حجاب
حجاب حریمی میان زنان و مردان نامحرم است و سبب فروکش کردن غریزه جنسی می شود.
حجاب بیانگر وقار و افتخار یک زن است .
حجاب،بوی خوش عفاف و پاکدامنی است .
حجاب تلالو شبنم بر چهره است زن،این موجود ظریف،مظهر جمال خلقت است .
حجاب نوعی ارزش و احترام برای زنان به دنبال می آورد تا نامحرمان هوسران، آنها را با دیده حیوانی ننگرند
دانلود تلخیص کتاب مسئله حجاب نوشته شهید مرتضی مطهری
داستان کمک امام زمان (عج) به فردی تازه مسلمان
حجت الاسلام اعتمادیان نقل می کنند : در ایامی که به انگلستان جهت تبلیغ رفته بودم ،یک روز که به منزل یکی از دوستان دعوت شده بود وقتی وارد حیاط منزل شد، با تعجب دید که آنجا نیز بساط دیگ و آتش و نذری امام حسین (علیهالسلام) برپاست، همه پیراهن مشکی بر تن کرده و شال عزا به گردن آویخته و عزادار حضرت سید الشهداء اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) هستند.
در این میان متوجه یک زوج جوان که خیلی عاشقانه در مجلس امام حسین (علیهالسلام) فعالیت میکردند، شد و وقتی از حال آنها جویا شد، متوجه شد که آن دو مسیحی بودهاند و مسلمان شدهاند و هر دو پزشک هستند.
مرد متخصص قلب و عروق و زن هم فوق تخصص زنان. برایش جالب بود که در انگلستان، برخی از مردم این طور عاشق اهل بیت (علیهالسلام) باشند و مخصوصاً دو پزشک مسیحی، مسلمان شوند و با این شور و حال و با کمال تواضع در مجلس امام حسین (علیهالسلام) نوکری کنند.
کمی نزدیکتر رفت، با آن زن تازه مسلمان شروع به صحبت کردن نمود و از او پرسید که به چه علت مسلمان شده و علت این همه شور و هیجان و عشق و محبت چیست؟
او گفت: «درست است، شاید عادی نباشد، اما من دلم ربوده شده، عاشق شدم و این شور و حال هم که میبینی به خاطر محبت قلبی من است.» از او پرسید: «دلربای تو کیست؟ چه عشقی و چه محبتی!؟»
پاسخ داد: «من وقتی مسلمان شدم، همه چیز این دین را پذیرفتم، به خصوص این که به شوهرم خیلی اطمینان داشتم و میدانستم بیجهت به دین دیگری رو نمیآورد.
نماز و روزه و تمام برنامهها و اعمال اسلام را پذیرفتم و دیگر هیچ شکی نداشتم. فقط در یک چیز شک داشتم و هر چه میکردم دلم آرام نمیگرفت و آن مسئله آخرین امام و منجی این دین مقدس بود که هرچه فکر میکردم برایم قابل هضم نبود که شخصی بیش از هزار سال عمر کرده باشد و باز در همان طراوت و جوانی ظهور کند و اصلاً پیر نشود.
در همین سرگردانی به سر میبردم تا اینکه ایام حج رسید و ما هم رهسپار خانه خدا شدیم. شاید شما حج را به اندازه ما قدر ندانید. چون ما تازه مسلمانیم و برای یک تازه مسلمان خیلی جالب و دیدنی است که باشکوهترین مظاهر دین جدیدش را از نزدیک ببیند.
وقتی اولین بار خانه کعبه را دیدم، به طوری متحول شدم که تا به آن موقع این طور منقلب نشده بودم. تمام وجودم میلرزید و بیاختیار اشک میریختم و گریه میکردم. روز عرفه که به صحرای عرفات رفتیم، تراکم جمعیت آن چنان بود که گویا قیامت برپا شده و مردم در صحرای محشر جمع شده بودند.
ناگهان در آن شلوغی جمعیت متوجه شدم که کاروانم را گم کردهام، هوا خیلی گرم بود و من طاقت آن همه گرما را نداشتم، سیل جمعیت مرا به این سو و آن سو میبرد، حیران و سرگردان، کسی هم زبانم را نمیفهمید، از دور چادرهایی را شبیه به چادرهای کاروان لندن میدیدم، با سرعت به طرف آنها میرفتم، ولی وقتی نزدیک میشدم متوجه میشدم که اشتباه کردهام.
خیلی خسته شدم، واقعاً نمیدانستم چه کنم. دیگر نزدیک غروب بود که گوشه ای نشستم و شروع کردم به گریه کردن، گفتم خدایا خودت به فریادم برس! در همین لحظه دیدم جوانی خوش سیما به طرف من میآید.
