یک کرسی آزاد اندیشی کوچک



در مورد علت اصلی کشف حجاب در فضای مجازی نظر ۵ تن از دختران جوان را به عنوان یک جامعه آماری کوچک مورد بررسی قرار دادیم .


زینب ۲۵ ساله موافق حجاب 

به نظر من انسان وقتی حجاب دارد یعنی انقدر برای خودش ارزش قائل است که با خودش فکر میکند هر کسی ارزش این را ندارد که زیباییهای من را ببیند . من فکر می کنم حجاب یک ارامش درونی به انسان میدهد که آن ارامش در بی حجابی نیست ، زن وقتی با حجاب است فکرش وسیع ترو آزاد تر است ولی وقتی بی حجاب شد همه فکرش به این میگذرد که امروز برای خود نمایی چه کار کنم ، وفکر میکنم حجاب یه لذت شیرینی دارد که اگه هر کسی درکش کند حاضر نیست با هیچ لذت دیگری عوضش کند.

من فکر میکنم نصف این بی حجابی ها در فضای مجازی به خاطر جو زدگی هست و البته خانواده هم خیلی مهم است ، رابطه مادر با دختر و رابطه پدر با پسر خیلی مهم است و همچنین انتخاب دوست هم در با حجاب بودن و بی حجاب بودن تاثیر دارد . من دوست هایی داشتم با حجاب اما از وقتی که رفتن دانشگاه از این رو به اون رو شدند و این یعنی همان جو زدگی که گفتم .


عاطفه ۱۸ ساله موافق حجاب 

به نظرمن حجاب برخلاف نظربعضیها نه تنهامحدودیت نیست بلکه آزادی محض است
زن وقتی بداند جسمش ازنگاه نامحرم محفوظ است وهــر کسی نمیتواند در مورد او نظربدهند در دلش احساس آرامش میکند ,وقتی هم کسی از لحاظ فکری آرامش داشته باشه خود به خود خودش رو آزاد میبیند و پوششش را محدودیت به حساب نمی آورد و باور میکند که میتواند در جامعه حضور داشته باشد,کار کنه و خیلی هم موفق باشد

امروز در دنیاخیلی از زنهای آمریکایی و اروپایی که اغلب جزء زنهای مطرح وموفق هستند به اسلام و حجاب رو آوردن و به این نتیجه رسیدند که حجاب نه تنها محدودشان نمیکند بلکه آرامشی برایشان بوجود می آورده که در یک عمر بی حجابی نداشتند و همگی در مصاحبه های که داشته اند ، باور داشتند سالهایی از عمرشون را از دست دادند که میتوانستند باحجاب و آرامش بی نهایتش همراه باشد .این در حالی است که بعضی دخترها وزنهای ایرانی از حجاب بیزارند وبه حال زنهای اروپایی بی حجاب غبطه میخورند.

حجاب یعنی ارزش,ماوقتی یه چیز باارزش داریم آن را از نگاه دیگران محفوظ نگه میداریم.ما طلا وجواهراتمان را جعبه نگه میداریم,کتابهایمان را مرتب جلد میکنیم,پس چرا خودمان و جسممان که باارزشترین دارایی مایست محفوظ نگه نداریم؟!

حجاب یعنی ماارزش خودمون رو میدونیم و حاضر نیستیم زیباییهامونو به نگاه های ارزون هر رهگذری بفروشیم. اندام و زیبایی های زن از هنر خداست,کمترین کار زن برای تشکر از این هنر نمایی این است که این هنر را داشته باشد که این زیبایی ها را بپوشاند و حفظ کند .

الان بی حجابی های که تر فضای مجازی وجود دارد اصلش در دنیای واقعی است ..نمیشود اصل را رها کرد و فرع را چسبید..اول باید حجاب در دنیای واقعی شکل بگیرد تا عکسش بتواند وارد فضای مجازی بشود .


فائزه ۲۶ ساله مخالف حجاب 
من باحرفایی که زده شده مخالفم ، نمیگویم بی حجابی خوب است یا بد . ولی این را قبول ندارم که کسی که چادر سرش میکند ذهنش از کسی که چادر ندارد بهتر کار میکند .حجاب یک امر اختیاری و صرفا کسی که این را رعایت نمیکند نباید گفت ذهنش فقط درگیر مد و اینجور مسائل پیش میرود .نه حجاب محدودیت می آورد ونه بی حجابی بی بندو باری .

الان جامعه ما طوری شده که بعضیا توسط همان چادر و حجاب کاراهایی میکنند که آبروی هرچی مومن وباحجاب است را بردند .پس همان بهتر بی حجاب باشند تا با آبروی کسی هم بازی نکنند.
هیچ ربطی هم به دانشگاه و دوست بد و خوب ندارد بستگی به خود انسان داره ، والبته جنبه .که بعضی از مردم ما جنبه ندارند . یک سری تحت تاثیر غرب قرار میگیرند و دست به هرکاری میزنند حتی شده خود فروشی البته به روش اینترنتی …


کشف حجاب تو فضای مجازی ؛ این یک جو زدگی تحت تاثیر قرار گرفتن است .مشکل میدانید چیست .مثلا همین اینترنت ، تلگرام ، اینستا ، به یکباره وارد کشور میشود در صورتی که جوانای ما طرز صحیح کار با آن ها را یاد نگرفتند .مشکل این است که ما همیشه صورت مسئله را پاک میکنیم .اول باید بیایم اموزش بدهیم غلط را از درست و درست را از غلط یاد بدهیم ، نه اینکه برای استفاده نکردن فیلتر کنیم یا هزار راه دیگر .الان عصر ارتباطات است و حق هر کسی است که با دنیای بیرون ارتباط داشته باشد اما چطور و به چه قیمتی ؟به قیمت به حراج گذاشتن خود فرد ؟! و مشکل این است که هیچ اموزشی داده نشده و نمیشود .


محدودیت بیش از حد ، سخت گیری های بی مورد واساساً همه اینها باعث شده عده ای از جوانان این مملکت عقده ای بشنوند. با این تیپای جدید و این عکسا و….می خواهند مثلا خودشان را مطرح کنند .جامعه هم مثل خانواده است البته در مقیاس بزرگتر …وقتی در یک خانواده به بچه ها سخت گیری های بی اساس و بی دلیل میشود مخصوصا در سن بلوغ باعث میشود که بچه نسبت به خانوادش دیدگاهش عوض و شاید هم بد شود .جامعه هم همین است با همین سخت گیری ها کاری کردند که جوانان از دین و اسلام وحجاب زده بشنوند و رو بیارند به کارهایی که یک جوان در یک کشور غربی انجام میدهد چون جوان ایرانی فکر میکند او درست عمل می کند چون کشورش به او حق انتخاب نمیدهد ….واین به معنای فاجعه.


