مي فرستد؛«فَيَأْمُرُهُ فَيُنَادِي»، به او فرمان مي دهد، پس او ندا مي کند. حالا نداهايش چيست؟

«هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ»؛ آيا درخواست کننده اي هست که من درخواستش را اجابت کنم؟

«هَلْ مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ»؛ آيا توبه کننده اي هست که توبه اش را بپذيرم؟

«هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛ آيا کسي هست که طلب آمرزش کند و او را بيامرزم؟

«يَا طَالِبَ الْخَيْرِ أَقْبِلْ»؛ اي کسي که طالب خوبي ها هستي، روي بياور؛

«يَا طَالِبَ الشَّرِّ أَقْصِرْ»؛ اي کسي که ـ نعوذبالله ـ به سمت شرّ داري مي روي، دست بردار.

«فَلَا يَزَالُ يُنَادِي بِهَذَا إِلَى أَنْ يَطْلُعَ الْفَجْرُ»؛ اين فرشته آن قدر ندا مي کند تا سپيده دم بدمد.

«فَإِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ عَادَ إِلَى مَحَلِّهِ مِنْ مَلَكُوتِ السَّمَاءِ».

وقتي که فجر طالع مي شود، برمي گردد به همان محلّ خودش که ملکوت آسمان است.

 


روايت ديگر، روايتي است که ابوبصير از امام باقر (عليه السلام) نقل مي کند. تفاوت دو روايت را خوب دقت کنيد؛ آن روايت اوّل اين بود که خدا يک فرشته را مي فرستد که ندا کند؛ امّا در روايت دوم مي فرمايد خودِ خدا ندا مي کند. حضرت مي فرمايد:


«إنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَيُنَادِي كُلَّ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ إِلَى آخِرِهِ»، خداي متعال هر شب جمعه از سر شب تا آخر شب، از بالاي عرش ندا مي دهد: «أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لآِخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُجِيبَهُ»؛ آيا بنده اي هست که مرا بخواند و از من براي آخرت و دنيايش درخواست کند، تا قبل از آنکه فجر طالع شود که جوابش را بدهم؟

«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَتُوبُ إِلَيَّ مِنْ ذُنُوبِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَتُوبَ عَلَيْهِ»؛ آيا بنده مؤمني هست که قبل از طلوع فجر از گناهانش توبه کند تا من توبه او را بپذيرم؟

«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ قَدْ قَتَّرْتُ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَسْأَلَنِي الزِّيَادَةَ فِي رِزْقِهِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأَزِيدَهُ وَ أُوَسِّعَ عَلَيْهِ»؛ آيا بنده مؤمني هست که من از نظر رزق و روزي بر او تنگ گرفته باشم، بيايد از من توسعه رزق و روزي را تقاضا کند و روزي بطلبد تا من روزي دنيايي اش را توسعه دهم؟

«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ سَقِيمٌ يَسْأَلُنِي أَنْ أَشْفِيَهُ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ فَأُعَافِيَهُ».آيا بنده مؤمني هست که بيماري داشته باشد و بيايد از من شفا بخواهد قبل از اينکه فجر طالع شود تا من هم او را شفا دهم؟

اين روايت مفصل است و ادامه دارد. به همين مقدار در اين دو روايتي که خواندم دقت کنيد؛ هم مسأله امور معنوي را مطرح مي کنند، هم امور مادّي را؛ هم گرفتاري هاي معنوي را که انسان از بار گناه، سبکبار شود و هم مسأله حاجات دنيوي اش را مطرح مي کند. البته روايت اوّل به صورت کلي فرمود:
«فَيُنَادِي هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِيَهُ»؛ آيا کسي هست که از من درخواستي کند، تا من به او بدهم؛ امّا روايت دوم اين درخواست ها و حاجت ها را بخش بخش مي کند.

 

حاجات معنوي و آخرتي


امام باقر (عليه السلام) به ابوبصير، اوّل به طور کلّي مي فرمايد
«أَلَا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ يَدْعُونِي لآِخِرَتِهِ وَ دُنْيَاهُ»؛ اوّل اين مطلب کلّي را فرمود؛ «دنيا» و «آخرت». اوّل هم آخرت را مطرح مي کند. در بين امور آخرتي هم اهمّ امور براي من اين است که گناهانم آمرزيده شود. مي گوييم «دفع ضرر» اولي است از «جلب منفعت»؛ آيا بهتر نيست که انسان جلوي ضرر را بگيرد تا بخواهد جلب منفعت کند؟ اصلاً عاقل اينگونه است.

 

مي گويد اوّل ضرر نکنم؛ منفعت پيش کش! لذا اوّل سراغ اين مي رود. البته اينجا «دفع ضرر» نيست، بلکه «رفع ضرر» است. يعني مسأله آمرزش نسبت به گناهان مطرح است. لذا اوّلاً امور معنوي که اهمّ امور است را مطرح فرمود؛ در امور معنوي هم اهمّ آن چيست؟ آمرزش گناهان است که رفع مانع است.

 

سخنان آقا مجتبی تهرانی دیده شده در نرم افزار سخنرانی مکتوب .

   پنجشنبه 5 مهر 13971 نظر »

1 ... 10 11 12 ...13 ... 15 ...17 ...18 19 20 ... 89

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 76
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 10923
  • 1 ماه قبل: 46980
  • کل بازدیدها: 891324
رتبه وبلاگ