جمعیت را کنار زد و به من رسید. چهرهاش چنان جذاب و دلربا بود که تمام غم و ناراحتی خود را فراموش کردم. وقتی به من رسید با جملاتی شمرده و با لهجه انگلیسی فصیح به من گفت: «راه را گم کرده ای؟ بیا تا من قافلهات را به تو نشان دهم.»
او مرا راهنمایی کرد و چند قدمی بر نداشته بودیم که با چشم خود «کاروان لندن» را دیدم! خیلی تعجب کردم که به این زودی مرا به کاروانم رسانده است. از او حسابی تشکر کردم و موقع خداحافظی به من گفت : «به شوهرت سلام مرا برسان».
من بی اختیار پرسیدم: «بگویم چه کسی سلام رسانده؟» او گفت : «بگو آن آخرین امام و آن منجی آخرالزمان که تو در رمز و راز عمر بلندش سرگردانی! من همانم که تو سرگشته او شده ای!» تا به خودم آمدم دیگر آن آقا را ندیدم و هر چه جستجو کردم، پیدایش نکردم.
آنجا بود که متوجه شدم امام زمان عزیزم را ملاقات کردهام و به این وسیله طول عمر حضرت نیز برایم یقینی شد. از آن سال به بعد ایام محرم، روز عرفه، نیمه شعبان و یا هر مناسبت دیگری که میرسید من و شوهرم عاشقانه و به عشق آن حضرت خدمتش را میکنیم و آرزوی ما دیدن دوباره اوست.»
تمنای وصال ، حسن محمودی ، نشر همای غدیر ، ص ۱۰۷
خلع سلاح ناجا به بهانه یک فیلم
به گزارش مشرق؛ مسعود یارضوی فعال رسانهای در کانال خود نوشت:
درباره فیلمی که اخیراً از برخورد گشت ارشاد با یک خانم قانونشکن منتشر شد و انتقادهای پیرامونی آن، چند گفتنی و دانستنی وجود دارد:
اول: مجرم به لحاظ شرعی و قانونی حقوقی حتی فراتر از شهروندان معمولی دارد. اما اکثریت این حقوق پس از الصاق دستبند به دستانش است نه قبل از آن!
در واقع قانون و عقل برای پیش از این لحظه مجبور است دست پلیس را در چارچوبهای قانونی از جمله اخطار، شلیک، ضرب و شتم و غیره باز بگذارد. به سخن دیگر اینکه فکر میکنید چرا پلیسها تفنگ یا باتوم دارند؟! دلیلش ساده است. چون هیچ مجرمی خودش دستانش را به دستبند نمیسپارد و لذا برای دستگیری او و در صورت عدم تمکین به اخطار پلیس، به خشونت نیاز است.
دوم: در کجای دنیا ابتدا به ساکن قانون میشکنند، بعد به پلیس مملکت میگویند «مگر ارث پدرت است؟» به او میگویند «بیشرف»؟! و پلیس هم مثل زردنبو میایستد و تماشا میکند؟ (مثل روایت منتشره در همین فیلم) مجازات این کار تنها در آمریکای کدخدا! اعدام در لحظه است. در جاهای دیگر را نمیدانم؟!
سوم: نمیدانم وزیر محترم کشور با این روندی که در قبال نیروی انتظامی پی گرفتهاند، به کجا خواهند رفت؟! اینکه در درگیری مسلحانه خیابانی به مأموران اجازه استفاده از سلاح داده نشود تا اینکه بروند زیر اتوبوس محمد ثلاث و له شوند و بمیرند.
اینکه در قبال پاکستان سعودی و روشن کردن تکلیف مرزهایش بی در و پیکرش انقدر شاهد اهمال باشیم که سالی چند مرزبان ما کشته شوند و به گروگان بروند. و اینکه به جای دفاع از پلیس کشور، با شانتاژ یک جوجه اردک زشت (مسیح علینژاد)در خارج از کشور، دستور بررسی فیلمی داده شود که به گواه شرع و قانون، هیچ خلاف قانون مصرّحی از سوی پلیس در آن نیست… جملگی از نظر من رمق بچههای ناجا را میگیرد و معلوم نیست چه ناامنیهای بزرگی را شامل مردم، کشور و همین آقایان و خانمهای منتقد کند!
فیلم را ببینید
راهبرد و نظام راهكارهاي فمنيسم در بعد اقتصادي زنان
جوهرهي فمنيسم آن است كه حقوق، مزيتها، مقام و وظايف نبايستي از روي جنسيت مشخص شوند، به عبارت ديگر، نقطهي كانوني همهي جنبشهاي فمنيستي، توجه و اذعان به محروميتها و نابرابريها و تبعيضها عليه زنان در جامعهي مردم سالار است، اما چگونگي تبيين علل ايجاد چنين محروميتهايي و همچنين روشها و راهكارهاي مبارزه با اين تبعيضها، احيا و استيفاي حقوق از دست رفتهي زنان، آنها را از يكديگر متمايز ميسازد. (سخايي، 1385، ص 201)
فمنيستها در حوزهي حقوق و وظايف اجتماعي زن و مرد قائل به تشابه بوده و هر گونه تفاوت در نقشها و حقوق را حمل به نابرابري و ظلم كرده و خواستار به قراري تشابه كامل ميان زن و مرد است.