فرشته ۲۲ ساله مخالف حجاب 
به نظر من هرکس چیزی دوست دارد یا حجاب یا بی حجابی ، حجاب پاکی فرد با حجاب را نشان نمیدهد خیلی از افراد با همان چادر خیلی کار ها میکنند.
به نظر من مردم دو دسته اند کاملا یا چادری یا مانتو یی ؛ مهم نوع رفتار و نوع پوشش و ازهمه مهم تر تربیت خانوادگی فرد است یک نفر مانتوییی باشد و پوشش او کاملا خوب باشد یا نه برعکس اینها بر میگیرد به خود آدم به نظر من اگه فردی بخواهد با دانشگاه رفتن نوع رفتارش کاملا عوض شود یا مثلا رفتاردوست واطرافیان روی او تاثیر بگذارد خیلی فرد بی جنبه ای است .


اکرم ۳۵ ساله موافق حجاب 
به نظرم حجاب برای زنان ضروریست زن و مرد مانند سنگ و شیشه می ماند ، نمی شود گفت زنان بدون حجاب باشند چون به دنبال آزادی هستند ،چرا که حضور زن بد حجاب در جامعه برای فرد و خانواده تبعات فراوانی به دنبال دارد ، در فضای مجازی نیز حتی بعضی افرادی که در جامعه حجاب دارند چون فکر می کنند در فضای مجازی کسی آن ها را نمی شناسد و آزادتر هستند کشف حجاب میکنند و این یعنی عدم اعتقاد درست به حجاب.

 

ودر نهایت برای جمع بندی نظرات ، نظر رهبر معظم انقلاب را به عنوان نظر کارشان قرار داده ایم 

نظر حضرت آیت الله خامنه ای در مورد حجاب :

« مسأله حجاب به معنای منزوی کردن زن نیست، اگر کسی چنین برداشتی از حجاب داشته باشد برداشتش کاملاً غلط و انحرافی است… حجاب به هیچ وجه مزاحم و مانع فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی و علمی نیست.»

دلیل این رویکرد آن است که حجاب - هرچند بسیار مهم و جدی- نه یک عنصر مستقل و انتزاعی، بلکه نقطه‌ای است از مجموعه نقاط متعدد و متنوعی که در مجموع تعریف اسلام از زندگی، انسان، دین و روابط اجتماعی را شکل می‌دهند و دارای غایت و هدف بسیار کلان و گسترده‌ای هستند و حفظ و ترویج ارزش‌هایی را تضمین می‌کنند که از خلال آن‌ها جامعه و فرد آرمانی محقق می‌گردد: «باید گوهر انسانی در زن و مرد رشد پیدا کند، این یک مسأله ارزشی است… مسأله حجاب مسأله‌ای است که اگر چه مقدمه است برای چیزهای بالاتر، اما خود یک مسأله ارزشی است. ما که روی حجاب این قدر مقیدیم به خاطر این است که حفظ حجاب به زن کمک می‌کند تا بتواند به آن رتبه معنوی عالی خود برسد و دچار آن لغزشگاه‌های بسیار لغزنده‌ای که سر راهش قرار داده‌اند نشود.»


حال برای تأمین این هدف چه باید کرد؟ وقتی حجاب یکی از اساسی‌ترین عناصر جامعه اسلامی و رمز صلاح و سداد زن مسلمان - به عنوان رکن خانواده- تلقی می‌شود و دشمن هم به همین سبب بیش و پیش از هر چیز آن را هدف قرار داده، برای محافظت از آن و گسترش آن چه باید کرد؟


«بهترین راه تأمین حجاب هم همین است که با منطق برخورد شود… آن چیزی که در اساس لازم است و مهم‌تر از همه، این است که شما ذهن این دختر جوان، یا این زن را - که عمده هم خانم‌های جوان هستند- با اهمیت حجاب آشنا کنید، یعنی به او تفهیم کنید که حجاب از لحاظ شرعی و از لحاظ منطقی این است. در ذهن او استدلال صحیح را در مورد رعایت حجاب راسخ کنید. شما با تبلیغات کار کنید، یعنی همان حربه‌ای را که افراد مورد نظر شما برای سست کردن اعتقاد به حجاب به کار می‌برند شما هم به کار ببرید… از لحاظ اجتماعی هم به ترویج دیدگاه خودتان بپردازید.»۱

 

 

۱_ دیده شده درhttp://farsi.khamenei.ir/others-note?id=12532

   پنجشنبه 16 دی 1395نظر دهید »

خاطرات شکنجه زندان های ساواک 

 


مرضیه حدیدچی(دباغ) متولد ۱۳۱۸، از جمله زنان مبارز انقلاب اسلامی است که فعالیت ها و حرکت های سیاسی خود را از سال ۴۶ آغاز کرد؛ وی در طول مبارزات خود، توسط ساواک دستگیر شد و به همراه دخترش در زندان های مخوف رژیم پهلوی شکنجه های سختی را تحمل کرد. خانم دباغ که از چندی پیش به‌دلیل عارضه‌ی قلبی در بیمارستان بستری شده بود، صبح امروز (پنج‌شنبه ۲۷ آبان ۹۵) دار فانی را وداع گفت. 


این مبارز انقلاب اسلامی پس از آزادی از زندان به خارج از ایران رفته و در پاریس نیز به عنوان محافظ، حضرت امام خمینی(ره) را همراهی می کند. مسئولیت هایی چون فرماندهی سپاه همدان، ۳ دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی و قائم مقامی جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران علاوه بر مبارزات ایثارگرانه و شجاعانه در برگ های ذرین دفتر زندگی این بانوی مجاهد به چشم می خورد. در سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بخشی از خاطرات این بانوی مبارز انقلابی را که به نقل از خودش در کتاب خاطراتش نقل شده مرور می کنیم.


سال ۱۳۵۲حدود ۲ ماه از شکسته شدن محاصره خانه می گذشت، اما من هیچ گاه از اندیشه لو رفتن و دستگیری فارغ نمی شدم. همسرم در این ایام چون در بازار مشکلاتی برایش پیش آمده بود به توصیه دیگر دوستانش در شرکت ملی ساختمان به عنوان حسابدار مشغول به کار شد و بیشتر ایام دور از خانه و در شهرستان به سر می برد. او شبی پس از سه ماه دوری برای دیدن خانواده اش آمده بود، من نیز تازه از سفر همدان برگشته بودم. چند روزی بود که به خاطر تولد بچه یکی از اقوام که خود در زندان بود به آنجا رفته بودم.



شبی که افراد خانواده دور هم جمع شده از احوال هم سخن می گفتیم ناگهان در خانه به صدا درآمد. دختر بزرگم رفت و در را باز کرد و آمد و گفت «مامان! پرویزخان آمده!» دریافتم که برای دستگیری ام آمده اند. شوهرم را به پشت بام فرستادم و گفتم «با تو کاری ندارند، به دنبال من آمده اند، شما بالای سر بچه ها بمانید!» پرویز و سایر مأموران از من خواستند که بدون سر و صدا همراه شان بروم. بچه ها دورم جمع شده بودند و گریه و زاری راه انداختند و داد می زدند «مامان ما را کجا می برید! مامان ما را نبرید!..».


ساواکی ها می خواستند به هر نحوی که شده آنها را ساکت کنند، می گفتند «با مادرتان کاری نداریم، پاسخ چند سؤال را که داد برمی گردانیمش، شما تا شامتان را بخورید، او برمی گردد!» به محض خروج از خانه در کوچه به فرزند یکی از اقوام داماد بزرگم برخوردم و گفتم «برو به فلانی (که از مرتبطین گروه بود) بگو که مرا بردند. مراقب خانه ما باشد»، مأموری متوجه این گفت وگوی کوتاه شد جلو آمد و سرزنشم کرد که «چرا حرف زدی؟» گفتم «او سلام کرد و من جوابش را دادم حرفی با او نزدم» ماشین شان را نشان داد و گفت «زیادی حرف نزن، برو سوار شو!»


مأموری جلوتر از من در صندلی عقب ماشین نشسته بود، دیدم اگر سوار ماشین شوم آن دیگری هم طرف دیگرم خواهد نشست و من میان آن دو قرار می گیرم. گفتم «من بین دو نامحرم نمی نشینم، به جلو می روم شما سه نفر عقب صندلی بنشینید» با اسلحه تهدیدم کردند «برو بالا! مسخره بازی در نیاور… دو تا نامحرم!» گفتم «بکشیدم ولی من بین دو نفر مرد نامحرم نمی نشینم» هر چه می گذشت زمان به نفع شان نبود، بالاخره همان طور که من می خواستم شد.


به نزدیکی های توپخانه (میدان امام خمینی) که رسیدیم، عینک دودی کاملاً ماتی به من دادند، گفتم «من عینکی نیستم» گفتند «عجب دیوانه ای است این…!» خلاصه عینک را به چشمم زدم و حرف های بی ربطی می زدم، تا خودم را بی خبر نشان دهم و گفتم «آقا هر چه زودتر سؤال های مرا بپرسید، باید زود برگردم، بچه هایم هنوز شام نخورده اند، صبح زود باید برای رفتن به مدرسه بلندشان کنم».


به کمیته مشترک رسیدیم، در کمیته فهمیدم ساواک اطلاعات زیادی از من در دست دارد، این که من با این تعداد بچه و مشکلات زیاد زندگی و با وجود زن بودنم دارای ارتباطات و فعالیت های سیاسی گسترده بودم، حساسیت شان را بیشتر برمی انگیخت.


شکنجه ها با سیلی و توهین و به تدریج با شلاق و باتوم و فحاشی جان فرسا شروع شد. چند بار دست و پایم را به صندلی بستند و مهار کردند و کلاهی آهنی یا مسی بر سرم گذاشته و بعد جریان الکتریسیته با ولتاژهای متفاوت به بدنم وارد می کردند که موجب رعشه و تکان های تند پیکرم می شد. شلاق و باتوم، کار متداول و هر روز بود که گاهی به شکل عادی و گاهی حرفه ای صورت می گرفت. در مواقع حرفه ای آنقدر شلاق بر کف پاهایم می زدند که از هوش می رفتم. بعد با پاشیدن آب هوشیارم کرده مجبور می کردند تا راه بروم که پاهایم ورم نکند. دردی که بر وجودم در اثر این کار مستولی می شد، طاقت فرسا و جانکاه بود.


یک بار وقتی در اثر درد ضربات شلاق بیهوش شدم و دوباره چشم باز کردم، خودم را در داخل اتاقی که در آن یک میز و صندلی بود، دیدم. پشتم به شدت درد می کرد و زخم هایم می سوخت. از وحشت و ترس خود را به دیوار چسباندم تا اگر دوباره برای شکنجه آمدند، پشتم از ضربات شلاق درامان بماند؛ از شدت خستگی چشم هایم را نمی توانستم باز کنم، صدای پایی شنیدم. چشم هایم را نیمه باز نگه داشتم، دیدم مأموری وارد شد خدا عذابش را زیاد کند چشم هایم را کاملاً بستم و به خدا توکل کردم.

ادامه »

   پنجشنبه 27 آبان 1395نظر دهید »

زنان بهشتی 

 

 

سه زن هستند که خدا عذاب قبر را از این ها برداشته و در قیامت با حضرت زهرا سلام الله محشور می شوند . 

اول ؛ زنی که بر نداری شوهرش صبر کند ، به هیچ کس نمی گوید که چیزی ندارد و بر نداری شوهرش صبر می کند . اینها عذاب قبر ندارند ، حضرت زهرا سلام الله ۳ روز در منزل چیزی نداشت ولی به علی علیه السلام نگفت که در خانه چیزی نداریم .

 

دوم : زنی که بر بداخلاقی شوهرش صبر می کند ، اگر زنی خوش اخلاق است و شوهرش بد اخلاق است این زن درخانه مرد بداخلاق غریب است و برعکسش هم است مرد خوش اخلاق در خانه زن بداخلاق غریب است . حدیث داریم کسی که با اهل بیتش خوش اخلاقی می کند عمر طولانی می کند ..

 

سوم : زنی که مهریه اش را ببخشد ، حدیث داریم کسی که مهریه اش کم است اختلافشان کمتر است ، مهریه زیاد را برای چه می گیرند ، اتفاقا قصه برعکس است ، مهریه که زیاد است ( زن و مرد ) به اختلافات بیشتری بر می خورند .

 

 

سخنان مرحوم آیت الله مجتهدی، شنیده شده .

   سه شنبه 4 آبان 13953 نظر »

ما داریم می پزیم .