فمنيستها به اين اعتقاد هستند كه خانواده به شكل هستهاي آن باعث انقياد و تحت سلطه در آمدن زن و باز توليد روابط مردم سالاري در جامعه ميشود و بايد كنار گذاشته شود.
فمنيسم به عنوان يك مكتب فكري بشري كه ريشه در بنيانهاي فكري و فلسفي عصر روشنگري دارد، مبتني به اصول متعددي چون اومانيسم، اسكولاريسم، فردگرايي، ليبراليسم است. (چراغي كوتياني، 1389، ص 151)
از آنجايي كه اولين جريانات فمنيستي در بستر ليبراليسم شكل گرفت، شعار برابري به تبع آموزههاي ليبرالي، مورد توجه فمنيستها واقع شد و مبالغه نيست اگر بگوييم محوريترين و چالش انگيزترين آموزهي فمنيسم كه از سويي تأثيرگذارترين آموزهي فمنيستي در عرصهي عمل اجتماعي و سياسي و فرهنگي نيز محسوب ميشود، آموزهي برابري است. (رودگر، 1388، ص 119)
موج دوم فمنيسم با شكست ساختار خانواده و ازدواج و تجويز آزادي بي حد و حصر جنسي به بهانهي مبارزه با مباحث كليشهاي زنان، نه تنها كرامت و شخصيت زنان را خدشهدار كرد بلكه جايگاه زنان در نقشهاي مادري و خانهداري را زير سؤال بدره موج دوم فمنيسم با تأكيد بيش از حد بر اشتغال و مشاركتهاي اجتماعي و سياسي، زنان را مجبور ميكرد كه براي رسيدن به يك هويت درست و ابراز وجود از خود به دنبال يك هويت مردانه براي خود باشند در اين شرايط نظام سرمايهداري كه به نيروي انساني كار ارزان قيمت شديداً نيازمند بود، همراه با فمنيسم فضايي را ايجاد كرد كه زنان از خانه و زندگي خانوادگي خود خارج شوند و به اشتغال به كار غير مادري روي بياورد. (اقبالي، 1388، ص 203)
موج سوم فمنيسم از اواخر دههي 80 آغاز شد، فمنيستها دريافته بودند كه وضعيت زندگي زنان به موقعيتي پر تناقض تبديل شده است كه اين قشر را دچار كه هويتي كرده و نتوانسته است منزلتي متناسب با ساختارهاي روحي و جسمي وي ايجاد كند. (اقبالي، 1388، ص 145)
فمنيستها مهمترين مانع در برابر كسب برابري اقتصادي را وجود نقشهايي همچون نقش مادري و خانگي زن و نقش نانآوري مرد را در داخل خانوادهي سنتي، سنتي ميدانند و خانواده و عملكرد بيولوژيك مادري را نهادهاي اصلي قدرت مردان و به بردگي كشاندن زنان طبق خواستهي مردان ميدانند. (يزداني، 1382، ص 190)
فمنيسم جنگ خود عليه خانهداري را با نفي ازدواج سنتي همراه كرده است، فمنيستها براي آنكه بتوانند زنان را براي اشتغال تمام وقت خارج از خانه ترغيب نمايند بايد هرگونه عاملي را كه موجب ميشود زنان به خاطر آن از اين عامل صرفنظر نمايند بر طرف كنند. از مهمترين اين عوامل، مادر شدن و نگهداري و پرورش فرزندان است كه به طور طبيعي زن را ترغيب ميكند بيشتر در خانه بماند، ليكن فمنيستها با تلاش جهت گسترش مهد كودكها براي نگهداري فرزندان و گسترش مراكز پيشگيري و تسهيل سقط جنين براي جلوگيري از مادر شدن فقط به دنبال آزاد نمودن زنان از هر قيد و بندي براي جلوگيري از اشتغال به كار مادري ميباشند. (سخايي، 1385، ص 201)
بر مبناي دو اصل فردگرايي و تساوي مطلق ميان زن و مرد، راهبرد اصلي در چنين نگرشي در بعد اقتصادي زندگي زنان، برابري اقتصادي زنان با مردان است و تنها روش دستيابي به آن كسب درآمد توسط زن به واسطهي اشتغال تمام وقت در خارج از خانه است، فمنيست معتقد است كه زن و شوهر بايد مانند دو هم اتاقه هم جنس زندگي كنند و آنچه كنند و آنچه مسلم است اين است كه هر دوي آنها با كسب درآمد به واسطهي داشتن شغل استقلال اقتصادي خود را حفظ نمايد. (گراگليا، 1386، ص 98)
با توجه به اين تفكرات نظام راهكارهاي ارائه شده توسط فمنيستها جهت تحقق اين هدف عبارت است از:
تلاش جهت تصويب حقوق و تكاليف اقتصادي همسان با مردان براي زنان
فمنيستها به ويژه فمنيستهاي اوليه، به صورت افراطي هر قانوني را كه بر اساس تفاوتهاي جنسيتي شكل ميگرفت، حتي اگر به نفع زنان ميبود مخالف با اصل برابري و در جهت تحكيم اصل تفاوت و در دراز مدت به ضرر زنان تلقي ميكردند، براي نمونه آنها قوانين حمايتي براي زنان را نوعي توهين به آنها و ضعيف دانستن آنها ميداند.