 

یک غذایی دارند فرانسوی ها ، قورباغه می خورند ، قورباغه را می اندازند در قابلمه و زیر آن را روشن می کنند ، آرام ، آرام که داغ می شود این واکنش نشان می دهد و لحظه ای می آید که این قورباغه می پزد .

ما از داخل به لحاظ فرهنگی داریم می پزیم ، حجاب از ایران وارد اسلام شده است و این نظر ویل دورانت است . چون در ایران قبل از اسلام همه محجبه بودند . الان کجاییم ؟ اگر شما در گوگل بنویسید چرا ایرانی ها ، اولین چیزی که می آید این است که چون دختران ایرانی زیبا هستند . خوب شامی ها هم زیبا هستند ، لبنانیها هم زیبا هستند ، چرا آن ها را نمی گویند ؟ 

چون بلایی سر ما آمده که یک دختر ایرانی مثل شب عروسیش آرایش کرده می آید در خیابان یعنی در زیباترین حالتش بعد این سطح توقع مردان را بالا می برد .

مردها چشمانشان عاشق می شوند وبه خاطر همین به آن ها می گویند که چشمان خود را درویش کنند ، نتیجه اش چی می شود ، وقتی سطح توقع بالا رفت در مورد ازدواجش شک می کند و می گوید این چه زنی است که من دارم چون همسر او تمام وقت که آرایش کرده نیست  …

 

امروزه متاسفانه دختران ایرانی دارند رقابت می کنند برای عرضه خودشان به مردان و کسی هم که این وسط ضرر می کند خود دختران هستند چون سطح توقع مردها را بالا برده اند .

قدیم ، زمان ایران باستان مردها مرد بودند سرهایشان پایین بود و خانم ها هم رعایت می کردند و این قدر مقایسه کردن هم نبود نتیجه چی می شد ؟ این که دو نفر رابطه عاشقانه داشتند ..

ما داریم فرهنگی می پزیم .

 

 

سخنان استاد علی اکبر رائفی پور ، شنیده شده .

   چهارشنبه 27 مرداد 1395نظر دهید »

مشغولیت فکری 

 

ما باید برگردیم ببینیم فکرم به چه جیزی درگیر است ، ببینیم فکرم مشغول چه چیزی است ، امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند : مواظب افکارتان باشید که افکار شما گفتار شما می شود ، مواظب گفتارتان باشید که گفتار شما عمل شما می شود ، مواظب اعمالمان باشید که عادتتان می شود ، مواظب عادتتان باشید که شخصیت شما می شود .

اول فکر می کند ، بعد حرفش را می زند ، بعد به آن عمل می کند بعد به این عملکردش عادت می کند و دیگر می شود ملکه اش وشخصیتش .

 

یک قدری فیلتر جلوی ذهنمان بگذاریم و اجازه ندهیم هر چیزی به ذهنمان بیاید که فکرمان مشغول شود . ما باز کردیم منافذ فکرمان را که هر چه آمد خوش امد و فکرمان با آن مسئله در گیر می شود …. فکرت که درگیر شد ، لحظه نفوذ شیطان همان لحظه است ……

 

آقا چرا وضع جامعه ما ، وضع حجاب اینقدر دارد سقوط کند . در زمان شاه ، وضع و حال آن هایی که بد بود خوب معلوم بود اما خانواده های متدین حجابشان خیلی با امروز متفاوت بود .

 

زمان شاه ، تلویزیون رادر خانه نمی آوردید و می گفتید جعبه شیطان است …

اما حالا زن و بچه های ما در امان نیستند ، امروز تلویزیون را آورده اید خانه و همه چیز را هم نگاه می کنید ، بعضی ها هم ماهواره هم آورده اند و فیلم های ترکی هم نگاه می کنند و فکر می کنند که خیلی خانواده آزاد و پیشرفته و روشنفکر هم هستند ، نمی دانند دارند عقب می روند .

حالا در جامعه ای که جلوی چشم دختران ما کسانی هستند که خیلی بخواهیم به آن ها ارفاق کنیم باید به آن ها بگوییم بد حجاب …

فلان خانمی که هزار قلم آرایش کرده و آمده در صدا و سیما و وقتی همه اش این جلوی چشم زن و بچه ماست می خواهی وضع حجاب حال و روز خوبی داشته باشد ، فلان بازیگر می شود مسئله فکری جوان ، هر شب می نشیند پای سریال و بازی او  ، بعد این فکر محبت می آورد و محبت هم پیروی می آورد و می رود دنبال منش او و شخصیت او.

زن یعنی عفت ، زن یعنی حیا ، زن یعنی پاکدامنی ، خانمی که همه این ها را زیر پای خودش لگد مال کرده است و نه عفتی ، نه پاکدامنی ، خودش را برهنه جلوی چشم مردم ظاهر می کند ، آن وقت می خواهی آن خانم مجلله سه ساله را انکار نکند ….

 

 

سخنان حجت الاسلام سعیدی ، شنیده شده .

 

 

   دوشنبه 25 مرداد 1395نظر دهید »

چادر و حجاب در بیانات رهبر 

 

مردم ما چادر را انتخاب كرده‏ اند. البته ما هيچ وقت نگفتيم كه «حتماً چادر باشد، و غيرچادر نباشد.» گفتيم كه «چادر بهتر از حجاب‌ هاى ديگر است.» ولى زنان ما مى ‏خواهند حجاب خودشان را حفظ كنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست. چادر، پيش از آن‏كه يك حجاب اسلامى باشد، يك حجاب ايرانى است. مال مردم ما و لباس ملى ماست ۱


آن ها با چه چيز زن مسلمان بيشتر دشمن‌اند؟ با حجاب او.
آن‌ها با چادر و حجاب صحيح و متقن شما از همه چيز بيشتر دشمن‌اند. چرا؟

چون فرهنگ آنها اين را قبول ندارد. اروپايي‌ها اين‏طورند؛ آنها مى ‏گويند هرچه را كه ما فهميده‏ ايم، دنيا بايد از ما تقليد كند! مايلند كه جاهليت خودشان را بر معرفت عالم غلبه بدهند. آنها مى‏ خواهند زن به سبك اروپايى را در جامعه رواج بدهند؛ كه عبارت است از سبك مد و مصرف و آرايش در انظار عموم و ملعبه قرار دادن مسائل جنسى بين دو جنس؛ مى‏ خواهند اين چيزها را به وسيله ‏ى زنان رواج بدهند. هرجا با اين هدف‌گيرى غربي‌ها مخالفت بشود، فريادشان بلند مى‏ شود! اينها كم ‏طاقت هم هستند! همين مدعيان غربى، كمترين مخالفتى را با مبانى پذيرفته‏ ى خودشان تحمل نمى‏ كنند.۲


به نظر ما، بحثهایی که درباب پوشش زن می شود، بحثهای خوبی است که انجام می گیرد؛ منتها باید توجه کنید که هیچ بحثی در این زمینه‌های مربوط به پوشش زن، از هجوم تبلیغاتی غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلاً بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم، اما چادر نباشد؛ این فکر غلطی است. نه این‌که من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من می گویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانه‌ی ملی ماست؛ هیچ اشکالی هم ندارد؛ هیچ منافاتی با هیچ نوع تحرکی هم در زن ندارد. اگر واقعاً بنای تحرک و کار اجتماعی و کار سیاسی و کار فکری باشد، لباس رسمی زن میتواند چادر باشد و - همان‌طور که عرض کردم - چادر بهترین نوع حجاب است.

 

 البته می توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همین‌جا هم بایستی آن مرز را پیدا کرد. بعضیها از چادر فرار می کنند، به خاطر این‌که هجوم تبلیغاتی غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار می کنند، به آن حجاب واقعی بدون چادر هم رو نمی‌آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار می دهد!

 

 شما خیال کرده‌اید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعه‌ی کذایی و آن لباسهای «و لیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ»(۳) و همانهایی را که در قرآن هست، درست کردیم، دست از سر ما بر میدارند؟ نه، آنها به این چیزها قانع نیستند؛ آنها می خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً این‌جا عمل بشود؛ مثل زمان شاه که عمل می شد. در آن زمان، زن اصلاً پوشش و حجابی نداشت؛ حتّی در این‌جاها وقتی نوبت به این کارها میرسد، بیبندوباری خیلی بیشتر هم می شود؛ کما این‌که در زمان شاه، بی بندوبارییی که در همین شهر تهران و بعضی دیگر از شهرهای کشور ما بود، از معمول شهرهای اروپا بیشتر بود!

زن معمولی در اروپا، لباس و پوشش خودش را داشت؛ اما در این‌جا آن‌طوری نبود. آن‌طور که دیده بودیم و شنیده بودیم و می دانستیم و مناظری که از آن وقت الان جلوی نظر من هست، انسان واقعاً حیرت می کند که چرا بایستی این‌گونه بشود؛ کمااین‌که در خیلی از کشورهای متأسفانه عقب‌ مانده‌ی مسلمان و غیرمسلمان هم همین‌طور است. بنابراین، باید بدقت و با نهایت کنجکاوی و بدون اغماض، مسائل ارزشی را رعایت کرد.۴

 

 


۱_ بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار گروهى از خواهران پرستار، به مناسبت «ولادت حضرت زينب»(س)۲۰ / ۷ / ۱۳۷۳

۲ سخنرانی در دیدار با جمع کثیری از پرستاران ، به مناسبت میلاد حضرت زینب کبری (س)و روز پرستار، ۲۲/ ۸ / ۱۳۷۰
۳ _ سوره نور، آیه ۳۱
۴_ دیده شده و جمع آوری شده از سایت http://farsi.khamenei.ir

 

   پنجشنبه 21 مرداد 1395نظر دهید »

حیا 

 

معناي تحت اللفظي كلمة حيا ، شرم است . شرم كلمه اي است كه بسيار فراتر از حيا مي باشد . مثل اينكه پسر و دختر در برخورد با نامحرم و يا غريبه ، خودشان را حفظ كنند .

اگر بخواهيد كمي وسيعتر به حيا نگاه كرده و معناي آنرا از زبان حضرت فاطمه زهرا (س) ، ( در كلام امام صادق (ع) ) بدانيد ، ايشان مي فرمايند : “ حيا نوريست كه از آن نور ، ايمان در سينه ايجاد مي شود . ” و اين بدين معناست كه در برابر هرآنچه كه با توحيد و معرفت ناسازگاري دارد ، خويشتن دار باشيد .

حيا به اين معناست كه انسان تمام حقايق جهان خلقت را درك كند و بر اين حقايق صحه گذارد و با اين حقايق همراه شود و خلاف اين حقايق هيچ عملي انجام ندهد . چرا ؟ به دليل حيا ! گاهي انسان كاري را به دليل عقل انجام مي دهد ، چرا كه عقل مي گويد ، اما در اينجا دليل حيا است . بعضي وقتها عقل انسان مي گويد : فلان كار را انجام بده ، اما حيا اجازه نمي دهد . بطور مثال : فرض كنيد كه شخصي مقداري پول از شخص ديگري طلبكار است و به شدت به آن مقدار پول محتاج مي باشد و مي داند كه شخص بدهكار ، از نظر مالي استطاعت كافي را دارد كه طلب وي را بپردازد وليكن فراموش كرده است . عقل به او مي گويد : براي مطالبة پول خود به شخص بدهكار مراجعه كند . اما وقتي براي مطالبة مال خود مي رود مي بيند كه شخص بدهكار لباس مشكي پوشيده و عزادار است .اينجاست كه حيا به او دستور مي دهد كه به حرمت اين مصيبتي كه بر آن شخص وارد شده ، او تقاضاي كاملاً عقلاني و مشروع خود را مطرح نكند .

حالا همين حيا را در دين بايد ملاحظه كرد . حيا در دين ، عقل حسابگر را كنار مي گذارد . عقلي كه گاهي انسان را فريب مي دهد . بطور مثال عقل به ما مي گويد : “ خدا كريم است ، جوان هستي و يك گناهي انجام بدهي اشكالي ندارد ! ” يعني : عقل به ما اجازه مي دهد كه گناه كنيم اما حيا جلوي ما را مي گيرد . بسيار پيش آمده كه شخص گرسنه بوده ، اما حيا اجازه نداده كه غذا بخورد .

لذا اين حيا را اگر انسان بتواند در دين خود و در ارتباط با خداي خود داشته باشد ، بسيار به او كمك خواهد كرد . امام صادق (ع) مي فرمايد : “ هرچيزي كه جلوگيري از معرفت شما بكند ، در مقابلش خويشتن داري كنيد . حتي اگر حق با شماست كوتاه بياييد . ” البته انسان مخلوق است و غرايزي نيز دارد كه بايد ارضاء شود . مثلاً كسي كه يك روز تمام را بندگي كرده و روزه گرفته ، حق دارد كه موقع افطار غذا بخورد ….