در اجتماع نيز وظايف شغلي، مديريتي، سياسي و آموزشي بايد به طور مساوي و فارغ از هر گونه جنسيت محوري فراهم شود و در قوانين كار، هيچ فرقي بين زن مرد لحاظ نشود. (رودگر، 1388، ص 123)
تحقير و عدم ارزشگذاري معنوي و مادي براي هر گونه فعاليت زن در خانواده
ويژگي بارز فمنيسم معاصر اين است كه نقش سنتي زن به عنوان همسر و مادر را مورد تحقير قرار دهد، دوبوار و فريدان، كه به عنوان سردمداران موج دوم فمنيسم مطرح هستند بر اين باور هستند كه زنان زماني به كمال خود ميرسند كه نقش سنتي خود، يعني مادري و همسري را رها كند و تنها به دنبال كار اقتصادي و تحصيلات باشند.
آنان معتقدند، كار در خانه و همسري زن را مانند يك بچه نگه ميدارد و او را از محيط بيروني جدا ميكند. (سخايي، 1385، ص 211)
نگاه فمنيستها به زنان خانهدار نگاه نامهربانانهاي است و معتقد بر اين هستند كه نقش زنان يا توليد كننده است يا طفيلي.
سست نمودن یا نابودی خانواده به عنوان اصلیترین جایگاه تبعیض و ظلم علیه زنان
فمینیستها مهمترین مانع در برابر کسب برابری اقتصادی را وجود نقشهایی همچون نقش مادری و خانگی زن و نقش نانآوری مرد در داخل خانوادهی سنتی، سنتی میدانند و خانواده و عملکرد بیولوژیک مادری را نهادهای اصلی قدرت مردان و به بردگی کشاندن زنان طبق خواستههای مردان میدانند. (یزدانی، 1382، ص 234)
فمینیسم جنگ خود علیه خانهداری را با نفی ازدواج سنتی همراه کرده است، فمنیستها برای آنکه بتوانند زنان را برای اشتغال تمام وقت خارج از خانه ترغیب نمایند، باید هرگونه عاملی را که موجب میشود زنان به خاطر آن از این عامل صرفنظر نمایند بر طرف کنند، از مهمترین این عوامل، مادر شدن و نگهداری و پرورش فرزندان است که به صورت طبیعی زن را ترغیب میکند بیشتر در خانه بماند، لیکن فمنیستها با تلاش جهت گسترش مهدکودکها برای نگهداری فرزندان و گسترش مراکز پیشگیری و تسهیل سقط جنین برای جلوگیری از مادر شدن ناخواستهی زنان فقط به دنبال آزاد نمودن زنان از هر قید و بندی برای جلوگیری از اشتغال به کار مادری میباشند.
عدم تلقی صحیح از نقش مادری است که موجب شده است فمنیستها آن را مانعی بر سر راه پیشرفت زنان بدانند و یا امکان تقسیم کار مادری میان زن و مرد را پر رنگ میکند، از نظر فمنیسم مادری صرفاً زایمان و پرستاری مهربانانه است و این کار از سایر روانشناسان آشنا به روانشناسی کودک نیز ساخته است، از نظر اسلام آنچه که نقش مادری را غیرقابل جایگزین میکند همان نقشی است که فمنیستها به آن صفت مهربانانه دادند یا کلاً از آن غافل بودهاند، تحمل مشکلات دوران بارداری و زایمان و پرورش از بارزترین مصادیق عشقورزی است که هیچ پرستاری نمیتواند آن را خلاصه نماید. (سخایی، 1385، ص 236)
یکی دیگر از نقشهایی که مورد غفلت فمنیستها قرار گرفته است، تأثیر علم، روحیه، پاکی و آرامش مادران بر سلامت جسمی و معنوی جامعه است.