اميرالمؤمنين (ع) خطاب به جوانها و كساني كه دنبال زيبايي هستند ( چرا كه جوانها بيش از ميانسال ها به دنبال زيبايي مي باشند ) فرمودند : “ اگر مي خواهيد زيبايي هاي دنيا را ببينيد ، حيا داشته باشيد و اگر حيا نداشته باشيد زيبايي هاي دنيا را نمي بينيد . ….


اصولاً بي حيايي انسان را به طرف لجن پرستي مي كشاند . به اين معنا كه در اثر بي حيايي ، ديدگاه انسان نسبت به زيبايي عوض مي شود . سليقة آنهايي كه به طرف بي حيايي مي روند با سليقة انسانهاي باحيا بسيار فرق دارد . به رفتارهاي عجيبي چون لجن پرستي ، خوك پرستي ، و مردار پرستي روي مي آورد . انساني كه حيا دارد زيبايي هاي خلقت را در اطراف خود درك مي كند و ليكن انسان بي حيا اينها را نمي بيند …….


پيامبر (ص) مي فرمايند : اگر حيا ده جزء داشته باشد ، ۹ جزء آن در دست زنان است . يعني اگر زن بتواند در جامعه خود را حفظ كند ، با حيا باشد ، پوشش اسلامي را رعايت كند و باعفاف صحبت كند ، آن جامعه مشكلي ندارد . ولي اگر تمام مردان جامعه با حيا باشند ، از آنجا كه يك دهم حيا دست مردان است ، باز هم آنچنان فرقي ندارد . زن زمينه ساز و بستر ساز تاريخ است . از نظر جامعه شناسي اين زن است كه مي تواند جامعه اي را به سوي باحيايي يا بي حيايي سوق بدهد .

 

 

سخنان حجت الاسلام انجوی نژاد.

 

   پنجشنبه 21 مرداد 1395نظر دهید »

نابودی عفاف 

 

خانم وندی شلیت، متولد سال ۱۹۷۵م در ایالت ویسکانسین آمریکا و فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشکده ویلیانر، در کتاب خود به نام بازگشت به عفاف، مشکلات ناشی از بی توجهی به عفاف در جامعه آمریکا را با شواهد دقیقی بررسی کرده و به نقش اساسی عفاف در سلامت فرد و جامعه پرداخته است.
او از معدود زنانی است که با منطق و استدلال، نارضایتی درونی زنانی را که قربانی بی عفتی شده اند، آشکار می کند. وی به شکوه های زنان زیادی اشاره می کند که خود را در حل مشکلات ناشی از بی عفتی حاکم بر جامعه، تنها می پندارند. در حقیقت او تک صداهای اغراض آمیز را از دل فرهنگ آمریکا بیرون کشیده و آنها را با صدایی بلند بیان کرده است.

در اینجا به گزیده ای از مطالب این کتاب اشاره می کنیم:

خانم شلیت در مقدمه کتاب خود، با اشاره به گرایش روزافزون زنان جوان جامعه آمریکا به پاک دامنی، از اینکه فرهنگ جامعه، علت اصلی این بازگشت را درک نمی کند و آن را با دلایلی بی اساس توجیه می کند، اظهار تأسف کرده و می نویسد: بسیاری از مردم گمان می کنند زنانی که روش زندگی عفت مندانه را در پیش گرفته اند، افرادی هستند که با آنها بدرفتاری شده یا از بحرانی روحی رنج می برند، درحالی­ که به هیچ عنوان این گونه نیست و بیشتر این افراد با نشاط، سرزنده و فعال اند.


وی معتقد است حمله های غیرمنطقی به مسئله پدرسالاری و از بین رفتن نقش پدر در جایگاه راهنما و مراقبی برای دختر، سبب شده این دختران هرگونه رفتاری را از سوی مردان تحمل کنند. جامعه بر این باور است که دختران نباید به پدرانشان چندان وابسته باشند، درحالی که به اعتقاد وی، در سرزمینی که روابط جنسی بی قانون بر آنجا حاکم است، از دخترانی که از حمایت مردانه برخوردار نیستند، بیشتر سوء استفاده می شود.
جامعه امروز آمریکا، برای دخترانی که روابط اجباری را رد می کنند، شرایط دشواری به وجود آورده است! امروزه دختری که می خواهد قبل از ازدواج پاک بماند، هیچ پشتیبانی ندارد.
در گذشته ای نه ­چندان دور، دانشگاه ها از کسانی که مشتاق درس خواندن بودند، پشتیبانی و آنان را در مبارزه با فشارهای جنسی یاری می کردند، به ­گونه ای که دانشجویان مجبور بودند مخفیانه رابطه جنسی برقرار کنند… اما اکنون باید از بی بندوبار نبودن خود شرمنده باشی و با بیم و هراس تمایل خود را به پاک دامنی، نشان دهی…

نویسنده، جوّ کلی جامعه را در استفاده دختران از پوشش های نامناسب مؤثر می داند و با اشاره به رابطه مستقیم ظاهر سبک سرانه دختران و زنان با مزاحمت های خیابانی، می نویسد: «به عقیده فمنیست ها، زنان باید هر­چه می خواهند بپوشند و مشکل اصلی، وجود مردان بی ادب است.» نویسنده در پاسخ، به نکته ظریفی اشاره کرده و می نویسد: آنچه مسئله را پیچیده می کند، این است که حتی اگر مردان رفتار نامناسب نداشته باشند، بسیاری از زنان از پوشیدن لباس های بسیار تحریک ­آمیز، احساس ناراحتی می کنند. این روزها، رعایت وقار در پوشش، همانند واخوردگی در زمینه مسائل جنسی تلقی می شود و زنان برای اینکه ثابت کنند این گونه نیستند، مجبورند از پوشش های نامناسب استفاده کنند.


واقعیت این است که نمادهای موقتی، جانشین نمادهای جاودانه زنانگی شده است و این انتظار که زنان خوب باشند، جای خود را به این توقع داده است که در روابط جنسی خوب باشند.
امروزه مردانگی مردان نیز در داشتن روابط بی قیدوبند تعریف می شود، درحالی­که زمانی، مردانگی آنان، با شرافتمندانه بودنشان به اثبات می رسید.
امروزه رفتارهای مؤدبانه مردان، نوعی تبعیض گرایی به حساب می اید؛ زیرا هنگامی که دو جنس، یکسان و برابر تلقی شوند، دیگر دلیلی برای ادای احترام مردان به زنان وجود ندارد. امری که در گذشته بسیار رایج بود، امروزه توهین به استقلال زنان شمرده می شود.

 

خانم شلیت در کتابش، به خاموش شدن لذت جنسی در جامعه غربی اشاره می کند و می گوید: ما بدون وجود پاک دامنی، گم شده ایم. دیگر چیز خاصی ما را به هیجان نمی آورد و خود نمی دانیم مشکل چیست! … ما اکنون همه ­چیز را تجربه می کنیم و با اینکه همه­چیز برایمان مجاز است، هنوز احساس خوش حالی نمی کنیم. شاید اینکه دیگر هیچ­چیز ارضایمان نمی کند، از همین مجاز بودن همه ­چیز سرچشمه می گیرد.

نویسنده از افزایش مزاحمت های خیابانی در جامعه امریکا خبر می دهد و می نویسد: براساس گفته های دختران، آنان پیوسته احساس می کنند با رفتارهای خشونت آمیز به آنها بی احترامی می شود. این رفتارها به صورت های گوناگون دیده می شود، مانند: مزاحمت های جنسی، اذیت و آزار روانی، آزار جسمی و کلامی و تجاوز به عنف. بیشتر دختران، حتی برای تنها قدم زدن در خیابان، احساس امنیت نمی کنند.

روشن است که زنان از مردان آسیب پذیرترند و نقش پاک دامنی جنسی زنان، از آنان در برابر این آسیب پذیری، به ­صورت مؤثری حفاظت می کند. برخی به بهانه تساوی زن و مرد، زن را به بی بندوباری جنسی تشویق و آن را نشانه آزادی وی تلقی می کنند، درحالی ­که در پایان، بسیاری از زنان جوان قربانی می شوند.


نویسنده در بخشی از کتاب، بخش هایی از نظریه های زنان یهودی و مسیحی را درباره پاک دامنی و تأثیر آن بر شخصیت و زندگی خانوادگی زنان و نیز جمله هایی از نامه یک زن مسلمان ۲۰ ساله، ساکن مونترال کانادا را که در مجله وگ آمده است، نقل می کند. در این نامه، دیدگاه اصولی زنی مسلمان در دفاع از حجاب، به ­عنوان عامل ملامت جامعه، منعکس شده است. نویسنده در ادامه، با اشاره به الزاماتی که جامعه امروز آمریکا به مردم تحمیل می کند، می نویسد: قرار بود دوران ما، دوران آزادی بزرگ باشد، درحالی ­که بیشتر مردم اکنون ناگزیرند به فرهنگی که در آن زندگی می کنند، اجازه دهند تا برای آنان انتخاب کند.
برخلاف آنچه می پنداریم، گزینش های ما به ­ندرت از درون ما سرچشمه می گیرد و انتخاب هایمان همواره به ما داده می شوند، پس اکنون که قرار است چنین باشد، چرا این انتخاب ها را از خداوند و از سنتی که پر از گنجینه های حکمت است، دریافت نکنیم؟

نویسنده درباره آینده پاک دامنی می ­نویسد:
اکنون زمان آن رسیده که به فرهنگ پاک دامنی روی آوریم. دیگر در مسیر بی عفتی به پایان خط رسیده ایم و چاره ای جز بازگشت نداریم. ممکن است این سخن، مرتجعانه به نظر برسد، اما کم کم شاهد ظهور حسی جمعی هستیم که معتقد است همه ­چیز خیلی لجام گسیخته پیش رفته است. به همین دلیل است که احتمال یک انقلاب متقابل بسیار زیاد است.

در پایان می نویسد:

به دلیل ضربه شدیدی که امروزه به کودکان وارد می شود؛ به این دلیل که مربیان آموزش مسائل جنسی، یا وسایل پیش­گیری از بارداری و اشعار مستهجن، به حریم روزهای اولیه زندگی ما تجاوز می کنند یا به این دلیل که والدین، فرزندان خود را رها کرده اند، بسیاری از ما حس می کنیم گویا هرگز فرصت جوان بودن را نداشته ایم. پاک دامنی جنسی برای ما یک فضیلت است و من پیش بینی می کنم که برای شمار رو به افزایشی از جوانان نیز به یک فضیلت تبدیل خواهد شد؛ زیرا می توانیم با آن بر پاک دامنی ذاتی خود تأکید کنیم.

 

 

دیده شده در کتاب فمینیسم در آمریکا تا سال ۲۰۰۳ ، تهیه و تنظیم ، دبیرخانه همایش سراسری زنان ، مسائل فرهنگی ، تدوین معاونت فرهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری ، ویراستار معصومه محمدی ، نشر معارف ، برگرفته از کتاب a return to modesty ( بازگشت به تواضع_ عفاف ) ، تلخیص و ترجمه سمانه مدنی . ص ۱۰ _ ۳۸ 

 

   چهارشنبه 20 مرداد 13951 نظر »

مردان بی غیرت 

 

 

متاسفانه در کشور ما ، کشوری که کشور امام زمان است ، شیعه هستند ، این را داریم می بینیم که بعضی ها دچار یک کمبود غیرت یا بی غیرتی شدند . این را داریم می بینیم .

 

چطور می شود یک مرد با غیرت اجازه دهد خانم خودش با یک تیپی ، با یک آرایشی و با یک لباس تنگی که بدنش را نشان می دهد .. خواهرش ، همسرش یا مثلا فرض کنید دخترش کنارش این طوری راه برود که فقط و فقط دیگران از او لذت ببرند !؟

چطور می شود غیرتمند باشند و این اجازه را بدهند !؟

ماها متاسفانه یکی از اشتباهاتی که داریم می کنیم این است که در این وضعیت بدحجابی هایی که دل همه مان می سوزد ، گاهی اوقات یقه زنان را فقط می گیریم ، می گوییم : خواهرم حجاب ! خواهرم حجاب ! 

باید یقه ٔٔ آن مرد را بگیریم ، باید بگوییم  : آقا ! غیرت .

 

حضرت علی علیه السلام را ببینید ، روایت دارد فرمود :« شنیدم در کوچه های کوفه ، در بازارها و کوچه های تنگ که خانم ها رفت و آمد می کنند با مردان تن هایشان می خورد به همدیگر .» حضرت امیر می فرماید : مردان کوفه .

به کی خطاب می کند ؟ می فرماید : « مردان کوفه خجالت نمی کشید که زن های شما این طور ، در این ازدحام تن به تن مردها راه می روند .حیا نمی کنید .لعن الله من لا یغار : خدا لعنت کند به آن کسی که غیرت ندارد »

 

امیرالمؤمنین خطابش در این آسیب اجتماعی به مردان است .