بخشی از مقاله فرزانه کچویی
جامعه امروز ما بسیار نیازمند عفاف و حجاب است…
عفاف وحجاب
اینکه پیامبر(ص) فرمودند: «العُلَماءُ وَرَثَةُ الأنبياءِ»، این جمله خبریه به داعیه انشاء القاء شده است؛ یعنی بکوشید که از انبیاء ارث ببرید؛ در نتیجه کسی که وارد حوزه شد باید بکوشد تا به آن مقامی برسد که از انبیاء ارث ببرد و وارث آنها شود.
فرق جوهری بین ارث مال و ارث علم وجود دارد؛ در ارث مال تا مورث نمیرد چیزی به وارث نمی دهند اما در ارث علم، تا خود وارث نمیرد چیزی نصیب او نمی شود، انسان تا زمانی که به درجه «موتوا قبل ان تموتوا» نرسد به مقام «وَرَثَةُ الأنبياءِ» نخواهد رسید و این کار ممکن است چرا که اگر ممکن نبود از ما نمی خواستند.
این فرمایش پیامبر(ص) که فرمودند «حاسِبُوا اَنْفُسَکُم قبلَ اَن تُحاسَبُوا و زِنُواها قبلَ اَنْ تُوزَنُوا؛ خویشتن را محاسبه کنید قبل از آنکه به حساب شما برسند و خویش را وزن کنید قبل از آنکه شما را وزن کنند»، برای رسیدن به همین مقام است.
اگر این امر واقع شود، آنگاه دیگر ذکورت و انوثت مطرح نخواهد بود، برخلاف ارث مال، در ارث علم فرقی بین مرد و زن نیست؛ هر که عالم تر و با تقواتر باشد بهره بیشتری از علم خواهد بود. در صدر اسلام زنان بسیاری بودند که پیش از شوهرانشان اسلام آوردند در حالی که شوهرانشان همچنان در راه کفر شمشیر می زدند، بنابراین اساس کار همان قرب الهی، طهارت و کشتن هوا هوس است، اگر می خواهید برهان و حکمت را سرمایه خود قرار دهید باید بال و پر دیگری طلب کنید! طبق فرمایش حضرت امیر علیه السلام کسانی در قرب الهی موفق ترند که ابتدا هوا و هوس خود را کشته باشند.
هرگز نباید در مسیر کسب علم توقف کرد، طبق بیان امام مجتبی علیه السلام در امور دنیوی همواره پایین تر از خود را ببینید اما در علم و دانش همواره بالاتر از خود را الگو قرار دهید؛ استاد اگر همواره نگاهش به شاگردان خود باشد هرگز پیشرفت علمی نخواهد کرد، بلکه باید مرتب درجات بالاتر علم را در نظر داشته باشد لذا در حوزه ها شرح حال علما را می خواندند تا ضمن آشنایی با سیره آنها به این بیاندیشند که ما چرا مانند آنها نباشیم؟!
شما باید عالمانه و عاقلانه این مسائل را خوب برای زنان جامعه تبیین و به جامعه منتقل کنید که آنکه انسان را آفرید فرمود با پارچه ای سر و گردن و سینه خود را بپوشانید، آنکه روسری خود را بر می دارد نمی داند دارد در مقابل قرآنی می ایستد که فرمود «لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ». مو که وسیله زینت است در فقه ما دارای حرمت و آسیب زدن به آن، حتی دارای جریمه و دیه می باشد یعنی اگر کسی موی فرد دیگری را بتراشد یا به آن آسیب بزند باید دیه یا جریمه بدهد، کسی که این حدود را برای موی انسان تعیین نموده است، همو دستور داده که موی سر زنان پوشیده باشد.
جامعه امروز ما بسیار نیازمند عفاف و حجاب است. قرآن می فرماید زن خوب می تواند الگو و نمونه برای جامعه خوب باشد، در اینجا دیگر صحبت از زن و مرد نیست، می فرماید مریم(س) الگوی همه افراد خوب جامعه است، در نتیجه یک زن می تواند به این مقام برسد که برای همه افراد خوب جامعه الگو باشد.
مادرشدن و فرزند آوری، تربیت درست فرزندان و همسرداری از مهمترین وظایف زنان است که به زن شخصیت و مقام والا می بخشد. ازدواج، رهاورد آسمانی پیامبر(ص) است، ازدواج هرگز به معنی اجتماع مذکر و مونث نیست! وگرنه اجتماع مذکر و مونث در ابرها، گیاهان و حیوانات نیز وجود دارد اما در خصوص انسان صحبت از تشکیل بنای مستحکم نکاح جهت رشد انسانی است.
دیدار جمعی از مدیران، اساتید و طلاب جامعه الزهرا با آیت الله جوادی آملی https://goo.gl/xpnR2i 23 اسفندماه 96
زن اسلامی، در اجتماع اثرگذار، مدیر خانواده و مایه آرامش مرد است
شاخصه زن غربی، جلب توجه مردان و برهنگی است.
رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار مداحان به مناسبت سالروز ولادت حضرت زهرا (س): زن در منطق اسلام یک الگو و چارچوب کاملی دارد؛ زن اسلامی عبارت است از آن موجودی که دارای ایمان و عفاف است، متصدی مهمترین بخش تربیت انسان است، در اجتماع اثرگذار است، رشد علمی و معنوی دارد، مدیر کانون بسیار مهم خانواده است و مایهی آرامش جنس مرد است.
همهی اینها در کنار خصوصیات زنانگی مثل لطافت، رقت قلب و آمادگی برای دریافت انوار الهی است. این الگوی زن اسلامی است. در مقابل، در تاریخ همیشه یک الگوی انحرافی وجود داشته است؛ امروز آن الگوی انحرافی، زن غربی است که خصوصیت او بهجای همهی خصوصیات برجسته و ممتازی که از زن اسلامی بیان کردیم، این است که بتواند نظر مردان را جلب کند و موجب التذاذ مرد شود.
لذا شاخصهی زن غربی برهنگی است. میبینید که مرد باید در مراسمهایشان کاملاً پوشیده باشد و زن هرچه ممکن است عریان باشد. عدالت جنسیتی غربیها فقط حرف است بانوان صاحبمقام غربی یکی پس از دیگری اعلام کردند که مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند زن غربی مظهر مصرف، آرایش، جلوهگری در مقابل مردان و وسیلهی هیجان جنسی مردان است؛ بقیهی حرفهایی که میزنند مثل عدالت جنسیتی، همه حرف است و ظاهر قضیه است؛ باطن آن، چیز دیگری است.
شنیدهاید که تعداد قابل توجهی از بانوان صاحبمقام غربی در همین چندماه قبل، یکی پس از دیگری اعلام کردند که در زمان جوانی در جریان مسائل اداری مورد سوءاستفاده قرار گرفتند، با زور و خشونت! اینها تازه زنهای برجستهی غربی بودند…
اسلام در را بر روی آن مسیری که جنس زن را به این نقطهی انحراف برساند، بهوسیلهی «حجاب» بسته است. حجاب، وسیلهی مصونیت زن است نه محدودیت.
امروز پرچم استقلال هویتی و فرهنگی زنان، در دست زنان ایرانی است و بانوان ایرانی با حفظ حجاب، استقلال هویتی و فرهنگی خودشان را دارند اعلام میکنند و به دنیا صادر میکنند؛ یعنی دنیا دارد سخن جدیدی را میشنود: زن میتواند در میدانهای اجتماعی حضور فعال و تأثیرگذاری عمیق داشته باشد -که امروز زنان کشور ما چنین تأثیرگذاریای دارند- درعینحال حجاب و عفاف و وجه تمایز، در معرض سوءاستفادهی مردان قرار نگرفتن، خود را در حد وسیلهی التذاذ مردان بیگانه و زیادهطلب پایین نیاوردن و تحقیر نکردن، اینها از خصوصیات زن امروز ایرانی است.ما این الگو و چارچوب را داریم.
در میان بانوان ما بعضی در حد بسیار خوب و بعضی در حد متوسط به این الگو توجه دارند.
اینکه ۴دختر فریب بخورند و روسری را بردارند، مسئلهی حقیری است.
آن چیزی که من را حساس میکند این است که از دهان یک گروهی از خواص، مسئلهی «حجاب اجباری» مطرح میشود پولهای زیادی خرج میکنند، فعالیت زیادی میکنند، صدها رسانه را به کار میگیرند تابتوانند به طُرق مختلف روی هویت مستقل زن مسلمان اثرگذاری کنند.
اینهمه خرج و زحمت و فکر پشت سر این کار است اما تلاششان عقیم است.
نتیجهی کارشان این است که چهار تا دختر در گوشهکنار فریب بخورند یا انگیزههای گوناگون پیدا کنند که روسری را بردارند که یعنی مثلاً ما چه شدیم.
همهی آن تلاش نتیجهاش خلاصه میشود در این مسئلهی کوچکِ حقیر. تا اینجا مسئلهای نیست.
آن چیزی که من را حساس میکند این است که میبینید از دهان یک گروهی از خواص، مسئلهی «حجاب اجباری» مطرح میشود. این معنایش این است که یک عدهای -انشاءالله نادانسته- همان خطی را دنبال میکنند که دشمن نتوانسته با آنهمه خرج آن را به نتیجه برساند.
روزنامهنگار و روشنفکر و آخوند [هم] در آنها هستند. [میگویند] اینکه امام(ره) فرمودند «زنها باحجاب باشند»، همهی زنها را نگفتند! حرف بیخود، ما آنوقت بودیم، ما خبر داریم. امام(ره) در مقابل یک منکر واضحی که بهوسیلهی پهلوی و دنبالههای پهلوی [رایج شده بود] مثل کوه، محکم ایستادند. حالا آقا میگوید این گناه که از غیبت بزرگتر نیست، چرا شما برای غیبت کسی را تعقیب نمیکنید! انسان اینجا از عدم تشخیص رنج میبرد.
ما که نگفتیم اگر کسی در خانه روسریاش را مقابل نامحرم برداشت تعقیب میکنیم. آن کاری که در ملأ انجام میشود یک کار اجتماعی و تعلیم عمومی است و برای حکومتی که با نام اسلام آمده، تکلیف ایجاد میکند. حرام، کوچک و بزرگ ندارد.
حالا کسی در خلوت یک کار غلطی میکند، آن بین خود او و خداست؛ اما آنچه در مقابل چشم مردم است، حکومت اسلامی -مثل حکومت پیامبر و حکومت امیرالمؤمنین- وظیفه دارد در مقابل آن بایستد.
این منطق که میگوید اجازه دهید مردم خودشان انتخاب کنند، خب برای شرابفروشی هم هست. این حرف را در مقابل همهی گناهان بزرگ اجتماعی میتوان گفت؛ این حرف شد؟ شارع مقدس بر حکومت اسلامی تکلیف کرده که مانع از رواج حرام الهی در جامعه بشود. حکومت اسلامی موظف است مقابل حرام و گناه بایستد.
پذیرش سراسری حوزه های علمیه
طاهره شاکری مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، درباره پذیرش حوزه علمیه ورامین در ترم جدید، گفت: پذیرش این حوزه از ۳ بهمن آغاز شده و تا پایان بهمن ادامه دارد.
وی افزود: پذیرش حوزه علمیه ورامین در سطح دو کارشناسی بین سنین ۱۸ تا ۳۵ سال است که طبق معدل مرکز مدیریت قبولی آنها را اعلام کرده و از متقاضیان صرفا یک مصاحبه گرفته میشود، پس از پذیرش بانوان پذیرفته شده باید تمام وقت و هر روز در کلاسها حضور داشته باشند.
مدیر مدرسه علمیه کوثر ورامین درباره برنامههای فرهنگی این حوزه عنوان کرد: هر هفته شنبهها دروس اخلاق، نماز جماعت و قرائت قرآن به صورت همیشگی برگزار میشود، بزرگداشت دهه فجر یا ایام فاطمیه نمونههایی از برنامههای فرهنگی در مقاطع خاص است.
وی در پایان با توصیه به طلاب خاطرنشان کرد: طلابی که وارد حوزه علمیه میشوند باید به اهداف والای طلبگی توجه داشته باشند چراکه وظایف یک طلبه و سرباز امام زمان(عج) صرفا در درس و تحصیل خلاصه نمیشود بلکه علم را باید با معنویت تلفیق کرده و به پیشرفت جامعه اسلامی توجه داشته باشند
چه کسی حجاب را اجباری کرد؟/ حسنروحانی
«طرح مساله پوشش و حجاب زنان در اسفند ۱۳۵۷ بدون مشکل نبود و تا مدتها مسئولین را به خود مشغول کرد. پس از ۲۲ بهمن که سازمانها و ادارات دولتی کار خود را آغاز کردند و مدارس نیز از اواسط اسفند به فعالیت پرداختند، شمار زیادی از خانمهای کارمند و دانشآموزان دختر، بدون حجاب و با سر برهنه در ادارت و سازمانهای دولتی حاضر میشدند و در میان آنها گاهی زنان باحجاب در اقلیت بودند.
بعضی پرستاران بیمارستانها و پزشکان و معلمان زن نیز بدون روسری به محل کار خود میرفتند و در خیابانها هم زنان بیحجاب رفت و آمد داشتند. البته زنان باحجاب نیز فراوان بودند و در همه جا به چشم میخوردند. به هر حال اول بار، علمای قم به بیحجابی زنان اعتراض کردند و گفتند: درحکومت اسلامی همه زنان باید باحجاب باشند.
امام نیز در یکی از بیانات خود به لزوم حجاب برای زنان اشاره کردند و همین باعث شد عدهای از زنان بیحجاب در خیابانها تظاهرات کنند و در مقابل کاخ دادگستری و نخستوزیری تحصن نمایند.
در این هنگام نیز آقای طالقانی پای پیش گذاشت و سخنانی درباره حجاب ابراز کرد و گفت: «حجاب اجباری نداریم و خانمها باید خودشان حجاب را انتخاب کنند.» در اینجا نظر آقای طالقانی با نظر علمای دیگر متفاوت بود.