یک اشتباهی که ما الان دست گرفته ایم ، بلندگو دست گرفته ایم ؛ خواهرم حجاب ، خواهرم حجاب . عزیزم اول از همه باید بگویی ؛ برادرم غیرت ، برادرم غیرت .

اول از همه باید او را تذکر بدهی . پشت هر زن بدحجابی یک مرد بی غیرتی است . و دشمن قبل از این که به حجاب حمله کند در کشور ما ، به غیرت حمله کرد .

 

اگر آن پسری که می خواهد ازدواج کند با غیرت باشد و سراغ دختر خانمی برود که محجبه است، عفیفه است ، باحیا است ، برای ازدواج این گزینه را انتخاب کند ، خب یواش یواش دخترهایی که بدحجاب هستند در جامعه فکر می کنند کسی نگاهشان نمی کند ، کسی این ها را برای زندگی نمی خواهد و تا حدی خودشان را جمع می کنند .

اما برعکس ، یک پسر خیلی برایش حساسیت نداشته باشد ، این چیزها مهم نباشد ، فریب آب و رنگ و خط و خال آرایش را خورده باشد و ازدواجش با این طور دخترها باشد . بعد دخترهای چادری در خانه می گویند مگر من تیپ و قیافه ندارم ؟ 

چرا باید در خانه بمانم و این ها ازدواج بکنند و تشکیل زندگی دهند . پس من هم باید خودم را نشان دهم .

 

ببینید یعنی آن حجاب را و آن دختر محجبه را می تواند از حجاب خارج کند .

غیرت یا بی غیرتی ببین چقدر می تواند تاثیر بگذارد در حجاب یا بی حجابی .

البته نمی خواهم بگیم که عامل بدحجابی در کشور ما فقط و فقط این مسئله هست که غیرت مردان است . نه ! عوامل متعددی دارد گاهی اوقات عقده و کمبود خانم هایی است که این تیپ ها دارند …

گاهی اوقات تربیت های ناصحیح می تواند باشد .

گاهی جهل می تواند باشد .

گاهی اوقات دهن کجی به مسائل سیاسی می تواند باشد . عوامل متعددند.

اما آن جیزی که از مهمترین عوامل است و می تواند جمع بکند بسیاری از این بدحجابی ها را همان مسئله غیرت است . بالاخره در هر خانه ای که این طور خانم های این تیپی هستند یک مردی هم هست …

اکر آن مرد محکم باشد می تواند جلوی این ها را بگیرد .

مرد اگر مرد باشد می تواند جلوی این ها را بگیرد .

 

سخنان حجت الاسلام عالی ، شنیده شده .

 

   سه شنبه 19 مرداد 13956 نظر »

تثبیت حضور فعال زنان در جامعه 

 

حضور زن در جامعه و تلاش و مجاهدت وی در عرصه های مختلف اجتماعی مختلف اجتماعی از موضوعات و مسائل مهمی است که همواره از مباحث بنیادین بوده است .

از دیدگاه تعالیم مقدس اسلام ، زنان از کلیه حقوق اجتماعی بهرمند می باشند و هیچ مانع و حصاری نمی تواند راه های حضور فعال آنان را سد نماید و این انسان خلاق را از بهره رسانی به اجتماع محروم گرداند .

 

با این که تعالیم روشن و صریح اسلام زمینه ساز و محرک حضور گسترده زنان در عرصه های مختلف فعالیت های اجتماعی بوده است و هیچ شبهه و ابهامی در این آرمان مقدس نیست . متاسفانه در گذشته اقشاری از مردم جامعه به دلیل عدم آگاهی و بصیرت های لازم دینی ، با این واقعیت کار مخالفت می کردند ؛ شاید بخشی از این مخالفت ها را بتوان معلول شرایط نامناسبی دانست که رژیم هایی نظیر رژیم پهلوی برای انحراف و سقوط زنان در گناه و فساد فراهم می آوردند ، ولی مسلما سهم و بخش دیگر آن را باید ناشی نداشتن درک و بینش کافی از جلوه نورانی فرهنگ و معارف ناب محمدی دانست .

 

حضرت امام خمینی ( ره ) با اندیشه های ژرف و کلام گهربار خویش سیمای زن مسلمان را آن گونه که شایسته و منطبق بر حقایق است ، ترسیم نمود ایشان از سویی تبلیغات مغرضانه و خلاف واقعیت رسانه های گروهی جهان استکبار را خنثی کرد و آنان را از خدشه دار نمودن چهره اسلام بازداشت . و از طرفی دیگر بینش های غلط گروهی از مردم جامعه را ، که زن را فقط برای خدمت ، اطاعت ، بچه داری و نظافت می خواستند و حقی جز اطاعت محض و بی قید و شرط برایش قائل نبودند ، اصلاح نمود و همه را به زلال تعالیم اسلام بازگرداند و دل ها را در مقابل حق و حقیقت خاضع و تسلیم ساخت .

 

حضرت امام همواره یادآور می شدند که جامعه صحیح و سالم و با سعادت را باید نتیجه و حاصل تلاش زنان عفیف در پرورش انسان های صالح بدانیم ؛ زیرا آنان که نقش مربی را عهده دار می باشند و کشور را به سوی سعادت و صلاح رهنمون می شوند . 

 

آن پیشوای بزرگ می فرمایند : « زن ، مربی جامعه است ، از دامن زن انسان ها پیدا می شود ، ….. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می کند و با تربیت صحیح خودش کشو را آباد می کند » 

 

و بدین سان آن رهبر الهی ، زنان مسلمان جهان را به هویت الهی و انسانی شان برگرداند و شخصیت ملکوتی آنان را که در طول تاریخ در اثر دسیسه ها و تبلیغات زهرآگین قدرت های زر و زور در هاله ای از ابهام فرو رفته بود ، احیا نمود و همه راه ها را برای رشد و کمال مادی و معنویشان صاف و هموار کرد .

 

 

دیدشده در کتاب تاملی بر جایگاه زن ، مجموعه مقالات فارسی ، کنگره بین المللی جایگاه و نقش زن از دیدگاه حضرت امام خمینی ،( ره ) ،نشر تبلیغات و انتشار ستاد ، ص ۱۴۷.

 

   دوشنبه 18 مرداد 13951 نظر »

1 2 3 ...4 ... 6 ...8 9

جستجو
آمار وبلاگ ها
  • امروز: 925
  • دیروز: 866
  • 7 روز قبل: 12795
  • 1 ماه قبل: 25094
  • کل بازدیدها: 1204247
رتبه وبلاگ
  • رتبه کشوری دیروز: 17
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 19
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 17
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1
 
مداحی های محرم