به یاد دارم روزی آقای بنیصدر به سازمان رادیوتلویزیون در جامجم رفته بود و در آنجا زنان بیحجاب دور وی جمع شده و پرسیده بودند که دلیل لزوم حجاب زنان چیست.بنیصدر در پاسخ بحثی کرد و در ضمن گفت: زنها باید روسری سر کنند، زیرا از موی سر آنان اشعهای متصاعد میشود که باعث میشود چنین و چنان شود! این سخنان موجب تعجب همه شده بود. گروهکها و مجاهدین خلق هم اطلاعیه میدادند که حجاب نباید اجباری باشد.
در دولت موقت هم بحث بود که آیا حجاب باید اجباری شود یا نه. خلاصه همان طور که اشاره کردم، آقای طالقانی در سخنرانی خود گفت: ما نمیتوانیم زنان اهل کتاب را مجبور به پذیرفتن حجاب کنیم، ولی مسلمانان را میتوانیم تشویق کنیم که حجاب داشته باشند و در هر صورت نباید کسی را به زور باحجاب کنیم. با وجود این، در ستاد ارتش با دوستان تصمیم گرفتیم حجاب الزامی کنیم، که آغازی برای وزاتخانهها و ادارات دولتی باشد.
طرح اجباری شدن حجاب در ادارت مربوط به ارتش، به عهده من گذاشته شد و بدین جهت در گام اول، همه زنان کارمند مستقر در ستاد مشترک ارتش را که نزدیک به سی نفر بودند، جمع کردم و پس از گفتگو با آنان قرار گذاشتیم از فردای آن روز با روسری در محل کار خود حاضر شوند. زنان کارمند که همگی به جز دو یا سه نفر بیحجاب بودند، شروع کردند به غر زدن و شلوغ کردن، ولی من محکم ایستادم و گفتم: از فردا صبح دژبان مقابل درب ورودی موظف است از ورود خانمهای بیحجاب به محوطه ستاد مشترک ارتش جلوگیری کند.
پس از ستاد ارتش، نوبت به نیروهای سهگانه رسید. در آغاز به پادگان دوشانتپه رفتم و همه کارمندان زن را که تعداد آنها هم زیاد بود در سالنی جمع و درباره حجاب صحبت کردم. در آنجا زنها خیلی سر و صدا راه انداختند اما من قاطعانه گفتم: «این دستور است و سرپیچی از آن جایز نیست.» بعد توضیح دادم که ما نمیگوییم چادر سر کنید، بحث چادر مطرح نیست، سخن بر سر استفاده از روسری و پوشاندن سر و گردن است.
در نهایت، در آنجا هم گفتم به دژبان دستور دادهایم از فردا هیچ زن بیحجابی را به پایگاه راه ندهند. در نیروی زمینی و نیروی دریایی نیز برای کارمندان زن صحبت کردم و با خواندن آیات و روایات و کشاندن بحث حجاب به مسائل اجتماعی و سلامت جامعه و ارائه دلایل مختلف درباره لزوم حجاب، موضوع را تبیین کردم و دست آخر نیز با بخشنامه، رعایت حجاب الزامی شد.
بحمدالله این تلاشها نتیجه مثبت داشت و پس از تعطیلات نوروز، همه زنان کارمند در ارتش با روسری به محل کار خود میآمدند. در وزاتخانهها و سازمانهای دولتی و حتی صداوسیما نیز بهتدریج حجاب عملی شد و همه زنان با روسری از خانه بیرون میآمدند. البته در روزهای رفراندوم هنوز شماری از زنان بیحجاب بودند و با سر برهنه در پای صندوقهای رای حاضر شدند، ولی [پس از دستور من جهت اجباریکردن حجاب توسط دژبان نظامی در ارتش] این معضل اجتماعی خیلی زود جمع و جور شد و به سامان مناسبی رسید.»
خاطرات حسن روحانی/ مرکز تحقیقات استراتژیک/ جلد اول/ صفحه ۵۷۱-۵۷۳
دختران خیابان انقلاب
دختران خیابان انقلاب چه کسانی هستند ؟
تصاویر واقعی دختران خیابان انقلاب
۱:۰۶
ارتین ایندیک محقق آمریکایی و یکی از مقامات بلند پایه آمریکایی:
هر زن محجبه در کوی و برزن ایران ، به منزله پرچم جمهوری اسلامی است. لذا ما برای براندازی این نظام باید این حجاب را سست کنیم
.دیگر وقت آن نیست که دانشجویان را به خیابان ها بکشانیم ، بلکه باید حجاب را از سر زنان برداشت
و از این طریق می توان نظام اسلامی ایران را نابود کرد.
* * * * * *
چقدر چفیه ها خونی شد تا چادری خاکی نشود
خواهرم؛
فقط با دوست می توان قهر کرد، غریبه ناز ما را نمی کشد
نکند تو را خواب ببرد و حجابت را آمریکا …